ماهان شبکه ایرانیان

زندگی متواضعانه و مردمی

دین دستورهای فراوانی به ما داد که محور اصلی آن دستورها این است که انسان چون مسافر است و در حال هجرت است، طی این راه به تنهایی برای او دشوار است

دین دستورهای فراوانی به ما داد که محور اصلی آن دستورها این است که انسان چون مسافر است و در حال هجرت است، طی این راه به تنهایی برای او دشوار است. این چنین نیست که انسان با مرگ، حیات او برچیده شود؛ مرگ یک هجرت و آغاز سفر جدید است، مرگ به معنای تخلّل عدم بین متحرّک و هدف، معقول نیست؛ یعنی متحرّک و سائر و کادح «الی الله» در وسط نابود شود و بعد دوباره زنده شود این چنین نیست، چه اینکه مرگ هم به معنای نابودی محض نخواهد بود؛ مرگ یک هجرت و انتقالی است از عالَمی به عالم دیگر، در تعبیرات روایی ما ائمه(علیهم السلام) فرمودند: «تَنتَقِلُونَ مِن دَارٍ إِلَی دَارٍ»کسی که مسافر هست و راه طولانی را طی می کند او باید یک همسفری داشته باشد، مادامی که در دنیا هستیم همسفرهای ما مشخص است ما را به اتحاد، برادری، وحدت دعوت کردند. یک بیان نورانی از امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) در نهج البلاغه است که حضرت طبق این نقل فرمود: «فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیطَانِ کمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْب» این بیان نورانی حضرت است در نهج البلاغه، فرمود: همان طوری که گوسفند تک چر که به طمع یک دسته علف از رمه فاصله بگیرد، از صیانت و سرپرستی چوپان محروم است و طعمه گرگ است؛ یک انسان تک زیست هم از قافله جامعه فاصله بگیرد، منافع شخصی خود را در نظر داشته باشد او طعمه شیطان است، «فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیطَانِ کمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْب» این بیان نورانی حضرت است. اگر این دستور ما را به وحدت و اتحاد دعوت می کند برکات آن هم مشخص است، راه آن هم مشخص است و دستورهای دینی ما هم در همین زمینه است، این مطلبی است که همه ما می دانیم. آنچه کمتر به آن توجه می کنیم این است که ما با یک عدّه دیگری هم باید متّحد باشیم، گذشته از اینکه با مردمِ زندگی، با مردم کشورمان باید رابطه داشته باشیم، محبّت داشته باشیم، همدلی دولت و ملت باشد، با یک عدّه دیگری هم ما کار داریم، با آنها هم باید محشور باشیم، با آنها هم گفتمان داشته باشیم و آنها انبیا، اولیا، صلحا، صدیقین، شهدا، صلحا و فرشته ها هستند. ما با فرشته ها کار داریم آنها با ما کار دارند.

این سال ها همایش های مشترکی بین انسان و دام به وسیله دانشکده های پزشکی برگزار می شود و یک همایش های علمی خوبی هم هست. در بسیاری از بیماری ها، بدن انسان با بدن دام مشترکاتی دارد، آزمایشگاه موش خیلی از جواب ها را برای آن پزشکان مشخص می کند و خیلی از مشکلات را حل می کند، یک چیز خوبی است و یک کار علمی است. این همایش ها برای تشخیص دردهای مشترک بین انسان و دام است، اینها یک کار خوبی است؛ اما انسان تنها این بدن نیست که مشکلات او را آزمایشگاه موش حل کند. ما آنچه کم داریم و باید به سراغ آن برویم و برای ما نافع هم هست و به ما دستور دادند، آن همایش های مشترک بین انسان و فرشته است که ما با ملائکه چه مشترکاتی داریم؟ چه کار باید بکنیم که همنشین آنها باشیم؟ این دستور ماست و این شدنی است، یک عده ای این راه را رفتند، مشترکات بین انسان و فرشته کم نیست. اگر کلّ همایش های جامعه به این سَمت حرکت کند که ما ببینیم انسان با دام در چه بیماری مشترک است؟ از آزمایشگاه موش بخواهیم مشکل ما را حل کند این نیمی از هویت انسان را رسیدگی کردیم.

تعبیرات قرآن کریم این است که انسان ها یک مشترکات فراوانی با انبیا دارید، با مرسلین دارید، با اولیا دارید، با صلحا دارید، با صدیقین دارید، با شهدا دارید و یک سلسله مشترکات فراوانی هم با ملائکه دارید. در سوره مبارکه «نساء» فرمود کسانی که با ایمان و تقوا باشند، مطیع خدا و رسول باشند ﴿مَنْ یطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِک مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِک رَفیقاً﴾اینها رفقای خوبی هستند؛ نوح رفیق خوبی است، موسای کلیم رفیق خوبی است، عیسای مسیح رفیق خوبی است، ابراهیم خلیل رفیق خوبی است (علیهم آلاف التحیة والثناء)، ما در هر نمازی می گوییم ﴿اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ ٭ صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾؛ خدایا راه کسانی که به آنها نعمت ویژه دادی آن راه را به ما نشان بده! آنها چه کسانی اند؟ در سوره مبارکه «نساء» مشخص کرد که آنها انبیا، مرسلین ، صدیقین، صلحا و شهدا هستند. به ما گفتند در نماز بخواهید که با آنها همسفر بشوید، از این رفاقت معلوم می شود ما همسفریم و یک راهی را داریم طی می کنیم، اگر درماندیم آنها مشکل ما را حل می کنند، آنها نمی گویند به ما چه، آنها رفقای خوبی هستند. رفیق خوب آن است که مشکل آدم را بررسی کند و اگر کسی خدای ناکرده از پا در آمد، دستگیری کند. آنها هم می دانند ما چه مشکلی داریم و هم می توانند، مشترکات ما با آنها فراوان هست، چرا با آنها همسفر نباشیم؟! حالا که ما داریم می رویم، با کسانی همسفر باشیم که مشکل ما را هم بفهمند و هم عمل کنند.

 با فرشته ها ما مشترکات فراوانی داریم، از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) رسیده است که «الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْکرَامِ الْبَرَرَة»،چون این قرآن از دست فرشته ها آمد، این قرآن که نازل شد مثل آن طور نیست که باران نازل شده، باران را خدا به زمین انداخت؛ اما قرآن را که به زمین نینداخت، بلکه قرآن را به زمین آویخت که یک طرف آن حبل است. این ﴿إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیلَةِ الْقَدْرِ﴾معنایش این نیست که ما قرآن را نازل کردیم آن طوری که باران را نازل کردیم، باران را به زمین می اندازند، قرآن را که به زمین نینداخت، بلکه به زمین آویخت، این حبل خداست، این طناب خداست «أَحَدُ طَرَفُهُ بِیدِ اللَّهِ سُبحَانَهُ وَ تَعَالَی» یک طرف این طناب به دست خداست، این طناب که حبل متین است اگر انداخته شده باشد که طنابِ انداخته شده مشکل خودش را حل نمی کند، چه رسد به اینکه اعتصام کننده را دریابد! فرمود این طناب محکم هست، اوّل آن به دست خدای سبحان است و وسط آن به دست فرشته هاست. اگر کسی اهل قرآن باشد، قرآن را حفظ کند و به قرآن عمل کند، او با ملائکه مشترکات فراوانی دارد.

 می بینید یک دانشکده یا یک دانشگاه، کار علمی می کند، کار بسیار خوبی است که مشترکات بین انسان و دام چیست؟ اما انسان همه اش این نیست، مشترکات بین انسان و فرشته ها هم فراوان هست، کشور را این اداره می کند نه آن، آن ممکن است باشد؛ ولی این چون نیست کشور آلوده می شود؛ اما اینکه باشد آن یقیناً تأمین است، یک انسان فرشته خوی که بدخوری ندارد! پرخوری ندارد! حرام خوری ندارد! فرمود شما که می توانید با فرشته مشارکت داشته باشید و ما شما را شریک فرشته ها قرار دادیم، چرا خودتان را ارزان می فروشید؟! این را مرحوم ابن بابویه قمی نقل کرد «الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ الْکرَامِ الْبَرَرَة»، در قرآن کریم فرمود: این قرآن به دست فرشته هاست ﴿بِأَیدی سَفَرَةٍ ٭ کرامٍ بَرَرَةٍ﴾، مسیر قرآن را همین فرشته ها دارند، این فرشته ها وقتی قرآن را می آورند و بر قلب انسان ها نازل می کنند، انسانی که قرآن را ادراک کرد، حفظ کرد و عمل کرد با فرشته هاست، چرا ما خودمان را ارزان بفروشیم؟! خدا به ما این چنین فرمود، فرمود با انبیا، با صدیقین، با شهدا و با صالحین هستید از یک طرف، وجود امام صادق که همان قرآن ناطق است فرمود: با ملائکه هستید، ما چرا این مشترکات را نداشته باشیم؟! بالأخره کسانی هستند با ما حرف می زنند، این وسوسه های شیطان از کجا پیدا می شود؟ چرا ما راه را باز کنیم که شیطان وسوسه کند و راه را باز نکنیم که فرشته ها آن وحی های الهی، آن برکات الهی را نازل کنند؟! ﴿الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِکةُ﴾ اینکه مربوط به انبیا نیست و مربوط به مرسلین نیست، این مربوط به مؤمنین هست، آنها درجات عالیه وحی تشریعی دارند. فرمود: ﴿الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِکةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا﴾فرشته ها بر خیلی ها نازل می شوند، اینکه انسان گاهی از اضطراب در می آید و یک طمأنینه پیدا می کند این به برکت همان فرشته ای است که این را برای ما آورده؛ چطور وقتی وسوسه می کند ما می گوییم ﴿یوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ﴾ اما وقتی طمأنینه پیدا می شود می گوییم برای خود ماست؟! این چند جای قرآن است که فرمود ملائکه نازل می شوند، چرا ما رابطه را قطع کنیم؟! ما که با ملائکه محشور بودیم، ما که با انبیا و اولیا محشوریم، چرا این رابطه را قطع کنیم؟! اگر سوره «نساء» فرمایش آن این است و اگر بیان نورانی امام صادق(سلام الله علیه) فرمایش او این است، فرمود شما با ملائکه هستید.

 بنابراین این کشور یک همایش کم دارد و آن همایش تشخیص بیماری های مشترک بین انسان و دام که یک همایش علمی است و بسیار کار خوبی هم هست؛ اما ما تنها این بدن نیستیم. آن همایش مشترک بین انسان و فرشته، انسان را لذیذ می کند؛ شما می بینید یک آدم معتاد از این سمّ لذّت می برد، این لذّت، لذّت کاذب است، اگر کسی خدای ناکرده دست او به مال حرام دراز شد و از این راه لذّت برد، این یک لذّت کاذب است، لذّت کاذب را آن لذّت صادق درمان می کند، فرمود یک چیزی برای کام شما لذیذ خواهد بود و آن در اثر حشر با فرشته هاست.

 این ایام متعلّق به وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) است، وقتی مأمون پیشنهاد خلافت داد  ببینید فرمایشات حضرت، فرمایشات فرشته منش است  فرمود شما چه چیزی به من می گویید، پیشنهاد خلافت و حکومت ننگین عباسی به من می دهید؟! «بِالْعُبُودِیةِ لِلَّهِ أَفْتَخِرُ» فرمود مأمون! من از اینکه بنده خدا هستم فخر دارم؛ چند جمله نورانی را امام رضا(سلام الله علیه) به مأمون فرمود چه پیشنهادی به من می دهید؟! «بِالْعُبُودِیةِ لِلَّهِ أَفْتَخِرُ وَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیا أَرْجُو النَّجَاةَ مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَ بِالْوَرَعِ عَنِ الْمَحَارِمِ أَرْجُو الْفَوْزَ بِالْمَغَانِمِ وَ بِالتَّوَاضُعِ فِی الدُّنْیا أَرْجُو الرِّفْعَةَ عِنْدَ اللَّه»فرمود: ما این طور هستیم؛ ما چون بنده خدا هستیم، فخر می کنیم و بر همه هم فخر داریم و چون از حرامِ دنیا می پرهیزیم از شرّ آن در امانیم و چون از حرمت های الهی فاصله می گیریم اهل غنیمتیم و به ما غنیمت می دهند و چون اهل تواضعیم؛ نه راه کسی را می بندیم، نه بیراهه می رویم و نه چهار نفر دنبال ما راه افتادند یا چهار نفر صلوات فرستادند یا چهارتا القاب به ما دادند، ما راهمان را عوض می کنیم. زمخشری که می بینید گرچه سنّی است، اما کتاب او بالأخره یک صبغه علمی دارد و مورد قبول است، برای اینکه مشترکات خوبی هم با بعضی از بزرگان دارند، یاقوت حموی در شرح حال زمخشری نقل می کند که وقتی وارد شهری شد، اهالی شهر مجاور گفتند: «أَیهَا العَلامَة» به شهر ما بیایید که از علم شما استفاده کنیم، گفت این لقب علامه که به من می دهید می دانید چیست؟ آن روزها که کارتن و جعبه و اینها نبود، بلکه گونی بود که کالاها را در آن می ریختند، گفت در این گونی ها یک رنگ هایی می کنند «وَ مَا التّقلِیبُ بِالعَلّامَة إِلا شَبه الرَقَمِ وَ العَلامَة»در این گونی ها علامت هایی می گذارند که برنج خوب داریم، کشمش و چای خوب داریم، برای من این کلمه «علّامه» که گفتید مثل این رنگی است که در گونی زدند، ما را نمی شود این طور فریب داد؛ اینها از بیانات نورانی اهل بیت استفاده کردند.

 وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) فرمود مأمون چه پیشنهاد می دهی؟! ما یک فخری داریم که راهش مشخص است «بِالْعُبُودِیةِ لِلَّهِ أَفْتَخِرُ وَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیا أَرْجُو النَّجَاةَ مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَ بِالْوَرَعِ عَنِ الْمَحَارِمِ أَرْجُو الْفَوْزَ بِالْمَغَانِمِ وَ بِالتَّوَاضُعِ فِی الدُّنْیا أَرْجُو الرِّفْعَةَ عِنْدَ اللَّه» راه ما این است و چون متواضعانه با مردم زندگی می کنیم، امیدواریم نزد خدا بلندمقام بشویم! مقام را ما از نزد خدای سبحان می گیریم. شما این بخش پایانی سوره مبارکه «قمر» را ملاحظه می کنید، فرمود مؤمنین ﴿إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ﴾ اینها در باغ ها و بوستان ها هستند، در نهر هستند، در نهر عسل اند ﴿أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یتَغَیرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّی﴾ نهرهایی از آب، نهرهایی از شیر، نهرهایی از عسل؛ نهر عسل روان است، نهر شیر روان است، یک چنین عالمی است! و ما به آنها امیدواریم. لذّت هم به وسیله همان ها تأمین می شود.

 وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) فرمود اگر می خواهید با فرشته ها محشور بشوید راه آن مشخص است؛ امام رضا(سلام الله علیه) هم فرمود ما به وسیله این مقامات، خودمان را مسرور می بینیم. در پایان سوره مبارکه «قمر» فرمود: متّقین ﴿فی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ﴾؛ اما گروه خاصی از آنها اوحدی اهل تقوا، ﴿فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیک مُقْتَدِرٍ﴾ همه را به لقای الهی نمی برند، قسمت مهم همان ﴿جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ﴾ است، اما ﴿فَادْخُلی فی عِبادی ٭ وَ ادْخُلی جَنَّتی ﴾ نصیب هر کس نیست. فرمود این راه برای شما باز است؛ پس اگر راه باز است ما چرا این راه باز را عمداً به روی خود ببندیم؟! این راه برای همیشه باز است و هیچ کسی این راه را نمی بندد، مگر اینکه ما خدای ناکرده با دست خود این راه را ببندیم ﴿قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها﴾بستن همین راه درون است.

 بنابراین بهترین فرصت برای ما در دهه کرامت، ایام میلاد ائمه(علیهم السلام) و میلاد وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه)، عمل به فرمایش اینها، فهم فرمایش اینها و در حقیقت بحث از هویت خود ماست که ما با چه کسی مأنوسیم، ما می توانیم با فرشته ها رابطه داشته باشیم، پیام اینها را ادراک کنیم، سفارش اینها تلقّی بشود و به دستور هم عمل کنیم. اگر وسوسه شیطان یک عدّه را از راه می برد، الهام و فیض فرشته ها چرا ما را در راه تثبیت نکند؟! در سوره مبارکه «بقره» فرمود: این کار خیری که شما انجام می دهید، درست است که نفعش به دیگری برمی گردد، اما اصل آن مال خود شماست؛ اگر این درخت بتواند چند سطر حرکت کند بیاید کنار این چشمه، چند سطل آب به پای ریشه خودش بریزد این دو تا کار دارد: یک میوهای دارد که به رهگذر میدهد و یکی تثبیتی است که ریشه خود را ثابتتر میکند. این آیه سوره مبارکه «بقره» میفرماید شما کار خیری که میکنید مثل آن است که آب روی ریشه خودتان بریزید ﴿تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ هر عمل خیر این طور است، منتها حالا درخت قدرت حرکت ندارد، اگر درخت قدرت حرکت میداشت میآمد کنار چشمه چند تا سطل آب به پای خودش میریخت، کسی را نباید ممنون میکرد، چون خودش را دارد تثبیت میکرد، البته میوهاش به دیگری هم میرسد. این بیان نورانی سوره مبارکه «بقره» این است ﴿مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کلِّ سُنْبُلَةٍ﴾بعد میرسد ﴿تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ کار خیر  حالا اینها تمثیل است اینها که تعیین نیست  که انفاق و منحصر در انفاق فی سبیل الله نیست، کار خیر در عالم فراوان است. اینها به عنوان نمونه ذکر میشود، اینها به اصطلاح تمثیل است نه تعیین؛ یعنی راه فراوان است، از هر راهی میشود انسان موقعیت خودش را تثبیت بکند و وقتی موقعیت تثبیت شد، انسان ریشهدار شد، میشود ﴿أُکلُها دائِمٌ﴾، ﴿أُکلُ﴾؛ یعنی خوراکی نه خوردن، «اَکل»؛ یعنی خوردن؛ اما میبینید از وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) رسیده و از دیگر ائمه رسیده که عالِم مثل بهشت است. سؤال کردند که در جریان حضرت آدم نقل شده است که گندم بود، انگور بود، میوههای گوناگون بود، این روایات چگونه است؟ فرمود همهاش درست است، شما خیال کردید که درخت بهشت اگر انگور شد دیگر خرما نمیدهد! یا اگر خرما شد دیگر گندم نمیدهد! این هم خوشه دارد هم شاخه، فرمود همه این روایات درست است. درخت بهشت که منحصر نیست که اگر درخت انگور شد دیگر خرما ندهد که، بعد هم ﴿أُکل﴾ یعنی خوراکی، ﴿أُکلُها دائِمٌ﴾؛ یعنی در تمام مدت سال این میوه دارد؛ گفتند عالِم هم همین طور است، عالِم ﴿أُکلُها دائِمٌ﴾؛ یعنی بهرههای علمی از محضرش دائمی است. علوم فراوان به وسیله ائمه اینها یاد میگیرند و به ما یاد میدهند. خب انسان این راهها را دارد، چرا این راهها را طی نکند؟! این راه که برای همه هست؛ اگر این راهها برای همه هست و ما هم مسافریم و نیازمند به رفیقیم و بهترین رفیق اینها هستند، چرا این راههای خوب را انتخاب نکنیم؟! ﴿وَ حَسُنَ أُولئِک رَفیقاً﴾.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان