یکى از خصوصیات قیام حسین بن على علیه السلام و از پیامهاى عاشورا این است که آن حضرت على رغم قلت یاران و کثرت دشمنانش که باید طبق محاسبات ظاهرى به هر نحو ممکن ، اصحاب و یاران خویش را براى کمک و یاریش دعوت و تشویق و در صورت نیاز از جایگاه ولایت و امامت ، آنان را مجبور و ملزم نماید، ولى برخلاف این روش ، آن حضرت در موارد مختلف ، گاهى به طور عموم و گاهى به طور خصوص ، به آن اجازه انتخاب کارزار یا ترک آن را داده و حتى نزدیکترین اهل بیت خویش را نیز در این انتخاب نمودن مسیر دلخواه و مورد نظرشان ، مخیر نموده است .
این اصل اساسى است در میان قیامهاى ظاهرى و معنوى و یک فرق بارزى است که پیشوایان و رهبران غیر واقعى متمایز مى سازد؛ چون این نوع رهبران ، معمولا براى جلب و مساعدت دیگران ، به هر حیله و تزویر متمسک مى گردند و براى به دست آوردن پیروزى ، از توسل به هیچ عمل خلاف و غیر انسانى ، امتناع نمى ورزند.
اینک متن این پیامها:
فمن احب منکم الانصراف فلینصرف ، لیس علیه منا ذمام .
هر یک از شما( یاران من ) بخواهد برگردد، آزاد است و از طرف ما بیعتى برگردنش نیست
امام على علیه السلام این جمله را در (منزل زباله ) خطاب به همه اصحاب و اهل بیتش فرمود، آنگاه که از کشته شدن ( مسلم وهانى )در کوفه ، در این منزل مطلع گردید و شهادت آنان را با یارانش در میان گذاشت و از بى وفایى مردم کوفه و دورویى آنان سخن گفت ، سپس فرمود: (فمن احب منکم ... .)
و انى قد اذنت لکم فانطلقوا جمیعا فى حل لیس علیکم منى ذمام ، وهذا اللیل قد غشیکم فاتخدوه جملا، ولیاءخذ کل رجل منکم بید رجل من اهل بیتى ،... و تفرقوا فى سوادکم و مدائنکم .
و من به همه شما اجازه دادم به وطنهاى خود برگردید، همه شما آزاد هستید و من بیعتى در گردن شما ندارم ، اینک شب فرا رسیده ، تاریکى آن را مرکب خویش قرار دهید و هر یک از شما دست یکى از اهل بیت مرا بگیرید و به سوى شهر و دیار خود متفرق شوید .
امام علیه السلام نزدیک غروب تاسوعا یا پس از نماز مغرب شب عاشورا، خطاب به اهل بیت و اصحاب خود، خطبه اى ایراد فرمود، در آن خطبه ضمن سپاسگذارى از همه آنان خبر شهادت خویش را که در کربلا واقع خواهد شد، از زبان رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم نقل فرمود و این جمله را هم اضافه نمود که اینک زمان این شهادت فرا رسیده است ، سپس به تمام اهل بیت و یارانش فرمود شما در رفتن و نجات جان خویشتن آزاد هستید. و جمله یاد شده از فرازهاى همین خطبه است :
حسبکم من القتل بمسلم ، اذهبوا قد اذنت لکم .
فرزندان عقیل ! کشته شدن مسلم بن عقیل براى (خانواده ) شما بس است ، من شما را مرخص کردم از این منطقه بیرون بروید.
امام علیه السلام در سخنرانى شب عاشورا (در فراز قبل اشاره گردید) پس از اجازه مرخصى عمومى و پس از شنیدن پاسخ یاران خویش که دلیل وفادارى و ایمان ثابت آنان بود، متوجه فرزندان عقیل گردید و آنان را بالخصوص مورد خطاب قرار داد که : (حسبکم من القتل بمسلم ، اذهبوا قد اذنت لکم.)
و آنان نیز جواب دادند اگر ما تو را ترک کنیم و از ما بپرسند چرا دست از آقا و مولاى خود برداشتید چه پاسخى خواهیم داشت ؟ نه ، به خدا سوگند! جان و مال و فرزند و عیال خود را فداى تو خواهیم کرد و تا نفس آخر، در کنار تو خواهیم بود.
یا جون ! انت فى اذن منى ، فانما تبعتنا طلبا للعافیة فلا تبتل بطریقنا .
جون ! من بیعت را از تو برداشتم ؛زیرا تو به امید عافیت و آسایش به همراه ما آمده اى ، خود را در راه ما گرفتار و مصیبت مکن !
امام علیه السلام این جمله را در روز عاشورا و در اوج جریان جنگ خطاب به جون ، غلام خود فرمود، آنگاه که او براى خدا حافظى و اذن براى رفتن به میدان جنگ ، به خدمت آن حضرت شرفیاب گردید.
رحمک الله انت فى حل من بیعتى ، فاعمل فى فکاک ولدک .
محمد بن بشیر! خدا تو را رحمت کند، اینک تو از طرف من آزادى و من بیعت را از تو برداشتم تا درباره آزادى فرزندت ، تلاش کنى.
امام علیه السلام این جمله را خطاب به (محمد بن بشیر حضرمى ) فرمودند؛ زیرا در همین روزها به وى خبر رسیده بود که فرزندت در اطراف رى ، گرفتار و زندانى شده است و چون این جریان را آشنایان و دوستان محمد بن بشیر با او در میان گذاشتند، او از مفارقت فرزند پیامبر امتناع ورزید؛ و چون آن حضرت او را این گونه دید، فرمود: (رحمک الله ... .)
پاسخ وى به امام علیه السلام این بود که :
اکلتنى السباع حیا ان فارقتک .
درندگان بیابان مرا زنده پاره پاره کنند اگر از شما جدا شوم .
امام علیه السلام لباسهایى که قیمت آنها به هزار دینار بالغ مى گردید، در اختیار وى قرار داد تا آنها براى رهایى فرزندش ، استفاده کند.
نویسنده:محمد صادق نجمى
منبع : پیام عاشورا