این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان که متولد اول فروردین سال 1339 است در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در سال 97 اظهار کرد: اینبار این سورنا باید از آن سمت نواخته شود؛ یعنی الان اصلا نمیتوان بحث فرهنگی کرد. در حال حاضر بحث ادبیات کودک و نوجوان بحث ثانویه است؛ مشکلی که وارد حوزه نشر شده و دامن ادبیات کودک را هم گرفته است، مشکل پولشویی و وضعیت اقتصادی است که تاثیرش را روی وجه فرهنگی ادبیات کودک هم گذاشته است. چون اگر پولشویی، فساد و گرانی وارد ادبیات و کتاب شود خیلی از مردم، اولین چیزی را که از سبد نیازهایشان حذف میکنند کتاب است. نمیشود هم آنها را سرزنش کرد، چون کسی که بچهاش مریض است و به کتاب هم نیاز دارد، قطعاً اول بچه را دکتر میبرد تا اینکه بخواهد برایش کتاب بخرد. این است که خیلی حوزه ضربهپذیری است.
حجوانی با بیان اینکه نویسندهها و تصویرگرها با از خودگذشتگی در این حوزه کار میکنند که برایشان درآمدزا هم نیست، گفت: آنچه در این حوزه رخ داده، مستندش حرفی است که آقای آموزگار، رئیس سابق اتحادیه ناشران زدند، که هم شفاهی به من گفتند و هم در اخبار از قول ایشان خواندم که 200 هزار تن کاغذ با ارز دولتی وارد کشور شده است تا در بین ناشران توزیع شود. اما فقط 16 هزار تن کاغذ بهدست ناشران رسیده است و بقیهاش هم معلوم نیست که کجا رفته و کسی هم پاسخگوی آن نیست. این مشکلات ناشی از فساد است که شاید در بیشتر کشورها هم وجود داشته باشد، اما متاسفانه در کشور ما اینها دست بالا را دارند.
او به چاپ غیرمجاز کتابها نیز اشاره کرد و افزود: یک پدیده دیگر، پدیده آدمهایی است که میآیند و میبینند که چه کتابی از هر ناشر گل کرده است تا آن را بهصورت غیرمجاز منتشر کنند و به فروش برسانند. وقتی یک اتفاق اینجوری میافتد، طبیعی است که در فرهنگ هم تاثیر میگذارد و ما با پدیدهای روبهرو میشویم به نام تولید سریدوزی در ادبیات. مولفی که بخواهد در تهران زندگی کند، با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی، اگر سفارشهای زیادی هم از سوی ناشران داشته باشد که البته حالا این سفارشها خیلی کم شده، طبیعی است که روی کیفیت کتابها تأثیر میگذارد.
مترجم کتاب «سفر باورنکردنی ادوارد» و نویسنده کتاب «الف دال میم» در ادامه گفت: سه گروه نویسنده، تصویرگر و والدینی که میخواهند کتاب برای کودکانشان بخرند، با شرایط موجود در تنگنا قرار میگیرند و صدمهاش هم به فرهنگ میخورد. ما عادت داریم معمولاً وارد این بحثها نشویم چون فکر میکنیم در شأن ما نیست و ما باید درباره نظریههای ادبی و تکنیکهای نوشتن و کیفیت آثار صحبت کنیم و بیشتر دوست داریم که سراغ علاقه اصلیمان برویم چون کار ما که کار اقتصادی نیست و این باعث شده که دامنهمان را بالا میگیریم. چون میگوییم که به ما ارتباطی ندارد، البته واقعاً هم به ما ارتباطی ندارد. اما وقتی اقتصاد دارد تاثیرش را روی فرهنگ میگذارد، نمیشود به این ریشهها اشاره نکرد و من نمیدانم که مسئول اینجور چیزها در این کشور کیست؛ کشوری که قوه قضاییهاش در چیزهای دیگر قوی اما در این چیزها دارد ضعیف عمل میکند و هیچ مسئولی پاسخگوی این چیزها نیست، طبیعی است که فرهنگ آن هم آسیب میبیند.
حجوانی سپس ادامه داد: چون شب عید است و کمی هم باید حرفهای خوب زد میگویم که ما در این حوزه چهرههای جدیدی داریم که خیلی خوب کار میکنند. البته بعضیهایشان قبلا هم بودهاند. همانند آرمان آرین، حدیث لزرغلامی و نوید سیدعلیاکبر. چهرههای جدیدی هم مثل زهرا شاهی، مریم عزیزی و مهدی رجبی هستند. ارزش این کارها در آینده مشخص میشود. ما اصولاً ادبیات تالیفیمان ضعیف است و ترجمهها بازار را اشغال کردهاند. شاید چارهای هم نیست، چون بالاخره بچهها کتاب خوب میخواهند. تا اندازهای میتوان طرف تالیف را گرفت. وقتی کتاب ترجمه بهتر و موثرتر عمل میکند، خصوصا که در جاهایی روی تالیف هم تاثیر میگذارد و مولفان هم خودشان را بالا میکشند و کار را جدی میگیرند.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با تشبیه رقابت آثار تالیف با ترجمه به مسابقات تدارکاتی، اظهار کرد: ما همیشه در این زمینه فقیر بودهایم. مولفان ما وقتی شانه به شانه مترجمان آثار خوب دنیا، خودشان را محک بزنند، قطعاً کارشان ارتقا پیدا میکند. پیشرفتهایی که من دارم از آنها میگویم هیچ ربطی به سیاستگذاریهای درست در این زمینه ندارد و مربوط به تلاشهای شخصی افرادی است که کشورشان را دوست دارند و به خوبی در این زمینه کار میکنند.
مهدی حجوانی در سالروز تولد خود، در پاسخ به اینکه چرا ادبیات کودک و نوجوان را برای کار خود انتخاب کرد، گفت: اگر بخواهم از این حرفهای کلیشهای بزنم باید بگویم که واقعاً ادبیات کودک من را انتخاب کرده است، من ادبیات کودک را انتخاب نکردم. من هیچوقت یادم نمیآید که علاقه خاصی به ادبیات کودک و نوجوان داشته باشم. کتاب را دوست داشتم اما ادبیات کودک مسئله من نبود. یک دلیل گرایش من به آن این است که کودکی خیلی رضایتبخشی نداشتم. خوب درس نخواندم و مشکلات زیادی هم در آن دوره داشتم. زندگی سختی هم داشتم. یکی از دلایل انتخاب این حرفه این بود که میخواستم یک حرکت جبرانی داشته باشم و بلاهایی که سر من آمده، سر بقیه بچهها نیاید. یک دلیل دیگر آن هم این است که ما در شرایط و روزهای انقلاب بهدنیا آمده بودیم و میخواستیم دنیا را عوض کنیم.
او افزود: حتی دلیلم برای انتخاب رشته علوم تربیتی هم همین ایجاد تغییر و تحول بود. ما فکر میکردیم قرار است خیلی چیزها را تغییر بدهیم، البته خیلی چیزها هم ما را تغییر داد. البته باید بگویم که شرایط اجتماعی و اطرافیان هم موثرند. اگر دوستان و اطرافیان مرا به این کار سوق نمیدادند، شاید به حوزه بزرگسال گرایش پیدا میکردم.
این نویسنده در پایان درباره آرزوی خود برای سال جدید نیز گفت: آرزویم برای سال جدید این است که امیدوارم مردم از شرایط فعلی نجات پیدا کنند؛ شرایطی که ناخواسته درگیر آن شدهاند و ناشی از مشکلات داخلی و خارجی است. امیدوارم تندرویهایی که دامن کشور را گرفته از بین برود و صلح و درک متقابل در گروههای مختلف کشور ما جایگزین آن شود.