شناسه : ۱۵۶۲۵۸۹ - چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۱۵
توقف «اعدام در ملاء»؛ عیدی رئیسی به مردم؟
یازده سال پیش، یعنی در نهم بهمن ماه ۱۳۸۶، رئیسِ وقت قوۀ قضائیه با صدور بخشنامهای، اعلام کرد: «اجرای اَحکام اعدام به صورت علنی، تنها با موافقت رئیس قوۀ قضائیه و بنا بر ضرورتهای اجتماعی امکانپذیر خواهد بود»
یازده سال پیش، یعنی در نهم بهمن ماه 1386، رئیسِ وقت قوۀ قضائیه با صدور بخشنامهای، اعلام کرد: «اجرای اَحکام اعدام به صورت علنی، تنها با موافقت رئیس قوۀ قضائیه و بنا بر ضرورتهای اجتماعی امکانپذیر خواهد بود».
به گزارش به نقل ازخبرآنلاین آیتالله هاشمی شاهرودی از سال 1378 تا سال 1388 ریاست قوۀ قضائیه را بر عهده داشت، و در اواخر ریاستش بر قوۀ قضائیه (نهمین سال)، به این نتیجه رسید که گویا آسیبها و زیانهای اجرای مجازات اعدام در ملاء عام بیش نیکیهای آن برای جامعه است.
اما اجرای این بخشنامه عمر کوتاهی داشت و در غیاب انباشت تجارب و تداوم آزمون و خطا، با ریاست آیتالله صادق آملی لاریجانی بر قوۀ قضائیه صدور حکم اعدام در ملاء عام از سرگرفته شد.
فقها، وکلا، روانشناسان و جامعهشناسان و کارشناسان رسانه و روابط بینالملل (بهویژه دیپلماسی عمومی/ فرهنگی) دربارۀ ابعاد مختلف (داخلی و خارجی) اجرای مجازاتهای سالبۀ حیات در ملاء عام، بسیار گفتهاند - که تکرارشان ملالآور است.
فقط کافی است مدافعان اجرای مجازات در ملاء عام، به این پرسش بیندیشند (و آن را قیاس باطل ندانند) که آیا این گونه اجرای مجازات مانند قمهزنی (تطبیر) موهن نیست؟ (چه «وهن دین» را مستند حرمت بدانیم یا نه)
از آنجا که در مجموع، اجرا مجازات در ملاء عام، رکن مجازات نیست و جزء اختیارات قاضی است، امید است ریاست جدید قوۀ قضائیه،
با نظر به تجارب گذشته بهویژه بخشنامۀ مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی،
بررسی مجدد پیامدهای مجازات در ملاء عام،
توجّه به نظر کارشناسان علوم انسانی و اجتماعی،
اثرسنجی تنبیه بر شاهدان مجازات در خیابانها و میادین شهر، و
تحلیل بازتابهای رسانهای این اقدامات و بهرهبرداریهای دینستیزان و مخالفان حکومت دینی،
در اجرای مجازات اعدام در ملاء عام تجدید نظر کنند.
پ.ن. :
* مهمترین استدلال موافقان اجرای مجازاتهای سالبۀ حیات (به دار آویختن و سنگسار) در ملاء عام، فراز پایانی آیۀ دوم سورۀ نور است: «لیَشهَد عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِنالمُؤمِنیِن»؛ در اجرای حدّ زنا، «گروهی از مؤمنان در کیفر آن دو حضور یابند».
در تفسیر آن آیۀ شریف میتوان پرسید، «طائفه» بر چه تعداد از افراد اطلاق میشود؛ قرآن کریم چه کسانی را «مؤمنان» میداند؛ آیا در خیابان و میدان شهر امکان گزینش شهود وجود دارد؟؛ «گروهی از مؤمنان»، شامل کودکان و نوجوانان هم میشود؟؛ آیا آشکار/ علنیبودن، ضرورتاً یعنی ملاء عام؟