گروه فرهنگ و هنر مشرق - محمدمهدی شیخ صراف از جوانان هنرمندی است که رد پایش را در کم و بیش در همه برنامههای تأثیرگذار جبهه فرهنگی انقلاب میشود رصد کرد. از کارگردانی و خبرنگاری گرفته تا بازیگری و اجرا و حتی کارهای زیربنایی و اصطلاحاً «پشت صحنه». او این روزها در مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مسئولیت روابط عمومی را بر عهده دارد. در یک ظهر سرد زمستانی ساعتی مهمان مشرق بود و گپ و گفتمان آنقدر گرم شد که حاصلش شد بیش از 3000 کلمه که حالا پیش روی شماست. سئوالاتمان از او را به مجمع ناشران محدود نکردیم و درباره اقدامات دیگرش هم جویا شدیم...
**: چون مدیر روابط عمومیِ مجمع ناشران انقلاب اسلامی هستی، اگر موافقی، صحبتمان را با تعریفی از این مجموعه شروع کنیم...
*: مجمع ناشران یک تشکل است با تعریفی عام، مثل تشکل دانش آموزی، دانشجویی یا… ذات تشکل، ایجاب میکند عدهای که اشتراکاتی دارند، دور هم جمع شوند و در حیطه خودشان هم افزایی داشته باشند. در حوزه نشر هم همین طور است. ممکن است اولین برداشتی که از مجمع ناشران در حوزه نشر بشود، برداشتی صنفی باشد. اگر چه صنفی بودن در آن موضوعیت دارد ولی این طور نیست که فقط کار صنفی بکند. این یک تشکل در حوزه نشر است که سعی میکند اعضایش را ارتقا بدهد. هم افزایی هایی در حوزه ارتقا دانش، ارتقا در حوزههای صنفی، انتقال تجربه و… هم صورت میگیرد. مجمع ناشران یک تشکل در حوزه نشر با محوریت انقلاب اسلامی است و نه الزاماً کتابهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس. مجموعه ناشرانی که نسبتی با انقلاب دارند، در حوزه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تعریف میشوند. ممکن است نگاه سیاسی هم نداشته باشند اما دغدغه ارتقای فرهنگ دارند. مثلاً ناشرانی داریم که خودشان و نگاهشان اصلاح طلبانه است، ولی عضو مجمع ناشران انقلاب اسلامی هم هستند.
درباره مجمع ناشران انقلاب اسلامی، بیشتر بدانیم:
**: قبل از اینکه وارد مجمع بشوی این تعریفها قانع ات میکرد؟
*: نه؛ چون اصلاً تعریفها را نمیدانستم.
**: شناختی از مجمع داشتی؟
*: شناختم از مجمع خیلی کم بود. نهایتاً به عنوان یک خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر و گاهی هم به عنوان همکار بعضی از پروژهها ارتباط داشتم. این سوال برای خود من هم مطرح بود که در مجمع چه خبر است؟ معنی برخی کارهای ترویجی مجمع را مثل همه خبرنگاران میدانستم ولی سئوالم این بود که یک مؤسسه فرهنگی هم میتواند این کارها را انجام بدهد؛ پس چرا مجمع ناشران؟
الان فکر میکنم علت ایجاد این سئوالها این بوده که مجمع در این زمینه اطلاع رسانی کاملی نداشته و من سعی دارم اینگونه سوالات پاسخ داده شود. دلیل دیگرش این است که کار تشکیلاتی ناظر به درون و به ارتقا اعضا است که گاهی اصلاً وجه بیرونی ندارد. یعنی ناظر به اشتراک گذاشتن دانش و تجربه است؛ ناظر به شناخت فضاست. این موارد خیلی کمک میکند که در یک مجموعه، تک تک اعضای آن رشد کرده و ارتقاء پیدا کنند. به طور مثال خیلی ساده ناشران با هم هیئت عزاداری، قرار ورزشی یا جلساتی دارند که با هم گپ میزنند. این اتفاقات چون ناظر به درون است خیلیها بیرون از مجمع متوجه آنها نمیشوند مگر اینکه اطلاع رسانی بشود.
**: تا امروز این علامت سوالها در ذهن خیلیها بوده و هست که ان شاالله با حضور شما در روابط عمومی مرتفع بشود. شما برای ارتباط با افکار عمومی چه برنامههایی دارید؟
*: ارتباط مجمع با افکار عمومی، ارتباط ناشران عضو مجمع با افکار عمومی است. برای مجمع، محتوا مهم است. خیلی از ناشران حوزه انقلاب که تعبیر مظلوم را برایشان به کار می برم، به خصوص با این اوضاع تاسف بار اقتصاد نشر به قدری بضاعت مالی ندارند که کارها و کتابهایشان را اطلاع رسانی کنند. نهایت تلاشی که ناشر میکند این است که کلی هزینه کند و بین چند صد غرفه در نمایشگاه کتاب تهران یک غرفه 9 متری داشته باشد و کتابش را آنجا بگذارد بلکه کسی رد بشود و ببیند. یکی از کارهای ما در روابط عمومی مجمع این است که به ناشر کمک کنیم تا بتواند محصولات و تازههای نشرش را معرفی و اطلاع رسانی کند.
**: این فعالیتها قبلاً در مجمع نبوده؟
*: بوده ولی به صورت نقطهای انجام می شده. تلاش ما در بخش روابط عمومی این است که این نقطهها جمع شده و به صورت نمودار خطی نمود پیدا کند. ما به ناشرانی که امکان و توان تولید خبر دارند، کمک میکنیم. همچنین به ناشرانی که واقعاً نمیتوانند کاری در حوزه تبلیغات انجام بدهند کمک میکنیم. اگر کتاب خوبی در سامانه کارشناسی ما تأیید بشود با توجه به مشکلاتی که ناشران در پخش و توزیع دارند، زمینهای فراهم میکنیم که این کتاب بتواند در بازار قرار بگیرد.
**: «سامانه کارشناسی» یعنی چه؟
*: همانطور که گفتم چون محتوا برای مجمع مهم است، یک سامانه کارشناسی کتاب وجود دارد که در موضوعات مختلف، تازههای نشر را مطالعه و ارزشگذاری میکند. به غیر از مجمع، جایی که کتاب را از منظر جبهه انقلاب اسلامی ارزشگذاری کند، نداریم؛ به همین دلیل ارجاع به مجمع در این زمینه خیلی زیاد است. خیلی از نهادها، ارگانها و حتی گروههای کوچک مردمی که میخواهند در حوزه کتاب کاری کنند، دنبال جایی هستند که محتوای خوب را به آنها معرفی کند. سامانه کارشناسی یکی از فعالیتهایش در این حوزه است. از دیگر فعالیتهای این سامانه سیر مطالعاتی و بسته پیشنهادی کتاب است که به کسانی که قصد مطالعه در موضوع خاصی دارند، کمک میکند با چه سیر و چه ترتیبی مطالعه کنند تا این مطالعه کیفی باشد.
**: به عنوان مثال، من که ناشرم و کتاب خوب تولید میکنم، چگونه میتوانم وارد این سامانه بشوم؟ آیا با توجه به حجم تولیدات، عِده و عُده کافی برای تبلیغ همه این کتابها دارید؟
*: ناشر، یک نسخه از کتاب را به سامانه مجمع ارسال میکند و بررسی، حداکثر بین یک تا دو ماه صورت میگیرد. قرار نیست همه کتابها را تبلیغ کنیم. جایی که از ما درخواست تبلیغ میشود، منتخب ها را تبلیغ میکنیم. در جایی که درخواست پیشنهاد میشود، پیشنهاد میدهیم یا در جایی که از ما سوال میشود این کتاب، کتاب خوبی است؟ میگوییم بله یا خیر. ما راه کتاب خوب را تسهیل میکنیم تا در مجراهای انتشار و تبلیغ قرار بگیرد و البته در مورد محتوای ناسالم هم آگاهی میدهیم.
**: شما چند وقت است که مدیر روابط عمومیِ مجمع شدهاید؟
*: رسماً پنج ماه است که مدیر روابط عمومی مجمع هستم.
**: آیا در جریان چالشهای مجمع در پی نامههای آقای رضا امیرخانی هستید؟
*: بله کاملاً. نکتهای که من میتوانم بگویم این است که مواضع مجمع، مواضعی است که آقای میثم نیلی در آخرین گفتگوی رسانهای که با روزنامه صبح نو داشتند، گرفته شد و تا الآن هم تغییر نکرده و نخواهد کرد.
بیشتر بخوانیم:
**: واقعیت این است که سوالات عمیقی را آقای امیرخانی در نامههای بعدی مطرح کرد. بالاخره چه کسی باید جوابگوی این سئوالات باشد؟
*: یک سری نکات آن نامه، ناظر به فضای کلان فرهنگی کشور است که ما خودمان سالهاست در آن مطالبه گر هستیم. من حس میکنم که این نامه فقط ناظر به مجمع نیست بلکه باید در مورد تک تک آن موضوعات صحبت شود. مثلاً بگوییم ما مشکل موازی کاری نهادهای فرهنگی داریم، باید در مورد آن حرف بزنیم ولی اینکه محدودش کنیم به یک مصداق، ظلم به آن موضوع است. حتی اگر این مصداق، مصداقی برای موازی کاری باشد، (که به نظرم نیست) اینکه یک موضوع خیلی بزرگ را به مصداق کوچکی محک بزنید، مثل این است که بخواهید برای پاک کردن لکه روی شیشه با تفنگ به آن شلیک کنید! من فکر میکنم یک ایراد خیلی بزرگ بعضی دوستان، یا حتی گاهاً خود ما این است که وقتی میخواهیم نقد کنیم، یک مساله کلان را خرج یک نکته کوچک میکنیم. و نکته مهم دیگر اینکه وقتی شما مجموعهای را نقد میکنید، حداقل باید حرفشان را بشنوید.
**: پویش کتاب و زندگی که نسبتاً رشد خوبی داشت، چرا ضعیف شد و به حاشیه رفت؟ اخیراً پویش جدیدی راه افتاده با عنوان «کتاب قهرمان». چه اتفاقی قرار است برای این عنوان جدید بیافتد؟
*: در اسناد بالا دستی مجمع ناشران چند نوع پویش با موضوعات متفاوت تعریف شده است که این پویشها هر کدام مخاطب خاص خودش را دارد و ممکن است تاحدی با هم، هم پوشانی داشته باشند. پویش کتاب و زندگی جزء مهمترین پویشها با محوریت زنان و خانواده بود. گستره مخاطبش هم بیشتر خانمها و دختران بودند. پویشهای دیگری هم در آن سند تعریف شده است، مثل پویش «کتاب شارژ» برای نوجوانان که دو دوره از آن هم برگزار شد و به اندازه «کتاب و زندگی» گستردگی نداشت. الآن هم پویش «کتاب و زندگی» تعطیل نشده است. در ماههای آینده پویش کتاب و زندگی دوباره برقرار خواهد شد. کتاب برای این پویش تعیین شده و برگزاری پویش اکنون در مرحله پیش تولید است. پویش «کتاب قهرمان»، با موضوع معرفی چهرهها و قهرمانان هایی است که میتواند برای نسل نوجوان و بقیه افراد جامعه الگو بشود.
**: به نظر شما در پویشها استمرار مهم نیست که در ذهنها بمانند و دوباره نیاز به بمباران تبلیغاتی نداشته باشید؟
*: درست است؛ در اصول این پویشها به این نکته اشاره شده است که پویش باید چه بازه زمانی داشته باشد تا بتواند بهترین بازدهی را داشته باشد. یا تاکید شده که نباید بین پویشها فاصله بیفتد تا بتوانیم مخاطب را از یک پویش به پویش بعدی منتقل کنیم. این حاصل چند سال تجربهای است که افراد مجموعه به دست آوردهاند ولی مشکلات عملیاتی و اجرایی به خصوص امسال که فضای بازار نشر ملتهب بود، باعث شد پویشهای ما هم دست خوش تغییراتی شود. مهمترین مؤلفه پویشهای ما این است که با توجه به افزایش تیراژ، قیمت را کاهش بدهیم تا افراد بیشتری بتوانند کتاب را تهیه کنند. البته گاهی توان ما به بازار و و فضای چاپ و نشر نمیرسد. از طرفی شرکتهای پخش باید پای کار باشند و کتابها را خریداری و توزیع کنند ولی زمانی که توان مالی این شرکتها اجازه این کار را نمیدهد، طبیعتاً زیر بار خرید چندصد کتاب برای پویش نمیروند. این در صورتی است که میدانند کتابها حتماً به فروش خواهند رفت.
**: در مورد زمان پویش «کتاب قهرمان» هم توضیحی بدهید...
*: یازدهم آذرماه رسماً این پویش آغاز شد. راوی کتاب «سرباز کوچک امام» یعنی آقای مهدی طحانیان که خودشان متواضعانه عضو پای کار این پویش هستند هم به شهرهای مختلف دعوت شدهاند و مراسم رونمایی و جشن امضا در شهرهای مختلف برگزار میشود. توزیع کتاب در کتاب فروشیها شروع شده و همراه آقای طحانیان هم کتابها به شهرها ارسال میشود. یک برنامه ریزی ویژه برای دهه فجر داریم و ان شاالله یک برنامه برای راهیان نور که احتمالاً تا فروردین سال 98 ادامه خواهد داشت.
درباره پویش کتاب قهرمان بیشتر بدانیم:
**: چهارچوب پویشهایی که مجمع دارد مشخص است یا براساس کتابهای خوبی که در بازار عرضه میشود اسامی جدیدی به خود میگیرند؟
*: چهارچوب مشخصی دارند و البته پیدا کردن کتاب براساس آن چهارچوب سخت است. کتاب باید از بین شایستههای بسیار زیاد انتخاب بشود و در پویش برای آن تبلیغاتی صورت بگیرد. خیلیها انتظار دارند که کتاب آنها انتخاب بشود. تفاوت این انتخاب با جایزه دادن این است که ما کتاب را با توجه به بازار و مخاطب عرضه میکنیم؛ طوری که کشش مخاطب را داشته باشد؛ خوانشش خوب باشد و… این انتخاب بین چند گزینه، واقعاً کار سختی است.
**: درباره «خوشه» و جریان تشکل کتاب فروشیها هم قدری برایمان بگویید...
*: مجمع ناشران، تشکل ناشران است. «خوشه» تشکلی است مثل مجمع ناشران ولی برای کتاب فروشیها. ربطش به مجمع به صورت گفتمانی است. من فکر میکنم به وجود آمدن «خوشه» یکی از نتایج مثبت تشکیل مجمع ناشران است؛ یعنی بعد از به وجود آمدن مجمع ناشران و تجربه مفید آن، فعالان چرخه توزیع کتاب و کتابفروش ها تصمیم گرفتند همین تشکل را برای کتاب فروشیها تاسیس کنند.
**: در مورد شرکت ترنج هم توضیحی بفرمایید و اینکه چرا زیر مجموعه «خوشه» نیست؟
*: شرکت ترنج در زمینه پخش کتاب فعالیت میکند و از بازوهای مجمع ناشران است. فروشگاههای ترنجستان عضو «خوشه» هستند. این شرکت در زمینه پخش کتاب فعال و متعلق به مجمع است.
**: توضیح دیگری دارید که مجمع را به ما بیشتر بشناساند و احیاناً سوالی که نپرسیده باشم؟
*: یکی از مهمترین تلاشهایی که مجمع میکند، همان کاری است که تشکلها انجام میدهند. اینکه مشکلها را شناسایی میکند و برای اینکه با صف در ارتباط است، برای آن مشکل، تصمیم سازی میکند. کاری که مجمع انجام میدهد همین است و ما برخلاف تصور برخی به هیچ وجه موازی معاونت فرهنگی ارشاد نیستیم، اتفاقاً سعی میکنیم به آن معاونت کمک کنیم. مجمع، مشکل را از دل ناشران شناسایی میکند و راه حل ارائه میدهد و برای تحقق آن راه حل، کمک هم میکند. مجمع، فقط منتقد نیست. به طور مثال در طرح پاییزه یا بهاره و یا عیدانه، مجمع منتقد بود که چرا به همه کتابها به یک مقدار یارانه میدهید؟ صحبت مجمع این بود که باید یارانه را به محتوا بدهید نه به هر کتابی. با توجه به این نقد، و سایر ملاحظاتی که به معاونت فرهنگی رسید، در دو دوره اخیر اینطور شده است که به کتابهای ترجمهای 10 درصد تخفیف میدهند و به کتابهای تالیفی بیست تا بیست و پنج درصد. همین که بین کتابهای ترجمهای و تالیفی تفکیک شده، نگاه خوبی است. یا در مورد نمایشگاه کتاب تهران حرفهای مهم و منطق و برهان جدی داریم که مطرح میکنیم و سعی میکنیم موثر باشد.
**: حیف است با تو در مورد نماهنگ «ایستاده ایم 2» صحبت نکنیم... م.
*: از وقتی که این پروژه شروع شد من در ساختش فعال بودم. حتی قبل از آن و در مرحله ایده هم در کنار گروه و محمدباقر مفیدی کیا بودم. «ایستاده ایم 1» بسیار خوب بود و بازخوردهای مثبت و عالی بین مردم حتی در بالاترین سطوح کشور داشت اما در «ایستاده ایم 2» مطرح شدن مباحث مالی، دقیقاً در زمانی که کار میخواست دیده بشود، همه چیز را تحت الشعاع قرار داد. نظر من به عنوان کسی که 10 سال در حوزه رسانه کار میکند این است که اگر اجازه میدادند این کار بدون پیش داوری دیده بشود و بعد در مورد مباحث مالی اش طرح بحث میکردند، با این همه حاشیههای غیرمنصفانه روبرو نمیشدیم.
**: چقدر قبول داری که محتوای این نماهنگ، ظرفیت این هزینه بالا را نداشت؟
*: من با یک واقعیت ساده مواجهم که بعد از 27 سال از زمان حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرباس ایران چه در تلویزیون و چه در سینما و در خروجی تمام نهادها و سازمانها و ارگانهای فرهنگی و هنری، یک اثر که در سالگرد این حادثه، صدا و سیما بتواند آن را پخش کند، نداشتیم. این گودال آنقدر بزرگ است که هنوز هم تلویزیون در مرداد ماه و سالگرد این حمله، همین «ایستاده ایم 2» را پخش میکند. تازه حالا که موج آن بحث مالی خوابیده، مخاطب عادی که اصلاً در جریان بحثهای گذشته نبوده از دیدن آن لذت میبرد.
**: موضوع این کلیپ رو مختص میکنی به زدن هواپیمای مسافربری؟
*: نه، آن یک نماد است که در دل آن کار آمده و نماد پردازی اش خیلی نزدیک است به ماجرای حمله به هواپیمای مسافربری ایران. خیلیها تمثیل جاری در این کلیپ را یا نمیدیدند یا نمیخواستند ببینند. این کلیپ، انگار پروازی است که از سال شصت و هفت شروع شده و تا الآن ادامه دارد. این کلیپ میخواست استمرار این سی سال را نشان بدهد و حرفش هم این بود که دشمن با تمام تجهیزات و قوا میآید ولی ما با جوانها، اراده و پرچممان در مقابل این هجمه ایستادهایم.
**: روند مجموعههای ایستادهایم متوقف شد؟ یعنی از «ایستاده ایم سه» خبری نیست؟
*: بله، متوقف شده. من فکر میکنم و امیدوارم آقای مفیدی کیا چند کار دیگر بسازد تا بعد برویم سراغ یک ایستاده ایمِ دیگر.
**: در مورد برنامه عصرانه شبکه افق که اجرای آن را برعهده داری هم توضیحی میدهی؟
*: برنامه عصرانه یکی از باسابقهترین برنامههای افق است. سه دوره داشته که دوره سوم در حال پخش است. الان نزدیک دو سال است که من مجری این برنامه روزانه هستم. این گروه فعلی از بهمن سال نود و پنج شروع به کار کرده و هنوز ادامه دارد و بالاترین رکورد را بین برنامههای شبکه افق، دارد چون حدود پانصد برنامه را روی آنتن برده است. آقایان محمدرضا باقری (سردبیر و مجری اصلی)، محمدرضا شهبازی، سید فرشاد عریضی، مهدی آقاموسی و امیرحسین طهماسبی از اعضای این گروه هستند و به نظرم این استمرار، نشان میدهد که برنامه در آنچه برای خود تعریف کرده موفق بوده.
**: شاید ارتباط شما با مسائل روز و رسانهها عامل این استمرار باشد و لزوماً نمیشود گفت مدل جذاب و موفقی هستید...
*: عصرانه یک برنامه نیم ساعته است که میخواهد بخش خبری شبکه افق باشد؛ چون شبکه افق مثل شبکههای دیگر «اخبار» ندارد. برای همین ماموریت پوشش و پرداخت به رویدادها و اخبار روزانه به دوش همین یک برنامه گذاشته شده. این خودش نشانهای است برای اینکه ضعیف و ناموفق نبوده.
**: شما خبرنگار فرهنگی عصرانه هستی؟
*: خیر. از اول که کار را شروع کردیم با این دید بود که اخبار را تقسیم کنیم؛ مثلاً من که به موضوعات فرهنگ مسلط هستم اخبار فرهنگی بگویم، ولی به مرور این طور شد که همه، وارد همه حوزهها بشوند. سردبیر، اخبار را غربال میکند. ما هم آن خبر را میخوانیم و چکیدهاش را روی آنتن بیان میکنیم. با توجه به اینکه میانگین زمان برای هر خبر سی ثانیه تا نهایتاً یک دقیقه است، باید یک گزارش سه هزار کلمهای را در سی ثانیه طوری بگوییم که حقش ادا شود. ما همگی خبرنگار حرفهای هستیم و برای همین دروازه بانی را میفهمیم. کار ما «لید سازی» است.
**: «عصرانه» ضبط شده است یا زنده؟
*: زنده است. البته تا قبل از فعالیت این گروه ضبطی بود. به همین خاطر یک روز از اخبار عقب بود. تکرار برنامه هم، آخر شب و صبحها پخش میشود و این زنده بودن برنامه یکی از سختیهای کار ماست اما برای مخاطب جذابتر است و امکان به روز بودن را میدهد. مثلاً ما اولین برنامه تلویزیون بودیم که به رویداد حادثه تروریستی مجلس پرداختیم و همه ابعاد را پوشش دادیم. یا جزو معدود برنامههایی بودیم که به مشکل کارگران هفت تپه پرداختیم و مشکلات آنها را به صورت روزانه دنبال میکردیم که خدا را شکر بازخورد مثبت زیادی داشت و امیدواریم در حل مشکل این کارگران مظلوم در حد خودمان مفید بوده باشیم.
**: در آمارها چقدر مخاطب دارید؟
*: اطلاعی ندارم. اما برای خودم جالب است هر چقدر از تهران فاصله میگیرم، انگار مخاطب برنامه بیشتر است. این را نه فقط تجربه عینی من که پیامکهای برنامه هم نشان میدهد که از شهرستانها خیلی بیشتر از تهران است. شاید دلیلش این باشد که رسانه زدگی در تهران خیلی بیشتر است. این برنامه برای کسانی است که حوصله، وقت یا امکانش را ندارند تا سایتها، خبرگزاریها و روزنامهها را مرور کنند و در نیم ساعت متوجه میشوند که امروز چه خبر بوده.
این را هم بگویم که ما اولین برنامه در صدا و سیما بودیم که توییت های برگزیده را از توییتر برداشتیم و خواندیم. چیزی که الان دیگر نسبتاً رایج و عادی شده. در همان ابتدا فقط پخش شبکه، محدودیت داشت و میگفت از واژه توییت استفاده نکنید تا این حساسیتها کمتر شود. فعلاً هم که برنامه همچنان برپاست و امیدواریم بتوانیم موجب استمرار و رشد آن باشیم.
*میثم رشیدی مهرآبادی