درآمدی بر ضرورت وحدت و همگرایی در جهان اسلام با تاکید بر اندیشه امام خمینی قدس سره

امام خمینی(ره) «همزیستی مسالمت آمیز در جهان» را در کنار «رسیدن انسان ها به کمال و سعادت اخروی»، «غایت تعلیمات اسلامی» برمی شمارند

درآمدی بر ضرورت وحدت و همگرایی در جهان اسلام با تاکید بر اندیشه امام خمینی قدس سره

1. مقدمه

امام خمینی(ره) «همزیستی مسالمت آمیز در جهان» را در کنار «رسیدن انسان ها به کمال و سعادت اخروی»، «غایت تعلیمات اسلامی» برمی شمارند. (امام خمینی(ره)، ج 18: 95) بنابراین، افقی که امام خمینی(ره) حداقل یکی از اهداف آموزه های اسلام معرفی می نمایند، بر همزیستی مسالمت آمیز، دور از خشونت و مبتنی بر همگرایی در جهان تأکید می ورزد و روشن است که همگرایی، محدود به جهان اسلام نیست و به تعامل مسلمانان و غیرمسلمانان در جهان نظر دارد. با این حال، از آن جا که بحث مقاله درباره ی همگرایی در جهان اسلام است (برای مطالعه ی مفهوم جهان اسلام و موقعیت جغرافیایی آن ر. ک: رجاء، 1390: 31 - 44؛ آذین و دیگران، 1393: 189) مسئله ی اصلی ما در این مقاله، این پرسش است که راهکارهای امام خمینی(ره) برای ایجاد، تثبیت و گسترش همگرایی در جهان اسلام چیست.

چارچوب نظری حاکم بر مقاله، مبتنی بر چارچوب «امهات مطالب یا اسّ المطالب» منطقیون است: أس المطالب ثلاثه علم: مطلب ما، مطلب هل، مطلب لم. (سبزواری، 1369: 183)

براساس این چارچوب، باید به چند پرسش پاسخ داد؛ چیستی (ما)، چرایی (لم)، چگونگی (هل). همگرایی و انواع آن چیست؟ همگرایی چه ضرورتی دارد؟ چگونه می توان در جهان اسلام همگرایی ایجاد کرد؟ (ر. ک: حیدری فر، 1388)

2. مفهوم شناسی

همگرایی، تبیینی برای برخی فرایندها در روابط بین الملل و نسخه ای برای برطرف ساختن ستیزهای جهانی و منطقه ای است. (گریفیتس، 1388: 1100) همگرایی در علوم سیاسی عبارت است از فرایندی که در آن، دولت ها یا واحدهای سیاسی برای دست یابی به اهداف مشترکشان، داوطلبانه و آگاهانه، بخشی از حاکمیت و اقتدار عالی خود را به مرکزی فراملی واگذار می کنند؛ به عبارتی دیگر، همگرایی، بیانگر شرایطی است که در آن، سازمان های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دستگاه های ارتباطی واحدهای گوناگون، با حذف عوامل اختلاف برانگیز و تعصبات ملی گرایانه، به سود اهداف جمعی و منافع مشترک، به حدی به هم نزدیک می شود که نظام جدیدی از روابط، جایگزین نظام پیشین می گردد. (ولایتی و سعید محمدی، 1389: 153)

«در متون مربوط به همگرایی، تأکید بر همگرایی، به منزله ی فرایندی اختیاری و آزاد بوده است. البته همگرایی اجبارآمیز، تاریخچه ای طولانی دارد و هنوز نیز به صورت گسترده اعمال می شود»؛ (همان) بنابراین، همگرایی، مفهوم و در واقع تجویز در حوزه ی روابط بین الملل است که دولت ها یا ملت ها باید تصمیم بگیرند که به سمت آن بروند یا نروند. البته برخی در این مسیر، از قوه ی قهریه نیز استفاده می کنند.

تا جایی که نگارنده جست وجو نموده است، امام خمینی(ره) از واژه ی «همگرایی» استفاده نکرده اند و تعابیری مانند تفاهم، وحدت کلمه، امت اسلامی، همسویی و همکاری، متحد، اتحاد، اتفاق، مسلمانان جهان، مجتمع، تشریک مساعی، اعتصام بحبل الله، جهان اسلام، ممالک اسلامی و...، به ویژه برادری و اخوت اسلامی را به کار برده اند. (ر. ک: فولادی، 1387) امام خمینی(ره) بر واژه ی قرآنی «برادری» تأکید زیادی دارند، به گونه ای که می توان گفت فلسفه ی سیاسی ایشان، مبتنی بر برادری است، (لک زایی، 1394: 158 - 159) زیرا «اخوت، از احکام سیاسیه ی الهیه است برای اجرای مقاصد اسلامیه». (شاه آبادی، 1386: 72) که همگرایی، یکی از آن مقاصد است.

در این زمینه، سخنان امام خمینی(ره) پرشمار است که برای رعایت اختصار، به یک مورد آن اشاره می کنیم:

مسلم که نمی تواند به مُسلم دیگر ضرر بزند. مُسلم، برادر مُسلم است: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ. (حجرات: 10) قرآن کریم، عقدِ اخوّت بین مسلمان ها انداخته است، برادر که به برادر ضرر نمی زند. (امام خمینی(ره)، ج 10: 249).

امام خمینی(ره) ضمن استناد به آیه ی کریمه سوره ی حجرات، به جهان اسلام در دوران دفاع مقدس چنین تنبه می دهند:

بر کدام مملکت اسلامی پوشیده است این معنا که صدام به ما بغی کرده است و طغیان کرده است و ظلم کرده است و هجوم کرده است؟ (امام خمینی(ره)، ج 13: 276) قرآن شریف دستور داده است که اگر یک طایفه ای از مسلمین بر طایفه دیگر بغی کردند و تعدی کردند، بر همه ی مسلمین واجب است که بر ضد او قیام کنند؛ فضلًا، از این که غیر مسلم بَغی کند بر مسلم. (همان: 340)

معنای این آیه، مورد اتفاق مفسرین سنی و شیعه است؛ مثلاً «فخر رازی» می نویسد مراد از باغی در این آیه، همان ظالم است. ظالم می تواند شهروند عادی یا دارای مسئولیت باشد. در هر صورت یاری مظلوم و دفع ظالم بر مسلمین واجب است. (فخر رازی، ج 28: 104)

براساس این، امام خمینی(ره) می گویند اگر عراق در خاک ماست، بنا بر فرمایش قرآن کریم متجاوز است و باید با او مبارزه کنید. ما از مبارزه ی مسلحانه شما گذشتیم و امیدی به انجام این کار از طرف شما نداریم. پس حداقل صدام را محکوم کنید و اگر این کار را هم انجام نمی دهید، لااقل بی طرف باشید. (امام خمینی(ره)، ج 16: 107 - 108).

امام(ره) وحدت [و به تعبیری همگرایی] را از سنخ رحمت و محصول مقدماتی می دانستند که بدون آن به دست نخواهد آمد. (سیداحمد خمینی، 1373: 8) امام(ره) در کتاب شرح چهل حدیث، که برای استفاده ی عموم نوشته شده است، در بیانی تاریخی و اخلاقی درباره ی معنا و ماهیت وحدت اظهار می دارند:

یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای عظام(ع)، که علاوه بر آن که خود، مقصود مستقل است، وسیله ی پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینه ی فاضله می باشد، توحید کلمه و توحید عقیده است و اجتماع در مهامّ امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ی ارباب تعدی است که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینه ی فاضله است و این مقصد بزرگ، که مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد، مگر در سایه ی وحدت نفوس و اتحاد همم و الفت و اخوت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهند و جمعیت، به منزله ی یک شخص باشد و افراد به منزله باشد و تمام کوشش ها و سعی ها، حول یک مقصد بزرگ الهی و یک مهم عظیم عقلی، که صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند و اگر چنین مودت و اخوتی در بین یک نوع یا یک طایفه پیدا شد، غلبه کنند بر تمام طوایف و مللی که بر این طریقه نباشند.... مسلمین مأمورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودت و اخوت و معلوم است آنچه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است و آنچه این عقد مواصلت و اخوت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ اوست. (1389: 309 - 310)

طبق این دیدگاه، وحدت و همگرایی، از اهداف بزرگ دین، ابزار پیشبرد اهداف دیگر و عنصر کلیدی تشکیل جامعه ی فاضله است که در ایجاد و استقرار عدالت در جامعه نقش محوری دارد. هر چه سبب وحدت و همگرایی جوامع اسلامی شود، محبوب خداوند متعال است و آنچه موجب شکاف و واگرایی گردد، مبغوض خداوند متعال است.

بنابراین، جهان اسلام باید در عمل، به طرف همگرایی و به تعبیر دقیق تر، «برادری» و اعتصام بحبل الله حرکت کند و از قول و فعل تفرقه افکنانه بپرهیزد تا مشکلاتش حل شود.

3. انواع همگرایی

بحث از انواع همگرایی، در ادامه ی مفهوم همگرایی و برای تبیین آن پی گرفته می شود. (برای مطالعه ی انواع نظریات همگرایی در عرصه ی بین الملل ر. ک: ولایتی و محمدی، 1389: 155- 157) گفتیم که بحث همگرایی، مربوط به حوزه ی روابط بین الملل است؛ از این رو، لازم است انواع همگرایی را در روابط بین الملل بیان کنیم و سپس دیدگاه امام(ره) را نشان دهیم. این بحث در دو بخش ارائه می شود: در بخش نخست، دیدگاه امام(ره) ذیل مباحث رایج این بحث نشان داده و در بخش دوم، دیدگاه ایشان به طور مستقل، به اجمال تبیین می شود.

همگرایی را می توان به سه نوع اصلی تقسیم کرد که هر یک براساس هدفی که دارد، تعریف می شود: 1. گونه ی نخست، همگرایی سرزمین های سابقاً جدا از هم و یکپارچگی شان در قالب یک دولت واحد است؛ 2. نوع دوم، همگرایی منطقه ای است که در آن هدف، تقویت همکاری دولت های منطقه است؛ 3. نوع سوم، به همگرایی در چارچوب هنجارهای مسلط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جهان اشاره می نماید و نیز با بسیاری از مفاهیم ملازم با جهانی شدن همپوشی دارد. این شکل همگرایی را بیشتر «غرب زدگی» می نامند. (گریفیتس، 1388: 1100، با تلخیص)

اگر بخواهیم دیدگاه امام(ره) را براساس این طبقه بندی مشخص کنیم، باید بگوییم که دیدگاه ایشان در نوع دوم همگرایی، یعنی همگرایی منطقه ای قرار دارد، زیرا امام خمینی(ره) در پاسخ پرسش خبرنگاری که پرسید: آیا شما خواستار تأسیس و تشکیل فدراسیونی از دولت های اسلامی در منطقه هستید؟، خیلی کوتاه پاسخ مثبت دادند: در صورتی که مقتضی بشود، امکان دارد. (امام خمینی(ره)، 1385:ج 5: 142) ایشان درباره ی شکل گیری و تقویت برادری و همگرایی و برطرف ساختن ستیزهای جهانی و منطقه ای تصریح کردند:

دولت های اسلامی باید به منزله ی یک دولت باشند؛ کأنه یک جامعه هستند. (همان، ج 7: 199)

بنابراین، امام خمینی(ره) به کم رنگ ساختن مرزها نمی اندیشند و سیاست همگرایی با محو مرزها (دیدگاه نخست) را دنبال نمی کنند و در جمله ای کوتاه ولی بسیار مهم می فرماید که برادران «مرزها را اسباب جدایی قلب ها ندانند. مرزها جدا، قلب ها با هم». (همان، ج 11: 105)

البته این سخن امام خمینی(ره) به معنای تأیید حکومت های مسلمانان نیست، بلکه بر عکس، ایشان بر این باور بودند که از سویی، «مشکل مسلمین، حکومت های مسلمین است.» (همان، ج 13: 83) و از سوی دیگر، «بزرگ ترین منکر، غلبه ی اجانب بر ماست». (همان، ج 7: 187) به همین دلیل، امام خمینی(ره) برادری و مبارزه با ظلم را پیش روی ملل مسلمان می گذارند؛ همان راهی که ایران رفت:

شما دیدید که ما وقتی که در ایران ملتمان اتحاد پیدا کرد، چه قدرت بزرگی را شکست داد. ما می خواهیم که یک میلیارد جمعیت دنیا از مسلمین، این طور با هم متحد بشوند. اگر متحد بشوند، نه قضیه ی قدس دیگر باقی می ماند و نه قضیه ی افغانستان و نه قضایای دیگر و اگر وعاظ السلاطین بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، ان شاء الله، پیروز خواهیم شد و دول اسلامی و ممالک اسلامی پیروز خواهند شد. (همان، ج 13: 98)

از آن جا که امام خمینی(ره) فیلسوف سیاسی و صاحب مکتب بودند، در ادامه، انواع همگرایی را در مکتب سیاسی ایشان به اختصار تبیین می کنیم؛ به نظر می رسد برای تبیین انواع همگرایی، باید انواع سیاست را از دیدگاه امام(ره) بازشناخت، زیرا انواع همگرایی، از انواع سیاست زاده می شود. امام(ره) سیاست را به روابط حاکم و ملت و روابطی تعریف می کنند که حاکم با حکومت های دیگر، برای جلوگیری از مفاسد دارد. (همان، ج 3: 228)

ایشان در جایی دیگر، با تفصیلی بیشتر درباره ی ماهیت سیاست، به معرفی سیاستمداران و اقسام سیاست و سیاست مطلوب اسلامی می پردازند (همان، ج 13: 432- 433) و در آن جا، سیاست را به دو نوع و نوع دوم را به دو بخش تقسیم می کنند:

1. سیاست الهی: این نوع سیاست، ویژه ی انبیا(ع)، اولیا و به تبع آنها، علمای بیدار اسلام است و دیگران از عهده ی آن برنمی آیند. این سیاست، سعادت همه ی ابعاد انسان و جامعه را در دنیا و آخرت تأمین می نماید.

2. سیاست غیرالهی: این نوع سیاست، که به دو بخش انسانی و شیطانی تقسیم می شود، امت را در یک بُعد هدایت می کند و به سعادت می رساند و آن، بُعد مادی است. روشن است که تعداد اعضا، امری اقتضایی است و می توان آن را افزایش یا کاهش داد و تأثیری در اصل این طبقه بندی ندارد.

بر این مبنا، می توان از سه نوع همگرایی یاد کرد:

یکم. همگرایی الهی متعالی: این همگرایی، در صراط مستقیم و زمین اعتقاد الهی ریشه دوانده و از سرچشمه ی وحی الهی آب نوشیده و مبتنی بر «حبل الله» است. «خدای تبارک و تعالی امر فرموده است: «وَ اعْتَصِمُوا بحَبْلِ اللَّه»، ولی اجتماع با تشبث به حبل اللَّه. هر اجتماعی مطلوب نیست؛ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» مطلوب است. همان است که«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ». اسم رب، ریسمانی است که همه به آن باید اعتصام کنند. (همان، ج 8: 334)

دوم. همگرایی متعارف انسانی: هدف این همگرایی، سر و سامان دادن به دنیا و اداره ی بهتر امور مادی بشر است و در واقع، فقط عنصر اعتصام در آن وجود دارد، ولی از عنصر حبل الله بی بهره و غیرالهی است. این همگرایی، از تفرقه و تشتت بهتر و دارای فایده است، ولی از مصادیق اعتصام بحبل الله به شمار نمی رود.

سوم. همگرایی متدانی شیطانی: در این نوع همگرایی، آرمان و هدف، مقابله و مبارزه با اعتصام الهی و از هم گسیختن حبل الله است که مصداق بارز آن، شیطان بزرگ، امریکاست.

همگرایی در نوع متعالی، مبتنی بر راهبرد برادری است و پیوندی که ایجاد می کند، ارگانیکی و طبیعی و با انگیزه های الهی است و در نتیجه، موجب اتحاد پیکروار جهان اسلام می شود، ولی اگر فقط منافع افراد یا کشورها را به هم وصل کرد، از نوع متعارف یا متدانی است و از مصداق کریمه ی «تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّی» (حشر: 14) برشمرده می شود.

بنابراین، همگرایی ارزشمند، همگرایی «لِلّه» است و هنگامی که این نوع همگرایی بین افراد ملتی شکل بگیرد و آنان میثاق برادری با یکدیگر ببندند، پیروزی محقق می شود.

4. ضرورت همگرایی

ضرورت همگرایی در جهان اسلام چیست؟ به این پرسش، دست کم می توان از سه دیدگاه پاسخ داد: 1. از دیدگاه آموزه های قرآنی؛ 2. از دیدگاه آموزه های روایی و حدیثی؛ 3. از دیدگاه آموزه های عقلایی.

1-4. از دیدگاه آموزه های قرآنی

آیات بسیاری از دیدگاه قرآن کریم درباره ی ضرورت وحدت و همگرایی و پرهیز از نزاع و درگیری وجود دارد. (پورفرد: 1392) در ادامه، به اختصار، به برخی از آنها اشاره می کنیم که مورد استناد امام خمینی(ره) قرار گرفته است.

1. آیه منع نزاع

خداوند متعال در این آیه ی شریفه می فرماید:

«وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لاتَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ». (انفال: 46)

امام خمینی(ره) در توضیح این آیه ی کریمه می گویند تنازع به هر شیوه ای که باشد، ممنوع است. نزاع و درگیری، سستی می آورد و رنگ و بوی انسان و ملت را از بین می برد. از دیدگاه ایشان، کسانی که کوشش می کنند تفرقه بیندازند و تنازع ایجاد کنند و در عین حال، ادعای اسلام هم می کنند، شناخت واقعی از اسلام ندارند و اسلامی را، که قرآن، کتابش و کعبه، قبله اش است، نیافته و به آن ایمان نیاورده اند؛ بنابراین، باید همه به دستور اسلام و قرآن کریم، با هم متحد باشند و تنازع نکنند. (امام خمینی(ره)، ج 13: 153)

2. آیه اخوت

خداوند متعال در این آیه ی شریفه می فرماید:

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ ترْحَمُون». (حجرات: 10)

امام خمینی(ره) تصریح می دارند که این آیه، حکم اخلاقی است که البته در آن، حکم اجتماعی هم مطرح شده است و افزون بر این، جهات سیاسی نیز دارد. (امام خمینی(ره)، ج 13: 132)

«آیت الله محمدعلی شاه آبادی»، استاد بزرگوار امام خمینی(ره) هم راهبرد برادری را حکمی سیاسی می دانست که در اجرای اهداف اسلام نقشی کلیدی دارد و معتقد بود:

اخوت، از احکام سیاسیه ی الهیه است برای اجرای مقاصد اسلامیه. (آیت الله شاه آبادی، 1386: 72)

امام خمینی(ره) راه حل مشکلات جهان اسلام را هم عمل به همین آیه می دانند و بیان می کنند: ما باید بیدار باشیم و بدانیم که این حکم الهی، یک حکم سیاسی است که اگر ملت های مُسلم، که تقریباً یک میلیارد جمعیت هستند، با هم برادر باشند و برادرانه و با نظر محبت و دوستانه با هم رفتار کنند، هیچ یک از ابرقدرت ها نمی تواند به آنها تجاوز کند. (امام خمینی(ره)، ج 13: 134-131)

امام خمینی(ره) در این زمینه، انقلاب کبیر اسلامی ایران را مثال می زنند و ابراز می نمایند: همان طور که ملاحظه کردید، وقتی ملت ایران با هم متحد شدند و برادروار با هم و در کنار هم بودند و به برادری اسلامی خود توجه داشتند، قدرت های بزرگ نتوانستند در مقابل آنها مقاومت کنند. (همان، 132؛ برای مطالعه بیشتر ر. ک: حقی، 1396، ج2: 44)

بنابراین، عمل کردن به همین آیه، سبب ایجاد و تقویت و گسترش همدلی، همگرایی، محبت و صمیمیت در جهان اسلام می شود؛ به دیگر سخن، وقتی در جهان اسلام نگاه برادرانه حکم فرما باشد، جهان اسلام به «مملکت محمدی(» (امام خمینی(ره)، ج 6: 275) تبدیل می گردد و در نتیجه، سبب می شود بیگانگان نتوانند تفرقه ایجاد کنند و بر کشورهای مسلمانان سلطه داشته باشند، زیرا «اثر جدایی افکندن بین برادرها، سلطه ی اجانب است». (همان، ج 13: 153)

3. آیه اعتصام

خداوند متعال در این آیه ی شریفه می فرماید:

«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لاتفَرَّقُوا». (آل عمران: 103)

فرمان حق تعالی در این آیه ی کریمه، اعتصام به حبل الله است و ملت ها و دولت ها اگر بخواهند به پیروزی و به همه ی ابعاد هدف های اسلامی برسند، که سعادت بشر است، باید اعتصام به حبل اللَّه داشته باشند، از اختلافات و تفرقه بپرهیزند و فرمان حق تعالی را اطاعت نمایند. (امام خمینی(ره)، ج 7: 170)

براساس آموزه های الهی این آیه ی کریمه، امام خمینی(ره) هر اجتماعی را مطلوب نمی دانند، بلکه اجتماعی را مطلوب برمی شمارند که بر محور حبل الله شکل بگیرد:

«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» مطلوب است. همان است که «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ». اسم رب، همان ریسمانی است که همه به آن باید اعتصام کنند. مردم را دعوت کنید به وحدت. دعوت کنید به این که گروه گروه نشوند. (امام خمینی(ره)، ج 8: 334)

بنابراین، اگر وحدتی براساس هواهای نفسانی و فقط و فقط بر مبنای خواسته های مادی و دنیوی محدود شکل بگیرد، نمی توان آن را از مصادیق اعتصام بحبل الله شمرد.

4. آیه رحمت

خداوند متعال در این آیه ی شریفه می فرماید:

«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحماءُ بیْنَهُم». (فتح: 29)

امام خمینی(ره) براساس این آیه ی شریفه معتقدند:

همه تحت لوای اسلام و قرآن مجید مجتمع بشوند، زیرا آن طور که قرآن دستور داده است، «رُحَماء» بینهم و «اشدّاء» بر کفار باشد. در اسلام اساساً نژاد مطرح نیست، عربی و عجمی و سایر گروه ها ابداً مطرح نیست. (امام خمینی(ره)، ج 9: 273)

بر این مبنا، برخورد قاطع با دشمنان اسلام و همگرایی و بلکه ابراز رحمت و محبت، صرف نظر از موقعیت نژادی و تفاوت زبانی و مکان جغرافیایی، وظیفه ی جهان اسلام است که قرآن بر دوش جهان اسلام گذاشته است.

5. آیه نپذیرفتن ولایت یهود و نصارا

خداوند متعال در این آیه ی شریفه می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تتَّخِذُوا الْیهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یتَوَلَّهُمْ منْکُمْ فإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین». (مائده: 51)

به نظر می رسد براساس این آیه، اتخاذ دشمن مشترک، محور همگرایی جهان اسلام در نظر گرفته شده است. امام خمینی(ره) این پرسش را مطرح می کنند که چرا با این که در جهان اسلام این قدر مخازن، زمین های زیاد و بلکه همه چیز داریم، باید تحت سلطه ی دو ابرقدرت باشیم؟ پاسخ قرآنی امام خمینی(ره) این است که حکومت های جهان اسلام بر خلاف سفارش قرآن، یهود و نصارا را دوست انتخاب کرده اند. چند نکته در این جا وجود دارد: 1. امام خمینی(ره) یهود و نصارا را به سرکش و غیرسرکش تقسیم می کنند و منظور از یهود و نصارا در این آیه را یهود و نصارای سرکش [و ظالم] می دانند و نه همه ی یهود و نصارا را؛ 2. امام خمینی(ره) معتقدند حاکمان جهان اسلام نه فقط دوستی حکام یهودی و مسیحی مانند امریکا و رژیم غاصب اسرائیل را پذیرفته اند، که نوکری آنها را هم قبول کرده اند و دلیل این نقص بزرگ را اختلاف و تفرقه مسلمانان می دانند؛ (امام خمینی(ره)، ج 15: 456 - 455) 3. امام خمینی(ره) براساس همین آیه، از دو مدل اسلام نام می برند و در واقع، جهان اسلام و حکام جهان اسلام را براساس این آیه ی کریمه، به دو دسته تقسیم می کنند. خبرنگار تلویزیون سی. بی. اس امریکا از امام خمینی(ره) پرسید:

آقای سادات، رئیس جمهور مصر، که مرد بسیار مذهبی و مسلمان است، گفتند که- با عرض معذرت از جسارت که گفته ی ایشان نیست- شما آبروی اسلام را می برید. در واقع، ایشان جسارتش را به حدی رسانده بود که امام(ره) را دیوانه توصیف کرد. ممکن است استدعا بکنم که حضرت عالی نظرتان را در مورد اظهارات آقای سادات بفرمایید؟

و ایشان پاسخ دادند:

اسلامی که پیش انور سادات هست، غیر از اسلامی است که پیش مسلمین هست. اسلام انور سادات، با مخالفت نصّ قرآن می سازد. قرآن کریم نصّش هست که با دشمن های اسلام دوستی نکنید و ایشان با کارتر و بگین دوستی کردند، برخلاف مسلمین. معلوم می شود که الفاظ در نظر شما هم معانی دیگری پیدا کرده است که او را مذهبی متعهد به اسلام می دانید و او را مسلم صحیح می دانید. در قرآن کریم هست کسانی که با دشمن های اسلام دوستی می کنند، اینها مسلم نیستند.[1] آقای سادات ادعای اسلام می کند. لکن با دشمن های اسلام، به مسلمین حمله می کند. آقای سادات می داند که در جنوب لبنان از دست اسرائیل چه می گذرد و بر فلسطین از دست این جانی چه می گذرد و او با او دوستی می کند و باز خودش را مُسلم می داند. کارهای ایشان را باید با معیارهای اسلامی سنجید تا ببینیم که آیا آبروی اسلام را ایشان حفظ کردند و کارهای ملت ما را باید با معیارهای اسلامی سنجید تا ببینیم به اسلام خیانت کردند، آبروی اسلام را بردند. کارهای آقای سادات همین هاست که گفتم و امثال اینها. حتی ملت خودش هم با او موافق نیستند و مسلمین هم او را محکوم کردند.... آیا آقای سادات قیام برای حفظ استقلال، قیام برای حفظ اسلام، قیام برای تحقق جمهوری اسلامی را برخلاف اسلام می دانند؟! و آبروی اسلام را در خطر می دانند که ملتی جباران را از بین ببرد و رژیم شاهنشاهی را از بین ببرد و رژیم جمهوری اسلامی برقرار کند؟! آیا این آبروی اسلام را از بین می برد؟! (صحیفه امام(ره)، ج 11: 78 - 79)

بنابراین، اگر مسلمانان و حکومت های جهان اسلام در انتخاب دوست و دشمن دقت و به تعالیم قرآن توجه و عمل کنند، دوست و بلکه تابع و خادم بیگانگان نمی شوند و برای مقابله با دشمن مشترک اسلام اصیل و عقلانی در صف واحد قرار می گیرند.

2-4. از دیدگاه معصومان(ع)

در سیره و سنت معصومان(ع)، گفتارها و رفتارهای بسیاری درباره ی ضرورت وحدت و همگرایی و پرهیز از تفرقه و واگرایی وجود دارد که در ادامه، به اختصار، به برخی از آنها اشاره می کنیم که مورد استناد امام خمینی(ره) قرار گرفته است. هر یک از این موارد، نشان دهنده ی یکی از ویژگی ها و مختصات دیدگاهی است که می توان آن را نظریه ی مقاومت نامید. از آن جا که اهل بیت(ع)، همواره، مسلمانان را به پیوند با یکدیگر سفارش نموده اند، امام خمینی(ره) معتقدند بر هم زدن وحدت مسلمانان، جاهلانه یا مغرضانه است:

ائمه اطهار(ع) سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم و کسی که این اجتماع را بخواهد که به هم بزند، یا جاهل است و یا مغرض. (همان، ج 6: 84)

1. عقد برادری؛ سیره رسول خدا(ص)

هنگامی که پیامبر اعظم(ص) از مکه به مدینه هجرت فرمودند و مسجدی بنا نمودند و آن را مرکز حکومت قرار دادند، بین مسلمانان مهاجر و انصار عقد اخوت ایجاد کردند تا نخستین بذرهای امت اسلامی در مزرعه ی عطوفت و برادری بروید، ببالد و به بار بنشیند. امام خمینی(ره) در این زمینه می فرماید: رسول خدا(ص) بین مسلمین در صدر اول اسلام عقد اخوت اجرا فرمود و به نصّ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» (حجرات:10)، اخوت بین مؤمنان برقرار شد. (امام خمینی(ره)، 1389: 311) بر این مبنا، عقد اخوت، یکی از سنت های پیامبر خدا(ص) است که لازم است جهان اسلام و همه ی مسلمانان جهان در این سنت هم به آن حضرت اقتدا کنند.

روشن است که با عقد اخوت، به تنهایی برادری محقق نمی شود، بلکه باید به الزامات برادری هم پایبند بود. امام خمینی(ره) در این زمینه هم به چند روایت استناد کردند که شاید بتوان آنها را برادری، همدلانه و مجدانه نامید که در ادامه، به آنها اشاره می کنیم.

2. همگرایی موحدانه

امام خمینی(ره) در کتاب شرح چهل حدیث می نویسند:

امام صادق(ع) می فرمایند: تواصلوا و تباروا و تراحموا و کونوا إخوه أبرارا کما أمرکم الله عزوجل؛ با یکدیگر پیوند داشته باشید و خوش رفتاری و مهربانی نمایید و برادرانی نیکوکار باشید، همان گونه که خدای عز و جل فرمانتان داده است. (کلینی، 1388ق: ج 2: 175؛ وسائل الشیعه، ج 12: 216)

در این روایت، از امت اسلامی خواسته شده است که براساس دستور خداوند، به یکدیگر رحمت و محبت داشته باشند (فتح: 29) و برادر هم باشند. (حجرات: 10) عمل به این دستور الهی، که بیان کننده ی اعتقاد توحیدی مسلمانان است، از عوامل مهم ایجاد و تثبیت همگرایی در جهان اسلام به شمار می رود.

3. همگرایی مجدانه

امام خمینی(ره) در کتاب شرح چهل حدیث می نویسند:

امام صادق(ع) می فرمایند: «یحق علی المسلمین الاجتهاد فی التواصل و التعاون علی التعاطف و المواساه لأهل الحاجه و تعاطف بعضهم علی بعض حتی تکونوا کما أمرکم الله عز و جل رُحَماءُ بَیْنَهُمْ؛ شایسته است مسلمانان در پیوستن به یکدیگر و یاری کردن و محبت و مواسات با نیازمندان و مهربانی با هم بکوشند تا همچنان باشند که خداوند عز و جل از آنان خبر داده است به قول خویش که «مؤمنان با یکدیگر مهربان اند». (کلینی، 1388ق: ج 2: 175)

آنچه در این حدیث شریف بر آن تأکید داریم، واژه ی «الاجتهاد» است که نشان می دهد که جهان اسلام برای ایجاد و تثبیت همگرایی باید جد، جهد، تلاش و کوشش کند تا نیازها و مشکلات را برطرف سازد، نه آن که فقط به سخن گفتن بسنده نمایند یا برای برادرانشان چالش بیافریند، بلکه باید جهان اسلام در مقام عمل، با جدیت، از همه ی ظرفیت ها و امکانات خود به منظور ایجاد همگرایی و تقویت اخوت بهره ببرد.

4. همگرایی همدلانه

امام خمینی(ره) در کتاب شرح چهل حدیث می نویسند:

امام صادق(ع) می فرمایند: اتقوا الله و کونوا إخوه برره متحابین فی الله متواصلین متراحمین؛ تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا أمرنا و أحیوه؛ تقوا بورزید و با یکدیگر همچون برادرانی خوش رفتار باشید؛ در راه خدا یاور یکدیگر باشید و به یکدیگر بپیوندید و با هم دوستی نمایید. به دیدار یکدیگر بروید و در امر ما بحث کنید و آن را زنده نگه دارید. (کلینی، 1388ق: ج 2: 175)

گر چه ممکن است که ابتدا به نظر برسد که سفارش امام صادق(ع) ناظر به جهان تشیع است، ولی با توجه به سیره ی حضرت امام صادق(ع) و احادیث دیگر این باب، دلیلی برای این انحصار وجود ندارد، ضمن آن که بحث و مذاکره درباره ی علوم اهل بیت(ع) بین همه ی مذاهب اسلامی امکان پذیر است.

5. همگرایی مکلفانه

نباید پنداشت که در تفکر امام(ره) توصیه به همگرایی و همدلی، فقط جایگاه اخلاقی دارد و در حد موعظه و خواهش متوقف مانده است، زیرا از عبارات امام خمینی(ره) در بحث تقیه و استفتائات ایشان، وجوب تکلیفی عمل به تقیه ی مداراتی به دست می آید. بی شک، قول به وجوب این تقیه، نشان دهنده ی بعد فقهی همگرایی و انسجام مسلمانان در اندیشه ی ایشان است:

لایتوقّف جواز هذه التقیّه- بل وجوبها- علی الخوف علی نفسه أو غیره، بل الظاهر أنّ المصالح النوعیه صارت سبباً لإیجاب التقیّه من المخالفین، فتجب التقیّه و کتمان السرّ و لو کان مأموناً و غیر خائف علی نفسه و غیره؛ جواز این تقیه (تقیه ی مداراتی) بلکه وجوب آن، متوقف بر خوف بر نفس یا غیر آن نیست، بلکه مصالح نوعیه سبب وجوب این تقیه نسبت به مخالفین گردیده است. پس این تقیه و کتمان سرّ واجب است، ولو ایمن باشد و بر نفسش یا غیر آن خوف نداشته باشد. (بی تا: 71)

در ادامه، یکی از روایاتی را ذکر می کنیم که مورد استناد امام خمینی(ره) قرار گرفته است:

إیاکم أن تعملوا عملا یعیّرونا به فإنّ ولد السوء یعیّر والده بعمله کونوا لمن انقطعتم الیه زینا و لاتکونوا علیه شینا صلّوا فی عشائرهم و عودوا مرضاهم و اشهدوا جنائزهم و لا یسبقونکم إلی شی ء من الخیر فأنتم أولی به منهم و الله ما عبد الله بشی ء أحب إلیه من الخب ء قلت: و ما الخب ء، قال: التقیه. (کلینی، 1378: ج 3: 555)

دلالت روایت بر وجوب، به این تقریب است که تعبیر «صلّوا فی عشائرهم»، امر به نماز خواندن با اهل سنت است و هیئت «افعل» (صیغه ی امر) براساس بعضی مبانی، می تواند دلیل بر وجوب باشد. توضیح استدلال این است که بدون شک، صیغه ی «افعل» بر مطلوبیت و محبوبیت فعل نزد شارع دلالت می کند؛ حال بحث در این است که آیا ظهور در وجوب یا استحباب یا جامع بین این دو دارد. از نظر مشهور، صیغه ی «افعل» وضعاً بر وجوب دلالت می کند، ولی از نظر امام خمینی(ره)، صیغه ی «افعل» وضعاً بر وجوب دلالت نمی کند، بلکه به حکم عقلا بر وجوب دلالت می نماید، به این دلیل که نزد عقلا، اطاعت امر لازم است تا زمانی که از جانب مولی ترخیص و جوازی وارد شود و لزوم اطاعت را بردارد، (امام خمینی(ره)، بی تا: ج 1: 256) یعنی عقلا صدور صیغه ی «افعل» را حجت عقلایی می دانند و اطاعت از آن را لازم و مخالفت کننده با آن را مستحق عقاب برمی شمرند. براساس این مبنای امام خمینی(ره)، جمله ی «صلّوا فی عشائرهم» در روایت هشام، بر وجوب نماز با عامه دلالت می کند، گر چه اوامر بعدی، یعنی «عودوا مرضاهم و اشهدوا جنائزهم» به دلیل وجود قرینه، ظهور در وجوب ندارد و بر مشروعیت یا استحباب این موارد دلالت می کند، چون به مناسبت حکم و موضوع، احتمال وجوب عیادت بیماران و شرکت در تشییع جنازه ی آنها داده نمی شود، ولی نسبت به نماز با آنها احتمال وجوب داده می شود. (حیدری، 1396: 53)

6. همگرایی قدرت و قدرت همگرایی

امام خمینی(ره) براساس آموزه های روایی، بین همگرایی و قدرت، رابطه ای دوطرفه برقرار می کنند و بر این باورند که از سویی، وحدت و همگرایی سبب تولید قدرت و برقراری حکومت می شود و از سوی دیگر، قدرت و تشکیل حکومت هم موجب حفظ و تقویت همگرایی و وحدت می گردد؛ بنابراین، قدرت، وحدت آفرین است و وحدت، قدرت آفرین. سخن امام خمینی(ره)، که در آن به فرمایش حضرت زهرا(ع) استناد نموده اند، چنین است:

برای این که وحدت امت اسلام را تأمین کنیم، برای این که وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران دولت های دست نشانده ی آنها خارج و آزاد کنیم، راهی نداریم جز این که تشکیل حکومت بدهیم، چون به منظور تحقق وحدت و آزادی ملت های مسلمان بایستی حکومت های ظالم و دست نشانده را سرنگون کنیم و پس از آن، حکومت عادلانه ی اسلامی را، که در خدمت مردم است، به وجود آوریم. تشکیل حکومت، برای حفظ نظام و وحدت مسلمین است، چنانکه حضرت زهرا(ع) در خطبه ی خود می فرمایند که «وَ طاعتُنا نِظاماً لِلْمِلَّهِ وَ إمامَتُنا لَمَّاً لِلْفُرقَهِ». (کشف الغمه، ج 1: 483) امامت، برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است. (امام خمینی(ره)، 1390: 37- 36)

براساس این، لازم است مسلمانان با الهام از آموزه های قرآنی و روایی، برای به دست گرفتن حکومت تلاش منسجم و متشکل خویش را سازمان دهی کنند تا شاهد برافراشته شدن کلمه ی حق در جهان شویم. امام خمینی(ره) قیام ملت ایران را مثال می زنند و می فرمایند در انقلاب ایران، چون وحدت کلمه و به تعبیر دیگر، همگرایی در کار بود، پیروزی حاصل شد:

این قدرت به این بزرگی را شما ملت، شما ملتِ سر و پابرهنه ای که همه چیزتان را خوردند، قیام کردید [و] چون وحدت کلمه در کار بود، با مشتتان تانک ها را خُرد کردید. (امام خمینی(ره)، ج 6: 45)

امام خمینی(ره) با انقلابی که در ایران انجام دادند، علاوه بر جابه جایی قدرت، قدرت جدیدی نیز پدید آوردند که متکی به خدا و مردم بود و نه قدرت نظامی و قدرت بیگانگان و این دلیل اصلی تهاجم ابرقدرت های مستکبر به ایران اسلامی به شمار می رود. امام خمینی(ره) با صراحت و شجاعت، نسخه ای را که در ایران عملی کردند، برای کشورهای دیگر جهان اسلام هم تجویز می کنند و از آنها می خواهند از اطاعت خارج شوند و حکومت اسلامی تشکیل بدهند تا بتوانند از همگرایی جهان اسلام مراقبت و محافظت کنند.

3-4. از دیدگاه آموزه های عقلایی

در این جا پرسشی به ذهن می رسد که همگرایی از دیدگاه عقلا چه ضرورتی دارد. برای پاسخ به این پرسش لازم است ابتدا به چگونگی راه یافتن شکاف و واگرایی مسلمانان بپردازیم. امام خمینی(ره) از دو دیدگاه پاسخی تحلیلی و مبتنی بر واقعیت های تاریخ داده اند. زاویه ی نخست تحلیل ایشان، به پیش از فروپاشی امپراتوری عثمانی برمی گردد؛ اگر به حدود صد سال پیش برگردیم، حکومت بزرگ عثمانی را می بینیم که اگر چه کاملاً اسلامی هم نبود، ولی به هر حال قدرت اول جهان به شمار می رفت و «مسلمین آنها بودند که مجد آنها دنیا را گرفته بود؛ تمدن آنها، فوق تمدن ها بود؛ معنویات آنها، بالاترین معنویات بود؛ رجال آنها، برجسته ترین رجال بود؛ توسعه ی مملکتشان از همه ی ممالک بیشتر بود؛ سیطره ی حکومتشان بر دنیا غالب شده بود». (امام خمینی(ره)، ج 1: 374) استعمارگران و به ویژه انگلیسی ها دیدند که با حضور این حکومت بزرگ و مقتدر نمی توانند به ثروت کشورهای اسلامی دست پیدا کنند؛ به همین دلیل، بهترین چاره را در این دیدند که بین ممالک اسلامی تفرقه بیندازند تا به این ترتیب، شعار معروفشان یعنی «تفرقه بینداز و حکومت کن» تحقق یابد.

دیدند که با این سیطره، با این وحدت دول اسلامی، نمی شود تحمیل کرد چیزهایی را که می خواهند؛ نمی شود ذخایر اینها را، طلای سیاه اینها را، طلای زرد اینها را، نمی شود اینها را قبضه کرد. درصدد چاره برآمدند؛ چاره این بود که بین ممالک اسلامی تفرقه بیندازند. (همان جا)

براساس این تحلیل، ایجاد شکاف بین مسلمانان به اشکال مختلف، ترفند و توطئه و با اهداف سیاسی و اقتصادی بوده است؛[2] بنابراین، اگر مسلمانان بخواهند به توسعه، رفاه و قدرت گذشته ی خویش دست یابند، لازم است دست از اختلاف بردارند و بر اشتراکات فراوانی تأکید کنند که میانشان وجود دارد.

زاویه ی دوم تحلیل تاریخی امام خمینی(ره)، به پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی مربوط می شود؛ پس از فروپاشی و تجزیه ی حکومت عثمانی، غربی ها بر هر یک از کشورهای اسلامی، کسی را گماشتند و کوشیدند حکومت های دست نشانده، دشمن یکدیگر باشند، زیرا به خوبی می دانستند اگر مسلمانان با هم همدل شوند، اجازه نمی دهند دیگران ثروت آنها را چپاول کنند.

وقتی در جنگ اول جهانی غلبه کردند، حکومت عثمانی[3] را تکه تکه کردند و هر کس را بر جایی گماردند و کوشیدند این حکومت ها با هم دشمن شوند، زیرا می دانستند که مسلمین با این خزائن و این جمعیت اگر متحد شوند، برای امریکا و برای غرب حظی نیست. (امام خمینی(ره)، ج 7: 186)

بنابراین، شکاف و واگرایی، دلیل شکست مسلمانان در آغاز و علت استمرار شکست آنان می گردد که سبب شده است منافع مسلمانان نصیب دشمنان اسلام شود. پس لازم است جهان اسلام برای کسب و جلب منافع مادی و معنوی، در صراط مستقیم همگرایی حرکت کند. براساس این، به تعبیر امام خمینی(ره)، «امروز ما مکلف هستیم که در هر لباس و هر شغلی هستیم، از اختلاف کلمه احتراز و به وحدت اسلامی، که پیوسته مورد سفارش کتاب و سنت است، گرایش نموده، کلمه ی حق را عُلْیا و کلمه ی باطل را سفلا قرار دهیم»؛ (امام خمینی(ره)، ج 4: 311) بنابراین، برافراشتن پرچم حق در جهان، وظیفه ی مسلمانان و بدیهی است که این مهم، با اخوت اسلامی و همگرایی جهان اسلام میسر است، نه با تفرقه و تنازع؛ بنابراین، زمانی که مسلمانان و سران کشورهای اسلامی به جای مبارزه با ظالم، یاور ظالم و به تعبیر دقیق تر، کارگزار ظالم باشند، نمی توان انتظار داشت که در جهان اسلام همگرایی ایجاد یا تقویت شود؛ از این رو، باید ملت ها و نخبگان، با به کار بستن نظریه ی مقاومت، با شجاعت، شهامت و آگاهی، وارد میدان مبارزه شوند و از خطر هراسی به دل راه ندهند.

5. راهکار ایجاد همگرایی

در قرائت امام خمینی(ره)، اسلام، دین جامع است که دست کم سه لایه ی به هم مرتبط دارد و همه ی مسلمانان باید اسلام را در این سه لایه اجرا کنند: لایه ی نخست، لایه ی اعتقادی و مبتنی بر ایمان به توحید و نفی طاغوت است؛ لایه ی دوم، اخلاق و مبتنی بر محبت عدل و عدالت و نفرت از ظلم و ظالم است؛ لایه ی سوم، اعمال اسلامی و مبتنی بر نظام فقهی اسلام است، یعنی عمل به ظواهر اسلام (امام خمینی(ره)، ج 14: 244) که به نظر می رسد امر به معروف و نهی از منکر و جهاد، از بارزترین نمونه های عمل به ظواهر اسلام است. با این تبیین، از سویی، امام خمینی(ره) مظاهر حسی و مادی عبادت را به کلی کنار نمی گذارند و عبادت را فقط حالت روحانی و معنوی در نظر نمی گیرند و از سوی دیگر، عبادت را تنها عمل حسی خارجی و به دور از محتوا و مضمون روحی نیز معرفی نمی کنند تا به تعبیر «آیت الله شهید سیدمحمدباقر حکیم»، فاصله اش را با بت پرستی حفظ کرده باشد و در نتیجه، دینی میانه شود که همه ی ابعاد انسان را مراعات کرده است. (حکیم، 1391: 13)

براساس این، همگرایی و برادری می تواند در سه سطح اعتقادی، اخلاقی و رفتاری تبیین شود، ولی تبیین همگرایی در سطح عمل و اجرا مهم است. اعلام روز جهانی قدس و حمایت جهانی از ملت مظلوم فلسطین، تعیین هفته ی وحدت، تشکیل ارتش صدمیلیونی مشترک در جهان اسلام، معرفی امریکا و رژیم صهیونیستی اسرائیل به عنوان دشمن مشترک همه ی مسلمانان، اعلام برائت در حج، پیروی از مهدی موعود(عج)، اقتدا به سید و سالار شهیدان(ع) و...، از راهکارهای امام خمینی(ره) برای ایجاد همگرایی هر چه بیشتر در جهان اسلام است.

آنچه درباره ی راهکارهای ایجاد همگرایی از دیدگاه امام خمینی(ره) گفتیم، در نپذیرفتن ظلم و مبارزه ی منسجم و برادروار با ظالم مشترک است. این نکته، منطبق بر منطق قرآن است که می فرماید: «لاتَظلِمونَ وَ لاتُظلَمون؛ نباید ظلم کنید و نباید بگذارید به شما ظلم شود.»، (بقره: 279) ضمن آن که آیات دیگری از قرآن کریم و نیز آموزه های روایی که پیش از این از آنها بحث کردیم، از این منطق حمایت می کنند. در ادامه، به تبیین برخی از مواردی می پردازیم که اشاره شد:

1-5. اعلام برائت در حج ابراهیمی(ع)

در اعلام برائت، سازمان دهی جهان اسلام برای مقابله با دشمنان ظالم و مستکبر، محور همگرایی است. شاید بتوان گفت کلیدی ترین و مهم ترین نقطه ی راهبردی حج و «مرحله ی اول مبارزه»، (امام خمینی(ره)، ج 20: 316) که امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در جهان اسلام در حج پی گیری کرده اند، معرفی دشمن مشترک همه ی مسلمانان و دعوت از برادران مسلمان به منظور نفی و ابراز تنفر و نفرت از اوست و این منطق اسلام است که «لاتَظلِمونَ وَ لاتُظلَمون» (بقره: 279) و اعلام برائت، آغاز برائت از ظالمان بین المللی است.

امام خمینی(ره) اعلام برائت از مشرکان و ملحدان استکبار جهانی و در رأس آنان امریکای جنایتکار را با توحید پیوند می زنند و آن را از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج می دانند و تصریح می فرماید که باید «در تجدید میثاق أَلَسْتُ بِرَبِّکُم (اعراف: 172) بت الهه ها و اربابان متفرقون شکسته شود». (امام خمینی(ره)، ج 20: 314)

ایشان، که نگاهی جامع و صد در صد سیاسی به اسلام و حج دارند، حضرت ابراهیم(ع) و حضرت محمد(ص) را، که کعبه یادگار آن بزرگواران است، مبارزان سیاسی و الگوهایی می دانند که باید از آنان در مبارزه الهام گرفت. ایشان مبارزات انبیا و بانیان کعبه را محدود و محصور در مبارزه و در هم شکستن بت های سنگی و چوبی نمی دانند، بلکه آنان را چنانکه قرآن کریم معرفی می کند، در صف اول مبارزه با فرعونیان، نمرودیان و ابوجهل ها معرفی می کنند که شاه بیت غزل سراسر مبارزه شان را از قول ابراهیم خلیل(ع) با کلام ابدی «اننی بری ءٌ ممَّا تُشْرِکُون» (انعام: 19) ابلاغ می نمایند. (امام خمینی(ره)، ج 20: 317) سپس امام(ره) مسلمانان را، که آهنگ حج نموده اند، به پیروی از انبیای الهی فرامی خوانند، کاخ سفید را «بت خانه هایی چون کاخ سیاه» می نامند که بر ممالک اسلامی و خون و ناموس مسلمانان و جهان سوم مسلط است و باید در هم شکسته و نابود شود. (همان جا)

براساس این، امام خمینی(ره) راه علاج انزوا و انحراف سیاسی حج را عمل به اصل اعلان برائت از مشرکان برمی شمارند و با ظرافت تمام، زوار ایرانی را کسانی می خوانند که توانسته اند نظام ظالم شاهنشاهی را ساقط کنند و دست بیگانگان و به ویژه امریکا را از کشورشان کوتاه سازند و حقیقت برائت از مشرکان را به نمایش گذاشته و بت های شرق و غرب را در هم شکسته اند:

بیت الله الحرام و کعبه ی معظمه زائران عزیزی را در آغوش می کشد که حج را از انزوای سیاسی و انحراف اساسی، به سوی حج ابراهیمی(ع)- محمدی(ص) سوق داده، حیات آن را تجدید می نمایند و بت های شرق و غرب را در هم می شکنند و معنای قیام ناس و حقیقت برائت از مشرکان را عرضه می دارند. (امام خمینی(ره)، ج 19: 334)

ذکر این نکته لازم است که باید حساب کافر، مشرک و مستضعفان را از مستکبران و ظالمان جدا کرد. امام خمینی(ره) مستکبران و ظالمان را نفی می کنند و چنانکه «آیت الله جوادی آملی» معتقدند، دیدگاه امام(ره) این است که اگر «کافر» از مرز کفرش نگذرد، می توان با او زندگی مسالمت آمیز داشت، چون کافر به خود ستم می کند، ولی «مستکبر» را هرگز نمی توان تحمل کرد، نه به این دلیل که کافر است؛ به این دلیل که به تعبیر قرآن کریم، مستکبر است؛ قرآن می فرماید با سران کفر بجنگید؛ «و قاتلوا ائمه الکفر»، به این دلیل که: «إنهم لا أیمان [نه لا إیمان] لهم» (توبه: 12) یعنی قدرت های استکباری تابع احترام قطع نامه ها، قراردادها، سوگندنامه ها و پیمان ها و اصولاً پایبند هیچ تعهدی نیستند؛ (جوادی آملی، 1381: 275) بنابراین، با سران کفر مبارزه کنید، چون مستکبرند و به عهد و پیمان وفادار نیستند، نه این که چون کافرند، با آنها بجنگید. معنای برائت که «اکنون مهم ترین خبر در جهان است.» (همان، 274) همین مطلب است. مسئله ی تولی و تبری یا برائت، به قدری در تفکر امام(ره) جایگاه مهمی دارد که آیت الله جوادی آملی به درستی معتقد است که امام خمینی(ره) حج منهای برائت را «حج جاهلی» و حج همراه برائت از شرک و مشرکین را «حج ابراهیمی(» معرفی می کنند (همان، 271) تا بدین وسیله، همگرایی فراگیر بین جهان اسلام پدید آید. (لک زایی: 1394)

2-5. الهام گرفتن از عاشورا

حسین(ع)، فرزند فاطمه(ع)، بزرگ زنان جهان، نوه ی پیامبر(ص) و به همراه برادرشان، سرور جوانان بهشت هستند. شخصیتی محبوب، آقای شهیدان، آزاده و باعظمت که می توانند یکی از محورهای همگرایی در جهان اسلام باشند. امام خمینی(ره) با تفسیر سیاسی قیام الهی حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، خطاب به مسلمانان جهان تصریح می کنند:

مسلمانان باید... همچون سید و سالار شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین(ع)، از احرام حج، به احرام حرب و از طواف کعبه و حرم، به طواف صاحب بیت و... رو آورند و به امتی شکست ناپذیر و بنیانی مرصوص مبدل گردند که نه ابرقدرت شرق یارای مقابله آنان را داشته باشد، نه غرب، که مسلماً روح و پیام حج چیز دیگری غیر از این نخواهد بود که مسلمانان هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگیرند و هم برنامه ی مبارزه با کفر و شرک را. (امام خمینی(ره)، ج 20: 316 - 317)

این عبارات مهم امام خمینی(ره) به این معناست که حضرت اباعبدالله الحسین(ع) با الگو گرفتن از انبیای الهی(ع)، برای درهم شکستن بت های جاندار قیام کردند؛ بدین ترتیب، امام خمینی(ره) با زبان فطرت، مسلمانان را به جهاد اصغر در عرصه ی بین المللی و جهاد اکبر در عرصه ی خودسازی فرامی خوانند و حضرت اباعبدالله الحسین(ع) الگویی کامل و راستین برمی شمرند که برای احیای حج - پس از انجام عمره ی مفرده- از کعبه راهی کربلا شدند و حرب را به جای حرم برگزیدند و خویشتن و نزدیکانشان را ابراهیم وار به مسلخ بردند و قربانی نمودند. امام حسین(ع) به جای نوشیدن و وضو گرفتن با آب زلال زمزم، با خون سرخ خویش وضو گرفتند و احرام شهادت بستند و در قربانگاه، نماز عشق اقامه کردند. سیدالشهدا(ع) در میدان مبارزه با بت های جاندار، به رجم و رمی آنان پرداختند. امام حسین(ع) در سه عرصه ی جنگ کبیر و اکبر و اصغر، به میدان جنگ با مستکبران و زورگویان آن روزگار گام گذاشتند و برای همیشه به مسلمانان درس آزادی و آزادگی دادند.

از دیدگاه امام خمینی(ره)، مسلمانان با اقتدا به سیره ی سیاسی حضرت سیدالشهدا(ع) و غلبه بر شک و شرک و نهراسیدن از مرگ، می توانند به قدرتی شکست ناپذیر و بلکه قدرت اول دنیا بدل شوند؛ به عبارت دیگر، همگرایی با حضور انسان های ترسو بی معناست؛ بنابراین، بر مسلمانان جهان است که با اقتدا به حضرت سیدالشهدا(ع)، که مورد احترام، محبت و پذیرش همه ی مذاهب اسلامی هستند، با هدف اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر قیام و بر ترس، شک و شرک غلبه کنند و با اقتدا به سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، حماسه ای سیاسی خلق نمایند. با این تبیین، روشن است که تمسک به سبک و سیره ی نواده ی پیامبر اعظم(ص)، سید جوانان اهل بهشت، حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، یکی از ظرفیت های مهم ایجاد همگرایی در جهان اسلام است. (لک زایی: 1394)

3-5. تأسی به مهدی منتظر(عج)

امام خمینی(ره) به مسئله ی مهدویت نگاهی همگرایانه دارند. ایشان براساس راهبرد وحدت تصریح می نمایند: مهدی منتظر(عج)، به اتفاق همه ی مسلمین، از کعبه ندا سر می دهد و بشریت را به توحید فرامی خواند. (امام خمینی(ره)، ج18: 77 - 78) آن گاه از این نکته چنین نتیجه می گیرند که «ما هم باید از آنها تبعیت کنیم و ندای توحید کلمه و کلمه ی توحید را از آن مکان مقدس سر دهیم و با فریادها و دعوت ها و تظلم ها و افشاگری ها و اجتماعات زنده و کوبنده در مجمع مسلمین در مکه ی مکرمه، بت ها را بشکنیم و شیاطین را، که در رأس آنها شیطان بزرگ است، در عقبات رمی کنیم و طرد نماییم تا حج خلیل الله و حبیب الله و ولی الله، مهدی عزیز (عج)، را به جا آورده باشیم». (همان جا)

در این فراز، چنانکه دیده شد، امام خمینی(ره) جهان اسلام و بلکه همه ی مسلمانان را به پیروی از مهدی منتظر(عج) فرامی خوانند و اصلاً اسمی از این که حضرت(عج) به دنیا آمده اند یا به دنیا می آیند، نمی آورند و با تکیه بر مسلمات همه ی مذاهب اسلامی، همدلانه بیان می کنند که باید با پیروی از «ولی الله»، یعنی مهدی عزیز(عج)، که بزرگ ترین دادگستر هستند، به نبرد با ابرقدرت های ظالم برخیزیم.

به نظر می رسد با این نگاه به مسئله ی مهدویت، بتوان گفت اولاً اعتقاد مسلمانان به مهدویت، یکی از پایه های اصلی و بنیادین نظریه ی مردم سالاری دینی است؛ ثانیاً پیوند سیاست و دیانت و سیاسی بودن اسلام را برجسته می سازد و ثالثاً در نقطه ی مقابل سیاست انتظار، شیطان بزرگ، یعنی امریکای جهان خوار، قرار دارد. (لک زایی: 1394) در این نگاه، تأسی به حضرت مهدی(عج) و در نتیجه ی آن، رویکرد معنوی به سیاست و مبارزه با دشمن مشترک، سبب همگرایی هر چه بیشتر جهان اسلام می شود.

نتیجه گیری

به نظر می رسد از مجموع آنچه گفتیم، بتوانیم نتیجه بگیریم که مهم ترین راهکار امام خمینی(ره) برای همگرایی جهان اسلام، دیدگاهی است که می توان آن را دیدگاه یا «نظریه ی مقاومت» نامید. این نظریه یا دیدگاه، در واقع، مبتنی بر سیره ی انبیای الهی(ع) و اهل بیت(ع) و آموزه های قرآن کریم است که مسلمانان جهان را ذیل هدف واحد جمع می کند و آن هدف واحد، «قیام لله» است که در «نپذیرفتن ولایت یهود و نصارا»، «دوری از نزاع»، « اخوت ایمانی»، «اعتصام به حبل الله»، «کنار گذاشتن ترس و واهمه»، «همبستگی برادروار» و «مبارزه با ظالم و ظالم» متجلی شده است. اعلام برائت از مشرکان در اجتماعی ایمانی حج ابراهیمی(ع)، الهام گرفتن از عاشورا، پیروی از منجی موعود، حضرت مهدی(عج)، بخش هایی دیگر از کارایی دیدگاه امام خمینی(ره) را نشان می دهد. در این مبارزه، انسان مسلمان پیروز می شود یا به شهادت می رسد که هر دو نیک و هر دو پیروزی و مصداق احدی الحسنیین است و این دقیقاً همان منطقی است که امام خمینی(ره) براساس آن توانستند شاه ظالم ایران را، که ظالمان دیگر شرق و غرب هم به او کمک می کردند، از ایران اسلامی بیرون کنند، بدون آن که از نیروی نظامی و قدرت سلاح بهره گیرند و از قدرت های خارجی کمک بخواهند.

منابع

1. قرآن کریم.

2. آذین، احمد؛ قائدی، محمدرضا؛ گلشنی، علیرضا، (بهار 1393)، وحدت جهان اسلام از دیدگاه امام خمینی(ره)، فصل نامه ی مطالعات سیاسی، سال ششم، ش 23.

3. پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه‎ ای(مدظله العالی)؛ www. khamenei. ir.

4. پورفرد، سعید (پاییز 1392)، وحدت و همبستگی سیاسی از منظر قرآن، فصل نامه ی سیاست متعالیه، سال اول، ش2.

5. جوادی آملی، عبدالله (1381)، بنیان مرصوص، به کوشش محمدامین شاهجویی، قم، نشر اسراء.

6. حقی، محمد (1396)، انقلاب اسلامی و فرصت های همگرایی جهان اسلام، مجموعه مقالات برگزیده بیستمین جشنواره ی شیخ طوسی، ج2، قم، پژوهشگاه بین المللی المصطفی.

7. حکیم، سیدمحمد باقر (1391)، نقش اهل بیت(ع) در بنیان گذاری جماعت صالحان، ترجمه: کاظم حاتمی طبری، مجمع جهانی اهل بیت(ع).

8. حیدری فر، مجید (1388)، مهندسی فهم و تفسیر، قم: بوستان کتاب.

9. حیدری، محمدمحسن (1396)، دیدگاه امام خمینی(ره) در تقیه ی مداراتی و تأثیر آن در همگرایی مسلمین، مجموعه مقالات بیستمین جشنواره بین المللی شیخ طوسی، ج1، قم، پژوهشگاه بین المللی المصطفی.

10. خمینی، سیداحمد، (پاییز 1373)، وحدت از دیدگاه امام خمینی(ره)، فصل نامه ی حضور، ش 8.

11. خمینی(ره)، سیدروح الله (بی تا)، تقریر آیت الله محمد فاضل لنکرانی، مناهج الوصول إلی علم الأصول، ج1، تهران، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).

12. همو (بی تا)، التقیه در الرسائل العشره، تهران، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).

13. همو (1389)، شرح چهل حدیث، چ 51، تهران، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).

14. همو (1385)، صحیفه امام(ره)، تهران: چ4، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) (بیشتر جلدها).

15. همو (1390)، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چ 24.

16. رجاء، علی اصغر (بهمن 1390)، معیارهای تعریف جهان اسلام، ماه نامه ی معرفت، ش170.

17. سبزواری، حاج ملاهادی (1396)، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق از آیت الله حسن زاده آملی و تحقیق و تقدیم از مسعود طالبی، تهران، نشر ناب.

18. شاه آبادی، محمدعلی (1386)، شذرات المعارف، توضیح و تقریر: آیت الله نورالله شاه آبادی، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی.

19. فولادی، محمد (خرداد 1387)، استراتژی وحدت جهان اسلام در اندیشه ی امام خمینی(ره)، ماه نامه ی معرفت، ش126.

20. کلینی، محمدبن یعقوب، (1429 ق- 1387 ش)، الکافی، قم، مؤسسه دارالحدیث العلمیه الثقافیه.

21. گریفیتس، مارتین (1388)، دانش نامه ی روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه: علیرضا و طیب، تهران، نشر نی.

22. لک زایی، رضا، (1394)، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر حج ابراهیمی(ع) با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(ره)، در مجموعه مقالات حج و انقلاب اسلامی، به کوشش: مسعود معینی پور، تهران، مشعر.

23. لک زایی، رضا، (1394)، مؤلفه های بنیادین اندیشه ی سیاسی امام خمینی(ره)، قم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی.

24. ولایتی، علی اکبر؛ سعیدمحمدی، رضا، (بهار و تابستان 1389)، تحلیل تجارب همگرایی در جهان اسلام، دوفصل نامه ی دانش سیاسی، ش11.

پی نوشت ها

[1] ظاهراً به قرینه ی «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ».

[2] divide and rule.

[3] انحطاط امپراتوری عثمانی از اوایل قرن 19م آغاز شد. در جنگ اتحاد بالکان، که به عهدنامه ی لندن (1913م) انجامید، این دولت تقریباً همه ی مستملکات اروپایی خود و دریای اژه را از دست داد. در جریان جنگ جهانی اول و با انعقاد قرارداد لوزان (1932م)، سرزمین های عربی شامل عراق، سوریه، عربستان، اردن و فلسطین از تصرف آن خارج شد و تحت قیمومت دول اروپایی درآمد. پس از آن، نواحی ترک نشین مستقل و به ترکیه ی کنونی محدود گشت.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان