مقدمه
در عصر حاضر به دلیل پیـشرفتهای عـلمی و فـنی،بازنمایی های ذهنی بشر از کرۀ خاکی، زمین به دهـکدۀ جـهانی مبدّل شده است.از آنجا که شبکه های ارتباطی،بازارهای گوناگون تولید و عرضۀ خدمات را در سطح ملی، منطقه ای و جهانی به یکدیگر مـتّصل سـاخته و کـلید ورود به این بازارهای جهانی را رقابت پذیری دانسته اند،بدیهی است که در ایـن رقابت جهانی،نه تنها کشورها،بلکه همۀ نهادها و افراد باید به طور دائم قابلیتهای رقابت پذیری و سازگاری خود را افزایش دهـند(مـشایخ،1381).بـرای دستیابی به این مهم، پرورش ایده های خلاّق و کارآفرینی که بتوانند خود را پیـوسته بـا دنیای جدید هماهنگ و سازگار کنند،ضروری به نظر می رسد.اما موضوع دیگری که لزوم توجه به کـارآفرینی را سـبب شـده،معضل بیکاری است که کشورمان با آن سخت دست به گریبان است؛ بـه طـوری کـه به نظر می رسد پرورش افراد کارآفرین و تفکّر خود اشتغالی به عنوان راه حلهای مقتضی از طـرف سـیاستگذاران و مـدیران اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است.(بازرگان،1373)
شرایط اقتصادی، اجتماعی،صنعتی و فرهنگی امروز کـشور بـه گونه ای است که حل مشکلات و تنگناها،الگوها و راه حلهای جدید و متفاوتی را می طلبد.ترکیب جـمعیت جـوان کـشور،مشکل اشتغال جوانان تحصیل کرده، ضرورت ایجاد فرصتهای شغلی جدید و نیز روند کاهش درآمـدهای نـفتی از عوامل عمده ای هستند که باعث شده سیاستگذاران و تصمیم سازان کلان کشور به منبع درآمـد دیـگری بـه غیر از نفت بیندیشند که آن منبع، جز فکرهای نو و خلاّقیتهای گروه کارآفرینان چیز دیگری نـمی تواند بـاشد.
«کارآفرینی»فرایند خلق چیزی نو، با صرف وقت و تلاش بسیار،پذیرش خـطرات مـالی،روحـی و اجتماعی برای به دست آوردن منابع مالی،رضایت شخصی و استقلال است (Histrich Peters ,2002). بدیهی است که انـگیزۀ فـعالیتهای کـارآفرین،نفع شخصی است؛ولی ایجاد فضای مناسب برای کارآفرینی در کشورها،منافع ملی را نـیز بـه دنبال دارد.در هر کشوری، کارآفرینان به صورت بالقوّه وجود دارند؛لذا باید تلاش کرد که توانایی های آنها بـیشتر شـود و مهم تر اینکه،ساختارهای اقتصادی اجازۀ ابراز وجود کارآفرینان و توانایی های بالفعل آنان را فـراهم آورنـد.موضوع کارآفرینی و ظهور کارآفرینان از زوایای مختلف از جـمله: تـوسعۀ مـلی،نقش دولت در اجرای برنامه های توسعه،شناسایی و هـدایت کـارآفرینان و عملیات کارآفرینی،دارای اهمیت است.بخشهای مختلف جامعه شامل بخشهای دولتی، خصوصی، تعاونی های مـحلی و...بـخش عمده ای از منابع خود را صرف ارتـقای کـارآفرینی و توسعۀ سـرمایه گذاری های کـوچک مـی کنند.بسیج نیز از این قاعده مستثنا نـیست.
واکـاوی ادبیات کارآفرینی و انطباق آن با حوزۀ فعالیتی بسیج،به عنوان نهادی انقلابی و مـردمی و مـبتنی بر عضوگیری داوطلبانه،نشان دهندۀ بسترهای مـناسب بهره گیری از فواید و دستاوردهای کـارآفرینی بـا تأکید بر کارآفرینی محلی و روسـتایی و کـارآفرینی اجتماعی و ارزشی است.بر این اساس،بسیج می تواند در طیفی از فعالیتهای زمینه یابی و امکان سنجی،حـمایت فـنی و انسانی و امکاناتی،ایجاد جاذبه های جـلب نـیروهای کـارآفرین به سمت فـعالیتهای مـولّد،بسترسازی محیط عملیاتی یـا فـرصت سازی فعالیتی و همچنین توانمندسازی نیروی انسانی با توجه به شرایط محیطی، ماهیت عمل کار و نـوع اشـتغال مؤثّر واقع شود.
برای تبیین مـسئله و مـعرفی موضوع،در گـام نـخست،ضـمن بررسی کاربردی فلسفۀ بـسیج،تعریف کارآفرینی و انواع آن بیان شده است.سپس تطابق مبحث کارآفرینی و اشتغال با بسیج صورت پذیـرفته و در نـهایت،به بیان برخی راهکارها پرداخته شـده اسـت. فـلسفۀ بـسیج بـا هر نگرشی کـه مـورد بحث و بررسی قرار گیرد،مؤیّد این نکته است که می بایست نوعی فرایند داوطلبانۀ تجمیع نیروی انـسانی و امـکانات،بـا بهره گیری از مدیریتی کارامد صورت پذیرد.افراد دخـیل در چـنین فـرایندی،بـه شـکل تـوأمان در پی گسترش منافع اجتماع،تدارک خدمات عمومی اجتماعی و حمایت از کارکرد دستگاههای اجرایی و در صورت نیاز،کمک داوطلبانه در جهت پیشبرد امور اجتماعی هستند.رویّۀ این نهاد اغلب چنین است کـه نقش واسطه را میان مردم و دولت بازی کند و به نوعی وظایف و کارکردهای سازمانهای غیر دولتی را با تأکید بر شرایط فرهنگی و اجتماعی محیط محلی پوشش دهد.بنابراین،بسیج به عنوان سازمانی مردم نـهاد بـا انجام عملیات داوطلبانه در جهت توسعۀ اقتصادی به عنوان یکی از نهادهای بدیل توسعه قلمداد می شود که می تواند در مواقع بحرانی به کمک دولت آمده،نقاط ضعف پدید آمده را تعدیل کند. براساس تـوضیحات ارائه شـده،بسیج(با توجه به شرایط)از فرصت بیشتری برای ایجاد اشتغال و کارآفرینی نسبت به سایر حوزه ها برخوردار بوده است.از آنجا که اشتغال،گام اول کـارآفرینی اسـت، لذا به شکل بالقوّه،امکان بـروز فـعالیت کارآفرینانه در بسیج مهیّا خواهد بود(هر چند کارآفرینی،معادل اشتغال و ایجاد کار نیست). این امر به ویژه در حوزۀ کارآفرینی ارزشی(اجتماعی یا غیر انـتفاعی) کـه طی فرایند آن با خـلق یـا انجام عمل نوآورانه،عدۀ زیادی در جامعه از منافع آن بهره مند می شوند و در حوزۀ فعالیت سازمانهای مردم نهاد است،چشمگیر است.
لذا این مقاله به بررسی نقش بسیج در توسعۀ اشتغال و کارآفرینی در کشور می پردازد و مـعتقد اسـت با توجه به ماهیت داوطلبانه و مردمی بودن فعالیت بسیج و نیازمندی به حرکت در حوزه های کارآفرینی محلی، روستایی و اجتماعی و همچنین عدم جاذبۀ این گونه کار آفرینی ها(به ویژه کارآفرینی اجتماعی و ارزشی)بـرای بـخش خصوصی، مـی بایست به نوعی حضور بسیج در این حیطه پر رنگ شود.
بسیج شناسی مبتنی بر آرمانهای انقلاب اسلامی ایران
مفهوم فـعلی بسیج که در این پژوهش مورد نظر است،مبتنی بر آرمانهای بـرخاسته از انـقلاب اسـلامی و بنیانگذار کبیر آن حضرت امام خمینی(ره)است که بسیج را نیرویی برخاسته از بطن مردمی جامعه می داد که براساس سـاز و کـارهای عضویت داوطلبانه،از درون خود مردم سازماندهی و هدایت می شود و جنبه های مردمی،ارزشی و انسانی،بر ابـعاد نـظامی آن غـلبه دارد.از این رو،سایر مفاهیم و تعابیر مرتبط با بسیج،با آنچه در حال حاضر در ایران مورد نظر و در جـریان است تفاوت دارد. بر همین اساس،در اساسنامۀ بسیج مستضعفین،آمده است:
«بسیج نهادی اسـت تحت فرماندهی مقام مـعظم رهـبری که هدف آن نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن و جهاد در راه خدا و گسترش حاکمیت قانون خدا در جهان طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و تقویت کامل بنیۀ دفاعی از طریق همکاری با سایر نیروهای مسلّح و همچنین کمک بـه مردم، هنگام بروز بلایا و حوادث غیر مترقبه می باشد».(ترابی و روحی،1379،ص 43)
در حال حاضر با توجه به تحوّل در ساختار،فعالیتها و مأموریتهای بسیج،ضرورت تغییر تعریف مذکور، که تنها تعریف رسمی موجود از بسیج اسـت، احـساس می شود(هدایتی،1381،ص 13).بسیج در انقلاب اسلامی ایران بیش از آنکه دارای سازمان رزمی مشخص باشد،دارای یک فرهنگ و تفکّر است که شالودۀ اصلی آن را شکل می دهد.در شناخت مکتب بسیج و عناصر و مؤلّفه های آن،دیدگاههای مختلفی مطرح شـده اسـت، اما از آنجا که بسیج یک نهاد مردمی مطیع اوامر ولی فقیه است، بهتر است بیانات حضرت امام خمینی(ره)و مقام معظم رهبری در این زمینه ملاک قرار گیرد. حضرت امام خمینی(ره)بـسیج را یـک فرهنگ که در بین مردم قرار دارد معرفی فرموده که ریشه در باورهای انقلابی،اسلامی و ملی ایران دارد.معنویت،شجاعت،ولایت، آگاهی و شناخت، دشمن شناسی و حریّت، از شاخصهای این تفکّر محسوب می شوند(حبی،1383،ص 3).در همین زمـینه مـقام مـعظم رهبری می فرمایند: «مطلب اساسی ایـن اسـت کـه بسیج ما یک حرکت بی ریشه و سطحی و صرفا از روی احساسات نیست، بلکه یک حرکت منطقی و عمیق اسلامی و منطبق بر نیازهای امروز دنـیای اسـلام و بـه طریق اولی جامعۀ اسلامی است».(همان،ص 99)
در مفهوم شناسی بسیج مـبتنی بـر آرمانهای انقلاب اسلامی ایران لازم است بین دو رویکرد بسیج شناسی ساده و عوامانه و بسیج شناسی اسلامی-علمی تمایز قائل شد.بیشتر پژوهشگران ایـن حـوزه نـیز بر شناخت و درک بسیج مبتنی بر اصول و مبانی اسلامی آن تـأکید دارند(همان،ص 12).بنابراین،بسیج را می توان سازمانی مردمی،فراگیر،منعطف و گسترده و تحت امر رهبری دانست که بستر سازماندهی،انـسجام،آمـوزش و پشـتیبانی همۀ نیروها و امکانات مردمی در مقابله با هر گونه تهدید نسبت بـه اهـداف و منافع ملی در حوزه های مختلف،امنیتی،نظامی،فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی،امدادی و جنگ نرم است.
در حال حاضر شـکاف عـظیم و روزافـزون میان عرضه و تقاضای نیروی کار، علاوه بر پیچیده تر کردن معضلات اقتصادی،بـاعث ایـجاد تـعارضات اجتماعی و سیاسی در کشور شده و بحرانهایی را پیش روی نظام جمهوری اسلامی قرار داده،که تهدیدی جدّی عـلیه امـنیت مـلی و توسعۀ کشور است. بنابراین،برای تعدیل مشکلات اقتصادی و رسیدن به اهداف اشتغال پایدار در سـند چـشم انداز،ضروری است که همۀ ارکان نظام جمهوری اسلامی و آحاد جامعۀ اسلامی با مـدّنظر قـرار دادنـ رهنمودهای رهبری انقلاب،خود را در راه رسیدن به این امر، متعهد دانسته و از هیچ تلاش و کـوششی فـرو گذار نکنند.بسیج نیز به عنوان یک نهاد مردمی-اسلامی که داعیه دار تـبعیت مـحض از فـرامین ولی فقیه جامعۀ اسلامی است، یکی از نهادهایی است که با توجه به فلسفۀ وجودی خود، گـستردگی طـیفهای مردمی دربر گیرنده و گستردگی جغرافیایی،می تواند نقش بسیار مهم و حیاتی در این زمـینه ایـفا کـند.از این رو، ورود بسیج به حوزۀ اقتصادی برای تعدیل معضلات مربوط به اشتغال و بیکاری،ضرورتی روزافزون دارد.
کـارآفرینی: مـفاهیم، ضـرورتها و زمینه ها
وجود انبوهی از عوامل تولید، شامل نیروی کار،منابع طبیعی،سرمایه و نـیروی مـتخصص در یک کشور ضرورتا توسعه آفرین نیستند. پدیدۀ توسعه نیازمند نیروهای مبتکر و کارآفرین و فضای مناسبی است کـه تـرکیب مطلوبی از عوامل مختلف را در شرایطی معیّن برای نیل به هدفی خاص به وجـود آورد. در ایـن باره اعتقاد بر این است که فـرد کـارآفرین در فـعالیتهای نوآورانه می تواند به عنوان نقش آفرین اصلی بـاشد؛کـسی که دارای اراده ای نهفته در خود است.او عزمی راسخ و نیاز به توفیق،خلاّقیت،استقلال و بـینشی خـاص دارد.این نیازهای درونی و ویژگی های فـرد کـارآفرین است کـه بـاعث مـی شود نوعی قدرت و میل حرکت به جـلو و ایـجاد تغییر در دستور کار او قرار گیرد.(کلانتشری و همکاران،1383،ص 172)
عمل کارآفرینی اشاره به کـشف،ارزیـابی و بهره برداری از فرصتها دارد.به عبارت دیگر؛تـولیدات،خدمات یا فرایندهای تـولیدی جـدید،اشکال سازمانی و راهبردهای جدید،بـازارهای جـدید برای تولیدات و دروندادهایی که پیش تر موجود نبودند. (Shane Venkataraman,2000,P.219)
دانشکدۀ بازرگانی هاروارد[1](2002) کارآفرینی را روش مدیریت فـرصتهای در حـال گذر می داند. این رویکرد مـدیریتی بـه کـارآفرینی، مستلزم تشخیص و تـعقیب مـداوم فرصتها،تجمیع و سازماندهی مـنابع بـه منظور نشان دادن فرصتهای باز و نیز ارزیابی مستمر نیازها با تغییرات مداوم شرایط است (Forter,2006,P.28). پس فـرصت کارآفرینی یک فرصت غیر قابل پیـش بینی اسـت؛به مـثابۀ فـرصت اقـتصادی که تاکنون ارزشگذاری نـشده است.فرصتهای کارآفرینی وجود دارند؛بدین خاطر که عاملان متفاوت،تصوّرات متفاوتی از ارزش نسبی منابع دارنـد.زمـانی که منابع به مثابۀ درون دادهایی کـه ایـجاد کـنندۀ ارزشـ هـستند درک شوند،فرصت کـارآفرینی بـه وجود می آید. (Alvarez Busenitz,2001,P.756)
مطالعۀ ظرفیتهای کسب و کار،نیاز به تفاوت قائل شدن میان اعمال کارآفرینان، مدیران و سـرمایه داران را ایـجاب مـی کند؛اگر چه در موارد متعددی شخص یکسانی مـمکن اسـت هـمۀ کـارکردهای ایـن سـه گروه را انجام دهد.کارآفرینی فردی،[2] کشف و خلق فرصتهای کسب و کار و سپس بهره برداری از آن فرصتها در قالب شرکتهای متوسط یا کوچک مقیاس است.کارآفرین در سرمایه گذاری اساسی برای آن شرکتها نقش دارد؛وی ایـفاگر نقش داور و در حقیقت؛ارائه دهندۀ ایده هایی برای طرحهای کسب و کار است.اما وظیفۀ مدیر[3] در درجۀ اول،نظارت بر ترکیب منابع و مدیریت مؤثّر دارایی های شرکت است.دومین وظیفۀ اساسی مدیریت،بالا بردن شـهرت و جـوّ اعتماد شرکت به منظور انتقال شرکت از یک نظام منازعه به نظامی مبتنی بر همکاری است.سرمایه دار[4] نیز عهده دار تهیۀ سرمایه و دارایی های شرکت است.همچنین نقش یک سهامدار منفعل در سـهامداری شـرکتهای کوچک یا یک سرمایه گذار نهادی را بازی می کند. (Cuervo et al,2007,P.2)
«شومپیتر»،کارآفرین را فردی خالق تغییر و پویایی می داند که با فشار وارده بر بازارها،آنها را به سوی عـدم تـوازن سوق می دهد (Schumpeter ,1942 )؛ در حالی که «نایت»،کـارآفرینان را مـدیران ابهام می داند.آنها افرادی هستند که اعمال و پیش بینی هایشان برای تغییر بازارها در شرایط ناکافی بودن اطلاعات استوار است.بعلاوه کارآفرینان نیاز به انجام کارکردهای اسـاسی مـدیریت از قبیل رهبری و کنترل دارنـد (Knight,1921). امـا«هاول»[5] (1972)کارآفرینان را بنیانگذاران شرکتهای جدیدی می داند که نقش مهمی را در مالکیت کسب و کارها دارند و تمایل دارند کسب و کارها را به فراتر از مرزهای خود اشتغالی سوق دهند. (Forter,2006,P.30)
بدیهی است که کارآفرین شدن،حـاصل تـأثیر مجموعه ای از عوامل است. نظریه های مختلفی در راستای تبیین الزامات و نیازمندی های توسعۀ اشتغال و کارآفرینی، ارائه و تکمیل شده اند.در این بین،عواملی مانند مشخصه های سرمایۀ انسانی (Borjas,1986;Aronson,1991;Fairlie Meyer,1996)، ویژگی های روان شناختی یا خصیصه های فردی (McClelland ,1961)، عدم تحرّک و پویـایی و نـقصان بازار نـیروی کار (Light ,1972;Bonacich Modell,1980;Light Bonacich,1988)، عدم توسعۀ شبکه های اجتماعی،فقدان دسترسی به منابع و امکانات خانوادگی به ویژه ارتباطات خانوادگی در زمینۀ کـسب و کار (Yoon,1991;Boyd,1991;Butler Herring ,1991; Sanders Nee,1995) و دسترسی نداشتن به سرمایه های مالی و پولی به عنوان عامل اولیه و کـلیدی بـرای راه اندازی یک کسب و کار (Bates,1992)، عوامل رانشی از قبیل نیازهایی مانند کافی نبودن درآمد خانواده، بیکاری،فقدان رضایت شغلی و انـتخاب مـشاغل انعطاف به علت تعهدات خانوادگی که سبب ورود افراد به کسب و کار می شود (Orhan Don,2001)، در مـطالعات مـختلف مـورد تأکید قرار گرفته اند.در این تحقیق، نقش یکی از مهم ترین سازمانهای داوطلبانه،مردمی و ارزشی در سطح جـهان؛یعنی بسیج، در توسعۀ کارآفرینی و اشتغال بررسی می شود.
1.کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینی اجتماعی،حوزه ای اسـت که از بررسی ها و تحقیقات کـارآفرینی و سـازمانهای غیر انتفاعی،داوطلبانه و مردم نهاد ایجاد شده است.تبیین مفهوم ساختار کارآفرینی اجتماعی در تعدادی از زمینه ها و حوزه ها که شامل بخش عمومی،سازمانهای اجتماعی، سازمانهای مردمی داوطلبانه و سازمانهای غیر انتفاعی فعال اجتماعی و خـیریه ها می شود، به درک نقش و اهمیت بسیج در توسعۀ کارآفرینی و اشتغال کمک می کند.کارآفرینی اجتماعی هر چند مانند سایر مفاهیم کارآفرینی در زمینه های خطرپذیری اقتصادی و بازرگانی پیشینه ای بس کهن دارد،اما امروزه به طور فزاینده ای در زمـینۀ حـل مسایل اجتماعی به کار می آید. (Emerson Twersky,1996;Thake Zadek,1997)
به هر جهت،حل مسائل اجتماعی، مانند کاهش مستمر بهداشت عمومی و مشکلات فرهنگی،سیاسی، اقتصادی و آموزشی ناشی از فقر دراز مدت، تغییرات بنیادی را در نظامهای سیاسی، اقتصادی و اجـتماعی کـه موجبات ثبات دولتها را فراهم آورده، ضروری می کند. به طور کلی، کارآفرینان اجتماعی را شایسته و دارای قابلیت برای تحلیلگری، آینده نگری، همدلی، ایجاد شور و شوق، طرفداری،میانجی گری و توانمندسازی در مسائل و نیازهای اجتماعی دانسته اند (Leadbeater,2002). از جمله تـفاوتهای کـارآفرینی اجتماعی با کارآفرینی اقتصادی این است که ثروت،تنها یکی از اهداف کارآفرینان اجتماعی است. ثروت از نظر ایشان،وسیله ای برای ایجاد ارزش اجتماعی است.
کارآفرینی اجتماعی فرایندی است که در جـریان آن، افـراد و گـروهها و بخشهای اجتماعی به طور داوطـلبانه کـار مـی کنند تا از دارایی های اجتماعی که بدون استفاده مانده، ارزش آفرینی کنند و فرصتهای ناشی از آنها را تشخیص دهند.آنان در اجتماعات افراد گرد هم می آیند تـا از طـریق هـمکاری و همیاری د جانبه،مسائل اجتماعی را حل کرده، با ایـجاد سـرمایۀ اجتماعی بر پایۀ اعتماد و استفاده از آن، ظرفیتی با دوام را برای پرداختن به موضوعات تدارک ببیند. (Catford,1997)
همان طور که گفته شـد،یـکی از مـوضوعاتی که امروزه ضرورت پرداختن به آن در صدر اولویتهای برنامه های دولتـ قرار گرفته،گسترش فرصتهای شغلی و مدیریت بحران بیکاری است.بدیهی است توان و ظرفیت بخش دولتی برای بهبود وضـعیت اشـتغال و تـعدیل بیکاری محدود است؛بنابراین،با در نظر گرفتن معیارهایی مانند توسعۀ مـستمر مـنابع انسانی، توانمند سازی مردم و توانمندی بسیج در این حوزه می توان شرایطی را فراهم کرد که نیروی داوطلبانۀ بـسیج، انـجام بـخشی از وظایف دولت را برای آموزش نیروی انسانی در جستجوی کار و بهبود توانمندی آنها برای احـراز فـرصتهای شـغلی بر عهده بگیرد.
2.کارآفرینی ارزشی
یک جنبه از کارآفرینی اجتماعی،کارآفرینی ارزشی است که مـی توان آن را تـولید و خـلق ارزشی دانست که منجر به سود و ثروت شود و از مازاد آن،فرد بتواند در جهت کسب تـوشه و ذخـیرۀ آخرت خود گام بردارد.در تعریفی دیگر؛کارآفرینی ارزشی به عنوان زیر مجموعۀ کـارآفرینی اجـتماعی ایـن گونه تبیین شده است:نوع دیگری از کارآفرینی اجتماعی،ایجاد درآمد به سبک حرفه ای در حوزۀ اقـتصادی و بـه نحوی توزیع،صرف،هزینه کردن و انفاق آن در حوزۀ فعالیتهای اجتماعی است که نوعا بـا انـگیزه ای مـذهبی،ایدئولوژیک و انسان دوستانه انجام می شود و با تعبیر کارآفرینی ارزشی نیز می توان از آن یاد کرد. (Gergory,1989 )
در این حـوزه،بـنگاههای خیریه و افراد خیّر فعال در حوزه های مختلف اجتماعی مانند مدرسه سازی،مسجدسازی،پرداخت دیـه،تـأمین جـهیزیه و...،همه ساله با کسب درآمد در حوزۀ اقتصادی و صرف آن در حوزۀ اجتماعی، خدمات مؤثّری را در جامعه انجام مـی دهند.بـرخی اصـول کارآفینی ارزشی به شرح ذیل است:
-کارآفرین ارزشی بر مبنای تفکّرات ارزشـی-اخـلاقی به این نکته اعتقاد دارد که درآمد مشروع در فضای رقابتی سالم و قابل رقابت برای همه،منجر بـه شـایسته سالاری می شود و ثروت،انگیزۀ اصلی او نیست.او با اعتقاد و باور کامل، درآمد مـشروع خـود و بنگاه خود را برای پرکردن شکافهای اجتماعی صـرف مـی کند.
-کـارآفرین ارزشی در بستر خانواده ای دوران رشد و پرورش خود را طی کـرده اسـت که انفاق و دستگیری از ایتام و مساکین،در رأس باورهای عملی او قرار دارند.
-کارآفرین ارزشی در تـوزیع درآمـد،تنها به منافع خود نـمی اندیشد،بـلکه منافع کـارکنان و سـازمان را نـیز در نظر می گیرد.
-کارآفرین ارزشی برای بـنگاه اقـتصادی خود، چشم انداز روشن و شفافی دارد و برای رسیدن به اهداف خود،با سختکوشی،اسـتقامت و ایـثار،تلاش می کند.
نقش بسیج در کارآفرینی
تـهدید جامعه گاهی به صـورت نـظامی،گاهی فرهنگی و گاهی اقتصادی اسـت.بـنابراین، بسیج نیز باید با توجه به نوع تهدیدی که جامعه را در معرض خطر قـرار داده،مـوضعگیری و دفاع کند.مقام معظم رهـبری مـی فرمایند:«در دوران جـنگ،بسیج مال جـنگ اسـت؛در دوران پشتیبانی،مال پشتیبانی اسـت؛در دوران عـلم،مال تحصیل و تدریس و در دوران سازندگی،مال سازندگی است»(فرهادی، 6731،ص 43)بنابراین،همان گونه که پیـش تر بـیان شد،تهدیدی که امروزه می تواند جـامعۀ اسـلامی را با چـالشهای عـظیمی روبـه رو کند، شکاف گسترده در بـین عرضه و تقاضای نیروی کار است که قابلیت ایجاد تعارضات اجتماعی و سیاسی در سطح کشور را دارد.در این حـوزه،بـسیج به عنوان محکم ترین و مردمی ترین نهاد دفـاع از نـظام اسـلامی،بـاید ضـمن شناسایی نقاط ضـعف ایـجاد شده در حوزۀ اشتغال و بیکاری،خود را برای تعدیل آن آماده کند.
مقام معظم رهبری می فرمایند:«بسیج یعنی حـضور بـهترین،بـا نشاطترین و با ایمان ترین نیروی عظیم ملت در مـیدانهایی کـه بـرای مـنافع مـلی، بـرای اهداف والا،کشورشان به آنها نیاز دارد»(بختیاری،3831،ص 9)و نیاز امروز در چارچوب منافع توسعۀ بلند مدت کشور و اهداف والای نظام اسلامی،ضرورت پرداختن به مباحث اشتغال،رفع بیکاری و توسعۀ کارآفرینی در بـین آحاد جامعه است.
نقاط قوّت،ظرفیتها و قابلیتهای بسیج که می توانند برای توسعۀ اشتغال و کارآفرینی مؤثّر باشند،عبارتند از:
-مردمی و داوطلبانه بودن؛
-نداشتن انگیزۀ اقتصادی و مالی در بین اعضا؛
-نداشتن وابستگی حزبی و جـناحی از لحـاظ سیاسی؛
-دارای توان بسیج گستردۀ نیروی انسانی برای انجام امور داوطلبانه؛
-جهت گیری آن به سمت افراد نیازمند و حاشیه ای؛
-فعالیت در جهت بهبود آگاهی اجتماعی؛
-شرکت داوطلبانه در فعالیتهای عام المنفعه اجتماعی؛
-جـلب حـداکثری مشارکت مردم در فعالیتهای اجتماعی؛
-برخورداری از انعطاف پذیری خاص برای نوآوری و انطباق محلی؛
-توانایی کار در حوزه های مختلف و با افراد مختلف.
-از نظر«براون»و«کورتن»سازمانهای مـردم نـهاد دارای مزایایی به شرح ذیل مـی باشند:
-ارزشـهای مشترک انسانی،اجتماعی و اخروی در بین اعضا وجود دارد؛
-ساختار آنها کمتر دیوان سالارانه بوده و شیوه های رهبری آنها مشارکتی است؛
-اعضا از انگیزۀ قوی برخوردار بوده و زمـینۀ مـناسب برای ابتکار و کارآفرینی آنـها فـراهم است؛
-در خدمات رسانی مطلوب به گروههای محروم و فقرا،موفق تر عمل می کنند؛
-حضور در نقاط دورافتاده ای که بخش خصوصی تمایلی به حضور در آنجا ندارد؛
-ریشه یابی مسائل فقرا،محرومان و مستضعفان و پیگیری برای حـل آنـها در راستای اشتغال پایدار؛
-برخورداری از وجهۀ اجتماعی و مردمی به دلیل امکان دسترسی به اقشار گوناگون؛
-به کارگیری راهبردهای مشارکتی در انجام امور عام المنفعه و اجتماعی؛
-نداشتن روندهای پیچیدۀ اداری و خطوط صف-ستاد طـویل و اغـلب ناکارامد.
در ایـن زمینه بسیج به عنوان نهادی مردمی و داوطلبانه که باید در همۀ صحنه های جامعۀ اسلامی حضور داشته باشد،بـا توجه به ویژگی های برشمرده شده،از طریق به کارگیری ساز و کارهای هـماهنگی و اجـرایی مـطلوب می تواند به ویژه در تسهیل و تسریع ایجاد مشاغل کوچک مقیاس از طریق آموزش و کمک به راه اندازی بنگاهها مؤثّر واقـع شـود.
با نگاهی به سازمان بسیج،می توان گفت علاوه بر پایگاههای بسیج محلات،بـسیج بـرای اقـشار ذیل نیز سازماندهی شده است:1.بسیج دانش آموزی؛2.بسیج دانشجویی؛ 3.بسیج کارمندی؛ 4.بسیج کارگری؛5.بسیج پزشـکان؛6.بسیج روحانیون و طلاب؛ 7.بسیج هنرمندان؛ 8.بسیج ورزشکاران؛ 9.بسیج استید؛10.بسیج مهندسین؛11.بسیج اصـناف. (خانی، 1382،ص 140)
بنابراین،بسیج طـیفهای بـسیار گسترده ای را با توانمندی های مختلف در بر گرفته است؛از توده های عمومی مردمی تا گروههای تخصصی. علاوه بر توانمندی ایجاد شده از حضور توده های مردمی که سطح تحصیلات عالی ندارند،نمی توان از ظرفیتهای بالقوّۀ گروههای تـخصصی چشم پوشی کرد.
بسیج در همۀ عرصه های تولید و گسترش علم و فنّاوری همچون:مدارس، دانشگاهها،حوزه های علمیه،آزمایشگاهها و بیمارستانها و رسانه ها،حضور دارد و این نخستین مزیّت و توان بالقوّۀ بسیج در امر ایجاد توانمندی نیروی انسانی مبتنی بـر رویـکردای داوطلبانه است.علاوه بر این، بسیج می تواند فعالیتهای گسترده تری در جذب نیروهای متخصص، کارآفرین و توانمند در کنار تعهد آنها در این مجامع داشته باشد. بسیج باید بتواند با فراهم کردن محیطی آماده،ضـمن جـذب اطمینان برای کارآفرینان و متخصصان حوزه های مختلف،امکانات و شرایطی را که آنها برای کارآفرینی و استفاده از فرصتهای اشتغال نیاز دارند،مهیّا کند.لذا علاوه بر تلاش آحاد بسیجیان در این عرصه، سازمانهای تخصصی بـسیج نـیز با تشکیل خوشه ها و پارکهای کارآفرینی و نوآوری و ایجاد هسته های پژوهشی برای دانش آموزان و دانشجویان و طلاب و معلمان و اساتید و... و تشویق و حمایت از آنان،می توانند زمینۀ تلاش مؤثّر بسیجیان را در کارآفرینی و اشتغال فراهم کند.
در راهبردهای اخـیر تـوسعه،سـه عنصر مهم و اساسی مطرح شـده اسـت کـه همگی به عنوان نقاط قوّت و توانمندی بسیج مطرح هستند.این عناصر عبارتند از:«توسعۀ تشکّلها و بسیج منابع انسانی»،«آموزش مستمر و پایدار»و«پرداخـتن بـه عـوامل و عناصر تولید مدار» مانند دانش، تکنولوژی،مهارت و نـهاده.عـنصر اول،جزء ساختاری و ویژگی اصلی بسیج است که با توسعه و سازماندهی تشکّلها در بخشهای برشمرده شده،حاصل شده است. عنصر دوم نـیز بـه عـنوان همراه و ملازم در همۀ تشکّلهای بسیج وجود دارد.اما به نظر مـی رسد پرداختن به عنصر سوم است که نقش بسیج و توانمندی های آن را در حوزۀ کارآفرینی تکمیل خواهد کرد.
در ادامه برای اثبات ادّعـای نـقش بـسیج در توسعۀ کارآفرینی و اشتغال،می توان به نقشهایی که به صورت تخصصی تـوسط تـشکّلهای بسیج در این حوزه می تواند ایفاد شود، اشاره کرد.برای درک بهتر این ظرفیتها، نقشهای علمی و تخصصی بـسیج در جـدول 1 ارائه شـده است.
نتیجه گیری
امروزه در سراسر جهان، سازمانها و نهادهای مختلف غیر دولتی،داوطلبانه و مردمی،بـه شـناسایی و مـعرفی فرصتهای کارآفرینانه و کمک و به بهبود کارکردهای کارآفرینانه در جامعه مشغول هستند.کارآفرینی تنها از پیگیری فـردی حـاصل نمی شود،بلکه حاصل رفتاری با تشریک مساعی است که در هر سازمان و ملتی و در هـر انـدازه ای بـسیار مهم است.کارآفرینی از خلق ارزشها توسط مردم و سازمانهایی که با یکدیگر کار می کنند،از طـریق بـه کارگیری خلاّقیت، سخت کوشی و تمایل به خطرپذیری حاصل می شود(فرخ،1380،ص 98).بسیج به عنوان یـک نـیروی انـقلابی و مردمی،با توجه به فلسفۀ وجودی خود و همچنین تنوّع اقشار در بر گیرندۀ خود و در نهایت، حـوزۀ گـستردۀ فعالیت خود در سطح کشور،توان بالقوّه ای در حوزۀ اشتغال،کارآفرینی و نوآوری دارد. ظرفیتها و قـابلیتها مـوجود در بـسیج را می توان در حوزه های مختلف برای دستیابی به اهداف والای نظام جمهوری اسلامی به کار گرفت.تحقق ایـن اهـداف در بـلند مدت نیز چیزی نیست جز سربلندی مهین اسلامی در تمامی عرصه های اقتصادی،امـنیتی،سـیاسی و اجتماعی.
این پژوهش با شناسایی قابلیتهای بسیج و توان زیاد در سازماندهی تشکّلهای مختلف و قشرهای گوناگون جامعه،بـا شـناخت برخی نیازمندی ها و الزامات اشتغال،محورهای مهم و اولیت دار را به تفکیک هر کدام از سـازمانهای تـخصصی بسیج مشخص کرده است.به طور خـلاصه بـرخی از مـهم ترین حوزه ها که همۀ رده های بسیج توان مـشارکت و فـعالیت در آن را دارند عبارتند از:
1.تواناسازی افراد از طریق ارائۀ آموزشهای فنی و تخصصی و هدایت انگیزه های آنان؛
2.ایـجاد فـضا و فرصتهای کارآفرینی و خود اشتغالی جـدید؛
3.الگـوسازی و معرفی مـشاغل جـدید و سـودآور به جامعه؛
4.حمایت از مالکیت معنوی و فـکری ایـده های کارآفرینانه؛
5.استفاده از ظرفیتها و قابلیتهای فنّاوری ارتباطات و اطلاعات در توسعۀ کارآفرینی، اشتغال و کسب و کـار؛
6.کـمک در جهت کم کردن فاصلۀ دسترسی بـه خدمات تکمیلی شروع کـسب و کـار در بین افراد و کارآفرینان مختلف؛
7.بـرقراری ارتـباط نزدیک و صمیمانه بین سازمانهای تجاری سرمایه گذاری و حمایت کننده با کارآفرینان و صاحبان ایده؛
8.کـمک بـه از بین بردن واسطه گری در توزیع و بـازاریابی مـحصولات تـولیدی صاحبان کسب و کـارهای کـوچک؛
9.تقاضای همکاری براساس نـیازهای افـراد جامعه،صاحبان ایده و کارآفرینان به اقدامات خاص و فوری؛
10.شرکت اعضای بسیج، کارآفرینان و صاحبان ایـده و سـرمایه به طور مشترک در کارگاههای آموزشی بـرای تـبادل نظر و تـجربیات و آشـنایی بـا روشهای عملیاتی توسعۀ کـسب و کار؛
11.فراهم کردن زمینه ها و فرصتهای مناسب به منظور ارائۀ ایده های خلاّق و شکوفایی استعدادها و توانایی های افـراد؛
12.شـناسایی و معرفی فرصتهای کارآفرینی به افراد مـتقاضی فـعالیتهای کـارآفرینانه.
مـنابع
1.بـازرگان، عباس(1373)؛«آموزش بـرای کـارآفرینی در بخش غیر متشکّل»،دانش مدیریت، ش 52.
2.بختیاری، حسن(1383)؛آشنایی با بسیج؛ویژۀ مقطع دانش آموزی،تهران، معاونت آمـوزش نـیروی مـقاومت بسیج-مدیریت و پژوهش.
3.ترابی، سید مصطفی و نـبی اللّه روحـی(1379)؛بـسیج در پرتـو قـانون،تـهران، سازمان تحقیقات و خودکفایی نمسا.
4.حبی، محمد باقر(1383)؛شاخصهای فرهنگ و تفکّر بسیج،تهران، سازمان تحقیقات و مطالعات بسیج.
5.خانی، مهدی(1382)؛اندیشه های نوین پیرامون بسیج انقلابی،تهران،سازمان بسیج دانـشجویی.
6.فرهادی، محمد (1376)؛بسیج مستضعفان در اندیشه های مقام معظم رهبری، تهران،معاونت طرح و برنامه نیروی مقاومت بسیج.
7.کلانتری، صمد؛ رسول ربانی و جعفر هزار جریبی(1383)؛«بررسی میزان کارآفرینی دانش آموختگان در عرصۀ نشریات و مـطبوعات»،نـامه علوم اجتماعی، ش 32،ص 189-171.
8.مشایخ، ف.(1381)؛دیدگاههای نو در برنامه ریزی درسی، تهران، سمت،چ سوم.
9.هدایتی،احمد رضا(1381)؛یادگار ماندگار،تهران،سازمان تحقیقات بسیج.
پی نوشت ها
[1] Harvard Business School
[2] Individual Entrepreneurship