برای بسیاری از افراد، چپ دست بودن به معنای مواجه شدن با مشکلاتی در زندگی روزمره خواهد بود و شما رفته رفته یاد می گیرید که با این دردسرها کنار بیایید زیرا در این دنیا همه چیز برای افراد راست دست ساخته شده است. با این وجود رازهای عجیبی در مورد چپ دست بودن وجود دارد که همواره با مشکوک بودن و عدم اعتماد به افراد چپ دست همراه بوده و ادعا شده است که افراد چپ دست بیشتر از افراد راست دست به برخی بیماری های روانی مبتلا می شوند. در ادامه به بررسی برخی از این موضوعات خواهیم پرداخت.
10- افرادی که از مشکلات روانی رنج می برند معمولاً چپ دست هستند
همواره افراد چپ دست در مظان اتهام قرار داشته اند و اخیراً دانشمندان دریافته اند که این موضوع بی دلیل نبوده است. در سال 2013، محققان دانشگاه ییل تحقیقی را در میان افرادی که هر کدام به بیماری های روانی متفاوتی مبتلا بودند انجام دادند از جمله بیماران مبتلا به شیزوفرنی. از بیماران شرکت کننده در این تحقیق خواسته شد که به سوالات مطرح شده در یک پرسشنامه پاسخ دهند. یکی از این سوالات این بود که با کدام دست می نویسند. نتیجه غیرقابل باور بود و محققان دریافتند که در حدود 40 درصد از این افراد چپ دست هستند. این درصد زمانی نمود بیشتری پیدا می کند که بدانید تنها 10 درصداز جمعیت جهان چپ دست هستند.
این محققان به این نتیجه رسیدند که ممکن است چپ دست بودن با احتمال ابتلا به بیماری های روانی رابطه ی مستقیمی داشته باشد به ویژه بیماری های سایکوزیس. در مطالعات انجام گرفته بر روی افراد دیگری که به بیماری هایی مانند افسردگی مبتلا بودند ارتباطی بین چپ دست بودن و ابتلا به این بیماری روانی یافت نشد. در این افراد نسبت افراد چپ دست مبتلا به افسردگی با تعداد افراد چپ دست در کل جامعه الگوی غیرمنتظره ای نداشت.
9- در میان نیاکان ما نیز افراد چپ دست در اقلیت بوده اند
ما معمولا سوالاتمان در مورد چپ دست یا راست دست بودن را بر اساس معیارهای امروزی می پرسیم برای مثال با کدام دستتان می نویسید یا با کدام دستتان کنترل تلویزیون را در دست می گیرید. اما تحقیقات نشان داده است که انسان هایی که هزاران سال پیش می زیسته اند نیز با این تمایز آشنایی داشته اند. محققان با بررسی اشیاء بجا مانده از دوران انسان های نئاندرتال به این نتیجه رسیده اند که این اشیاء معمولا با دست راست مورد استفاده قرار گرفته اند.
البته برخی از این وسایل نیز توسط افراد چپ دست مورد استفاده قرار گرفته بودند. امروزه حدود 10 درصد از جمعیت دنیا چپ دست هستند که با یافته های محققان در مورد انسان های نئاندرتال کاملا همخوانی دارد. این موضوع ثابت می کند که انسان های نئاندرتال شباهت بیشتری از آن چه که تاکنون تصور می شد به انسان های امروزی داشته اند. علاوه بر این حتی جانوران دیگری که از لحاظ ریشه ی تکاملی به انسان نزدیک هستند ، مانند گوریل ها و شامپانزه ها، نیز دست راست شان را برای انجام کارها و گرفتن اشیاء به دست چپ شان ترجیح می دهند.
8- تمایل به چپ دستی و زبان
در هیچ موجود دیگری به اندازه ی انسان پیش داوری در مورد چپ دست ها وجود ندارد. پس سوال این است که چرا انسان ها؟! برخی دانشمندان بر این باورند که این موضوع با زبان انسان در ارتباط است. برای اکثر انسان ها کنترل فعالیت های زبانی توسط نیمکره ی چپ مغز انجام می گیرد که به آن «ناحیه ی بروکا» (Broca’s area) گفته می شود. در این ناحیه از مغز نه تنها ایده های ما شکل می گیرند بلکه این ایده ها در همین ناحیه به صورت عباراتی در می آیند که ما آن ها را ادا کرده و دیگران منظور ما را می فهمند. از این رو طرف چپ مغز مسئول کنترل طرف راست بدن بوده و تمایل به راست دست بودن به این معنی است که نیمکره ی چپ این افراد تسلط بیشتری بر بدن در مقایسه با نیمکره ی راست دارد.
با این وجود مطالعات تازه نشان داده اند که در برخی از افراد مهارت های زبانی در طرف راست مغز اتفاق می افتند. این افراد در اکثر قریب به اتفاق موارد چپ دست هستند. هر چه یک فرد یکی از دستانش را بیشتر بر دیگری ترجیح می دهد ارتباطش با طرف مقابل مغز محکم تر خواهد بود. افرادی که از دست چپ شان برای همه ی کارهای خود استفاده می کنند تمرکز مهارت های زبانی آن ها بیشتر و بیشتر در نیمکره ی راست مغز متمرکز خواهد بود.
علاوه بر این در خانواده هایی که اکثر افراد و نیاکان آن ها چپ دست هستند نیز مرکز پردازش زبان آن ها در نیمکره ی راست مغزشان قوی تر است که نشان می دهد تمایز چپ دستی و راست دستی در انسان به عنوان یک گونه ی جانوری از زمانی آغاز شده که ما انسان ها به سمت یادگیری زبان و توسعه ی آن حرکت کرده ایم.
7- راز پله های دورانی متمایل به سمت چپ
بسیاری بر این باورند که در دوران قرون وسطی ساخت پله های دورانی به عنوان یک شیوه ی دفاعی در نطر گرفته می شده است. بر اساس محاسبات آن دوره در پله هایی که در جهت عقربه های ساعت ساخته می شدند مدافعان قلعه ها در هنگام بالا رفتن یا پایین آمدن آزادی عمل بیشتری داشته اند. بدین ترتیب شخص مدافع می توانست با دست چپ خود ستون کنار پله ها را گرفته و با دست راست خود بجنگد. بدین ترتیب در آن نیز همه چیز برای افراد راست دست ساخته می شد. اما تکلیف فرماندهان چپ دست چه می شد؟
قلعه ی «فرنیه هیرست» (Ferniehirst Castle) در اسکاتلند خانه ی قدیمی خانواده ی کِر (Kerr) است که قدمت سکونت آن ها در این قلعه به دوران ویلیام فاتح در سال 1066 باز می گردد. افراد مشهور زیادی در این خانواده چپ دست بوده اند. به همین دلیل بسیاری از قلعه ها و خانه های این خاندان دارای پله های دورانی بودند که برخلاف دیگر ساختمان ها و قلعه ها در جهت معکوس حرکت عقربه های ساعت ساخته می شدند. این تاکتیک به افراد عمدتاً چپ دست ساکن این قلعه ها امکان می داد که در موقعیت دفاعی بهتری قرار داشته باشند و راحت تر بتوانند با کسانی که به قلعه های آن ها حمله می کردند مقابله نمایند.
فرماندهان نظامی و اربابان قدیمی دریافته بودند که افراد چپ دست در نبرد برتری های متعددی نسبت به افراد راست دست دارند بدین ترتیب به تمامی سربازان و نگهبانان خود آموزش می دادند که با دست چپ بجنگند. این موضوع باعث شد که القاب «دست کِری» (Kerr-handed) یا «مشت کُری» (corrie-fisted) در اسکاتلند آن دوره باب شود.
6- ترس از چپ دستی ممکن است ذاتی باشد
تاریخ نیز با چپ دست ها مهربان نبوده است. در تاریخ معمولا از افراد چپ دست خواسته می شد که دست راست خود را آموزش دهند و یا حتی در بسیاری از موارد آن ها را به خاطر چپ دست بودن تنبیه می کردند زیرا استفاده از دست چپ را کار نادرستی می دانستند. اما امروزه علم ثابت کرده است که تنها میل به انطباق دادن افراد چپ دست با استانداردهای زندگی عمومی نبوده که باعث شده راست دستی به چپ دستی ترجیح داده شود. بر اساس مطالعات انجام گرفته در دانشگاه یوتا بسیاری از کارهایی که با استفاده از طرف چپ بدنمان انجام می دهیم ذاتاً کارهای ترسناکی هستند.
در این مطالعات، محققان تهدیداتی را از هر دو طرف حواله ی تعدادی از افراد کردند. برای مثال به افراد گفته می شد که یک زلزله ی شدید در سمت چپ یا راست شهر اتفاق افتاده است و آن را روی نقشه به آن ها نشان می دادند و از آن ها می پرسیدند که آیا از ترس پس لرزه ها خانه های خود را ترک می کنند یا نه. نتایج نشان می داد که وقوع زلزله در سمت چپ شهر برای این افراد ترسناک تر است و افراد بیشتری در صورت وقوع زلزله در سمت چپ شهر منازل خود را ترک خواهند کرد.
وقتی که این تهدید به حملات رادیو اکتیو تغییر کرد نیز نتایج کاملا مشابه بود.حتی در مواردی که حمله ی رادیو اکتیوی در سمت راست به آن ها نزدیک تر بود باز افراد تمایل بیشتری به تخلیه ی خانه های خود در صورت وقوع حمله ی رادیو اکتیو در سمت چپ خانه های خود داشتند. علاوه بر این وقتی که از افراد خواسته شد بگویند که در صورت قرار داشتن چیز کثیف یا بدبویی مانند مدفوع انسان بر سر راهشان تا چه فاصله ای از آن دور خواهند شد مشخص گردید که افراد به چیزهای بدی که در سمت چپ شان قرار دارند حساسیت بیشتری نشان می دهند.
این موضوع باعث شد که تئوری های کاملاً متفاوتی در مورد چرایی این ماجرا شکل بگیرند، برای مثال این تئوری که مغز ما تمایل دارد کشش و علاقه ی بیشتری به سمت راست بدن داشته باشد و این که ما احساس می کنیم که در طرف راست خود که معمولا قدرتمندتر است امکان دفاع بیشتر و بهتری را در برابر تهدیدات خواهیم داشت.
5- جنگجویان چپ دست در متون مقدس
قبلاً در مورد این که افراد چپ دست در مبارزه از امتیازات خاصی برخوردارند صحبت کردیم و این موضوع در سراسر تاریخ مورد تایید قرار گرفته است. برای مثال در کتاب مقدس یهودیان به طور ویژه به جنگجویان چپ دست اشاره شده و این موضوع به بحث های زیادی دامن زده است. مثلاً در کتب مقدس یهودیان چنین آمده که خداوند برای آزادی قوم اسرائیل از دست قوم موآبی ها (Moabites) یک جنگجوی چپ دست به نام «ایهود» (Ehud) را مامور کرد که یکی از وحشتناک ترین قتل های ذکر شده در کتب مقدس را انجام دهد. بدین ترتیب ایهود خنجر دو لبه ی خود را مخفیانه با خود به بارگاه شاه برده و قتل را انجام داد.
ایهود تنها یکی از این جنگجویان بود که در کتب مقدس به آن ها اشاره شده است. در دیگر داستان های کتب مقدس آمده که این جنگجویان چپ دست به قومی به نام قوم بنجامین ها (Benjamites) تعلق داشته اند. بر اساس ادعاهای مفسران کتب مقدس این افراد جنگجویانی بسیار زبده بودند که می توانستند یک تار مو را از فاصله ی دور مورد اصابت قرار دهند و در تیراندازی با کمان مهارت غیرقابل وصفی داشتند. هنوز توضیح کامل و منطقی در مورد این که چطور این جنگجویان شیوه ی مبارزه را فرا گرفته اند ارائه نشده است.
برخی بر این باورند که بنجامین ها ذاتا افراد چپ دستی بودند درست مانند خاندان کِر که در بالا به آن ها اشاره شد. یک تئوری دیگر در این زمینه بر روی تفسیر این متون تمرکز دارد بدین معنا که کلماتی که برای نحوه ی جنگیدن این افراد انتخاب شده تنها به معنای چپ دستی نبوده و بیشتر بر محدود بودن دست راست آن ها تاکید دارد.
برخی بر این باورند که تفسیر ذکر شده به این نکته اشاره دارد که این قوم تلاش زیادی برای آموزش مبارزه با دست چپ به جنگجویان راست دست خود داشتند تا بدین ترتیب در طول جنگ ها بر دشمنان خود برتری داشته باشند. تئوری دیگر در معنای کلمه ی «بنجامین ها» به معنای «پسر دست راست من» نهفته است که ممکن است به طور طعنه آمیزی به راست دست های چپ دست شده اشاره داشته باشد.
4- شاه جورج ششم و آموزش کودکان چپ دست
اجحاف در حق کودکان چپ دست به اتفاقات بسیار عجیبی منجر می شد. یک پسر از قبیله ی زولو که سوپ خود را با دست چپ می خورد برای عبرت گرفتن تنبیهی سخت را متحمل شده و دستش در سوپ داغ سوزانده شد. حتی در قرن بیستم در بریتانیا نیز دست چپ کودکان را می بستند تا از دست راست خود استفاده کنند. از آن جا که برخی از این کودکان در حین یاد گرفتن استفاده از دست راست خود به جای دست چپ شان دچار لکنت زبان می شدند محققان به این نتیجه رسیدند که ممکن است این دو با هم مرتبط باشند.
مطالعاتی در این مورد و مشکلات مشابه دیگری در خواندن مانند بدخوانی (dyslexia) انجام گرفت. بعد از پایان تحقیقات محققان به این نتیجه رسیدند که بعد از تغییر دست غالب، کشمکشی بین نیمکره های مغز برای به دست گرفتن قدرت در می گیرد که این کشمکش خود را به شکل لکنت زبان نشان می دهد. این نظریه باعث شد که در سیاست راست دست کردن کودکان چپ دست تجدید نظر شده و این سنت رفته رفته از بین برود.
اما امروزه دلیل دیگری برای لکنت زبان گرفتن کودکان چپ دستی که مجبور به استفاده از دست راست خود شده اند عنوان می گردد: لکنت زبان گرفتن کودکان بیشتر به دلیل استرسی است که بر آن ها وارد می شود تا کشمکشی که بین دو نیمکره ی مغز در می گیرد.
3- تئوری های سزار لومبروسو در مورد افراد چپ دست
لومبروسو پزشکی بود که در اوایل قرن بیستم می زیست. وی در مورد افراد چپ دست چنین می گوید: “مردها در طول دوران متمدن شدن و کسب فرهنگ ترقی کرده اند، آن ها در مقایسه با زنان و نژادهای وحشی تمایل بسیار بیشتری به راست دست بودن و استفاده از سمت راست بدن خود دارند، زنان حتی در مواقعی که راست دست بوده اند نیز خصوصیات و رفتارهای افراد چپ دست را داشته اند”. ممکن است بعد از خواندن این نظریه دچار شک و تردید در مورد لومبروسو شوید بنابراین بهتر است این تئوری را تشریح کنیم.
لومبروسو بر این باور بود که بخش بزرگ تر مغز با منطق و استدلال در ارتباط بوده و بخش کوچک تر آن بر مسائل احساسی و روحی مرد تسلط دارد. از نظر وی همین قسمت کوچک بود که شیوه ی زندگی و رفتار افراد چپ دست و همچنین افراد شرور، دیوانگان و در کل افراد خلافکار را به آن ها دیکته می کرد. همچنین لومبروسو بر این باور بود که اگر چه افراد چپ دست ضرورتاً انسان های شروری نیستند اما چپ دست بودن یکی از ویژگی هایی است که به نظر وی در میان بدترین شخصیت های تاریخ وجود داشته است.
وی برای تایید نظریه خود به پیشداوری هایی که در طول تاریخ در مورد افراد چپ دست وجود داشته اشاره می کند. نظریه ی وی در آن دوران بسیار جدید بوده و واقعیتی پزشکی و نوعی انقلاب در نظریات پزشکی در نظر گرفته می شد. اما در کمال تعجب نظریه ی او همچنان در بین برخی دانشمندان مقبولیت داشته و در دهه ی 1990 نیز برخی از محققان از آثار و نظریات وی به عنوان اساسی برای تحقیقات خود استفاده کردند. این مطالعات در نهایت به این نتیجه رسید که خطر ابتلای افراد چپ دست به بیماری های ژنتیکی بسیار بیشتر از افراد راست دست بوده و طول عمر آن ها نیز معمولا کوتاه تر است.
2- رمزگشایی از افسانه ی عمر کوتاه افراد چپ دست
در مورد افسانه ی طول عمر کوتاه تر برای افراد چپ دست بهتر است نگاهی به آمارهایی که همواره به آن ها رجوع می شود بیاندازیم. بر اساس مطالعاتی که بین دهه های 1980 و 1990 انجام گرفته بررسی 2٫000 فرد زنده و متوفی در جنوب کالیفرنیا نشان داد که افراد چپ دست در هنگام مرگ به طور متوسط 9 سال از افراد راست دست جوان تر بودند. محققان ادعا کردند که دلیل مرگ این افراد بیشتر به خاطر دنیایی است که برای افراد راست دست ساخته شده و برای این تئوری به ارائه ی مثال هایی عینی روی آوردند.
برای مثال این موضوع که احتمال مرگ رانندگان چپ دست در حین تصادف 5 برابر بیشتر از رانندگان راست دست خواهد بود. آن ها به بررسی حوادث دیگری که افراد چپ دست در آن ها دخالت داشتند پرداخته و به این نتیجه رسیدند که این افراد همواره در استفاده از وسایلی که برای راست دست ها تهیه شده اند مشکل دارند، وسایلی مانند چاقو و ابزارهای قدرت و این مشکلات امکان وقوع حادثه را برای آن ها بیشتر از افراد راست دست کرده است. منطقی به نظر می رسد. اینطور نیست؟!
خوانندگان چپ دست ما باید خوشحال باشند که این نظریه اخیراً کاملاً نقض شده است. در تحقیقات گذشته تعداد نمونه ها و روش کار کاملاً بی عیب و نقص و علمی به نظر می رسید و تئوری ارائه شده کاملاً با منطق انسانی همخوانی داشت… پس مشکل کجاست؟! مشکل این تئوری کمی عجیب و غریب به نظر می رسد. در تمام طول تاریخ افراد چپ دست مجبور بوده اند استفاده از دست راست را یاد بگیرند و این دیدگاه تنها در چند دهه ی اخیر از بین رفته است.
بنابراین زمانی که محققان در مورد افراد چپ دستی که فوت کرده بودند تحقیق می کردند دچار نوعی خطا شدند. آن ها برای جمع آوری داده های خود از خانواده های افراد متوفی پرسیدند که آیا عزیزان درگذشته ی آن ها راست دست بوده اند یا چپ دست و با توجه به سن افراد متوفی می توان نتیجه گرفت که بسیاری از افراد چپ دست سال های زیادی را در دنیایی که برای راست دست ها ساخته شده بود زندگی کرده و همواره چپ دست بودن مورد نکوهش واقع می شد. بدین ترتیب نه تنها این افراد سعی می کردند چپ دست بودن خود را مخفی کنند بلکه خانواده ها نیز آن ها را به عنوان افراد راست دست می شناختند.
از این رو افرادی که خود را چپ دست اعلام می کردند معمولاً جوان تر بوده و در دورانی که چپ دست بودن دیگر ننگ محسوب نمی شد زندگی می کردند. این موضوع باعث می شد که محققان فکر کنند مرگ افراد چپ دست در سنین پایین تر نسبت به افراد راست دست قابلیت تعمیم به کل جامعه ی انسانی را دارد.
1- چپ دست بودن می تواند عامل نجات افراد در آخرالزمان باشد
فرض کنید آخرالزمان نزدیک است، جوامع در حال فروپاشی هستند و تمدن به نقطه ی پایان خود نزدیک می شود. مردم برای بدست آوردن کمترین منابع غذایی و دارویی به منظور زنده ماندن با هم کشمکش دارند. شاید به طور اتفاقی شاهد بحثی در مورد این که راهی برای زنده ماندن در دوران آخرالزمان وجود دارد باشید. ممکن است تا حالا از کسی نشنیده اید که دوست داشته چپ دست باشد اما شاید این اولین پاسخی است که افراد در آخرالزمان به آن فکر کنند.
اگر شما فیلم راکی (Rocky) با بازی سیلوستر استالونه را دیده باشید برتری افراد چپ دست بر افراد راست دست را در طول مبارزه متوجه شده اید و تحقیقات نیز نشان داده است که هر چه بی قانونی رواج داشته باشد این برتری بیشتر خواهد بود.
به طور متوسط حدود 10 درصد از جمعیت جهان را افراد چپ دست تشکیل می دهند اما در برخی جوامع درصد افراد چپ دست به مراتب بسیار بیشتر از این عدد است. در میان قبیله ی یانومامی ( Yanomami tribe) در ونزوئلا سالانه از هر 1٫000 نفر 5 نفر کشته می شوند و حدود 23 درصد از جمعیت این قبیله چپ دست هستند.
میزان قتل در میان قبایل ایپو (Eipo) در اندونزی نیز سه نفر به ازای هر 1٫000 نفر است و جالب این که 27 درصد از افراد این قبایل چپ دست هستند. علاوه بر این در میان قبایل ساکن در دره ی جیمی (Jimi Valley) در پاپوا گینه ی نو، هر ساله به طور متوسط 5٫4 نفر از هر 1٫000 نفر کشته می شوند و درصد افراد چپ دست در میان آن ها نیز 13 درصد است.
مطالعاتی که توسط موسسه ی علوم تکاملی در دانشگاه مونتت پلیه در فرانسه انجام شده نشان می دهد که تفاوت فاحشی بین جوامع شدیداً خشن و جوامع صلح طلب وجود دارد. برای مثال در میان قبیله ی دیولا (Dioula) در غرب آفریقا که تنها 3 درصد از اعضای آن چپ دست هستند آمار قتل تنها 0٫013 مورد به ازای هر 1٫000 نفر است. از این رو محققان حدس می زنند که چپ دست بودن در یک جامعه ی پرآشوب و بی قانون می تواند به معنای شانس بیشتر برای زنده ماندن باشد زیرا این موضوع به تئوری انتخاب طبیعی مربوط بوده و تنها به یک نسل اجازه داده می شود که خصوصیات چپ دستی خود را به نسل بعدی منتقل کند.