ماهان شبکه ایرانیان

گشت ۲: بازگشت شارلاتان‌های‌ شرافتمند

اکران نوروزی سال نودوشش گرچه شباهتی به زمان مشابهش در سال گذشته ندارد و در مقایسه با آن استقبال عجیب‌وغریب سوت‌وکور محسوب می‌شود، اما دو برگ برنده دارد که به‌تنهایی می‌توانند جور بقیه فیلم‌های ناکام و نه‌چندان دل‌چسب انتخاب‌شده برای اکران نوروزی نودوشش را بکشند؛ «خوب، بد، جلف» و «گشت ۲»؛ و جالب‌تر از همه اینکه هر دو فیلم کمدی هستند و باز ما را برم ...

اکران نوروزی سال نودوشش گرچه شباهتی به زمان مشابهش در سال گذشته ندارد و در مقایسه با آن استقبال عجیب‌وغریب سوت‌وکور محسوب می‌شود، اما دو برگ برنده دارد که به‌تنهایی می‌توانند جور بقیه فیلم‌های ناکام و نه‌چندان دل‌چسب انتخاب‌شده برای اکران نوروزی نودوشش را بکشند؛ «خوب، بد، جلف» و «گشت 2»؛ و جالب‌تر از همه اینکه هر دو فیلم کمدی هستند و باز ما را برمی‌گردانند به بحثی که در مورد اولین ساخته پیمان قاسم‌خانی داشتیم و آن نیاز به کمدی و فیلم‌های مفرح بیشتر در سینمای ایران است. سعید سهیلی بعد از تجربه موفق اما پرحاشیه و جنجال‌برانگیز «گشت ارشاد» و بعد از پنج سال دوباره به سراغ شارلاتان‌های دوست‌داشتنی‌اش رفته و در آشفته‌بازار کمدی سینمای ایران که فیلمی چون «آس و پاس» این‌همه می‌فروشد، کمدی آفریده است که هم اجتماعی است، هم انتقادی و هم خنده‌دار. البته نباید از این نکته غافل شد که آن‌همه جنجال و حاشیه بر سر «گشت ارشاد» از تیغ تیز انتقادهای سهیلی هم کاسته است و «گشت 2» در مقایسه با «گشت ارشاد» نگرشی محتاطانه‌تر در پیش‌گرفته است.

خط داستانی در اولین قسمت از این سری آشکارا به مفاسد اجتماعی و اقتصادی و قربانیان خط‌مشی جاری می‌پرداخت و در پس نقاب خنده و کمدی، داستانی تراژیک از مظلوم‌ترین قشر جامعه را بیان می‌کرد؛ اما «گشت 2» اصولاً هیچ خط روایی مشخصی ندارد و انتقادهای سهیلی هم در حد شوخی‌های کلامی پراکنده در سکانس‌های مختلف فیلمش باقی می‌ماند و حتی چیزی که قرار بوده خط روایی اصلی داستان «گشت 2» باشد، یعنی آقازاده‌ای که باید از او انتقام گرفته شود، هم چندان به چشم نمی‌آید و فقط در سکانس پایانی در یک دوئل سینمایی به‌خوبی و خوشی سرانجام می‌گیرد. اینجاست که احساس می‌کنید آن‌همه فشار سهیلی را وادار به خودسانسوری کرده است و با نقب زدن‌های گاه‌وبیگاهش به «گشت ارشاد» فقط بیش‌تر یادآوری می‌کند که چه میزان از انتقادهای تندوتیز سهیلی در آخرین کارش در نطفه خفه‌شده است. مهم‌ترین ایراد «گشت 2» هم همین خط داستانی است که درواقع وجود ندارد.

فیلم مشتمل بر سکانس‌هایی است در موقعیت‌های مختلف که هرکدام به‌خوبی پرداخته‌شده‌اند و به‌راحتی مخاطب را به خنده وا‌می‌دارند اما در هیچ کجای قصه به هم مرتبط نمی‌شوند. «گشت 2» مثل قطعات پازلی است که هرکدام به‌نوبه خود زیبا و دل‌فریب هستند اما تا پایان هم به هم متصل نمی‌شوند و تصویری کلی ارائه نمی‌دهند.
مخاطبی که به لطف قسمت اول این مجموعه با شخصیت‌های حاجی و حسن و عطا آشنا شده و با فضای داستانی‌شان مأنوس است به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند باشخصیت‌های جدیدی که در نقش همسایه‌های این کاراکترها وارد داستان می‌شوند ارتباط برقرار کند. دختران هنرمندی که باید دیه جور کنند تا برادرشان از قصاص نجات یابد و مردی که برای این‌ها دندان‌تیز کرده است، همه سرگردان هستند و هیچ نقشی در پیشبرد روایتی که بسیار پاره‌پاره است ایفا نمی‌کنند. از طرف دیگر بااینکه اکثر شوخی‌های کلامی «گشت 2» از فرهنگ جاری و شوخی‌های امروزی نسل جوان ریشه می‌گیرد اما در قسمت‌هایی وارد عرصه شوخی‌های جنسی و گاه مبتذل می‌شود.
پس با همه این‌ها باید گفت «گشت 2» فیلم خوبی نیست؛ اما نه شاید با متر و معیارهای سینمایی نتوان «گشت 2» را توجیه کرد، اما همان‌طور که در مورد «خوب، بد، جلف» هم گفتیم، اساساً سهیلی فیلمی نساخته تا منتقدین را راضی کند یا طنزی فاخر بیافریند، سهیلی در تلاش بوده تا فیلمی مفرح بسازد که علاوه بر خنداندن، هرچقدر سطحی و گذرا، اشاراتی هم به مشکلات جامعه‌اش بکند و در این راه بسیار هم موفق بوده است. علاوه بر همه این‌ها سهیلی در این مسیر یک ‌مهره قوی و کار بلد به نام حمید فرخ نژاد در اختیار داشته است. تصور اینکه حاجی فیلم «گشت 2»، با سرگرد «خوب، بد، جلف» یا مرد خیانت‌کار «چهارشنبه‌سوری» نسبتی دارد واقعاً مشکل است که این ناشی از هنر بی‌چون‌وچرای فرخ نژاد است.این‌که «گشت 2» با همه شوخی‌های مبتذلش و بددهانی‌هایش از ورطه اضمحلال کامل در امان می‌ماند مدیون هنرنمایی فرخ نژاد است. فرخ نژاد چنان معصومانه در نقش این دزد و کلاه‌بردار خرده‌پا ظاهر می‌شود که باور می‌کنید یکی از خود شماست و درست از میان همین جامعه به پرده سینما رسیده است. نه بددهانی‌هایش شما را دل‌زده می‌کند و نه شوخی‌های نه‌چندان مناسبش. ارتباطی که فرخ نژاد در اولین سکانس با مخاطب برقرار می‌کند مهم‌ترین عاملی است که دافعه‌های «گشت 2» را از بین می‌برد و تماشاچی را تا به انتها به دنبال خود می‌کشد. البته نباید از انصاف دور شد. چنین نقش‌آفرینی را در بازی ساعد سهیلی و پولاد کیمیایی هم می‌بینیم، اما مسلماً نه به قدرت فرخ نژاد. پولاد کیمیایی که به‌جرئت می‌توان گفت تا به امروز دو نقش‌آفرینی قابل‌قبول داشته است، یکی در «گشت ارشاد» و حالا هم در «گشت 2» با عطش فراموش‌نشدنی‌اش برای یک 206 آلبالویی و ساعد سهیلی هم گرچه بار دراماتیک سری قبل را بر دوش ندارد اما در چند سکانس ویژه خودش را نشان می‌دهد. این سه نفر با همه خلاف‌هایشان یک معصومیتی در وجودشان دارد که عامل رستگاری‌شان هم می‌شود. این جنس شخصیتی وقتی خودش را بیشتر نشان می‌دهد که سایر کاراکترها را وارد بازی کنید. کاراکتر مردی که قصد دارد از دختران جوان اخاذی کند، مردی که امین یک سیاست‌مدار است و درواقع خائنی بیش نیست و در آخر آقازاده‌ای که نه‌تنها در زندان روزگار را به کام حسن و حاجی تلخ کرده بود بلکه هنوز هم در حال قلدری و یکه‌تازی است. در میان دیالوگ‌های حاجی هم می‌شنویم که این مجرمان خرده‌پا در مقایسه با اختلاس گران، قاچاقچیان و افرادی که از مقام و سمت خود سوءاستفاده می‌کنند قربانیانی بیش نیستند تا سرپوشی باشند بر خلاف مجرمان بزرگ‌تر. «گشت 2» آشکارا از نسخه قبلی ملایم‌تر است و به طبع شوخ‌وشنگ‌تر. دیگر خبری از بیماری حسن نیست، جای دیوار آرزوهای عطا را فراموشی گرفته است و دیگر عشقی نیست تا حاجی را وادار به عمل کند، اما نباید گول آرامش ظاهری حاکم بر این فیلم را خورد. با همین شگرد است که سهیلی بیننده را می‌برد به‌ شرط‌بندی‌های کلان و زندگی زیرزمینی تهران، به‌تنهایی دخترانی که فقط می‌خواهند کار کنند و گلیم خود را از آب بیرون بکشند. رمالی این سه نفر که با استفاده از شرایط پیش‌آمده برای عطا انجام می‌دهند و باعث دستگیری‌شان هم می‌شود بیشتر گوش دادن به درد و دل مردمی است که از سر ناچاری به چنین کاری روی می‌آورند. وقتی از مشکلاتشان می‌گویند، مشکلاتی که انگار تمامی ندارد حتی دل حاجی به درد می‌آید.

در میان همه کاراکترهای آشفته و خوب پرداخته نشده «گشت 2»، در میان داستانی که نه‌چندان دراماتیک است و سرآغاز و سرانجام خاصی هم ندارد، «گشت 2» فیلمی است مفرح بارگه‌هایی از انتقادهای کم‌وبیش تند اجتماعی. فیلمی که در مقایسه با نسخه قبلی‌اش اگر ضعیف‌تر نباشد بهتر نیست اما همچنان در میان این‌همه بدبختی و واقع‌گرایی سینمای ایران، حکم لنگه‌کفشی در بیابان را دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان