«پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر» تکرار سخن روشنفکران دینی است

تغییر الفاظ و حفظ معنا/نقد محمد زارع بر تازه‌ترین کتاب عبدالکریمی

به باور محمد زارع تازه‌ترین کتاب بیژن عبدالکریمی صرفا تکرار همان سخنان روشنفکران دینی در دهه‌های گذشته است و صرفا الفاظ آن روشنفکران تغییر پیدا کرده‌اند.

تغییر الفاظ و حفظ معنا/نقد محمد زارع بر تازه‌ترین کتاب عبدالکریمی

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محمد زارع شیرین کندی، عضو هیات علمی دانشنامه جهان اسلام و  نویسنده کتاب‌هایی چون «تفسیر هایدگر از فلسفه هگل»، «هایدگر و مکتب فرانکفورت»، «پدیدارشناسی نخستین مراحل خودآگاهی فلسفی ما: مقالاتی درباره برخی اندیشمندان و روشنفکران کنونی ایران» و مترجم کتاب «لوکاچ و هایدگر: به سوی فلسفه‌ای جدید» اثر لوسین گلدمن در یادداشت ارسالی خود برای خبرگزاری مهر به نقد تازه‌ترین کتاب منتشر شده دکتر بیژن عبدالکریمی با عنوان «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر» پرداخته است. به باور او مباحث این کتاب همان سخن روشنفکران دینی عصر جدید، البته صرفا با الفاظی تازه است.

کتاب «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر» با شمارگان هزار نسخه، 341 صفحه و بهای 32 هزار تومان از سوی انتشارات نقد فرهنگ روانه کتابفروشی‌ها شده است. متن یادداشت دکتر زارع را در ذیل بخوانید:

 اخیرا کتابی با عنوان «پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر» اثر بیژن عبدالکریمی منتشر شده که لب لباب آن همان اندیشه‌های جریان روشنفکری دینی با شکل و شمایلی نو و با واژه‌ها و اصطلاحات دیگر است. به دیگر سخن این کتاب در امتداد جریان روشنفکری دینی قرار می‌گیرد و فهم و درک می‌شود. مولف واژه‌ها و الفاظ و تعابیر روشنفکران دینی را تغییر داده اما معنا همان معنای نهفته در افکار آنان است.

سه دهه است که روشنفکری دینی می‌گوید و می‌نویسد که ایمان امری فردی یا قلبی، شهودی و حضوری است نه امری حصولی و مفهومی و استدلالی و این که علم کلام و الهیات و نظام‌های دینی ایدئولوژیک قادر نیستند به کسی ایمان ببخشیند یا کسی را مومن کنند. سه دهه است که که روشنفکری دینی داد سخن می‌دهد که دین امری اگزیستانسیال و نوعی درگیری وجودی انسان با امر متعالی است. سه دهه است که روشنفکران دینی می‌گویند و می‌نویسند که ایمان در حقیقت به معنای ایمان خائفانه «غزالی» است که چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزید و ایمان در حقیقت به معنای ایمان عاشقانه مولوی است که همچون یک شیدای واله در عشق سر از پا نمی‌شناخت.

سه دهه است که روشنفکری دینی از تفسیر معنوی و نبوی از جهان می‌گوید و می‌نویسد. سه دهه است که روشنفکری دینی از دین رحمانی به جای دین خشونت پرور دفاع می‌کند. تمام درد و دغدغه روشنفکری دینی نقد «دین تئولوژیک» و ایدئولوژیک بوده است. آنان از چارچوب‌ها و نظام‌هایی که ایمان را همچون پوست قشری دربر گرفته‌اند و موجبات قشری و سخت و دشوار شدن مفهومیِ دین را فراهم کرده‌اند، انتقاد کرده و ایمان را عین گشودگی و آزادی دانسته‌اند. در نظر آنان ایمان متکلفانه، ایمان نیست، بلکه نوعی عقیده و باور است. ایمان عین گشودگی و آزادی است، گشودگی به سوی امر متعالی، گشودگی به سوی غیر، گشودگی به سوی طبیعت و آسمان.

حالا اگر روشنفکری دینی بر اساس متون عرفانی و با توجه به اندیشه‌های شخصیت‌های تاثیرگذار عرفانی مانند غزالی و مولوی و حافظ از ایمان به معنای درگیری فردیِ وجودی سخن گفته است، عبدالکریمی بر اساس متون فلسفه‌های اگزیستانس از ایمان به معنای یاد شده سخن می‌گوید. او در جای عرفان اسلامی، اندیشه‌های اگزیستانس را می‌نشاند. در جای غزالی و مولوی و حافظ، کی‌یرکگور و یاسپرس و هیدگر را می‌نشاند و در جای اسلام «اسلام هویت» سروش و «قرائت رسمی از دین» شبستری «تئولوژی» را می‌گذارد، اما معنا همان معناست. یعنی عبدالکریمی نیز مانند روشنفکران دینی ایمان را امری شهودی و حضوری و نوعی درگیری اگزیستانسیال قلمداد می‌کند و ایمان را عین آزادی و گشودگی می‌داند و «تئولوژی» یعنی نظام‌های مفهومی و ایدئولوژیکِ بسته را نه تنها ایمان فزا و روح فزا تلقی نمی‌کند، بلکه آنها را ایمان زدا می‌داند.

در نظر او «تئولوژی» قالب مفهومی دین است و در عصر حاضر، به واسطه نظام‌های تئلوژیک نمی‌توان ایمان ورزید. ایمان ورزی در دوره مدرن صرفا بیرون از تئولوژی ممکن است زیرا ذات و خاصیت دوره مدرن با ایمان به معنای گشودگی معنوی و آزادی درونی مناسبات نزدیکی دارد. به هر حال اگر سروش و شبستری «اسلام هویت» و «قرائت رسمی از دین» را مولد نظام سیاسی ایدئولوژیک و خشک و خشن می‌دانستند، حالا عبدالکریمی «تئولوژی» را مولد گروه های ایدئولوژیک خشن و خطرناک همچون طالبان، بوکوحرام، داعش و... تلقی می‌کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر