ماهان شبکه ایرانیان

دوچرخه‌سواری برای شهر بی‌دود

حالا اسمش را ورزش‌کردن بگذاریم، وزن کم‌کردن، تفریح کردن، آلودگی ایجاد نکردن و اینها، فرقی نمی‌کند

دوچرخه‌سواری برای شهر بی‌دود

حالا اسمش را ورزش‌کردن بگذاریم، وزن کم‌کردن، تفریح کردن، آلودگی ایجاد نکردن و اینها، فرقی نمی‌کند. هرکسی قطعا با یک دلیل و نظری ثبت‌نام می‌کند، نرم‌افزارش را نصب کرده و از دوچرخه‌ها استفاده می‌کند. من هم نرم‌افزارش را نصب کردم و ثبت‌نام کرده و از دوچرخه‌ها استفاده کردم.

به گزارش به نقل از روزنامه فرهیختگان ،بعضی مسافت‌ها طولانی نیست، یعنی نه آنقدر طولانی است که ماشین‌لازم باشیم، نه آنقدر کوتاه که خط یازده را انتخاب کنیم و قدم‌زنان طی مسیر کنیم؛ ترافیک و شلوغی و صرفه‌جویی در وقت و هزینه هم که جای خود.

برای این مسافت‌ها، آدم چشم و دلش برای دوچرخه‌سواری و این موتوربرقی‌های کوچک جدید پر می‌زند؛ بی‌عذاب‌وجدان از آلوده کردن هوا و دامن زدن به ترافیک و ورزش نکردن و تنبل شدن و اینها، رکاب می‌زنیم، لذت می‌بریم و تمام.

لذت دوچرخه‌سواری در شهر

هفته پیش بود که وقتی داخل اتوبوس نشسته بودم، یکی از این دوچرخه‌سوارها را دیدم. با خیال راحت، گاهی داخل پیاده‌رو و گاهی لابه‌لای ماشین‌ها بدون‌توقف حرکت می‌کرد. هندزفری داخل گوشش بود و لذت می‌برد. اتوبوس‌سواری هم جزء حمل‌ونقل‌های عمومی خوب شهری است اما دوچرخه چیز دیگری است. خاطره‌بازی سال‌های دور و حس و حال رکاب‌زدن وسوسه‌انگیز بود.

نرم‌افزارش را نصب کردم، صد و چند تومان ودیعه و بیمه‌اش را پرداخت کردم. حالا من هم می‌توانستم دوچرخه‌سواری کنم. میدان فردوسی پیاده شدم و به لطف نقشه‌ای که داخل نرم‌افزار بود، نزدیک‌ترین دوچرخه را پیدا کردم و سوار شدم و به سمت محل‌کارم حرکت کردم. پروسه ثبت و بازکردن قفل دوچرخه و آغاز حرکت طولی نکشید؛ همه‌چیز خوب بود.

به محل کارم رسیدم و مبلغ 1500 تومان را پرداخت کردم؛ حالا هم حسابی نفس زده بودم و ورزش کرده بودم و هم ترافیک را تحمل نکرده بودم و هم دخلی در ایجاد آلودگی هوا نداشتم؛ همه‌چیز خوب بود.

خانه دوچرخه‌ها، متروکه‌های کم‌دوام

خانه دوچرخه‌ها را یادمان نرفته است. هنوز هم بقایای بعضی از آنها برجای مانده، بقایایی که البته شباهتی به خانه دوچرخه ندارند و بیشتر شبیه متروکه‌هایی هستند برای زباله‌انداختن. خانه دوچرخه‌ها خیلی زود بلااستفاده شدند.

استقبال خاصی ایجاد نکردند و خیلی زود هم متروکه شدند و نه کمکی به مردم کردند و نه کمکی به کاهش ترافیک و آلودگی هوای پایتخت. همین چند سال پیش بود که با ارائه اصل و کپی کارت ملی، اصل و کپی شناسنامه، تکمیل فرم قرارداد و عکس و مبلغی پول و گاهی سفته و ... بعد از یک‌ماه اجازه داشتیم از کانکس‌هایی که در برخی مناطق شهر تهران قرار داده شده، از 8 تا 19 عصر دوچرخه اجاره کنیم. باید دوچرخه‌ها را هم در ساعت مقرر بازمی‌گرداندیم و تحویل خانه دوچرخه‌ها می‌دادیم و...

چرا خانه دوچرخه شکست خورد

همانطور که گفتیم، خانه دوچرخه خیلی زود خانه زباله و متروکه شد و دیگر کسی چشم امیدی به دوچرخه‌سواری در تهران نداشت تا اینکه این دوچرخه‌های جدید جایگزین شد. خانه دوچرخه تجربه تلخی بود که البته می‌تواند چراغ راه دوچرخه‌های جدید باشد؛ دوچرخه‌هایی که بسیاری از نواقص قبلی‌ها را ندارد و همان‌ها تبدیل به مزیت‌های آن شده‌اند.

شما برای استفاده از دوچرخه‌های جدید لازم نیست به جای خاصی مراجعه کنید. تمام اتفاقات و قرارداد داخل گوشی همراه شما می‌افتد و نرم‌افزاری که نصب می‌کنید. اما از این مهم‌تر نکات دیگری است که باید گفته شود. دوچرخه‌های نارنجی‌رنگ این روزهای تهران را می‌توانید هرجایی که خواستید، یعنی هر منطقه‌ای از تهران داخل پیاده‌رو‌ها پارک کنید، این حتی برای شما امتیاز دارد.

البته پارک کردن در خیابان‌ها ممنوع است و پارک کردن در ایستگاه‌های مخصوص هم امتیاز بیشتری دارد. قفل مخصوص را می‌بندید و دوچرخه را در پیاده‌رو رها می‌کنید تا نفر بعدی در همان حوالی وقتی موقعیت دوچرخه را از روی نقشه موجود در نرم‌افزار پیدا کرد، از آن استفاده کند.

پس دیگر لازم نیست حتما دوچرخه‌ها را به ایستگاه مخصوص برگردانید و به دردسر بیفتید، محدودیت ساعت هم وجود ندارد. این تمام ویژگی‌های این نارنجی‌ها نیست، برخلاف دوچرخه‌های سابق تهران، خانم‌ها هم می‌توانند به راحتی از این دوچرخه‌ها استفاده کنند و دیگر دوچرخه‌سواری محدود به استفاده آقایان نیست.

از مزیت‌ها گفتیم، حالا کاستی‌ها

طرح علی‌رغم سابقه‌ای با شکل و شمایلی دیگر، باز هم طرحی نوپا و جدید به حساب می‌آید. هنوز آنطور که باید امتحانش را پس نداده با این همه اما تا اینجا همه‌چیز تقریبا خوب پیش رفته است. دنده‌ای‌نبودن دوچرخه‌ها که استفاده از آنها را در مناطق شیب‌دار سخت و تقریبا غیرممکن می‌کند نکته‌ای است که می‌توان از آن به‌عنوان بزرگ‌ترین ایراد نام برد.

به هرحال تهران شهر مسطحی نیست و خصوصا مناطق شمالی شهر که از قضا ترافیک بسیاری هم دارند با وجود نیاز شاید نتوانند استفاده مفیدی از این دوچرخه‌های ساده کنند.

کمبود ایستگاه‌ها هم خصوصا در مناطق شرق و جنوب و شمال تهران می‌تواند ایرادی باشد که البته باید صبر کرد و دید در آینده چه تصمیمی در این‌باره اتخاذ خواهد شد. به هرحال هنوز خیلی هم از میهمانی این نارنجی‌های دوست‌داشتنی شرکت بیدود در شهر تهران نمی‌گذرد.

محکوم به تغییریم

آلودگی بیش‌ازحد و خطرناک هوای تهران، آسیب‌هایی که این آلودگی وارد می‌کند، ترافیک‌های طاقت‌فرسا و کلافه‌کننده خیابان‌ها و هزینه بالای کرایه‌ها با وضعیت اقتصادی موجود، همه و همه استفاده از وسیله حمل‌ونقلی که در کنار راحتی، حس خوب و پاکی را به فرد و شهر هدیه کند، اجتناب‌ناپذیر کرده است.

اینجاست که سوای وسایل حمل‌ونقل عمومی استفاده از دوچرخه‌ها می‌تواند این خواسته را ارضا کند. بیگانگی شهروندان با این نوع حمل‌ونقل می‌تواند یکی از چالش‌های پیش‌روی متولیان آن باشد، با این همه تبلیغ و تغییر گزاره‌ای است که خیلی زود باید اتفاق بیفتد و تهران و ما به آن نیاز داریم.


بهتر این بود که در قالب این نوشته با یکی از مسئولان شرکت پاک‌چرخ ایرانیان (بیدود) متولی دوچرخه‌های اشتراکی پایتخت گفت‌وگو کنیم، اما به هر دلیلی تلاش چندباره و دو، سه هفته‌ای ما برای گفت‌وگو با مسئولان این شرکت بی‌نتیجه ماند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان