عبادات نیز مانند انسان، روح و جسمی دارند. امام علی(علیه السلام) در حکمت 145 «نهج البلاغه» با اشاره به عبادات بی روح و کم نتیجه یا بی نتیجه می فرماید: (چه بسیار روزه دارانی که از روزه خود بهره ای جز گرسنگی و تشنگی نمی برند و چه بسیار شب زنده دارانی که از قیام شبانه خود جز بی خوابی و خستگی ثمره ای نمی گیرند. آفرین بر خواب هوشمندان و افطارشان)؛ «کمْ مِنْ صَائِمٍ لَیسَ لَهُ مِنْ صِیامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ، وَ کمْ مِنْ قَائِمٍ لَیسَ لَهُ مِنْ قِیامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ، حَبَّذَا نَوْمُ الاَکیاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ». «سَهَر» (بر وزن سفر) به معنای شب بیداری و «عَناء» به معنای رنج و تعب است.
در واقع عبادات، ظاهری دارد و باطنی یا صورتی و سیرتی؛ صورت عبادات، افعالی است که در ظاهر باید انجام شود، ولی باطن آنها فلسفه های تربیتی است که نتیجه آن قرب الی الله است. برای رسیدن به این نتایج، قناعت به شکل عبادات کافی نیست؛ بلکه توجه به آداب آن نیز لازم است. مثلاً در نماز اگر حضور قلب نباشد و انسان اذکار و افعال آن را در حالی بجا آورد که فکرش مشغول برنامه های دنیای مادی اوست به یقین از نتایج تربیتی آن که باز داشتن از گناه (نهی از فحشا و منکر) و قرب الی الله - همانطور که در روایت آمده: «الصَّلاةُ قُرْبانُ کلُّ تَقِی»[1] - و شستشوی دل از زنگار گناه است محروم خواهد ماند.
همچنین روزه، برنامه های ظاهری مانند خودداری از خوردنی، نوشیدنی و بعضی دیگر از لذات نفسانی دارد و فلسفه ای که عبارت از تقویت ایمان و اراده و مبارزه با هوای نفس و شیطان است که اگر آنها حاصل نشود نتیجه روزه که تقوا است: «لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ»[2] حاصل نمی گردد و انسان را از عذاب الهی باز نمی دارد و سپری در برابر آتش نمی شود.
به همین دلیل در روایات اسلامی تأکید زیادی بر آداب نماز و روزه و سایر عبادات شده است تا عبادات افزون بر اسقاط تکلیف به درجه قبولی در نزد پروردگار برسد. علاوه بر این، افعال و اعمال زشت جزء موانع قبولی عبادت است، مانند غیبت کردن، نوشیدن مست کننده ها، استفاده از اموال حرام و امثال آن که سبب می شود عبادات تا مدتی مقبول درگاه خدا نگردد. هم چنین یکی از مهمترین شرایط قبولی عبادات، پذیرش ولایت اهل بیت(علیهم السلام) است که اگر نباشد عبادات به کلی بی روح و خالی از محتوا می شود.
کلام حکیمانه فوق، ناظر به تمام این امور نیز هست، کسانی هستند روزه می گیرند؛ اما انواع گناهان را در حال روزه انجام می دهند، ظلم می کنند، مال مردم را می خورند، آبروی مسلمانان را می ریزند و با غیبت و تهمت، افراد بی گناه را آزار می دهند، به یقین این گونه اشخاص از روزه خود جز گرسنگی و تشنگی بهره ای نمی برند، چنان که شب زنده دارانی هستند مانند خوارج که خون بی گناهان را می ریزند، با امام معصوم به مبارزه برمی خیزند و جنایات بی رحمانه ای می کنند و با این حال شب تا به صبح نماز و قرآن می خوانند. اینها هرگز بهره ای از عبادات شبانه نخواهند برد.
منظور از «اکیاس»؛ (جمع کیس به معنای انسان با هوش) تنها پرهیزکاران و افراد با معرفت و هوشمندی است که به همه اسرار عبادات آگاهند و آداب آن را به کار می بندند. آنها اگرچه روزه مستحبی به جا نیاورند و عبادات مستحب شبانه را انجام ندهند خواب و افطارشان از عبادات گروه اول بالاتر است؛ خواب و افطاری که به آنها برای اطاعت خالق و خدمت به خلق نیرو می دهد.
کلام حکیمانه فوق که بخشی از آن از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده و به صورت مبسوط تر از امیرمؤمنان(علیه السلام)، گویا برگرفته از آیه سوم سوره «غاشیه» است. آنجا که در شرح حال مجرمان می فرماید: «عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ»؛ (پیوسته عمل کرده و خسته شده اند [و نتیجه ای نگرفته اند])، و دلیلش آن است که نه معرفت کافی برای عمل داشتند نه شرایط آن را رعایت کردند و نه موانع آن را برطرف نمودند و حتی گاهی با اعمال ناشایست خود اگر بهره ای هم از اعمال پیشین برده بودند آنها را حبط و باطل نمودند.
در کتاب «کافی» در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم که برای ناصبیان و دشمنان اهل بیت تفاوتی نمی کند که نماز بخوانند یا اعمال ناشایست انجام دهند و این آیه شریفه: «عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ * تَصْلَی نَاراً حَامِیةً» درباره (امثال) آنها نازل شده است.[3] در حدیث دیگری آمده که برای ناصبین به اهل بیت تفاوت نمی کند که نماز بخوانند یا دزدی کنند، آنها در آتش دوزخند.[4]
هنگامی که انسان حالات خوارج را مطالعه می کند به عمق این گفتار حکیمانه امام(علیه السلام) آشناتر می شود، آنها چگونه افراد بی گناه را سر می بریدند و حتی شکم زن باردار را پاره می کردند و او و جنینش را می کشتند و حتی قتل امیرمؤمنان علی(علیه السلام) را واجب می شمردند، اما با این حال صدای زمزمه تلاوت قرآن شبانه و نماز شبشان همواره به گوش می رسید. شبیه آنها گروهی از وهابیون امروزند که به آسانی ده ها و صدها نفر از افراد بی گناه، زن و کودک و پیر و جوان را به خاک و خون می کشند، سپس در نمازهای پنج گانه با صفوف منظم و خواندن سوره های طولانی به وسیله امام و زمزمه آمین بعد از حمدشان و اهمیت فوق العاده دادن به مدّ «وَ لَا الضَّالِّینَ» حضور پیدا می کنند به گونه ای که هر کس اعمال سوء و جنایت های فوق العاده آنها را ندیده و نشنیده باشد تحت تأثیر واقع می شود و گمان می کند اینها فرشتگانی هستند در روی زمین در حالی که شیاطینی هستند مستحق جهنم و سِجِّین.
این سخن را با حدیثی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) خاتمه می دهیم؛ «آن حضرت شنید که زنی در حال روزه، کنیز خود را دشنام می دهد! دستور داد طعامی حاضر کردند و به آن زن فرمود: بخور. عرض کرد: روزه دارم. فرمود چگونه روزه دار هستی در حالی که کنیز خود را دشنام دادی روزه فقط پرهیز از طعام و شراب نیست».[5]،[6]
پی نوشت