جایگاه مجموعه امنیتی محور مقاومت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

بررسی محیط استراتژیک و ماهیت معادلات امنیتی در تعیین اهداف امنیت ملی هر کشوری در اولویت قرار دارد. از این رو، محیط امنیتی خـاورمیانه هـمواره منافع ملی و تهدیدهای امنیتی ایران را تعریف می کند

مقدمه

بررسی محیط استراتژیک و ماهیت معادلات امنیتی در تعیین اهداف امنیت ملی هر کشوری در اولویت قرار دارد. از این رو، محیط امنیتی خـاورمیانه هـمواره منافع ملی و تهدیدهای امنیتی ایران را تعریف می کند. باتوجه به گفتمان انقلابی شیعی حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران و تقابل این گفتمان با دولت های اهل سنت و سلفی گری در منطقه از یک سو و از سـوی دیگـر مـداخله قدرتهای فرا منطقه ای، امنیت مـلی ایران هـمواره بـا چالش هایی مواجه بوده است. بنابراین، درک محیط امنیتی خاورمیانه موجب فهم سیاست امنیتی ایران می گردد.در مجموعه امنیتی خاورمیانه ما با چـند زیر مـجموعه مـواجه هستیم برای مثال شورای همکاری خلیج فارس،اسـرائیل و مـصر و نهایتا ایران،سوریه، عراق، حماس و حزب الله. کشورهای منطقه با اینکه سعی در ایجاد چنین مجموعه ی امنیتی با همسایگان خود نمودهاند امـا تـا کـنون نتوانسته اند همچون محور مقاومت؛ روابط خود را پایدار و مستحکم حفظ نـمایند.ساخت ناسیونالیسم عربی بیش از آنکه موجب همکاری و هماهنگی میان اعراب شود، رقابت میان آنها را افزایش داده است. منطقه دربـرگیرندهی دسـتور کـارهای مجزا و قدرتمند بینا اسلامی و بینا عربی می باشد.

رقابت های بـینا عـربی معطوف به رقابت بر سر رهبری جهان عرب و تفسیر عربیسم و نیز انواع سنتی رقابت بر سـرزمین، آب و ایدئولوژی مـی بـاشد، بماند که منافع قبیله ای و جانشینی در خانوادههای سلطنتی هم موضوع رقابت است. اکـثر دولتـ هـای عربی، ایران را تهدیدی برای خود می دانند به همین علت در تلاش برای مقابله با قـدرتیابی عـلیه این کـشور هستند (بوزان و ویوور،١٣٨٨: ١٠٣) از نظر کشورهای عربی منطقه، ایران نقش مخرب در سیاست خاورمیانه در دهه اخیر بـازی کـرده است، حمایت از حزب الله لبنان و حماس، پشتیبانی از طیف وسیعی از شبکه های شبه نـظامی شـیعه در عـراق، حمایت از رژیم اسد و انقلابیون شیعی در بحرین و یمن.

از دیدگاه آنان،ایران حکومتی است که در محور شرارت قـرار دارد و بـطور یکجانبه درصدد گرفتن بخش وسیعی از منطقه تحت نفوذ خود بوده، از غرب افغانستان تـا مـدیترانه را نـه با نیروی نظامی بلکه با متحدین نزدیک و پیرو خود کنترل می کند کاری را کشورهای عرب سـنی نـشین نتوانسه اند به انجام برسانند(٦-٢٠١٣٥,Fishman) در چنین محیطی، خواست ایران است که بـه مـانند یک قـدرت بزرگ منطقه ای با وی رفتار شود. قدرت منطقه ای که منافع و امنیت اش در سطح منطقه تعریف می شـود(٢٠١٣,٧ ,Sutherlin) این دیدگـاه در کـنار نوع روابط ایران با کشورهای عربی اهل سنت منطقه، حضور فعال در سوریه و عـراق و حـمایت از ملت یمن و بحرین در جریان تحولات بیداری اسلامی، موجب رشد خشم و سیاست های مقابله گرایانه دیگر کـشورهای مـنطقه بر علیه محور مقاومت گشته است. اما مهم ترین سوالی که در اینـباره بـه ذهن خطور می کند این است که چـه عـواملی مـوجب برانگیختن حساسیت ایران نسبت به تحولات بـیداری اسـلامی در کشورهای سوریه، عراق، بحرین و یمن شده است؟

بنابراین پاسخ ما بر این فرض اسـتوار اسـت که سرنگونی دولت بشار اسد و دولت شـیعی عـراق موجب تـضعیف مـحور مـقاومت و گفتمان شیعه، انزوای جمهوری اسلامی ایران، از دسـت رفـتن جبهه ی سوریه و عدم دسترسی ایران به حزب الله و حماس،برتری یافتن عربستان و دولت های مـعاند ایران در مـنطقه و نهایتا کاهش ضریب امنیتی ایران مـی شود و البته روی کار آمـدن یک دولت شـیعی در بحرین و یمن موجب افزایش عـمق اسـتراتژیک ایران در منطقه، تقویت گفتمان شیعی در منطقه و افزایش قدرت مجموعه امنیتی محور مقاومت شده و ضـریب امـنیتی ایران را بشدت افزایش می دهد. هـمچنین روش تـحقیق مـا در این مقاله تبیینی اسـت در واقـع ما بدنبال بیان نـفس تـاثیرگذاری و همچنین میزان همبستگی میان متغیر مستقل و متغیر وابسته هستیم که چه رابطه ای میان تـحولات اخـیر خاورمیانه و امنیت ملی ایران وجود دارد و سرنگونی سـوریه، عـراق، بحرین و یمـن چـه تـاثیری در افزایش و یا کاهش امنیت مـلی ایران خواهد گذاشت.

قابل ذکر است در این راستا،کتب و مقالات مختلفی را می توان در مورد سیاست خارجی جـمهوری اسـلامی ایران در خاورمیانه و در قبال کشورهای منطقه مـورد مـطالعه و بـازخوانی قـرارداد.حـداقل پس از تحولات بیداری اسـلامی در مـنطقه، پژوهشگران بسیاری تاثیر این وقایع را بر سیاست خارجی ایران سنجیدهاند.لکن مطالعه حاضر از یک منظر مهم با پژوهش هـای مـذکور تـفاوت دارد و آن سنجش راهبرد امنیتی ایران در قالب دفاع از دولت بشار اسـد، نـقش فـعال در عـراق،حـمایت از انـقلابیون بحرین و یمن در چارچوب حفظ مجموعه امنیتی محور مقاومت و تقابل با عربستان،اسرائیل و غرب است. نوآوری تحقیق حاضر نیز در همین جاست. زیرا با بررسی کارهای انجام شده متوجه مـی شویم که با وجود غنای محتوا اما در چارچوب تئوری، دیدگاههای واقع گرایی و سازهانگاری مورد تاکید قرار گرفته اند حال آنکه حفظ محور مقاومت مرکز ثقل سیاست خارجی ایران است و از سوی دیگـر بـا توجه به تداخل عوامل فرهنگی، مذهبی و امنیتی، مجاورت و منطقه ای،مکتب کپنهاگ و نظریه ی مجموعه امنیتی بوزان بهترین پاسخگو برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که تمام عوامل فوق را در سـیاست خـارجی منطقه ای خود در نظر می گیرد.البته می توان به مقالاتی چون «نحوه بازتاب تحولات بحرین، یمن و سوریه در مطبوعات ایران» از فاطمه محمدی زاده و عباس اسدی بـا رویکـرد سازهانگاری،«تحولات انقلابی بحرین و بـررسی راهـبردهای سیاست خارجی ایران در قبال آن» از حسینعلی توتی و احمد دوست محمدی،و مقاله امیرنیاکویی، علی اسمعیلی و علی اصغر ستوده با عنوان «تبیین راهبرد امنیتی ایران در قبال بحران سـوریه (٢٠١٣- ٢٠١١)» و«ائتـلاف سه گانه ایران، سوریه و حـزب الله و تـاثیر آن بر منافع امریکا در خاورمیانه » از رضا پارسه و حبیب اله ابوالحسن شیرازی و همچنین مقاله ی «بازیگران معارض در بحران سوریه: اهداف و رویکردها» از امیر نیاکویی و حسین بهمنش، مقاله «سیاست خارجی ترکیه و تحولات سوریه و تاثیر آن بر امـنیت سـیاسی جمهوری اسلامی ایران» از علی فاطمی نسب و امین چگینی، «بحران سوریه و دخالت قدرتهای بیگانه » از امیر ساجدی، «تحولات بحرین ؛ بررسی چالش ها و فرصت های پیش روی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران» از محمد رضا حاتمی، «کالبدشکافی صـورتی در یمـن و نقش عـربستان در سرکوب آن» از حبیب الله ابوالحسن شیرازی و سیدرضا مظلوم طبائی زواره اشاره نمود که همگی بر پایه تئوریهای واقع گرایی و سازهانگاری سـیاست خارجی ایران را در خاورمیانه بررسی نموده اند. بنابراین با وجود چنین مقالاتی بـه نـظر مـی رسد بررسی سیاست خارجی ایران در چارچوب تئوری فراگیر همچون تئوری بوزان می تواند دیدگاهی تازه به ما بـدهد.

 مـبانی نظری

با آنکه تلاشهای بسیاری جهت تئوری پردازی در مورد مجموعه های امنیتی شده امـا مـنسجم تـرین کار را باری بوزان تدوین کرده است. یعنی تحلیل امنیت بر پایه ی محیط امنیتی. از نظر بوزان هـر منطقه ای فرمول امنیتی ویژه خود را دارد و شیوهی حل منازعه بین مناطق، از یکی به دیگـری قابل تعمیم نیست. از این رو خـاورمیانه مـانند منطقه امریکا، اروپا و... فرمول امنیتی خود را داراست او مشابهت های درون منطقه ای را بسیار پر رنگ می بیند و معتقد است که مقولاتی چون تداخل جریانهای قومی، ملی، دینی، مذهبی و بین المللی با سرعت و به سهولت، خـاورمیانه را نظاره گر نزاعهای خونین ساخته است. (نصری،١٣٨٩) بنابر همین علت، از نظر وی شناسایی ریشه های تاریخی، اقتصادی یا فرهنگی مناطق مورد نظر و سپس بررسی پویش های امنیتی آنان در منطقه، تصویر شفافی از سیاست ها و اسـتراتژیهای امـنیتی دولت های منطقه را ارائه می دهد. . وی بر این باور است از آنجا که سطوح تحلیل ملی و بین المللی نمی تواند برای تجزیه و تحلیل مسایل مربوط به مناطق مناسب باشند، لذا وجود یک سطح تحلیل میانه بـرای این مـنظور ضروری خواهد بود. (بوزان،١٣٨٧: ٢١٢) براساس این بنیان نظری،بوزان مجموعه امنیتی منطقه ای را اینگونه تعریف می کند: مجموعه ای از دولت ها تعریف می شود که برداشت ها و نگرانی های امنیتی آنها به قـدری بـه یکدیگر مرتبط هستند که معضلات امنیتی آنها جدای از دیگر دولت های مجموعه به صورت منطقی قابل تجزیه و تحلیل و حل و فصل نیست تعاملات میان دولت ها در مناطق امنیتی به عنوان وابستگی مـتقابل امـنیتی عـمیقا ریشه دار و با دوام در یک گروهبندی جغرافیایی مـنسجم تـوصیف مـی شود Buzan et al:1998 ,12 -15))

بوزان جهت پایداری مجموعه های امنیتی مناطق وجود چند عنصر را حیاتی می دانند این عوامل عبارتند از:

وابستگی متقابل: منظور وابستگی متقابل امـنیتی مـیان گـروهی از کشورهاست . وی بیان می دارد در چارچوب مجموعه امنیتی شبکه ای از روابـط امـنیتی شدید میان برخی از کشورهاست که امنیت آنها را بهم پیوند زده و امنیت آنها را از سایرین جدا کرده است. جالب است کـه بـدانیم بـا دستیابی ایران به برنامه ی هسته ای و روی کارآمدن دولت شیعی درعراق، سوریه نفوذ بـیشتری در منطقه پیدا می کند،حزب الله و حماس نیز مجهزتر گشته و علاوه بر اقدامات تدافعی دست به اقدامات تهاجمی هم مـی زنـد. پسـ، از میزان حملات اسرائیل کاسته می شود. از سوی دیگر،هرگاه فشارهای بـین المـللی بر ایران به سبب برنامه ی هسته ای افزوده می گردد سوریه از میزان فعالیت خود در منطقه می کـاهد و بـیشتر رو بـه سازش با کشورهای عربی منطقه ای می آورد و حزب الله نیز دست به هیچ عـملیاتی نـزده و مـنزوی می شود.دخالت قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای در سوریه، عراق و در ادامه تحولات منطقه ای در بحرین و یمـن، در واقـع بـه معنی تجاوز و دخالت این بازیگران در کل مجموعه امنیتی است. تجزیه ی کشور عراق ویا گسترش نفوذ داعـش در مـنطقه و فروپاشی رژیم اسد به معنی نا امنی برای ایران و حزب الله است . ایران توسط امـریکا مـحاصره مـی گردد و احساس ناامنی به مرزهای این کشور سرایت می کند.

الگوهای دوستی و دشمنی: بوزان مـعتقد اسـت تعاملات تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی میان دولت ها مهم محسوب می شود. ماهیت این تـعاملات را بـر اسـاس طیفی میان دوستی و دشمنی قرار می دهد. (٢٠٠٣٥٠,Buzan and Waever) بر این اساس،خاورمیانه به عنوان منطقه ای تعریف مـی شـود که دچار تعارض همیشگی است. عوامل فوق، میزان ثبات و پایداری روابط میان بـازیگران مـجموعه امـنیتی ایران و محور مقاومت را تشدید کرده است. ایران، سوریه و گروهای حزب الله و حماس تاکنون هیچ اختلاف مرزی و ارضـی بـا یکـدیگر نداشته اند. تمایلی جهت تجاوز و جنگ بر علیه همکار امنیتی مجموعه وجـود نـداشته است بلکه اشتراکات ایدئولوژیک، موجب افزایش ارتباطات مثبت میان ملت های این بازیگران شده است. دولت شیعی عـراق نـیز پس از سقوط صدام همکاریهای گستردهای را با ایران و این مجموعه آغاز نموده است. این کشور، هـلال شـیعه را در منطقه کامل نمود و در کنار ایران و سوریه موجب شـیوع تـفکر و ایدوئولوژی انـقلابی شیعی گشت. بنابراین ایران اسلامی نیز مسئله ی مـنازعه در سـوریه و عراق و البته یمن و بحرین را تنها یک معضل منطقه ای نمی پندارد که اجازه دهد سـایر قـدرتهای منطقه ای براحتی دربارهی آن تصمیم بـگیرند بـلکه خود را در تـمام مـسایل این کـشورها ذی حق می داند چرا که امـنیت اشـ با تهدید مواجه شده است

همسایگی: مجاورت سرزمینی از نظر بوزان برای مـوجودیت یک مـجموعه امنیتی ملاک ارزشمندی است. با تـوجه به اینکه تهدیدات در فـاصله هـای نزدیک شدت و نمود بیشتری دارنـد و کـشورها از تهدیدات امنیتی در مجاروت خود بسیار نگران هستند. هر گونه کنش و واکنش را در دولت های هـمسایه زیر نـظر دارند حال اگر مجموعه امـنیتی از دولت هـایی کـه در مجاورت یکدیگر قـرار دارنـد، پدید آید دو نتیجه ی مهم را در پی خواهد داشـت. اول اینـکه می تواند از حضور و نفوذ قدرتهای بزرگ فرا منطقه ای در کشورهای همسایه جلوگیری کند دوم هیچ نـگرانی از حـضور نظامی مستقیم دولت همسایه و تجاوز به مـرزهای سـرزمینی نخواهد داشـت.

(٢٠٠٣٤٦,Buzan and Waever) این امـر بـخصوص در مورد عراق برای ایران حـایز اهمیت است چرا که شکست شیعیان مساوی با گسترش نفوذ و حضور امریکا و داعش در نزدیکی مـرزهای ایران اسـت

وجود حداقل دو بازیگر موثر: نمی تـوان یک مـجموعه امـنیتی را بـدون دو بـازیگر دولتی تصور کـرد. بـا توجه به موقعیت ژئواستراتژیک سوریه (نقطه ی اتصال سه قاره) و موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک و ژئو استراتژیک ایران و عراق سه کـشور از نـقش مـهم و تاثیرگذاری در ترتیبات منطقه ای برخوردارند

فرهنگ، نژاد و قـومیت: دولت هـای عـرب خـلیج فـارس پس از انـقلاب اسلامی و برپایی جمهوری اسلامی بر اساس ایدئولوژی شیعی، در چارچوب شورای همکاری خلیج فارس گرد هم آمدند و تلاش نمودند تا در مناسبات امنیتی منطقه، ایران و عراق را کنار بگذارند.شکل گیری مـنازعات بعدی در منطقه، همکاریهای ویژهای را میان شیخ نشین های عرب خلیج فارس بوجود آورد.جهت گیریهای خاص غربگرایانه، منازعات قومی و رقابت های مذهبی شکل گیری دو طیف مستقل در منطقه را موجب شد.بدین تـرتیب خـاورمیانه دارای دو زیر مجموعه امنیتی مجزا بر اساس بنیادهای فرهنگی، مذهبی و قومی گردید.

وابستگی امنیتی در مجموعه امنیتی محور مقاومت: جمهوری اسلامی ایران و سوریه همواره در پویش ها و تعاملات منطقه ای، سیاستی همسو را پیگیری می نـمودند. بـا اضافه شدن عراق پس از صدام، این مجموعه، اقتدار منطقه را بدست گرفت و نهایتا در جریان تحولات بیداری اسلامی، ملت های شیعه یمن و بحرین خواستار دولتی اسلامی در چـارچوب مـجموعه امنیتی محور مقاومت شدند.این عـوامل، مـنازعه را میان دو مجموعه امنیتی بصورت آشکار نمایان ساخت و درگیری دو محور با حمایت از نیروهای مردمی و دولتی در سوریه، یمن و بحرین آغاز گردید.

قابل ذکر است که از سـال ١٩٧٣ تـا کنون امریکا توانسته اسـت کـشورهای عربی به غیر از سوریه را به صلح و حل اختلافات با اسرائیل و به رسمیت شناختن آن و نهایتا تعمیق روابط ترغیب نماید (موسوی ١٣٨٨: ١٢) اما سوریه از مواضع ایران در مورد حزب الله در لبنان و جنبش های جهادی در فلسطین اشـغالی عـلیه رژیم غاصب حمایت کرده و این مبارزات را به عنوان دفع تجاوز و دفاع و نه حرکات تروریستی تایید نموده است. این کشور با میزبانی رهبران تبعیدی حماس و استقرار دفتر مرکزی این گروه و گروههای مبارز دیگر در دمـشق، نـقش مهمی در رونـد مقاومت اسلامی بازی می کند. حمایت از گروههای مبارز در جنگ های ٣٣ روزه و ٢٢ روزه سبب شد خطوط جبهه بندی نیروهای سـیاسی در منطقه شفاف شود. (پور حسن، ١٣٩١: ١٩) همچنین ایران با همراهی پیونگ یانگ امکانات تـولید و پرتـاب مـوشک را در سوریه راه اندازی کرد تا حمایت از حزب الله در برابر اسرائیل کامل شود (2013,47,Goodarzi) بنابراین سوریه تنها بازیگر عربی اسـت کـه در مناسبات منطقه ای و بین المللی نقش مستقلی را ایفا می کند و وابسته به غرب نـیست . ارتـش سـوریه تنها ارتش کلاسیک عربی است که می تواند امنیت رژیم صیهونیستی را در معرض خطر قرار دهد. از اینـ رو مقامات رژیم اسرائیل، سوریه را به عنوان تهدید استراتژیک به حساب می آورند. همسایگی بـا فلسطین اشغالی، ایفای نـقش مـحور مقاومت، نقش آفرینی در معادلات سیاسی لبنان، سوریه را به عنوان خط استراتژیک بر ضد رژیم صیهونیستی در منطقه درآورده است. سوریه همواره سعی نموده تا بر اساس سیاست خارجی ضد اسرائیلی و ایدئولوژی ناسیونالیستی در حمایت از مـقاومت ضد اسرائیلی نقش مهمی بازی کند و با اعمال فشار بر این نظام و ایجاد بحرانهای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی آن را ناکارآمد و ضعیف سازد.این کشور بواسطه ی بافت جمعیتی، منطقه جغرافیایی و بافت نیروی انسانی مـوجود در آنـ از منظر تخصصی در جهان عرب و نزدیکی آن به فلسطین از جایگاه تعریف شده و قابل تعمق بر خوردار است. بنابراین ؛ یک رابطه استراتژیک میان جمهوری اسلامی و رژیم اسد وجود دارد که ایران را در به مخاطره انـداختن امـنیت اسرائیل توانمند می سازد. بیش از سه دهه از دشمنی میان ایران و اسرائیل می گذرد و هنوز برخوردی میان آنها صورت نگرفته است البته وجود حزب الله که جمهوری اسلامی ایران آن را از طریق سوریه مجهز کـرده اسـت، ثابت می کند که ایران می تواند منافع امنیتی اسرائیل را با خطر مواجه سازد

(http:www.foreignpolicy.com.articles. 2012.06.04. the real_ reason_to intervence _in_syria?page=,1)

این جبهه با محوریت جمهوری اسلامی و عضویت سوریه، حزب الله لبنان و گروههای مبارز فلسطینی، آرایش سیاسی بازیگران منطقه ی خـاورمیانه را تـغییر داده اسـت. البته عوامل مختلفی نوعی پیوسـتگی و وابـستگی مـتقابل امنیتی خاصی را بین این بازیگران منطقه ایجاد نموده است.

پس از سقوط صدام، دولت عراق نیز به جبهه ی مقاومت نزیک شد و این موضع گیری با تـوجه بـه سـاختار مذهبی عراق،کاملا طبیعی و ظرفیت بیشتری را به مـجموعه امـنیتی مقاوت بخشید.در سال ٢٠١٠ و شروع انقلابات عربی، به نظر می رسید تحولات رخ داده در مصر، تونس، لیبی و بحرین و یمن به نفع مـجموعه امـنیتی مـقاومت باشد اما با سرایت این ناآرامی ها به سوریه، وضـعیت بگونه ای دیگر رقم خورد.جایگاه این کشور و پیوستگی امنیت ایران با سوریه، موجب شد تا دولت های منطقه ای و فرا منطقه ای، بـرای ایجـاد تـغییر در نظام سیاسی سوریه و به دنبال آن، تغییر در ژئوپولیتیک و آرایش بازیگران سیاسی خاورمیانه اقـدام کـنند.این بهترین موقعیت برای همسایگان عرب مخالف مجموعه امنیتی محور مقاومت بود تا از فرصت بدست آمده در جـهت تـغییر مـعادلات خاورمیانه استفاده کنند و نه تنها ایران را از قدرت برتر منطقه ای به حاشیه برانند بـلکه امـنیت مـلی این کشور را نیز با چالش مواجه سازند.پیوستگی امنیتی دو کشور تا حدی است که ایهـود بـاراک وزیر دفـاع مهم ترین تصمیم گیر دراین مسله گفته است که سقوط رژیم اسد ضربه بزرگی به مـحور شـرارت یعنی ایران است. سوریه تنها پایگاه برون مرزی ایران در تاثیرگذاری بر جهان عرب است واین امـر بـصورت چـشمگیری می تواند هم حزب الله لبنان را تضعیف کند و هم حماس و جهاد اسلامی در غزه را ضعیف سـازد(شـوسودوفسکی، ١٣٩١: ٦١) از سوی دیگر تلاش دولت های منطقه ای، جهت روی کارآمدن گروههای سلفی مخالف جمهوری اسلامی مـوجب چـرخش بـنیادی سیاست خارجی سوریه خواهد شد و این چالشی برای امنیت ملی ما خواهد بود. به نظر جـیمز روبـین طرح جنگ علیه سوریه، رابطه تنگاتنگی با طرح جنگ علیه ایران دارد. این امر بـخشی از هـمان نـقشه نظامی امریکایی - اسرائیلی است برای تضعیف ایران در راستای محافظت از اسرائیل است (٢٠١٢,national review) به عقیدهی لیو بولای اهداف امـریکا در خـاورمیانه بـدین ترتیب بوده است مقابله با ایران، سوریه و حزب الله و نیروهای شیعه ی تندرو خلیج فـارس بـه گونه ای که تشکیل یک هلال شیعه بر آنها سخت شود (آقایی و احمدیان،١٣٨٩: ١٥-١٣) وجود بحران بی ثبات سـازی سـوریه، به عنوان کلیدی ترین حلقه محور مقاومت اسلامی و عمق استراتژیک و یکی از مـهم تـرین بخش های راهبردی مهار جمهوری اسلامی ایران در واقـع هـدفی جـز برقراری توازن بین محورها و تضعیف نقش و جـایگاه ایران را دنـبال نمی کند( رجبی: ١٣٩١: ١٢٤)در این اثنا اگر ایران قادر به حفظ نظام بشار اسد بـاشد این یعـنی یک پیروزی استراتژیک و شکستی وحشتناک برای اعـراب اهـل سنت. بـه هـمین عـلت این کشورها بیشتر سعی در طولانی شدن بـحران و افـزایش قدرت مخالفان می کنند (AĞCA ,2013,106)

الگوهای دوستی و دشمنی در مجموعه امنیتی محور مقاومت: کـشور عـربی سوریه، از جمله کشورهای اسلامی است کـه ایران با آن دارای روابط دیرینـه ی تـاریخی بوده است. جنگ ایران و عراق یکـ نـیروی وحدت بخش برای ایران و سوریه بود چرا که ایران بخشی از تسلیحات مورد نیاز خود را از طـریق سـوریه دریافت می داشت. تاکنون روابـط ایران بـا هـیچ یک از دولت های عـربی بـه اندازه روابط تهران- دمـشق نـزدیک و دارای اهمیت نبوده است  (Bartellan Gray,2012,139) پشتیبانی بی دریغ ایران از سوریه در برابر تجاوز احتمالی رژیم صیهونیستی، گسترش مـناسبات دو کـشور را تداوم بخشید.جمهوری اسلامی ایران و سوریه، دیدگـاهها و مـنافع ملی مـشترکی دارنـد. هـر دو کشور به دلیل موقعیت هـای مناسب ژئوپولیتیکی و واقع شدن در مناطق راهبردی خاورمیانه، عمق استراتژیک یکدیگر محسوب می شوند. دو کشور عـلاوه بـر منافع ملی مشترک، دارای اشتراکات دینی، مـذهبی و اسـلامی قـابل تـوجهی انـد (کتاب سبز، ١٣٨٧: ٩٨) اسـد هـمواره اذعان می نمود که هیچگاه خواستار قطع رابطه کشورش با ایران نیست و دمشق در همه مسایل مهم و اسـتراتژیک در کـنار تـهران خواهد ایستاد. ایشان در یک گفتگو خاطر نشان کـرد کـه تـنها در یک مـورد اسـت کـه بین سوریه و ایران فاصله می افتد و آن این است که تهران از اسرائیل حمایت کند (نطاق پور و بشارتی، ١٣٩٠: ١٠٠) سوریه همواره در موضع گیریهای خود و در مجامع بین المللی از مواضع بر حق و منافع مـلی ایران دفاع کرده و همیشه رای مثبت به آن داده از جمله پرونده هسته ای ایران.شاید به جرات بتوان گفت که سیستم بین المللی و منطقه ی خاورمیانه بیش از هر چیز در نزدیکی ایران و سوریه نقش داشته است. (امیدی،١٣٨٧: ١٢٠)

از سوی دیگـر،ظـهور و گسترش ژئوپولیتیک شیعه به مفهوم تغییر قواعد بازی راهبردی و امنیتی سنتی در منطقه خاورمیانه است . واضح است که شکل گیری هر نوع موازنه جدید منبعث از ژئوپلیتیک شیعه بر نوع رفـتارها و مـناسبات کشورهای منطقه و الگوی دوستی و دشمنی دولت ها اثر جدی می گذارد. (توال، ١٣٨٤: ١٣٧) همچنین گسترش و تقویت نظامهای مردم سالار دینی در منطقه و اصلاح ساختار سیاسی در یمـن و بـحرین بر این مبنا، به معنای افـزایش مـشارکت مدنی و آزادیهای سیاسی و اجتماعی و در نتیجه گسترش گفتمان جمهوری اسلامی در منطقه است. مع الوصف، نیروهای نزدیک به ایران افزایش یافته و بر شمار دوستان منطقه ای ایران افـزوده مـی شود.این امر ضـریب امـنیتی ایران را افزایش داده و موجب همکاریهای گسترده منطقه ای با دولت های انتخابی می شود(توتی و دوست محمدی، ١٣٩٢: ٢١٨-٢١٧) لیکن سقوط حکومت اقلیت دست نشانده در بحرین و یمن موجب تضعیف عربستان سعودی به عنوان رقیب عـمده ایران در مـنطقه و شورای همکاری خلیج فارس،کاهش شمار دوستان عربستان و در مقابل افزایش شمار دوستان ایران و در نهایت محدود شدن دسترسی نظامیان امریکا به پایگاههای منطقه خواهد شد. این امر مناسبات ایران و عربستان را با تشنج بـسیار روبـرو کرده اسـت بگونه ای که فعالیت دو کشور منطقه، تقابل جویی دو کشور را بیش از پیش نمایان کرده است. از این رو،امنیت ملی دو کشور را بـشدت تحت تاثیر تحولات منطقه ای قرار گرفته اند.

فرهنگ، نژاد و قومیت در مـجموعه امـنیتی مـحور مقاومت : همانطور که می دانیم تاکنون تفاوت ها و ویژگی های مذهبی - فرهنگی و سیاسی ایران با همسایگاناش مانع ائتـلاف و هـمگرایی با آنها در منطقه خلیج فارس شده است. حمایت از آرمان فلسطین موجب مخالفت عـلنی ایران بـا اسـرائیل گشت و از این رو ایران بدنبال متحد و یا متحدانی در منطقه بود تا بتواند موقعیت خود را در منطقه تقویت نماید. (ساجدی،١٣٩٢: ١٣٨) بـا نگاهی به دولت های منطقه متوجه می شویم که تفاوتهای دینی ملت های مـنطقه به لحاظ شیعه و سـنی بـودن هویت های متمایزی را شکل داده است. همچنین تعلق و تعصب دینی مرزهای هویتی را ایجاد نمودهاند که بسیار سخت تر از مرزهای زمینی هستند. ناسیونالیسم دینی در منطقه موجب شکل گیری دو طیف از دولت ها گشته است. پیشـ از حمله ی امریکا و عراق و البته بیداری اسلامی موازنه قدرت بسود کشورهای عربی سنی مذهب بوده است اما اکنون شیعیان در منطقه توانسته اند موازنه قدرت را بسود خود تغییر دهند. گسترش فرهنگ تشیع در مـنطقه بـه لطف فرصت های پیش آمده در بستر تحولات منطقه و نیز روی کار آمدن یک دولت شیعی در عراق شرایطی را مهیا می کند تا ایران بتواند فرهنگ سیاسی تشیع را احیا نماید و با برقراری ارتباطی تنگاتنگ میان نـواحی مـختلف این حوزه،یکپارچگی فرهنگی ایجاد کند.بنابراین، ایران باید برای بهره برداری حداکثری از فرصت های پیش آمده سیاست خارجی اش را سامان دهد (اشرف و قنبری،١٣٩٢: ١٣٧-١٣٥) در عین حال،تحولات ناشی از بیداری اسلامی نیز مـوجب بـازخوانی هویتهای محلی و دینی ازجمله سلفی گری و شیعی گری شده است . به نظر می رسد فرهنگ، عامل اصلی درک،تفسیر، تغییر و تحول در دولت های خاورمیانه است. ازاین رو، بهترین عنوان که برای کل این جـریان مـی تـوان نهاد، احیای سیاسی مذهب اسـت کـه بـراساس آن، دین در قالب اراده جمعی، هویت مردم را به طریقی که بتوان دین را درجایگاه یک نیروی انقلابی احیا کند تضمین کرده است و به درستی می تـوان بـازتاب چـنین اقدامات و تأثیرات ناشی از آن را در جنبش ها ی اسلامی کشورهای فـلسطین، عـراق، تونس، یمن، بحرین، مصر، مشاهده کرد.بر این اساس است که تلاش داعش و گروههای تکفیری در عراق و سوریه، شناساندن هویتی مـتمایز از سـایر دولت هـای اسلامی بر اساس تفسیر فرهنگی خاصی است که از اسلام دارنـد (اشرف و قنبری،١٣٩٢: ١٣٩) در همین راستا،تسری خیزشهای مردمی به یمن و بحرین موجب شد تا موج انقلابی شیعه هرچه بـیشتر بـه ایران نـزدیک گردد. از آنجا که اکثریت مردم این دو کشور را شیعیان تشکیل می دهند بـه طـور طبیعی همانند هر کشور دیگری ایران نیز نسبت به حق و حقوق و سرنوشت هم مذهبان خود در مـنطقه حـساس اسـت. بخصوص که در مواردی همچون بحرین که دارای اشتراک تاریخی، قومی، زبانی نیز بـوده اسـت. این امـر حتی در میان گروههای داخلی نیز واکنش های بسیاری را برانگیخته است که قطعا به نـوع گـفتمان انـقلابی شیعه و حمایت از مظلوم شیعیان باز می گردد. وجود مبانی مشترک مذهب شیعه و اشتراکات تـاریخی فـرهنگی، نزدیکی بین نظام ایران و معارضان اسلامی بحرین بویژه شیعیان را موجب شده است. بـا اینـکه اکـثریت جمعیت بحرین شیعه مذهب اند اما حکومت و قدرت سیاسی در دست اقلیت سنی مذهب این کـشور قـرار دارد (صالحی و ساسانیان، ١٣٩٢: ٨١) بی توجهی های سیاسی به شیعیان منطقه باعث شده که آنـها در وضـعیت نـابسامان اجتماعی و سیاسی زندگی کنند در بیشتر کشورهای منطقه اقلیت شیعی در انزوا قرار گفته و در سطوح حاکمیت نـقشی نـدارند. در چنین شرایطی وقوع قیامهای اسلامی مردمی در کشورهای عربی می تواند ظرفیت بـالقوهی مـسلمان شـیعه را بالفعل سازد (اخوان کاظمی و شاه قلعه، ١٣٩٣: ١٤)

حساسیت های نیروهای شیعی زمانی بیشتر می شود کـه مـوقعیت هـای ژئوپولیتیک شیعیان، در کنار هم در نظر گرفته شود بدین ترتیب از خلیج فارس تـا دریای مـدیترانه را در بر می گیرد.

(اخوان کاظمی و شاه قلعه، ١٣٩٣: ١٥)در این اثنا،نهضت شیعیان بحرینی به دلیل مزیت های خاص خـود هـمچون تاثیرگذاری بر روند جنبش شیعیان عربستان و هم مرزی دریایی با ایران و قرار گرفتن نـاوگان پنـجم دریایی امریکا در این کشور، از اهمیت بالایی برای جمهوری اسـلامی بـرخوردار اسـت . البته در قرون گذشته بحرین جزیی از سرزمین ایران و تـحت حـاکمیت حکام ایرانی بوده است وبخشی از جمعیت آن را ایرانی ها تشکیل می دهند. (اخوان کـاظمی و شـاه قلعه، ١٣٩٣ : ١٤)شیعه بودن اکثرت جـمعیت انـقلابی بحرین این تـصور را در بـین سـیاستمداران تقویت می کند که پیروزی مردم بـحرین نـخست باعث قدرتگیری شیعه در منطقه می شود و به شکل گیری یک بلوک شـیعی مـی انجامد و ثانیا این بلوک توسط ایران هدایت و کـنترل شده و در راستای تضاد بـا مـنافع غرب حرکت خواهد کرد(اخـوان کـاظمی و شاه قلعه، ١٣٩٣: ١٧-١٦) همچنین اشاعه ارزشها و گسترش ایدوئولوژی ایران در منطقه، موجب گسترش عمق استراتژیک ایران در خاورمیانه و جـهان اسـلام می شود. از دید دول مخالف، در حال حـاضر تـحولی در جـهت افزایش قدرت ایرانـ و نـقش شیعیان در منطقه خاورمیانه شـکل گـرفته و ایران تلاش دارد تا بهرهگیری از هلال شیعی، بر قدرت خود بیفزاید و آن را علیه منافع کشورهای سـنی مـذهب و نیز منافع منطقه ای امریکا و اسرائیل بـکار گـیرد (توتی و دوسـت مـحمدی، ١٣٩٢: ٢١٩) از اینـ رو جهت مهار نیروهای شـیعه، تنها راه، ایجاد نیروی ضد شیعه آن هم بگونه ای افراطی بود.بر این اساس غربی هـا و رقـبای منطقه ای ایران، در شکل گیری و گسترش قـدرت نـیروهای تـکفیری سـلفی در مـناطق شیعه نشین عـراق و سـوریه اهتمام بسیار نموده اند.عربستان با رواج وهابیت در کشور خود سعی در سرکوب و مقابله با شیعیان داشته و هـمواره در بـیم اسـت تا مبادا شیعیان بحرین نیز در عربستان نـفوذ پیدا کـنند. اقـدامات عـربستان در بـمباران مـناطق شیعه نشین در یمن و انجام یک جنگ نیابتی و مداخله جویانه نظامی تحت عنوان سپر جزیره برای خاموش کردن انقلاب در این کشور و آرام نمودن شیعیان کشورش صورت گرفت. (ابوالحسن شیرازی و مظلوم طـبائی، ١٣٩١: ٦٠)

همسایگی : گرچه جمهوری عربی سوریه دارای سابقه ی تمدنی و فرهنگی و قدمت تاریخی است اما آنچه این کشور را در قرن بیستم و بویژه برای جمهوری اسلامی ایران حایز اهمیت نموده است همجواری با فلسطین می بـاشد. از دید ایران، سـوریه یک حلقه مهم مرتبط کننده به لبنان تلقی می شود و به عبارتی عرصه مهمی است که به برکت تکامل موفقیت آمیز حزب الله به عنوان یک سازمان اسلامی شیعی می تواند نـقش یک جـبهه ایرانی را علیه اسرائیل ایفا نماید. در حقیقیت سقوط دولت اسد موجب تضعیف محور مقاومت می شود زیرا سوریه رکن اصلی سیاسی و جغرافیایی مرتبط کننده رهبری ایران بـا نـمایندگانش در منطقه حزب الله و سازمانهای آزادی بخش فـلسطینی اسـت. سقوط دولت بشار اسد در سوریه به معنای تصرف اولین خاکریز دفاعی جبهه مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی و غرب است. همچنین حمله به عمق راهبردی جمهوری اسلامی است کـه ضـرورت اولیه تضعیف محور مقاومت اسـلامی و مـهار ایران قلمداد می شود. از این رو،ایران سعی دارد نقش فعالی را در مدیریت ناآرامی های سوریه به سمت راه حلی مسالمت آمیز ایفا نماید.مع ذلک، ایران از همه گزینه های مذاکره،گفتگو و روشهای مسالمت آمیز برای حل مساله سـوریه حـمایت کرده و با هرگونه دخالت خارجی یا حمله نظامی مخالف است (نیاکویی و دیگران، ١٣٩٢: ١٣٥-١٣٤)

عامل همسایگی خود را زمانی به عنوان اصلی ترین عامل تهدید امنیتی نشان می دهد که بدانیم کشوری که دارای مـرزهای سـرزمینی بسیاری بـا کشور ماست دچار تغییرات امنیتی است و موجودیت نظامش به خطر افتاده است و نیروهای تروریستی، بشدت از فرصت بـدست آمده جهت بی ثباتسازی آن کشور استفاده می کنند. از این رو، طرح نزدیک نـشدن گـروههای داعـش به مرزهای سرزمینی ایران، این کشور را وادار می کند تا تمهیداتی بیاندیشد و از آنجا که با کشیده شدن درگیریها به مـناطق مـرزی، ضرر و زیانهایی به کشور خواهد رسید پس بهتر است با دشمن خارج از مرزهای سـرزمینی جـنگید و دفـاع از کشور را در جبهه ی کشور همسایه انجام داد کاری که ایران اسلامی در عراق،در مقابله با داعش می کند.ایران سـعی دارد،داعش و نیروهای تکفیری را در عراق مهار سازد و اسباب فروپاشی آن را در همان کشور فراهم سازد تـا با هزینه کمتری مـواجه شـود. بنابراین نتیجه ی درگیری و جنگ و بی ثباتی در عراق هر چه باشد مستقیما با امنیت ملی ایران و توان منطقه ای ایران برای رسیدن به اهداف مد نظرش در ارتباط است. بنابر همین علت است که ایران بـه رغم فشار جامعه بین المللی خواهان پایداری رژیم شیعی عراق است. (٢٠١٢١٣٧,Bartelland Gray) به اعتقاد بسیاری جبهه ی سوریه و عراق محل تلاقی نیروهای مقاومت به رهبری ایران و کشورهای محافظه کار عربی به رهبری عربستان تبدیل شده اسـت و شـکست هر یک از طرفین در این جنگ نیابتی به معنای برتری دیگری در منطقه است (٢٠١٣٣٣,Goodarzi) برای ایران از دست دادن عراق درست در زمانی که در اوج قدرت منطقه ای خود در چند دهه ی اخیر است یک فاجعه است. درگیریهای کنونی در عراق تهدیدی بـرای قـدرت و نفوذ ایران در سطح منطقه است . چرا که سرنگونی رژیم عراق به نوعی شکست شیعیان در این منطقه جغرافیایی است (2012,136,Bartelland Gray)

بوزان و ویوور نهایت امر نتیجه می گیرند که تغییر و تحولات ساختاری و هرگونه ناامنی در چنین مـجموعه امـنیتی به سه شکل ایجاد می گردد.

١. دگرگونی های داخلی در مجموعه امنیتی: هر گونه تحول در الگوی دوستی و دشمنی، دستیابی به سلاحهای استراتژیک و.... با تغییر رژیم سوریه و شکست انقلابیون در بحرین و یمـن و مـهم تـر از همه گسترش داعش در عراق،قـطعا دولت هـای بـعدی روابط دوستانه ای با ایران نخواهند داشت. حال اگر به چالش های منطقه ای ایران نگاهی بیاندازیم متوجه می شویم که حفظ مجموعه امنیتی مـحور مـقاومت یک ضـرورت است. رقابت های ایران با عربستان و ترکیه، سرکوب انـقلابیون یمـنی و بحرینی توسط آل سعود، گسترش نفوذ داعش در عراق و سوریه، وجود دشمن مشترکی چون اسرائیل، وهزاران وابستگی متقابل امنیتی دیگر مـانند جـلوگیری از هـرگونه اقدام تروریستی در منطقه حاکی از اولویت و اهمیت حفظ محور مقاومت است.

٢. دگـرگونی های خارجی: در اینجا یک قدرت بزرگ وارد مجموعه امنیتی می شود این ورود می تواند از طریق مداخله، پشتیبانی از نیروهای مخالف، ارسال اسـلحه، حـمایت هـای آموزشی و کمکهای مالی وهر گونه اقدامی جهت اختلال و فروپاشی مجموعه امـنیتی بـاشد.(عبدالله خانی، ١٣٨٣: ٢٨٥ -٢٨٣)حمایت همه جانبه دولت های سنی نشین منطقه همچون قطر،ترکیه و در صدر آنها عربستان از گـروههای تـکفیری سـلفی و داعش، تلاشی جهت از هم پاشیدن اقتدار شیعیان در منطقه و منزوی نمودن ایران است. این تـلاشها از سـوی عـربستان بشدت و در تمام جبهه ها پیگیری می شود. بگونه ای که روابط دو کشور با سردی و بـشکل تـقابل جـویانه با یکدیگر در منطقه مواجه شده است. همانطور که می دانیم پس از انقلاب اسلامی و خروج ایرانـ از بـلوک غرب و انتخاب مشی مستقل، معادلات استراتژیک منطقه دگرگون گشت و ایران و عربستان دارای تعارضات ایدئولوژیک عـمیقی شـدند، بـگونه ای که استراتژی امریکا پس از انقلاب ایران بر مبنای رقابت این دو و در اتحاد با عربستان تعریف شد. پس از سقوط صـدام حـسین نیز دو کشور تلاش بسیاری برای نفوذ در عراق نمودند که البته با روی کار آمـدن دولتـ شـیعی در عراق؛ ایران دست برتر را یافت و جایی برای نفوذ عربستان باقی نماند (٢٠١١,Milani) از دیگر سو،رقابت دو کشور شـیعه –فـارس با سنی –عربی بر سر رهبری منطقه و جهان اسلام امکان هرگونه هـمکاری نـزدیک را از بـین می برد. Burk,2004,26)) همچنین ساختار جمهوری اسلامی درست در نقطه ی مقابل رژیم پادشاهی قرار دارد.رژیم عربستان، محافظه کار و طـالب حـفظ وضـع موجود است و از نظر ساختاری نمی تواند پذیرای تحولات گسترده باشد.همچنین در ایستارهای امـنیتی، عـربستان در برابر ایران قرار می گیرد.بر همین اساس،با وجود پیشنهادات متعدد ایران برای شکل گیری اتحادیه ای مـتشکل از هـمه ی کشورهای حاشیه خلیج فارس،عربستان و کشورهای پیرو سیاست خارجی وی، ایران را از هر گونه ترتیباتی خـارج سـاختند. عربستان علت این امر را بدبینی نسبت بـه بـرنامه هـای نظامی ایران می داند. همچنین در جهت گیریهای امـنیتی عـربستان، حضور نیروهایی امریکایی در منطقه دارای اهمیت است در حالی که ایران مخالف حضور نیروهای ورامنطقه ای در خـاورمیانه اسـت. از سوی دیگر، دستیابی ایران بـه فـناوری هسته ای از مـنظر عـربستان یعـنی ساخت بمب اتم و این شکاف عظیمی مـیان سـلاحهای دو کشور ایجاد کرد. در مجموع، دو کشور هیچگونه مشابهت مذهبی، قومی و فرهنگی ندارند و در نـتیجه امـکان همکاریهای گسترده دو کشورتا حدود زیادی منتفی اسـت (آقایی و احمدیان،١٣٨٩: ١٤)در پردهی آخـر، دگـرگونی عمده در منطقه که شامل قـدرتیابی شـیعیان عراق و پیروزیهای حزب الله و نهایتا انقلاب ملت های منطقه علیه رژیم های دیکتاتور تماما بـه ضـرر امینت ملی عربستان تمام شـد. بـا حـمله ی ایالات متحده به عـراق سـایر کشورهای منطقه مانند عـربستان و جـمهوری اسلامی ایران رقابت جدی جهت شکل دهی مناسب به روند اوضاع عراق را آغاز کـردند.بـه رغم حساسیت های مذهبی و قومی دولت عـربستان،بـالاخره پس از روندی دمـوکراتیک، دولت شـیعی در عـراق قدرت را در دست گرفت. در حـالی که حاکمان دولت عربستان امیدوار بودند پس از سرنگونی صدام حسین، در بدترین شرایط یک رژیم لیبرال که صرفا تنش هـای حـاد در روابط خود با جمهوری اسلامی ایران نـداشته بـاشد قـدرت را در دسـت گـیرد.اما این امیدواریها بـا روی کـارآمدن شیعیان طرفدار ایران در انتخاب ژانویه ٢٠٠٥ به یاس و نومیدی تبدیل شد (نادری نسب، ١٣٨٩: ٣٢٥)قدرتمند شدن شیعیان در منطقه موجب کـاهش نـفودپذیری مـنطقه از سیاست های عربستان می شود.از همین رو،رفـتار امـریکا در عـراق خـشم کـشورهای عـربی و در راس آنها عربستان را برانگیخت زیرا به رسمیت شناختن شیعیان در راس قدرت در عراق یعنی گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه. بی شک حضور ساختارهای مبتنی بر شریعت اسلامی شیعی می تـواند بر ضریب امنیت سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه و جهان بیافزاید. عربستان هنوز بطور رسمی دولت شیعی عراق را به رسمیت نشناخته و مقامات رسمی این کشور هیچگونه سفری به عراق نداشته اند.عربستان همچنین در اجـلاسهای کـشورهای همسایه عراق، علنا مراتب نگرانی خود را از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در عراق اعلام نموده است ١ (نادری نسب، ١٣٨٩: ٣٢٨) با رشد قارچ گونه ی نیروهای داعشی در عراق،عربستان اولین کشوری بود که حمایت هـمه جـانبه مالی وتجهیزات نظامی را در اختیار وی قرار داد.جالب است بدانیم که افراد بسیاری از این کشور به گروه ترروریستی داعش پیوسته اند و حتی بسیاری از مناصب سطح بـالای داعـش را در اختیار دارند.عربستان در تلاش اسـت بـا صرف هزینه های هنگفت، گروه داعش که مبانی فکری بسیار نزدیکی با وهابیت دارد را در عراق و سوریه به قدرت برساند.در همین راستا برای عربستان،وجود سـوریه عـربی که بر پایه ی حکومت شـیعی و حـاکمان علوی است موجب افزایش ضریب امنیت سیاسی ایران می شود و به نوعی مشروعیت گفتمان اسلامی شیعه را تقویت می کند. مع الوصف، این امر مایه ی نگرانی ریاض شده و سرانجام عربستان را به واکنش علیه سـوریه وا داشـته است. از دید عربستان، سرنگونی اسد به معنای از بین رفتن مهم ترین متحد ایران در منطقه است و تهران با سرنگونی نظام حاکم بر دمشق بسیار تضعیف خواهد شد عاملی که زمینه را برای عربستان سـعودی مـهیا می کـند تا رهبری ائتلافی سنی طرفدار و همپیمان با غرب را بر عهده بگیرد. (ذوقی بارانی و دیگران،١٣٩٠: ٢٠٧) ایران و عربستان در تحولات لبـنان در دهه ی اخیر نیز در مقابل یکدیگر قرار گرفتند که باز به شـکست عـربستان تـمام شد. از جمله مهم ترین آنها جنگ سی و سه روزه حزب الله با اسرائیل در تابستان ٢٠٠٦ بود. (٢٠١٣ ,٣ ,Sutherlin) اما آنچه بیش از هـر چـیز عربستان را ناراحت و خشمگین ساخته، دستیابی ایران به ساخت و تولید فناوری هسته ای است. از ابتدای مـطرح شـدن مـوضوع هسته ای ایران در محافل بین المللی عربستان نه تنها بصورت مستقل بلکه در چارچوب شورای همکاری خـلیج فارس در مقاطع مختلف به اتخاذ موضع پرداخت چرا که ایران هسته ای می تواند تـوازن قوای منطقه ای را به نـفع خـود تغییر دهد و این موضوع با توجه به تقویت مواضع و جایگاه ایران در عراق، لبنان و فلسطین حائز اهمیت فراوانی است. از همین رو در تحولات بیداری اسلامی،. عربستان سعودی یکی از حامیان اصلی تسلیح و تجهیز نیروهای مخالف سوری و داعـشی ها در عراق است تا بتواند قلب محور مقاومت را نابود نماید و گروههای سلفی و وهابی تندرو در منطقه قدرت یابند.و حداقل فرصت بهره برداری امنیتی را از ایران بازستاند.(٢٠١١ ,Milani) بنابراین، سوریه و عراق صحنه ی روریارویی و رقابت بازیگران منطقه ای و بـین المـللی است (٢٠١١ ,Baroud)

٣. تحت الشاع قرار دادن مجموعه از طریق اقدام همزمان چند قدرت بزرگ: مع الوصف، قدرتهای بزرگ با ارسال اسلحه و تجهیزات نظامی و حمایت های مادی و آموزشی از تکفیریهای سنی منطقه و حضور مستقیم در سـوریه سـعی در فروپاشی نظام این کشور و از هم پاشیدن چنین مجموعه امنیتی دارند . اقدام مشترک اتحادیه ی عرب و خروج سوریه از این اتحادیه، تصویب قطعنامه های بین المللی، اعمال تحریم ها و هر گونه اقدامات خرابکاری از سـوی دشـمنان این مجموعه توسط دولت های عربستان، ترکیه، قطر، و.... در سوریه همگی نشان از همت جدی این کشورها در فروپاشی مجموعه امنیتی ایران، سوریه، عراق و حزب الله است.

مجموعه ای که به صورت شکل هلال، میان خاورمیانه و حاشیه ی خـلیج فـارس را فـرا گرفته و روز به روز بر قدرت آن افـزوده مـی شـود.

غرب به همراه سایر کشورهای عربی منطقه، سوریه را یک متحد استراتژیک با منافع اساسی مشترک می دانند که بسیار نزدیک به ایران اقـدام مـی کـند و در مجموعه امنیتی مقاومت یک عنصر قوی بشمار مـی رود اینـ رویکرد پس از حادثه ی یازده سپتامبر قوت بسیاری یافته است . ریچارد هاس در مقاله ای در مجله ی foreign affairs تحت عنوان خاورمیانه ی جدید می نویسد بـا تـغییر مـوازنه قدرت در خاورمیانه و خلیج فارس و بوجود آمدن عنصر شیعی در عراق و پیروزی حـزب الله در لبنان، افول قدرت امریکا آغاز شده است و این ترس کشورهای حوزهی خلیج فارس و اقتدارگرایان سنی عرب را برانگیخته است . بـنابراین جـنگ عـلیه سوریه در واقع جنگ در دو جبهه ایران و فلسطین است. در صورت تضعیف ایران، حزب الله نیز سـقوط مـی کند. پرواضح است تلاش برای حفظ و بقای رژیم صیهونیستی به عنوان یک همپیمان راهبردی، یکی از اهـداف مـهم راهـبردی امنیتی امریکا در خاورمیانه محسوب می گردد(٢٠١٠ , the us national security strategy) از نظر غرب،جمهوری اسلامی ایران، شاخص تـرین و سـر سـخت ترین دشمن امریکا و اسرائیل در منطقه و جهان است. این کشور امنیت جریان انرژی خاورمیانه را به سـمت غـرب بـه چالش می کشاند، فرایند صلح در خاورمیانه را مورد خدشه قرار داده، اسرائیل را به رسمیت نـمی شـناسد و موجودیت آن را زیر سوال می برد و به گروههای جهادی کمکهای مادی و معنوی می نماید، مـنادی و تـرویج دهـنده اسلام سیاسی است که ارزشهای امریکایی را زیر سوال برده و منادی ارزشهای اسلامی متضاد با آن اسـت. (نـیاکویی و بهمنش، ١٣٩١: ١١٢)غرب به سرکردگی ایالات متحده همزمان با اعمال فشارهای اقتصادی و سیاسی، نابودی و بـرکناری رژیم اسـد را کـه مانند بریدن دو دست توانای ایران است در دستور کار خود قرار دادند.این کشور همپیمان استراتژیک ایران در برابر گـروه کـشورهای عربی به رهبری عربستان و همچنین اسرائیل است (٢٠١١: Bolton) پس سقوط رژیم اسد ضربه بزرگی بـه مـحور مـقاومت و ایران می زند چون سوریه تنها پایگاه برون مرزی ایران در خاورمیانه عربی است و تنها مسیر مطمئن و قـابل دسـترس بـرای کمک به حزب الله است (شوسودوفسکی، ١٣٩٠: ٥٧)اظهارات معاون وزیر امور خارجه ایالات متحده در مورد وضـعیت بـحرانی سوریه و اینکه اگر رهبران دمشق در روابط خود با حزب الله لبنان، جنبش حماس درفلسطین و ایران تجدید نـظر کـند، اوضاع داخلی سوریه به حالت عادی باز خواهد گشت، پرسش های گـوناگونی را دربـاره نقش ایالات متحده در در طراحی و تشدید بحران داخلی سـوریه مـطرح مـی کند (موسوی، ١٣٨٩: ٥)کشورهای محافظه کار عربی مـعتقدند کـه با سرنگونی رژیم اسد و روی کار آمدن دولتی همسو با آنها، نقش ایالات متحده در جهت پیگـیری فـرایند صلح خاورمیانه گسترش می یابـد و مـنطقه ی امنی بـه دور از قـدرتیابی نـظام جمهوری اسلامی ایران رخ می دهد. مع الوصـف، هـرچند شرایط دشواری از سوی کشورهای منطقه و فرامنطقه اعمال گشته و هدف نابودی رژیم سـوریه و دولت شـیعی عراق است اما ایران مجبور است جـهت حفظ مجموعه امنیتی مـقاومت، مـجموعه ای که نه تنها تهدیدات امـنیتی را از آن دور مـی سازد بلکه قدرت مانور فوق العادهای به او در منطقه می بخشد،تلاش کند.

نـتیجه گـیری

واقعیت این است که تحولات خـاورمیانه و تـسری مـوج خیزشهای مردمی در مـنطقه، آن هـم به سرعت موجب تـصمیم هـای متفاوت بازیگران در سیاست خارجی شان شده است. از سوی دیگر عوامل متعددی وجود دارند کـه در مـیزان و نوع نقش بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای و هـمچنین خـیزشهای مردمی تـاثیر گـذارند کـه شاید کمتر بتوان تـمامی این عوامل را در چارچوب یک تئوری خاص و واحد سنجید. بنابراین به دلیل وجود ابعاد گسترده تحولات منطقه، بـنظر مـی رسد مکتب کپنهاگ و تئوری مجموعه امـنیتی بـوزان، روشـن تـرین و جـامع ترین تحلیل را از وقـایع خـاورمیانه و نحوه موضع گیری جمهوری اسلامی اذعان می دارد. ازسوی دیگر سیاست خارجی ایران همواره در چارچوب محور مقاومت در مـنطقه عـمل نـموده است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش نـمود کـه در قـالب تـئوری امـنیتی بـوزان نشان می دهد که با تسری تحولات اخیر به یمن و بحرین و شکل گیری بحران در عراق و سوریه چه فرصت ها و تهدیدهای امنیتی برای ایران ایجاد شده و از سوی دیگر راهـبردهای امنیتی منطقه چه تغییری نموده است که حفظ محور مقاومت، جزء اصلی دکترین امنیتی ایران تبدیل شده است. از این رو شاهدیم که وابستگی متقابل امنیتی میان ایران ومحور مقاومت، الگوی دوستی و دشمنی در مـنطقه نـسبت به ایران،مجاورت و همچنین عوامل فرهنگی، مذهبی در سیاست خارجی امنیتی ایران بسیار حایز اهمیت است و امنیت ایران را به ثبات امنیتی در محور مقاومت گره زده است. از همین روست که سرنگونی دولت بشار اسد و دولت شیعی عـراق مـوجب تضعیف محور مقاومت و گفتمان شیعه، انزوای جمهوری اسلامی ایران، از دست رفتن جبهه ی سوریه و عدم دسترسی ایران به حزب الله و حماس،برتری یافتن عربستان و دولت های مـعاند ایران در مـنطقه و نهایتا کاهش ضریب امنیتی ایرانـ مـی شود و البته روی کار آمدن یک دولت شیعی در بحرین و یمن موجب افزایش عمق استراتژیک ایران در منطقه، تقویت گفتمان شیعی در منطقه و افزایش قدرت مجموعه امنیتی محور مقاومت شده و ضـریب امـنیتی ایران را بشدت افزایش می دهـد.

یادداشـت ها

١. در اجلاس آوریل ٢٠٠٨ که در کویت برگزار گردید سعود فیصل وزیر امورخارجه عربستان با لحن تندی با وزیر امورخارجه ایران برخورد نمود به هر حال پس از برپایی دولت شیعی در عراق دولت عربستان حتی یک نامه هم برای دولتـمردان عـراق؛ نفرستاده است

کتابنامه

١.آقایی، احمد و احمدیان، حسن (١٣٨٤).روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی: چالش های بنیادین و امکانات پیش رو. فصلنامه سیاست، دوره چهارم، شماره ٣.

٢.اخوان کاظمی، مسعود و شاه قلعه، صفی الله (١٣٩٣).باز تعریفی از ژئوپلیتـیک شـیعه با نـگاهی به انقلاب بحرین. فصلنامه شیعه شناسی، سال دوازدهم، شماره ٤٥.

٣.اشرف نظری،علی و قنبری، لقمان (١٣٩٢).خاص گرایی فـرهنگی و بازتولید هویت های دینی: با تاکید بر جنبش بیداری اسلامی . مـطالعات جـهان اسـلام، سال اول، شماره سوم، زمستان.

٤.امیدی،علی (١٣٨٧). چیستی و چگونگی سیاست خارجی مقایسه ای. مطالعات موردی روابط ایران و سوریه. مطالعات خـاورمیانه، شـماره ٥٣.

٥.بوزان، باری(١٣٧٨).مردم،دولت، هـراس. تـرجمه پژوهـشکده مطالعات راهبردی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

٦.بوزان،باری و ویوو،ال (١٣٨٨). مناطق و قدرت ها. ترجمه ی رحمان قهرمانپور،تـهران:پژوهشکده مطالعات راهبردی.

٧.پورحسن، ناصر (١٣٩١). آثار بحران سوریه بر مساله فلسطین . مطالعات فـلسطین، شماره ١٨،پاییز.

٨.توال، فرانسوا (١٣٨٤). ژئوپلیتـیک شـیعه. ترجمه ی کتایون باصر، تهران: ویستار، چاپ دوم

٩.توتی، حسینعلی و دوست محمدی احمد (١٣٩٢). تحولات انقلابی بحرین و بررسی راهبردهای سیاست خارجی ایران در قابل آن. فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال دهم، شماره ٣٣.

١٠. ذوقی بارانی، کاظم و قـادری کنگاوری، روح الله و فراتی، محمدرضا (١٣٩٠).تحلیل ژئوپولیتیک سوریه، بستری برای تدوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه. سیاست دفاعی، شماره ٧٧، زمستان.

١١. رجبی، سهیل (١٣٩١).واکاوی جایگاه ونقش استراتژیک سوریه درمناسبات منطقه ای وبین المللی. فصلنامه پانـزده خـرداد، دوره سوم، سال دهم شماره ٣٤ زمستان.

١٢. ساجدی،امیر(١٣٩٢). بحران سوریه و دخالت قدرتهای بیگانه. پژوهشنامه روابط بین - الملل

١٣. شوسودوفسکی، کایکل (١٣٩١).علت اصلی جنگ امریکا علیه سوریه . ترجمه ی مهشید الوندی،سیاحت غرب، سـال دهـم، شماره ١١٠،بهار.

١٤. صالحی، جواد و ساسانیان،سعید (١٣٩٢). بررسی تغییرات سامانه نظم متاثر از تحولات خاورمیانه با تمرکز بر ژئوپلیتیک شیعه در سال ٢٠١١. فصلنامه پژوهش های سیاسی جهان اسلام، سال سوم، شماره دوم

١٥. عـبدالله خـانی، علی (١٣٨٣). نظریه های امنیت، مقدمه ای بر طرح ریزی دکترین امنیت ملی. تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، چاپ اول

١٦. کتاب سبزسوریه، (١٣٨٧)انتشارات وزارت امورخارجه،

١٧. موسوی،حسین (١٣٨٩).بیم هـا و امـیدها در بـحران سوریه. مطالعات خاورمیانه، شماره ٦٣

١٨. مـوسوی،حـسین (١٣٨٨).بـلندیهای جولان و امنیت رژیم صیهونیستی. فصلنامه مطالعات راهبردی،سال دوازدهم، شماره ٢، تابستان

١٩. نادری نسب، پرویز (١٣٨٩).چالش های روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان در منطقه . فصلنامه سـیاست، دورهـ٤٠، بـهار.

٢٠. نصری،قدیر (١٣٨٩).سه فرمول کلیدی برای درک منطق منازعه در خاورمیانه . دیدگاه باری بوزان، fc.merc.ir..http:

٢١. نطاق پور،مهدی و بشارتی، محمدرضا(١٣٩٠)عـلل هـمگرایی بـین ایران و سوریه و تاثیرآن بر امنیت سیاسی جمهوری اسلامی ایران،مطالعات دفاعی و امـنیتی، شماره ٦٣،زمستان

٢٢. نیاکویی، امیر و بهمنش، حسین، (١٣٩١)بازیگران معارض در بحران سوریه، اهداف و رویکردها، روابط خارجی، شماره ١٦،زمستان.

23. AĞCA, Fehmi, The Effect of Syria crisis on the transformation and Integration of the Middle East, Bilge Strateji,C ilt5,Sayı 8,Bahr2013.

24. Baroud,Ramzy,Syrian usprising: u.s follows a failed path, Foreign Policy Journal,October 6,2011.

25. Bartell, Dawn L. and Gray , David H. ,Conflict in Syria and the Opportunity to Reduce Iran’s Regional Influence and Iran’s Threat to the International Community ,Global Security Studies,Volume 3, Issue 4, Fall 2012.

26. Bolton,k.R,Iran:the next Domino ? Februrary 22 ,2011,http:..www.foreign policyjournal.com.

27. Burk,David.m, Saudi security challenges for the post-saddam Era ,Naval post graduate school Monterey ,California,2004.

28. Buzan,barry and waever ,dewide (1998) Regional and Powerthe structure of international security ,New York:Cambrige University Press.

29. Buzan,barry and waever ,Ole(2003) Regional and Powerthe structure of international security ,New York:Cambrige University Press.

30. Fishman,Brian , The Conflict in Syria An Assessment of US Strategic Interests, RAND Corp, New America Foundation,March 2013.

31. Goodarzi,Jubin M., Syria and Iran: Alliance Cooperation in a Changing Regional Environment,Ortado ğu Et ütleri, Volume 4, No 2, January 2013

32.http:..www.foreignpolicy.com.articles.2012.06.04.the_real_reason_to_interv ence_in_syria?page=,1.

33. Milani,Mohsen. m,Iran and Saudi Arabia squere off, October 11,2011http:..www.Foreign Affairs.com.

34. Segall, Michael , The Role of Iranian Security Forces in the Syrian Bloodshed , Jerusalem Center for Public Affaris, No. 589 May-June 2012.

35. Sutherlin, John W., The Syrian Dilemma: a U.S. led Invasion or a U.N. Sponsored Resolution, International Journal of Humanities and Social Science Vol. 3 No. 1; January 2013.

36. the us national security strategy on may 27 , 2010 ,www.whitehouse.gov.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان