النوادر اشعری مصدر حدیثی الکافی کلینی

کتاب سترگ الکافی نوشته محمد بن یعقوب کلینی از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری است، این اثر در مدت بیست سال تألیف شده است (نجاشی، ۱۳۶۵ش، ۳۷۷)

1- طرح مسأله

کتاب سترگ الکافی نوشته محمد بن یعقوب کلینی از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن چهارم هجری است، این اثر در مدت بیست سال تألیف شده است (نجاشی، 1365ش، 377). پیش از تالیف الکافی، یعنی حدود سال 300 هجری آنچه منابع اصلی حدیث امامیه را تشکیل می داد به اصول چهارصدگانه حدیثی منحصر بود و این اصول حدیثی، منابع اصلی و اولیه جوامع حدیثی کهن شیعه محسوب می شد. بدو ن شک، کلینی نیز در تدوین کتاب خود الکافی به چنین اصولی به عنوان منبع روایات نظر داشته است. منابع و مصادر کتاب الکافی گرچه به طور دقیق مشخص نیست، اما نباید فراموش کرد پیش از آن، تألیفاتی از اصحاب امامان معصوم (ع) در موضوعات گوناگون فقهی و غیر فقهی وجود داشته که کلینی با استفاده از آنها، کتاب خود را سامان داده است (ر.ک: طباطبایی و رضاداد، 1388ش، 8). توجه به قرائن و منابع الکافی از چند راه قابل شناسایی است: از جمله مطالعه روش هایی همچون بررسی راویان در سلسله اسناد کتاب الکافی، دقت در کتب منسوب به آنان در منابع رجالی، مقایسه بین اندک منابع موجودی که زمان تألیف آنها به قبل از کتاب کلینی باز می گردد. می توان برخی از منابع الکافی را شناسایی نمود. افزون بر مشابهت سند و متن، شباهت بسیار ترتیب احادیث در الکافی و النوادر اشعری، از جمله قرائن کشف منابع به شمار می آید (ر.ک: شبیری، 1387 ش، 26).

یکی از آثار پیشین حدیثی شیعه مربوط به سده های اولیه اسلامی که به دست ما رسیده است، کتاب «النوادر» احمد بن محمد بن عیسی اشعری است. تدوین این کتاب که تاریخ وفات مؤلف آن در قرن سوم گزارش شده، از جهت زمانی مقدم بر تألیف کتاب الکافی، تألیف مرحوم کلینی است. بدین سان احتمال آن که النوادر اشعری در زمره منابع مورد استفاده کلینی در تدوین الکافی بوده، دور از انتظار نیست. در این نوشتار برای بررسی و تحلیل این موضوع، احادیث موجود در النوادر را به صورت تطبیقی با احادیث کتاب الکافی مورد مقایسه قرار دادیم که از خلال آن دستاوردهای قابل توجهی بویژه از حیث تفاوت ها و شباهت های موجود بین روایات دو کتاب بدست آمد که در ادامه گفتار از آن بحث و سخن به میان می آید.

2- پیشینه پژوهش

در خصوص پژوهش پیرامون منابع کتاب الکافی، مقالاتی چند نگارش یافته است که از جمله آنها می توان به عناوینی همچون «منابع الکافی» (شبیری، کتاب ماه دین، ش 130 و 131)، «روش دستیابی به منابع الکافی» (جدیدی نژاد، آیینه پژوهش، ش 123)، «اعتبار سنجی منابع کتاب الکافی » (فرزند وحی، سراج منیر، ش 8) و «کتاب حلبی منبعی مکتوب در تألیف الکافی » اشاره نمود. در هیچکدام از پژوهش های مورد اشاره موضوع تطبیق این دو کتاب مهم حدیثی به گونه ای که بتوان از طریق آن منبع بودن نوادر اشعری را برای کتاب الکافی به دست آورد، مورد بررسی قرار نگرفته است.

3- تعریف عنوان نوادر

عنوان نوادر در میان تألیفات عالمان متقدمان بسیار دیده می شود (ر.ک: نجاشی، 1365، 79 و 81 و89 و...) کتاب شناس معروف مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در باره نوادر تعاریف متعددی آورده است. بنا بر یکی از این تعاریف، نوادر عنوان عامی از تألیفات اصحاب حدیث در چهار قرن اول هجری بوده که در آن ها احادیث غیر مشهور یا روایاتی که دربردارنده احکام غیر متداول یا استثنایی بوده و یا احادیثی که مستدرک روایات دیگر به شمار می آمدند در آن جمع آوری شده بود (تهرانی، 1403ق، 24: 318 تا 315). بر اساس این نظریه، نوادر اصلی از اصول اصحاب یا نسخه ای روایت شده نبوده بلکه مجموعه مسائل نادر و غیر متداول را شامل می شده است (همان) اما از سوی دیگر بنا بر نظر برخی از رجالیان، گروهی از اصحاب امامیه، نوادر را از زمره اصول به شمار آورده اند (نجاشی، 1365ش، شماره 1142؛ شیخ طوسی، 1420ق، شماره 70). این قول توسط محدثان متأخر هم مورد تأیید واقع شده است (مجلسی، 1403ق، 1: 16).

بنابر تعریفی دیگر، نوادر شامل احادیثی است که قابل عمل نمی باشند (مفید، 1413ق، 19). صاحب این نظریه برای رد احادیثی که می گویند ماه رمضان هیچ گاه کمتر از سی روز نیست، ضمن مناقشه سندی و متنی در آنها، وجود این روایات را در ابواب نوادر کتاب های روایی، دلیلی مستقل بر ضعف آنها شمرده است (همان).

در این میان برخی از اصولیان متأخر، وجه تسمیه النوادر را به کمیت روایات، ناظر می دانند و معتقدند چون احادیث کتب النوادر کم بوده و تحت عنوان باب نمی گنجیده، به آنها النوادر گفته شده است (بهبهانی، 1410ق، 35).

شایسته ذکر است، وجه غالب مضامین روایات النوادر، فقهی بودن آن است که دست کم می توان در مورد النوادر اشعری بر این نکته پای فشرد.

4- معرفی اشعری صاحب النوادر

ابوجعفر، احمد بن محمد بن عیسی بن عبد الله اشعری قمی از راویان بزرگ شیعه در قرن سوم هجری است. وی در شمار اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی (علیهم السلام) و نیز معاصر امام عسکری (ع) بوده است. وی بخشی از دوران غیبت صغری را هم درک کرده است (علامه حلی،1381ق، 14؛ اشعری، 1408ق، مقدمه، 3).

احمد بن عیسی اشعری فردی ثقه و دارای کتب متعدد (طوسی، 1373ش، 351) و نیز بزرگ اهل قم، چهره سرشناس و فقیه برجسته آنان به شمار می آمده است. افزون بر کتاب النوادر، وی آثاری همچون کتاب التوحید، کتاب الناسخ و المنسوخ را هم تدوین کرده و در زمره آثار او فهرست شده است. در میان کتب او از کتاب النوادر نیز نام برده شده که کتابی بدون باب و ترتیب بوده است (نجاشی، 1365ش، 82).

احمد بن محمد بن عیسی اشعری از مشایخ کلینی بوده (کلینی، 1407ق، 15) و یکی از عدّه های مشهور کلینی (آنجا که او از عدّة من اصحابنا سخن گفته) به اشعری می رسد. بر مبنای گفته مرحوم خویی نام احمد بن محمد بن عیسی در سند 2290 روایت آمده است (خویی، 1413ق، 2: 309). که از این میان در بین اسناد کتاب الکافی، این نام حداقل در 863 روایت دیده می شود.

در مورد تاریخ وفات اشعری، صاحبان تراجم تاریخ معینی ذکر نکرده اند اما آنان حضور احمد بن محمد را در مراسم تشییع جنازه احمد بن محمد بن خالد برقی مؤلف کتاب المحاسن یادآور شده اند. تاریخ وفات برقی نیز بین سال های 274 و 280 قمری بوده، بر این اساس می توان گفت وفات اشعری در دوران غیبت صغری و اواخر قرن سوم هجری واقع شده است (اشعری، 1408ق، 8).

5- النوادر اشعری، اعتبار و محتوای آن

النوادر اشعری در ابتدا کتابی بدون باب بندی مشخصی که ابوسلیمان داود بن کورة، یکی از شاگردان احمد بن محمد بن عیسی بعدها این اثر مهم و برجسته را تنظیم و فصل بندی نموده است (نجاشی، 1365ش، 82). ابو سلیمان داود بن کوره یکی از پنج راوی است که در عدّه کلینی به احمد بن محمد بن عیسی قرار دارند و کلینی به واسطه آنها از اشعری روایت نقل می کند (کلینی، 1407 ق، 48).

5-1- اعتبار کتاب النوادر

این کتاب هم چنین یکی از مصادر مجموعه روایی بحارالانوار است که مؤلف آن در توصیفش چنین آورده است: «از جمله مصادر، اصلی از اصول محدث بزرگ، شیخ ثقه حسین بن سعید اهوازی است. .. و البته از بعضی مواضع آن به دست می آید که این اصل حدیثی همان کتاب النوادر احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی باشد و در هر دو صورت، در غایت اعتبار است» (مجلسی، 1403ق، 1: 16).

بعلاوه در مقدمه کتاب چاپ شده اشعری مطلبی به نقل از شیخ حر عاملی صاحب کتاب وسائل الشیعه آمده که شایسته یادآوری است بر اساس گفته شیخ حرعاملی و بهره گیری وی از دو نسخه از کتاب النوادر وی بر پیوند بین روایات النوادر و کتب اربعه شیعه تصریح و تاکید کرده و گفته است: «دو نسخه صحیح و معتبر از این کتاب به دست من رسیده است که من در آن تحقیق کردم و دیدم اکثر روایات آن در کتب اربعه و کتاب های مشهور و متواتر دیگر موجود است و شیخ طوسی، شهید اول، ابن طاووس، حمیری، طبرسی و دیگران در تألیفات خود احادیث فراوانی از این کتاب که نوشته احمد بن محمد بن عیسی است، نقل کرده اند. این روایات هم اکنون نیز موجود می باشد و قرائن و شواهد بر اعتبار این کتاب فراوان است» (اشعری، 1408ق، 11).

علامه بزرگ شیخ آقا بزرگ تهرانی در عبارتی دیگر در خصوص اعتبار النوادر چنین خاطر نشان کرده است: «کتاب النوادر نوشته احمد بن محمد بن عیسی قمی، شیخ اشعری قم است که مقید به نقل روایات معتبر بوده اند» (تهرانی، 1403ق،24: 322).

5-2- محتوا و درون مایه کتاب النوادر

کتاب النوادر اشعری دارای 456 روایت است که در 37 باب شامل موضوعات مختلف فقهی است، از جمله همچون بحث ها و موضوعاتی پیرامون روزه، احکام نذر و قسم، بحثی مفصل در موضوع کفارات گوناگون، احکام، شرایط و محرّمات ازدواج، عدّه طلاق، مناسک حج، دیات و حدود، مکاسب و معاملات و... گردآوری شده است و می توان آنها را به پنج قسم کلی به شرح زیر تقسیم نمود:

قسم اول: صوم، 2باب (باب 1 و 2) و شامل 15 روایت (از شماره 1 15)

قسم دوم: نذور و اَیمان و کفّارات، 13 باب (از باب 3 15) و شامل 148 روایت (از شماره 16163)

قسم سوم: نکاح، 15 باب (از باب 16تا30) و شامل 193 روایت (از شماره 164356)

قسم چهارم: مناسک حج، 1باب (باب31) و شامل 4 روایت (از شماره 357360)

قسم پنجم: سایر ابواب، 6 باب (از باب 32-37) و شامل 96 روایت (از شماره 361 456)

همان گونه که ملاحظه می شود تمامی احادیث ابواب یاد شده درباره موضوعات فقهی است.

6- مقایسه النوادر و الکافی

بررسی محتوایی کتاب النوادر و سنجش آن با احادیث کتاب الکافی در این گفتار از اهمیت خاصی برخوردار است. به این منظور همه روایات کتاب النوادر را با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث، یک به یک با روایات موجود در الکافی مقایسه نمودیم. نتیجه مقایسه تطبیقی بین مجموعه روایات دو کتاب، بیانگر آن است که از مجموع 456 روایت موجود در کتاب النوادر اشعری، حدود 200 روایت در کتاب الکافی کلینی با تفاوت ها و کم و زیادهایی وجود دارد. برای بررسی یکی بودن روایات دو کتاب، معیارهایی همچون اتحاد در موضوع، مشابهت در متن و مشابهت در سند مورد توجه بوده است.

6-1- نتایج آماری مقایسه موضوعات باب ها

روایاتی که از کتاب النوادر در الکافی وجود دارد، با توجه به موضوعات آنها در جلدهای چهارم تا هفتم الکافی به شرح زیر قرار دارند:

- در جلد 4 الکافی (باب صوم) 11 مورد

- در جلد 5 الکافی (باب نکاح) 98 مورد

- در جلد 6 الکافی (باب طلاق) 9 مورد

- در جلد 7 الکافی (ابواب کفارات، نذر و قسم، حدود و دیات) 82 مورد

بر اساس این آمار و در مجموع می توان گفت، 200 روایت بین دو کتاب الکافی و النوادر از روایات مشترک است. نکته حائز اهمیت آن است که ترتیب کلی بیشتر این احادیث در ابواب دو کتاب یکسان است. در مواردی هم دقیقاً ترتیب متوالی بین روایات مشترک در این دو اثر حدیثی به چشم می خورد، که در جای خود قرینه ای بر اخذ این روایات از النوادر توسط مرحوم کلینی است. در برخی موارد هم علی رغم وجود احادیث مشابه در یک باب یا یک صفحه، ترتیب آنها جابجا یا نامنظم است که می تواند بنا به نظر مرحوم کلینی، چینش و ترتیب روایات تغییر کرده باشد. زیرا گفته شده مرحوم کلینی روایات هر باب را از احادیث صحیح تر به روایات ضعیف تر مرتب کرده است (کلینی، 1407ق، 29).

6-2- گونه های ذکر سند در کتاب النوادر

النوادر هم مانند دیگر کتب روایی درنقل روایات به ذکر سند پرداخته که گونه های مختلفی دارند. شیوه نقل سند روایات در این کتاب که هم اکنون در دست ماست، به سه گونه ذیل است:

الف) متصل: در این موارد سند روایت از مؤلف کتاب و مشایخ او تا خود امام معصوم (ع) ذکر شده است. بنابر اصطلاح، متصل به حدیثی می گویند که در سند آن هر راوی بلاواسطه از راوی طبقه بالاتر خود نقل کرده باشد به این حدیث موصول هم گفته شده است (شهیدثانی، 1423ق، 31؛ مدیرشانه چی، 1378ش، 56).

ب) مرسل: در این نوع از احادیث، برخی از راویان و مشایخ مؤلف از سند حذف شده اند و در مواردی، مرسل آن روایتی است که با یک واسطه از معصوم نقل شده است. یعنی شخص راوی در حالی که معصوم را درک نکرده از وی روایت می کند (ر. ک. شهید ثانی، 1423ق، 35؛ غفاری صفت، 1384ش، 70).

در مورد اسناد مرسل در این کتاب و علت وقوع آن، چند نظر مطرح شده ولی در این میان، این احتمال که این کار به دلیل ضرورت اختصار، توسط نسخه برداران صورت گرفته، قوی تر به نظر می رسد. زیرا با توجه به قرائنی همچون وجود این روایات در کتب اربعه با اسناد کامل، معلوم می شود که در نسخه اصلی کتاب هم اسناد کامل بوده است و نسخه پردازان بعدی بوده اند که این اختصار را انجام داده اند (ر. ک: شبیری، 1376، 25).

ج) معلّق: این اصطلاح در مورد حدیثی به کار می رود که یک یا چند تن از راویان از ابتدای سند آن حذف شده است (مامقانی، 1411ق، 1: 215). چنین احادیثی غالباً با عباراتی مانند: «عنه» بر اسناد پیشین معلّق شده اند.

7- اقسام روایات مشترک و مشابه در النوادر و الکافی

حدود 200 روایتی که بین کتاب النوادر و الکافی مشترک است، از حیث سند و متن دارای اقسام و گونه های مختلفی هستند که در این بخش با ذکر مصادیق و نمونه هایی به آنها اشاره می کنیم:

7-1- دسته اول: مشابهت در مجموع سند و متن

این دسته از روایات که در اسناد کتاب النوادر با مشایخ احمد بن محمد بن عیسی اشعری شروع شده و به امام معصوم ختم می شوند، در کتاب الکافی نیز به نقل از اشعری و تصریح به نام او آمده است و در بقیه سند نیز با اسناد کتاب النوادر مشترک می باشد. در ذیل، نمونه ای از این روایات را می بینیم:

روایت در النوادر: «عُثْمَانُ بْنُ عِیسَی عَنْ أَبِی أَیوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ قالَ: لَا تَحْلِفُوا بِاللَّهِ صَادِقِینَ وَ لَا کاذِبِینَ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ نَهَی عَنْ ذَلِک فَقَالَ: لا تجْعَلُوا اللَّه عرْضَةً لِأَیمانِکمْ » (اشعری، 1408ق، 51).

روایت در الکافی: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبی أَیوب الْخَزَّازِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ یقُولُ: لَا تَحْلِفُوا بِاللَّهِ صَادِقِینَ وَ لَا کاذِبینَ فإِنَّهُ عزَّ وَ جَلَّ یقُولُ: وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیمانِکمْ » (کلینی، 1407ق، 7: 434).

ملاحظه می شود روایتی که در الکافی آمده، با واسطه «عدة من اصحابنا» به احمد بن محمد بن عیسی می رسد و پس از آن مشایخ او ذکر شده که با سند مذکور در النوادر و نیز متن آن مشابه و یکسان است. نمونه های دیگری از این دست، روایات شماره 7، 9، 18، 93، 99، 114، 164، 208، 242 و. .. در کتاب النوادر است که در الکافی با همان سند و به نقل از احمد بن محمد بن عیسی اشعری آمده اند.

شایان توجه است که وجود چنین روایاتی در الکافی همراه با تصریح به نام اشعری در سند آن، و از سویی وجود آن در النوادر، مؤیدی بر صحت انتساب این کتاب (النوادر) به احمد بن عیسی اشعری به شمار می آید.

7-2- دسته دوم: مشابهت در انتهای سند و کل متن

دسته ای دیگر از روایات مشترک بین النوادر و الکافی، روایاتی است که در انتهای سند و کل متن با یکدیگر مشابهت دارند که این روایات نیز خود بر سه گونه می باشند:

گونه نخست: روایاتی که سند آنها در النوادر به گونه مرسل آمده است؛ در حالی که در حدیث گزارش شده کتاب الکافی با سند کامل از اشعری نقل شده، طوری که در انتهای سند و کل متن با روایت کتاب النوادر مشابهت دارند. مانند:

روایت در النوادر: «عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: کانَتْ عِنْدِی جَارِیةٌ بِالْمَدِینَةِ فَارْتَفَعَ طَمْثُهَا فَجَعَلْتُ لِلَّهِ عَلَی نَذْراً إِنْ هی حاضَتْ فعَلِمْتُ بَعْدُ أَنَّهَا حَاضَتْ قَبْلَ أَن أَجعَلَ النذْرَ عَلَی فَکتَبْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ وَ أَنَا بِالْمَدِینَةِ فَأَجَابَنِی إِنْ کانَتْ حَاضَتْ قَبْلَ النَّذْرِ فَلَا نَذْرَ عَلَیک وَ إِنْ کانَتْ حاضَتْ بعْدَ النذْرِ فَعَلَیک » (اشعری، 1408 ق، 43)

روایت در الکافی: «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عنِ الْحسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: کانَتْ عِنْدِی جَارِیةٌ بِالْمَدِینَةِ فَارْتَفَعَ طَمْثُهَا فَجَعَلْتُ لِلَّه علَی نذْراً إِنْ هِی حَاضَتْ فَعَلِمْتُ بَعْدُ أَنَّهَا حَاضَتْ قَبْلَ أَنْ أَجعَلَ النَّذْرَ فَکتَبْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ وَ أَنَا بِالْمَدِینَةِ فَأَجَابَنِی إِنْ کانَتْ حَاضَتْ قَبْلَ النَّذْرِ فَلَا عَلَیک وَ إِن کانتْ حاضَتْ بَعْدَ النَّذْرِ فَعَلَیک» (کلینی، 1407ق،7: 455).

بر اساس این دو روایت، فراوی در انتهای سند یعنی جمیل بن صالح و نیز کل متن مشابه اند. مصادیق دیگری از این دست، روایات شماره 46، 72، 78، 106، 107، 129، 137 و. ... در کتاب النوادر است که سند آنها مرسل است ولی در الکافی با سند متصل از اشعری نقل شده و در انتهای سند و کل متن با یکدیگر مشترک می باشند.

این روایات نیز علاوه بر اینکه نشان می دهند کلینی از کتاب النوادر به عنوان یکی از منابع مورد استفاده در تألیف الکافی بهره برده است، هم چنین قرینه ای است بر صحت انتساب النوادر به احمد بن محمد بن عیسی اشعری.

گونه دوم: روایات مرسل در النوادر که در الکافی از اشعری نقل نشده اند ولی در راوی آخر و کل متن با روایات النوادر مشابهت دارند. نمونه ای از این موارد عبارت است از:

روایت در النوادر: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیسٍ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیهِ السلَامُ قالَ اللَّه لِنَبِیهِ یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَک تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِک إِلَی آخِرِهِ فَجَعَلَهَا یمِیناً فکفَّرَهَا رَسولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قُلْتُ بِمَا کفَّرَهَا قَالَ إِطْعامُ عَشَرَةِ مساکینَ لِکلِّ مسْکینٍ مدٌّ قُلْتُ فَمَنْ وَجَدَ الْکسْوَةَ قَالَ ثَوْبٌ یوَارِی عَوْرَتَهُ» (اشعری، 1408ق، 59).

روایت در الکافی: «عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبیهِ عنِ ابنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیسٍ قَالَ قالَ أَبو جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یا أَیهَا النَّبِی لِمَ تحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَک . .. قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکمْ تَحِلَّةَ أَیمانِکمْ فَجَعَلَهَا یمِیناً وَ کفَّرَهَا رَسولُ اللَّه صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قُلْتُ بِمَا کفرَ قالَ أَطعَمَ عَشَرَةَ مَسَاکینَ لِکلِّ مِسْکینٍ مُدٌّ قُلْنَا فَمَا حدُّ الْکسوَةِ قَالَ ثَوْبٌ یوَارِی بِهِ عَوْرَتَهُ» (کلینی، 1407ق، 7: 452).

آشکار است، سند روایتی که در النوادر آمده مرسل و سندی که در روایت الکافی آمده، متصل بوده، ولی با وجود اینکه روایت از اشعری نقل نشده اما هر دو سند در راوی آخر و نام معصوم (ع) گوینده روایت یعنی به ترتیب محمد بن قیس و امام باقر (ع) مشترک است. هم چنان که تمام متن روایت در دو کتاب مشابه هستند.

در این نوع دوم از روایات مرسل، روایات شماره 80، 81، 115، 122، 404 و. .. در کتاب النوادر را می توان مصادیق دیگری از این گونه به شمار آورد.

گونه سوم: روایاتی که مرسل نیستند و ابتدای سند آنها در النوادر و الکافی متفاوت ولی میانه و انتهای اسناد و نیز متن روایات آنها مشابه است. همچون:

روایت در النوادر: «صَفْوَانُ بْنُ یحْیی عَنْ بُکیرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبا جعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ یقُولُ: فِی الرَّجُلِ یتزَوَّجُ الْمرْأَةَ مُتْعَةً إِنهُمَا یتوَارَثَانِ إِذَا لَم یشْتَرِطَا وَ إِنَّمَا الشَّرْطُ بعْدَ النِّکاحِ » (اشعری، 1408ق، 83، 186).

روایت در الکافی: «مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عنِ ابنِ بُکیرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قالَ سمِعْتُ أَبا جعْفَرٍ علَیهِ السَّلَامُ یقُولُ: فی الرَّجلِ یتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ مُتْعَةً إِنَّهُمَا یتَوَارَثَانِ مَا لَمْ یشْتَرِطَا وَ إِنَّمَا الشَّرْطُ بَعْدَ النِّکاح » (کلینی، 1407ق، 5: 465).

ابتدای اسناد روایات مورد اشاره، در النوادر و الکافی متفاوت ولی از میانه سند روایت به بعد و نیز در تمام متن حدیث، با یکدیگر مشابه اند. روایات شماره 131، 132، 138، 186، 207، 212، 213، 214 و. .. در کتاب النوادر، مصادیق دیگری از این دسته هستند.

7-3- دسته سوم: تفاوت در مجموع سند و مشابهت در متن

بخش دیگری از روایات مشابه بین این دو کتاب، روایاتی است که دارای سند متفاوت ولی متن یکسان می باشند. نمونه ای از این قسم روایات را ملاحظه می کنیم:

روایت در النوادر: «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ أَوْ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِمَا السَّلَامُ قَالَ قَالَ: لَا أَرَی أَنْ یحْلِفَ الرَّجلُ إِلَّا باللَّهِ فَأَمَّا قَوْلُ الرَّجُلِ لَا بَلِ شَانِئُک فَإِنَّهُ مِنْ قَوْلِ الْجَاهِلِیةِ وَ لَوْ حَلَفَ النَّاسُ بِهَذَا وَ أَشْبَاهِهِ لَتُرِک الْحَلْفُ بِاللَّهِ وَ أَمَّا قَوْلُ الرَّجُلِ یا هَنَاهْ أَوْ یا هَبَاهْ فَإِنَّمَا ذَلِک طَلَبُ الِاسْمِ وَ لَا أَرَی بِهِ بَأْساً وَ أَمَّا قَوْلُهُ لَعمْرُ اللَّه وَ قَوْلُهُ لَا هَلَّاهُ إِذاً فَإِنَّمَا هُوَ بِاللَّهِ » (اشعری، 1408ق،50).

روایت در الکافی: «عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِی عَنْ أَبی عبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ قَالَ: لَا أَرَی أَن یحلِفَ الرَّجُلُ إِلَّا بِاللَّهِ فَأَمَّا قَوْلُ الرَّجُلِ لَابَ لِشَانِئِک فَإِنَّهُ مِنْ قَوْلِ أَهْلِ الْجَاهِلِیةِ وَ لَوْ حَلَفَ الرَّجُلُ بِهَذَا وَ أَشْبَاهِهِ لَتُرِک الْحَلْفُ بِاللَّهِ فَأَمَّا قَوْلُ الرَّجُلِ یا هَیاهْ وَ یا هنَاهْ فإِنَّمَا ذَلِک لِطَلَبِ الِاسْمِ وَ لَا أَرَی بِهِ بأْساً وَ أَما قَوْلُهُ لَعَمْرُ اللَّهِ وَ قَوْلُهُ لَا هَاهُ فَإِنَّمَا ذَلِک بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» (کلینی، 1407ق، 7: 449).

روایات فوق اگر چه در سند متفاوتند ولی از نظر متن کاملا یکسان می باشند. روایات شماره 11، 59، 121، 172، 318 و. .. در کتاب النوادر را می توان از دیگر مصادیق این دسته به شمار آورد.

7-4- تحلیل و بررسی

در مورد اقسام اخیر از روایات مشترک موجود بین الکافی و النوادر که در ابتدای سند، متفاوت ولی در انتهای سند و خود متن مشابه اند، توجه به یک نکته در خور توجه است که یکی از پژوهشگران حوزه حدیث به آن اشاره کرده و گفته است: «روشی در میان قدماء محدّثین معمول بوده که در کتاب های بصائر صفار، الکافی، کتب شیخ صدوق و کتب شیخ طوسی مصادیق بسیاری دارد. در این روش، محدّث قسمتی از سند را که به یک راوی مشهور و شناخته شده منتهی می گردد، حذف و به جای آن سند دیگری قرار می داده است. این روش با وجود شباهت هایی که با «نظریه تعویض اسناد» در نزد متأخران دارد، تفاوت جوهری با آن دارد. هدف از این روش تصحیح سند با حذف سند غیر معتبر نیست، بلکه سند معتبر به سند معتبر دیگر تبدیل می شده است و غرض از این تبدیل، علّو اسناد (کم واسطه بودن سند) بوده و نشانه هایی از آن در اصطلاح علم درایه با عنوان «بدل» از اقسام علو سند دیده می شود» (شبیری، 1387ش، 29) در نکته فوق گرچه اشاره ای به نام متأخران قائل به نظریه تعویض اسناد نشده، اما یکی از آنان شهید محمد باقر صدر است که علاوه بر این نظریه، دارای آراء و اندیشه های نوینی در عرصه دانش رجال و درایه بوده است (ر.ک: حبیب العمیدی، 1417ق، 109).

8- قرائن دیگر بر منبع بودن النوادر برای الکافی

با توجه به آنچه آمد، یعنی وجود مجموعه ای از روایات مشابه متنی و سندی در دو کتاب مورد بحث، منبع بودن النوادر برای الکافی جای هیچ گونه تردیدی ندارد. گرچه ابتدای اسناد در برخی از روایات مشابه دو اثر مورد بحث، متفاوت است اما با توجه به مشابهت انتهای سند و یکسانی متن روایات، احتمال اینکه این دسته از روایات الکافی نیز از کتاب النوادر گرفته شده باشد، منتفی نیست بلکه قرائنی دیگر این احتمال را تقویت می کند که در ادامه به آنها اشاره می شود. این قرائن، هم قرائن سندی است و هم متنی. پیش از همه، ترتیب یکسان و توالی روایات در این دو کتاب مورد بررسی قرار می گیرد.

8-1- ترتیب روایات دو کتاب

ترتیب یکسان نقل روایات مشابه در دو کتاب مستقل، از قرائن مهمی است که نشان می دهد کتاب متقدم، منبعی برای روایات کتاب متأخر بوده است. با نظر به این موضوع و نکته پیشین، اگر ترتیب چند روایت مشابه در دو کتاب النوادر و الکافی، یکسان و متوالی باشد، حتی اگر بخشی از سند آنها متفاوت باشد، نشان می دهد که این بخش از روایات الکافی از النوادر گرفته شده و تفاوت سند هم احتمالا به دلیل تبدیل اسناد بوده است. نمونه ای از ترتیب متوالی بین روایات مشابه دو کتاب، روایات 18 و 19 النوادر است که در الکافی هم به ترتیب روایات 7و8 از باب مربوطه می باشد. به صورت ذیل:

روایات متوالی در النوادر:

18- «عُثْمَانُ بْنُ عِیسَی عنْ سمَاعَةَ بنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَلَیهِ السَّلَامُ عَنْ رَجُلٍ یجْعَلُ عَلَیهِ أَیمَاناً أَن یمشِی إِلَی الْکعْبَةِ أَوْ صَدَقَةً أَوْ عِتْقاً أَوْ نَذْراً أَوْ هَدْیاً إِنْ کلَّمَ أَبَاهُ أَوْ أُمَّهُ أَوْ أَخَاهُ أَوْ ذَا رَحِمٍ أَوْ قَطَعَ قَرَابَةً أَوْ مَأْثَماً یقِیمُ علَیهِ أَوْ أَمراً لَا یصلُحُ لَهُ فِعْلُهُ فَقَالَ کتَابُ اللَّهِ قَبْلَ الْیمِینِ وَ لَا یمِینَ فِی مَعْصِیةِ اللَّهِ إِنمَا الْیمینُ الْوَاجبَةُ الَّتِی ینْبَغِی لِصَاحِبِهَا أَنْ یفِی بِهَا مَا جَعَلَ اللَّهُ عَلَیهِ فِی الشُّکرِ إِنْ هوَ عافَاهُ منْ مَرَضِهِ أَوْ عَافَاهُ مِنْ أَمْرٍ یخَافُهُ أَوْ رَدَّهُ مِنْ سَفَرٍ أَوْ رَزَقَهُ رِزْقاً فَقَالَ لِلَّهِ عَلَی کذَا وَ کذَا شکراً فهَذَا الْوَاجِبُ عَلَی صَاحِبِهِ ینْبَغِی لَهُ أَنْ یفِی بِهِ».

19- «صَفْوَانُ بْنُ یحْیی وَ فَضَالَةُ بنُ أَیوب عنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ: أَنَّ امْرَأَةً مِنْ آلِ الْمُخْتَارِ حَلَفَتْ عَلَی أُخْتِهَا أَوْ ذَاتِ قرَابَةٍ لَها قَالَتْ ادْنِی یا فُلَانَةُ فَکلِی مَعِی فَقَالَتْ لَا فَحَلَفَتْ عَلَیهَا الْمَشْی إِلَی بَیتِ اللَّهِ وَ عِتْقَ ما تمْلِک إِن لَمْ تَأْتِینَ فَتَأْکلِینَ مَعِی إِنْ أَظَلَّهَا وَ إِیاهَا سَقْفُ بَیتٍ أَوْ أَکلْتُ مَعَک عَلَی خِوَانٍ أَبَداً قالَ فقَالَتِ الْأُخْرَی مِثْلَ ذَلِک فَحَمَلَ ابْنُ حَنْظَلَةَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ مَقَالَتَهُمَا فَقَالَ أَنا أَقضِی فی ذَا قُلْ لَهَا فَلْتَأْکلْ وَ لْیظِلَّهَا وَ إِیاهَا سَقْفُ بَیتٍ وَ لَا تَمْشِی وَ لَا تُعْتِقُ وَ لْتَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهَا وَ لَا تَعُودَنَّ إِلَی ذَلِک فَإِنَّ هذَا منْ خطُوَاتِ الشَّیطَان » (اشعری، 1408ق، 27).

روایات مشابه متوالی در الکافی:

7- «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بنِ محَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ عنْ رَجلٍ جَعَلَ عَلَیهِ أَیمَاناً أَنْ یمْشِی إِلَی الْکعْبَةِ أَوْ صَدَقَةً أَوْ عِتْقاً أَوْ نَذْراً أَوْ هَدْیاً إِنْ هوَ کلَّم أَبَاهُ أَوْ أُمَّهُ أَوْ أَخَاهُ أَوْ ذَا رَحِمٍ أَوْ قَطْعَ قَرَابَةٍ أَوْ مأْثَماً فیهِ یقیمُ عَلَیهِ أَوْ أَمْراً لَا یصْلُحُ لَهُ فِعْلُهُ فَقَالَ کتابُ اللَّه قَبْلَ الْیمِینِ وَ لَا یمِینَ فِی مَعْصِیةٍ ».

8- «أَبُو عَلِی الْأَشْعَرِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجبَّارِ عنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ محَمَّدِ بنِ مُسْلِمٍ: أَن امرَأَةً منْ آلِ الْمُخْتَارِ حَلَفَتْ عَلَی أُخْتِهَا أَوْ ذَاتِ قرَابَةٍ لَها فَقَالَتْ ادْنِی یا فُلَانَةُ فَکلِی مَعِی فَقَالَتْ لَا فَحَلَفَتْ وَ جَعَلَتْ عَلَیهَا الْمَشْی إِلَی بَیتِ اللَّه وَ عتْقَ مَا تَمْلِک وَ أَلَّا یظِلَّهَا وَ إِیاهَا سَقْفُ بیتٍ وَ لَا تَأْکلَ مَعَهَا عَلَی خوَانٍ أَبداً فَقَالَتِ الْأُخْرَی مِثْلَ ذَلِک فَحَمَلَ عمَرُ بنُ حَنْظَلَةَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ مَقَالَتَهُمَا فَقَالَ أَنَا قَاضٍ فِی ذَا قُلْ لَهَا فلْتَأْکلْ وَ لْیظلَّهَا وَ إِیاهَا سَقْفُ بَیتٍ وَ لَا تَمْشِی وَ لَا تعْتِقَ وَ لْتتَّقِ اللَّه رَبَّهَا وَ لَا تَعُدْ إِلَی ذَلِک فإِنَّ هذَا مِنْ خُطُواتِ الشَّیطانِ» (کلینی، 1407ق،7: 440).

8-2- تحلیل و بررسی

بر اساس روایات بالا چنین می توان گفت که سند روایت 18 از کتاب النوادر و روایت 7 از کتاب الکافی و نیز متن آن دو کاملا یکسان است و روایت کتاب الکافی را کلینی از از اشعری و مشایخ او نقل کرده است. اما ابتدای سند روایت 19 در النوادر و روایت 8 از الکافی متفاوت است. با این وجود انتهای سند و متن آنها کاملا مشابه است که با نظر به قرینه ترتیب متوالی روایات در دو کتاب می توان حکم نمود که روایت دوم هم از النوادر گرفته شده، اگرچه ابتدای سند آنها متفاوت است.

از دیگر مصادیق روایات متوالی در دو کتاب، می توان به روایات شماره 38 و 39، 99 و 100، 131 و 132 و. .. در النوادر اشاره نمود که در الکافی نیز ترتیب کاملا یکسان و متوالی دارند. همچنین روایات 55 تا 57 و نیز روایات 150 و 151 در النوادر، در کتاب الکافی در ذیل یک شماره روایت آمده اند که این مورد نیز قرینه ترتیب و توالی را با خود دارد. مواردی هم که ترتیب نامنظم و یا جابجا دارند، در روایات مشابه دو کتاب بسیار فراوان است که این جابجایی در چینش و ترتیب هم می تواند با رأی و نظر مرحوم کلینی صورت گرفته باشد ولی این موضوع در اصل این قرینه که نشان از اخذ روایات الکافی از النوادر دارد، تأثیری نخواهد داشت.

8-3- وجود روایات دو سندی در الکافی

برخی از روایات موجود در الکافی بیش از یک سند دارند که با عبارات عطفی موجود در سند و مانند آن، می توان به این تعدد پی برد. در بعضی از روایات مشابه الکافی و النوادر هم که ابتدای اسناد آنها متفاوت ولی در میانه و انتهای سند و نیز متن، مشابه اند، این تعدد دیده می شود. به این صورت که برخی از آنها دارای دو سند می باشند که یکی از آنها از احمد بن محمد بن عیسی اشعری است. به نمونه ای از این موارد توجه کنید:

روایت در النوادر:

«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْأَحوَلِ عنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ: فِی قَوْلِهِ وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلی آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِی وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَمَّا قَالَ لآِدَمَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ لَه یا آدَم لَا تَقْرَبْ هَذِهِ الشَّجَرَةَ قَالَ فَأَرَاهُ إِیاهَا فَقَالَ آدَمُ لِرَبِّهِ کیفَ أَقْرَبُهَا وَ قَدْ نَهَیتَنِی عَنْهَا أَنَا وَ زَوْجَتِی قَالَ فَقَالَ لَهُمَا لَا تَقْرَبَاهَا یعْنِی لَا تَأْکلَا مِنْهَا. ..» (اشعری، 1408ق، 55).

روایت در الکافی:

«مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی عنْ أَحمَدَ بْنِ محَمَّدٍ وَ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ: فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَقدْ عهِدْنا إِلی آدَم مِنْ قَبْلُ فَنَسِی وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً قَالَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا قَالَ لآِدَمَ ادْخلِ الْجنَّةَ قَالَ لَهُ یا آدَمُ لَا تَقْرَبْ هَذِهِ الشَّجَرَةَ قَالَ وَ أَرَاهُ إِیاهَا فَقَالَ آدَمُ لِرَبِّهِ کیف أَقرَبُهَا وَ قدْ نَهَیتَنِی عَنْهَا أَنَا وَ زَوْجَتِی قَالَ فَقَالَ لَهُمَا لَا تَقْرَبَاهَا یعْنِی لَا تَأْکلَا مِنْهَا. ..» (کلینی، 1407ق، 7: 447).

8-4- تحلیل و بررسی

بر مبنای این روایت، آنچه در الکافی آمده دارای دو سند است که یکی از احمد بن محمد اشعری است و دیگری از علی بن ابراهیم قمی. از نمونه های دیگری از این دست می توان به روایات 137، 217، 238 و. .. در النوادر بر شمرد که در الکافی دارای دو سند هستندکه یکی از آنها از اشعری است. این مطلب قرینه ای بر سایر مصادیقی این چنینی است و بیانگر آن است که مرحوم کلینی دو طریق به این روایات داشته که در بعضی موارد به هر دو سند در روایت اشاره و در برخی موارد فقط یک سند را نقل کرده است. از این رو در بسیاری از روایات مشابه این دو کتاب که متن یکسان دارند، ابتدای سند الکافی با علی بن ابراهیم شروع شده ولی در ادامه با سند النوادر یکی شده است.

نتیجه آنکه با وجود اختلاف سندی در بعضی از روایات مشابه بین دو کتاب النوادر و الکافی، با توجه به شواهد و قرائنی همچون موضوع تبدیل اسناد، ترتیب متوالی روایات در دو کتاب و تعدد اسناد یک روایت در الکافی، احتمال اخذ آنها از النوادر توسط مرحوم کلینی منتفی نیست.

9- تفاوت های متنی و سندی در روایات مشابه دو کتاب

یکی از فواید مقایسه روایات مشابه و متحد با یکدیگر که در فهم بهتر معنای حدیث کمک شایانی می کند، دستیابی به آسیب های متنی ناشی از اسنتساخ و نقل روایات در ادوار گوناگون است. مواردی همچون تقطیع روایت، تصحیف، نقل به معنا، سقط و امثال آن از این دسته می باشند (ر.ک: مسعودی، 1389ش، 71 و 95 و 106). کشف این آسیب ها و رفع آنان از رهگذر این مقایسه، فهم صحیح تری از معنا و مقصود حدیث به دست می دهد. همچنین با مقایسه بین اسناد این نوع از روایات می توان به تفاوتهای مختلفی در این زمینه اشاره کرد همچون اختصار یا تفصیل در اسامی و القاب راویان، افتادگی در سند، اضمار در نام معصوم و مانند آن . این مساله هم می تواند در ارزشیابی سندی حدیث مورد بهره برداری قرار گیرد. در اینجا از رهگذر مقایسه بین روایات مشابه در النوادر و الکافی، نمونه های گوناگونی از موارد فوق قابل شناسایی و دستیابی است که با تطبیق بین آنها، می توان به تصحیح و رفع این آسیب ها و همچنین فهم بهتر احادیث دست یافت.[1]

10- اختلاف در انتساب کتاب النوادر به اشعری

در پایان بخش اصلی این مقاله، یاد کرد این نکته مناسب است که کتاب موجود به احمد بن محمد بن عیسی اشعری منسوب شده و به نام او هم به چاپ رسیده است اما اقوال دیگری نیز در مورد مؤلف آن مطرح گردیده، از جمله اینکه برخی این کتاب را نوشته حسین بن سعید اهوازی و بعضی دیگر آن را برگرفته از کتاب زهد او و به خط احمد بن محمد عیسی دانسته اند. بعضی نیز اهوازی را مؤلف کتاب و اشعری را راوی آن شمرده اند. احتمال دیگری که مطرح شده آن است که این کتاب منتخبی از مجموعه کتب حسین بن سعید اهوازی یا بخشی از کتاب فقه منسوب به امام رضا (ع) باشد (اشعری، 1408ق، 9-10).

در این زمینه مقاله مستقلی هم به چاپ رسیده و نویسنده ضمن رد دیگر احتمالات مطرح شده، با تردید در صحت انتساب آن به اشعری، کتاب را تألیف حسین بن سعید اهوازی دانسته است (شبیری، 1376ش، 23)

شایان ذکر است بحث اختلاف مؤلف کتاب النوادر (خواه از آن اشعری وخواه متعلق به حسین بن سعید اهوازی) تأثیری در نتیجه این گفته ندارد زیراهر دو مولف از نظر زمانی، بر کلینی مقدم بوده اند و با مقایسه محتوای موجود با کتاب الکافی کلینی و همچنین با بررسی نتایج آن معلوم می گردد النوادر از منابع غیر قابل انکار الکافی بوده است. اما از آنجا که این موضوع، مورد مناقشه واقع شده و براساس شواهد و قرائن این پژوهش صحت انتساب النوادر مورد تایید قرار می گیرد و لذا شایسته است در انتهای این بخش از مقاله آن را به اشعری تأیید می کند، در پایان بحث اصلی خود، به ذکر این شواهد و قرائن و رد دلایل اننتساب آن به اهوازی پرداخته شود:

11- بررسی و نقد نظریه انتساب کتاب النوادر به اهوازی

همان گونه که پیش از این آمد، در نسبت این کتاب به مؤلف، اقوال و اختلافاتی وجود دارد. اما بحث اصلی، در انتساب آن به اشعری ویا حسین بن سعید اهوازی است. در مقاله ای که در این موضوع منتشر شده آمده است: «مراجعه به اسناد کتاب و دقت در آن تردیدی باقی نمی گذارد که دست کم عمده کتاب تألیف حسین بن سعید است. زیرا هرچند احمد بن محمد بن عیسی و حسین بن سعید در برخی مشایخ چون ابن ابی عمیر و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی و عثمان بن عیسی مشترکند، ولی در کتاب، مشایخی دیده می شود (مانند نضر بن سوید، قاسم بن محمد، فضالة بن ایوب، محمد بن فضیل، قاسم بن عروة، …) که تنها از مشایخ روایات حسین بن سعید بوده و فردی مانند احمد بن محمد بن عیسی از آنها روایت نمی کند.

وجود نام احمد بن محمد بن عیسی در آغاز سند نخستینِ کتاب نیز دلیلی بر تألیف کتاب توسط وی نیست زیرا در بسیاری از کتابهای قدیمی نام راوی کتاب در آغاز آن آمده است. بنابراین احمد بن محمد بن عیسی می تواند راوی کتاب باشد.

هیچ دلیلی در دست نیست که نام این کتاب النوادر است بنابراین نمی توان استدلال کرد که النوادر از احمد بن محمد بن عیسی است و از حسین بن سعید نیست» (شبیری، 1376ش، 23).

ایشان در بخشی دیگر از مقاله خود، نقل روایات گوناگونی از قسم دوم این کتاب در مجلد هشتم التهذیب شیخ طوسی از حسین بن سعید و ترتیب درج آنها را دلیلی دیگر بر انتساب کتاب به اهوازی و نیز اخذ شیخ طوسی از اصل این کتاب دانسته است (همان، 25و26).

در این قسمت از نوشته، استواری نظر فوق را مورد داوری قرار می دهیم:

در رد انتساب کتاب النوادر به حسین بن سعید اهوازی، به عدم وجود کتابی به نام النوادر در میان کتب منسوب به او استناد شده است (بنگرید: ابن ندیم، 1366ش، 406). همچنین برای اثبات اینکه نام این کتاب، النوادر است، می توان صفحه اول از نسخه خطی موجود در دست شیخ حر عاملی را به عنوان شاهد یادآور شد که با عنوان النوادر آمده است (اشعری، 1408ق، 13).

وجود نام مشایخ اختصاصی حسین بن سعید در برخی از اسناد این کتاب نیز نمی تواند دلیلی بر انتساب کتاب به او و نفی آن از اشعری باشد، زیرا خود نویسنده مقاله تصریح نموده که اسناد این کتاب، به علت تعلیق بر اسناد پیشین و یا توسط نسخه برداران، خلاصه شده اند (همان، 25) بنابراین در اسناد مورد اشاره، احمد بن عیسی با واسطه حسین بن سعید از مشایخ او روایت را نقل کرده ولی ابتدای سند، مختصر و حذف شده است. به عنوان نمونه در روایت نهم از این کتاب، سند با یکی از مشایخ اختصاصی حسین بن سعید، یعنی نضر بن سوید آغاز شده است: «وَ عنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِی قالَ قالَ أَبو عَبْدِ اللَّهِ (ع): إِذَا أَصْبَحْتَ صَائِماً فَلْیصُمْ سَمْعُک وَ بَصَرُک مِنَ الْحَرَامِ. ..» (اشعری، 1408ق،20).

اما سند همین روایت در الکافی، پیش از نضر بن سوید، نام احمد بن محمد و حسین بن سعید دیده می شود که از نقل روایت توسط اشعری با واسطه حسین بن سعید اهوازی و نیز حذف ابتدای سند در النوادر حکایت دارد: «عِدَّةٌ مِنْ أَصحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیدٍ عنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیمَانَ عنْ جرَّاحٍ الْمَدَائِنِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:. .. إِذَا صُمْتَ فَلْیصُمْ سَمْعُک وَ بَصَرُک مِنَ الْحَرَامِ. ..» (کلینی، 1407ق، 87:4).

بنابراین در چنین مواردی نمی توان ادعا کرد چون این افراد از مشایخ اشعری نبوده اند و او از آنان روایت نکرده، پس انتساب کتاب به او صحیح نیست، زیرا ابتدای سند محذوف است.

در این خصوص نظر شیخ حر عاملی نیز قابل توجه است: «مؤلف (احمد بن محمد) از حسین بن سعید و از مشایخ او روایت کرده است چرا که این دو (اشعری و اهوازی) در مشایخ، مشترک بوده اند. همچنین او از پدر خود نیز بسیار روایت کرده و این با ظن کسانی که آن را تألیف حسین بن سعید دانسته اند، منافات دارد» (اشعری، 1408ق، 11).

در مورد وجود نام احمد بن محمد بن عیسی در اولین روایت از کتاب، بر خلاف نظر نویسنده مقاله، باید گفت این امر یکی از قرائن مهم برای انتساب کتاب به اشعری است. زیرا مطابق آنچه که در بین قدماء مرسوم بوده، نام مصنف در اولین روایت از کتاب ذکر می شده است (کلینی، 1407ق، 1: 10 پاورقی 1) این امر را می توان در ابتدای کتاب های الکافی (همان)، المحاسن (برقی، 1371ق، 1: 3) و الخصال (صدوق، 1362ش، 2:1) هم ملاحظه نمود.

بر فرض قبول نظر نویسنده مقاله که احمد بن محمد را راوی کتاب معرفی کرده، باز هم عرفا است در چنین مواردی، کتاب به نام او منسوب باشد نه شخصی که از او روایت شده. این موضوع در مورد سایر کتب از جمله کتاب الکافی کلینی و التهذیب شیخ طوسی هم وجود دارد. با اینکه اینان روایات دیگران را نقل کرده اند، اما کتاب به آنان منسوب است نه دیگران. به عنوان نمونه در کتاب الکافی، مرحوم کلینی بیش از 5600 مورد از حدود 15000 روایت این کتاب را از علی بن ابراهیم قمی روایت کرده است (نرم افزار درایة النور) اما هیچ کسی مدعی نشده که این کتاب را باید به علی بن ابراهیم منسوب کرد نه کلینی. در خصوص کتاب النوادر هم که مطابق نظر نویسنده مقاله و نیز نظری دیگر که آن را برگزیده و منتتخبی از کتب سی گانه حسین بن سعید اهوازی دانسته است (اشعری، 1408ق، 10) باید گفت چون انتخاب روایات و گزینش آنها توسط اشعری انجام شده، درست آن است که کتاب را به او منسوب بدانیم.

پس از ارائه پاسخ به نظرات نویسنده در ادعای انتساب النوادر به اهوازی، اکنون در اثبات صحت انتساب آن به اشعری، به شواهد و قرائنی در فرآیند اثبات مدعای خود، می پردازیم.

12 - شواهد و قرائن بر صحت انتساب النوادر به اشعری

بار دیگر اشاره به سخن شیخ حرعاملی در تأیید انتساب النوادر به اشعری ضروری می نماید: «من در تألیفات شیخ، شهید، ابن طاوس، حمیری، طبرسی و دیگران، روایاتی دیده ام که از النوادر احمد بن محمد بن عیسی نقل کرده اند و آن احادیث، هم اکنون در این کتاب موجود است» (اشعری، 1408ق، 11). وی همچنین در مهمترین جامع حدیثی متأخر یعنی کتاب وسائل الشیعه به هنگام نقل روایت از این کتاب به صراحت می گوید: «احمد بن محمد بن عیسی فی نوادره» (حرعاملی، 1409ق، 8: 301؛ 10: 34).

پیش از این نیز این سخن از علامه مجلسی را آوردیم که: «با توجه به برخی از عبارات کتاب، آشکار می شود که آن، کتاب النوادر، نوشته احمد بن محمد بن عیسی قمی است» (مجلسی، 1403ق، 1: 16). شاید بتوان برخی از مواردی را که در ادامه می آید از جمله قرائن مورد نظر علامه مجلسی به شمار آورد.

در بخش اصلی مقاله و به هنگام نقل مصادیق روایات مشابه و مشترک بین دو کتاب الکافی و النوادر، به برخی از این مؤیدات همچون نقل برخی روایات متصل و مرسل النوادر با سند متصل از احمد بن محمد بن عیسی اشعری در الکافی اشاره شد که افزون بر نشان دادن اخذ بخشی از روایات الکافی از النوادر، بر انتساب النوادر به اشعری هم دلالت دارد. علاوه برآن موارد، شواهد زیر نیز دلیل دیگری بر صحت این انتساب به شمار می آید:

12-1- نقل روایات النوادر در التهذیب از اهوازی و در الکافی از اشعری

یکی از مستندات کسانی که این کتاب را منسوب به حسین بن سعید اهوازی می دانند، وجود برخی از روایات کتاب النوادر در تهذیب الاحکام شیخ طوسی با سند نقل شده از حسین بن سعید اهوازی است (شبیری، 1376ش، 25) اما با مراجعه به کتاب الکافی، چنین بدست می آید که همین روایات در این کتاب به نقل از احمد بن محمد بن عیسی اشعری از حسین بن سعید اهوازی آمده است. یعنی در ابتدای سند، اشعری قرار دارد و نه حسین بن سعید. به نمونه ای از این روایات توجه کنید:

روایت در النوادر: «اَلنضْرُ بنُ سُوَیدٍ عنْ هشَامِ بنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَیمَانَ بنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ قَالَ: لَا تُحْلِفِ الْیهُودِی وَ لَا النَّصْرَانِی وَ لَا الْمَجُوسِی بِغَیرِ اللَّهِ إِن اللَّه یقُولُ فَاحْکمْ بَینَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّه » (اشعری، 1408ق، 53).

روایت در تهذیب الاحکام: «اَلْحُسَینُ بْنُ سعِیدٍ عنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَیمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علَیهِ السلَامُ قالَ: لَا یحْلِفُ الْیهُودِی وَ لَا النَّصْرَانِی وَ لَا الْمَجُوسِی بِغَیرِ اللَّهِ إِن اللَّه یقولُ وَ أَن احکمْ بینَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ » (طوسی، 1407ق، 8: 278)

روایت در الکافی: «مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سلَیمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ قَالَ: لَا یحْلَفُ الْیهُودِی وَ لَا النَّصْرَانِی وَ لَا الْمَجُوسِی بِغَیرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ فَاحْکمْ بَینَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ » (کلینی، 1407 ق، 7: 451)

بدین سان روایت النوادر با مشایخ حسین بن سعید یعنی نضر بن سوید شروع شده است. همین روایت در تهذیب الاحکام شیخ طوسی با تصریح به نام حسین بن سعید در آغاز سند نقل شده، اما توجه به نقل آن در الکافی، بیانگر آن است که پیش از حسین بن سعید، احمد بن محمد اشعری قرار دارد.

بنابراین انتساب روایت النوادر به اشعری بر انتساب آن به اهوازی اولویت دارد.

از دیگر روایات النوادر که در التهذیب با حسین بن سعید شروع می شود ولی در الکافی با احمد بن محمد آغاز می گردد، روایات شماره 106، 129، 114، 132، 137، 164 و. ... هستند که این خود قرینه ای است بر آنکه سایر روایات مشترک التهذیب و النوادر هم که با حسین بن سعید آغاز شده، در واقع منسوب به اشعری است و شیخ طوسی سند را از حسین بن سعید به بعد نقل نموده است.

12-2- طریق شیخ طوسی به اهوازی به واسطه اشعری

افزون بر نکته بالا که مؤیدی بر انتساب النوادر به اشعری است، قرینه دیگری نیز این موضوع را تأیید می کند بر این اساس خود شیخ طوسی در مشیخه کتاب التهذیب تصریح کرده که یکی از طرق او به حسین بن سعید اهوازی، احمد بن محمد بن عیسی اشعری است. یعنی اگر چه در ابتدای اسناد التهذیب، حسین بن سعید است ولی یکی از طرق شیخ به او به واسطه احمد بن محمد است. شیخ طوسی می گوید: «و ما ذکرتُه فی هذا الکتاب عن الحسین بن سعید فقد اخبرنی به الشیخ ابو عبد اللّه محمد بن محمد بن النعمان و. .. و رواه أیضاً محمد بن الحسن بن الولید عن محمد بن الحسن الصفار عن احمد بن محمد عن الحسین بن سعید» (طوسی، 1407ق، 63و66).

بنابراین، توجه به سخن شیخ طوسی در مشیخه به انضمام نکته بالا  یعنی وجود روایات با سند حسین بن سعید در التهذیب و نقل همان روایات در الکافی با سند احمد بن محمد  نشان می دهد مستند تأیید انتساب کتاب النوادر به اهوازی به دلیل وجود روایات التهذیب، حجیتی ندارد بلکه به عکس، شاهدی بر صحت انتساب النوادر به اشعری به شمار می آید.

12 -3- نقل روایات النوادر در التهذیب و الاستبصار از اشعری

قرینه دیگر انتساب کتاب النوادر به اشعری، وجود روایاتی از النوادر در کتاب تهذیب الاحکام و الاستبصار شیخ طوسی با تصریح به نام اشعری در ابتدای سند آنهاست به گونه ای که برخی از این روایات در الکافی وجود ندارند. یک نمونه از این موارد عبارت است از:

روایت در النوادر: «اِبْنُ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحَلَبِی عنْ أَبی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ امْرَأَتَهُ تَطْلِیقَةً وَاحِدَةً حَتَّی مَضَتْ عِدَّتُهَا ثُمَّ تَزَوَّجَهَا رَجُلٌ غَیرُهُ ثُمَّ إِنَّ الرَّجُلَ مَاتَ أَوْ طَلَّقَهَا فَرَاجَعَهَا زَوْجُهَا الْأَوَّلُ قَالَ هِی عنْدِی علَی تَطْلِیقَتَینِ بَاقِیتَین » (اشعری، 1408ق، 113)

روایت در التهذیب و الاستبصار: «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِی قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامُ عَنْ رَجُلٍ طلَّقَ امرَأَتَهُ تطْلِیقَةً وَاحِدَةً ثُمَّ تَرَکهَا حَتَّی مضَتْ عدَّتُهَا فتَزَوَّجَتْ زَوْجاً غَیرَهُ ثُمَّ مَاتَ الرَّجُلُ أَوْ طَلَّقَهَا فَرَاجَعَهَا زَوْجُهَا الْأَوَّلُ قَالَ هِی عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَینِ بَاقِیتَینِ» (طوسی، 1407 ق، 8: 31؛همو، 1390 ق، 273: 3).

بر مبنای این نمونه حدیثی، روایت کتاب النوادر با سند احمد بن محمد بن عیسی هم در کتاب التهذیب و هم در الاستبصار شیخ طوسی وجود دارد که در جای خود قرینه ای بر انتساب آن به اشعری به شمار می آید. نمونه های دیگری از این دست روایات شماره 278، 340، 344 و 353 در النوادر است که در کتاب تهذیب الاحکام و الاستبصار از اشعری نقل شده اند.

13- نتیجه گیری

1. بررسی و مقایسه روایات الکافی و النوادر بیانگر آن است که حدود 200 روایت از مجموع 456 روایت کتاب النوادر احمد بن محمد بن عیسی اشعری، در کتاب الکافی وجود دارد. در بین این تعداد، گونه های مختلفی از مشابهت بین روایات دو کتاب از قبیل مشابهت در مجموع سند و متن، تشابه در انتهای سند و کل متن و مشابهت در متن با وجود تفاوت در مجموع سند دیده می شود که بررسی و واکاوی آنها منبع بودن النوادر اشعری را برای محمد بن یعقوب کلینی برای تدوین کتاب حدیثی اش مورد تاکید قرار می دهد.

2. در سخن و گفتار بعضی پژ وهشگران النوادر مورد مراجعه کلینی در تدوین الکافی به حسین بن سعید اهوازی انتساب یافته است و نسبت به صحت انتساب النوادر به اشعری ابراز تردید شده است؛ اما در عین حال، شواهد و قرائنی در تأیید انتساب النوادر به اشعری وجود دارد. برخی از این قبیل شواهد را می توان چنین برشمرد: نقل برخی از روایات متصل و مرسل النوادر با سند متصل از احمد بن محمد بن عیسی اشعری در الکافی، وجود روایاتی از النوادر در التهذیب و الاستبصار شیخ طوسی همراه با تصریح به نام اشعری و آرای محدثان بزرگی نظیر علامه مجلسی و شیخ حر عاملی وجود دارد که نشان می دهد این تردید وجهی ندارد و کتاب النوادر را باید از اشعری دانست.

3. آنچه درون مایه اصلی روایات النوادر اشعری را تشکیل می دهد، روایات فقهی است که عمدتاً در ابواب صوم، نکاح و حدود و دیات آمده است. بر این مبنا و با توجه به اشتمال النوادر بر روایات فقهی که مستند محدثی مانند کلینی در تدوین الکافی بوده، این تعریف از النوادر که برخی گفته اند، «معمولا احادیثی که در ذیل عنوان و باب خاصی در مصادر حدیثی عالمان گذشته قرار نمی گرفتند نوادر نامیده می شده و مجموعه این روایات در کتب نوادر می آمده» محل تأمل است.

منابع

ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمه محمد رضا تجدد، تهران، امیرکبیر،1366ش.

اشعری قمی، احمد بن محمد، النوادر، قم، مدرسه الامام المهدی (عج)، 1408ق.

برقی، احمد بن محمد، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیة، 1371ق.

بهبهانی، محمد باقر بن محمد اکمل (معروف به وحید بهبهانی)، فوائدالوحید البهبهانی، تحقیق حسن خاقانی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1410ق.

تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، 1403ق.

جدیدی نژاد، محمدرضا، روش دستیابی به منابع الکافی، مجله آیینه پژوهش، شماره 123، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، مرداد و شهریور 1389 ش.

حبیب العمیدی، ثامر هاشم، الجدید فی علمی الدرایة و الرجال عند الشهید الصدر، قم، مجله قضایا اسلامیة معاصرة، قم، 1417ق، شماره 3.

حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، 1409ق.

حلی،حسن بن یوسف بن مطهر، خلاصه الاقوال، نجف، چاپ حیدریه، 1381ق

خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، مرکز النشر الثقافه الاسلامیه، 1413ق.

شبیری زنجانی، سید محمد جواد، النوادر احمد بن محمد بن عیسی یا کتاب حسین بن سعید، مجله آیینه پژوهش، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، مهر و آبان 1376ش.

شبیری زنجانی، سیدموسی، منابع الکافی، مجله کتاب ماه دین، شماره 130 و 131، شهریور 1387ش.

شهید ثانی، زین الدین بن علی عاملی، علم الدرایه، قم دفتر تبلیغات اسلامی، 1423ق.

صدوق، محمد بن علی، الخصال، قم، جامعه مدرسین، 1362ش.

طباطبایی، سید کاظم و رضا داد، علیه، جامع نویسان پیش از کلینی، مجله علوم حدیث، شماره 51، بهار 1388ش.

طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1390ق.

............................، الرجال، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1373ش.

............................، الفهرست، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی، 1420ق.

............................، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.

غفاری صفت، علی اکبر، دراسات فی علم الدرایة (تلخیص مقباس الهدایة)، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب، 1384ش.

فرزند وحی، جمال، اعتبار سنجی منابع کتاب الکافی، مجله سراج منیر، شماره 8، پاییز 1391ش.

کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.

مامقانی، عبد الله، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، قم، مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث، 1411ق.

مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.

مدیر شانه چی، کاظم، درایة الحدیث، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1378ش.

مسعودی، عبدالهادی، آسیب شناخت حدیث، انتشارات زائر، 1389 ش.

مفید، محمد بن محمد، جوابات أهل الموصل فی العدد و الرؤیه، قم، انتشارات کنگره هزاره شیخ مفید، 1413ق.

نجاشی، احمد بن علی، الرجال، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1365ش.

پی نوشت

 

[1] بررسی موضوع تفاوت های متنی و سندی روایات متحد در النوادر و الکافی، مقاله ای مستقل است که نگارندگان آن را در دست تهیه دارند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان