مقصود اسعدیسامانی تاکید کرده است که بهرغم این مساله تاکنون هیچیک از پروازهای هواپیماهای ایرانی به دلیل عدم تأمین سوخت لغو نشده است. گفته میشود پس از خروج آمریکا از برجام با توجه به اینکه بسیاری از شرکتهای سوخترسان هواپیما چندملیتی هستند و سهامدار آنها افراد آمریکایی هستند یا با آمریکاییها مراوده دارند، اعلام کردهاند که به شرکتهای هواپیمایی ایرانی سوخترسانی نخواهند کرد؛ این روند با عدم سوخترسانی به هواپیماهای ایرانی در ترکیه آغاز شد و به نظر میرسد اکنون به بسیاری از کشورها سرایت کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، در گفتوگو با کاپیتان هوشنگ شهبازی- کارشناس ارشد صنعت هوانوردی- به پیامدهای این روند برای شرکتهای هواپیمایی ایران پرداخته و دورنمای صنعت هوانوردی ایران در سایه چنین تحریمهایی را بررسی شده است که در ادامه میخوانید.
اکنون برخی از کشورهای اروپایی و همسایگان ما در حاشیه خلیج فارس به هواپیماهای ایرانی سوخترسانی نمیکنند؛ آیا این امر را میتوان نوعی کارشکنی دانست یا آنکه روند تحریمها این شرایط را ایجاد کرده است؟
در تحریم قبلی هم چنین مسالهای را با این کشورها داشتهایم و این از نظر من طبیعی است. این سوخت ندادن شرکتهای خصوصی که با آمریکا کار میکنند به هواپیماهای ایرانی، آن هم وقتی آمریکا ایران را تحریم کرده بسیار طبیعی است. مثلا هواپیمای ما میخواهد از اینجا بلند شود و برود لندن و بازگردد؛ این روند مستلزم آن است که در لندن سوخت بگیرد اما در لندن شرکتهای سوخترسان با آمریکا کار میکنند. اینها شرکتهای دولتی اروپایی نیستند، شرکتهای خصوصی اروپایی هستند. شرکتهای خصوصی از ترس آمریکا سوخترسانی به هواپیماهای ایرانی را متوقف میکنند. یعنی با ایرانایر، تابان، ماهان، زاگرس و دیگر ایرلاینهای ما کار نمیکنند؛ به خاطر ترسشان از جریمههای آمریکا، سوخت نمیدهند؛ و همینطور کشورهای دیگر و طبیعی هم هست و جای تعجب ندارد. حالا آقای سامانی لطف کردهاند و گفتهاند کارشکنی میکنند؛ خیر، کارشکنی یا کمکاری نمیکنند؛ مساله، تحریم است. این مساله مانند تحریم نفت است؛ آمریکا معافیتهای این هشت کشور را هم تمدید نکرده است. شرکای تجاری ما یعنی همان هشت کشور مشتری نفت ایران، از ترس جریمهشدن توسط آمریکا طبعا نمیآیند از ما نفت بخرند و این حلقه محاصره آمریکا دارد دائما تنگتر میشود. در مورد هواپیمایی هم تنگتر میشود.
پس آیا میتوان گفت بخشی از این عدم سوخترسانی مربوط به سهامهایی است که آمریکا در این شرکتهای سوخترسان دارد و بخشی هم به خاطر نگرانیهایی است که این کشورها از آینده اقتصادی خود دارند؟
بله کاملا درست است. همه دنیا وقتی میبینند اگر بخواهند با ایران کار کنند جریمه خواهند شد، احتیاط میکنند. حتی برایان هوک صحبت کرده و گفته کشورهای جهان یا باید فقط با ایران کار کنند یا فقط با آمریکا کار کنند. با هر دو نمیشود کار کنند. نمیشود با ما کار کنند و به ایرانیها هم سوخت بدهند. اگر با ما کار کنند تمام سرویسهایشان نسبت به ایران قطع خواهد شد و باید آن را قطع کنند. اتحادیه اروپا در مقابل آمریکا با ما چه کرد؟ نمیتوانند از ترس تحریمهای آمریکا با ما کار کنند. اگر بخواهند کار کنند جریمه میشوند و شرکتهای هواپیمایی هم مستثنی نیستند.
در صورت تداوم این روند، هواپیمایی ایران چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟
مسلما هزینه پرواز افزایش پیدا میکند. برای مثال یک هواپیما از ایران میخواهد به مقصدی خاص پرواز کند؛ باید بنزین مورد نیاز از اینجا تا مقصد را حمل کند و علاوه بر آن باید بنزین مسیر بازگشت را نیز در باک خود تانکر کند. یعنی باید بسیار سنگین رفت و آمد کند که این روش، مصرف سوخت بالایی را تحمیل خواهد کرد و جایی هم برای مسافر نخواهد داشت و در نهایت هزینه پرواز بهشدت بالا میرود. یا در مسیر بازگشت از مقصدی مانند لندن، تانکر هواپیما سوخت کافی را تا یک کشور ثالث دارد و باید در کشور ثالث یک بار دیگر بنشیند و بنزین بزند تا به ایران برسد؛ یعنی هزینه مسافرت بسیار گرانتر میشود و چون شرکتها چنین سرمایهای ندارند، این هزینه اضافه را به مسافر تحمیل میکنند و قیمت بلیت پروازهای خارجی باز هم گرانتر خواهد شد. طبیعتا شرکتهای مسافربری آرامآرام ورشکسته خواهند شد. چون هم هزینهها افزایش خواهد یافت و هم مسافر کم خواهد شد و هم بلیتها افزایش قیمت خواهد داشت و این روند به نظر من طبیعی است.
به نظر میرسد که اکنون ایرلاینهای کشورهایی مانند ترکیه و قطر از این موضوع استقبال میکنند و درصدد هستند این خلأ را پر کنند. آیا ممکن است مسافران ایرانی به سمت ایرلاینهای ترکیه و قطر بروند؟
ممکن نیست بلکه حتما همین طور است! سالهای سال است که مسافران ایرانی را ایرلاینهای کشورهای حاشیه خلیج فارس استفاده میکنند و رشدی که در این سالها ایرلاینهای اماراتی و قطری و ترکیه داشتهاند به دلیل حمل همین مسافرانی است که در حقیقت سهمیه ایران هستند. همه اینها را سالها قبل ما جابهجا میکردیم. من باز هم تاکید میکنم که در سال 2015 درآمد هواپیمایی امارات با آن وسعت اندک جغرافیایی برابر فروش یک سال نفت ایران بود؛ ترکیه هم همینطور. هم به دلیل قوانین سرسختانه و هم به دلیل اینکه سیستم حمل و نقل هوایی مناسبی نداریم توریستهای ما را هم آنها جذب میکنند. هوانوردی توسعه گردشگری، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایجاد میکند. وقتی هواپیمایی را به این صورت سرسختانه تحریم میکنند همه اینها از ایران پر میکشند و در کشورهای حاشیه خلیج فارس مینشینند. کاملا درست است؛ آنها از این امر بسیار خوشحال هستند. شاید در ظاهر نشان ندهند اما در باطن تمام منافع ما را به کشورهای خود جذب میکنند.
از زمان خروج آمریکا راهاندازی کانال ارتباطی ایران و اروپا مطرح است. این امر تا چه حد میتواند راهگشا باشد؟ آیا شرکتهای کوچک و متوسط اروپایی میتوانند وارد همکاری با ایران شوند و سوخترسانی را انجام دهند؟
من فکر نمیکنم آن اتفاقی که ما انتظار میکشیم رخ دهد. در واقع انگار آنها دستشان را در دهان و بینی کسی گذاشتهاند تا خفهاش کنند بعد میگویند حالا به اندازه یک نی راه بگذاریم که بتواند نفس بکشد. انسان با یک نی نمیتواند زنده بماند مگر برای مدتزمان کوتاه؛ اما پس از آن قطعا خواهد مرد چون اکسیژن مورد نیاز را تامین نمیکند. این کورهراهی که اروپاییها به هر دلیل ایجاد کردهاند و در ظاهر با ما کنار میآیند و مسائلی همچون اینستکس و بانکهای تعاملکننده با ایران را مطرح میکنند که به خاطر تامین غذا و دارو و کمکهای انساندوستانه ایجاد شده است، اینها راههایی برای کمک به ما نیست. البته شاید موقتا کمککننده باشد و شاید هم برای فریب دادن ایران باشد؛ اما راهی نیست که بخواهد نیازهای مردم و دولت ایران را برآورده کند. به نظر من آنها هم طبیعتا بعد از مدتی از تعاملات تجاری و اقتصادی با ایران کنار خواهند کشید.
به نظر شما اکنون راهکاری وجود دارد که ما به نوعی بتوانیم مشکل سوخترسانی به هواپیماهای ایرانی در کشورهای خارجی که تعدادشان رو به افزایش است را پشت سر بگذاریم؟
نه به نظر من هیچ راهی وجود ندارد مگر راههای کلان سیاسی، که آن هم بایستی در ردههای بالای نظام تصمیمگیری شود و الا ما هیچ راه دیگری نداریم.