بالاخره، بعد از کلی کشمکش و بالا و پایین، قسمت چهارم مجموعه «ممنوعه» با تأخیری نسبتاً طولانی عرضه شد. بعد از عرضه قسمت سوم، با افزایش اعتراضات و انتقادات، بلافاصله خبر از توقیف موقتی این مجموعه به گوش رسید. در ابتدا گفته میشد که ممکن است این توقیف دائمی باشد که شایعات زیادی را هم در برداشت، اما با انتشار نامهای از طرف عوامل سازنده سریال مشخص شد که مجموعه توقیف نشده است و برای بازبینی مجدد به وزارت ارشاد فرستادهشده است. برخی در این میان، سکانس جنجالی کارت بازی و شرطبندی دختران و پسران را دلیل توقیف مجموعه میدانستند وعدهای دیگر، نمایش رابطه میان یک مرد متأهل و یک زن متأهل (که در قسمت چهارم معلوم شد، از همسرش جداشده است) را دلیل اعتراضات گسترده به این مجموعه میدانستند.
بههرحال باید بپذیریم که «ممنوعه» با فضایی که از شبکه نمایش خانگی میشناسیم، بسیار تفاوت دارد و اصولاً تفاوتها در میان فرهنگی که کمی به سکون عادت دارد، ممکن است مورد استقبال قرار نگیرد. جالبتر اینکه در این مدت درحالیکه برخی روزنامهنگاران و خبرنگاران تلویزیونی با شدت هرچهتمامتر، به «ممنوعه» میتاختند، صفحات مجازی پرشده بود از حمایت قشر جوان که مخاطب هدف این مجموعه هستند، از محتوای این مجموعه و درخواست ادامه آن که همین موضوع نشان از موفقیت «ممنوعه» در برقراری ارتباط با بینندگانش را دارد. آنچه مسلم است، این وقفه طولانی در پخش این مجموعه، نهتنها بینندگان و مخاطبان «ممنوعه» را کم نکرده است که بیشتر هم کرده است و خیلی از افرادی که قبلاً بیننده این مجموعه نبودند با حواشی اخیر کنجکاو شدهاند ببینند ماجرا از چه قرار است.
از این حاشیهها بگذریم، میرسیم به قسمت چهارم. در قسمت چهارم، شاهد ورود غیرمنتظره یک بیگانه به زندگی برکه هستیم. بیگانهای که با ارسال پیامهای تهدیدآمیز، او را وحشتزده کرده است. خسرو حدس میزند که این تهدیدها از طرف ترانه، همسر سابق سامی باشد. از سوی دیگر، سامی طبق قولی که به پدرش داده بود در مراسم ختم پدر ترانه حاضر میشود و گفتگویی که میان این دو شکل میگیرد نشان از نوعی علاقه جنونآمیز ترانه به سامی دارد. از همینجا میشود مطمئن بود که ترانه، باوجوداینکه تاکنون حضور چندانی در جریان روایت نداشته است اما کاراکتری است که کنشهای تأثیرگذاری در ادامه خواهد داشت.
اما همچنان مرموزترین و جذابترین کاراکتر «ممنوعه» امیر جعفری است. کاراکتری بانام تجنگی که حتی نزدیکانش در مورد نزدیک شدن به وی هشدار میدهند و به نظر میرسد، برکه بدون آنکه بداند، با اعتماد کامل به سامی، خود و خانوادهاش را در یک بازی بزرگ و خطرناک، درگیر کرده است. پورکیان در سکانسی جالب، تجنگی را در حال درآوردن چشم یک گوسفند که در قالب یککله پاچه لذیذ برای وی سرو شده است نشان میدهد و تجنگی اعتراض میکند که چشم این گوسفند بهاندازه کافی بزرگ نیست. تجنگی با خونسردی تمام، انگشتش را به میان جمجمه گوسفند سلاخی شده میبرد و چشمش را درمیآورد و دردهان میگذارد و همین بهترین نشانه است که باید از تجنگی، خونسردی و توحشش ترسید. سامی فرزند این پدر است و همانطور که در فلاشبکهای این قسمت میبینیم زندگیاش را بر پایه خواسته پدر پیش برده است، پس شاید باید از سامی هم ترسید و شاید او هم بتواند بهراحتی در زمان نیاز، برکه را قربانی خواستههای خودش بکند. این پیچیدگی کاراکترها و بسط فضای مرموز برای روایت قصه اصلی که هنوز شروع نشده است، میتواند «ممنوعه» را به مجموعهای با قصهای پیشبینینشده تبدیل کند. هرچه که هست، «ممنوعه» هنوز برگ برنده خود را رو نکرده و درعینحال محبوبیت زیادی پیداکرده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
7