دیروز روز جهانی منع خشونت علیه زنان بود. آمارها نشان میدهد از هر 3 زن در جهان یک نفر در معرض خشونت قرار دارد از این رو میتوان گفت خشونت علیه زنان و دختران یکی از مهمترین و بنیادیترین موضوعات در حوزه حقوق بشر است.
به گزارش به نقل از ایران ،دبیر کل سازمان ملل متحد نیز در پیامی به مناسبت روز جهانی امحای خشونت علیه زنان (25 نوامبر) اعلام کرد: امسال جنبش جهانی ملل متحد به منظور اتحاد برای امحای خشونت علیه زنان و دختران، حمایت برای بازماندگان را مورد تأکید قرار میدهد و از موضوع «جهان را نارنجی کنید» دفاع میکند و از رنگ نارنجی به عنوان رنگ اتحاد و هشتگ HearMeToo (به من گوش دهید) حمایت میکند.
حقیقت این است که زنان و دختران درحالی نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند که بیش از مردان در معرض خشونت، ترس و ناامنی قرار دارند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست به گونهای که رضا جعفری، رئیس مرکز فوریتهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور از آمار 20 درصدی همسر آزاری که در میان خشونتهای خانگی گزارش شده، خبر میدهد.
پژوهشهای انجام شده در 28 استان کشور نشان میدهد حدود 60 درصد از زنان ایرانی حداقل یک بار در زندگی زناشویی خشونت را تجربه کردهاند. خشونت علیه زنان واقعیتی غیرقابل انکار در سراسر جهان است و حتی بسیاری از کشورهایی که داعیه حقوق بشر را سر میدهند با این آسیب اجتماعی مواجه هستند از این رو نوع برخورد و مدیریت این آسیب اجتماعی بسیار مهم به نظر میرسد.
رئیس اورژانس اجتماعی میافزاید: طبق الگوی جهانی، آزار روانی، عاطفی و کلامی و همچنین آزار اجتماعی و اقتصادی با ایجاد محدودیت در روابط اجتماعی یا سختگیری اقتصادی، نادیده گرفتن ظرفیت و توانایی زن، آزار جسمی و درنهایت آزار جنسی همگی مصادیقی از خشونت علیه زنان است که باید با آنها مقابله کرد.
در کشور ما، اما با وجود اینکه گسترش مراکز اورژانس اجتماعی در سال 96 امکان شناسایی، گزارش دهی و رسیدگی به خشونتهای صورت گرفته در جامعه را فراهم کرده اما هنوز هم انکار واقعیت مانع توانمندسازی و رسیدگی به وضعیت بسیاری از زنانی است که هر روزه ترس و خشونت را تجربه میکنند.
جعفری دلایل انکار و گزارش ندادن بسیاری از خشونتهای خانگی علیه زنان را چنین توضیح میدهد: در بسیاری از مناطقی که بافت سنتی دارند با کمترین گزارش همسر آزاری مواجه هستیم. البته این بدان معنا نیست که در این مناطق همسرآزاری اتفاق نمیافتد بلکه وجود روحیه جمعگرایی در چنین مناطقی و اعتقاد به بیاهمیت بودن فردیت و فردگرایی در مقابل تصمیم عشیره و قبیله عامل اصلی پنهان ماندن خشونت علیه زنان است. در حقیقت در بسیاری از جوامع سنتی خشونت به عنوان یک فرهنگ اجتماعی پذیرفته شده است و آسیب تلقی نمیشود. دختری که بارها کتک خوردن مادرش را میبیند در مقابل ضرب و جرح همسر سکوت میکند و خود را قربانی خشونت نمیپندارد.
وی معتقد است، باید با ارائه آموزشهای لازم برای جامعه روشن شود که هر موضوعی که سلامت و کرامت انسانی را خدشه دار میکند مظهری از خشونت است. البته در جامعه شهری زنان بسیاری از مطالبات خود را شناختهاند اما بازهم مشکلاتی مانند ناتوانی در تأمین هزینه زندگی و سرپناه باعث شده با سکوت بسیاری از زنان در مقابل خشونت مواجه باشیم.
رئیس اورژانس اجتماعی در ادامه با اشاره به خانههای امن برای رفع مشکلات زنانی میگوید: سازمان بهزیستی توانسته با مشارکت سازمانهای غیردولتی 7 خانه امن دولتی و 15 خانه امن غیردولتی راه اندازی کند. این خانههای امن در فاز اول یعنی از همان ساعات اولیه بروز مشکل و گزارش آن تا 4 ماه ضمن اسکان زنان آسیب دیده به همراه فرزندانشان به آنها خدمات بهداشتی، درمانی، حقوقی و حمایتی ارائه میدهد. پس از این مدت اگر مشکل همچنان باقی بود در فاز دوم امکان اقامت 8 ماهه برقرار خواهد شد. آمارها نشان میدهد حدود 1400 تا 1500 زن در معرض خشونت در این خانههای امن زندگی میکنند البته این آمار مدام در حال تغییر است.
وی راه قطع شدن چرخه خشونت در جامعه را تغییر باورها و نگرش جامعه به جایگاه زن میداند و میگوید: مادامی که بحث مساواتطلبی اجتماعی و آنچه که حق زنان است رعایت نشود با خشونت علیه زنان مواجه خواهیم بود. در جامعهای که به حقوق زنان به عنوان محور توسعه، نشاط و امنیت خانواده و جامعه احترام گذاشته نشود از نعمت داشتن فرزندان مولد، خلاق و مبتکر محروم خواهیم ماند و نمیتوانیم به اهداف توسعه پایدار دست پیدا کنیم. از این رو سازمان بهزیستی با همکاری پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتی در حال تدارک سند پیشگیری از خشونت با محوریت بحث همسر آزاری است تا از این طریق نقش سازمان های متولی بحث سلامتاجتماعی مشخص شود.
آزارهای روحی مورد توجه قرار نمیگیرد
سید حسن موسوی چلک، نیز موضوع خشونت و به دنبال آن خشونت خانگی را یکی از محورهای مورد توجه در حوزه اجتماعی میداند و میگوید: آمارهای مربوط به پزشکی قانونی، سازمان بهزیستی و بویژه اورژانس اجتماعی حاکی از شیوع خشونت خانگی و همچنین همسرآزاری در جامعه است. از این رو از 21 سال قبل مراکز اورژانس اجتماعی تأسیس شد تا اگر هر زنی به هر دلیلی درگیر موضوع خشونت شد و خانه محیط امنی برای او نبود بتواند با تماس با خط 123 یا مراجعه به مراکز مرتبط با اورژانس اجتماعی بهطور رایگان و 24 ساعته خدمات را دریافت کند.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران میافزاید: گرچه در ایران بیشتر، آزارهای جسمی مبنای بررسیها و مداخلات قرار میگیرد و آزارهای جنسی و روحی جدی گرفته نمیشوند اما بسیار مشاهده شده است که آزارهای جنسی و روحی عامل بسیاری از طلاقهای خانوادگی است که البته بازهم در دادخواست طلاق عنوان نمیشوند.
وی شرایط حاکم بر جامعه را عامل کتمان بسیاری از آزارهای جنسی یا نارضایتی جنسی عنوان میکند و میگوید: آزارهای روحی با وجود آثار ماندگارو البته عمیقی که دارند هم معمولاً مورد توجه قرار نمیگیرند.
موسوی چلک تصریح میکند: آموزش مهارت زندگی یکی از مهمترین راههای پیشگیری از بروز خشونت علیه زنان است، به این معنا که هر فردی باید قبل از آغاز زندگی مشترک چندین مؤلفه را بیاموزد. روانشناسی جنس مخالف، آشنایی با حقوق مربوط به هریک از اعضای خانواده، مهارت کنترل خشم، مهارت حل مسأله، مهارت تصمیمگیری و مهارت تابآوری اجتماعی مهارتهای مهمی است که با وجود تلاش برای انتخاب شریک زندگی بر مبنای ویژگیهای مشترک باید آموخته شود.
وی تأکید میکند: تقویت فرهنگ مدارا نیز یکی دیگر از ضروریات است چرا که نبود آن به ایجاد تنش، ناسازگاری و خشونت منجر خواهد شد.
فشارهای اقتصادی عامل خشونت های خانوادگی است
مریم یوسفی استاد دانشگاه و جامعه شناس، معتقد است هر روز میتواند روز منع خشونت باشد. وی در تعریف خشونت میگوید: توده مردم و حتی بسیاری از قشر تحصیلکرده، خشونت را تنها ضرب و شتم میدانند اما در دنیای واقعیت ضرب و جرح بخشی از خشونت است.
این جامعه شناس میافزاید: نگاهی به دلایل طلاق و مراجعه به دادگاهها نشان میدهد زنان جامعه امروزی بیشتر از خشونت احساسی، عاطفی و حتی جنسی رنج میبرند. به عبارت دیگر خشونتها معمولاً از خشونتهای احساسی و عاطفی و حتی جنسی آغاز شده، به خشونت کلامی و درنهایت به خشونت جسمی منجر میشوند.نادیده گرفته شدن، پرخاشگریهای کلامی و ارتباطی در حالی میتوانند آغاز گر خشونت علیه زنان باشند که از دید بسیاری از مردان موضوعی پیش پا افتاده به شمار میآیند.
وی با تأکید بر اینکه زنان و مردان باید در زندگی نقشی مساوی داشته باشند تصریح میکند: بسیاری ازمردان با ازدواج از دامن مادر به دامن مادر دیگر میروند و از همسر خود انتظار مادر بودن و انجام وظایفی همانند مادرشان را دارند از این رو کوچکترین اعتراض از سوی همسر را با خشونت کلامی و حتی ضرب و جرح پاسخ میدهند. متأسفانه فرهنگ نانوشتهای که سینه به سینه در میان ایرانیان منتقل میشود از برتری مردان میگوید و این حس برتریجویی عامل بسیاری از خشونتهای خانگی محسوب میشود.
یوسفی فشارهای شدید اقتصادی را عامل مهم دیگر خشونتهای خانگی در ایران معرفی میکند و اظهار میکند: اعتیاد نیز یکی دیگر از عوامل بروز خشونت در جامعه است. فردی که برای فرار از مشکلات اقتصادی به سراغ مواد محرک صنعتی میرود در بسیاری از مواقع تحت تأثیر توهم این مواد خانواده خود را شکنجه میدهد.
وی در پایان تأکید میکند باید از سنین کودکی آموزشهای لازم صورت گیرد. فرهنگسازی تنها را از بین بردن تبعیض جنسیتی و رفع خشونت در جامعه است.