انیمیشن و یا پویانمایی هنر مغفولی است در میان صنعت فیلمسازی ایران که علیرغم همه امکانات و قابلیتهای فرهنگسازی و کمک به رونق سینما تاکنون نتوانسته خود را بهعنوان یک عضو مستقل در سینمای ایران مطرح کند. باوجوداینکه انیمیشن در کنار سینما و فیلمسازی ایرانی، پدیدهای نوظهور محسوب میشود (انیمیشن از اواخر دهه 50 میلادی وارد ایران شد) اما با تلاش افرادی چون اسفندیار احمدیه، جعفر تجارتچی، پرویز اصانلو، نصرتالله کریمی، پطرس پالیان و اسدالله کفافی امروز انیمیشن وارد مرحلهای شده است که میتوان بهصورت جدی آن را بررسی کرد. بعد از موفقیت «شاهزاده روم»، به کارگردانی هادی محمدیان در کسب جایزه ویژه جشنواره فجر، نوبت به «مبارک» ساخته محمدرضا نجفی امامی میرسد که عنوان اولین رئال انیمیشن ایران را یدک میکشد. اتفاقی که بهنوبه خود میتواند بسیار هیجانانگیز و امیدوارکننده باشد.
«مبارک» داستان دختری است به نام گل پری با بازی الناز شاکردوست که درگیر ماجرای عروسکهایی میشود که از داستانهای نقالی پدربزرگش وارد زندگی او شدهاند. باید در نظر داشته باشیم که وقتی در مورد انیمیشن صحبت میکنیم، درواقع دو مقوله کاملاً جدا از هم را موردبررسی قرار میدهیم. سبک ساختاری و فیلمسازی در کنار انیمیشن و تصاویر متحرک که درنهایت با کنار هم قرار گرفتن کلیت اثر را میسازند.«مبارک» یک پیروزی تمام و کمال است در انیمیشن و تصاویر زیبایش. عوامل فیلم «مبارک» با موفقیت توانستهاند بر امکانات محدود فائق آیند و شخصیتهایی بیافرینند که چشمنواز هستند و جلوههای بصری ارائه دهند که بسیار بالاتر از سطح استانداردی است که از سینمای ایران سراغ داریم. فراموش نکنیم که اولین و مهمتریم مخاطبان یک اثر انیمیشن، کودکان هستند و برای جذب و ترغیب آنها به تماشای چنین اثری نیاز به تصاویری جذاب و خیرهکننده داریم. مخصوصاً که اکنون چه دوست داشته باشیم یا نه در یک سینمای ایزوله به سر نمیبریم و رقبای قدری در میدان هستند تا دل بچههایمان را بربایند و مسحورشان کنند. سینمای هالیوود هرساله با تولید چندین اثر انیمیشن که اتفاقاً در ایران هم دوبله و پخش میشوند قدرتمندترین رقیبی است که در این عرصه حضور دارد. سینمای هالیوود به لطف بودجههای کلان و امکانات گسترده با تولید چندین انیمیشن بیمحتوا و فقط زیبا توانسته نهفقط در ایران که در همه جهان کاراکترهایش را به کودکان بشناساند و با دنبالههای تمامنشدنی آنها را به دنبال خود بکشد. فراموش نکنیم که شخصیتهایی چون «سوپرمن»، «بتمن»و «مرد عنکبوتی» از دل فرهنگی میآید که فاقد اسطوره است و اینها درواقع مابهازای فرهنگی اسطورههایی هستند که وجود ندارند. در مقابل در ایران، با فرهنگی غنی و آمیخته با اسطوره، ما با تمرکز بر محتوا و پیام فیلمهایمان و طبق معمول محرومیت از امکانات روز دنیا، هرچقدر در قصهگویی هم موفق باشیم، در اولین هدف انیمیشن که جذب کودکان است هر بار شکستخوردهایم. اما «مبارک» همانگونه که از تیزرها و پوسترهای تبلیغاتیاش مشخص است، برای اولین بار توانسته کودکان ایرانی را در میان هیاهوی انیمیشنهای رنگارنگ هالیوودی کنجکاو کند و آنها را به سالنهای سینما بکشاند. فروش موفق و نزدیک به دومیلیاردی این فیلم هم حاکی از همین موضوع است. فروشی که صد در صد در پخش خانگی بیش از این هم خواهد بود، چراکه اساساً خانوادههای ایرانی خیلی اهل سینما رفتن نیستند و کمتر پیش میآید چنین زمانی را برای کودکان خود در نظر بگیرند. همه اینها نویدبخش شروع تازهای در انیمیشن ایرانی است که باید موردتقدیر قرار گیرد.
اما متأسفانه «مبارک» ازلحاظ فرم ساختاری و شگردهای فیلمسازی بسیار ناموفق است. روایتی که داستان «مبارک» را پیش میبرد آنچنان بیسروته است و از فیلمنامهای ضعیف رنج میبرد که دنبال کردن خط داستانی آن برای یک بزرگسال سخت است چه برسد به یک کودک. کاراکترها پرداخته نشدهاند و انگار در میان کابوسی رهاشدهاند. ورود و شکست شخصیت بد داستان هیچ منطقی ندارد و اساساً این کاراکتر فاقد انگیزههای قابلقبول است و همین موضوع هم از اهمیتش میکاهد و اجازه نمیدهد که نیروی شر عاملی پیش برنده در داستان باشد و در بیشتر سکانسها بهکلی از یاد میرود. روایتی اسطورهوار بین خیر و شر که نه انگیزه نیروهای خیرش مشخص است و نه شر، نمیتواند با مخاطب ارتباط لازم را برقرار کند. آنهم مخاطبانی که کودکانی هستند که باشخصیتهای چون «بن تن»، «مرد عنکبوتی» و «لاکپشتهای نینجا» و ماجراهایشان بزرگشدهاند. این کودکان شاید با فیلمنامه و نقطه اوج و امثالهم آشنا نباشند اما ماجرا و روایت را خوب میشناسند و ماجراجویی و نبرد میان خیر و شر را از کودکی آموختهاند. امامی بهعنوان فیلمساز آشکارا سعی داشته تا بهجای تقابل مدرنیته و سنت، به همزیستی مسالمتآمیز این دو اشاره میکند و پیام فیلمش این است که در دنیای مدرن امروزی باید اسطورههایی چون «آرش»، «کاوه» و «رستم» بافرهنگ جاری درآمیزند تا وارد زندگی و تفکر کودکانمان شوند و این برگ برنده تفکری است که پشت «مبارک» قرار دارد. گل پری بهعنوان نویسندهای جوان که کودکیاش میان افسانههای ایرانی و نقالی پدربزرگش گذشته مأموریت یافته تاجانی دوباره به این شخصیتها بدهد. این دید امامی راهی است برای شروع، اما کافی نیست. امامی با همه نگرش قابلستایشش از این حقیقت غافل شده است که این شخصیتهای اسطورهای با همه جذابیت و اصالتشان، برای کودک امروز ناشناخته و غریب هستند؛ اگر برای بزرگسالان آشنا باشند. در «مبارک» میبینیم که این شخصیتها دربند کشیده شدهاند و گل پری باید آزادشان کند اما مسئله این است که مخاطبان فیلم عموماً هیچ آشنایی با این شخصیتها ندارد و درنتیجه این شخصیتها و داستانها و افسانههایشان با همه قدمتشان در حد داستان چند عروسک باقی میماند. کودکی که از ایستادگی کاوه در مقابل ضحاک خبر ندارد، از به پادشاهی رسیدن فریدون هیچ ایدهای ندارد و دلاوریهای رستم را حتی نشنیده است، در میان روایت بیسروته «مبارک» گم میشود و امامی در اثبات همان ایده اولیه خودش شکست میخورد. بهعلاوه «مبارک» باوجوداینکه از میان افسانهها و اسطورههای ایرانی میآید اما درنهایت فیلمی است در ژانر کودک و این نوع فیلمسازی شگردهای خاص خودش را میطلبد. درواقع «مبارک» نهتنها یک ماجراجویی جذاب نیست بلکه چندان شاد و مفرح هم نیست. اگر شخصیتپردازی ضعیف و بازی نامربوط الناز شاکر دوست را کنار بگذاریم، فقط چندتکه کلامی شخصیت مبارک کافی نیست تا کودکان را در سینما مجذوب و همراه کند. در «مبارک» نه خبری از فضاسازی است و نه از رنگهای شاد و جذابی که در کارهای مشابه خارجی زیاد میبینیم و حتی موسیقی بهعنوان کاتالیزوری برای به هیجان آوردن مخاطب کودک هم کاربرد محدودی دارد. فقدان این عوامل شاید در هر فیلم دیگری آنقدر خودش را نشان نمیداد، اما به تماشای «مبارک» نشستن یعنی از کودک پرهیجان و شیطان امروزی بخواهید نود دقیقه بنشیند و قصه گوش دهد.
درنهایت، با همه کاستیها و ایرادات،«مبارک» یک تلاش ستودنی است. مسلماً اولین قدم در آشنا کردن نسل امروز ایران با افسانهها و اسطورههایی است که بهشدت پتانسیلهای نمایشی دارند. اگر به یکی از پردیسهای سینمایی بروید و کودکتان مجذوب پوستر جذاب «مبارک» و شخصیتهای بامزه آن شد، یعنی یک پیروزی برای سینمای انیمیشن و کودک ایران. اگر بعد از تماشای این اثر کودکتان درباره شخصیتهایی که دیده است کنجکاو شد، اگر خواست درباره آنها بداند و قصهشان را آنگونه که بوده است بشنود، یعنی یکقدم بزرگ به سمت انیمیشن و سینمای ملی و چه چیز از این میتواند بهتر باشد؟
Post Views:
45