دکتر سید مهدی رحیمی - سال 92 حسن روحانی در انتخابات پیروز شده بودند و حالا نوبت چینش کابینه پیروز بود.برخی از اعضای ستاد دکتر روحانی با تشکیل کمیتههایی در حال انتخاب گزینههای وزارتخانههای دولت تدبیر و امید بودند، عهدهدار کمیته انتخاب وزیر بهداشت کسی نبود جز دکتر علی نوبخت، برادر محمدباقر نوبخت، یار و همراه حسن روحانی در دوران غربت بسیاری از دلسوزان، در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.گزینه نهایی این کمیته کسی نبود جز «علی نوبخت»، اما هنگامی که گزینههای پیشنهادی به رئیس جمهور رسید در عین ناباوری برادران نوبخت، قلم قرمز روی نام علی نوبخت کشیده شد، چرا که انتخاب روحانی «حسن هاشمی» بود، چشم پزشکی مشهور که سالها بود نه فعالیت سیاسی داشت و نه انتخاباتی و تمام وقت و عزم خود را صرف طبابت و پژوهش و امور خیریه کرده بود.
هنگامی که قرعه فال به نام حسن هاشمی افتاد، او اما بر خلاف بسیاری دیگر اشتیاقی از خود برای وزارت نشان نداد و اگر نبود اصرار حسن روحانی، او طباطب و ارائه خدمات خیریه چشم پزشکی را بر هر کار دیگر ترجیح میداد.
حالا نوبت به رأی اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی رسیده بود، حسن روحانی پشت تریبون قرار گرفت و گفت که من با اصرار از هاشمی خواستم که وزیر بهداشت شود و به همه اطمینان داد که او میتواند در حوزه سلامت تحول ایجاد کند، چنین هم شد؛
نمود حضور هاشمی در وزارت بهداشت شد «طرح تحول نظام سلامت»، طرحی که تبدیل به مهمترین و گستردهترین طرح اجتماعی دولت گردید وتعدیل به گامی بلند شد برای ایجاد عدالت در سلامت و کاهش هزینههای پرداختی از جیب مردم برای درمان و افزایش سطح خدمات درمانی.
در سازمان برنامه و بودجه تحت مدیریت دکتر محمدباقر نوبخت، به تدریج بیتوجهی به مطالبات به حق وزارت بهداشت آغاز شد و این در حالی بود که رئیسجمهور در دولتهای یازدهم و دوازدهم پی در پی و در سخنرانیهای متعدد از دکتر هاشمی و طرح تحول اعلام حمایت کرد و دستورات متعددی به سازمان مدیریت داد، ولی در عمل دستورات بر زمین ماند و وعدهها بیعمل ماند.
اهل فن به خوبی میدانند که سازمان برنامه از طریق بیمهها- سازمان بیمه سلامت، تأمین اجتماعی و نیروهای مسلح -از وزارت بهداشت خرید خدمت میکرد و عدم همکاری بیمهها و انباشت بدهی بیمهها به بیمارستانهای دولتی، طرح تحول را با چالشی جدی مواجه کرد.
با بالا گرفتن بدهیها و چالشها این بار تلاش شد بحرانی دیگر پیش روی حسن هاشمی قرار گیرد و او را تبدیل به چهرهای ضدکارگری کنند، تلاشی که گمان میکنم حاصل عملیات روانی برخی در دولت بود!(البته این فقط یک گمان است)این سناریو از آن روزی آغاز شد که هاشمی گفت حق السهم درمان کارگران یعنی نه بیست و هفتم، باید برای درمان آنها هزینه شود و این اصرار شد بهانهای برای آغاز عملیات روانی علیه کسی که خود را وقف مردم و محرومین کرده بود.
او میگفت در همین بیمارستانهای دولتی تابعه وزارت بهداشت در چند سال گذشته بیمه شدگان تأمین اجتماعی و کارگران پذیرش شدند و خدمات دریافت کردند و میپرسید مگر تأمین اجتماعی در نقطه نقطه کشور مرکز درمانی دارد که این سهم به بیمارستانهای دولتی تعلق نمیگیرد و خدمات منحصر به بیمارستانهای کم شمار تأمین اجتماعی در برابر بیمارستانهای دولتی میشود؟
علی نوبخت با حماسه ملت در انتخابات 94 به مجلس آمده بود، در کمیسیون بهداشت و در آستانه معرفی کابینه دوازدهم در مصاحبهای با خانه ملت بار دیگر مخالفت ضمنی خود را با معرفی مجدد دکتر هاشمی به مجلس به عنوان وزیر بهداشت اعلام کرد.
اینبار عدم لابی گری وزارت بهداشت در انتخاب مجدد نوبخت به ریاست کمیسیون بهداشت و درمان بهانهای برای شدت گرفتن مخالفتهای او با وزارت بهداشت و وزیر آن فراهم آورد.
خوب میدانیم هدف طرح تحول چیزی نبود جز اجرای فرمان رهبری که تاکید کردند «بیمار نباید جز رنج بیماری، رنج دیگری داشته باشد» و این جمله در واقع همان تعریف پوشش همگانی سلامت، حفاظت مالی و عدالت در ارائه خدمات به مردم است که همگی در طرح تحول سلامت تبلور یافته است.
یک بررسی ساده کافی است تا به این حقیقت تلخ پی ببریم که در این چند سال به مهمترین پروژه اجتماعی دولت یعنی طرح تحول سلامت نه بودجه کاملی دادند و نه آن بودجه ناقص را به موقع دادند و در عوض بارها از بودجه هنگفت این طرح سخن گفتند و آن را چاه ویل خواندند! همه اینها در حالی بوده است کل بودجههای تخصیص یافته بابت طرح تحول طی این سالها 16 هزار میلیارد تومان بوده است.
یعنی کمتر از بودجهای که دولت برای حمایت از مؤسسات اعتباری و مالی ورشکسته از جیب مردم و با چاپ اسکناسهایی که فشار تورمی چند برابری به مردم و اقتصاد ملی آورد مجبور به پرداخت شد، موسساتی که پول مردم را خوردند و به هیچ مرجع و نهادی هم پاسخگو نیستند و آثار عملکرد آنها بر زندگی هشتاد میلیون ایرانی تا سالها باقی خواهد ماند.
همه این مشکلات موجب شد تا زمزمه استعفای دکتر هاشمی شنیده شود و از نخستین افرادی که به این زمزمه واکنش نشان داد باز هم کسی نبود جز آقای علی نوبخت! که زود هنگام و در حالیکه هنوز رئیس جمهور به استعفا دکتر هاشمی پاسخ نداده شروع به فضاسازی میکند و نشان میدهد کانون فشار بر هاشمی برای یاس و دلسردیاش در کجا قراردارد و به چه نیتی است و ریشه در کجا دارد و چه میزان آن سیاسی و شخصی است تا حدی که میتواند رئیس محترم جمهور را نیز تحت تأثیر قراردهد و ایشان نیز در وانفسای درگیریهای فراوان خارجی و داخلی گویا از یاد بردهاند که این طرح تحول سلامت بود که ارمغان آور پیروزیهای ایشان در بسیاری از عرصهها بود.
حال میخواهم از اهل فن بپرسم که تخصیص منابع برای پرداخت پاداش بازنشستگان به یقین بر عهده سازمان مدیریت است وقتی این پاداشها پرداخت نمیشود و عامل آن سازمان مدیریت است وزیر بهداشت در پاسخ به مطالبات بازنشستگان در سفرهای مختلف و از جمله سفر اخیر به یاسوج چه باید میگفت؟
نباید اظهار همدردی میکرد؟ و یا نه مانند برخی رو به دوربین لبخند میزد و دروغ میگفت؟
برای اینجانب که شناخت نسبی هم از آقای دکتر هاشمی و آقایان دکتر نوبخت دارم میتوانم بگویم که این عزیزان تفاوتهای آشکار در اعتقاد و عمل دارند و از دو جنس مختلف هستند، دکتر هاشمی فردی است که خاستگاهش جبهه و جهاد سازندگی ابتدای انقلاب و دوران جنگ بوده است و برای تحقق آرمانهای متعالی انقلاب که حاصل خون شهداست پای به عرصه خدمت گذاشت، آرمانهایی که مهمترین آنها عدالت اجتماعی وحمایت از مستضعفان بوده است.
دکتر هاشمی نه وابستگی حزبی داشت و نه فعالیت انتخاباتی و نه سودای قدرت داشته و دارد. جنس او با تکنوکراتهای وابسته به پست و مقام و در پستونشینان روزهای سختی فرق میکند.
کسانی که قدرت را برای طعم شیرینش میخواهند نه ابزاری برای تحقق آرمانهای انقلاب و ایران و شهدای والایش.
اینجانب به عنوان یک پزشک که دوران طولانی در فعالیتهای مختلف صنفی بودهام انتقاداتی به بخشی از برنامههای طرح تحول داشته و دارم و حتی تنها کسی هستم که در مناطره های رودرو با دکتر هاشمی بجای تملق و نفاق از ایشان انتقاد کردهام بله، انتقاد و نه تخریب ولی معتقدم کارنامه دکتر هاشمی را منصفانه و به وقتش باید مرور کرد.
آنچه که از مصاحبههای دیروز و امروز جناب دکتر نوبخت دیدم حاکی از قضاوتی ناعادلانه و عجولانه است. از جمله اینکه گفتهاند دکتر هاشمی با استعفا از استیضاح فرار کرد.
البته هر چه ایشان بیشتر حرف بزند بیشتر ابعاد پنهان هدف از فشارهای وارده و چوب لای چرخ گذاشتنها به دکتر هاشمی و طرح تحول روشن و مشخص خواهد شد.
حال که بنظر میآید دکتر روحانی بین برادران نوبخت و دکتر هاشمی آنها را انتخاب میکند خوب است که به تبعات این تغییر و انتخاب در ساختار درمانی کشور در حالیکه در زیر فشار تحریمها قرار دارد توجه کافی کنند و تنها باقیمانده امید مردم و محرومین را به ناامیدی مبدل نکنند و خدا و دکتر روحانی میدانند که دکتر هاشمی در دولت یازدهم با اصرار خود ایشان و در دولت دوازدهم هم با اصرار ایشان و بلکه وساطت بزرگان نظام این مسئولیت خطیر را پذیرفت.
اما در خاتمه باید بیان کنم مطلبی را که شاید برای همه آنانکه به کار در زیر بیرق شهدا و ایران ارزش دارد مهم باشد.
امروز که افتخار دست بوسی مادرم که مادر شهید دکتر سید احمد رحیمی است و پسر پزشک اش را در سال 62 و با افتخار تقدیم ایران و سربلندی آن کرد و اتفاقاً دکتر هاشمی از دوستان و همرزمان پسر شهیدش میباشد رسیدم و گوشهای از اتفاقات را که شنیده بود برایم نقل کردند جملهای زیبا از ایشان تمام ماجرای دکتر حسن هاشمی خواهد بود و آن اینکه در تمام مسولین خالصتر و با صفاتر از دکتر هاشمی ندیدم و همیشه او را دعا میکنم.