دولت پیش از این اعلام کرده بود که به دلیل تحریمها در پی آن است که از سال آینده، وابستگی بودجه به نفت را قطع کند و مدعیست که در بودجهریزی این اصل را رعایت خواهد کرد. اما صحت این مدعا و حتی امکان آن به شدت مورد تردید واقع شده است. با این حال، در صورتی که دولت بتواند این اقدام را عملی کند، موفقیت بزرگی در اجرای یکی از اهداف اصلی برنامههای توسعه کشور، در طول 40 سال اخیر به دست آورده است. از سوی دیگر، دولت تکیه ویژهای بر مالیاتها خواهد داشت تا از این منظر بتواند درآمدهای خود را افزایش دهد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، در گفتوگو با جمشید پژویان- اقتصاددان- به بررسی این موارد و مشکلات اصلی بودجهریزی در ایران پرداخته شده است که در ادامه میخوانید.
آقای مسعود نیلی اظهار کردهاند که مشکل مادر و اصلی اقتصاد ایران، بودجه است و هر مشکلی را که پیگیری کنیم، سر از بودجه در میآورد؛ به نظر شما مشکل اصلی بودجهریزی در ایران چیست که مساله را تا این حد پیچیده کرده است؟
این حرف از آقای نیلی کمی برای من بعید به نظر میرسد. بودجه فقط یک صورتحساب است؛ یعنی یک طرف درآمدهای دولت و طرف دیگر، هزینههای آن قرار دارد. هر اشکالی وجود داشته باشد در آن سیاستهاییست که به بودجه منتهی میشود. مساله این است که درآمدهای بودجه کمتر از آن هستند که باید باشند یا آنکه هزینهها به گونهای هستند که آنقدر ضرورت ندارند بهویژه اگر نتوانید درآمد لازم را کسب کنید. در واقع مشکل اساسی ما یکی در زمینه تولید است به این معنا که اندازه قرص نان ما کوچک است و تولید ناخالص ملی ما اندک است. مشکل جدی دیگر ما نیز در سمت درآمدها، مالیاتها هستند به این مفهوم که ما یک سیستم مالیاتی مناسب نداشته و نداریم. این دو مشکلاتی هستند که بودجههای جاری دولت را بسیار سخت و غیرقابل انعطاف میکنند. هزینههایی هم که انجام میدهد پرتی زیادی دارد و ضایعات آن زیاد است. در نتیجه مشکل اساسی کشور ما این است که قرص نانمان به اندازه کافی بزرگ نیست و به خوبی نمیتوانیم برای هزینههای دولت درآمدهای مناسب را کسب و جمعآوری کنیم. مشکل، بودجه نیست بلکه عواملیست که بودجه را به وجود میآورند و کم هم نیستند وگرنه خود بودجه چیزی جز یک صورتحساب نیست.
به اهمیت درآمدهای مالیاتی در بودجه اشاره کردید؛ جدیت دولت در مالیاتستانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
دولت بسیار جدیست که از طبقه متوسط و پایینتر از آن و حتی طبقه فقیر اجتماع، تا میتواند مالیات بگیرد اما کاری به آدمهای پولدار و ثروتمند و کسانی که با تجارت و واردات و حتی برجسازی درآمدهای 1000 میلیاردی به دست میآورند ندارد.
پس به نظر شما جدیت در مالیاتستانی به اندازهای نیست که مقدمهای بر واقعنگری دولت نسبت به درآمدهای مالیاتی باشد؟
خیر؛ در حقیقت در اصطلاح عامیانه میگویند چاقو دستهاش را نمیبرد.
مساله دیگر در مورد بودجه، وابستگی به درآمدهای نفتیست که نوسانات زیادی در بودجه ایجاد میکرد. اکنون دولت به دنبال قطع وابستگی بودجه به نفت در سال 99 است. به نظر شما این اقدام چه میزان از سر جبر است و چه میزان اصولیست؟ آیا ممکن است در صورت رفع تحریم، جذابیت درآمدهای نفتی دولت را مجددا وابسته کند؟
در درجه اول باید گفت دولت کمی شوخ است! تا آنجا که من به یاد دارم، هر چه به عقب برمیگردیم میبینیم که در راس اهداف و مطالبی که در برنامههای پنج ساله ذکر شده، عدم اتکای بودجه به نفت بوده است؛ ولی ما به جای کاهش وابستگی، بیشتر متکی شدهایم. زیرا فقط با شعار دادن که نمیشود مملکت و اقتصاد را اداره کرد. شما از برنامه اول تا همین برنامه اخیر که بررسی کنید، یکی از اولین هداف، خودکفایی بودجه از نفت بوده است. چرا باید پس از این همه سال نه تنها گامی به جلو برداشته نشده باشد بلکه به عقب رفتهایم؟ چون با شعار نمیشود به اهداف دست پیدا کرد! این اقدام، سیاستگذاری و نقشه راه میخواهد. مشکل اساسی مملکت ما این است که دولت از آن اقتصاددانانی که بهویژه اقتصاد ساختاری را خوب بلدند، اصلا استفاده نمیکند. یعنی مجموعه سیاستهایی که منتهی به یک سری اهداف مناسب شود، مورد استفاده قرار نمیگیرند و دولت فقط دلش خوش است که یک مقدار شعار دهد.
آیا این وعده برای بودجه 99 قابل تحقق است؟
ظرف یک سال خودکفایی از نفت؟ این واقعا یک شوخیست؛ شوخی که بچههای زیر چهار سال هم انجام نمیدهند! چطور میشود ظرف یک سال از نفت جدا شد؟ این اقدام برای بودجه 99 به هیچ وجه عملی نیست! مگر اینکه دولت یقه مردم را بگیرد که مردم اول پول بدهند بعد وارد خانههای خود شوند. چنین چیزی خیالی است و نیاز به برنامه و سیاستگذاری دارد. سیاستهای که منتهی به افزایش تولید ناخالص ملی شوند. در آن صورت حتی با همین سیستم مالیاتی، خود به خود درآمد مالیاتی بالایی را برای ما ایجاد میکند. اصلاح سیستم مالیاتی به صورتی که از ثروتمندان و کسانی که با تجارت و واردات میلیاردها درآمد دارند، مالیات ستانده شود. از کسانی که یک برج میسازند و 200 تا 300 درصد سود روی آن کسب میکنند. البته اینها زمان و سیاستهای صحیح اقتصادی ساختاری را نیاز دارد.
مورد دیگری که دولت همواره با آن مواجه است، کسری بودجههای پی در پی است. تحلیل شما از این اتفاق چیست؟
به دلیل فشارهایی که به درآمدهای نفتی وارد میشود، ارزی که میتوانیم کسب کنیم نیز کمتر شده است و ارزش ریال نیز کاهش پیدا میکند. اما اینکه دولت رقمی را که برای درآمدهای نفتی تخمین میزند، بالا میگیرد و گاهی هزینهها را هم کمگویی میکند، برای زمانیست که وقتی بودجه را به مجلس میبرد، با هم بالانس و متعادل شوند. ولی بعدا با کسری بودجه مواجه میشود و مجلس مجبور میشود در طول سال، راههایی را تصویب کند که دولت بتواند مشکل کسری بودجهاش را حل کند.