حاشیه نشینی امری است که بهطور تقریبی در قرون اخیر در بسیاری از کشورها مانند هند و آمریکا رواج پیدا کرده است. در سایه رواج پدیده حاشیه نشینی بسیاری از افراد از سوی روستاها به سوی شهرها مهاجرت می کنند و جایگاه خاصی را نیز در شهرها ندارند.
به گزارش به نقل از آرمان ،از اینرو به اجبار در حاشیه های شهر سکنی می گزینند. در حال حاضر، حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ ایران و جهان یک بحران اجتماعی، در شهرهای متوسط و مراکز استانها یک مساله اجتماعی و در شهرهای کوچک یک پدیده است. به طور کلی باید در نظر داشت که حاشیه نشینی دارای دو دلیل عمده به نام دافعه روستا و جاذبه شهر است. به این معنی که بهدلیل وجود جاذبه های فراوان در شهرها افراد از روستاهای با امکانات نامناسب تنها به بهانه دستیابی به موقعیت مناسب مهاجرت می کنند که این خود زمینه ساز بروز مشکلات و آسیب های اجتماعی متعدد می شود.
توسعه ناهمگون دلیل افزایش حاشیهنشینی
همان گونه که می دانیم، امروزه شاهد توزیع عادلانه امکانات در جامعه نیستیم. به عنوان مثال امروزه امکانات تحصیلی و تفریحی مناسبی در روستاها وجود ندارد، اما در مقابل امکانات مذکور به وفور در شهرها یافت میشود که این خود باعث افزایش آمار حاشیه نشینی در کلانشهرها شده است. از نقطه نظر جامعهشناسی می توان چهار رکن اصلی مانند نظام اقتصادی، نظام فرهنگی، نظام اجتماعی و نظام سیاسی را عاملی برای حاشیه نشینی افراد دانست. به عبارت ساده تر این چهار رکن اگر دارای سلامت باشند، می توانند زمینهساز رشد اقتصادی، تعالی فرهنگی، توسعه اجتماعی و صلاح سیاسی باشند که اگر این گونه باشد، افراد مهاجر متقاعد می شوند که در شهرها باقی بمانند که البته در بسیاری از موارد این افراد بهدلایل نداشتن شرایط مالی مناسب در حاشیههای کلانشهرها زندگی خود را شروع می کنند که البته این نوع زندگی می تواند با آسیب های اجتماعی متعدد همراه باشد.
بروز آسیبهای متعدد در زندگی حاشیهای
پرواضح است که حاشیه نشینی باعث ایجاد تغییر در افراد می شود، به گونه ای که به مرور زمان شاهد ایجاد تغییر در رفتار یا حالات روحی حاشیه نشینان خواهیم بود، چرا که از بسیاری جهات با شهرها هماهنگ نیستند و با آنها همخوانی ندارند که این خود باعث می شود که با گذشت بهطور تقریبی شبیه شهرنشینان شوند. هر چند در بسیاری از مواقع حاشیه نشینان نمی توانند به طور کامل مانند افراد شهرنشین شوند که این خود عاملی برای بروز مشکلات عدیده است. به عنوان مثال برخی از افراد برای تحصیل به شهرها مهاجرت می کنند، اما دیگر پس از اتمام دوران تحصیل خود به روستاها باز نمی گردند و با گذشت زمان سعی می کنند که خود را تغییر دهند.
باید در نظر داشت افراد حاشیه نشین به دلیل نداشتن مهارت یا امکانات مالی و اقتصادی مناسب و همچنین نداشتن میزان تحصیلات مناسب به کارهای بیارزش یا همان مشاغل سیاه مانند انجام کارهای ساختمانی یا دستفروشی روی می آورند که این خود در زمره دیگر معایب حاشیه نشینی قرار دارد، چرا که این نوع مشاغل خود در بیشتر موارد باعث انجام کار طی ساعت های طولانی و عدم برخورداری از میزان درآمد مناسب خواهد بود. از سوی دیگر برخی دیگر از افراد حاشیه نشین به دلیل نیافتن شغل مناسب به کارهای خلاف قانون و شرع جامعه روی می آورند.
به عنوان مثال برخی از افراد در این مناطق بنا به دلایل مذکور به فروش مواد مخدر و قاچاق روی می آورند که این موارد زمینهساز رواج آسیبهای اجتماعی متعدد است. یکی دیگر از معایب حاشیه نشینی را می توان در مسائل فرهنگی جستجو کرد چرا که امروزه در سایه استفاده از شبکه های مجازی افراد روستانشین نیز به دلیل وجود زرق وبرق های بسیار اشتیاق به مهاجرت به شهرها می کند که این خود می تواند باعث افزایش آمار حاشیه نشینان شود، به گونه ای که اگر فرد خود نتواند اقدام به مهاجرت کند، فرزندانش را به این کار تشویق خواهد کرد، چرا که وجود جاذبه های متعدد برای بسیاری از روستانشینان جذاب خواهد بود تا جایی که بهدلیل افزایش مهاجرت شاهد خالی شدن بسیاری از روستاها از سکنه هستیم که این خود می تواند زمینهساز کاهش نیروی کار مناسب در روستاها شود.
بروز مشکلات اجتماعی را می توان از دیگر آسیب های حاشیهنشینی دانست، چرا که آن فراغ بالی که در شهرها و اجتماعات شهری وجود دارد در روستاها کمتر به چشم می خورد که این خود در بسیاری از موارد زمینه ساز مهاجرت و در نهایت حاشیهنشینی می شود. به عبارت ساده تر افراد در بیشتر موارد تنها بهدلیل دستیابی به امکانات ویژه ای که بیشتر در شهرها یافت می شود، مهاجرت می کنند، اما به دلیل وضعیت مالی نامناسب به بیشتر این موارد دست نمی یابند که این خود می تواند عاملی برای بروز آسیبهای متعدد اجتماعی شود. به عنوان مثال برخی از افراد برای دستیابی به امکانات اجتماعی مناسب و تفریحات لوکس شهری مهاجرت می کنند، اما در عمل نمی توانند بهراحتی به آن دست یابند و در برخی از موارد برای دستیابی به امکانات به انجام کارهای خلاف روی می آورند که این می تواند دلیلی بر جرم خیز بودن حاشیه نشینی باشد.
همچنین در برخی از موارد افراد برای دستیابی به شان اجتماعی مناسب یا شغل بهتر یا حتی ازدواج با افراد مناسب تر اقدام به مهاجرت و حاشیه نشینی می کنند. برای مثال برخی از افراد تنها بهدلیل ازدواج فرزندان خود خانه خود را می فروشند یا اجاره می دهند و خود در مراکزی بهتر و نزدیک تر به شهرها سکنی می گزینند که این خود نشان دهنده این مهم خواهد بود که منطقه زندگی نیز می تواند باعث افزایش شان اجتماعی یا شخصیت کاذب در افراد شود. افزایش تمایلات قانون شکنی نیز از دیگر معایب حاشیه نشینی است، چرا که مشکلات مدنیت خود می تواند زمینهساز بروز هنجار شکنی در جامعه شود. به عنوان مثال در برخی از موارد حاشیه نشینان به صورت گروهی اقدام به مقابله می کنند.
از اینرو می توان گفت زمانی که تعدادی از حاشیه نشینان با برخی از مشکلات اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی مواجه می شوند، به راحتی اقدام به اعتصاب و تظاهرات می کنند که البته در اکثر مواقع این تظاهرات نه تنها برای خود آنها مفید واقع نمی شود، بلکه برای جامعه موثر نخواهد بود و تنها باعث کاهش امنیت اجتماعی در شهرها می شوند. بزرگترین مشکل افراد حاشیهنشین خود درگیری آنها است. به عنوان مثال بسیاری از دانشجویان شهرستانی در دانشگاه ها رفتارهای مطالبه گرایانه از خود نشان می دهند و گویی از دیگران طلب دارند، به گونه ای که این احساس را دارند که عامل بدبختی و یا نبود امکانات در شهرستان ها افراد حاضر در شهرها هستند.
باید در نظر داشت از آنجا که حاشیه نشینی با کنترل اجتماعی پایینی مواجه است، از اینرو افراد ساکن در این مناطق بهراحتی اقدام به هنجارشکنی در جامعه می کنند. هرچند در طول روز به شهرها مراجعه کرده و کارهای نامناسب خود را انجام داده و سپس به حاشیه ها باز می گردند. با این اوصاف توصیه می شود، برای کاهش آمار حاشیه نشینی در کلانشهرها اقدام به ایجاد اشتغال در روستاها کرد، به گونه ای که دیگر به بهانه دستیابی به شغل مناسب به شهرها مهاجرت نکنند. ایجاد تسهیلات فرهنگی را می توان از دیگر راهکارهای مناسب برای کاهش مهاجرت عنوان کرد.