خبرگزاری تسنیم: شنبه، هجدهم اوت (27 مرداد)، بیش از هرچیزی حواس رسانهها به دیدار پوتین و مرکل، رئیسجمهور روسیه و صدراعظم آلمان دوخته شده بود. پوتین قرار بود پس از شرکت در مراسم ازدواج وزیر خارجه راستگرای اتریش به دیدار آنگلا مرکل برود، صدراعظم قویترین اقتصاد اروپا که پوتین خود میداند نگاه مثبتی به روسیه تحت حاکمیتش ندارد و از موافقان خروج روسیه از جی 8 بوده است. پس از آنکه در سال 2014 و با برگزاری یک همهپرسی، شبهجزیره کریمه – هدیهای که خورشچوف به اوکراین بخشیده بود – از اوکراین جدا شد و به روسیه پیوست، مرکل نه در انتقاد کردن از مسکو احتیاط کرده و نه در حمایت از تحریم علیه روسیه از تلاش دست کشیده است.
صدراعظم آلمان یک روز پیش از برگزاری دیدارش با رئیسجمهور روسیه گفته بود: «این یک نشست کاری است و هیچ نتیجه خاصی از آن انتظار نمیرود، ولی برخی مشکلات مشترک ما از اوکراین گرفته تا سوریه و همکاریهای اقتصادی، به قدری بزرگ هستند که ضرورت برگزاری مذاکرات دائمی را توجیه میکنند.» این یعنی خانم مرکل از ابتدا هم انتظار خاصی از نتایج نشست خود با پوتین در آلمان نداشت.
رسانهها پس از برگزاری دیدار بین مرکل و پوتین، بر پیشبینی آنگلا مرکل صحه گذاشتند. روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت نوشت: «دیداری که در نزدیکی برلین برگزار شد، بدون امضای هیچ توافقی یا حصول هرگونه پیشرفتی به پایان رسید.»
از پیش از برگزاری این دیدار، سه موضوع مهم محورهای بحث میان این دو رهبر اروپایی خوانده شده بود: بحرانهای سوریه و اوکراین و خط لوله گاز نورد استریم 2. شاید بر سر هر کدام از این محورها بحثی یک ساعته درگرفته که دیدار بینتیجه صدراعظم آلمان و رئیسجمهور روسیه سه ساعت بهطول انجامیده است؛ دیدار بینتیجهای که بهخاطر شرکت ولادیمیر پوتین در مراسم جشن عروسی «کارین کنایسل»، با نیم ساعت تاخیر آغاز شده بود.
آنطور که دویچهوله نوشته است، کنایسل متهم است که رابطه لازم را با روسیه پوتین رعایت نمیکند و از این رو نقش اتریش را به عنوان میانجی میان روسیه و دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا را به خطر انداخته است. بهتاخیر افتادن دیدار پوتین با مرکل بهخاطر شرکت او در مراسم عروسی یک دیپلمات راستگرای اتریشی، اگرچه میتواند تنها یک اتفاق تلقی شود، اما شاید بتوان حتی برای آن معناهای نمادگرایانهای هم جست.
به هر روی، آنچه از نشست خبری پس از دیدار بیرون آمد، آنقدرها مهم بهنظر نمیرسید. پوتین اروپا را به کمک در بازسازی سوریه فراخواند و مرکل خواهان تقویت تلاشها برای اجرای توافق آتشبس مینسک در اوکراین شد. واقعیت آن است که زمینههای خصومت بین روسیه و آلمان بیش از آن است که یک دیدار سه ساعته بتواند آبی بر آتش آن تلقی شود؛ تنها نگاهی به اختلافات دو کشور در همین سه موضوعی که محل بحث قرار گرفته میتواند برای درک عمق خصومتها رهگشا باشد.
در موضوع سوریه، دولت روسیه متحد دولت قانونی این کشور محسوب میشود که از ابتدای بحران در این سرزمین، نگران تسری تروریسم و هرج و مرج در منطقه بوده و از سال 2015 رسما وارد درگیریهای سوریه شده است. نیروی هوایی ارتش روسیه یکی از اصلیترین عوامل پیشرویهای ارتش سوریه در برابر تروریستها بوده است. آلمان در مقابل، اما از همان ابتدا در زمره حامیان گروههای تروریستی قرار داشت هرچند که این موضع همگام با تحولات میدانی بالاجبار تعدیل شد. اکنون اگرچه آلمان هم از لزوم پایان بحران سوریه سخن میگوید، اما کیست که نداند برلین تمایل داشت دولتی غیر از دولت بشار اسد در سوریه بر سریر قدرت تکیه زند؟
بحران اوکراین همانطور که پیشتر نیز اشاره شد اصلیترین علت بالا گرفتن تنشها بین آلمان و روسیه از سال 2014 میلادی است. عزل «ویکتور یانوکویچ» از قدرت توسط غربگرایان اوکراینی از سوی دولت روسیه به کودتا تعبیر شد در حالی که برلین آن را تحولی مثبت میانگاشت؛ برلین همواره از نزدیک شدن کشورهایی که سابقا جمهوریهای شوروی محسوب میشدند به بلوک غرب و نظم لیبرال حمایت کرده است. سلسله تحولات اوکراین سرانجام با همهپرسی 16 مارس 2014، به جدایی شبهجزیره راهبردی کریمه از اوکراین و انضمان آن به خاک روسیه انجامید، اما برلین و متحدانش نهتنها این انضمام را بهرسمیت نشناختند، بلکه برای مقابله با روسیه به سیاست تحریم اقتصادی پناه بردند.
برخی تحلیلگران بر این باورند که بحران اوکراین روابط روسیه و اروپا را که با فروپاشی دیوار برلین وارد مرحله جدیدی شده بود به دوران خصومت بازگردانده است. اروپا و از جمله آلمان، نگران توسعه روسیه به سوی غرب است. در همین ماه جولای گذشته بود که اتحادیه اروپا تحریمهای ضدروسی خود را برای شش ماه دیگر تمدید کرد. توافق آتشبس مینسک که در سال 2015 به دست آمد هرگز بهطور کامل اجرایی نشد و تنشها در مناطق شرق اوکراین همچنان بالا و وضعیت شکننده ارزیابی میشود.
اما خط لوله گازی نورد استریم 2 که قرار است گاز روسیه را از دریای بالتیک به اروپا برساند و ظرفیت انتقال گاز از روسیه را به اروپا دو برابر کند، همان پروژهای است که مرکل بهخاطر آن از دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا شماتت شنید و متهم شد که آلمان را اسیر روسیه ساخته است. این خط لوله از یکسو موضوع مناقشه اروپا و ایالات متحده است، اما از سوی دیگر ممکن است موقعیت اوکراین را در تزانزیت گاز روسیه بهخطر اندازد و درآمدهای این کشور را کاهش دهد. آلمان میخواهد از این رخداد جلوگیری کند، اما آنچه ممکن است بر سر اوکراین بیاید برای مسکو چندان هم مهم نیست.
غیر از این سه موضوع که محور اصلی دیدار سه ساعته ترامپ و مرکل بود، موضوعاتی عمیقتر هم بین دو کشور وجود دارد. یکی از اصلیترین موضوعات ناتو است. ناتو همواره ستونپایه امنیتی اروپای غربی خوانده شده و روسیه بزرگترین تهدید برای اروپای غربی، اما از سوی دیگر توسعه همین ناتو به مرزهای شرقی روسیه همواره از جانب مسکو بهمنزله یک تهدید امنیتی غیر قابل چشمپوشی نگریسته شده است. روسها از بههمریختگی ناتو با روی کار آمدن دولت ترامپ در آمریکا استقبال میکنند، اما همین بههمریختگی مایه نگرانی مرکل و دولت آلمان است که خود را در مرکزیت اروپا دیده و نگران توسعه روسیه به غرب است.
از اینها گذشته، مرکل اکنون و با سیاستهای غیرقابل پیشبینی دولت آمریکا، دولت خود را اصلیترین حافظ نظم لیبرال بینالمللی میداند، اما پوتین خصم پر و پا قرص نظم لیبرال جهانی است و شاید از همین روست که راستگرایان را در هرجای اروپا به قدرت برسند، به سیاستمدارانی، چون مرکل و مکرون ترجیح میدهد و شرکت در مراسم عروسی یک دیپلمات راستگرای اتریشی را به سر موقع رسیدن به دیدار با مرکل مقدم میدارد!
در شرایط فعلی برای یافتن نقاط اشتراک بین آلمان و متحدین اروپاییش با روسیه نیاز به مداقه بسیار است. جلسهای که در کاخ «مزهبورگ» برگزار شد اگر بهجای سه ساعت، سی ساعت هم به طول میانجامید، باز هم نشست خبری پس از آن پربارتر از آنچه روز شنبه دیده شد، نمیبود. برای آنکه بین روسیه و آلمان نقاط اشتراک بیشتری بهوجود آید، باید منتظر زمان بود.