دنیا مزرعه اعمال انسان است؛ باید در آن حسنات کاشت، تا از میوه و محصول آن در دنیا و آخرت بهره برد و سیئات را همچون علفهای هرز از آن جدا کرد.
روزی رسول خدا(ص) بر مردی گذشت که در باغش نهالی میکاشت، فرمود: آیا تو را راهنمایی کنم به کشت درختی که ریشهاش محکمتر و میوهاش زودرستر و ثمرهاش خوشمزهتر و ماندگارتر باشد؟ مرد باغبان گفت: بله یا رسول الله! حضرت فرمود: در صبح و شب بگو: «سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحـَمْدُ للهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ اللهُ أَکْبَـرُ»[1]
سُبْحَانَ اللهِ؛ یعنی معبودا! تو از هر عیب و نقصی منزهی، قدرت انجام هر کاری را داری، با قدرت لایزال خود، امر ما را اصلاح کن و گره کار مسلمین را بگشا.
الْحـَمْدُ للهِ؛ یعنی خدایا! همه نعمتهای عالم از آنِ توست. آنچه از خیر و خوبی به ما رسیده است، از آنِ توست. به ما سلامتی، عقل و فطرت دادی، ما را اهل رمضان و روزه و مسجد کردی، عشق به خودت را عطایمان کردی و ما را با پیامبر و ائمه^ آشنا کردی، خدایا! به خاطر همه خوبیهایت تو را شکر!
امام سجاد(ع) در فرازی از دعای ابوحمزه ثُمالی، خوبیهای خداوند در حق بنده خود را اینگونه بیان میکند:
«آقاى من! منم کودکى که پروریدى، منم نادانى که دانا نمودى، منم گمراهى که هدایت کردى، منم افتاده اى که بلندش نمودى، منم هراسانى که امانش دادى، و گرسنه اى که سیرش نمودى، و تشنه اى که سیرابش کردى، و برهنه اى که لباسش پوشاندى، و تهیدستى که توانگرش ساختى، و ناتوانى که نیرومندش نمودى، و خوارى که عزیزش فرمودى، و بیمارى که شفایش دادى، و خواهشمندى که عطایش کردى، و گنهکارى که گناهش را بر او پوشاندى، و خطاکارى که نادیده اش گرفتى، و اندکى که بسیارش فرمودى، و ناتوان شمرده اى که یارى اش دادى، و رانده شده اى که مأوایش بخشیدى.»[2]
لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ؛ یعنی خدایا! معبودی غیر تو نیست. تنها به تو پناه میآورم و تکیهگاهم تنها تویی، تنها سرِ تعظیم بر آستان تو فرود میآورم و هرگز دل به طاغوت شرق و غرب نمیسپارم و هوای نفس و شیطان را معبود خود نمیگیرم. خدایا! بزرگی و عظمتت چنان است، که کسی را راهی به کُنه ذات تو نیست، به تصور کسی در نیایی و اگر آنچنان که هستی به ذهن بیایی، خداییت را انکار خواهم کرد؛ چرا که من خدای محدود نمیخواهم. خدایا! کسی قادر به توصیف تو نیست و اگر بخواهد تو را وصف کند، تنها باید بگوید: اللهُ أَکْبَـرُ؛ خدا بزرگتر است از اینکه وصف شود.
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
(حافظ)
پی نوشت
--------------------------------------------------------------
[1] . الکافی: 2 / 505، باب التسبیح و التهلیل و التکبیر؛ أَبِی جَعْفَر (ع) قَالَ: «مَرَّ رَسُولُ الله بِرَجُلٍ یَغْرِسُ غَرْساً فِی حَائِطٍ لَهُ فَوَقَفَ لَهُ وَ قَالَ أَ لَا أَدُلُّکَ عَلَى غَرْسٍ أَثْبَتَ أَصْلًا وَ أَسْرَعَ إِینَاعاً وَ أَطْیَبَ ثَمَراً وَ أَبْقَى قَالَ بَلَى فَدُلَّنِی یَا رَسُولَ اللهِ فَقَالَ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَیْتَ فَقُلْ سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ اللهُ أَکْبَرُ.»
[2] . المصباح «کفعمی»: 593، دعای ابوحمزه ثمالی: «سیدی أَنَا الصَّغِیرُ الَّذِی رَبَّیْتَهُ وَ أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِی عَلَّمْتَهُ وَ أَنَا الضَّالُّ الَّذِی هَدَیْتَهُ وَ أَنَا الْوَضِیعُ الَّذِی رَفَعْتَهُ وَ أَنَا الْخَائِفُ الَّذِی آمَنْتَهُ وَ الْجَائِعُ الَّذِی أَشْبَعْتَهُ وَ الْعَطْشَانُ الَّذِی أَرْوَیْتَهُ وَ الْعَارِی الَّذِی کَسَوْتَهُ وَ الْفَقِیرُ الَّذِی أَغْنَیْتَهُ وَ الضَّعِیفُ الَّذِی قَوَّیْتَهُ وَ الذَّلِیلُ الَّذِی أَعْزَزْتَهُ وَ السَّقِیمُ الَّذِی شَفَیْتَهُ وَ السَّائِلُ الَّذِی أَعْطَیْتَهُ وَ الْمُذْنِبُ الَّذِی سَتَرْتَهُ وَ الْخَاطِئُ الَّذِی أَقَلْتَهُ وَ أَنَا الْقَلِیلُ الَّذِی کَثَّرْتَهُ وَ الْمُسْتَضْعَفُ الَّذِی نَصَرْتَهُ وَ أَنَا الطَّرِیدُ الَّذِی آوَیْتَهُ»
مطالب فوق برگرفته شده از کتاب:
حسنات و سیئات
نوشته استاد حسین انصاریان