تنهاتر از تنهایی

اراک - ایرنا - «تنهاتر از تنهایی» عنوان داستان کوتاهی است که به قلم «سعیده سادات مداح» نوشته شده است.

تنهاتر از تنهایی

این کتاب 55 صفحه‌ای با شمارگان یک‌هزار نسخه از سوی انتشارات پرپروک به چاپ رسیده است.

قیمت هر جلد از این کتاب که در قطع رقعی منتشر شده برای علاقه‌مندان به ادبیات و کتابخوانی پنج هزار تومان است.

سرآغاز این داستان کوتاه که مضمونی از گذران زندگی است  با این جملات آغاز می‌شود که پاییز چه سخت و چه آسان لحظاتش می‌گذرد و رنگ به رنگ شدن درختان حکایت از پژمردگی طبیعت دارد، گویی از حادثه‌ای ترسیده‌اند که رنگ به رخشان نمانده  است درست مانند عاشقی که در انتظار معشوقش لحظه به لحظه رنگ می‌بازد.

آسمان ابری و هوای سرد نیز نشانگر زمستان است، فصلی که ابرها اشک‌های صدفین را نثار زمین کرده و مخمل سفیدی که بر زمین پهن می‌کنند آثاری از سبزی درختان نمی گذارد.

خیابانی که پیش گرفته‌ام یک‌طرفه است و مقصدم پیدا نیست، فقط می‌دانم که همه چیز یادآور خاطرات تلخ گذشته است.

نویسنده این داستان کوتاه لحنی صمیمی و روان دارد و ردپایی از غم در جای جای نوشتارش موج می‌زند.

در بخشی از این داستان کوتاه عنوان کرده است: پنج ساله بودم که در اثر بیکاری پدر و مشکلات خانواده شاهد طلاق والدینم شدم و از همان روزها آسمان ابری و رنگ سیاه دنیا و آدم‌هایش را لمس کردم.

برادری داشتم که نامش امیر بود و هفت سال از من بیشتر داشت و پس از طلاق والدین از پیش ما رفتن و من و مادر در زیرزمینی پر از سوسک و حشره به زندگی ادامه دادیم.

نویسنده در بخشی از این اثر تابلویی از نیاز کودک طلاق به محبت پدر و مادر را به زیبایی مطرح کرده و آورده است: آرزویم دست پدرانه و بزرگی بود که حداقل یک‌بار نوازشم کند و آغوش پرمهر مادر که خستگی‌هایم را با تک تک ضربان قلبش از یاد ببرم، لبخندی که هیچ وقت آن را در قاب صورت مادرانه و پدرانه‌شان ندیدم و بقچه خاطرات کودکی تنها داد و بیداد و اشک‌های پنهان مادرم را دارد و کمی هم استرس و غم کودکیم که همیشه با ان می‌خوابیدم شاید فردایی قشنگ طلوع کند.

روایت داستانی صحنه‌هایی از خاطرات تلخ کودکی است که خلاصه اما با جزئیاتی که می‌توان آن صحنه را از برابر پرده چشمها گذراند طراحی و به نگارش درآمده است در بسیاری از صحنه‌های ارایه شده گفت‌و شنودهای مادرانه و فرزند مطرح شده و روایت داستانی تا به آنجا پیش می‌رود که از گرفتاری مادر در چنگال مصرف مواد مخدر سخن می‌گوید و شواهد و حال و هوای این داستان آسیب‌های اعتیاد را به صورت عریان به نمایش گذاشته است.

شخصیت داستان تا بدانجا پیش می‌رود که مادرش نیز قربانی مواد مخدر شده و او را تنها می‌گذارد و از این به بعد داستان روایتی از گرفتاری راوی داستان در چنگال اعتیاد است و ماجراهای پرفراز و نشیبی که برای ترک دنبال می‌کند.

در تابلوی بعدی ارایه شده این کتاب روایت زندگی قهرمان داستان به سمت عشق می‌رود اما عشقی که دردسرهای خود را دارد و زوایای جدیدی و مشقت‌هایی از جنس دیگر را به نمایش می‌گذارد چرا که سارا دختر تنهای این کتاب در دام یک دزد افتاده که با دروغ خود را بیمار محتاج عمل معرفی می‌کند و او را در جرایمی که مرتکب می‌شود الوده می‌کند.

در بخشی از این داستان و شکستی که در عشق ناکام نصیب سارا می‌شود این بار سرنوشت سارا را به دام ماجرای جدید می‌کشد با دختری به نام سمیرا آشنا می‌شود و شاید نقطه اوج داستان از اینجا کلید می‌خورد که سمیرا نامزد امیر برادر سارا است و این خواهر و برادر پس از سالها تنهایی همدیگر را پیدا می‌کنند.

پایان این داستان شیرین است و رنگ پاییزگونه و زمستانی صفحات نخست این داستان تغییر رافته و زمزمه‌های بهار را نوید می‌دهد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان