به گزارش "ورزش سه"، دیگر از حد گذشته، یعنی خیلی وقت است که از حد گذشته. حالا فقط نمود و بروزِ غلیظتری پیدا کرده و رسما استادیومهای منزجرکنندهای داریم که هم لذت تماشای فوتبال را برای بینندگان پای تلویزیون زهر میکنند، هم کاربران فضای مجازی را با انتشار عکسها و فیلمهای درگیریهای وحشتناک، دلزده میکنند و هم حاضران در استادیومها را روانه هنگامهای از خوف و ترس میکنند.
این حد از خشونت، یکشبه و یکروزه پدید نیامده. این فرزند ناخلف، حاصل نطفه شومِ فحاشیهای کلامی است که حالا بزرگ شده و دست به سنگ میبرد و صندلی از جا میکند و سربازان نیروی انتظامی را پَرت میکند پایین!
*وقتی صفتِ "فرهنگی"، پشت نام هر باشگاه فوتبال، تنها عاریهای زینتی باشد.
*وقتی نونهالان و نوجوانان پای تماشای فوتبال از تلویزیون، با لبخوانی از خود بازیکنان، هرهفته چندین فحشِ خشک و آبدارِ جدید و در درگیریهای فیزیکیشان، چندین حرکت خشن یاد میگیرند.
*وقتی "نزاع"، دومین عامل مرگ و میر ایرانیان بعد از تصادفات رانندگی باشد.
*وقتی هفتهای را بدون تماشای دعوای شدید و چماقکشی در کوچه و خیابان و روزی را بدون شنیدن بددهنی و فحش این راننده به آن راننده سپری نمیکنیم.
*وقتی در آمارهای مختلف جهانی، رکوردهای غمگینترین و عصبیترین جوامع در دنیا را جابهجا میکنیم.
*وقتی هشتگها و کمپینهای #نه_به_خشونت تنها موجی گذرا میسازند و در عمل، نتیجهای جز "صفر" و "پوچ" ندارند.
*وقتی لذت تماشای فوتبال در کُریخوانیهای سخیف شش و چهار خلاصه میشود.
و هزاران "وقتی" دیگر، چرا باید از این همه کُشته و مجروح دادن هر هفته در استادیومها تعجب کنیم؟
"فرهنگسازی" عبارتی موهوم است. باور کنید! به آنها که کمربند بستن ما ایرانیان را نتیجه روندی حاصل از فرهنگسازی میدانند، سفت و محکم بگویید حرف بیربط نزنید! آنقدر موقع رانندگی جریمه شدیم و نقرهداغ شدیم تا کمربند بستیم. فرهنگسازی جز با اعمالِ شدیدِ "قانون" و "آموزش"، محقق نمیشود و هرکس بگوید "میشود"، فهمی از فرآیند تولید و تثبیت فرهنگ ندارد.
*مگر کاری دارد دوربینهایی که همه جای شهرها و جادهها کوچکترین رفتار ترافیکی و حتی حجاب شهروندان را کنترل و جریمه میکند، تماشاگران را آنچنان موشکافانه رصد کند که احدی جرات نداشته باشد دست از پا خطا کند؟
*مگر کاری دارد لیدرها آموزش درست ببینند و با کوچکترین تهییجِ منفی و تخلف، پشت دستشان داغ شود؟
*مگر کاری دارد شماره بلیتها و صندلیها آنچنان منظم شود که تماشاگر بداند آب خوردن او هم در حال ثبت و ضبط است؟
*مگر کاری دارد باشگاهها جریمههای نجومی بدهند برای ذرهای دست از پا خطا کردنِ هوادارانشان درون و بیرون استادیوم؟
هیچ کاری ندارد. ایکاش ارادهای فولادین باشد برای صیانت از "جان" آدمها!
این چه تماشای فوتبالی است؟ این چه تشویقی است؟ این چه هیجانی است؟ این چه فرهنگ و ورزش توامانی است؟
کُشته میدهیم و دهها مجروحِ سر و دست شکسته و حجم گستردهای از خسارت و تخریب! میفهمید؟ کُشته! که اگر در درگیریها نمُرده باشد و اُوِردُوز هم کرده باشد از ترکیب سنتی و صنعتی در مکانی ورزشی و پای تماشای فوتبال، که دیگر نور علی نور است! آنهم گاهی بعد از بازیهایی که نتیجهشان صفر-صفر است!!
محمدرضا یزدانپرست