سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ممکن نیست جای روحانی در جهنم باشد اما جای حامیان او در بهشت!
روحانی از احمدینژاد هم پایینتر است
علی صوفی، فعال اصلاحطلب و از عاملان وضع موجود، در بخشی از یک مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان امروز گفته است:
«با توجه به شرایط عملکردی که دولت آقای روحانی داشت متاسفانه میتوان گفت که آقای روحانی از پایینترین سطح سرمایه اجتماعی در میان رؤسای جمهور گذشته برخوردار است.»
او در ادامه با بیان اینکه با توجه به عملکرد دولت و مجلس دیگر کارنامه قوی نداریم! اما اینطور اظهار کرده است که در حال حاضر، رئیس دولت اصلاحات بالاترین جایگاه را در بین مردم دارد ![1]
*نکته بارز اینست که نه آقای صوفی و نه همه دوستان ایشان نخواهند توانست با فحّاشی و ناسزاگویی به حسن روحانی از او عبور کنند.
این حسن روحانی همان حسن روحانی 96 و همان حسن روحانی 92 است. با این تفاوت که مصلحت جریان چپ دیگر ایجاب نمیکند که دست به حمایت بیچون و چرا از او بزنند.
در واقع، چاره جریان اصلاحات بواسطه عملکرد ضعیف شورای شهر، مجلس و دولت؛ نه شارلاتان بازی که پذیرش مسئولیت وضع موجود است.
چه اینکه بدیهیست که کمترین اثر شارلاتانبازی و به راه انداختن بازی «کی بود کی بود من نبودم»! در نزد مردم، بیاعتباری همیشگی جریان اصلاحات و ته کشیدن صلاحیت سیاسی آنها پس از خدشههای قانونیست که در پرونده عمده فعالان ستادی این جریان وجود دارد.
علی صوفی در حالی که مدعیست حسن روحانی از احمدینژاد هم در سرمایه اجتماعی پایینتر است اما باید بهخاطر بیاورد روزهایی را که دوستانش میگفتند ما تضمین روحانی هستیم، ما فدائیان روحانی هستیم و روحانی حتی اگر نخواهد هم اما به زور از او حمایت میکنیم .[2]
او همچنین درباره بالا بودن جایگاه خاتمی در نزد مردم نیز حکماً تجاهلالعارف کرده است زیرا مردم بیش و پیش از هر کس دیگری، شخص لیدر اصلاحات را مقصّر وضع موجود میدانند که با «تَکرار میکنم» و حمایت از یک دولت ناکارآمد، باعث پدید آمدن مشکلات اقتصادی شد.
به سخن دیگر اینکه نمیشود جای روحانی در جهنم باشد اما جای حامیان او در بهشت!
گفتنیست، صوفی غیر از ناسزاگویی به حسن روحانی؛ پیش از این مدعی تقلّای دولت برای ائتلاف با اصولگرایان و همچنین اصولگرا بودن یک وزیر اصلاحطلب نیز شده است .[3]
***
«ستاد نازیآباد پیرمردهای امنیتی» و توصیه آیتا… بهجت!
یکی از رسانهها به تازگی با اشاره به تشکیل ستاد نازیآبادیهای جریان چپ در جنوب تهران نوشته است:
«به نظر می رسد فتنه 98 بدست جریان اصلاحات در حال کلید خوردن است؛ بویژه اینکه خبرهایی مبنی بر تحرکات و شبکه سازی اصلاح طلبان در مناطق پایین شهر تهران با محوریت سعید حجاریان به گوش می رسد. بعنوان مثال می شود از ارتباطات مستمر و گعده های سیدعلی صنیع خانی و علی ربیعی با فعالین و چهره های خوشنام، شاخص و فعال در محلات مختلف مناطق پایین شهر تهران در هفته های اخیر یاد کرد.»
اما «علی صنیعخانی» از حاضران در این ستاد و از چهرههای جریان چپ به مطلب اشاره شده واکنش نشان داد و طی یادداشتی که در سایت جماران منتشر شد، ضمن ارائه توضیحاتی از تشکیل یک مؤسسه به نام «همیاران نازیآباد» خبر داده و نوشته است:
«اگر به ما نزدیک می شدید و مطلع می شدید و از نقطه نظرات دوستان بخصوص آقای سعید حجاریان مطلع می شدید قطعاً ایشان را متهم به زمینه سازی برای اغتشاشات 98 نمی کردید. میتوانید از نگاه آقای حجاریان در جلسات معدودی که حضور داشت مطلع شوید. اگر ذرهای انگیزه کار سیاسی در اینجا بود قطعاً اکثر دوستان حاضر ترک همکاری میکردند. ما در صدد هستیم بعنوان یک الگو برای کشور به همه ی دوستانمان چه اصولگرا و چه اصلاح طلب نشان دهیم که می شود آنجا که عزم خدمت به مردم و کشورمان را داریم دور هم جمع شویم و اختلافات سیاسی را کنار گذاشته همه با هم برخوردار از توشهای که در سالیان گذشته بدست آوردهایم در خدمت مردم وکشورمان باشیم.»
او میافزاید: و برای همین منظور من روز سه شنبه 11/10/97 تلفنی از آقای مصطفی هوشیار و دکتر علی ربیعی از جوادیه و سردار کریمی و دکتر حیدری از خزانه دعوت کردم در جلسه کمیته فرهنگی اجتماعی موسسه ما در روز جمعه 14/10/97 شرکت نمایند تا در جریان فعالیتهای موسسه قرار گیرند و مشابه این کار را در صورت نیاز در محله خودشان انجام دهند. در این جلسه گزارش کمیته های آموزش و پرورش، اشتغال و کار آفرینی و ورزش توسط روسا و دبیران این کمیته ها در دستور جلسه قرار گرفته بود. ایکاش زودتر از اینها از نزدیک با اهداف و برنامه های ما آشنا می شدید و خود با شور و شوق و توانی که داری در کنار بزرگانی همانند مصطفی هوشیار و علی ربیعی و سایر افراد صاحبنظر و کاردان و خیّر قرار می گرفتید و قطعاً آن روز بجای آنکه دیگران را در زمره ی فتنه گران و آشوبگران قلمداد نمائید، بعنوان حامیان مردم و کشور از طرف شما و برخی از افرادیکه همانند شما فکر می کنند به جامعه معرفی می شدند، البته اعضاء موسس موسسه ی ما نیاز به تعریف و تمجید ندارند بلکه مساله مهم نیاز ما جا افتادن یک طرز تفکر و عمل و آن خدمت به مردم و مملکت با هر منش و دیدگاه سیاسی است.
صنیعخانی همچنین با طرح این سؤال که «کدامیک از فعالیتها و اقدامات ما می تواند زمینه ساز اغتشاشات احتمالی باشد؟» مینویسد:
4. کمک به دانش آموزان مستعد محروم (در امسال حدود 130 نفر، دانش آموز محروم ولی مستعد در کلاس دوازدهم شناسایی و تحت پوشش قرار گرفته اند)، کمک به آموزش و پرورش در آموزش مدیران و معلمان مدارس منطقه، آموزش کودکان کار که در برنامه کمیته آموزش و پرورش قرار گرفته اند، زمینه سازی اشتغال جوانان و زنان سرپرست خانوار در منطقه و سایر اموری که انجام آن در برنامههای کمیته های موسسه قرار دارد، بازدارنده اغتشاشات مردم جنوب شهر است یا عامل آن؟
صنیعخانی این یادداشت را با عنوان «مدیر عامل و رئیس هیات مدیره» منتشر کرده است .[4]
*ماجرای «اصلاحطلبان نازیآبادی» برمیگردد به افتتاح دفتر حزب چپ اتحاد ملت در محله نازیآباد...
افتتاحی که با استقبال عجیب سعید حجاریان زعفرانیهنشین! مواجه شد و او به ناگاه طی بیانیهای نوشت: بافت نازیآباد بالقوه این استعداد را دارد که سازماندهی قوی در آن صورت بگیرد چراکه در میان مناطق جنوب شهر، همواره جزء مناطق اصلاحطلب بوده و هست و اصلاحطلبان همواره در آن دست بالا را داشتهاند.
او در ادامه تصریح میکرد: بافت نازیآباد بالقوه این استعداد را دارد که سازماندهی قوی در آن صورت بگیرد چراکه در میان مناطق جنوب شهر، همواره جزء مناطق اصلاحطلب بوده و هست و اصلاحطلبان همواره در آن دست بالا را داشتهاند.
بیانیه حجاریان درباره نازیآباد تهران بخش جالبتری هم داشت. آنجا که نوشته بود: نازیآباد محلهای است کارگری و رهبران محلی نقش مهمی در هدایت و سازماندهی اقشار کارگری به عهده دارند که اگر حزب نازیآباد بتواند از این رهبران محلی تبعیت کند بار سنگینی را برداشته است. در پایان یادآور میشوم که تشکیل جلسات کتابخوانی و سخنرانی و آموزش دانش سیاسی و انتقال تجربیات سینه به سینه که دورکردن ما از فضای مجازی را به دنبال دارد از جمله ضرورتهایی است که به مرور اعضای پایه را به کادرهای حرفهای حزبی تبدیل میکند و به هیچ وجه نباید آن را نادیده بگیرید .[5]
ماجرای علاقه اصلاحطلبان به جنوب تهران البته سوابق جالب دیگری هم دارد و آن اشارههای آرام آرام تئوریسینهای بالانشین جریان چپ به لزوم توجه به مردم و مستعضفین است.
آنها که روزگاری مردم را فرومایگان، لشکر قابلمه بدستها و لبوفروشهای کمدان! مینامیدند که باید زیر چرخهای توسعه له شوند و خود را مفتخر به ارتباط صرف با قشر متوسط و نگاههای بالاشهری و دانشگاهیان میدانستند اما به یکباره و در سالهای اخیر طرفدار مردم مستعضف و قشرهای پایین شهر شدند و حتی به استقبال کار سیاسی و تشکیلاتی در این مناطق رفتند.
جالب آنکه این رفتارها اولاً فقط شامل جنوب شهر تهران میشود نه شامل جنوب کرمان و خراسان و سیستان و بلوچستان! و ثانیاً این رفتارها خوانش عجیبی هم با مقالات درز کرده در رسانههای غربی مبنی بر ایجاد «انقلاب یقهآبیها» یا انقلاب قشرهای کمدرآمد در ایران و «خیزش اقتصادی» داشت و دارد.
در واقع کسی در ایران اصلاحطلبان را به باورهای جنوب شهری نمیشناسد و چه شد که به ناگاه طی 2 سال اخیر از رفت و آمد پیرمردهای امنیتی مثل سعید حجاریان و علی ربیعی در ستادها و مؤسسات خیریه ایجاد شده در جنوب تهران میشنویم؟!
و ماجرا باز هم جالبتر میشود وقتی که بدانیم ربیعی (وزیر سابق کار) عنصر اطلاعاتی حاضر در ستاد موسوی بوده است و در قضایایی مثل توزیع خفتبار سبد کالا و القای شیوع بیکاری علیرغم بحرانی نبودن بیکاری در ایران نیز مورد شک قرار دارد و سعید حجاریان هم کسی است که این روزها صراحتاً جامعه را در شرایط عامالبلوی معرفی میکند و وعده برخورد مردم و نیروهای امنیتی را نیز داده است .[6]
غیر از این سابقه البته یک پرونده تحلیلی 7 ساله مبنی بر تقلای ستاد جریان سیاسی خاص برای ایجاد «فتنه اقتصادی» و شوراندن مردم در خیابان به بهانه اقتصاد و تحریم و گرانی هم وجود دارد که توضیح آن مجالی دیگر میطلبد.
فیالجمله اینکه ستاد جریان خاص با سیاهنمایی از وضع موجود و بزرگنمایی مشکلات و تحریمها بالاخره توانست کسانی از مردم را در جریان اغتشاشات دیماه 96 به خیابانها بکشاند و از زبان افرادی که مدعی بودند بیکار هستند اما 60 درصد آنها طبق آمار وزارت کشور شاغل بودهاند! شعار علیه اصل نظام را بیرون بکشد و به تماشای پرچمسوزی بنشیند. چپها میگویند این اغتشاشات «پیش لرزه» بوده و رخداد اصلی در راه است.
مخاطبان و تحلیلگران امنیتی همچنین باید بدانند که ماجرای «ستادهای نازیآباد و جوادیه» دقیقاً منطبق بر تئوری اخیر اصلاحطلبان مبنی بر نمایه «اصلاحات جامعهمحور» است.
مفهومی که میگوید چپها باید در استراتژی جدید به جای قدرت و نخبگان و قشر متوسط به سمت قشر کمدرآمد چرخش داشته باشند تا بتوانند به سمت «جنبش اجتماعی» و «تحقق مطالبات تاریخی»! حرکت کنند .[7]
این تکههای پازل وقتی در کنار هم قرار میگیرند، معنای خاصی را به ذهن متبادر میکنند...
محمدجواد لاریجانی، تحلیلگر مسائل سیاسی به تازگی درباره مفهوم «فتنه اقتصادی» گفته است:
«شرایط اقتصادی فعلی ما یک فتنه اقتصادی است که روی یک افت کارآمدی چشمگیری قرار گرفته است. این فتنه اقتصادی با فتنه 88 تفاوت ماهوی ندارد؛ یک اتاق فرمان مجهزی در بیرون دارد که این بار آشکار است و یک هدفگیری واحد است. در فتنه 88 آمریکا و رژیم صهیونیستی و اروپائیان با یک جناح سیاسی داخل کشور و عوامل میخواستند مردم را به خیابان بکشند و تحت این شرایط که رای من کو؟ هدف هم رای من نبود، دنبال دیکتاتوری سکولار بودند.
در فتنه امروز اقتصادی باز هم میخواهند مردم را به خیابان بکشانند اما به جای اینکه بگویند رای من کو، میگویند پول من کو؟ باز همان هدف را دنبال میکنند. پس این فتنه همان فتنه است. اتفاقاً چیزی که جالب است، این است که برخی کسانی که در فتنه 88 نقش کلیدی داشتند در این جریانات اقتصادی هم آدمهای کلیدی بودند و شاید هم هستند.» +
غیر از سابقه اشاره شده که بحث پیرامون آن به اقتراح و قضاوت مخاطبان محترم نیاز دارد؛ پرسش چند سؤال از علی صنیعخوانی ضروریست:
یکم: چهرههای جریان چپ چگونه داعیه کار خیر برای مردمان جنوب شهر را دارند در حالی که علیالاثبات و به گواه اسناد موجود معتقدند مردم لشکر قابلمه بدست و فرومایگانی هستند که بهتر از هرکس ماکیاولی است که میداند با آنها چطور برخورد کند؟! کار خیر با این اعتقادات عجیب و غریب و مردمکوب چه سنخیتی دارد؟
دوم: چرا این کارهای خیر صرفاً معطوف به جنوب تهران است؟ و چرا در جنوب کرمان و بندرعباس و سیستان و بلوچستان و خوزستان خبری از آنها نیست؟!
آیا این مسئله میتواند به گفتههای تقی آزادارمکی، جامعهشناس اصلاحطلب که زمانی گفته بود تهران پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است ربط داشته باشد یا خیر؟!
و سوم: چرا دوستان آقای صنیعخانی پیش از این اهل کار خیر آشکار نبودهاند؟!
انقلاب ما 40 سال عمر دارد و آقایان باید توضیح بدهند که چرا در 38 سال گذشته نیازی به تشکیل ستاد در جنوب شهر تهران نبوده است؟! در واقع چه مصلحتی ایجاب کرده است که در پیامد روی کار آمدن دولتی که اصلاحطلبان بر سر کار آوردند و کارنامه اقتصادی ضعیفی هم داشته است؛ شاهد تشکیل ستادهای خیریه اصلاحطلبان در جنوب تهران با رفت و آمد معمّرین امنیتی بالانشین باشیم؟
در پایان شاید بد نباشد این نصیحت مرحوم آیتا… بهجت به «شهرام جزایری» که با عنوان یک فرد خیّر متقاضی دیدار با معظمله بود را مجدداً یادآوری کنیم که فرموده بودند: «برو و از کارهای خیری که انجام دادهای توبه کن»!
***
1_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/246630
2_ mshrgh.ir/706209
3_ mshrgh.ir/926796
4_https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-1099749
5_https://www.isna.ir/news/96050503000/
6_mshrgh.ir/916832
7_mshrgh.ir/905569