سرویس جهان مشرق- ترامپ طی هفته گذشته دو تغییر مهم در کابینه و دو دستور تاریخی در حوزه سیاست خارجی صادر کرد: جان کلی از ریاست کارکنان کاخ سفید و جیمز متیس از پنتاگون رفتند و دانلد ترامپ فرمان خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از سوریه طی دو-سه ماه آینده و کاهش تعداد سربازان در افغانستان را صادر کرد. واشینگتن هماکنون حدود 2 هزار نیرو در سوریه و 14 هزار نیرو در افغانستان دارد.
چند ماه است شایعات خروج متیس در رسانهها منعکس شده است. حالا این شایعه به واقعیت پیوسته است. او آخر فوریه سال بعد کابینه را ترک خواهد کرد و اگر تا آن زمان کسی حاضر نشده باشد همکاری با ترامپ و گذر از خوان سنا را بپذیرد، پاتریک شاناهان معاون متیس سرپرست پنتاگون میشود.
ترامپ در توییتِ اعلام خروج متیس از کابینه نوشت «در دوره وی پیشرفت فوقالعادهای به دست آمد، به ویژه در زمینه فروش تجهیزات نظامی جدید. ژنرال متیس مرا در الزام متحدان و سایر کشورها به انجام تعهدات نظامیشان بسیار یاری داد» اما واقعیت آن است که نه تنها متیس، بلکه بسیاری از گروههای بانفوذ در سیاست آمریکا با ترامپ اختلاف نظر داشته و دارند، تا جایی که برخی از آنها با اصل خروج نیروهای آمریکایی از سوریه مخالف نیستند، اما حاضر نیستند چنین اقدامی به نام ترامپ ثبت شود.
ترامپ در سخنرانی توییتری خود تلاش کرد از نظامیانِ آمریکاییِ حاضر در سوریه یک قهرمان بسازد تا هزینه دستور به بازگشت آنها بواسطه تخطئه گذشته بیشتر نشود.
اگر کینه شخصی تحلیلگران از ترامپ را درز بگیریم، دو روایت اصلی از دلایل وقوع این شوک نظامی و امنیتی به دولت ترامپ وجود دارد؛ جدا از آنچه باید به عنوان یک تحلیل کلان مد نظر داشت که در جمعبندی بدان اشاره میکنیم:
روایت ترامپ: تغییر در رویکرد گذشته به خاورمیانه
روایت ترامپ به جز لزوم حفظ جان سربازان آمریکایی و صرفهجویی در بودجه کشور، عمدتاً به تغییر در رویکرد واشینگتن نسبت به خاورمیانه اشاره دارد. وی در توییتهای مکرر تلاش کرد اقدام خود را کاملاً منطبق با منافع ملی و نه بخاطر مخالفت با تصمیمات و برنامههای اوباما جلوه دهد.
دو نکته جالب توجه در توییتهای ترامپ دیده میشود:
* ایران، روسیه و سوریه «دشمنان محلی» داعش هستند و دلیلی ندارد ما نقش «پلیس خاورمیانه» را بازی کنیم در صورتی که آنها قدر ما را نمیدانند. این جمله اشاره به نگرانی واشینگتن از تداوم آمریکاستیزی در منطقه دارد.
* ایران، روسیه و سوریه از خروج آمریکا خوشحال نیستند «زیرا حالا باید به تنهایی با داعش و دیگران بجنگند». این محور نیز به احتمال وجود خلأ قدرت موقت در منطقه اشاره دارد که در همین گزارش بدان خواهیم پرداخت.
اگر سابقه متیس را به یاد آوریم، مشخص میشود چرا ترامپ برای تغییر رویکرد گذشته به خاورمیانه مجبور به تغییر وی بود. وی از فرماندهان اصلی آمریکا در حمله اول به عراق (1991) و همچنین در حمله به افغانستان (2001) و عراق (2003) پس از حادثه 11 سپتامبر بود. شاید تجربه وی برای دو سال از ریاستجمهوری ترامپ که نیروهای آمریکایی همچنان در سوریه و افغانستان حضور داشتهاند، مناسب بوده اما حالا که تنها هدف رئیسجمهور در سوریه (به قول خودش) یعنی شکست داعش میسر شده، ماندن متیس در وزارت دقاع چه توجیهی دارد؟
روایت متیس: بیم از ایجاد خلأ قدرت در خاورمیانه
ژنرال متیس در نامه استعفای خود به دستاوردهای خود در دوره ریاستش بر پنتاگون اشاره کرد اما به چند نقطه اختلاف نظر با ترامپ نیز تلویحاً اشاره کرد:
* من مخالف خروج آمریکا از خاورمیانه هستم: «نیروهای ما همچنان به تمهید توانمندیهای مورد نیاز جهت برتری در منازعات و حفظ نفوذ قدرتمند ایالات متحده در جهان ادامه میدهند».
* من اهمیت حفظ متحدان را درک میکنم: «اگر چه ایالات متحده عضو محوری در جهان آزاد است ما نمیتوانیم بدون حفظ اتحادهای قدرتمند و احترام به متحدان، منافع خود را تأمین کنیم یا آن نقش محوری را به خوبی بازی کنیم». وی ادامه داد همین که 29 عضو دموکرات ناتو همرکاب واشینگتن پس از 11 سپتامبر شدند، یا اینکه ائتلاف 74جانبه علیه داعش شکل گرفت، برای اقناع ما به حمایت نظامی از متحدانمان کفایت میکند. جالب اینجا است که متیس حتی در دوره اوباما هم نسبت به انتقاد رئیسجمهور از انفعال متحدان غربی برآشفته بود و آن «توهین» نامیده بود.
* من موافق یک «رویکرد قاطع و روشن» در قبال دولتهایی هستم که «منافع راهبردی آنها به طرز فزایندهای با منافع ما در تنش قرار میگیرد».
وی در نهایت نوشت من «بیش از چهار دهه است که غرق در این موضوعات مهم هستم». این جمله وی اشاره تلویحی به تفاوت تجربه او در مسائل سیاسی و بینالمللی نسبت به ترامپِ سرمایهدار است. همین اختلاف نظرها موجب شد در روزهای اخیر، دستور خروج از سوریه علیرغم نظر متیس انجام شود و ژنرال مارک میلی به عنوان رئیس ستاد مشترک برگزیده شود در حالی که گزینه مورد نظر متیس کس دیگری بود.
روایت متیس موافق نظر تحلیلگرانی است که با خروج آمریکا از سوریه، از سویی نگران نابودی کردها توسط ارتش ترکیه هستند و از سوی دیگر از افزایش ناامنی در افغانستان که از حضور یک دولت ورشکسته رنج میبرد، بیمناکند. پنتاگون در حال تأسیس دستکم 10 پایگاه نظامی در التنف، دیرالزور و ابوحجر بود که برخی از آنها امکان فرود هواپیماهای عظیمِ باری را نیز فراهم میکرد. مشخص است که وزارت دفاع بدش نمیآمد از فرصتِ به وجود آمده حداکثرِ بهرهبرداری را صورت دهد، چه بسا ترامپ را نیز در مقابل عمل انجامشده قرار دهد.
متیس در نامهاش به یک اختلاف نظر اساسی با ترامپ اشاره میکند: رئیسجمهور ارزش متحدان را نمیداند. در واقع حالا با خروج آمریکا از سوریه، رسانههای جریان اصلی حدس میزنند عملاً کردها در برابر ترکیه تنها میمانند و با کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان، دولت این کشور در چالش گروههای تروریستی قرار میگیرد. این خلأ قدرت را چه دولتی پر میکند؟ آیا مداخلات آمریکا در منطقه، بازیگران دولتی و غیردولتی را به حملایت خارجی معتاد کرده و آنها مجبور به پناهبردن به پکن یا مسکو خواهند شد یا خروج «واقعی» آمریکا راه را برای مدیریت امنیتی منطقه توسط دولتهای منطقه هموار میسازد؟
شاید بیم از خلأ قدرت در مورد افغانستان جدیتر از سوریه باشد. در صورتی که «نقشه ب» و برنامهای ملی یا بینالمللی برای تأمین امنیت این کشور وجود نداشته باشد، مرزهای کشورهای همسایه از جمله ایران در امان نخواهد بود. آیا کابل با همراهی دوستان منطقهای میتواند این تهدید را به یک فرصت تبدیل کند؟
جمعبندی: خروج آمریکا از یک جنگ فرسایشی (افغانستان) و یک جنگِ ناکام (سوریه)
ترامپ نتوانست در توییتهایش پیرامون خروج نیروهای آمریکایی از سوریه منکر درگیرشدن واشینگتن در جنگهای فرسایشی و ناکامِ خاورمیانه شود. وی اذعان کرد «آیا قرار بود تا ابد در آنجا بمانیم» و سپس اعتراف کرد داعش همچنان در سوریه حضور دارد.
در ماههای اخیر دیدارها و توافقات مکرر ایران، روسیه و ترکیه بدون حضور آمریکا نشان میدهد اوضاع سوریه پس از خروج نیروهای آمریکایی نیز قابل مدیریت است، به ویژه که اکنون دولت سوریه از اقتدار بیشتری نسبت به سالهای گذشته برخوردار است. شاید اکنون بهترین فرصت باشد تا دولتی که علیرغم اعتراض دمشق وارد خاک این کشور شده و به تأسیس پایگاه نظامی مشغول شد، از این کشور خارج شود و تقصیر آن نیز به گردنِ رئیسجمهورِ غیرقابلِ پیشبینی آمریکا دانلد ترامپ بیافتد؛ همان روشی که در مورد انعقاد برجام و سپس خروج واشینگتن از آن پی گرفته شد.
بنابر این باید به ابعاد داخلی تصمیم ترامپ هم توجه کنیم. تصمیمات ترامپ پس از پیروزی دموکراتها در مجلس نمایندگان را باید در راستای آمادگی او برای ورود به دو سالِ دشوار دانست. وی در حال ترمیم کابینه به گونهای است که منسجمتر و بر محور شعارهای انتخاباتی وی باشد تا پیامد هر گونه رویارویی دموکراتها با دولت، تعمیق شکاف ملی باشد. او از هماکنون سیاستهای داخلی و خارجی را به مرگ گرفته، تا دموکراتها به تب راضی شوند.
منابع
https://twitter.com/realdonaldtrump
https://sputniknews.com/analysis/201812221070916254-Progressives-Join-Forces-Neocons-Mattis-Syria
https://www.theatlantic.com/ideas/archive/2018/12/mattis-knew-trump-beginning/578797
https://www.theatlantic.com/international/archive/2018/12/succeed-james-mattis-defense-secretary/578809
https://edition.cnn.com/2018/12/20/politics/james-mattis-resignation-letter-doc/index.html