بعد از دو روز تعطیلی جشنواره و در میانه دو تعطیلی سرتاسری، روز آخر جشنواره از راه رسید. آن هم در حالی که تهران یکی از خلوتترین روزهایش را میگذراند و پاکترین هواها را به خود میدید. فریدون جیرانی، تورج اصلانی و محمدحسین مهدویان سه نفری بودند که نمایش فیلمهایشان طبق قرعه افتاده بود به روز آخر.
«آشفتهگی» فریدون جیرانی از حیث تصویری میتوانست ادامهای بر «خفهگی» فیلم قبلی او باشد. البته از حیث املایی هم جدا نوشتن آشفته و خفه از گی شباهت دیگر این دو فیلم بود. اما هرچقدر «خفهگی» بعد از چندین سال تحسین و ستایش برای جیرانی دربرداشت اما «آشفتهگی» بعید است برای جیرانی موفقیت ارزیابی شود. این قدر کادرهای کج در فیلم زیاد هستند که موقع تماشای آن بهتر است ستونی یا دیواری را با دست بگیرید تا سقوط نکنید.
جیرانی در پاسخ به انتقادات درباره فیلم خود توضیحاتی داد. او گفت قهرمان فیلمش از داخل ژانر میآید نه از داخل جامعه و به همین دلیل فضای فیلمش انتزاعی است و به فضای کوچه و خیابانهای عادی بیارتباط است. تحول قهرمان داستانش هم به خاطر ویژگیهای فیلمهای جنایی است که احتیاج به قطب خیر و قطب شر دارند. اما در مجموع عموم منتقدان اعتقاد داشتند «آشفتهگی» آشفته است و داستانی که فریدون جیرانی برداشته در ایران قابل ساخت نبوده و بهتر است از ابتدا دنبال چنین داستانی نمیرفت.شاید مثبتترین نکته کنفرانس خبری فیلم فریدون جیرانی جایی بود که او از قصدش برای بازسازی فیلم «دلهره» خاچیکیان خبر داد. فیلمی که به گفته او ریسک کارگردان در آن به یادش مانده و نیت ادای دین به خاچیکیان و سبک کارگردانی او را دارد. رفتن به فضای فیلمی مثل «دلهره» درست ترین انتخاب برای فریدون جیرانی است که هم دلبسته تاریخ سینمای ایران است (و حافظه حیرتانگیزی درباره تاریخ این سینما دارد و حسابی پژوهش کرده) و هم دلبسته سینمای ژانر. سینمای قابهای کج و افههای دوربین سینمای جیرانی نیست.
«حمالطلا» کثیفترین فیلم جشنواره بود. البته نه به معنی قصد و غرضهای سیاسی پشت آن و نه به معنای ساخته شدن با پولهای کثیف. بلکه بخش زیادی از فیلم بین مدفوعها میگذشت. کارگردان با لذت یک استخر پر از محتویات چاه فاضلاب را در نمای نزدیک نشان بیننده میداد و شخصیتهای فیلمش تا زانو در مدفوع فرو رفته بودند و دائم از بوی بد شاکی بودند. حمال طلا اصطلاحی برای کاری است که معمولا به آن “کیفی” میگویند. کیفی کسی است که با یک کیف حفاظتشده مقادیر باارزش طلا را از کارگاههای طلاسازی به بازار طلا و بالعکس منتقل میکند. این شغل درآمد خیلی خوبی دارد اما خطر جانی دارد و طعمهای برای دزدهاست. کیفی فیلم هم مورد خفتگیری قرار میگیرد و در یک نقشه دیوانهوار پولی قرض میکند تا چاه کارگاه طلاسازی را تخلیه کند. شغل دوم فیلم “قالکاری” است که آن هم توضیح خودش را دارد. فیلم را تورج اصلانی ساخته که فیلمبرداری صاحب سبک است و معمولا در همه فیلمها کارش جدای از کیفیت فیلم به چشم میآید. اصلانی بعد از چندسال کار کردن خارج از کشور به ایران برگشته و امسال «قسم» را به عنوان فیلمبردار و «حمال طلا» را به عنوان کارگردان داشت.
نشست خبری فیلم زیر سایه حملات منصور سهرابپور تهیهکننده آن به مسعود فراستی قرار گرفت. آن هم درباره انتقادات فراستی به فیلم قبلی خودش به عنوان تهیهکننده یعنی «درخونگاه». سهرابپور گفته بود: “موضوعی که میخواهم به آن اشاره کنم انتقاداتی است که در یک هفته اخیر در مورد فیلم «درخونگاه» مطرح و یک حمله تمام عیار به کار شده است. مخصوصا در برنامهای که در آن یک شبهمنتقد که مشخص است از جایی ساپورت میشود و ظاهر خشنی هم برای خودش درست کرده است تا رعب و وحشت ایجاد کند، در آن به آثاری که این همه برای ساخته شدنش تلاش شده، توهین میکند.” و به سابقه فراستی هم اشاره کرد که “همه سابقهاش را میدانند.” فراستی تصویر یک منتقدِ از همه چیز متنفر از خودش ساخته و این تصویر خیلی خوب هم کار کرده برایش. اما به هرحال اهالی سینما باید بدانند که وظیفه هیچ منتقدی تشکر از “این همه زحمتی که برای ساخته شدن فیلمها شده” نیست.
در پایان نشست خبری هم تورج اصلانی درباره ادامه کارش گفت به عنوان فیلمبردار کار در سینمای خارج از ایران را میپسندد اما در ایران دوست دارد درباره جغرافیا و فضایی که میشناسد کار فرهنگی کند. امیدواریم کیفیت کار فرهنگیاش بالاتر از اینی که دیدیم برود!اما محمدحسین مهدویان و گروه حالا دیگر پرحاشیهشان از نظر قرعه حسابی بدشانس بودند و روز آخر سانس آخر نوبت بهشان رسید. فیلم عظیم دو ساعت و ربعیشان میخکوبکننده بود. و خیلی خشن. و البته پیچیدهتر از ماجرای نیمروز یک. این بار دوربین او فقط گروه امنیتی را نشان نمیداد و داخل پایگاه اشرف و گروه مجاهدین خلق هم میشد و داستانی عاطفی هم وسط فیلم قرار گرفته بود.
با وجود تفاوتهای بین ماجرای نیمروز یک و دو که عمدتا فیلم دومی را بالاتر قرار داده، رفتار مهدویان اما بیشتر شبیه رفتارش بعد از فیلم لاتاری بود. ابراهیم امینی فیلمنامهنویس و بازیگردان و محمدحسین مهدویان کارگردان درباره مراحل تحقیق و تخمین زدن آینده کاراکترهای فیلمش از سال 60 تا 67 توضیح دادند و مهدویان گفت برنامهای برای «ماجرای نیمروز 3» ندارد. حداقل فعلا ندارد.
خبرنگاران درباره جوایز احتمالی فیلم سوالات تحریککنندهای پرسیدند و عوامل فیلم هم افتادند در این چاه و جوابهای تحریککننده دادند. جواد عزتی گفت که اگر واکنش مناسب به جایزه نگرفتن بلد بود الان جایگاه محکمتری در سینما داشت و مهدویان گفت در جشنواره فجر هر چیزی ممکن است حتی دیده نشدن جلوههای بصری فیلم ما.
هادی حجازیفر هم صریحا درباره عدم حضورش در فیلم «قصر شیرین» که منجر به جایگزین شدنش با حامد بهداد شد توضیح داد و گفت به علت دیر استارت خوردن «رد خون» این اتفاق افتاده و دلیل دیگری نداشته. او هم مثل نوید محمدزاده گفت زمانی باید استراحت کند و کار خودش را دوباره ارزیابی کند و بنابراین در سال آینده کمکار خواهد بود.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
45