به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، منصور غلامی با تأکید بر اینکه پرونده فروش صندلی در دانشگاهها قابل ارجاع به قوه قضاییه است، گفت: «دانشگاههای دولتی با توجه به اینکه براساس ضوابط و آییننامههای مدیریتی اداره میشوند و سلسله مراتب اداری در این مراکز وجود دارد، بنابراین هیچکسی صاحب امضای طلایی نیست که بخواهد تخلفی با عنوان فروش صندلی انجام دهد.»
اما وزیرعلوم در شرایطی صندلیفروشی را رد میکند که جمعی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران، دانشگاه علوم پزشکی و دندانپزشکی شهید بهشتی از ورود چراغ خاموش و مشکوک برخی دانشجویان به این دانشگاهها خبر میدهند. آنها ضمن انتقاد از عدمشفافسازی دانشگاهها در این رابطه میگویند حق دارند مطلع شوند که همدانشگاهی و همکلاسیشان چطور به این مراکز عالی آموزشی راه پیدا کرده است و آیا تبعیضی وجود داشته و عدالت آموزشی رعایت شده است؟ برخی از دانشجویان معتقدند پدیده صندلیفروشی در دانشگاهها وجود دارد، چراکه حتی گاهی مسئولان دانشگاه هم نمیدانند از چه طریقی برخی دانشجویان وارد این مراکز آموزشی شدهاند.
نمره 14 از 20
دانشجوی ترم آخر پزشکی عمومی دانشگاه تهران با بیان اینکه در سال تحصیلی91، 350دانشجو در این دانشگاه پذیرفته شدند، میگوید: «سال91 بهعلت اینکه دانشگاه تهران و ایران ادغام شده بود، ظرفیت پذیرش رشته پزشکی بیشتر شد. در همان سال تحصیلی، رئیس دانشکده پزشکی در سخنرانیای که شخصا حضور داشتم، اعلام کرد لیست سازمان سنجش با لیست دانشجویان فعلی همخوانی ندارد! او در سخنرانی خود آشکارا بیان کرد که 60نفر از این 350دانشجوی پزشکی معلوم نیست از چه طریقی وارد این دانشگاه شدهاند.»
به گفته این دانشجو، نطق رئیس آن زمان دانشگاه باعث شد که او به همراه برخی از همکلاسیهایش از همان ابتدای سال تحصیلی درگیر نحوه جذب دانشجویان رشته پزشکی و ابهامات آن شوند: «ما متوجه شدیم که عدهای از دانشجویان با دورزدن قوانین و حتی برخی بهصورت سفارشی وارد معتبرترین دانشگاههای کشور میشوند. بارها کارمندان دانشگاه به آن اشاره کردند اما هر بار که از دانشگاه درخواست کردیم شفافسازی کند و اطلاعات را در اختیارمان قرار دهد، تن به این کار نداد.»
دانشجوی دیگری با بیان اینکه 6سال در دانشگاه تهران در رشته پزشکی تحصیلکرده و الان در آستانه فارغالتحصیلی است، میگوید: «در بین دانشجویان دانشکده ما برخی به لحاظ علمی بسیار کمتوان هستند طوری که انگار قرار نبوده اینجا باشند، اما به هر حال آمدهاند.»
جمعی از دانشجویان سال آخر پزشکی عمومی دانشگاه تهران نیز با انتقاد از وضعیت سهمیهها به کیفیت آموزش در این دانشگاه اشاره میکنند و معتقدند: «الان در پی آن هستند که ظرفیت پزشکی کشور را افزایش دهند. هماکنون تعداد دانشجویان پزشکی بیش از امکانات و ظرفیت این رشته است. کیفیت آموزش عملی دانشجویان در درمانگاهها و بیمارستانها بسیار پایین است. تا جایی که اگر بخواهیم به بهترین دانشگاه علوم پزشکی ایران- دانشگاه تهران- از 20نمره بدهیم، به آموزش دوره پزشکی عمومی نمره 14میدهیم.»
70پزشک خارج از آمار
برخی دانشجویان پزشکی دانشگاه ایران نیز با بیان اینکه سال96 دانشگاه پزشکی ایران 220نفر ورودی پزشکی عمومی داشته است، از ورود غیرمجازها خبر داده و میگویند: «طبق آمارهایی که از آموزش دانشگاه بهدست آوردهایم، از 220 دانشجوی ورودی که سال96، دانشگاه ایران در رشته پزشکی عمومی جذب کرد، تعداد زیادی دانشجو خارج از آمار سازمان سنجش بوده است. البته مطمئنا این آمارها را در اختیار رسانهها قرار نمیدهند؛ چراکه برایشان دردسرساز میشود اما بارها شده کارمندان دانشگاه که به اطلاعات دسترسی دارند و پروندهها را دیدهاند، بهصورت شفاهی دانشجویان را در جریان سهمیهها و تخلفات قرار دادهاند. با این اوضاع ماجرای دانشجوی فیک (قلابی) که در دانشگاه شهید بهشتی برملا شد (دختر جوانی که مدعی بود دانشجوی پزشکی است و سر کلاسها شرکت میکرد ولی از طریق کنکور جذب نشده بود) مطمئنا گریبانگیر دانشگاه پزشکی ایران هم هست. اگر اینطور نیست، چرا لیست دانشجویان را به همراه مدارک سهمیهها منتشر نمیکنند تا همه متوجه شوند چه افرادی با چه رتبههایی هماکنون در دانشگاه پزشکی ایران، مشغول تحصیل در رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و... هستند.»
جمعی دیگر از دانشجویان این دانشگاه با انتقاد به ضعف آموزش و نحوه برگزاری کلاسهای عملی معتقدند: «در بخش عملی و زیرساختهای کیفی آموزش در رشته پزشکی عمومی دانشگاه ایران از 20نمره 15میگیرد.» آنها علاوه بر انتقاد به موضوع سهمیهها و عدمشفافسازی به مشکل دیگری که گریبانگیر دانشگاه ایران است، اشاره کرده و میگویند: «در بحث آموزش، اساتید اصلی برای ما وقت کافی نمیگذارند. آنها کلاسها را به کارورزانشان میسپارند که حتی آنها هم برای دانشجویان وقت نمیگذارند.»
بنبست نخبهها
یکی از دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی از وضعیت پیچیده پذیرش دانشجویان نخبه و المپیادیها در این دانشگاه میگوید: «دانشجوی سهمیهای المپیاد دانشجویی زیستشناسی هستم ورودی سال94 اما سال95 وارد دانشگاه شدم! سالی که من در دانشگاه دندانپزشکی شهید بهشتی قبول شدم، 2نفر دیگر نیز با مدال المپیاد شیمی برای پذیرش در این دانشگاه اقدام کردند. جالب اینجاست که دانشگاه ما را نمیپذیرفت و مسئولان این دانشگاه با این بهانه که ظرفیتها پر شده، بارها ما را تهدید کردند که از درسخواندن در این دانشگاه صرفنظر کنیم. در آخر ما با سماجت برای گرفتن حقمان نامهای تنظیم کردیم تا آن را بهدست نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مسئولان ریاستجمهوری، وزیر علوم و حتی دفتر رهبر معظم انقلاب برسانیم. وقتی دانشگاه متوجه شد که ما در تدارک چنین اقدامی هستیم، تسلیم شد و در نهایت ما را برای سال بعد پذیرش کردند.»
او ادامه میدهد: «بعد از ورود به دانشگاه، در جریان سهمیهها قرار گرفتم و متوجه شدم درست در همان سالی که از ورود ما به دانشگاه ممانعت میکردند، چندین دانشجو از طریق سهمیههای خارجی و انتقال دانشجویان از دانشگاهها و مؤسسات آموزشی خارج از کشور که بخش زیادی از آنها هم نامعتبر هستند، پذیرش حضور در دانشکده پزشکی دانشگاه شهید بهشتی را گرفته بودند. ما در دانشگاه شاهد هستیم که برخی از دانشجویان با سهمیههای هیأت علمی و برخی سهمیههای نامعلوم وارد دانشگاه شدهاند درحالیکه ما که سهمیه المپیاد داشتیم، یک سال از تحصیل باز ماندیم و این بیعدالتی بود. من تعجب میکنم که مسئولان وزارت علوم چطور اجازه میدهند دانشجویانی که شرایط علمی لازم را ندارند، با استفاده از انواع سهمیهها و راههای مختلف به بهترین دانشکدههای پزشکی کشور راه پیدا کنند؟ افرادی که قرار است پزشک شوند و با جان مردم سر و کار دارند و قرار است درد بیماران را درمان کنند.»
دانشجوی دیگری که در دانشگاه شهید بهشتی دندانپزشکی میخواند هم با انتقاد از نحوه جذب برخی دانشجویان در این دانشگاه میگوید: «امیدوارم این قائله قبل از آنکه بازتاب هولناک آن در حوزه سلامت جامعه نمود پیدا کند، ختم به خیر شود. آنچه ما دانشجویان در معتبرترین دانشگاههای پزشکی کشور میبینیم، سیاستی است که میتوان آن را به نخبهکشی تعبیر کرد.»
یکی دیگر از دانشجویان پزشکی عمومی دانشگاه شهید بهشتی هم که از سهمیه المپیاد استفاده کرده، از بیمهری دانشگاه نسبت به دانشجویان المپیادی انتقاد میکند و میگوید: «سازمان سنجش قاطعانه به ما پذیرفتهشدگان المپیادی اعلام میکند که دانشگاه تهران را انتخاب نکنید، چراکه شما را نمیپذیرند اما از آن طرف مشاهده میکنیم که تا الی ماشاءالله سهمیههای مختلف هیأت علمی و... را هر سال پذیرش میکنند.»
شفافسازی
دانشجوی دیگر سال آخر پزشکی دانشگاه شهید بهشتی هم با بیان اینکه سندی برای اینکه بتوانیم بهواسطه آن اقدام قضایی انجام دهیم در اختیار نداریم، توضیح میدهد: «دانشجویان سهمیهای هیأت علمی و دانشجویان انتقالی از خارج بدون هیچگونه شفافسازی، جذب دانشگاههای معتبر کشور میشوند و در رشتههای پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی تحصیل میکنند. دغدغه ما دانشجویان پزشکی این شده که تعداد قابل توجهی از همکلاسیهایمان سطح علمی بسیار پایینی دارند. وقتی این مسئله را بهصورت موردی دنبال کردیم، متوجه شدیم این شاگردان کمتوان علمی اغلب از طریق سهمیهها وارد دانشگاه شدهاند.»
برخی دانشجویان دانشکده پزشکی شهید بهشتی اصرار به شفافسازی درخصوص سهمیههای مختلف دارند: «همه دانشگاههای کشور دارای سایتهای اطلاعرسانی هستند، اما این سایتها تبدیل شده به بولتن مسئولان و مدیران دانشگاهها و اخبار و اطلاعاتی روی آن بارگذاری میشود که فاقد ارزش اطلاعرسانی هستند. بهترین راه برای از بینبردن شائبههایی که در مورد سهمیهها وجود دارد، این است که دانشگاهها شفافسازی کنند و اطلاعات علمی دانشجویان را در سایت خود منتشر کنند. اگر این روش برای آنها دشوار است، حداقل طبق قانون دسترسی آزاد به اطلاعات باید هرگونه اطلاعاتی را که دانشجو از آنها طلب میکند، در اختیار او قرار دهد.»