ماهان شبکه ایرانیان

خاطرات جان کری-۱

فصل ایران کتاب خاطرات وزیر خارجه سابق آمریکا

ایرانی‌ها آن‌قدر اورانیوم غنی‌شده ذخیره کرده بودند که اگر می‌خواستند به سمت ساخت سلاح بروند بتوانند ۸ تا ۱۰ بمب بسازند

پایگاه خبری تحلیلی فردا:

تحولات توافق نامه برجام از زبان جان کری/روایت اولین ملاقات وزرای خارجه ایران و آمریکا برای اولین بار پس از 40 سال

جان کری زودتر از آن چه فکرش را می کردیم کتاب مفصل خاطرات خود درباره دوران وزارت خارجه اش را منتشر کرد. او یک فصل از این کتاب را با عنوان جلوگیری از جنگ به برجام و توافق با ایران اختصاص داده است. پایگاه خبری تحلیلی فردا متن این فصل را به مرور منتشر می کند. قسمت اول از این پاورقی را بخوانید:

بدیهی است که بسیاری از گفته های جان کری در این کتاب مطابق با واقعیات نیست و صرفا جهت آشنایی با دیدگاه های طرف غربی منتشر می شود

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران وارد اتاقی کوچک و بدون پنجره در جنب سالن شورای امنیت شد، اتاقی که از یک اتاق لباس بزر‌گ‌تر نبود. اتاق فقط یک میز داشت و چند تا صندلی. طبق قرار قبلی من در آنجا منتظر نشسته بودم. آن اولین ملاقات بین یک وزیر امور خارجه‌ی ایالات‌متحده با یک وزیر امور خارجه‌ی ایرانی در عرض تقریباً چهل سال گذشته بود.

طبق همه‌ی ارزیابی‌های متحدانمان ازجمله اسرائیل و متخصصان خودمان، ایران داشت به‌سوی توانایی داشتن سلاح هسته‌ای می‌شتافت. هیچ‌کس شک نداشت که ایران توانسته بر چرخه‌ی سوخت هسته‌ای مسلط شود. از 164 سانتریفیوژی که برای غنی‌‌سازی اورانیوم در روزهای اول ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش می‌چرخیدند، ایران در سال 2011 به 27 هزار سانتریفیوژ رسیده بود که 19 هزار تای آن‌ها در حال کار بودند.

ایرانی‌ها آن‌قدر اورانیوم غنی‌شده ذخیره کرده بودند که اگر می‌خواستند به سمت ساخت سلاح بروند بتوانند 8 تا 10 بمب بسازند. آن‌ها تنها چند ماه تا اجرای راکتور پلوتونیوم فاصله داشتند که می‌توانست پلوتونیوم برای استفاده‌ی نظامی جهت ساخت بمب‌های بیشتر تولید کند.

ارزیابی کارشناسی ما این بود که ایران می‌تواند در عرض دو تا سه ماه به بمب دست یابد. به همین اندازه خطرناک، بسیاری از قوی‌ترین متحدان ما در منطقه داشتند فعالانه برای بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران، در ایالات‌متحده لابی می‌کردند. سال‌ها، نخست‌وزیرها، شاهان و رئیس‌جمهورهای منطقه همگی معتقد بودند آمریکا باید دست به حمله‌ی پیشگیرانه بزند. رفتار منطقه‌ای ایران به‌شدت پرونده‌ی هسته‌ای را پیچیده کرده بود.

ایران موشک آزمایش می‌کرد، از حزب‌الله حمایت می‌کردکه یک سازمان تروریستی بود، در عراق مداخله می‌کرد و عربستان سعودی را از طریق حمایت از منازعان یمنی تهدید می‌کرد. البته خطر بزرگی در کار بود. اگر ایالات‌متحده قصد داشت برنامه‌ی هسته‌ای ایران را تحت محدودیت‌های مناسب دربیاورد و از درگیر شدن در جنگی یک‌جانبه به‌تنهایی در خاورمیانه پرهیز کند، می‌بایست حتماً ابتدا همه‌ی راه‌های دیپلماتیک را امتحان کنیم. ما طی سالیان متمادی یاد گرفته‌ایم که وقتی ما خردمندی و صبر کافی برای ایجاد یک ائتلاف پشتیبانی گسترده از خود نشان دهیم، آمریکا و ارزش‌های آن قوی‌تر خواهد بود. این همان کاری بود که ما در زمان بوش اچ دبلیو بوش (بوش پدر) در زمان جنگ خلیج انجام دادیم و همان کاری است که در اجرای راهبرد مقابله با داعش انجام دادیم.

ما به‌خوبی از رفتار ستیزه‌جویانه‌ی ایران در منطقه آگاه بودیم. دقیقاً به همین خاطر بود که آن‌ها را به خاطر فعالیت‌های موشکی، نقض حقوق بشر و قاچاق اسلحه تحریم کردیم. رئیس‌جمهور اوباما و همه‌ی تیم امنیت ملی ما این را می‌دانست که اگر شبح سلاح هسته‌ای را از بالای سرمان دور کنیم راحت‌تر می‌توانیم با ایران و همه‌ی مخاطراتی که برای جهان و منطقه‌ دارد برخورد کنیم. ما مجبور بودیم با برنامه‌‌ی هسته‌ای ایران مقابله کنیم.

وقتی من و ظریف در آن اتاق ملاقات کوچک در سازمان ملل اولین گفتگوی خودمان را آغاز کردیم، آن واقعیت (لزوم مقابله با برنامه هسته‌ای) اولین اولویت ذهن من بود. قرار بود آن جلسه یک تبادل نظر کوتاه و خلاصه باشد. من و جواد با هم در آن اتاقِ به اندازه‌ی کمد لباس به مدت یک ساعت حرف زدیم. من از قبل تا جایی که می‌توانستم در مورد او از دوستان و همکارانی که با او در سازمان ملل کار کرده بودند چیزهایی فهمیده بودم. مشخص بود او هم همین کار را کرده بود و به کارهای من با عمانی‌ها و دیگر نمونه‌هایی از کارهایی که من در منطقه کرده بودم ارجاع می‌داد.

من بلافاصله تحت تأثیر توانایی ظریف در استفاده از اصلاحات زبان انگلیسی قرار گرفتم. تحصیلات آمریکایی او و سال‌ها حضورش در آمریکا به‌عنوان نماینده‌ی ایران در سازمان ملل دانش وسیعی از سیاست آمریکایی در اختیارش گذاشته بود. او کتاب‌خوان، تحصیل‌کرده و باهوش بود. او همچنین سخنگویی دقیق و متعهد برای رژیم ایران بود که ما اختلافات اساسی با آن‌ها داریم. ابتدا گفتگویمان به تعارف و بذله‌گویی گذشت، در مورد سال‌هایی که در نیویورک بوده، در سازمان ملل، زندگی‌اش در ایران و خانواده‌اش، سیاست‌هایمان، شغل من و سنا و غیره.

بعد رفتیم سر اصل مطلب. من این موضع را روشن کردم که دولت آمریکا آماده است تا در مورد ایران دست به اقدام جدی بزند اما نه احساس عجله و نه اجباری برای رسیدن به یک توافق بر سر برنامه‌ی هسته‌ای ایران وجود ندارد. نبود توافق بهتر از یک توافق بد است و ضروری است که ایران آماده باشد که اطمینان دهد که بر اساس استانداردهای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و فراتر از آن عمل خواهد کرد وگرنه ما وقتمان را تلف خواهیم کرد. او گفت ایران تشنه‌ی یک معامله نیست و به فتوای آیت‌الله در سال 2003 اشاره‌کرده که علناً اعلام کرده بود ایران به سمت سلاح هسته‌ای نخواهد رفت. من گفتم ما مشخصاً نیاز به یکی از راستی‌آزماترین (قابل اثبات ترین) توافقات بین‌المللی داریم که تاکنون به‌دست‌آمده است. معلوم بود که هر دوی ما خط قرمزهای مشخصی داریم که نباید از آن‌ها عبور کرد اما ضمناً هر دوی ما در مورد تلاش برای یافتن راهی روبه‌جلو جدی بودیم.

قبل از اینکه از هم جدا شویم در مورد اهمیت حفظ محرمانگی حرف زدیم. از اول هر دوی ما قبول داشتیم که رابطه‌ی ما برای حصول موفقیت بسیار ضروری است. ما نیازمند یک خط ارتباطی باز برای ارتباط مستقیم در لحظات حساس بودیم. به همین دلیل در همان جلسه‌ی اول توافق کردیم از مجادله عمومی از طریق رسانه‌ها پرهیز کنیم.

در عوض تمام تلاشمان را خواهیم کرد که مسائل را خصوصی حل کنیم. رسانه‌ها به‌خوبی آگاه بودند که من و ظریف چنین گفتگویی را انجام خواهیم داد چراکه هر دوی ما قرار بود در نشست عمومی 5+1 شرکت کنیم – گروهی که از قبل برای تمرکز بر برنامه‌ی هسته‌ای ایران تشکیل شده بود. 5+1 ( پنج عضو دائم شورای امنیت یعنی چین، فرانسه، روسیه، انگلستان و آمریکا به علاوه‌ی آلمان) و اتحادیه‌ی اروپا سال‌ها بود گهگاه با یکدیگر در سطوح پایین‌تر ملاقات‌هایی برگزار می‌کردند تا امکان‌های رسیدن به توافقی که نگرانی‌های جامعه‌ی بین‌المللی در مورد برنامه‌ی رو به گسترش هسته‌ای ایران را برطرف کنند، ارزیابی کنند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان