ماهان شبکه ایرانیان

نقش بیداری و خوباوری ملی در تحقق الگوی اقتصاد مقاومتی مبتنی بر اندیشه امام خمینی رحمه الله

وقتی الگوی اقتصاد مقاومتی مورد تدقیق قرار گرفته و مسایل اصلی و پایه ای آن بررسی می شود، به وضوح مشخص می شود که مردم نقشی بسیار اساسی و اثرگذار در آن دارند

نقش بیداری و خوباوری ملی در تحقق الگوی اقتصاد مقاومتی مبتنی بر اندیشه امام خمینی رحمه الله

مقدمه

وقتی الگوی اقتصاد مقاومتی مورد تدقیق قرار گرفته و مسایل اصلی و پایه ای آن بررسی می شود، به وضوح مشخص می شود که مردم نقشی بسیار اساسی و اثرگذار در آن دارند. به عبارتی بهتر مردمی شدن اقتصاد را می توان یکی از مهم ترین و پایه ای ترین ویژگی های این الگو شمرد (یوسفی، 1395، ص25). پایه و اساس بودن حضور و محوریت مردم در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی مطلبی است که هم با رجوع به ادبیات موجود اقتصاد مقاومتی به دست می آید (پیغامی، 1395، ص179) و هم با توجه به مقدمه و سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی.

اگر کارها با تدبیر، برنامه ریزی و ملاحظه همه ظرایف و دقایق، در هر حوزه ای که باشد، به مردم واگذار شود، می توان انتظار داشت که کارها پیش برود. در غیر این صورت اگر کار متوقف نشود به قطع با کندی پیش خواهد رفت. این فقط یک ادعا نیست بلکه واقعیتی است که با پژوهش و بررسی در سطح دنیا، به تأیید خواهد رسید (حسنی و کجوری، 1395، ص239-237).

حضرت امام خمینی(ره) در به کارگیری مردم و تعامل با آن ها در مناسبات گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نوآوری های شگرفی داشتند. وی با پدیدساختن بیداری و خودباوری در ملت، عزم و قیام مردمی پدید آورده و توانسته به کمک مردم، وقایع عظیمی چون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را رقم بزنند؛ زیرا در نگاه وی مردم صاحب کشور و آینده هستند.

درست شبیه آن چه با مشارکت مردمی در عرصه های سیاسی و نظامی و دفاع و مقاومت و در نتیجه پیروزی در این حوزه ها رخ داده است، می تواند، بنا به بیانات حضرت امام خمینی(ره)، در عرصه اقتصاد و مقاومت اقتصادی هم رخ دهد؛ یعنی با توجه به بیانات وی می توان ثابت کرد که اگر آحاد مردم به صورت آگاهانه، خودباورانه و فعالانه، در عرصه های اقتصادی کشور مشارکت کنند، بی گمان یکی از پایه های اساسی اقتصاد مقاومتی محقق شده و این مشارکت موجبات رشد و پیشرفت اقتصادی همه جانبه را فراهم آورده و باعث تعجب جهانیان خواهد شد (حسنی و حسینی، 1395 (ب)، ص3).

با توجه به توضیحات پیشین، پرسش اصلی که پژوهش پیش رو درصدد پاسخ گویی به آن است این که «با توجه به بیانات امام خمینی(ره)، بیداری و خودباوری ملی چه نقشی در تحقق مشارکت مردمی، به عنوان یکی از ارکان الگوی اقتصاد مقاومتی، دارد؟»

بررسی اندیشه امام خمینی(ره) از این جهت بسیار ضروری است که وی بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی بوده و مطلوب های نظام را می توانند به خوبی ترسیم کنند. افزون بر این وی توانستند در طول حیات پر برکت خویش ظرفیت های مردمی را در برخی عرصه ها بروز و ظهور بخشند.

پیشینه پژوهش

در پژوهش پیش رو، نقش بیداری و خودباوری ملی در تحقق مردم محوری اقتصاد و در نتیجه الگوی اقتصاد مقاومتی، مبتنی بر اندیشه امام خمینی(ره)، بررسی و تبیین خواهد شد و این آن چیزی است که در آثاری که در این باره نوشته شده، دیده نشده است. آثار مرتبط با مسئله تحقیق پیش رو را می توان در چند گروه قرار داد.

گروه نخست شامل آثاری می شود که به تبیین اقتصاد مقاومتی و نقش مردم در آن پرداخته اند ولی در آن ها به ارتباط بین بیداری و خودباوری ملی و مردمی شدن اقتصاد یا اقتصاد مقاومتی پرداخته نشده است؛ برای نمونه، پیغامی (1395) به تبیین مفهوم اقتصاد مقاومتی پرداخته و مردم محوری، دانش بنیانی، درون زایی، برون گرایی، عدالت محوری و... را از ارکان آن برشمرده اما اشاره چندانی به بحث بیداری و خودباوری ملی نکرده است، ضمن این که بحث های کتاب بر اندیشه امام خمینی(ره) استوار نشده است. هم چنین یوسفی (1395) درصدد طراحی مدل های مشارکت مردمی در اقتصاد مقاومتی براساس مبانی اسلامی، دیدگاه های امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بوده است اما مستقیم به ارتباط بین خودباوری ملی با اقتصاد مقاومتی نپرداخته است.

گروه دوم شامل آثاری می شود که به خودباوری در موضوعات گوناگون پرداخته اند اما هیچ مطلبی درباره ارتباط بین خودباوری و اقتصاد مقاومتی بیان نکرده اند؛ برای نمونه، نوری و همکاران (1394) کوشیده اند به روش هم بستگی ارتباط بین خودباوری و پیشرفت تحصیلی را در درس فیزیک دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان مشخص کنند.

گروه سوم نیز شامل آثاری می شود که کوشیده اند مطلبی در بیان ارتباط بین خودباوری و اقتصاد مقاومتی بیان کنند اما در پی پاسخ به پرسش خود مبتنی بر اندیشه حضرت امام خمینی(ره) نبوده اند؛ برای نمونه، میلانی (1394) کوشیده به صورت توصیفی- تحلیلی به شاخص های اقتصاد مقاومتی و ارتباط آن با خودباوری ملی و چالش هایی که در این راه وجود دارد؛ مانند عدم اجماع نظر مسئولان، عدم وجود زیرساخت های مناسب و وابستگی اقتصادی به درآمد حاصله از فروش نفت بپردازد.

روش تحقیق

پس از بررسی های انجام شده، روش «نظریه پردازی داده بنیاد » (Grounded Theory) به عنوان روش مناسب برای پاسخ گویی به پرسش تحقیق پیش رو انتخاب شد.

نظریه داده بنیاد عبارت است از فرآیند ساخت یک نظریه مستند و مدون، از راه های گردآوری سازمان یافته داده ها و تحلیل استقرایی مجموعه گردآوری شده، به منظور پاسخ گویی به پرسش های نوین، در زمینه هایی که فاقد مبانی نظری کافی برای تدوین هرگونه فرضیه و آزمون آن هستند، به عبارت دیگر نظریه داده بنیاد، روشی است که نظریه ها، مفهوم ها، فرضیه ها و قضیه ها را طی یک فرآیند منظم، به جای استنتاج از پیش فرض های پیشین، دیگر پژوهش ها یا چارچوب های نظری موجود، به طور مستقیم از داده ها کشف می کند (مهرابی و همکاران، 1390، ص7). فرآیند روش نظریه پردازی داده بنیاد به شرح زیر است (دانایی فرد و امامی، 1386، ص23-9):

الف) انتخاب نظریه پردازی داده بنیاد به عنوان استراتژی پژوهش

از آن جا که این نظریه، در داده ها بنیان دارد، نسبت به نظریه ای که از مجموعه نظریه های موجود اقتباس شده و تطبیق داده می شود، تبیین بهتری ارائه می دهد؛ زیرا با موقعیت تناسب دارد و در عمل واقعاً کارآمد است.

ب) در نظر گرفتن یک فرآیند برای بررسی و مطالعه

در پژوهش نظریه پردازی داده بنیاد، یک فرآیند، زنجیره ای از کنش ها و برهم کنش ها بین افراد و وقایع مربوط به یک موضوع است.

ج) انجام نمونه برداری نظری

نمونه برداری نظری (Theoretical Sampelling)، فرآیند جمع آوری داده برای تولید نظریه است که به آن وسیله تحلیل گر، به طور هم زمان داده هایش را جمع آوری، کدگذاری و تحلیل کرده و تصمیم می گیرد به منظور بهبود نظریه خود تا هنگام ظهور آن، در آینده چه داده هایی را جمع آوری و در کجا آن ها را پیدا کند.

د) کدگذاری داده ها

سه فن برای کدگذاری پیشنهاد شده است: الف) کدگذاری باز (Open Coding)؛ ب) کدگذاری محوری (Axial Coding)؛ ج) کدگذاری انتخابی (Selective Coding). کدگذاری باز فرآیند تحلیلی است که به وسیله آن، مفهوم ها شناسایی شده و ویژگی ها و ابعاد آن ها در داده ها کشف می شوند. در این مرحله، نظریه پرداز داده بنیاد، مقوله های اولیه اطلاعات درباره پدیده در حال مطالعه را به وسیله بخش بندی اطلاعات شکل می دهد. پژوهشگر مقوله ها را بر همه داده های جمع آوری شده مانند مصاحبه ها، مشاهده ها و وقایع با یادداشت های خود بنیان می گذارد: «منظور از مفهوم ها، برچسب های مفهومی هستند که بر حوادث یا دیگر پدیده ها زده می شوند» (تراب زاده جهرمی و همکاران، 1392، ص6).

کدگذاری محوری، فرآیند ربط دهی مقوله ها به زیر مقوله ها و پیونددادن مقوله ها در سطح ویژگی ها و بُعدهاست. در این مرحله، مقوله ها، ویژگی ها و ابعاد حاصل از کدگذاری باز تدوین شده و سر جای خود قرار می گیرد تا دانش فزاینده ای در مورد روابط پدید آید.

کدگذاری انتخابی، به فرآیند انتخاب مقوله محوری، پیوند نظام مند آن با دیگر مقوله ها، ارزش گذاری روابط بین آن ها و درج مقوله هایی که نیاز به تأیید و توسعه بیشتری دارند، اشاره دارد. در حقیقت در این مرحله، نظریه پرداز یک نظریه را از روابط فی مابین مقوله های موجود در مدل کدگذاری محوری می نگارد (همان).

ه) استفاده از کدگذاری انتخابی و خلق نظریه

در این مرحله از کدگذاری، نظریه پرداز داده بنیاد، یک نظریه از روابط فی مابین مقوله های موجود در مدل کدگذاری محوری می نگارد. در یک سطح اصلی، این نظریه شرحی انتزاعی برای فرآیندی که در پژوهش مطالعه می شود، ارائه می دهد.

و) یادنوشت نگاری

یادنوشت ها، یادداشت هایی هستند که پژوهشگر در سرتاسر فرآیند پژوهش می نویسد تا ایده هایی را درباره داده ها و مقوله های کدگذاری شده شرح دهد.

ز) اعتبارسنجی نظریه

پس از تدوین یک نظریه، نظریه پرداز داده بنیاد، فرآیند را به وسیله مقایسه آن با فرآیندهای موجودی که در پیشینه تخصصی یافت می شود اعتبارسنجی می کند.

ح) نگارش و ارائه نظریه

نظریه پردازان داده بنیاد، نظریه خودشان را در سه شکل ممکن ارائه می دهند: الف) الگوی کدگذاری بصری؛ ب) مجموعه ای از قضایا (یا فرضیه ها)؛ ج) داستانی که به شکل روایی نوشته می شود.

به طور خلاصه می توان راه تکامل نظریه در استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد را به صورت زیر به نمایش درآورد (همان، ص7):

مدل یک: راه تکامل نظریه در استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد

1.PNG

با توجه به توضیحاتی که پیش از این گذشت، در پژوهش پیش رو به کمک روش نظریه پردازی داده بنیاد مجموعه 22 جلدی صحیفه امام، به عنوان منبع اصلی پژوهش، بررسی شد. طبق روش پیش گفته باید ابتدا کدگذاری ها سپس مفهوم ها و در مرحله واپسین مدل بیان شود اما به علت محدودیت در حجم مقاله در اینجا فقط به بیان مفهوم ها و مقوله ها بسنده می شود. در ادامه ابتدا مفهوم ها و مقوله ها سپس مدل نهایی به دست آمده بیان و توضیح داده می شود. جدول زیر نشان دهنده مفهوم ها و مقوله های حاصل از کدگذاری و تحلیل بیانات امام خمینی(ره) است که طبق روش نظریه پردازی داده بنیاد به دست می آید:

جدول یک: مقولات و مفاهیم نهایی برگرفته از کدگذاری

2.PNG

منبع: یافته های تحقیق.

مدل نهایی، که شکل و توضیحات آن در ادامه بیان شده، شامل سه مقوله است که طبق جدول پیشین از تعداد 49 مفهوم کلی به دست آمده از 126 کد حاصل شده است. طبق این مدل، مشارکت مردمی از سه مقوله، با ترتیبی که مشخص می باشد، تشکیل شده است: الف) بیداری و خودباوری ملی؛ ب) همت، عزم و اراده ملی؛ ج) قیام و مشارکت مردمی. مقوله سوم یکی از مؤلفه های محوری و یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی شمرده می شود. به عبارت دیگر اگر قیام و مشارکت مردمی در اقتصاد رخ دهد بی گمان یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی محقق شده است. همان گونه که در شکل نیز قابل مشاهده است. بیداری و خودباوری ملی از دو جهت اصلی ترین و مهم ترین مقوله یا گام[1] در این بین شمرده می شود: الف) بدون وقوع آن اساساً نمی توان انتظار داشت دو مقوله دیگر مدل رخ دهد؛ ب) طبق نتیجه های به دست آمده که در ادامه بیان خواهد شد، اگر گام بیداری و خودباوری ملی رخ دهد دو گام بعدی به طور پیوسته و بدون نیاز به مداخله بیرونی چندانی به وقوع خواهد پیوست؛ بنابراین بیشترین کوشش باید در جهت تحقق گام نخست باشد:

مدل 2: مدل نهایی مقوله های مشارکت مردمی و ارتباط بین آنها

3.PNG

در ادامه کوشیده شده است ساختار مدل و روابط حاکم بر مقوله ها و مفهوم ها که در بالا به صورت شماتیک نمایش داده شده، با جزئیات بیشتری توضیح داده شود.

بعد از احصا و بررسی بیانات حضرت امام خمینی(ره) درباره فرآیند مشارکت مردمی در عرصه های گوناگون اجتماع از جمله اقتصاد، طبق آن چه توضیح داده شد، این نتیجه حاصل می شود که وی برای حضور، مشارکت و حرکت یک ملت در جهت دست یابی به هدف که در نگاه وی رسیدن به کمال تعریف می شود، به طی راهی باور دارند که در آن باید چند گام زیر، به ترتیب به انجام برسد. به عبارت دیگر همان گونه که وی برای حرکت یک فرد در جهت کمال به طی گام هایی مانند یقظه، عزم و... باور دارند (جهانی پور، 1387، ص37)، ملت را نیز به مثابه یک کل واحد می بینند که قرار است در سیر الی الله حرکت کرده و رشد کند. لازمه این حرکت و این که ملت بتواند سرپای خود ایستاده و خودش کشورش را اداره کند، گام هایی است که باید به ترتیب طی شود (موسوی خمینی، 1385، ج13، ص531). گام نخست از این سیر و طی راه، همان چیزی است که از آن به بیداری و خودباوری ملی یاد می کنیم؛ این گام ها عبارت هستند از:

گام اول) بیداری و خودباوری؛

گام دوم) همت، عزم و اراده؛

گام سوم) قیام و مشارکت.

از آن جا که در تحقیق پیش رو هدف تبیین نقش بیداری و خودباوری ملی در تحقق الگوی اقتصاد مقاومتی بوده است، آن چه در مدل پیش گفته نمایش داده شده و آن چه در ادامه می آید توضیح تفصیلی گام نخست است و درباره گام های دوم و سوم فقط به توضیح مختصری بسنده شده است.[2]

گام اول؛ بیداری و خودباوری

مهم ترین راه کار و نخستین گامی که برای دست یابی به وضعیت مطلوب می توان ارائه کرد این است که باید مردم را به یک آگاهی و خودباوری اقتصادی رساند. بعد از این گام در مردم همت و انگیزه برای حضور و مشارکت پدید آمده و در انتها به قیام مردمی در برپایی اقتصادی خواهد انجامید که مقاومت در برابر هجمه های اقتصادی دشمن یکی از ویژگی های آن خواهد بود.

تعریف بیداری و خودباوری

بیداری نوعی آگاهی و شناخت است، اما هر شناختی را نمی توان بیداری شمرد؛ به طور مختصر بیداری یعنی شناخت آگاهانه و از روی توجهی که مورد باور قرار گرفته و به تحولات و دگرگونی های بیرونی می انجامد (حسنی و حسینی، 1395 (الف)، ص118). به عبارت دیگر اگر نسبت به موضوعاتی که در زیر می آید، شناخت از روی آگاهی و توجه صورت گرفته و این شناخت مورد باور مردم قرار گیرد، آن گاه می توان گفت یک بیداری در آنان حاصل شده که به تحولات بیرونی خواهد انجامید. این شناخت باید نسبت به دو چیز صورت گیرد که در ادامه توضیح این دو بیان شده است:

الف) نسبت به جهان اطراف؛

ب) نسبت به ظرفیت ها.

شناخت نسبت به جهان اطراف به این معناست که مردم جایگاه خود در هستی را به درستی بشناسند (موسوی خمینی، 1385، ج11، ص223)، نسبت خودشان را با محیط اطراف مشخص کنند، بدانند که در پیرامون آن ها چه می گذرد و دیگران چه نوع تعاملی با آن ها دارند (همان، ج13، صص535 و 537). مردم نسبت به کلیت روابط و اوضاع اقتصادی حاکم بر جامعه و جهان، ظرفیت های اقتصادی منطقه خودشان و انواع و گستردگی آن ها، موضوع، مورد، هزینه ها و فرصت های مشارکت در عرصه اقتصاد، آشنایی، آگاهی و توجه داشته بنابراین حضور آنان در عرصه های اقتصاد، حضوری آگاهانه خواهد بود. از طرف دیگر ملت به گذشته نیز نظر داشته و حافظه تاریخی او زنده و فعال باشد.

این شناخت باید؛ اولاً، از اسلام (همان، ج1، ص163)؛ ثانیاً، مبتنی بر اسلام؛ ثالثاً، از جامعه و جهان باشد.

شناخت از اسلام به این معنا که بیداری و آگاهی که باید در مردم نسبت به جهان اطراف شکل بگیرد، باید از سنخ بیداری اسلامی (همان، ج17، ص163) و در جهت ارزش های انسانی باشد. این آگاهی باعث می شود تا سنخ بیداری و تربیت ملت، اسلامی بوده و ملت در راه خداوند متعال (جل جلاله) و اسلام قدم بردارد. آن گاه خداوند متعال(جل جلاله) به وی عنایت کرده و نیرو می دهد؛ بنابراین ملت قیام و تا پای جان نیز ایستادگی می کند (همان، ج19، ص484). این تربیت اسلامی است که از یک طرف باطن را تربیت می کند که باعث حفظ آخرت و از طرف دیگر باعث حفظ مصالح دنیوی شود (همان، ج17، ص533).

شناخت مبتنی بر اسلام یعنی این که شناخت مردم نسبت به اطراف باید براساس آموزه های اسلامی و از راه کانال اسلام باشد. به عبارت بهتر شناخت از اسلام که در بند پیش بیان شد؛ یعنی مردم نسبت به خود اسلام و آموزه های اسلامی شناخت پیدا کنند و شناخت مبتنی بر اسلام یعنی مردم بر مبنای شناختی که از اسلام پیدا کرده اند جهان اطراف خود را شناخته و با آن رفتار کنند. این که این فرآیند چگونه شکل می گیرد و انجام می شود در قسمت ساختار بیداری که در ادامه می آید بیان شده است.

بخش عمده ای از مفهوم بیداری اقتصادی به وسیله نشر و تبلیغ آیات و روایات و مفاهیم اسلامی در عرصه های اقتصادی مانند: صدقه، زکات، خمس، دفاع اقتصادی، احتکار و مانند آن است و شناخت از جامعه و جهان یعنی مردم باید نسبت به آن چه در عرصه های گوناگون جامعه و جهان؛ اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سایر حوزه ها رخ می دهد، به طور اجمالی، شناخت داشته باشند. مردم باید در حوزه مسایل مربوط به جامعه، از وضع حُکام، از وضع مصرف منابع کشورشان، از این که دردهای ملت چیست و از کجا صدمه می خورند، راه درمان چیست، از انقلاب و مانند آن آگاه شوند (همان، ج17، ص310 -309). در حوزه مسایل مربوط به جهان نیز باید نسبت به چپاول ها و چپاولگران بین المللی و سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق و وسوسه های شیطانی (همان، ج21، ص417)، نسبت به مسایل مسلمانان جهان و لزوم بیداری آن ها، نسبت به سلطه گری، اقدامات امریکا و عمال آن و این که امریکا می خواهد ملت ایران اسلامی را مستعمره خودش قرار داده و حیثیت اسلامی و ملی و ذخایر آن را از بین ببرد، نسبت به دشمن و دشمنی ها  به این معنا که دشمن را بشناسند و فکر نکنند که دشمن کوچک، بدون برنامه و بدون نیرو بوده و فقط درباره مسایل سطحی با ملت دشمنی می کند  نسبت به لزوم اتکا به نیروهای خودی و عدم وابستگی، نسبت به پشتیبانی از دولت برای انجام امور کشور و حل مسایل و مفاسد کشور توجه و آگاهی داده شده و بیدار باشند (همان، ج 16، ص483؛ ج 18، ص59-58؛ ج19، ص137-136؛ ج 16، ص181). یکی از لوازم این کار، آشنایی مردم با علوم است. این علوم باید در جهتی باشند که موجبات پیشرفت ملت را فراهم کرده و در خدمت مردم باشند (همان، ج 17، ص130-129). مردم باید گم کرده خود را باز یابند و بدانند از دیگر ملل عالم چیزی کم ندارند (همان، ج21، ص417). از دیگر لوازم این کار، عبرت گرفتن از گذشته است که مایه بیداری می باشد (همان، ج18، ص411). هم چنین جنایاتی که به مردم می شود و شده است، در بیداری مردم نقش مهمی می تواند داشته باشد (همان، ج 18، ص48). از طرف دیگر مواردی مانند حصر اقتصادی، جنگ تحمیلی و... از این حیث که موجبات بیداری و رشد ملت را فراهم می کنند ارزش دارند (همان، ج 18، ص132).

در این جهت باید مباحث و موضوعات مرتبط با جنگ اقتصادی به مردم انتقال داده شود. همه اقشار ملت نسبت به این که نباید ملت از لحاظ اقتصادی وابسته باشد آگاه شده و بصیرت پیدا کنند تا در زمینه رفع وابستگی اقتصادی احساس وظیفه کنند. باید ملت نسبت به ماهیت تحریم، جنگ اقتصادی، حمایت از تولید ملی، دسیسه های فرهنگی، اقتصاد مقاومتی و مواردی از این دست که در عرصه اقتصادی به آن نیازمند است بیدار شود.

در جهت این بیداری، باید اطلاعات حوزه ها و عرصه های اقتصادی به صورت صحیح و شفاف و به زبان خود مردم به آنان برسد. مردم در بیان حقایق، مورد اعتماد قرار گرفته و خیانتی به آن ها صورت نگیرد، به این صورت که با پنهان داشتن حقایق و آمار و اطلاعات جلوی بیداری و آگاهی آنان گرفته شده یا به تأخیر افتد. مسایل حوزه اقتصاد باید به وسیله کارشناسان آن، به زبان مردم و به صورت واضح و شفاف و بدون دخالت یا خیانت، به ملت ارائه گردد. در این بیداری باید مردم به یک رشد اقتصادی برسند که از جمله این رشد دانستن مسایلی است که با زندگی مردم عجین شده و مردم را در جهت رسیدن به خواسته هایشان یاری می دهد. بیداری مردم در اقتصاد با عالم شدن در عرصه اقتصاد متفاوت است. بیداری ناظر به جنبه های کلی است و عالم شدن ناظر به جنبه های تخصصی.

از جمله اطلاعاتی که باید به مردم انتقال داده شود، اطلاع از توانمندی ها و ظرفیت های داخلی هر منطقه است. موضوع دیگر فرصت های اقتصادی است که مردم می توانند در آن ها مشارکت کنند. اطلاع دقیق از وضعیت اقتصادی کشور و آمار اقتصادی واضح و شفاف اطلاعات دیگری است که باید در اختیار مردم قرار گیرد. دست کاری آمارهای اقتصادی یا مخفی کردن آن ها اقدامی برخلاف این رویه می باشد.

در این جهت باید مردم را نسبت به ظرفیت های اقتصادی اطراف آن ها مثل ظرفیت های اقتصادی محله، روستا، شهر، استان، کشور و جهان در حوزه هایی مثل ظرفیت های انسانی، تجاری، کشاورزی، منابع طبیعی، معدنی و دیگر ظرفیت های اقتصادی آگاه و بیدار نمود. این در حالی است که اگر این آگاهی و بیداری به آن ها نرسد، حتی با وجود ظرفیت ها مشارکتی صورت نخواهد گرفت و مردم با وجود ظرفیت های بسیار به تنگ دستی مبتلا خواهند شد.

شناخت دیگری که باید صورت بگیرد شناخت نسبت به ظرفیت هاست، با این توضیح که ملت باید به ظرفیت ها و استعدادهای خود پی برده و نسبت به آن ها بیدار شود (همان، ج 16، ص113). این شناخت و بیداری همان چیزی است که از آن به «خودباوری ملی» یاد می شود. به عبارت بهتر، «خودباوری ملی» یعنی بیداری، با تعریفی که ذکر شد و باور ملت نسبت به ظرفیت ها و استعدادهای خود.

مردم اگر به خودباوری برسند و نسبت به ظرفیت هایشان بیدار شوند از آن ها استفاده می کنند. یکی از ظرفیت های ملت این است که می تواند هر کاری که ملل دیگر کرده اند را انجام بدهد و حتی بالاتر و عالی تر از آن ها. یعنی ملت ایران اسلامی به روح «ما می توانیم» یا «مردم می توانند» برسد (همان، ج13، ص535). مردم بدانند، ایمان بیاورند و باور داشته باشند که می شود و می توانند، هرچنداگر چند صد سال این گونه به آن ها القا و باورانده شده باشد و این گونه فکر کرده باشند که نمی شود و نمی توانند (همان، ج13، ص87). مردم اگر باورشان این باشد که می توانند، آن گاه می توانند. باور به توانایی، توانایی می آورد؛ بنابراین ابتدا باید این باور در مغزها، ذهن ها و اندیشه های مردم جا بگیرد و جاگیری این باور در مردم به فرهنگ تبدیل شود. مردم بیدار شوند نسبت به این که با اتکال و اعتماد به نفس خود، با خودباوری، با کوشش همگانی و اگر مردم افکار و مغزهای خود را به کار بیندازند، می توانند تمام احتیاجات کشور را بسازند و کشور را مستقل کنند. رسیدن به این باور و فرهنگ باعث رسیدن به اوج قله های پیشرفت در حوزه های گوناگون مانند حوزه علمی خواهد شد (همان، ج 15، ص310). در مشارکت مردمی باید از ظرفیت های اصلی خود مردم مانند اندیشه، ایده، نیروی تعقل، قدرت خلاقیت، نوآوری و تولید علم، نیروی بازو و... آن ها بهره برد و این ظرفیت ها را به کار انداخت، نه از چیزهایی مانند پول که اگر چه از آن مردم است اما به کار انداختن آن ها به جای استفاده از ظرفیت های مردم، این ظرفیت ها را به تعطیلی می کشاند (همان، ج 12، ص427)؛ بنابراین در مشارکت مردمی، نیروهای مردمی باید در فرهنگ، تولید علم، صنعت، کشاورزی و مانند آن به کار بیفتد نه این که این ظرفیت ها تعطیل شده و احتیاجات مردم به وسیله کار کردن پول آن ها برآورده شود (همان، ج 18، ص434). در این راه اولویت این است که این بیداری و خودباوری، ابتدا در مسئولان مملکتی پدید بیاید (همان، ج13، ص87).

اهمیت بیداری و خودباوری

مرحله بیداری و خودباوری از سه جنبه اهمیت دارد: جنبه نخست این که بیداری و خودباوری یک تکلیف است. هم بیدار شدن تک تک مردم و هم بیدار کردن آحاد مردم جامعه و جهان، به ویژه دولت های کشورهای اسلامی. به این ترتیب هر کوششی در جهت بیداری مردم، نیز یک تکلیف است (همان، ج 17، ص310-309).

جنبه دوم این که، بیداری و خودباوری نخستین قدم در فرآیند مشارکت مردمی است (همان، ج13، ص537؛ ج1، ص134) و وقتی مسئله بیداری، خودباوری و ثبات حل شود، نگرانی های بعد آن که مربوط به اراده ملت و قیام و فعالیت و مشارکت آنان می شود، حل خواهد شد (همان، ج 15، ص309).

جنبه سوم اهمیت این دو نیز، به علت نتایجی است که در پی دارد. وقتی مردم بیدار شده و نسبت به ظرفیت ها و استعدادهای خود باور قلبی پیدا کنند آن گاه؛ اولاً، نمی توان آنان را از چیزی که می خواهند منحرف یا منصرف کرد (همان، ج5، ص307)؛ زیرا شناخت درست هدف و مقاومت در راه آن، از نتایج بیداری و خودباوری است؛ ثانیاً، بقیه فرآیند مشارکت مردمی، به علت انجام شدن نخستین گام، بسیار راحت تر و شاید بتوان گفت بدون نیاز به نیروی بیرونی انجام خواهد شد (همان، ج1، ص134)؛ ثالثاً، هر کسی در هر جایی که هست مشغول به فعالیت شده و خدمت خواهد کرد. به همین دلیل تا زمانی که ملت در راه بیداری و اعتماد به خود حرکت می کند، در حال پیشرفت خواهد بود (همان، ج 18، ص162-161)؛ رابعاً، بیداری و خودباوری ملت، باعث مشارکت آنان در امور جامعه و سیاست های عرصه بین المللی شده و بر تصمیماتی که برای آینده کشور گرفته می شود اثرگذار است (همان، ج 18، ص276) و اساساً لازمه سالم ماندن حوزه های گوناگون کشور من جمله اقتصاد از گزندها و هجمه های بیرونی و درونی، بیداری و خودباوری مردم است (همان، ج19، ص357)؛ خامساً، این که بیداری و اعتماد به نفس ملت به استقلال و آزادی اقتصادی خواهد انجامید (همان، ج 15، ص340)؛ البته باید دقت شود که نتایج پیش گفته، از این نظر که اساساً یک ارزش شمرده شوند یا خیر و این که آیا در یک ملت قابلیت وقوع داشته باشند یا خیر، بستگی دارد به نوع بیداری و عقاید آن ملت که متأثر از فرهنگ اوست. در نگاه امام خمینی(ره)، فرهنگ، تربیت و بیداری اسلامی به نتایج پیش گفته می انجامد.

از طرف دیگر، سلب بیداری و خودباوری از یک ملت بدون شک به وابستگی و فقر و پیامدهای آن ها، خواهد انجامید (همان، ج 18، ص162-161). نقطه مقابل بیداری ملت، جهالت یا غفلت ملت است. در جهالت ملت اساساً بیدار نیست اما در غفلت، ملت بیدار است ولی به دلایلی این بیداری به عمل و قیام نمی انجامد. این دلیل می تواند درونی باشد یا بیرونی. مانند ضعف در ایمان یا در فشار نیروهای حاکم یا تبلیغات که از طریق عمال استعمار صورت می گیرد (همان، ج 18، ص89). از نظر امام خمینی(ره)، اساساً تمام رنج هایی که بر بشر وارد می شود از ناحیه جهل در علم و باور به عقاید اسلامی وی است (همان، ج 20، ص471).

ساختار بیداری و خودباوری

وقتی قرار است ملت با همه گستردگی و سطح بندی و اختلافاتی که از نظر سن و جنسیت و سایر ملاک ها دارد، نسبت به یکسری مسایل آشنا، آگاه و بیدار شود، باید برای آن ساختاری طراحی گردد. از جمع بندی بیانات امام خمینی(ره) می توان به یک ساختار تعلیم و تربیت رسید که باید در جهت بیداری و خودباوری مردم از آن بهره برد. عناصر اصلی در این ساختار عبارت هستند از: مسجد با محوریت روحانی، مدرسه و دانشگاه با محوریت معلم و استاد، خانه با محوریت والدین و فرهنگ حاکم بر جامعه با محوریت رسانه. در این نگاه، نقش تربیتی خانواده و مدارس به ویژه دوره های ابتدایی تا دبیرستان، به عنوان دو بخش از ساختار تربیت کودکان که امید اسلام و نسل آینده هر کشوری شمرده می شوند، جهت تربیت نیروی متعهد، نقش به سزایی پیدا می کند چرا که مردم این مقطع؛ اولاً، آمادگی بیشتری جهت تربیت شدن دارند؛ ثانیاً، در صورت آماده شدن و آگاه شدن، منحرف کردنشان به وسیله دشمن در دانشگاه ها و بعد آن سخت تر خواهد شد. در این ساختار، مراکز تعلیم و تربیت: مدارس، دانشگاه ها و مانند آن باید با برنامه های اسلامی و ملی به تعلیم، تهذیب و تربیت مردم مشغول باشند تا تربیت شدگان در راه اسلام و ملت قدم بردارند (همان، ج21، ص430-429). از نظر نقش فرهنگ حاکم بر جامعه در بیداری و اعتماد به نفس مردم، امام خمینی(ره) بُعد فرهنگی جامعه را مقدم بر دیگر ابعاد و حوزه ها و در رأس آن ها می دانند (همان، ج 15، ص243) چرا که نوع فرهنگ حاکم بر جامعه یعنی سنخ بیداری حاکم بر جامعه. به عبارت دیگر مسئله فرهنگ و تعلیم و تربیت از مسایل اساسی هستند که اگر حل شوند، مابقی مسایل به صورت زنجیروار حل خواهند شد (همان، ج 15، ص309).

ملت باید افزون بر بیداری و خودباوری، امیدوار باشد و امیدوار هم بماند تا بتواند در یک عرصه موفق باشد. از طرف دیگر باید خاطرات گذشته ای که در آن ها «ما می توانیم» به عرصه ظهور رسیده است دائم به ملت یادآوری شود. یادآوری و بیان تجربه های از این سنخ کمک می کند که کم کم ملت بیدار شده و امیدوار بماند (همان، ج13، ص535).

در بیدار کردن مردم به حقایق و واقعیات باید جانب امانت رعایت شودد. باید هم خیرها و اقدامات خوب به مردم گفته شود و هم شرها و اقدام های زشت زیرا مردم خیر را از شر تشخیص می دهند و فطرتاً به خیر توجه می کنند و چون اسلام خیر است، اگر به طور جامع همه ابعاد آن به مردم گفته شود، مردم آن را ذاتاً می پذیرند. به همین دلیل در بیداری مردم، علمای اسلام نقش مهمی بر عهده دارند (همان، ج19، ص138).

فرایند بیداری و خودباوری مردم باید به صورت یک امر پیوسته و با کمک فضاسازی انجام گیرد. پیوسته به این معنا که با برنامه و به صورت پشت سر هم باشد و وقتی فرآیند پیش گفته آغاز شد تا رسیدن به نتیجه ادامه یابد (همان، ج19، ص138). با کمک فضاسازی به این معنا که باید از راه ها و ابزار گوناگون مانند: شعر، نوشتار، سخنرانی، فیلم، مستند، نقاشی و... که تأثیرات عمومی و بر فرهنگ مردم دارند، در جهت بیداری و خودباوری ملت بهره برد. به عبارت دیگر، فضاسازی به علت در ارتباط بودن با مردم به صورت روزانه و از جهات گوناگون و متناسب بودن با شرایط و سلیقه های گوناگون، ابزاری بسیار مناسب جهت بیداری و بصیرت ملت است. فضاسازی و افزایش سطح آگاهی، باید به اندازه ای رشد و توسعه یابد که از تمام مملکت بوی بیداری به مشام برسد (همان، ج4، ص94).

در جریان بیداری و خودباوری ملت نباید فقط علل و عوامل مادی را در نظر گرفت زیرا این دو فقط معلول علل مادی نیستند. این دو معلول عواملی مانند: دعاهای مردم، نیت های مردم، توکل و توسل مردم و... نیز هست؛ یعنی مردم برای بیداری و خودباوری یکدیگر افزون بر این که باید فعالیت بیرونی مانند فرهنگ سازی، گفتمان سازی، سخنرانی و... انجام دهند، باید برای دعا کنند، نیت های خود را خالص کنند، توکل و توسل داشته باشند و....

بیداری و خودباوری باید با کمک و به سمت فرهنگ اسلامی باشد. فرهنگ اسلام، فرهنگی است که مردم را آگاهانه به سمت مصالحشان هدایت می کند و چون مسلمانان در کنار یکدیگر و با هم تعریف می شوند، این هدایت به سمت مصالح مسلمانان است. به عبارت دیگر، اگر فرهنگ جامعه بر مبنای فرهنگ اسلام شکل بگیرد، ساختار آن به گونه ای خواهد شد که مردم را به سمت بیداری و آگاهی خواهد برد؛ برای مثال، ساختار نماز جماعت، ساختار نماز جمعه، ساختار حج و... به گونه ای است که در آن ها مردم به بیداری و آگاهی دعوت شده و بیدار می شوند. فقط کافی است که مردم خود را در این راه قرار دهند (همان، ج 18، ص53)؛ بنابراین یکی از اقشاری که باید در جهت بیداری و حفظ ملت و خودباوری وی بکوشند، روحانیون هستند چرا که هم مخاطبان آن ها قشر وسیعی از جامعه هستند و هم وجهه اسلامی آنان، بر تأثیرپذیری مردم از آنان می افزاید (همان، ج 17، ص207؛ ج 17، ص61)؛ برای مثال، خود امام خمینی(ره) نمونه های گوناگونی، از مصرفی بار آمدن ملت، متأثر شدن حتی در نام گذاری ها، به تباهی کشاندن جوانان، خیانت دولت مردان و... را بیان می دارند تا مردم را درباره کوشش دشمن در جهت تسلط ذهنی و فکری و ناتوان نشان دادن ملت و در نتیجه وابستگی ملت به خود، بیدار کنند (همان، ج21، ص417 -415).

گام دوم؛ همت، عزم و اراده ملی

همت یا همان عزم و اراده، گام بعد از بیداری و نتیجه آن و مرحله پیش از قیام و مشارکت است. جامعه برای این که بتواند در یک راه و برای رسیدن به هدف گام بردارد، باید ابتدا نسبت به خود و راه آگاه شود و در گام دوم برای حرکت، عزم کرده (همان، ج 18، ص456) و یک همت همگانی در وی شکل بگیرد. همت یک ملت در راه هدف به این معناست که آن ملت تماماً بپذیرد که با توجه به ظرفیت ها و شناختی که از خود دارد، می تواند با تمام وجود در راه گام نهاده، در راه هدف ایستادگی کرده و به هدف خود نائل آید و یکی از عواملی که عزم و اراده و حرکت در راه رسیدن به هدف را آسان تر می کند، اندیشیدن در پیامدهای رسیدن به هدف است (همان). این گام نیز در ذهن افراد شکل می گیرد و آن گونه که در مرحله بیداری نیاز به عامل بیرونی برای بیدار کردن مردم بود در این گام نیاز نیست؛ یعنی اگر بیداری در مردم شکل بگیرد، مرحله عزم شکل خواهد گرفت. با بیداری ملت فقط توجه و آگاهی حاصل شده است اما این آگاهی صرف اگر چه از این جهت که از سنخ شناخت است مفید است اما ارزش چندانی ندارد چرا که هنوز به انقلاب و خیزش درونی نینجامیده است. انقلاب درونی یا باطنی زمانی حاصل می شود که ملت در جهت بیداری و بصیرت حاصله، همت و عزم کند (همان، ج19، ص479).

آنچه در این مرحله اهمیت دارد این است که مردم، ثبات در عزم و همت خود داشته باشند؛ یعنی عزم و اراده و همت آنان به تنهایی نتیجه و متأثر از احساسات نباشد بلکه نتیجه بیداری و بصیرت باشد. اگر همت و عزم مردمی در نتیجه بیداری نباشد، سریع شکل گرفته و سریع هم از بین خواهد رفت اما وقتی در نتیجه بیداری باشد نه تنها به زودی از بین نخواهد رفت بلکه مردم در برابر شکست ها هم مقاومت خواهند کرد. البته این که میزان مقاومت مردم تا چه اندازه باشد، بستگی به نوع و جهت بیداری و هدف آنان دارد. اگر بیداری و همت ملت در راه خداوند متعال(جل جلاله) باشد، آن گاه خداوند متعال (جل جلاله) به وی عنایت کرده و نیرو می دهد، آن گاه ملت قیام کرده و تا پای جان نیز ایستادگی می کند (همان).

گام سوم؛ قیام و مشارکت ملی

منظور از قیام یا مشارکت چیست؟ قیام یا مشارکت در این جا به معنای خیزش، به پا خاستن و نهضتی است که در نتیجه بیداری و بصیرت و با عزمی راسخ پدید آمده باشد. قیام حرکتی جمعی یا فردی، فعال، آگاهانه و داوطلبانه است که در بعد عمل مطرح می شود و نمود عینی بیرونی پیدا می کند. بعد از این که ملت بیدار شد و خواست آن گاه می تواند؛ یعنی ملت می تواند بیداری و خواست خود را در مرحله عمل محقق کند. در ساختار قیام، نیت نقشی اساسی دارد. ملت باید برای خداوند فعالیت کند، باید خداوند متعال(جل جلاله) حاضر و ناظر دیده شود و هدف فقط و فقط کسب رضایت خداوند سبحان(جل جلاله) باشد (همان، ج4، ص108).

در این ساختار، مردم نباید منتظر فراهم و جمع شدن ابزارهای مادی مورد نیاز قیام مانند امکانات دولتی، پول و مانند آن باشند. اصل بر فراهم بودن ابزار و امکانات لازم است که در این صورت کار بهتر و سریع تر پیش خواهد رفت اما اگر این ابزارها و امکانات فراهم نبود، نباید مشارکت و قیام تعطیل شود یا به تعویق افتد؛ یعنی قیام لله، هرچند به صورت مثنی و فرادی[3] و بدون امکانات، باید انجام شود (همان، ج4، ص108؛ ج4، ص109؛ ج5، ص36). در نگاه امام خمینی(ره) اولویت در کمک گرفتن از طبقه های مستضعف است که همواره به عنوان پیش قدمان مبارزه بوده اند.

در سه گام پیش گفته  بیداری، همت و قیام  دو وظیفه بر دوش جناح های پیش رو است که باید به صورت احسن به کار گرفته شود (همان، ج4، ص262). نخستین وظیفه این که باید با آگاهی دادن به مردم در جهت بیداری آنان کوشیده و آنان را بیدار کنند. به عبارتی باید در مردم روشنگری و تحول یا اصلاح فکری پدید آورند (همان، ج5، ص184). دومین وظیفه هم این که باید در مرحله سوم؛ زمانی که مردم خواسته اند و قیام کرده اند، آن ها را هدایت کنند تا انحرافی در راه پیش نیاید (همان، ج4، ص262)؛ زیرا این گروه ها اثرگذاری بیشتری نسبت به دیگر افراد جامعه دارند و هم چنین عمیق تر به مسایل نگاه می کنند و به مسایلی که اغلب مردم نادیده می گیرند توجه دارند. این گروه ها باید اختلافات با یکدیگر را نیز کنار بگذارند؛ زیرا اختلافات هنگامی که ملت می خواهد به سمت یک هدف مشخص حرکت کند، به نفع هیچ گروهی نبوده و نیروی عظیم مردمی را پراکنده خواهد کرد (همان، ج1، ص413).

نکته مهم دیگری که باید در این قسمت به آن اشاره شود این که در مشارکت مردمی باید فقط یک نقطه اتکا وجود داشته باشد تا بتواند اتحاد را بین مردم پدید آورده و حفظ کند. این نقطه اتکا قرآن کریم و جریان روحانیت است (همان، ج4، ص53)؛ زیرا فقط این جریان است که می تواند مردم را به صورت اسلامی کنار هم گرد آورد؛ چون اگر ملت ببینند که کسی خدمت گزار به اسلام و کشور است و مسایلی را طرح می کند که خواست آن ها و در نهاد آن هاست، از وی پیروی خواهند کرد. هدف روحانیت پشتیبانی از دیانت مقدسه اسلام و قرآن کریم و طرفداری از مسلمانان است و اگر فرضاً اختلاف اجتهاد و نظری در امری جزئی و ناچیز باشد مانند دیگر اختلافات در امور فرعی، مانع از وحدت نظر در امور اصولی نیست و جریان روحانیت را از نقطه اتکا بودن خارج نمی کند (همان، ج1، ص412).

البته آن چه درباره نقش جناح های پیش رو بیان شد فقط تنها نمی تواند بر عهده جناح های پیش رو باشد. اگر چه نقش جناح های پیش رو در این باره بسیار مهم تر و پررنگ تر است اما همه ملت باید در راه آگاه سازی، بیداری و هدایت یکدیگر در جهت هدف و خواست مردم بکوشند. هم چنین باید در این جهت یکدیگر را امیدوار کرده و امیدوار نیز نگه دارند (همان، ج13، ص536)؛ چون تمام مردم به گونه ای می توانند نقش هدایتی از یک طرف و نقش رسانه ای و اطلاع رسانی از طرف دیگر داشته باشند؛ بنابراین بر همه آن ها لازم است که این جهت را رعایت کنند.

گفتنی است که سه گام و مرحله پیش گفته بر یکدیگر تقدم رتبی دارند نه تقدم زمانی؛ به این معنا که این گونه تصور نشود که باید ابتدا صددرصد گام اول در تمام مردم محقق شود و بعد صددرصد گام دوم و بعد تمام گام سوم بلکه هر مقدار از بیداری و خودباوری ملت هر چند به اندازه محدود بین چند نفر مشخص و در چند عرصه خاص به همان اندازه باعث عزم و قیام همان چند نفر در همان چند عرصه می شود و این روند به صورت تکاملی پیش می رود تا تمام جامعه را درگیر خود کند.

بحث و نتیجه گیری

بعد از احصا و بررسی بیانات حضرت امام خمینی(ره) درباره فرآیند مشارکت مردمی، به کمک روش نظریه پردازی داده بنیاد، تعداد 126 کد به دست آمد که از این کدها 49 مفهوم کلی و از این مفهوم ها نیز سه مقوله اصلی حاصل شد. با بررسی ربط و نسبت بین مقوله ها، یک مدل برای پدیدساختن مشارکت مردم در اقتصاد به دست آمد که به ترتیب از سه گام «بیداری و خودباوری ملی»، «همت، عزم و اراده ملی» و «قیام و مشارکت مردمی» تشکیل می شود. طبق این مدل، وی برای حضور، مشارکت و حرکت یک ملت در عرصه های گوناگون اجتماع از جمله اقتصاد، در جهت دست یابی به هدف که در نگاه وی رسیدن به کمال تعریف می شود، به طی راهی باور دارند که در آن باید گام های پیش گفته به ترتیب به انجام برسد. وی همان گونه که برای حرکت یک فرد در جهت کمال به طی گام هایی مانند یقظه، عزم و... باور دارند، ملت را نیز به مثابه یک کل واحد می بینند که قرار است در سیر الی الله حرکت کرده و رشد کند.

طبق این مدل، مهم ترین و اصلی ترین راه کار و به عبارتی نخستین گام برای دست یابی به وضعیت مطلوب، این است که باید مردم را به یک آگاهی و خودباوری اقتصادی رساند. بیداری و خودباوری، نخستین مرحله از فرآیند مشارکت مردمی است که بعد از آن در مردم همت و انگیزه لازم برای حضور و مشارکت پدید آمده و در انتها به قیام مردمی در برپایی اقتصادی خواهد انجامید که مقاومت در برابر هجمه های اقتصادی دشمن یکی از ویژگی های آن خواهد بود. به عبارت دیگر اگر این مدل به اجرا درآید آن گاه به قیام و مشارکت مردمی در عرصه های گوناگون اجتماع از جمله اقتصاد خواهد انجامید که در این صورت به قطع یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی، که مردمی شدن اقتصاد است، محقق می شود. آن چه در این مدل از اهمیت خاصی دارد این است که باید نهایت کوشش در جهت تحقق بیداری و خودباوری مردم، به عنوان گام نخست و اصلی مدل، صورت گیرد که در این صورت بقیه مدل به صورت یک فرآیند پیوسته به وقوع خواهد پیوست.

منابع و مآخذ

1- پیغامی، عادل؛ درس گفتارهای اقتصاد مقاومتی؛ چ2، تهران: انتشارات سدید، 1395.

2- تبیان؛ جایگاه مردم در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)؛ تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1384.

3- تراب زاده جهرمی، محمدصادق، سیدعلی رضا سجادیه و مصطفی سمیعی نسب؛ «بررسی ابعاد و مؤلفه های اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای»؛ فصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، س10، ش32، 1392.

4- جهانی پور، یاسر؛ «ده منزل سلوک در آثار حضرت امام خمینی(ره)»؛ مجله پاسدار اسلام، ش319، 1387.

5- حسنی، مجتبی و سیدحسین حسینی؛ امام، مردم، اقتصاد؛ تبیین الگو و معیارهای اقتصاد مردم محور مبتنی بر اندیشه امام خمینی(ره) تهران: انتشارات سدید، 1395 (الف).

6- ------؛ «تبیین فرآیند مشارکت مردمی در شکل گیری الگوی دفاع اقتصادی از جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر اندیشه حضرت امام خمینی(ره)»؛ نسخه الکترونیکی مجموعه مقالات دفاع اقتصادی، 1395 (ب).

7- حسنی، مجتبی و جواد کجوری؛ اقتصاد مقاومتی و دفاع مقدس؛ بررسی تجربه حماسه دفاع مقدس و آموزه های آن در اقتصاد مقاومتی؛ تهران: انتشارات سدید، 1395.

8- موسوی خمینی، سیدروح الله؛ صحیفه امام؛ 21 جلد، چ4، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 21جلد، 1385.

9- ------؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ قم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1387.

10- داستانی بیرکی، علی؛ مشارکت عمومی در اندیشه امام خمینی (ره)؛ تهران: چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1386.

11- دانایی فرد، حسن؛ «روش شناسی مطالعات دلالت پژوهی در علوم اجتماعی و انسانی: بنیان ها، تعاریف، اهمیت، رویکردها و مراحل اجرا»؛ فصلنامه علمی پژوهشی روش شناسی علوم انسانی، س22، ش86، 1395.

12- دانایی فرد، حسن و سیدمجتبی امامی؛ «استراتژی های پژوهش کیفی: تأملی بر نظریه پردازی داده بنیاد»؛ اندیشه مدیریت، س1، ش2، 1386.

13- موسایی، میثم؛ امام خمینی، دولت و اقتصاد؛ تهران: چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1386.

14- مهرابی، امیرحمزه؛ حسین خنیفر؛ علی نقی امیری؛ حسن زارعی متین و غلام رضا جندقی؛ «معرفی روش شناسی نظریه داده بنیاد برای تحقیقات اسلامی (ارائه یک نمونه)»؛ مدیریت فرهنگ سازمانی، س9، ش23، 1390.

15- مهریزی، مهدی؛ اندیشه های اجتماعی امام خمینی (ره)؛ تهران: چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1385.

16- نوری، فریده؛ ابراهیم میرشاه جعفری و زهره سعادتمند؛ «بررسی رابطه بین خودباوری تحصیلی با پیشرفت تحصیلی در درس فیزیک مبتنی بر انگیزه تحصیلی»؛ پژوهش در برنامه ریزی درسی، س12، دوره دوم، ش19، 1394.

17- ------ ؛ همبستگی ملی و مشارکت عمومی از دیدگاه امام خمینی (ره)؛ تهران: چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1386.

18- یوسفی، احمدعلی؛ مبانی و مدل های مشارکت مردمی در اقتصاد مقاومتی؛ شهرکرد: نشر مقاومت، 1395.

پی نوشت ها

[1] برای بهتر نشان دادن ارتباط بین مقوله ها و ساختار مدل کوشش شده است از لفظ «گام» استفاده شود.

[2] این خودداری هم به علت محدودیت در حجم مقاله و هم به علت نیاز نبودن به بیان مفصل آن ها بوده است. علاقه مندان می توانند جهت اطلاع تفصیلی درباره دو گام بعدی به پژوهش های مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق(ع) درباره مردمی کردن اقتصاد مراجعه کنید.

[3]  «قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تقُومُوا لِلَّه مَثْنی وَ فُرادی... » (سبا: 46).

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان