به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری میزان به نقل از این نشریه آمریکایی، ترادژی واقعی این است که سران آمریکا، به ویژه فرماندهان نظامی این کشور، با علم به این که نمی توانند در افغانستان پیروز شوند، جنگیدن در کشوری را انتخاب کردند که حاصلی جز اتلاف پول و جان نداشت.
آمریکا به مدت 17سال، دکترین مبارزه با شورش را به اشتباه برای جنگ نیابتی که پاکستان در افغانستان علیه آمریکا به راه انداخته بود، به کار بست. همزمان، آمریکا با هدف ترغیب پاکستان به توقف مخالفت با مقاصد واشنگتن، بسته های کمکی سخاوتمندانه در اختیار واشنگتن قرار می داد.
تا زمانی که پاکستان بر ملزومات سربازان ما در افغانستان نظارت دارد و شتاب عملیات را از طریق ارتش نیابتی تنظیم می کند، مبارزه با شورش هرگز راهبرد پیروزی نیست و طالبان همچنان به جذب نیرو، آموزش و حمایت مالی در پاکستان ادامه می دهد و از حمله نیز مصون است.
درواقع، سران آمریکا، به واسطه ترکیب بی کیافتی و بی توجهی باعث شکست این کشور از سوی پاکستان شدند.
اهداف و مقاصد پاکستان در افغانستان همواره از مقاصد آمریکا متفاوت بوده است. پاکستان نه تنها به آمریکا در افغانستان کمک نکرد بلکه علاوه بر حمایت از طلبان، فعالانه علیه منافع آمریکا اقدام کرد و مسوول طولانی شدن جنگ در افغانستان و تبعات آن است.
سفر مخفیانه حقانی در اکتبر 2001 به پاکستان، دیدار او با 'محمود احمد'، رئیس وقت سازمان اطلاعاتی پاکستان و توصیه او به حقانی برای مقاومت و وعده کمک پاکستان، بخشی از اقدامات اسلام آباد علیه اهداف آمریکا در افغانستان است.
حقانی پس از سفر به پاکستان تصمیم گرفت در کنار طالبان بایستد و شبکه حقانی نیز همچنان منشای بی ثباتی و تهدید در افغانستان بود. البته، آمریکا از طریق عوامل سازمان مرکزی جاسوسی آمریکا(سیا) که به افغانستان اعزام شده بودند، از رفتار فریبکارانه پاکستان اطلاع داشت. این رفتار پاکستان در طول 17 سال گذشته ادامه داشت.
سال گذشته که طالبان به غزنی افغانستان حمله کردند، اجساد پاکستانی های بسیاری که احتمالا همراه طالبان می جنگیدند، در میان کشته شدگان پیدا شد که سپس به پاکستان برگردانده شدند.
پاکستان آشکارا شکست آمریکا در افغانستان را به رخ می کشد اما، هیچگاه به این مساله که پاکستان، تحریک کننده اصلی جنگ طالبان است، پرداخته نشد و پایگاه های امن طالبان در پاکستان همچنان پابرجا هستند. آمریکا بدون پذیرش واقعیت، همچنان رویکرد نامناسب مبارزه با شورش در افغانستان را دنبال می کند.
در این گزارش ضمن تقدیر از تلاش اخیر آمریکا برای تقویت روابط نظامی با هند، به واشنگتن توصیه می شود، طرح های محور چین- پاکستان برای سلطه بر منطقه را عقیم بگذارد. پکن قصد دارد طرح کمربند و جاده را در سراسر آسیا، از جمله افغانستان، گسترش دهد و پس از آن، تاسیسات نظامی در دریای عربی ایجاد کند.
علاوه بر این، آمریکا باید به فکر استقلال بلوچستان پاکستان باشد زیرا بلوچستان مستقل می تواند یکسری از منافع راهبردی آمریکا را تامین کند.
خلاصه کلام آنکه، شالوده های راهبر جدید آمریکا در جنوب آسیا باید شامل فرار از پذیرش مسوولیت و در صورت نیاز، متلاشی کردن دشمنان باشد.