ماهان شبکه ایرانیان

بررسی رابطه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و هویت دینی کاربران

با فرا رسیدن عصر فناوری های نوین ارتباطی و گـسترش فـراگیر آن که به دنبال خود مفاهیم جدیدی چون واقعیت مجازی و فضای سایبری را به همراه آورد، تغییر و تحولات زیادی در زندگی بشر ایجاد شد و ما را با جهان جدیدی مواجه ساخت؛ جهانی که در آن متفاوت می اندیشیم، می نویسیم، مـی خوانیم، ارتـباط بـرقرار می کنیم و به طور کلی، جهانی که در آنـ مـتفاوت زنـدگی می کنیم.

مقدمه

با فرا رسیدن عصر فناوری های نوین ارتباطی و گـسترش فـراگیر آن که به دنبال خود مفاهیم جدیدی چون واقعیت مجازی و فضای سایبری را به همراه آورد، تغییر و تحولات زیادی در زندگی بشر ایجاد شد و ما را با جهان جدیدی مواجه ساخت؛ جهانی که در آن متفاوت می اندیشیم، می نویسیم، مـی خوانیم، ارتـباط بـرقرار می کنیم و به طور کلی، جهانی که در آنـ مـتفاوت زنـدگی می کنیم.

ورود به این نوع جامعة جدید، همچون مرحله گذار از جامعه کشاورزی به جامعه صنعتی، تمامی جنبه های حیات بشری را تحت تأثیر قرار داده و تـحولاتی عـمیق را در سـاختار جوامع و روابط میان افراد به وجود آورده است؛ بـه گـونه ای که عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را با انبوهی از فرصت ها و چالش های اساسی روبه رو ساخته است. در سال های اخیر، «شبکه های اجتماعی مـجازی» بـا سـرعتی بی نظیر گسترش یافته اند. پایگاه های مجازی: مای اسپیس (MySpace )، فیس بوک (FaceBook)، فـایوهای (5hi)، فرندستر (Friendster)، یوتیوب (YouTube)، فیلکر (Flickr)، اورکات (Orkut) و تویتر (Twitter )، مشهورترین این شبکه ها هستند که فضایی جذاب را برای ارتباط شبکه ای در فضای مجازی میان کاربران اینـترنت و عـمدتاً از نـسل جوان، فراهم آورده و در مدت زمانی کوتاه، به سرعت رشد کرده اند؛ به عنوان مـثال، FaceBook بـا توجه به اعلام سایت وکی پدیا تا سپتامبر سال 2011 م، بیش از 800 میلیون کاربر فعال دارد. (وکی پدیا، تاریخ مشاهده: 09/09/1390)

یکی از مهم ترین ابعاد زنـدگی انـسان که از این پدیده تـأثیرات عمیقی را پذیرا خواهد شد، بعد هویتی است. هویت، یکی از مهم ترین مسائل جوامع می باشد. بـی گمان، مـی توان گـفت که هویت از نیازهای روانی انسان و پیش نیاز هر گونه زندگی جمعی است.

شاید بتوان گفت، هـویت دینـی از مـهم ترین عناصر ایجادکنندة همگنی و همبستگی اجتماعی در سطح جوامع است که طی فرایندی با ایجاد تعلق خـاطر بـه دین و مذهب در بین افراد جامعه، نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکل گیری هویت جمعی دارد و به عـبارتی، عـملیات تـشابه سازی و تمایزبخشی را انجام می دهد؛ به طور مثال، دین اسلام و مذهب شیعه، به طور همزمان ضـمن ایجـاد تشابه دینی در بین افراد جامعه ایران، آن ها را از سایر ادیان جدا می سازد.

بیان مسأله

بیل گـیتس رئیس و مـؤسس آمـریکایی شرکت مایکروسافت، معتقد است تحت تأثیر فضاهای مجازی جدید که در آن تلویزیون ها و رایانه ها به یک شبکه هـوشمند جـهانی مرتبط هستند، عناصر رفتاری انسان ها شکل خواهند گرفت و این شبکه ها، ستون فقرات سـاختار اجـتماعی مـا را تشکیل می دهند (کاریزی، 1381: 329). اینترنت، این فناوری جدید، جایی بین دو سوی جبرگرایی فنی و سازه اجتماعی قرار دارد و در انواع فـعالیت های آدمـی رخـنه کرده است (پاترشیا، 1382: 403 ). اینترنت، شکل و شرایط کنش اجتماعی و تجربه انسانی را در سرتاسر جهان تـعیین مـی کند (کاستلز، 1380: 13 ). هر شبکه اجتماعی، فرهنگ ارتباطاتی خاص خود را دارد؛ یعنی منش و گفتار مخصوص و منحصر به فرد بـرای خـود برگزیده است. البته می توان شبکه هایی را یافت که فرهنگ ارتباطاتی تقلیدی را برای خـود بـرگزیده اند. فرد با عضویت در هر شبکه اجتماعی، درگـیر نـوع خـاصی از فرهنگ ارتباطاتی می شود که شامل مؤلفه هایی چون: بـرخورد، تـکه کلام، اصطلاحات مخصوص، رفتار، تیپ شخصیتی و ظاهری است. بدون تردید، میزان تأثیرپذیری فـرد از این مـحیط، صفر مطلق نخواهد بود. پس هـر شـبکه اجتماعی، هـویت مـطلوب خـود را ترویج می کند. به طور کلی، همه اجـزای یک شـبکه اجتماعی که فرد با آن در تعامل است، در ضمیر ناخودآگاه فرد تأثیر می گذارد. هویت ارتـباطی فـرد نیز چیزی نیست که به ضمیر نـاخودآگاه مرتبط نباشد. نگرش های مـتفاوت از سـوی مخاطبان، سیاستگذاران و دولت مردان به مـقوله شـبکه های اجتماعی و سعی در مسدود و محدود کردن میزان دسترسی به برخی از این شبکه ها در برخی از جوامع از یک سو، و هـم چنین بـروز و شکل گیری تحولات و جنبش های سیاسی و اجـتماعی بـا چـاشنی شبکه های اجتماعی از سـوی دیگـر، این سؤال اصلی را مطرح مـی کند که: شـبکه های اجتماعی چه آثار و پیامدهایی بر هویت کاربران دارند؟

اهداف پژوهش

شناخت رابطه میان ویژگی های فـردی کاربـران با هویت دینی و عوامل دیگری که بـا هـویت دینی در شـبکه های اجـتماعی رابـطه معنا دار دارند، از جمله مـهم ترین اهداف این پژوهش به حساب می آید.  هدف کلی این تحقیق، رسیدن به این مسأله است که وجود شبکه های اجتماعی و بـهره گیری، عـضویت و حضور در این شبکه ها، چقدر می تواند هویت دینـی جـوانان اینـ مـرزو و بـوم را دستخوش تغییر کردهـ و بـه سوی زوال یا اضمحلال بکشاند. و این که آیا اصولاً به دلیل چالش هایی که از ناحیه این شبکه ها ممکن است برای جامعه جوان ایران به وجود آید، مـی توان بـه مـقابله با آن برخاست؟ یا باید راه های دیگری را جستجو کرد؟

مفاهیم نـظری: گـروهی از نـظریه پردازان جـدید، مـدعی ظـهور و شکل گیری نوع جدیدی از جامعه اند که با گذشته کاملاً متفاوت است. این عده معتقدند ما اکنون در حال پشت سر گذاشتن «عصر اول رسانه ها» و شاهد «عصر دوم رسانه ها» هستیم (پاستر، 1377: 74 ـ 75). تعاملی بودن، جـمع زدایی، ناهمزمانی، تمرکززدایی، ظرفیت بیشتر و انعطاف پذیری، از جمله مهم ترین ویژگی های وسایل ارتباطی همگانی در دوره کنونی به شمار می آیند (شکر خواه، 1382). این ویژگی ها باعث شده اند که افراد استفاده کننده از ابزارهای نوین، توانایی بالایی در تحول و ایجاد اطلاعات داشـته بـاشند و بدین ترتیب، ابزارهای ارتباطی از حالت یک سویه بودن خارج شده و بیشتر جنبه تعاملی به خود بگیرند.

اینترنت

برای تعریف شبکه های اجتماعی مجازی، ابتدا باید به تعریف مفاهیم شبکه و اینترنت پرداخـت؛ چـون از یک سو شبکه، نقش بنیادی در توصیف جامعه در عصر اطلاعات ایفا می کند و از سوی دیگر، شبکه های اجتماعی مجازی، صورت های تکامل یافتة اینترنت است که از درون آن پدیدار شده است. «شـبکه، مـجموعه ای از نقاط اتصال یا گروه های به هـم پیوسـته است. نقطه اتصال یا گره، نقطه ای است که در آن یک منحنی خود را قطع می کند. این که نقطه اتصال چه چیزی است، مشخصاً به نوع شبکه های مورد نظر بستگی دارد.» بـرای مـثال، سیستم های تلویزیونی، استودیوهای تـولید سـرگرمی، مراکز گرافیک رایانه ای، گروه های خبری و دستگاه های متحرک تولید، ارسال و دریافت علایم شبکه جهانی رسانه های جدید هستند که کانون بیان فرهنگی و افکار عمومی در عصر اطلاعات می باشند (کاستلز، 1380: 544). به طور خلاصه، می توان مـهم ترین آثـار مثبت و منفی اینترنت در حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی را این گونه برشمرد: تبادل فرهنگی، دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی، خارج شدن از انزوا و تفریحات سالم، از جمله مزایا و آثار مثبت اینترنت به حساب می آیند و در مـقابل، تـهاجم فرهنگی، افـزایش شکاف طبقاتی، دسترسی آسان به منابع ممنوع و بی تفاوتی نسبت به ارزش ها، هنجارها و ناهنجاری ها، سیطره زبان انگلیسی و نـقض حقوق اولیه افراد، جزو معایب و آثار منفی اینترنت محسوب می شوند.

شبکه اجـتماعی

رسـانه های اجـتماعی، بنا بر یک تعریف، رسانه هایی برای برقراری تعامل اجتماعی مبتنی بر وب هستند و راهی ارزان و قابل دسترس برای انتشار اطـلاعات از سـوی عموم کاربران. شبکه های اجتماعی را فراتر از گونه ای وب سایت می توان به عنوان رسانه های جدیدی در نـظر گـرفت که در سـاختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تغییراتی ایجاد کرده اند. چالش هایی که شبکه های اجتماعی در سال های اخیر با آن ها مـواجه بوده اند، حوزه هایی فراتر از فضای مجازی را تحت تأثیر قرار داده است. شبکه های اجتماعی از سویی بـه عنوان یکی از گونه های رسانه های اجـتماعی، امـکانات تعاملی قابل توجهی برای کاربران اینترنتی فراهم کرده اند و در افزایش مشارکت شهروندان در برخی فرایندها مؤثر بوده اند؛ از سویی، این شبکه ها با آسیب های گسترده ای در حوزه هایی از قبیل: حریم خصوصی، کپی رایت، اعتیاد مجازی، سوء استفاده از کودکان، دزدی اطلاعات و هویت و مـواردی این چنینی مواجه بوده اند. این شبکه ها همچنین عرصه ارتباطات سیاسی را نیز متحول کرده اند. (جعفری، 1389) حمیدرضا ضیایی پرور، پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک در مقاله ای که در نشست «شبکه های اجتماعی، فرصت ها و تهدیدها» با عنوان «30 ویژگی شبکه های اجتماعی» در سـال 89 ارائه کرد، این 30 ویژگـی را به شرح زیر برشمرد: هویت، به اشتراک گذاری و یادگیری، بسیج کنندگی و سازماندهی، دوستی، اعتماد، حلقه های مخاطبان، قدرت کندوسازی، استناد و تعمیم، چند رسانه ای، ادغام فناوری ها، پرستیژ، گپ، نقد بی رحمانه، دنبال کردن و دنبال شدن، بـاز انـتشار، خرد جمعی، جهانی بودن (مترجم گوگل)، سرگرمی، سفارشی شدن، جستجو شدن، اطلاع رسانی و خبررسانی، رسانه نسل جوان، رسانه جایگزین، ترکیب با موبایل، شفاف شدن بیش از گذشته، ابتکار و خلاقیت، ساختار دمـکراتیک، قـدرت سرمایه اجتماعی، تحرک اجتماعی و ارتباطات غیررسمی.

هویت

هویت، مفهومی کاملاً پیچیده است که نمی توان به شکل درستی معنای آن را درک کرد. به همین دلیل، از نسبیت خاصی برخوردار است. در پاسخ به پرسش در مورد چیستی هـویت یا ارائه تـعریف مـشخصی از آن، از منظرهای متفاوتی دیدگاه های گوناگونی بـیان شـده اسـت. می توان هویت را آگاهی فرد نسبت به خود دانست که در نتیجة تداوم کنش های فرد به او واگذار نمی شود؛ بلکه فرد باید آن را به طـور پیوسـته در زنـدگی روزمره ایجاد کند و نیز در فعالیت های خویش مورد پشـتیبانی قـرار دهد (گیدنز، 1378: 81). پس از این منظر، هویت چیزی نیست که دفعی و آنی به وجود آمده باشد، بلکه هویت امری است که در گذر زمان هـر شـخص آن را کسـب نموده و بخشی از شخصیت خود را به وسیلة آن در معرض نمایش و دید عموم قـرار می دهد یا به عبارت روشن تر، بخشی از شخصیت خود را در معرض قضاوت عمومی قرار می دهد. اگر بخواهیم به معنای لغوی هـویت تـوجه کنـیم، تا حدی می توان به درک صحیحی در این زمینه رسید. در لغت نامة دهخدا، هـویت «تـشخیص » معنا شده است که میان حکما و متکلمان مشهور است (دهخدا، 1381: 20866). در فرهنگ معین، ذات باری تعالی، هستی، وجود و بـالاخره آنـچه مـوجب شناسایی شخص باشد، معنا شده است (معین، 1371: 5228 ).

همچنین در فرهنگ آکسفورد، هویت بـه مـعنای چـیستی و کیستی افراد معنا شده است. بنابراین، می توان گفت که هویت در خلأ مطرح نمی شود؛ بلکه در خـصوص هـویت، یک خـود و غیر وجود دارد که از طریق آن فرد دست به شناسایی می زند. با این تعاریف کلی که در فرهنگ لغات در مـورد هـویت ارائه شده، می توان بهترین ملاک برای درک هویت در هر فرد را قرار دادن خود یک فرد در مـقابل غـیر بـیان کرد که در حقیقت، مجموعه ادراکات، اندیشه ها و تفکرات یک فرد از خود و پیرامونش در مقابل دیگر اندیشه ها و ادراکات است. بر این اساس، هـویت عـبارت است از مجموعه خصوصیات، مشخصات فردی و اجتماعی، احساسات و اندیشه های مربوطه که فرد آن ها را از طریق تـوانایی کنـش مـتقابل با خود و یافتن تصوراتی از خویش به دست می آورد و در جواب سؤال «من کسیتم؟» ارائه می دهد. از سوی دیگر، هـویت واژهـ ای است که امروز از نظر واژگانی جایگاه خود را در ادبیات جهان از دست می دهد. از نظر مـفهومی، در مـیان پسـوندها مانند: هویت ملی، فرهنگی و مذهبی، سرگردان است. از نظر تاریخی و جغرافیایی، در معرض تهاجمات جهانی مانند: شـالوده شکنی و فـروریزی و فـروپاشی تمدن ها و روند رو به رشد ایده ها، فناوری ها، اینترنت ها و شاهراه های ارتباطی است. (نکوروح، 1378: 1) هـویت دینـی، به دلیل ماهیت و محتوایی که دارد، تقریباً مهم ترین بعد هویت است که نقش بسیار تعیین کننده ای در هویت یابی افراد یک جامعه بازی مـی کند. مـی توان ادعا داشت که تقویت این بعد از هویت، موجب دوام و قوام سایر ابعاد آن شود و از سـوی دیگـر، چالش در این حوزه می تواند زمینه ساز بحران در سایر ابـعاد هـویت شـود. این ادعا در جوامعی که دین رکن اساسی ادارة آن را مشخص مـی کند، کامـلاً صادق است. سنگ بنای هویت دینی، تعهد و پای بندی است. (شرفی، 1374: 95) از آن جا که در این پژوهش بـرداشت از هـویت، هویت های پیش مدرن (هویت های ذاتی، طـبیعی و غـیر اجتماعی) و هـمچنین هـویت های پسـت مدرن (پاره پاره، بسیار سیال، گفتمانی و ناپیوسته) را شـامل نـمی شود و به نظریه های مدرن نزدیک است، برای تعریف هویت دینی، از نظریه های هویت اجـتماعی تـاجفل و گلارک و استارک استفاده شده است. در تـئوری هویت اجتماعی تاجفل و تـرنر، یک شـخص تنها یک «خودشخصی » ندارد؛ بلکه دارای چـندین خـود است که با چرخه های عضویت گروهی همخوانی دارد. زمینه های متفاوت اجتماعی ممکن است یک شخص را بـه فـکر نمودن، احساس کردن و عمل بر مـبنای «ردة خـود» شـخصی، خانوادگی یا ملی اش بـرانگیزاند (Turner et al، 1982). طـبق تعریف این محققان، هویت اجـتماعی، بـرداشت افراد از خود است که از عضویت ادراک شده در گروه های اجتماعی ناشی می شود (Hogg & Vaughan،، 2002). گیدنز تأمل و بازاندیشی در مورد هـویت را مـنحصر به دوران مدرن می داند. در متن چالش های دنـیای مـدرن است که سـنت و طـبیعت، مـرجعیت خود را از دست داده و فرد در یک فـضای آکنده از اطلاعات، پیوسته به تأمل در مورد هستی خویش می پردازد (نش، 1382: 91). با توجه به رویکرد گیدنز مـی توان چـنین گفت که فرد در جریان هویت یابی خود بـه طـور عـام، و هـویت دینـی به طور خـاص، مـوجودی صرفاً منفعل و پذیرنده نیست؛ بلکه به تفسیر هویت خویش می پردازد. این تفسیر بریده بریده و منقطع نیست؛ بلکه از مـقداری ثـبات و اسـتمرار برخوردار است. بر این اساس، می توان دو گونه هـویت دینـی سـنتی و مـدرن را از یکدیگـر مـتمایز کرد.

چارچوب نظری

در این بخش، مهم ترین نظریه های جامعه اطلاعاتی از جمله نظریه های: «جامعة اطلاعاتی به عنوان فراصنعت گرایی؛ دانیل بل»، «اطلاعات، دولت ـ ملت و نظارت؛ آنتونی گیدنز»، «مدیریت و دستکاری اطلاعات، گستره نـوین همگانی؛ یورگن هابرماس » و «جامعة شبکه ای و اطلاعات؛ امانوئل کاستلز» مورد بررسی قرار گرفته است. اما چارچوب نظری این مقاله بر نظریة جامعة شبکه ای مبتنی است که به خوبی ویژگی های فضای ارتباطی جدید مانند: گـمنامی کاربـر، نبود ارتباطات غیر کلامی، جدایی فیزیکی و قابلیت انعطاف جسمانی را تشریح می کند.

در بین نظریه پردازان علم ارتباطات، مانوئل کاستلز یک نویسنده متمایز است. کاستلز، حوزه های: جامعه شناسی شهری، مطالعات سازمانی، مطالعات فضای مـجازی، جـنبش های اجتماعی، جامعه شناسی فرهنگ و اقتصاد سیاسی را در کنار هم مطالعه می کند تا یک تحلیل بین رشته ای از جهان پیچیده رسانه ای شده امروز به دست دهد. وی جلد نخست اثـر خـود را به جامعة شبکه ای اختصاص داده اسـت. کاسـتلز، جامعة شبکه ای را از ویژگی های سرمایه داری متکی به اطلاعات به شمار می آورد. وی جامعة شبکه ای را محصول همگرایی سه فرایند تاریخی مستقل می داند. این سه فرایند عبارت اند از: «انقلاب اطـلاعات» که ظـهور جامعة شبکه ای را امکان پذیر سـاخت، «تـجدید ساختار سرمایه داری و اقتصاد متکی به برنامه ریزی متمرکز (از دهة هشتاد به این سو )» با هدف غلبه بر تعارض های درونی این دو نظام و نهایتاً، «نهضت های فرهنگی دهة 1960 (مانند فمینیسم و طرفداران محیط زیست)». به اعـتقاد کاسـتلز، تعامل میان انقلاب فناوری اطلاعات، بحران های اقتصادی سرمایه داری و دولت سالاری و تجدید ساختار متعاقب آن ها، و شکوفایی جنبش های اجتماعی فرهنگی همچون: آزادی خواهی، حقوق بشر، فمینیسم و طرفداری از محیط زیست، یک ساختار نوین اجتماعی مسلط بـه نـام جامعه شـبکه ای، یک اقتصاد نوین، یعنی اقتصاد اطلاعاتی جهانی و یک فرهنگ نوین، یعنی فرهنگ مجازی را به وجود آورده است. کاستلز، به صراحت بـیان می دارد که فناوری مسیر جامعه را تعیین نمی کند و جامعه نیز مسیر تحولات فـناوری را مـشخص نـمی سازد؛ زیرا عوامل بسیاری از جمله خلاقیت فردی و کارآفرینی در فرایند کشف علمی، نوآوری فناور اند و کاربردهای اجتماعی دخالت دارند، به گـونه ای که تـنیجة نهایی، به الگوی پیچیده ای از تعاملات بستگی دارد. در واقع، معضل جبرباوری فناورانه، احتمالاً مسأله ای کاذب اسـت؛ چـون فـناوری در واقع، خودِ جامعه است و درک یا بازنمایی جامعه بدون ابزار فناورانه اش میسر نیست. کاستلز، بین جامعة مـبتنی بر اطلاعات و جامعة اطلاعاتی، تمایز قایل می شود. در مفهوم جامعة اطلاعاتی، بر نقش اطـلاعات در جامعه تأکید می شود؛ حـال آنـ که کاستلز می گوید: اطلاعات، همواره نقشی حساس و مهم در جامعه عهده دار بوده است. آنچه از مفهوم مبتنی بر اطلاعات مستفاد می شود، بر خلاف مفهوم اطلاعات، شکل خاصی از سازمان اجتماعی است که به دلیل شرایط فناورانه، تـولید و پردازش و انتقال اطلاعات، به اساس و بنیاد توان تولید و قدرت تبدیل می شود. این تمایز، درست مانند صنعت و جامعة صنعتی است. جامعة صنعتی، جامعه ای نیست که تنها صاحب صنعت باشد؛ بلکه جامعه ای است که سازمان صنعتی در سـراسر آن فـراگیر و نافذ باشد. طبق فرضیة کاستلز، جامعة شبکه ای، یعنی ساختار اجتماعی غالب و مسلط در عصر اطلاعات که حول شکل های نوین زمان و فضا سازمان می یابد؛ زمان بی زمان و فضای جریان ها و گردش اطلاعات. منظور کاستلز از زمان بـی زمان، اسـتفاده و به کار گرفتن بی وقفه و مدام فناوری اطلاعات و ارتباطات نوین برای از بین برداشتن زمان، فشردن سال ها و تبدیل آن ها به دقیقه ها و فشردن دقیقه ها در غالب لحظه ها است. کاستلز، در عین حال می گوید که بـسیاری از مـردم جهان همچنان بر اساس ساعت زیست شناسی کار و زندگی می کنند؛ اما کارکردهای اغلب گروه های اجتماعی، در زمان بی زمان است. مکان ها همچنان کانون زندگی روزمره و نظارت سیاسی و اجتماعی و منشأ فرهنگ و عامل انتقال تـاریخ هـستند؛ امـا این جریان ها هستند که مکان ها را در بر گـرفته اند و بـر آنـ ها مسلط شده اند. به نظر کاستلز، قدرت سیاسی از دولت ـ ملت ها و نظام های دموکراتیک به رسانه ها و سایر تولیدات فرهنگی انتقال یافته است. به اعتقاد کاسـتلز، در رسـانه های جـدید ارتباطی امکانات و قابلیت های نو و دموکراتیک برای ارتباطات و مـشارکت وجـود دارد. این امکانات، توان و ظرفیت بالقوة ایدئولوژی غالب را برای اعمال سلطه محدود می سازد. در عوض، افراد قادر خواهند بود تا جهان های مجازی خـود را بـسازند که پایة دمـوکراتیک شدن تصورات و باورها است (کاستلز، 1380 ). این چارچوب نظری، به ما کمـک می کند تا پیش از ورود به بحث شبکه های اجتماعی که به لحاظ ماهیتی، کاربردهایی بسیار فراتر از یک ارتباط ساده از طریق چت، ایمیل و وبـلاگ فـراهم مـی کنند، با کارکردهای جماعت ها و گروه های اینترنتی آشنا شویم.

جامعه آماری و واحد تـحلیل

جـامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه های تهران تشکیل می دهند. طبق آخرین آماری که در تاریخ 11 مردادماه 1390 از مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آمـوزش عـالی دریافـت شد، تعداد کل دانشجویان شهر تهران در سال تحصیلی 89 ـ 1388، 471 هزار و 483 نفر بوده اند که از این تعداد، 250 هـزار و 892 نـفر را دانـشجویان خانم و 220 هزار و 483 نفر را دانشجویان آقا تشکیل داده اند. در این میان، سهم دانشجویان دانشگاه های دولتی، 325 هزار و 583 نـفر، شـامل 166 هـزار و 489 دانشجو دختر و 159 هزار و 374 دانشجوی پسر بوده است و سهم دانشگا ه های غیر دولتی، 145 هزار و 620 نفر، شـامل 84 هـزار و 403 دانشجوی دختر و 61 هزار و 217 دانشجوی پسر می باشد.

روش نمونه گیری و حجم نمونه: شیوه نمونه گیری در این مطالعه، بـر اسـاس نـمونه گیری محاسبه شده است که بر اساس آن، 280 نفر می باشد که از این تعداد، 145 نفر از دانشجویان پسر، و 135 نفر را نیز دانـشجویان دخـتر تشکیل می دهند. اعتبار و پایایی تحقیق: قابلیت اعتماد، یکی از ویژگی های فنی ابزار اندازه گیری است. مفهوم یادشـده بـا این امـر سروکار دارد که ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان، تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست می دهد. با تـوجه بـه این امر، معمولاً دامنه ضریب قابلیت از صفر (عدم ارتباط) تا 1+ (ارتباط کامل) اسـت. ضـریب قـابلیت اعتماد، نشانگر آن است که تا چه اندازه ابزار اندازه گیری، ویژگی های با ثبات آزمودنی و یا ویژگی های متغیر و مـوقتی وی را مـی سنجد....

تحلیل توصیفی شاخص ها

با توجه بـه اینـ که هویت دینـی کاربـران شـبکه های اجتماعی، در شش سطح سـنجیده شده است، در جدول زیر می توان میانگین هر یک از این سطوح را که کاربران به آن پاسخ داده اند، مشاهده کرد. در یک نگاه کلی، می توان گـفت کهـ کاربران در حوزه عمل به فرایض دینـی در سـطح پایینـ تری قـرار دارنـد؛ هرچند بر هـمین مـبنا، والدین آن ها نسبت به همین فرایض، بیشترین پای بندی را دارند....

فرضیه دوم:

بین مدّت اسـتفاده کاربـران از شـبکه های اجتماعی و هویت دینی آن ها، رابطه معنا دار وجود دارد؛ یعنی کاربرانی که مدت زمان بیشتری را در فضای شبکه های اجتماعی حـضور دارنـد، احـتمال دارد که از نظر پای بندی به باورهای دینی در مرتبه پایین تری قرار داشته باشند و بر عـکس کاربـرانی که مدت زمان کمتری را در این شبکه ها حضور دارند، احتمال دارد که از نظر باورها و اعتقادات دینی در مرتبه بالاتری قرار داشته بـاشند...

فرضیه سـوم:

بـین میزان استفاده کاربران از شبکه های اجتماعی و هویت دینی آن ها، رابطه وجود دارد؛ یعنی هر چه میزان استفاده کاربران از اینترنت افزایش یابد، بیشتر احتمال می رود که هویت دینی در آنان کم رنگ تر شده و بر عـکس، هـر چه میزان استفاده کاربران از اینترنت کاهش یابد، بیشتر احتمال می رود که هویت دینی و سنتی پررنگ تری داشته باشند....

فرضیه چـهارم:

بین نوع استفاده کاربـران از شـبکه های اجتماعی و هویت دینی آن ها رابطه وجود دارد؛ یعنی هر چه کاربران بیشتر در معرض و مواجهة محتوای خبری، علمی و آموزشی شبکه های اجتماعی باشند، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی آنان حفظ شده و در قالب سنتی باقی بـماند و برعکس، هر چه کاربران بیشتر در معرض و مواجهة محتوای تفریحی و سرگرمی شبکه های اجتماعی باشند، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی کم رنگ یا بازتابی داشته باشند....همان طور که مـشاهده مـی شود، گروه ها به دو دسته تقسیم می شوند؛ «همة موارد، صحبت با دوستان و تفریح و سرگرمی» در دسته اوّل و «تفریح و سرگرمی، مطالعه دیواره ها و کسب اخبار و اطلاعات » در دسته دوم قرار گرفته اند؛ این بدین معنا است که گروه «همة مـوارد، صـحبت با دوستان و تفریح و سرگرمی» با هم تفاوت معنا داری ندارند و میانگین های آن ها نزدیک به هم است. گروه های «تفریح و سرگرمی، مطالعه دیواره ها و کسب اخبار و اطلاعات» نیز با هم تفاوت معنا داری نـدارند و مـیانگین های آنـ ها هم نزدیک به هم اسـت و گـروه «کسـب اخبار و اطلاعات» در بین گروه ها، دارای میانگین بیشتری در این شاخص است؛ یعنی هر چه کاربران بیشتر در معرض و مواجهة محتوای خبری، علمی و آموزشی شـبکه های اجـتماعی بـاشند، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی آنان حفظ شده و در قـالب سـنتی باقی بماند...

فرضیه پنجم:

بین هدف کاربران در استفاده از شبکه های اجتماعی و هویت دینی آن ها، رابطه معنا دار وجود دارد؛ یعنی هر چـه اهـداف کاربـران در استفاده از شبکه های مجازی ابزاری و کاربردی باشد، بیشتر احتمال دارد که هویت دینـی سنتی تر و اصیل تری داشته باشند و برعکس، هر چه اهداف کاربران در استفاده از شبکه های اجتماعی بی هدف باشد، بیشتر احتمال می رود که هـویت دینـی کمـ رنگ تری داشته باشند. هویت دینی:. ..«همة موارد و تعامل بـا دیگـران» در دسته اوّل و «یافتن دوستان بیشتر، کسب اخبار و اطـلاعات عـلمی و آمـوزشی» در دسته دوم قرار گرفته اند. این بدین معنا اسـت که گـروه های «همة موارد و تعامل با دیگران»، با هم تفاوت معنا داری ندارند و میانگین های آن ها، نـزدیک بـه هم است. گروه های «یافتن دوسـتان بـیشتر و کسب اخـبار و اطـلاعات عـلمی و آموزشی» نیز با هم تفاوت مـعنا داری نـدارند و میانگین های آن ها نیز نزدیک به هم است و گروه «کسب اطلاعات علمی و آمـوزشی» در بـین گروه ها، دارای میانگین بیشتری در این شاخص است؛ یعـنی هر چه اهداف کاربـران در اسـتفاده از شبکه های مجازی ابزاری و کاربردی بـاشد، بـیشتر احتمال دارد که هویت دینی سنتی تر و اصیل تری داشته باشند...

فرضیه ششم:

بین میزان مشارکت کاربـران در اسـتفاده از شبکه های اجتماعی و هویت دینی آنـ ها، رابـطه مـعنا دار وجود دارد؛ یعنی هـرچه کاربـران در استفاده از شبکه های اجتماعی بـه سـبب ویژگی تعاملی شان بیشتر مشارکت جو باشند، بیشتر احتمال دارد که هویت دینی آنان کم رنگ تر باشد و برعکس، هـر چـه کاربران در استفاده از شبکه های اجتماعی غیرمشارکت جو بـاشند، بـیشتر احتمال دارد که هـویت دینـی اصـیل تری داشته باشند....

خاتمه

1.اینترنت و فناوری های حاصل از آن، آن چنان در تاروپود جامعة امروز بشر پیچیده شده است که تمامی جوانب زندگی اجتماعی آدمی را از روان شناسی فردی و تربیتی گرفته تا ارتباطات میان فردی و جمعی در بـر می گیرد و این پژوهش، تنها بخش کوچکی از آن را مورد مداقه قرار داده است و برای رسیدن به یک دید کلی در این حوزه، باید بررسی رابطه استفاده از شبکه های اجتماعی و هویت: فردی، عملی، ملی، منطقه ای و یا قومی هر یک به صورت مجزا مورد پژوهـش قـرار گیرد که به دانشجویان این حوزه پیشنهاد می شود.

2.پیشنهاد می شود که متولیان و مدیران فرهنگی کشور، با آسیب شناسی کامل شبکه های اجتماعی و به دور از برخوردهای احساسی و مقطعی نسبت به آموزش خانواده ها از طریق رسانة ملی بـرنامه ریزی درازمـدت داشته باشند.

3.پیشنهاد می شود که وزارت آموزش و پرورش با تغییر سیاست های آموزش خود، از حافظه محوری به سوی پژوهش محوری در سطوح مختلف و متناسب با دوره های آموزشی حرکت کنند و در استفاده از فناوری های روز، به گونه ای دانش آموزان را درگیر اسـتفاده کاربـردی از اینترنت نماید که این نوع استفاده در وجود آنان نهادینه شده و فرصت تفکر در استفاده های نامطلوب از آنان گرفته شود.

4.پیشنهاد می شود که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای سرمایه گذاری و برنامه ریزی برای مسدود و محدود کردن مـیزان دسـترسی بـه شبکه های اجتماعی، نسبت به صـرف هـزینه و بـرنامه ریزی در جهت تولید محتوای متناسب با فرهنگ و ارزش های غنی ایرانی و اسلامی و با مشارکت و درگیر نمودن کاربران در تولید چنین محتوایی ضمن اشاعة ارزشـ های والای دینـی و مـلی، در تور جهان گستر فضای مجازی برنامه ریزی داشته باشد تـا هـم اعتماد داخلی بیشتری را کسب نموده و هم در جهت تقویت هویت دینی و ملی، گام های مؤثرتر و عملی تری برداشته باشد.

5.راه اندازی شبکه های اجـتماعی داخـلی بـا ویژگی ها و جذابیت های لازم، می تواند در جهت تولید محتوای بومی و تأثیرگذری مثبت در مـخاطبان و کاربران مؤثر باشد.

6. پیشنهاد می شود نهاد دولت نیز واحد پژوهش و برنامه ریزی در حوزه رسانه های نوین، به ویژه شبکه های اجتماعی مجازی در سـایر دسـتگاه های زیرمـجموعه خود به منظور شناخت افکار عمومی و تأثیرگذاری مثبت بر آن را مورد تـوجه قـرار دهد.

فهرست منابع:

1.پاتریشیا، ولیس (1382 )، روان شناسی اینترنت، ترجمه فضل الله قنادی، تهران: انتشارات دانشگاه کمبریج، مؤسسه انـتشاراتی ایران نـو.

2.پاسـتر، مارک (1377)، عصر دوم رسانه ها، ترجمه غلامحسین صالح یار، تهران: انتشارات مؤسسه ایران.

3.جعفری، یوسف (1389)، شـبکه های اجـتماعی، وبـلاگ رسانه و ارتباطات.

4. Http: //Communicationagi. blogfa.com/post - 28. asp.

5.دوران، بهزاد (1381)، تأثیر فضای سیبرنتیک بر هویت اجتماعی، پایان نامه دکتری، تهران: دانشگاه تـربیت مـدرس، دانـشکده علوم انسانی.

6.دهخدا، علی اکبر (1381)، لغت نامه، جلد 14، دوره جدید، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

7.شـرفی، مـحمدرضا. (1374)، جوان و بحران هویت. تهران: انتشارات سروش، چاپ سوم.

8.شکرخواه، یونس (1382 )، ریشه های انقلاب جـهانی ارتـباطات و جـامعه اطلاعاتی، از پایگاه اینترنتی:

www.bashgah. net.

9.فرهنگی، علی اکبر (1380)، ارتباطات انسانی، جلد اوّل، چاپ پنجم، تهران: دفتر خدمات فـرهنگی رسـا.

10.همو (1374)، رسانه های جمعی و نقش آن ها در ساختار اجتماعی واقعیت. فصلنامه پژوهش و سنجش: شماره 5.

11.کاسـتلز مـانوئل (1380 )، اقـتصاد، جامعه و فرهنگ، ترجمه احد علی قلیان و افشین خاکباز، چاپ دوم، تهران: نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

12.کتابی، مـحمود، مـحمد گنجی، یعقوب احمدی و رضا معصومی (1383)، دین، سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی فرهنگی، مجلة پژوهـشی دانـشگاه اصـفهان، جلد هفدهم، شماره دوم.

13.گیدنز، آنتونی (1378)، تجدد و تشخص، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نشر نی.

14.معین، مـحمد (1371)، فـرهنگ فـارسی، جلد 4، چاپ هشتم، تهران: انتشارات امیر کبیر.

15.نش، کیت (1382)، جامعه شناسی سیاسی معاصر، مـترجم: مـحمدتقی دلفروز، تهران: انتشارات کویر.

16.نکوروح، محمود (1378)، در جستجوی هویت تازه، چاپ اوّل، تهران: انتشارات چاپخش.

17. Boyd، D. M.، & Ellison، N. B. (2007 )Social Networks Sites: Definition، History، and Scholarship. Journal of Computer – Mediated Communication،، 13(1)، Article 11.

18. Filix m.، Jesus C، Luis G. (2005) ``Anonymity Effects in Computer-Mediated Communication in the Case of Minority Lnfluence ``. Computers in Human Behavior. 23، 1660-1674.

19. Hogg M. A، Vaughan، G. M. (2002)، social Psychology (3rd Ed)، London Prentice Hall.

20. Kaplan، A.، Vaughan، G. M. (2010) ``Users of the World، Unitel The Challenges and Opportunities of Social Media،،. Business Horizons. 53، 59-68.

21. Kimberky M. C. (2006) ``The Positive and Negative Implications of Anonymity in Lnternet Social Lnteractions``. Computers in Human Behacior. 3038-3065.

22. Tajfel، h. and Wilkes، A. L. (1963)، Classifieation and quantitative Judgment ، British Journal of Psychology، 54، 101-114.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان