2.گوشه هایی از حوادث و وقایع کربلا در شعر اهلی
اهلی در اشعارش به زوایای مختلف وقایع کربلا توجه دارد و به جوانب مختلف این موضوع می پردازد؛ از آن جمله می توان به بریدن سر مبارک امام حسین، ریختن خون ایشان، تشنه لبی ایشان، بر نیزه زدن سر ایشان، شهادت حضرت علی اصغر، خونباری کربلا و لئامت و پستی و بد فرجامی شمر و یزید اشاره نمود.
1-2.ریختن خون امام (علیه السلام) و بریدن حلق مبارک ایشان
آغشته شد به خون سر و فرقی که موی او
خون در درون ناقه تاتار کرده است
(همان ، ص 428)
حلق حسین می برد تیزی تیغ بی امان
جان حسن همی گزد تلخی زهر جانگزا
(همان ، ص 422)
ببرید حلق پاک حسین آن یزید و شمر
این غدر بین که آن سگ غدار کرده است
(همان ، ص 428)
حلقی برید شمر لعین کز نسیم او
بویی است اینکه عیسی مریم گرفته است
(همان ، ص 430)
2-2.تشنه لبی امام حسین (علیه السلام)
ماه محرم است و لب تشنه ی حسین
آب بقا حرام بر ابرار کرده است
(همان ، ص 429)
حلقی که تشنه ی دم آبی است چون خورد
تیغی که زهر آب ز ارقم گرفته است
(همان ، ص 430)(5)
3-2.بر نیزه زدن سر مبارک امام حسین (علیه السلام)
بر نیزه نیست سرخی خون از سر حسین
کآتش به جان نیزه و پرچم گرفته است
(همان)
4-2.خونباری حادثه ی کربلا
تشنه لبان کربلا روی به خاک و تن به خون
ما پی آبروی خود خاک بر آبروی ما
(همان ، ص 422)
طوفان آب اگر طلبی در کنار بحر
طوفان خون کنار شهیدان کربلا
(همان ، ص 423)
5-2.حضرت علی اصغر(علیه السلام)
ناوک زدند بر دل طفلی که از عطش
پیکان آبدار به مرهم گرفته است
(همان ، ص 430)
6-2.پلیدی شمر و یزید
دست از فرات شو که یزید آب خورد ازو
گر آب زمزم است که مردار کرده است
(همان ، ص 429)
حلقی برید شمر لعین کز نسیم او
بویی است اینکه عیسی مریم گرفته است
(همان ، ص 430)
ببرید حلق پاک حسین آن یزید و شمر
این غدر بین که آن سگ غدار کرده است
(همان ، ص 428)
3.تأثیر حوادث کربلا بر عالم و توصیف آنها در شعر اهلی
از نگاه شاعر، حوادث کربلا بر خلقت و حرکات و سکنات آن تأثیر می گذارد و از سوی دیگر این امر سبب تصویرسازی هایی در شعر او می شود. دراین موضوع نیز اهلی به تأثیرات این وقایع بر جهان و پدیده های آن واثرگذاری آن حوادث بر انسان و پدیده های غیبی تأکید می کند. در شعر اهلی تأثیر حوادث کربلا بر طبیعت، اجرام آسمانی و سرنوشت شوم دژخیمان کربلا و پدیده های دیگر، قابل بررسی و تحلیل است.
1-3.بهره گیری از اجرام آسمانی در توصیف حوادث کربلا :
اهلی برای توصیف صحنه های کربلا از تصاویر متعددی بهره می گیرد : گل سوسن به ابر طعنه می زند که چرا بر آن تشنگان قطره آبی نبارید؛ خرمن فلک در مقایسه با کرم امام به جوی و ارزنی نمی ارزد؛ درگاه فلک را باید شکست، زیرا در به روی آل پیامبر بست و به آنها سخت گرفت؛ شیر فلک به دلیل سوء قصد به امام حسین (علیه السلام) باید جگرش کباب شود؛ به دلیل آنکه چشمه ی خورشید آب را بر پیامبر بست؛ خاک در چشمش فرو می رود و به سراب تبدیل می شود. کیوان و مریخ (6) از این حادثه تأثیر می پذیرند؛ گیسوی زهره در این اندوه بریده می شود. قلم عطارد یا تیر شکسته می شود و مشتری نیز از این واقعه بر کنار نمی ماند. ماه سیاه پوش می شود و کره ی آتش از خشم در امان نمی ماند و چشم هوا از نیزه ی شهاب کور می گردد:
یک قطره آب، ابر بر آن تشنگان نریخت
زان بر زبان طعنه زدن سوسنش(7) گرفت
(همان ، ص 442)
شاهی که خرمن فلکش در کرم جوی
ارزنده نیست بلکه کم از ارزنش گرفت
(همان ، ص 443)
بشکن در فلک که به آل تو در ببست
خیبر گشاست دست تو این فتح باب کن
(همان ، ص 497)
شیر فلک که قصد جگر گوشه ی تو کرد
بر آتش غضب جگر او کباب کن
(همان)
آب از حسین چشمه خورشید بسته است
خاکش به چشم افکن و بحرش سراب کن
(همان)
کیوان به دود سینه ی خود کن رخش خراب
مریخ هم به خون خودش کف خضاب کن
(همان)
گیسوی زهره را ببر و در برش فکن
گو این پلاس گردن چنگ رباب کن
(همان)
تیر (8) فلک قلم شکنش زین خط خطا
بر مشتری به فتوی این خون عتاب کن
(همان)
وین جامه ی سفید که بر مه درین عزاست
صد پاره چون کتان به بر ماهتاب کن
(همان)
گرمی نمای با کره آتش از غضب
آتش چو تیز گشت تو میلی به آب کن
(همان)
چشم هوا که تیره تر از ابر گریه است
کورش به میل گرم ز رمح شهاب کن
(همان)
پر خون شدن فلک، در خون نشستن خورشید، سیاه پوشی شب، تیره شدن ماه و مهر، سوختن گردون، صاعقه در خرمن چرخ افتادن، خم شدن پشت فلک همچون کمان، طومار شدن اوراق فلک، سیاه پوشی خورشید، خاک در چشم آسمان پاشیدن، دود بر آمدن به جای ابر، تیره شدن روی فلک و شبنم در سبزه زار چرخ گرفتن، از تصاویر دیگری است که اهلی برای تبیین حوادث کربلا از اجرام آسمانی بهره می گیرد :
پر شد ز خون دیده من آنچنان فلک
کز خون هزار چشمه چون پرویزنش گرفت
(همان ، ص 443)
در خون نشست ساکن نه مسکن فلک
از رستخیز گریه که در مسکنش گرفت
(همان ، ص 442)
شب در عزای اوست سیه پوش صبحدم
گویی که در گلو نفس از شیونش گرفت
(همان)
باد اجل بکشت چراغی که بر فلک
قندیل و مهر و مه ز دل روشنش گرفت
(همان)
چرخ از شفق نه صاعقه در خرمنش گرفت
خون حسین تازه شد و دامنش گرفت
(همان)
از بار منت کرم خاندان اوست
پشت فلک که همچو کمان خم گرفته است
(همان ، ص 431)
پیداست حال گریه ی شب های تا به روز
در سبزه زار چرخ که شبنم گرفته است
(همان ، ص 430)
کلک قضا ز بهر عزانامه حسین
اوراق نه فلک همه طومار کرده است
(همان، ص429)
خورشید را به ماتم او هر شبی فلک
پوشیده در لباس شب تار کرده است
(همان ، ص 428)
در چشم آفتاب کند خاک اگر رود
بر آسمان غبار شهیدان کربلا
(همان ، ص 423)
واحسرتا که دود بر آمد به جای ابر
از جان دلفگار شهیدان کربلا
(همان)
روی فلک سیه شود کز چه به تیرگی کشید
چشم و چراغ فاطمه نور دو چشم مرتضا
(همان ، ص 422)
نویسنده: دکتر علیرضا نبی لو*
پی نوشت ها :
* استاد یار دانشگاه قم
5 ـ مصراع دوم به شمشیر دشمن اشاره دارد که گویی آلوده به زهر کشنده ی مارهای ارقم است.
6 ـ کیوان یا زحل، نحس اکبر است و مریخ یا بهرام، نحس اصغر، سلحشور و لشکری فلک است؛ و اهلی می گوید باید نحوست و نامبارکی آن دو سیاره، گریبان دشمنان و قاتلان امام حسین (علیه السلام) را بگیرد و انها را به سزای اعمالشان برساند.
7 ـ سوسن نماد زبان آوری در عین خاموشی است و به دلیل داشتن ده گلبرگ، آن را سوسن ده زبان نامیده اند. اهلی می گوید : ابر، آب از تشنگان کربلا دریغ نمود و سوسن، زبان به طعن و سرزنش او گشوده است.
8 ـ تیر یا عطارد دبیر و نویسنده ی فلک است و مشتری یا برجیس سعد اکبر و قاضی فلک است و شاعر آنها را در این واقعه دخیل می بیند ومعتقد است :آنها نیز باید جواب پس بدهند.
ادامه دارد...