:سازمان محیط زیست در این منطقه برای مهار غبار ٤٥ هکتار مالچ پاشی انجام داد و ٨٠ هکتار هم با درختان شورگز و قره داغ نهالکاری کرد مدیر دفتر استانی آذربایجان غربی ستاد احیای دریاچه ارومیه: جبل کندی از کانون های بحرانی ریزگرد است که در سال ٩٣ با هر وزش باد، طوفان شن و نمک در آن به راه میافتاد
به گزارش به نقل از شهروند ،روی زمین خشکیده «جبل کندی»، «قرهداغ»های سبز، خاک را محکم چنگ زدهاند تا «باد دیوانه» مهار شود. در این صحرا -١٣ کیلومتر دورتر از دریاچه ارومیه- که تا ٢٠سال پیش بخشی از دریاچه بزرگ بود، اکنون افق تا افق خاک روان است؛ مثل سه کانون بزرگ دیگر غبار در آذربایجانغربی. دریاچه مهجور، کیلومترها دورتر زیر آفتاب بخارشده و انگار تشت بزرگی از نمک است: تنها در پهنه کوچکی آب مانده و باقی همه خشکی و شوری است.
در جبل کندی «باد دیوانه» وقت و بیوقت میوزد؛ از شرق به غرب، از شمال به جنوب، از ناکجا به ناکجا. میوزد تا غبار شور را توی چشم آدمها فرو کند. در این سالها باد چنان نمکهای دریاچه خشک را به هوا پاشید که چندین روستا متروک شدند و باغها و زمینهای بسیاری بیبار. احوال منطقه طوری شد که بعد از تثبیت وضع دریاچه، نشاندن غبارهای نمکی از بازگرداندن آب مهمتر بود. برای همین ستاد احیای دریاچه ارومیه از سهسال پیش شروع کرد به کاشتن «قرهداغ» و «شورگز» در زمین جبل کندی. اینجا بخش مهم اما کوچکی از وسعت ٤٧هزار هکتاری کانون غبارها در آذربایجانغربی است.
غبار نمکی با غبار خوزستان و هامون فرق دارد
فروردین امسال طوفانی در ارومیه به پا شد و سقف خانهها را از جا کند، اما در جبل کندی که در قسمت شمالی دریاچه واقع شده، گرد و خاکی به پا نشد. فرهاد سرخوش، مدیر دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه قرهداغها و شورگزها را نشان میدهد و میگوید اینها دلیل مهار غبارند. اکنون در این صحرا قدمها توی ماسهها فرو میرود، اما گیاهان دستکاشت در وسعت بزرگی دیده میشوند.
«منطقه جبل کندی، یکی از بارزترین کانونهای غبار بود: ماسههای روان به سمت روستاها میرفت و گردوغبار تا شعاع ٤٠کیلومتری تاثیر میگذاشت و حتی میتوانست تا ٥٠٠کیلومتر هم جلو برود؛ آن هم غباری که نمک و عناصر سنگین در خود دارد، اراضی را شور میکند و مرگ سرزمین را رقم میزند. هرچه آب دریاچه ارومیه کم میشد، ریزگردها بیشتر میشدند. در اطراف جبل کندی که تا ٢٠سال پیش جزیی از دریاچه بود، دو-سه روستا تخلیه شدند. دریاچه خیلی عقبنشینی کرده و باعث شده بود درختان خشک شوند و کشاورزی از بین برود، برای همین از سال ٩٣ اهالی روستاهای کمالآباد و گلتپه که زندگیشان از بین رفته بود، رفتند به روستاهای دیگر.» ماسههای روان و ریزگردها برای اهالی روستای جبل هم همیشه مسأله بود. ریزگردهایی که سرخوش میگوید نه مثل غبار خوزستان است و نه شبیه سیستانوبلوچستان: «غبار این سرزمین نمکی است، روی هر بوتهای بنشیند، خشکش میکند و هیچ موجودی را زنده نمیگذارد، به همین دلیل اولویت ما در احیای دریاچه ارومیه، مهار این ریزگردها بود.» اینها را میگوید و قدم در صحرایی میگذارد که تا دو دهه پیش پرندگان بر فرازش میپریدند.
به گفته او این منطقه از کانونهای بحرانی ریزگرد منطقه است که در سال ٩٣ با کوچکترین وزش باد، طوفان شن و نمک در آن به راه میافتاد، به همین دلیل سازمان حفاظت محیطزیست در آن که منطقه حفاظت شده بود، طرحی را برای مهار غبار تصویب کرد: «در ٤٥ هکتار مالچپاشی انجام داد و ٨٠ هکتار را هم با درختان شورگز و قرهداغ نهالکاری کرد؛ درختانی که در شرایط خشکی دریاچه جایگزینی برای آنها وجود نداشت.» کار کاشت و تثبیت غبار که انجام شد، اداره منابع طبیعی و آبخیزداری استان هم مهار غبارهای زمینهای بیرون از منطقه حفاظتشده و نگهداری از بوتههای کاشتهشده را به عهده گرفت.
خطر غبارهای نمکی چنان جدی بود که پای سازمان جنگلها هم وسط آمده بود. «از بهمن ٩٣ کار در چهار کانون بحرانی استان آذربایجانغربی آغاز شد، بدون ریالی اعتبار. الان به جرأت میتوان گفت که غبار در اراضی تحت مدیریت اداره منابع طبیعی مهار شده و دیگر بحرانی نیست. کار ما این است که با ایجاد کمربند حفاظتی با گردوغبار مقابله میکنیم. هر چه دریاچه خشکتر شود، کار ما زیادتر است.» مجید موسیزاده که مدیرکل و مجری طرح تثبیت گردوغبار است، افسوس میخورد که کاش پیش از تثبیت، منطقه را به خبرنگاران نشان داده بود که «نمیشد به همین راحتی در آن ایستاد» و «همین جا چند تا دوربین فیلمبرداری با خاک و نمک خراب شد.» اوضاع بهتر شده، اما «همه تعجب میکنند که در آذربایجانغربی یک بیابان مطلق وجود دارد.»
به جز ارومیه، در شهرهای سلماس و میاندوآب هم کار تثبیت گردوغبار درحال انجام است. میرصمد سیدموسوی، مدیرکل اداره منابع طبیعی و آبخیزداری آذربایجانغربی میگوید: «وظیفه ما فقط تثبیت گردوغبار منطقه است، نه احیای دریاچه. پروژههای ما بیولوژیکی و بیومکانیکی است و تقریبا توانستهایم گردوغبار را تثبیت کنیم.»
پای بوتههای قرهداغ تلی از خاک رسوب کرده. سیدموسوی میگوید اینها را سال ٩٤ در جبلکندی کاشتهاند و در طول دوسال توانسته چند تن گردوغبار را در خود نگه دارد. «در جبلکندی ٨٣٠ هکتار قرق شده و ما در ٤٨٠ هکتار آن درختکاری کردهایم، ٣٠ هکتار از کانونهای غبار تثبیت شده، اما در کل منطقه ٧٣٠٠ تا ٧٤٠٠ هکتار کانون غبار شناسایی شده است.»
بادشکنها سد راه باد دیوانه شدند
از آسمان اگر نگاه کنیم، گوشهای از منطقه جبلکندی یک زمین شطرنجی است. از روی زمین پیداست که ردیف بلندی از شاخههای خشک توی زمین فرو رفتهاند. مدیرکل اداره منابع طبیعی و آبخیزداری آذربایجانغربی توضیح میدهد که اینها «بادشکن غیرزنده» است: «در این منطقه درختانی به نام گز هست و ما از چوب خشکیده آنها استفاده کردیم و خیلی خوب جواب داد. گزهای پرپشت را هرس کردیم و از چوبش استفاده کردیم و کار به طول ١٣٠ کیلومتر اجرا شد؛ با سطح اشغالی که ٤ونیم کیلومتر طول دارد و ٢٩٠ متر عرض.»
باد در دشت صاف تخت گاز میراند. بادشکنهای مشبک شبیه ترمز باد را نگه میدارند، رسوب خاک بر زمین مینشیند و غباری نمیماند که به هوا برخیزد. اینجا باد دیوانه است. سیدموسوی اینطور میگوید. «اصلا معلوم نیست مسیرش کجاست. در سیستانوبلوچستان معلوم است باد از کجا میآید. در ارومیه اما باد گیج میزند؛ هر لحظه از یک منطقه گذر میکند. چند ماه پیش طوفانی در ارومیه آمد که سقف خانهها را برد و کانکسهای ما را هم در هم کوبید و تابلوهای فلزی را روی زمین خواباند اما حتی چوبی از بادشکنها بلند نشد.» اینجا هم غبار تثبیت شده، دستاندرکاران طرح اینطور میگویند.
گززارهای طبیعی ارومیه در خطر خشکیدگیاند. آنها در زمان پرآبی روییدهاند اما اکنون وقت بیآبی است. مدیرکل و مجری طرح تثبیت گردوغبار میگوید که بسیاری از گزهای به کار رفته در بادشکن را از طاقستانهای کویری کفبری کرده و به کاهش مصرف آب کمک کردهاند: «کاری که میکنیم این است که فتوسنتز را پایین میآوریم تا مصرف آب گیاه کاهش پیدا کند. کفبریشان میکنیم، شاخهها را تنک میکنیم تا با همان میزان آب کم زنده میمانند. بعد از این اگر خشک بشوند، مستعد آتشسوزی نیستند. سال بعد همینها سرسبزتر از قبل خواهند شد.» بادشکنها کانون غبار را تثبیت میکنند و کمکم دانههای گیاهی میانشان جای میگیرند. گزها ٥ تا ٦سال زنده میمانند و بعد از مرگشان گیاهان جوانی که در دلشان لانه کردهاند، جایشان را میگیرند. به گفته موسیزاده در حال حاضر ٤٧هزار کانون غبار در آذربایجان غربی وجود دارد و این سطح در حال افزایش است. این در حالی است که هر هکتار قابل نگهداری نزدیک به دومیلیون تومان هزینه دارد. به همین دلیل است که بعد از ٤سال بخشهای تثبیتشده را رها میکنیم تا خودشان احیا شوند.
قدم به قدم، بوتههای جوان
بوتههای خیلی کوچک در دایرههای بزرگی؛ قدم به قدم گیاه روی زمین روییده. کاشت این همه گیاه در جبل کندی و تبدیل این بیابان به زمینی سبز آسان نبوده. مدیرکل اداره منابع طبیعی سختی نگهداری از یک گلدان خانگی را مثال میزند که یک روز پژمرده میشود و یک روز خشک میشود. در جبل کندی هم همه چیز علیه بوته است و انتخاب گونهها هم محدودیت دارد؛ نیتراریا (قرهداغ) و تاماریکس (شورگز).
این دو گیاه بومی همین منطقهاند و کاشتشان در منطقه مرداد سال ٩٣ آغاز شد اما سید موسوی میگوید که توی هیچ مقاله علمی و کتابی ننوشته که میشود در مرداد کاشت انجام داد: «کشت بافت را انجام دادیم؛ چون مجبور بودیم. خیلی زود بعد از شناسایی این دو گیاه نمونهبرداری کردیم و دادیم تکثیر کردند و کاشتیم. با توجه به شرایط مجبور بودیم باید میکاشتیم و موفق شدیم.»
ریشههای ٢٠، ٣٠ متری قرهداغ روی زمین خشک پهن است. قرهداغ بوتهای است که ٤ متر ارتفاع میگیرد و با ماسه بشدت مقابله میکند. هر چه ماسه بیشتر باشد، بیشتر رشد میکند، ماسه را بغل میکند و بزرگ میشود و نمیگذارد خاک بلند شود.سید موسوی میگوید: «این پوشش گیاهی بزرگ و بزرگتر میشود. حالا یک مأمن آرام برای گیاهان ایجاد شده که رشد کنند و جوانه بزنند. گیاهان مرتعی بهخصوص بیابانی هوشمندند: این گیاه باید در کوتاهترین فرصت جوانه بزند، ساقه تولید کند و گل بدهد و میوه بدهد و بمیرد. این دوره شاید یک هفته طول بکشد. آنها میتوانند تا ٥٠سال داخل خاک زنده بمانند، به خواب بیولوژیک میروند و به محض اینکه شرایط برایشان ایجاد شد در عرض یک هفته به دنیا بیایند و بمیرند.»
غبار جبل کندی رفت، غبار هامون هم میرود؟
دورتر از صحرای جبل کندی یک دکل پیداست؛ ایستگاه پایش و سنجش فرسایش بادی که مسئولان ایستاده در صحرا میگویند، در دنیا بینظیر است: «تلفیقی است از سه مدل ایستگاهی که در جهان وجود دارد و حاصل همکاری دانشگاههای ارومیه و یزد است. این ایستگاه میگوید که در چه فصلی از سال، کدام باد و کدام کانون فعال میشود و به لحاظ فنی چه مقدار گردوغبار در حال آزادشدن است، تا چه ارتفاعی میرود و حاوی چه نوع موادی است.» رد باد روی زمین جا مانده و قدم به قدم نمکها لایه لایه شکوفه زدهاند. احیای دریاچه ارومیه و در کنار آن مهار غبار این سرزمین خشکیده، از سال ٩٢ از برنامههای دولت بوده، هرچند اعتبارش دیر رسیده و کمتر از مقدار مقرر بوده اما ارومیه فراموش نشده است.
سید موسوی میگوید که اعتبارات سال ٩٧ هنوز نرسیده اما در سه سایت مهار غبار شهرستانهای میاندوآب، ارومیه و سلماس از سال ٩٣ تا انتهای ٩٦، ٢٥میلیارد تومان هزینه شده است. در این مدت ٢٠٠هزار هکتار چرای دام ساماندهی شده، ٢٣٠٠ هکتار نهالکاری و بوتهکاری انجام شده و نتیجه اینکه در ٨٣٠٠ هکتار کانونهای بحرانی غبار تثبیت شده است. در اجرای این پروژه محدودیت داشتیم. اکنون وضع دریاچه هم تثبیت شده است و در هر گوشه در آذربایجان غربی پروژهای برای احیا در حال انجام است؛ انتقال آب و پساب فاضلاب شهرها، کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی و آبیاری قطرهای و... غبار دریاچه در حال مهارشدن است و با برنامههایی که برای بیرونآوردن دریاچه از اغما ریختهاند، تا ١٠ سال دیگر میشود زندگی دوبارهاش را دید. دریاچه ارومیه که در روزگار خشکی هم نگین فیروزهای ایران مینامندش و برای زندگیاش تلاش میکنند، دیده شد و این امیدی است برای نجات هامون خشکیده.