تئوریسین های اصلاح طلب که دولت تدبیر و امید را ناتوان از تحقق وعده ها و حل مشکلات و چالش ها می دانند مجبور به بازنگری در تاکتیک ها و اتخاذ دوباره موضع اپوزیسیونی کرده است.
اخیراً سعید حجاریان در مصاحبه های متعدد، فرمان شکست دولت روحانی و لزوم عبور اصلاح طلبان از دولت تدبیر و امید را صادر کرد. این در حالی است که از دولت دوم روحانی، هنوز سه سال باقی مانده و بالطبع قضاوت در این باره بسیار زودهنگام است. اما به نظر می رسد اوضاع و شرایط و قابلیت های دولت به گونه ای است که حجاریان را ناچار به چنین موضع گیری علنی کرده و در واقع اصلاح طلبان از کابینه قطع امید کرده اند. به خصوص این که انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در پیش است و اصلاح طلبان بر پایه منافع جناحی کم کم راه خود را از دولتی ها جدا می کنند تا با فرار از پاسخگویی و فرافکنی مشکلات، شاید بتوانند دوباره پیروزی خود را تکرار کنند.
این در حالی است که دولت اعتدال تشابه فراوانی با دولت سازندگی دارد و اصلاح طلبان چنین دورانی را قبلاً تجربه کرده بودند. بنابراین از برنامه، سیاست ها و سرانجام آن( به فرض درستی سخنان حجاریان) آگاه بودند. اتفاقاً این همان نکته ای است که خود حجاریان نیز به آن اعتراف دارد. حجاریان در این باره می گوید: « نگاه فنسالاران و هاشمی به دلایل مختلف از جمله ضعف عملکرد دولت سازندگی و خصوصیات شخصی رئیسجمهور وقت شکست خورد، روحانی نیز همان مسیر را میرود و هم عاقبت با هاشمی است».
حال این سوال مطرح می شود چرا اصلاح طلبان در انتخابات 92 و 96 نامزدهای خودی را ناچار به کناره گیری کردند و حامی روحانی شدند؟ مگر تجربه دولت سازندگی پیش روی آنها قرار نداشت؟ و از سرانجام آن اطلاع نداشتند؟ مگر نمی دانستند اتفاقاً شبیه ترین فرد به آیت الله هاشمی، حسن روحانی است؟
سعید حجاریان: روحانی از خودش عبور کرده است/ وی به بسیاری از وعدههایش عمل نکرد/ با روحانی ائتلاف نکردهایم
جواب این سوالات یک پاسخ دارد و آن اینکه اصلاح طلبان نگاه به کسب قدرت داشتند و مهم ترین عامل برای آنها پیروزی در انتخابات بود؛ بنابراین چون می دانستند با نامزدهایی که دارند نمی توانند موفق شوند ناچاراً به سمت روحانی چرخیدند تا به گمان خود با وامدار کردن او، سهمی از قدرت آینده را بدست آورند تا بعداً تمام قدرت را تصاحب کنند. اتفاقاً این تزی بود که حجاریان آن را بعد از روی کار آمدن دولت روحانی بیان کرده بود. آن روزها حجاریان عنوان کرده بود دولت اعتدال در راستای نرمالیزاسیون ابتدا سیاست خارجی و اقتصاد را بسامان می کند و در مرحله بعد با پیروزی اصلاح طلبان و کنار رفتن اعتدالیون، نرمالیزاسیون در عرصه سیاسی که به اراده سیاسی برای دموکراتیزاسیون احتیاج دارد، محقق می شود.
اما با شکست دولت روحانی در نرمالیزاسیون اقتصاد و سیاست خارجی، عملاً پروژه روی کار آمدن اصلاح طلبان و نظریه پردازی حجاریان هم به بن بست رسیده است. بنابراین چاره کار، فرمان عبور از دولت اعتدال برای عدم پاسخگویی و فرار از ناکارآمدی است. این در حالی است که حجاریان سال 92 در مصاحبه با روزنامه بهار به صراحت عنوان کرده بود«اگر آقای روحانی محذوراتی دارد ما از ایشان مطالبهای نداریم، بلکه به عنوان مشاورانی امین تجربیات خود را در اختیارشان قرار میدهیم. به قول معروف مفتاح را دندانه شو، حاضریم دندانه کلید ایشان باشیم.»
اما به نظر می رسد وقتی نگاه به قدرت و توجیه شرایط برای کسب کرسی ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر باشد عامداناً گذشته نادیده گرفته می شود، نظریات و تئوری ها سیال و ژله ای می شوند و هر زمان می توان آن ها را در راستای منافع تغییر جزیی یا کلی داد.
اما حجاریان و اصلاح طلبان برخلاف میل و خواسته های باطنی، اگر واقعاً دموکرات ها هستند و به دموکراسی اعتقاد دارند نمی توانند حساب خود را از دولت روحانی(که متاسفانه هم به لحاظ نظری و هم عملیاتی ضعف های بنیادین و جدی دارد) جدا کنند و می باید پاسخگوی عملکرد و کارنامه آن باشند.
اگر غیر از این باشد(که ظاهراً هست) باید گفت برخلاف صحبت های حجاریان که مدعی است حمایت آنها از روحانی بر مبنای پراگماتیسم بوده، اصلاح طلبان دقیقا بر مبنای اپورتونیسم سیاست ورزی می کنند و بدلیل منافع جناحی و قبیله ای خود باری به هر جهت اند.