ماهان شبکه ایرانیان

عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس مطرح کرد:

خارج‌شدن معادن کوچک از گردونه تولید

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، او معتقد است قبل از اعلام یک سیاست، ابتدا باید تبعات آن بررسی شود و در تصمیم‌سازی‌ها باید از رأی و نظر فعالان و ذی‌نفعان این بخش استفاده شود. آن‌طور که او می‌گوید: با اعمال سیاست افزایش تعرفه صادرات، معادن کوچک بیش از معادن بزرگ آسیب می‌بینند و امکان خروج آنها از گردونه تولید وجود دارد. این معادن اگرچه 20 درصد تولیدات معدنی کشور را در اختیار دارند اما 70 درصد صادرات کشور مربوط به این معادن است. مشروح گفت‌وگو با محمدرضا نجفی عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس در ادامه می‌آید: 

 به نظر شما اعمال این تعرفه 25درصدی برای صادرات مواد معدنی اقدام درستی است؟ 

وقتی دولت می‌خواهد تصمیمی بگیرد باید به گونه‌ای عمل کند که اقتصاد، صنعت، تولید و معدن ما از حالت پیش‌بینی ‌پذیری خارج نشود. اگر می‌خواهند قواعدی برای صنعت، معدن، تولید، تجارت و بازرگانی وضع کنند با مراعات مقدمات و تمهیداتی باشد که همه کنشگران حقوقی بتوانند بر اساس پیش‌بینی و برآورد، برنامه‌ریزی کنند و دچار بحران‌های دفعی نشوند. نوع تصمیم و برخورد در این قضیه مقداری دفعتی بوده و بسیاری از کنشگران این حوزه و صنعت را دچار چالش کرده است. مسئله بعدی مشارکت‌دادن ذی‌نفعان مهم صنعت و تولید کشور در تصمیم‌سازی‌هاست. ما نمی‌توانیم دفعی بنشینیم در اتاق‌های دربسته و در مورد کثیری از ذی‌نفعان یک صنعت و حوزه فعالیت، خودمان تصمیم بگیریم. حتما باید ذی‌نفعان را مشارکت دهیم. تا جایی که من متوجه شدم، بسیاری از ذی‌نفعان صنعت گله‌مند هستند که ما در فرایند تصمیم‌گیری کمترین مشورت و مشارکتی نداشتیم. مسئله بعدی در این تصمیم معادن کوچک هستند. معادن بزرگ که عمدتا دولتی هستند، پس از مواجهه با اتفاقات و حوادث دفعی اگر دچار نوسان و افت‌وخیز هم شوند، به نوعی چون ذی‌نفعان آنها دولتی و شبه‌دولتی هستند، ولو با زیان به کارشان کمابیش ادامه می‌دهند اما بخش خصوصی و معادن کوچک که عمدتا متأثر از این قواعد و قوانین می‌شوند، ممکن است آسیب‌های جدی ببینند و از گردونه کار و تولید خارج شوند. آن هم در شرایط تحریمی کشور، اگر بناست معادن کوچک کار و فعالیت کنند، طبیعتا در این روزگار و شرایط سخت توجه و مراقبت بیشتری از این گروه باید انجام شود. 

 معاون وزیر صنعت اعلام کرده است که دو ماه تعرفه 25درصدی اعمال می‌شود. بعد نتایج کار را بررسی می‌کنند که اگر نیاز به تجدید نظر داشته باشد، یک‌سری تغییرات را اعمال کنند. به نظر می‌آید با آزمون و خطا برای بخش صنعت تصمیم می‌گیرند. این مسئله به بخش معدن آسیب نمی‌زند؟ 

بعد از چند دهه فعالیت با چارچوب‌های نظری و توسعه دانشی مهمی که در حوزه معدنی کشور اتفاق افتاده است، امروز ما دانشگاه‌ها و دانشکده‌های معتبر، مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی معتبر زیادی در این زمینه داریم. تجارت عملی فراوان داریم. روش‌های کار و عمل بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته را می‎توانیم مشاهده کنیم. سعی و خطا روش شایسته‌ای برای اداره امور مهم کشور نیست. آن هم بخش معدن که با تولید ناخالص داخلی کشور در ارتباط است. یک صنعت مادر است و با اشتغال کشور و مسائلی از این دست مواجه است. البته بگویم نتیجه تصمیمات دفعی و ناپخته به حوزه معدن منحصر نمی‌شود. اگر اقتصاد و صنعت کشور را پیش‌بینی‌ناپذیر کردیم، ریسک ورود به اقتصاد و صنعت را بالا برده‌ایم. این نگرانی در همه رشته فعالیت‌ها اتفاق می‌افتد و طبیعتا روی نرخ رشد سرمایه‌گذاری، بهره‌وری، مشارکت بخش خصوصی و بازارهایی که لازم است در آنها نفوذ کنیم و سهمی بگیریم، همچنین شرکای تجاری ما و مسائلی از این دست آثار سوء و منفی می‌گذارد. بنابراین اساسا به نظر من سعی و خطا باطل است. برای کشوری که به لحاظ دانشی، تجربی و بینشی یک کشور توسعه‌یافته است، این روش پسندیده نیست. از طرف دیگر چرا سرنا را از سر گشاد می‌نوازیم. ما اول دو ماه صادرات را ممنوع می‌کنیم که بعد بگوییم حالا می‌خواهیم چه کار کنیم. خب اول دو ماه فکر کنید. دو ماه مشارکت کرده و نظرات ذی‌نفعان این صنعت خصوصا انجمن‌های تخصصی، معدن‌داران و معدن‌کاران را جمع‌آوری کنید، فرصت‌ها، تهدیدها و نقاط قوت و ضعف برای کشور و ذی‌نفعان را بررسی کنید و نهایتا یک پلان جامع برای همه اینها به صورت سیستماتیک اعمال کنید. اتفاقا بعد از تصمیم‌سازی باید دو تا سه ماه فرصت دهید که ذی‌نفعان خودشان را با این شرایط و تصمیماتی که در آینده می‌خواهید بگیرید، سازگار کنند. تا اولا بتوانند پیش‌بینی کنند که شما چه تصمیمی می‌خواهید بگیرید دوما خودشان را آماده کنند. اینکه دفعتا به فعالان اقتصادی چیزی بگوییم و آنها بخواهند خودشان را سازگار کنند؛ آیا بتوانند سازگار شوند یا نه و چه تبعاتی ممکن است داشته باشد، مباحث قابل تأملی است. ممکن است تبعات تصمیم دولت این باشد که بخشی از معادن از گردونه تولید خارج شوند. زیان‌دهی داشته باشند. به نظر من هر تصمیمی که به صورت پخته و جامع‌الاطراف گرفته شد، باید زمانی فرصت دهند تا کنشگران خود را با آن آماده و سازگار کنند. 

 وزارت صنعت اعلام کرده چون ارزش پول ملی افت کرده است، صادرات به‌صرفه شده و تأمین ماده اولیه به‌‌ویژه در صنعت فولاد دچار مشکل شده است. به نظر شما این مسئله صحت دارد؟ 

ما یک زنجیره ارزش در صنعت فولاد کشور داریم. از معدن شروع می‌شود تا زنجیره‌ها و حلقه‌های نهایی که صنعت فولاد کشور را شامل می‌شود. در هرکدام از اینها یک ظرفیت عملی واقعی داریم و یک ظرفیتی که توان جذب بازار دارد. ما نهایتا آنچه تولید می‌کنیم باید بتواند در وهله اول مجموع نیاز بازار داخل را تأمین کند و مازادش را صادر کنیم. مجموعه تولید فولاد ما شامل نیاز داخل به‌علاوه ظرفیت صادراتی ما می‌شود ما حتما باید برای تأمین نیاز تولید صنعت فولاد کشور ماده خام را تأمین کنیم و حتما این مقدار باید تخصیص یابد؛ اما اگر در معادن ظرفیتی مازاد بر نیاز صنعت فولاد کشور داریم، حتما به این بخش هم باید فکر کنیم. وزارت صنعت باید بگوید آیا این زنجیره از صنعت فولاد و بازار همگن است یا در بخش‌هایی مازاد تولید و مازاد ظرفیت داریم. برای بخش‌هایی که مازاد تولید و ظرفیت داریم، حتما باید تدبیر کنند. ممکن است در بخش‌های دیگر مازاد تولید داشته باشیم. شما حتما باید برای مازاد تولید تدبیری کنید، رهاکردنش خدمتی به اقتصاد و صنعت کشور و ظرفیت‌هایی که تاکنون ایجاد شده است، نیست. 

 معتقدید تعرفه 25 درصدی برای همه زنجیره فولاد کشور نباید اعمال شود و باید شناور باشد؟ برای بخش‌های که ظرفیت مازاد وجود دارد، باید تعرفه در نظر نگیرند؟ 

از نظر من اولا باید برخورد پیوسته و جامعی با این قضیه شود. اینکه ما یک حلقه زنجیره را در نظر بگیریم و بخشی صرفا با همان حلقه برخورد کنیم، حتما اشکال دارد. ما برای تأمین نیاز صنایع فولاد کشور لازم است سنگ آهن را در داخل کشور نگه داریم و نیاز این صنعت را تأمین کنیم؛ اما حرف من این است که مازاد این نیاز اگر وجود داشت، آن وقت چه کنیم؟ بگوییم معادن را تعطیل کنند. آیا کسی این تصمیم را هزینه و فایده کرده‌ است. این هزینه و فایده و محاسبه‌ باید توسط وزارت صنعت به‌صورت شفاف انجام شود و نتیجه را اعلام کند که آیا به مصلحت است که در بازارهایی که به دست آورده‌ایم، حضور یابیم. این هزینه و فایده‌ای است که به نظر من به‌صورت شفاف باید وزارت صنعت اعلام کند و این گزینه‌ها را با اخذ نظر صاحب‌نظران این حوزه بررسی کند و گزینه‌های به‌صرفه و صلاح کشور را نهایی کند. اینکه همین‌طور بدون محاسبه و غیرشفاف و در هاله‌ای از ابهام یک‌شبه تصمیم بگیریم و توجهی به آثار تصمیم خود بر ذی‌نفعان متعدد و متنوع این حوزه نکنیم، حتما به‌لحاظ مدیریتی مشکل دارد و متضمن منافع کشور نیست. عمدتا روی روش برخورد با موضوع نقد جدی دارم. معتقدم با روش‌هایی که اعلام کردم منافع این تصمیم‌ها بیشتر می‌شود و مزایا و معایب آن شناسایی می‌شود. 

 اشاره کردید که معادن کوچک با این تصمیم آسیب می‌بینند. بیشترین تهدید متوجه معادن کوچک است یا اینکه کل صادرات بخش معدن دچار اشکال می‌شود؟ پیش‌بینی‌ای درباره کاهش میزان صادرات در بخش معدن دارید؟ 

من تصور می‌کنم عمده عوارض این تصمیم متوجه معادن کوچک باشد. فکر می‌کنم به‌لحاظ حجمی شاید در حدود تا 20 درصد تولید معدنی کشور متوجه معادن کوچک باشد، ولی نزدیک شاید 60 تا 70 درصد صادرات کشور هم اتفاقا در حوزه معادن کوچک است. به هر ترتیب فعالان این بخش توانسته‌اند طی سال‌ها بخشی از بازارهای منطقه‌ای و جهانی را بگیرند و در آن حضور یابند. من هم معتقدم که حتما باید نیاز صنعت فولاد کشور اولویت ما باشد و تأمین کند؛ ولی گمان من این است که ظرفیت‌های مازادی داریم که خواباندن آن ظرفیت‌های مازاد اگر محاسبات دقیقی درباره این مسئله توسط وزارت صمت انجام نشده باشد و این نتایج اعلام نشود تا به رأی، نقد و نظر صاحب‌نظران و تحلیلگران گذاشته شود، ممکن است موجب خسارت‌های جبران‌ناپذیری برای کشور شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان