جشنواره فجر یک خاصیتی دارد و آنهم این است که هیچگاه همه را راضی نمیکند. البته این خصوصیت هر جشن و مراسمی در ایران است. مراسم که تمام میشود تازه انتقادها شروع میشود. ابا پایان یافتن سال 95 و به اکران درآمدن تقریباً همه فیلمهای جشنواره فجر سی و چهارم، میتوانیم خودمان را جای داوران بگذاریم و بهترینها را اعلام کنیم. در سالی که گذشت و از بین فیلمهایی که دیدید، کدام بازیها بیش از بقیه شمارا تحت تأثیر قرارداد؟ با ما همراه باشید تا چندتایی از بهترین بازیهای سال گذشته در سینما را باهم مرور کنیم.
برترین بازیهای بازیگران مرد:
5- امیر جدیدی- «من»
«من» اولین ساخته سهیل بیرقی فیلم عجیبوغریبی است. نه قصهگویی و داستانپردازی متداولی دارد و نه از هیچکدام از المانهای جذابیت حال حاضر سینمای ایران استفاده میکند اما بااینحال فیلمی است جذاب و مدرن با روایتی پیچیده و جدید. امیر جدیدی بازیگر جوانی است که اتفاقاً روزهای پرکاری را هم میگذراند. جدیدی در نقش جوانی لاابالی و خوشگذران و البته کمی هم احمق در «من» بسیار موفق است. کلکلهایش با آذر (لیلا حاتمی) از جذابترین قسمتهای فیلم شخصیت محور بیرقی است و البته نشانی از نبوغی دارد که هومن سیدی قبلاً در آفریقا از جدیدی نشانمان داده بود.
4- پیمان معادی- «ابد و یک روز»
یکی از مهمترین فیلمهای سال نودوپنج، «ابد و یک روز» ساخته تحسینشده سعید روستایی است. فیلمی که با کسب 9 سیمرغ بلورین پرافتخارترین فیلم تاریخ سینمای ایران بعد از انقلاب است. «ابد و یک روز» در رشته بازیگری تقریباً همه جوایز را به دست آورد بهجز بازیگر نقش اول مرد، رقابتی بین پیمان معادی و پرویز پرستویی که البته پرستویی پیروز شد اما معادی در ایفای نقشش بسیار موفق بوده است. کاراکتر مرتضی برادر بزرگتر سمیه (پریناز ایزدیار) بسیار خوب تنیده و پرداختهشده است. انگار روی یک لبه تیز راه میرود و هرلحظه طعنهای به خوب و بد میزند. این کاراکتر آنقدر پیچیده است که تا آخرین لحظه هم نمیتوان قضاوت کرد که سفید است یا سیاه و یا حتی خاکستری. معادی هم بهخوبی این ویژگیهای دوپهلو را در بازیاش منعکس کرده است. عصبیت این شخصیت در کنار شکست خوردگی کاملی که در سکانس پایانی از وی میبینیم چنان زیبا به تصویر کشیده شده است که همیشه در ذهن میماند. مرتضی علیرغم اینکه شخصیت اصلی «ابد و یک روز» نیست اما بهجرئت کلیدیترین و مهمترین عنصر فیلمنامه است که با بازی جذاب معادی تبدیل به یکی از برگ برندههای فیلم زیبای سعید روستایی شده است.
3- پرویز پرستویی- «بادیگارد»
پیمان معادی هرسال دیگری با کاراکتر مرتضی نامزد دریافت سیمرغ بود حتماً آن را تصاحب میکرد. هرسالی بهجز سالی که پرویز پرستویی به شخصیت حاج حیدر ذبیحی جان بخشید. بعد از گذشت چندین سال از «آژانس شیشهای» و تجربه ناموفق «به نام پدر» بار دیگر همکاری ابراهیم حاتمی کیا و پرویز پرستوی اثری ماندگار پدید آورد. مسلماً اگر پرستویی نبود و هر بازیگر دیگری شخصیت حاج حیدر را ایفا میکرد، نتیجه یک کاراکتر سطحی و شعارزده میشد. این هنر پرستویی است که به شخصیت ایدئولوژیک حاتمی کیا چنان واقعیتی میبخشد که قبلاً شاید فقط در ترسیم شخصیت حاج کاظم «آژانس شیشهای» دیده باشیم.
2- شهاب حسینی– «فروشنده»
بیاغراق «فروشنده» بهترین فیلم سینمای ایران در سالی که گذشت بود؛ اما هیچ فیلم خوبی نیست که بدون بازیگرانش دیده شود. شهاب حسینی در نقش اصلی فیلم «فروشنده» با کاراکتر عماد، مردی که در دوراهی غیرت و عشق مانده است توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره کن را از آن خود کند. فراموش نکنیم که این جایزه مدتها قبل از آن بود که ترامپ رئیسجمهور شود و دیگر تئوریهای توطئه و بازیهای سیاسی را نمیتوان به آن تعمیم داد. بهراستی هم حسینی درد درونی این کاراکتر را بهخوبی نشان داده است. فریادهایش را وقتی با پیرمرد خاطی روبهرو شده است را مقایسه کنید با نگاه مغموم و خالی از احساسش در پایان فیلم تا دریابید شهاب حسینی چقدر هنرمندانه تحول این کاراکتر را به تصویر کشیده است.
1- فرید سجادحسینی– «فروشنده»
درست است که شهاب حسینی بازی بینظیری در «فروشنده» ارائه میکند اما گوی رقابت را بیشک به فرید سجادحسینی میبازد. پیرمردی که لحظه ظهورش نقطه اوج داستان فرهادی است. مرد گناهکاری که بیشتر شبیه یک قربانی است تا یک متجاوز. ممکن است از دیدن چنین شمایلی برای مردی که عماد تمام فیلم به دنبالش گشته است مشمئز شدهاید یا دلتان برایش سوخته باشد یا درگیر احساسات متناقضی شده باشید که همه اینها حکایت از بازی فوقالعاده تأثیرگذار فرید سجادحسینی دارد. حضور کوتاه او با دیالوگهای کم و نگاههای معنادار و التماسهای بیکلامش همهچیزی است که فرهادی میخواهد بگوید. فروشنده اثرگذاری نقطه عطف داستانش را مدیون فرید سجادحسینی و بازی بینظیرش است.
برترین بازیهای بازیگران زن:
5- پردیس احمدیه– «لاک قرمز»
پردیس احمدیه بازیگر اصلی «لاک قرمز»، اولین اثر سید جمال سیدحاتمی است. بازیگری که اگر ندانید بیستسالگی را رد کرده امکان ندارد باور کنید که یک دختر دبیرستانی نیست. احمدیه چنان در نقش دخترکی جنگجو فرورفته است که درست مثل کاراکترش بار دراماتیک فیلم را به دوش میکشد. احمدیه در نقش دختری که در کوران حوادث مجبور به انتخاب و تصمیمگیری شده و باید بزرگتر از سنش فکر کند و عمل کند آنقدر قابلباور ظاهرشده است که «لاک قرمز» را از میآنهمه مصیبتهایش به تجربهای دلچسب در سینمای ایران تبدیل میکند. هنر احمدیه آنجایی است که در کنار بازیگر توانایی چون پانتهآ پناهیها میدرخشد و استعدادش را به رخ میکشد. در تجربه نمادین سیدحاتمی، بازی احمدیه است که نمادها را واقعی و ملموس میکند.
4- شبنم مقدمی– «نفس»
نرگس آبیار در آخرین تجربه فیلمسازیاش به سراغ روایت داستان دختربچهای در ورای سالهای حساس اواخر دهه پنجاه و اوایل شصت میرود. داستانی پر از کاراکتر که ذهن و دنیای بچهگانه قهرمان داستانش را میسازد. در کنار بازی کمی اغراقشده پانتهآ پناهیها و بازی بینظیر کودک خردسال، شبنم مقدمی بیش از همه میدرخشد. کاراکتر مقدمی شاید کمتر از ده دقیقه در فیلم حضورداشته باشد؛ در سکانسی کوتاه اما زیبا و لذتبخش. مقدمی که قبلاً هم تواناییاش را در ایفای کاراکترهایی با گویشهای بومی به تصویر کشیده بود در «نفس» نقش زنی یزدی را بازی میکند که شوهرش هوو آورده و او بهجای گریه و زاری، با تکههای تند و قطع نشدنی نارضایتیاش را به نمایش میگذارد. مقدمی برای ایفای این نقش کوتاه اما تأثیرگذار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را از سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر هم به دست آورده است. جایزهای که واقعاً حقش بوده است.
3-لیلا حاتمی– «من»
لیلا حاتمی بازیگر توانایی است. بازی زیبا در کارنامهاش کم ندارد. از روزی که لیلای سینمای ایران شد تا زمانی که در «بیپولی» حمید نعمتالله درخشید و سیمرغ را به خانه برد شخصیتهای بسیاری را ایفا کرده و در همه آنها موفق بوده است؛ اما چیزی که در بازی حاتمی وجود دارد و انگار عضو جداییناپذیر شخصیتهایی است که حاتمی میآفریند، معصومیتی است که در چهره اوست و به همه کاراکترهایش هم سرایت میکند؛ اما در «من» حاتمی پوسته همیشگیاش را میشکند و بعدازاین همهسال هنرنمایی بعدی از توانی بازیگریاش را نشانمان میدهد که تاکنون فکر نمیکردیم وجود داشته باشد. در کاراکتر آذر، هیچ اثری از معصومیت و بیپناهی کاراکتر معمول حاتمی نیست. آذر زنی است هنجارشکن، عاصی و مستقل که نوعی نیروی کاریزماتیک را یدک میکشد. تصور هیچ بازیگر دیگری جز لیلا حاتمی در این نقش امکانپذیر نیست حالآنکه شاید با خواندن فیلمنامه حاتمی آخرین گزینهای باشد که به ذهن برسد.
2- ترانه علیدوستی– «فروشنده»
قربانی اصلی ماجرای فیلم «فروشنده»، رعناست، کاراکتری که ترانه علیدوستی نقشش را ایفا میکند. در سینمای ایران تاکنون اینچنین بیپرده به ورود یک غریبه به حریم خصوصی یک زن صحبت نشده است. رعنا در نقش زنی که پردههای زندگیاش در خصوصیترین مکان زندگیاش دریده شده است نمیتواند زندگی را تعطیل کند و به آه و ناله بپردازد و مثل سایر قربانیان چنین اتفاقی مجبور است به حرف در و همسایه و نگاههای مأموران پلیس فکر کند. رعنا مجبور است با ترس زندگی کند و درحالیکه همسرش نقشه انتقام میکشد بهتنهایی یاد بگیرد بر ترسش غلبه کند. این بار عاطفی شدید در بازی زیبای ترانه علیدوستی کاملاً دیده میشود. وقتی در بیمارستان بهتزده به سقف خیره شده است، وقتی در حال اجرای نمایش ناگهان از دیالوگ گفتن بازمیایستد و با چشمانی هراسناک صحنه را ترک میکند و درنهایت وقتی در سکانس پایانی در کنار عماد روی صندلی گریم نشسته و به آیینه روبرویش خیره شده بدون آنکه اثری از زندگی در چشمانش دیده شود از زیباترین لحظات بازی علیدوستی در «فروشنده» است. مرگ عشقی که میان عماد و رعنا بود را در این بازی است که میبینیم. درست است که علیدوستی برخلاف حسینی برای ایفای این نقش پیچیده جایزه کن نبرد اما بازیاش چیزی از او کم ندارد.
1- بهنوش بختیاری– «من»
راستش را بخواهید هیچوقت فکر نمیکردم یادداشتی بنویسم راجع به بهترینهای سینمای ایران که در آن اشارهای به بهنوش بختیاری شود اما بازی بختیاری در «من» چنان شوکه کننده است که نمیتوان نادیدهاش گرفت. کاراکتر بختیاری زنی است سنتی و مذهبی که هر جا لازم باشد اعتقاداتش را کنار میزند و به منافعش فکر میکند، آنهم باسیاستترین شکل ممکن. نقشی که تاکنون مابه ازای مردانهاش را زیاد دیدهایم؛ اما تاکنون چنین جسورانه بازتاب زنانهاش را ندیده بودیم. بختیاری زنی است که در مقابل آذر قرار میگیرد و قضاوت در مورد آذر را سختتر میکند. تکلیف بیننده با این شخصیت معلوم است و همین موضوع است که شخصیت آذر را پیچیدهتر میکند. بختیاری تاکنون چنین در نقشش فرونرفته بود که بتواند پا بهپای لیلا حاتمی و شاید حتی فراتر از او در پیشبرد روایت مؤثر واقع شود. اگر کلکلهای امیر جدیدی و لیلا حاتمی از مهمترین عناصر جذابیت «من» بود، کاراکتری که بختیاری به آن جان بخشیده است بیشک برگ برنده فیلم بیرقی است. فیلمی که مبتنی بر کاراکترها و ویژگیهای شخصیتی آنهاست و روایت خاصی ندارد فقط زمانی میتواند موفق باشد که گروه بازیگرانش بهخوبی کاراکترهایشان را به تصویر بکشند و این دقیقاً اتقافی است که در «من» رخ میدهد.
نظر شما چیست؟ کدام بازی امسال شما را تحت تأثیر قرارداد و در ذهنتان حک شد؟
Post Views:
73