به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، هفته پیش نیز دونالد ترامپ از تریبون سازمان ملل اعلام کرد که کمکهای امریکا فقط به کشورهایی میرسد که به امریکا احترام میگذارند و دوست آن به حساب میآیند. اما بسیاری از حقوقدانان امریکایی در تضاد با دونالد ترامپ اعتقاد دارند این کمکها نه تنها نباید کم شود بلکه افزودن بر حجم آن یا لااقل تثبیت آنها از نیازهای مهم امریکا است که باید برآورده شود.
نزدیک به دو ماه پیش تاد یانگ سناتور حزب جمهوریخواه در ایالت ایندیانا و «جین شاهین» سناتور دموکرات ایالت نیوهمشایر سرکردگی نهضتی را در دست گرفتند که با اجرای طرح ترامپ برای حذف کامل کمکهای امریکا به سایر ملل مخالف است و قصد برچیدن آن را دارند. با این فضا و تمهیدات باید جدیتر از همیشه پرسید که امریکا واقعاً چقدر هزینه کمکهای خارجی خود میکند و دستش مقابل سایر کشورها تا چه میزان باز است؟ باورعمومی این است که میزان کمکهای خارجی امریکا به حدود 25 درصد از کل هزینههای دولت فدرال میرسد ولی سهم این امر از بودجه کلی امریکا فراتر از چنین مبلغی است. جورج اینگرام که از اعضای بارز کارگروه بررسی کمکهای امریکا به سایر دولتها است میگوید: «اولین شرط و راه درست برای بررسی میزان کمکهای خارجی امریکا ارزیابی میزان کمکهای خارجی به سایر کشورها است. اگر این بررسی صورت بگیرد به این نتیجه میرسیم که کمتر کشوری در سطح جهان وجود دارد که به اندازه امریکا در زمینه کمکهای خارجی فعال باشد.» یک باور دیگر متداول هم این است که مردم امریکا با کمکهای خارجی این کشور موافق نیستند حال آنکه بررسیها نشان میدهد حدود 75 درصد آنها با چنین کمکهایی موافقند. زیرا آنها را نشانه قوت و سلامتی اقتصاد کشور خویش میپندارند.
مسألهای بسیار جدی
نوع نگاه عموم به این مسائل هر چه باشد جورج دبلیو بوش و باراک اوباما که پیش از ترامپ در کاخ سفید حضور داشتند مسأله کمکهای خارجی را بسیار جدی گرفتند و در همین راستا 8 طرح جدید برای افزایش این گونه کمکها در مجلس امریکا به تصویب رسید. درعین حال طبق یک توافقنامه تازه هرگونه کمک جدیدی از این دست باید توسط بانک جهانی تصویب شود و لزوم آن به اثبات برسد. در غیر این صورت بانک جهانی از کمکهای خود به کشورهای جهان سوم خواهد کاست.
از 3 دیدگاه
اینگرام میگوید کمکهای خارجی از سه منظر برای امریکا و هر کشور دیگری که چنین کمکهایی را به دیگران بدهد با ارزش و مفید است. به اعتقاد وی این کمکها در درجه اول باعث ایمن و سطح بالا جلوه دادن کشور کمککننده میشود. این روش همچنین موجب بالا بردن روحیه جهانی و در نهایت سبب ارتقای درجه کشور کمککننده میشود و در نهایت نیز منجر به پایهگذاری اقتصادهای پویاتر در کشورها و برقراری ارتباط و همکاریهای بیشتر بین آنها خواهد شد. با این حال میک مول وانی، مدیر دپارتمان تقسیم بودجه امریکا میگوید کمکهای فوق هر چقدر هم که حیاتی و تأثیرگذار باشد پرداختش برای برخی شهروندان امریکایی کاری بیهوده و بیتفاوت است و اصلاً به کار آنها نمیخورد. وی میگوید: «فرض کنید به یک نفر مثلاً در شهر گراند راپیدرز در ایالت میشیگان امریکا بگویید که میخواهید مبلغی کلان به دولتهای خارجی بخصوصی کمک کنید. در آن صورت بلافاصله خواهند گفت مگر این پول مال ما نیست؟ اگر این چنین است چرا به سوی مجاری خارجی هدایت میشود؟
کمک به جای دخالت مستقیم
مارسلا اسکوباری،درباره همکاری مولوانی در دپارتمان مورد بحث، توضیحات روشنتری در این خصوص دارد. وی میگوید: مدتها است به امریکا ثابت شده دخالت مستقیم در مسائل امنیتی و سیاسی کشورها بسیار گران تمام میشود و در اغلب موارد نه تنها بهره قطعی برای این کشور در بر ندارد، به شکست این کشور بهعنوان کشور مداخلهگر منتهی میشود. در نتیجه بهترین کار این است که مبالغ کمکی به کشورهای محتاج ارائه شود و آن کشورها با مهار نیروهای خارجی و آشوبگران ولو با درجاتی کمتر از امریکا به خواسته این کشور جامه حقیقت میپوشانند و کاری را برای امریکا انجام میدهند که تحققش به دست خود امریکا سختتر است.
جانهای نجات یافته
آیا کمکهای خارج برای کشورهای دریافتکننده آن مفید و سرنوشتساز است؟ پاسخ این است که بارها روی داده غذاها یا داروهای ارسالی جان هزاران نفر را در کشورهای مقصد نجات بدهد و بخصوص به لحاظ دارویی و تغذیه نوعی انقلاب را در کشور محل دریافت محمولهها موجب شود. از جمله ثمرات این کمکها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
*از سال 2000 به بعد براساس کمکهای ارسالی درصد مرگ مبتلایان به بیماری مالاریا 50 درصد کاهش یافته است و حدود 7 میلیون نفر از مرگ بویژه در آفریقا رستهاند.
*عفونتهای ریوی حدود 25 درصد کمتر شدهاند.
*بیماری وبا بر اثر کثرت کمکهای فوق و استمرار در مبارزه با آن در حال ریشهکن شدن در بخش قابل توجهی از کره خاکی است.
*نسبت به 3 دهه پیش هر ساله 4 میلیون کودک کمتر بر اثر ابتلا به اسهال حاد جان خود را از دست میدهند که این عارضه اغلب از خوردن خوراکی ها و نوشیدنیهای آلوده و فاسد حاصل میآید.
نگاهی مشکوک
یک طرز برخورد رایج در کشورهای دریافتکننده کمکها این است که ابتدا نگاهی مشکوک به آن دارند و گمان میکنند پشت آن هدفی متفاوت با موارد انسان دوستانه آرمیده است. انگوسن دیتون برنده سابق جایزه صلح نوبل میگوید: وقتی این کمکها دایر میشود هم مردم کشور دریافتکننده احساس کوچکی و حقارت میکنند و هم مردم امریکا از خود میپرسند در حالی که تأمین موارد درمانی در سطح کشورشان به ندرت به سطح مطلوب رسیده، چرا امریکا باید بهدنبال ارسال محمولههای عظیم کمکی به کشورهایی باشد که هیچ سنخیتی با امریکا ندارند و حتی بارها روبه روی آن ایستاده و علیه امریکا افشاگری کردهاند.
این راهحل دائمی نیست
سلیمان کولیبالی اقتصاددان زبده در بانک جهانی میگوید: کشورهای محتاج کمک باید بپذیرند دریافت محمولههای نجاتبخش از مقاصد دور (امریکا) تضمینی برای حل دائمی مشکلاتشان نیست و چنین فرآیندی فقط زمانی حاصل میآید که با کشورهای همسایه و سایر ملل منطقه خویش روابط بهتر و بدهبستانهای فزونتری داشته باشند. اگر آنها چنین کنند به ترتیب کل کشورهای آن منطقه دچار رشد در امر رفع بیماریها و نیازها و به تبع آن اقتصادی پویاتر میشوند و چون یک قدرت جهانی از معادلات خارج است، کشورهای منطقه از آرامش خاطر بیشتری برخوردار میشوند و میفهمند سودهای این ماجرا بیشتر از ضررها است.
نوعی سوءنظر
با این اوصاف تصمیم اخیر دونالد ترامپ در مورد کاستن از کمکهای خارجی این کشور به جای اینکه حمل بر تلاش برای ساماندهی به امور داخلی امریکا و قدمی در راه اجرای شکار دهان پرکن «نخست امریکا»ی ترامپ باشد، نوعی سوءنظر و طراحی توطئه تازه از سوی این رئیسجمهوری جنجالی برای کشورهای در حال رشد تلقی خواهد شد و آنها به این نتیجه میرسند که امریکا میخواهد با دریغ کمکهایش آنها را کاملاً از صحنه خارج کند و ایجاد این شک و گمان در سایر کشورها برای سقوط اخلاقی هر چه بیشتر امریکاییها کافی است. این در حالی است که اینگرام به ترامپ توصیه کرده بود بهجای کاهش آشکار میزان کمکهای خارجی به سیاستهای متخذه جورج دبلیو بوش و باراک اوباما در این زمینه که مبتنی بر تشخیص محلها و کشورهای نیازمند کمکهای بیشتر و کم کردن سهمیه سایر کشورها بوده است، استمرار بخشد اما ترامپ مثل معمول با خودپسندی افراطیاش و کوبیدن دولتهای قبلی و متهم کردن آنها به اولویت قائل نشدن برای منافع امریکا درصدد کاستن چشمگیر از سهمیه تمامی کشورها است و این همان اثر مضری را خواهد داشت که سیاستهای مهاجرستیزی وی طی 20 ماه اول زمامداری او در کاخ سفید داشته است.