دلائل افضلیت حضرت فاطمه علیها السلام (فضیلت حسبی)

حضرت فاطمه (س) فضائل «حسبی» فراوانی دارد که هیچ یکی از صحابه بدان نمی رسند؛ زیرا موقعیت تربیتی دخت رسول الله (ص) در بیت نبوت اقتضا دارد علومی را که پیامبر (ص) به امت تعلیم فرمود، حضرت (س) آنها را با درجات بالاتری بیاموزد

دلائل افضلیت حضرت فاطمه علیها السلام (فضیلت حسبی)

مقدمه

حضرت فاطمه (س) فضائل «حسبی» فراوانی دارد که هیچ یکی از صحابه بدان نمی رسند؛ زیرا موقعیت تربیتی دخت رسول الله (ص) در بیت نبوت اقتضا دارد علومی را که پیامبر (ص) به امت تعلیم فرمود، حضرت (س) آنها را با درجات بالاتری بیاموزد. مقام والای فاطمه (س) در یادگیری علوم خاص پیامبر(ص)، مقامی نیست که هرکسی بتواند بدان نائل گردد، این موقعیت فقط از ملازمت مجلس وحی بدست می آید و مخصوص کسی است که در بیت رسالت، رشد و تعلیم یافته باشد. در واقع حضرت فاطمه (ع) صاحب البیت، وارث البیت و مشار الیهای قرآنی اهل البیت باشد، از همین روست که وی متصف به صفات قرآنی «کوثر النبی»، «مطهره ی»، «صدیقه» «عالمه»، «محبوبه» و دیگر فضایل ممتازی است که بیانگر ویژگی های اختصاصص اوست. چنین صفاتی از مقام حسبی فاطمه (ع) حکایت می کند. علما گفته اند که امت اجماع دارند فاطمه بر عموم صحابه برتر است کسی در برتری جایگاه او تردید ندارد، احمد بن حنبل می گوید که اهل بیت در فضیلت با هیچ کسی قابل قیاس نیستند، زیرا هر کمالی که برای غیر اهل بیت تصور گردد مرتبه بالاتر آن به فاطمه (ع) اختصاص دارد. بدین ترتیب حضرت صدیقه طاهره (س)، بر دیگران «برتری حسبی» دارد وگرنه لازم می آیدکه موقعیت غائب بر حاضر ترجیح باید یا علم و معرفت مجلس نشین وحی و اهل بیت کمتر از دیگران نگریسته شود هم چنین لازم می آید کسانی که دانایان با ناددانان یکسان باشند و آشکار است چنین دیدگاهی با قرآن سازگاری ندارد. این مقاله به بیان برتری فاطمه (ع) از دیدگاه عقل و نقل می پردازد. یادآور می شود در شماره قبل این نشریه قسمت اول مقاله تحت عنوان «برتری سببی فاطمه (س)» تقدیم خوانندگان محترم شو و اکنون قسمت دوم این مقاله درباره «برتری حسبی حضرت فاطمه (س)» در معرض عزیزان قرار می گیرد

فضیلت حَسبی فاطمه (س)

چنان که فضایل «نسبی» حضرت فاطمه (س) از مقام برتری او حکایت می کنند، فضایل «حسبی» آن حضرت نیز نشانه برتری اوست که این فضایل (حسبی) نیز در دو بخش نقلی و عقلی نگریسته می شود. اما در بخش نقلی، ابتداء به فضیلت قرآنی حضرت فاطمه (س) می پردازیم.

الف: فضیلت نقلی

1) قرآن

اهل بیت(ع) فضائل فراوانی دارند که کمتر بدان پرداخته شده است. قرآن در آیات معیَنی به طهارت و استجابت دعای اهل بیت گواهی می دهد که به نمونه های اشاره می گردد.

یک: آیه مباهله

در آیه مباهله، فضایل بی مانندی، برای حضرت فاطمه (س) ثابت است یکی از آن فضیلت های انحصاری، مقام استجابت دعا است که می تواند از مقام عصمت آن حضرت حکایت کند؛ زیرا مسیحیان نجران دانستند: اگر فاطمه(س) با شوهر و فرزندانش آمین بگویند هیچ مسیحی ای در دنیا باقی نخواهند ماند بلکه همه در معرض خشم پروردگار قرا گرفته نابود خواهند شد، این مقام بسیار ارزشمند را برای غیر اهل بیت نمی توان تصور کرد و هیچ خانم دیگری نه از هاشمیه و نه غیر هاشمیه در مباهله نبود. قرآن در این زمینه می فرماید:

(فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فقُلْ تعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ)؛ (آل عمران : 61) پس هر که در این [باره] پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه کند، بگو: «بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما بستگان نزدیک خویش را می خوانیم و شما نیز نزدیکان تان را فرا خوانید، سپس مباهله کنیم، لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»

صنعانی در تفسیر این آیه می نویسد: «لما أراد النبی أن یباهل أهل نجران أخذ بید حسن وحسین وقال لفاطمة اتبعینا فلما رأی ذلک أعداء الله رجعوا... قال ابن عباس لو خرج الذین یباهلون النبی لرجعوا لا یجدون أهلا ولا مالا» هنگامی که رسول الله (ص) با اهل نجران، خواست مباهله کند دست حسن و حسین را گرفت به فاطمه فرمود: بیائید. زمانی که نجرانیان، اهل بیت را دیدند از تصمیم مباهله برگشتند عباس بن عبدالمطب گفت: اگر ترسایانی که مقابل رسول الله (ع) برای مباهله خارج شده بودند [مباهله انجام می شد] هنگامی که آنها به اوطان شان بر می گشتند خانواده و اموال شان را از دست داده بودند چون خود آنها عذاب را خواسته بودند.

(صنعانی،1410، 1: 122-123)؛ (سمرقندی، بی تا، 1: 245)؛ (نسفی، بی تا، 1: 158)؛ (زمخشری، 1: 396؛) (بیضاوی، بی تا، 2: 47؛ (الغرناطی، 1403، 1: 109)

و نیز رسول الله در معنای قرآنی مباهله (ع) فرمود: خدایا اینها اهل من اند. معنای کلام حضرت (ص) چنین است که دیگران شامل اهل بیت رسول الله (ص) نیستند تا صلاحیت یابند در مقام استجابت دعا قرار گیرند این حصر صریح، افضیلت آن حضرت (س) را بردیگران اثبات می کند. ابن جوزی می گوید: «دعا رسول الله علیا و فاطمة و حسنا و حسینا فقال اللهم هؤلاء أهلی» رسول الله (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین را فراخواند و فرمود: بار خدایا! آنها اهل من ‎اند. (عبدالرحمن بن علی بن محمد الجوزی، 1404، 1: 399)

نکته ی مهم مباهله این است که اثبات فضیلت آیه، درآن زمان خاص متوقف خاصی نیست بلکه مقام استجابت دعا برای حضرت فاطمه (س) دوام دارد زیرا شرائط قبولی دعا می طلبد که منزلت اجابت در همه ی احوال برای آنان باشد به این معنا که اگر صدها نوبت مباهله پیش آید حتی در اواخر حیات حضرت (س) باشد حتی پس از رسول الله تصور گردد این مقام برای اهل بیت طاهرین، حفظ خواهد بود. و گرنه آیه قرآنی ممکن است در زمانی از مقام مصداق خویش افتراق یابد که محال است.

بنابر این آیا صحابه یا صحابیات دیگر چنین مقامی دارند که همواره اختیار نابودی کفار به اجابت آمین آنها مشروط باشد؟ چنان چه دست آمین بردارند نظام ترسایان بگسلد و حیات شان پایان یابد؟ جواب منفی است خداوند می داند چه کسی را جز اهل بیت نبوت خویش قرار دهد و کدام خانواده را به طهارت و تآیید وحیانی خویش، مفتخر سازد بدون تردید این فضیلت فوق العاده است که زهرا (س) آن را دارد چه افضلیتی بالاتر از این تصور می شود که دین به دعای آنها همیشه نصرت می یاید و فضیلت شان موجب افضیلت دین بر سائر ادیان می گردد.

دو: آیه تطهیر

یکی دیگر از نقل های قرآنی که دلالت می کند حضرت فاطمه (س) بر دیگر زنان برتری دارد آیه تطهیر است. خداوند در این آیه هر نوع ناپاکی را از اهل بیت نفی می کند و به گونه خاصی آنها را طاهر می داند. قرآن می فرماید:

(إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً)؛ خداوند می خواهد فقط از شما خاندان [پیامبر] آلایش ها را بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. (احزاب: 33)

ابن عساکر روایت می کند: «أبی سعید الخدری عن أم سلمه رضی الله عنها قالت نزلت هذه الایة فی بیتی إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا قلت یارسول الله ألست من أهل البیت قال إنک إلی خیر إنک من أزواج رسول الله صلی الله علیه وسلم قالت وأهل البیت رسول الله صلی الله علیه وسلم وعلی وفاطمة والحسن والحسین رضی الله عنهم أجمعین هذا حدیث صحیح»؛ (ابن عساکر، 1406، 1: 105- 106) ابی سعید خدری از حضرت ام المؤ منین ام سلمه رضوان الله تعالی علیها روایت کرد و گفت: این آیه در منزل من نازل شد به این معنا که همانا خداوند اراده فرمود: تا از شما اهل بیت پلیدی ها را دور کند و به نحو خاصی مطهر گرداند. گفتم: یا رسول الله! آیا من هم از اهل بیت هستم؟ فرمود: خیر! تو بر خیر خواهی بود. تو زوج رسول الله (ص) هستی اهل بیت رسول الله (ص) علی و فاطمه وحسن و حسین اند. این روایت، صحیح است.

هم چنین مناوی می گوید: «أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم وشرفهم»؛ (المناوی، 6: 19) خداوند هر نوع ناپاکی را از آنها دور کرد و آنها را پاک و شریف گردانید و گواهی قرآن به پاکی خاص فاطمه(س) قطعی ترین دلیل است که هیچ منقبتی به درجه برتری آن نرسد، از این لحاظ طهارت و شرافت مزبور نیز انحصاری است که فضیلت ویژه به شمار می آید.

و نیز درباره برتری مریم و فاطمه(س) بحثی است که برخی می گویند: هرگاه مریم نبیه باشد از فاطمه (س) برتری دارد و اگر نبیه نباشد فاطمه (س) از او افضل است.

بعضی می گویند: برای مریم (ع) اوصافی است که نشان می دهد وی نبیه است. خداوند در قرآن می فرماید:

(وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاک وَطَهَّرَک وَاصْطَفَاک عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِین)؛ (آل عمران: 42) هنگامی که ملائک گفتند: مریم! خداوند ترا برگزیده مطهر گردانید بر زنان عالم برتری داد و از انواع قذارات مادی و معنوی پاک گردانید.

جلال الدین سیوطی می نویسد: «وأخرج ابن أبی حاتم عن السدی و طهرک قال: من الحیض»؛[1] خداوند مریم را از قذارت «حیض»[2] پاک کرد. (ابن أبی حاتم، بی تا، 2: 647، ش3491)

از این رو قرطبی مریم را به نحو مشروط بر فاطمه (س) مقدم می دارد و می گوید: «فهی إذا نبیة والنبی أفضل من الولی فهی أفضل من کل النساء قرطبی چنین می گوید: هرگاه فرض شود که مریم نبیه است در این صورت نبی از ولی افضل است پس او از همه زنان برتری دارد لذا افضلیت مریم در فرض نبوت اوست چنان که او نبیه نباشد قهرا افضل زنان عالم نیز نخواهد بود و از طرفی نبوت مریم ثابت نیست و علماء نیز، نبوت مریم را نپذیرفته اند برتری او را فقط مخصوص زمانش می دانند. جلال الدین سیوطی می نویسد: «وأخرج ابن أبی حاتم عن السدی. .. واصطفاک علی نساء العالمین قال: علی نساء ذلک الزمان الذی هم فیه» (سیوطی، 911،2: 195) ابن ابی حاتم از سدی روایت کرد و در تفسیر این آیه که یا مریم! خداوند ترا بر زنان عالمیان برگزید. سدی گفت: بر زنان آن زمان وکسانی که در آن زمان بودند مریم (ع) برتری یافت نه این که وی بر همه زنان عالم افضل باشد

ابن ابی حاتم نیز می گوید: مراد از برتری مریم بر زنان عالم، زمان خود است نه مطلقا. (ابن أبی حاتم، 2: 647، ش3491)[3] در این صورت حضرت فاطمه علی الاطلاق برهمه زنان عالم برتری دارد. به علاوه برخی علماء (المناوی، 1423، 1: 50)[4] معتقدند «بضعیت» مقامی است که هیچ درجه ای با آن برابری نکند. از این رو برتری فاطمه(س) با مقام بضعیت و طهارت، برترین فضایل به شمار می آید که در سوره کوثر نیز جلوه دارد.

سه: سوره کوثر

از فضائل مهم دیگر حضرت فاطمه(س) شأن نزول سوره کوثر است. این سوره برای تسلی پیامبر (ص) نازل گردید. گروهی از مفسران کلمه کوثر را به اولاد آن حضرت (ص) تفسیر کرده اند. بیضاوی می گوید: «کوثر، أولاده» (بیضاوی، بی تا، 5: 536) هم چنین وی در تفسیر آیه (هو الابتر) می گوید که خداوند فرمود: «هو الأبتر الذی لا عقب له...أما أنت فتبقی ذریتک»(بیضاوی، بی تا، 5: 537) ابتر، کسی که فرزند ندارد...اما ذریه ی تو باقی است.

ابی سعود عمادی نیز در تفسیر کوثر می گوید: «کوثر، و قیل هو و أولاده و أتباعه أو علماء أمته»؛(أبی السعود، بی تا، 9: 205) کوثر، گفته شده است که این کلمه به معنای اولاد، پیروان و علمای امت آمده است.

نظام الدین نیسابوری می نویسد: «أن الکوثر أولاده لأن هذه السورة نزلت رداً علی من زعم أنه الأبتر کما یجیء والمعنی أنه یعطیه بفاطمة نسلاً یبقون علی مر الزمان. فانظر کم قتل من أهل البیت ثم العالَم مملوء منهم، ولم یبق من بنی أمیة فی الدنیا أحد یعبأ به، والعلماء الأکابر منهم لا حد و لا حصر لهم. منهم الباقر والصادق والکاظم والرضی والتقی والنقی والزکی وغیرهم»؛ النیسابوری، 1416، 6: 576) کوثر، اولاد رسول الله (ص) است. زیرا این سوره جهت رد کسی نازل شده است که گمان کرد رسول الله (ص) ابتر است. هم چنین در معنای آن آمده است که خدا به فاطمه (س) نسلی می بخشد که همیشه باقی خواهد ماند، پس ببینید: چقدر از اولاد اهل بیت کشته شدند؛ اما جهان از وجودشان مملوء است. کسی از بنی امیه باقی نماند که به آنها اعتماد شود. اما علما و اکابر فرزندان فاطمه(س) بی شماراند مانند باقر و صادق و کاظم و رضا و تقی و نقی و زکی و غیر از اینها.

ابن عجیبه در تفسیر معنای کوثر می نویسد: «هو الأبْتَرُ، الذی لا عَقِب له...وأمّا أنت فتبقی ذریتک، و حُسن صیتک وآثار فضلک إلی یوم القیامة، لأنَّ کل مَن یولد مِن المؤمنین فهم أولادک وأعقابک»؛ (ابن عجیبة، بی تا، 7: 114) تو کوثری، دشمن تو یعنی همان طاعن او، ابتر است که بازمانده ای ندارد اما تو در فرزندانت خواهی ماند آوازه ات به خوبی فراگیر است آثار فضل تو تا قیامت دوام دارد زیرا هر کسی که از مومنان به دنیا آیند آنها فرزندان و باز ماندگان تو هستند.

هم چنین است که آلوسی در تفسیر سوره کوثر می گوید: فاطمه(س) در آخرت صاحب نهر کوثر است. او می تواند کسانی را کیفر دهد و از نوشیدن آب محروم کند که در حق فرزندانش ستم روا داشته اند یا آنها را به قتل رسانده اند. وی سپس حدیثی را در تفسیر معنی کوثر، می آورد:

«عن أنس أیضاً قال دخلت علی رسول الله صلی الله علیه وسلم فقال قد أعطیت الکوثر قلت یا رسول الله وما الکوثر قال نهر فی الجنة عرضه وطوله ما بین المشرق والمغرب...لا یشرب منه من أخفر ذمتی ولا من قتل أهل بیتی»؛[5] (آلوسی، بی تا، 23: 153) انس روایت کرد که رسول الله (ص) فرمود: کوثر به من عطا شد. گفتم: یا رسول الله! کوثر چیست؟ فرمود: نهری در جنت است که عرض و طولی به فاصله ی بین مشرق و مغرب دارد...بنابراین کسی که حقوق ما را سبک شمارد، نمی تواند از آب آن بیاشامد. هم چنین کسانی که اهل بیت ما را به قتل رسانده اند، نمی توانند از آب آن بنوشند.

فضیلت سوره کوثر در این است که خداوند برای رسول الله (ص) بوسیله فاطمه(س) علمائی بخشیده است که بسیار بزرگواراند، دین الهی با آنها تقویت می‎شود اما کسانی که بستگان اهل بیت را تحقیر کرده یا آنها را کشته اند، فاطمه(س) از آنها نمی گذرد. بنابر این کوثر در اختیار فاطمه (س) قرار دارد، چنین فضیلتی مخصوص فاطمه(س) است برای احدی از مخلوقات، قابل تصور نیست.

بدین ترتیب آیات مباهله، تطهیر، کوثر و آیات دیگری که در این زمینه وارد شده است، به افضیلت قرآنی فاطمه (س) گواهی می دهد که آن حضرت (س) برترین بانوان عالم است و راه او برای پیروان دین خاتم، چراغ هدایت محسوب می شود.

ب: روایات

فضیلت دیگر دختر رسول الله (س) روایاتی است که دلالت می کند زهرا (س) بر زنان دیگر فضیلت دارد، این بحث در دو محور بیان شود، یکی در باب فعل و عمل که رسول الله (ص) با فرزندش فاطمه (س) چگونه برخورد می کرد، دیگری در قول و گفتار رسول الله (ص) که فاطمه (س) چه جایگاهی دارد؛ اما اکنون فضیلت نقلی فعلی، مقدم می شود.

تصریحات فعلی:

رسول الله (ص) در عمل فضایل فاطمه (س) را به امت ابلاغ فرمود تا آنها به حیرت نیفتند، همواره سفارش های مؤکد رسول الله (س) را به یاد آرند که پیامبر(ص) فاطمه (س) را تکریم می کرد لهذا ضروری است امت با اقتداء به رسول الله(ص) و تصریح فعلی و عملی آن حضرت (ص)، حفظ کرامت فاطمه (س) را پیش گیرند؛ زیرا دوام احترام رسول الله(ص)، به حفظ حرمت فرزند او مشروط است فرزندی که بر اساس شایستگی دینی و قرآنی و حدیثی توانست به مقام اجابت مباهله رسیده برهمه برتری یابد و از این روست که رسول الله (ص) تکریم عملی فاطمه (س)را از فضایل او شمرد بیت او را مرجع معرفی فرمود که این تصریح رفتاری در سیره فعلی و عملی حضرت(ص) مقام برتر فاطمه(س) را بر دیگران اثبات می کند به مواردی از تفضیلات صریح فعلی، اشارت می شود.

یک: احترام ویژه رسول الله (ص) به فاطمه (س)

رسول الله (ص) احترام ویژه برای فاطمه(س) ابراز می داشت، هرگاه فاطمه (س) را می دید در کمال تجلیل برابرش می ایستاد با تکریم بی نظیر او را در کنار خویش می نشاند.

ابوالقاسم طبرانی(الطبرانی، 1415،4: 242) می گوید: «عن عائشة أم المؤمنین قالت ما رأیت احدا من خلق الله اشبه برسول ا لله صلی الله علیه وسلم دینا ولا جلسة ولا مشیة من فاطمة و کانت اذا دخل علیها رسول الله صلی الله علیه وسلم رحبت به و قامت من مجلسها وقبلت یده واجلسته فی مجلسها وکانت اذا دخلت علی رسول الله صلی الله علیه وسلم رحب بها وقام الیها و قبل یدها واجلسها فی مجلسه»؛[6] ام المؤمنین عائشه می گوید: من کسی را ندیدم که در دین به پیامبر(ص) شبیه تر از فاطمه(س) باشد هرگاه رسول الله (ص) نزد او می‎آمد حضرت (س) به پدر خوش آمد می گفت از جایش بر می خاست دستش را می بوسید او را در جایگاه خویش می نشاند و هرگاه فاطمه (س) بر رسول الله (ص) وارد می شد حضرت (ص) به او خوش آمد می فرمود برابر فاطمه (س) می ایستاد دست دخترش را می بوسید و در جایگاه معزز خویش، امر می فرمود فاطمه (س) شرف جلوس فرمایند و بنشینند.

سفارینی(سفارینی، 1423، 1: 249) حنبلی نیز به سیره حضرت (ص) برابر فاطمه (س) اشاره کرده می گوید: «قالت سیدتنا وأمنا عائشة الصدیقیة رضوان الله علیها: ما رأیت أحداً کان أشبه سمتًا و هدیاً و دلاً برسول الله صلی الله علیه وسلم من فاطمة کانت إذا دخلت علیه قام إلیها فأخذ بیدها وقبّلها وأجلسها فی مجلسه رواه النسائی والترمذی وقال حسن صحیح.»؛[7] ام المؤمنین عایشه گفت: هیچ کسی را ندیدم که از جهت همسانی دینی، هدایت کامل وحدت حقیقی رفتاری به رسول الله (ص) شبیه تر از فاطمه (س) باشد هرگاه او نزد پدر شرفیاب می شد رسول الله (ص) به جهت احترام فاطمه (س) از جا بر می خواست دست دخترش را بدست می گرفت و می بوسید، سپس او را در کنار خویش می نشاند. نسائی و ترمذی این حدیث را روایت کردند، ترمذی گفت که حسن و صحیح است.

این اخبار صحیح، کمال تفضیل فاطمه (س) را بر دیگران می رساند.

به علاوه حاکم نیشابوری (حاکم نیشابوری، 1411،3: 174) نیز می گوید: «عن عائشة أم المؤمنین رضی الله عنها... و کانت [فاطمه] إذا دخلت علیه قام إلیها فقبلها و رحب بها وأخذ بیدها فأجلسها فی مجلسه وکانت هی إذا دخل علیها رسول الله صلی الله علیه وسلم قامت إلیه مستقبلة و قبلت یده هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه»

افزون بر حسن و صحیح بودن حدیث نزد ترمذی حتی روایت بر شرط بخاری و مسلم نیز صحیح است لکن آن دو(بخاری و مسلم) حدیث مزبور را روایت نکردند.

پس پیامبر (ص) برای فاطمه (س) جایگاه بی بدیلی را مد نظر داشت که صحابه و صحابیه دیگر چنین فضیلتی را نداشتند این نگاه ویژه، برای حضرت فاطمه(س) فضلیت مهمی بشمار می آید.

دو: شش ماه حضور در بیت فاطمه (س)

فضیلت عملی دیگر این است که پس از نزول آیه تطهیر، مصادیق آیه تعیین گردید که دختر پیامبر مصداق بارز آن است. رسول الله (ص) در مدت مزبور نزد بیت فاطمه(س) می آمد به ساکنانش بویژه حضرت صدیقه (س) سلام می فرستاد و می فرمود: «السلام علیکم یا اهل بیت النبوة» این فضیلت نیز چون مباهله قرآنی فقط برای فاطمه (س) ثابت است.

جلال الدین سیوطی (سیوطی، 1993، 6: 607) می نویسد: «وأخرج الطبرانی عن أبی الحمراء رضی الله عنه قال: رأیت رسول الله صلی الله علیه وسلم یأتی باب علی و فاطمة(س) ستة أشهر فیقول: إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا»؛[8] طبرانی از ابی حمراء روایت کرد و گفت: دیدم که رسول الله (ص) نزد باب فاطمه (س) شش ماه می آمد و می فرمود: به درستی که خداوند اراده کرده است که از شما اهل بیت، پلیدی را دور نماید و شما را پاکیزه کند.

ابن کثیر می گوید: حضرت(ص) مدت هفت ماه نزد بیت فاطمه (س) می آمد. وی می نویسد: «عن أبی الحمراء قال رابطت المدینة سبعة أشهر کیوم فکان النبی یأتی باب علی و فاطمة کل غداة فیقول الصلاة الصلاة إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا»[9] (ابن کثیر، 1408، 5: 321)

حضور منظم رسول الله (ص) تا شش یا هفت ماه پس از نزول آیه تطهیر نزد بیت مطهر زهرا (س) معنای واضحی دارد که مسلمان ها بدانند خانه ای که پس از رسول الله (ص) بایستی مرجع و ملجاء باشد به فاطمه (س) تعلق دارد. بیت او به پرسش ها و حیرت های امت پاسخ می دهد. خانه فاطمه (س) به گواهی قرآن، راه رشد و مستقیم به سوی خداست؛ لذا بایستی مردم دین شان را از آن خانه فراگیرند. آلوسی می گوید: اگر مقدر بود که زهرا در دنیا مدتی بیشتر زندگی کند بدون ترید رسول الله (ص) فرموده بود: «خذوا کل دینکم عن الزهراء»؛ همه دین تان را از زهرا فرا بگیرید. (آلوسی، بی تا، 3: 156)

بدین سبب آمدن رسول خدا (ص) در شش یا هفت ماه نزد بیت مطهر فاطمه(س) می تواند جایگاه وی را برای جویندگان حقیقت روشن کند و به افضیلت برتر و صریح او رهنمون باشد.

تصریحات قولی:

فضایل حَسَبی حضرت زهرا (س) بسیار است، شاید ادعا شود که افرادی می توانند در این فضائل مشترک باشند؛ اما حضرت (س) در این فضایل نیز برتری دارد، همگان بر داشتن این اوصاف اقرار می کنند و می گویند صفاتی مانند:

«صدیقه بودن، اعلمیت، خیریت و محبوبیت فاطمه (س)» نزد پیامبر(ص) از همه بیشتر است که به هرکدام اشاره مختصری می گردد.

یک: صدیقه بودن
فاطمه (س) صادق ترین مردم

فاطمه (س)، شخصیتی است که صحابه و از جمله ام المؤمنین عائشه گواهی داده اند که او صادق ترین مردم است، صالحی شامی (صالحی الشامی، 1414،11: 47) می نویسد: «فی أنها أصدق الناس لهجة. وروی أبو یعلی برجال الصحیح عن عائشة رضی الله تعالی عنها قالت: ما رأیت أحدا قط أصدق من فاطمة رضی الله تعالی عنها إلا أن یکون أباها صلی الله علیه وسلم. وروی أبو عمر عنها قالت: ما رأیت أحدا کان أصدق لهجة من فاطمة رضی الله تعالی عنها إلا أن یکون الذی ولدها صلی الله علیه وسلم.»؛

ابویعلی از ام المؤمنین عائشه با رجال صحیح روایت کرد و گفت: هیچ گوینده ای را ندیدم که از فاطمه (س) صادق تر باشد مگر پدر آن حضرت (ص). خلیفه دوم عمر بن خطاب نیز می گوید: هیچ کسی را ندیدم که راستگوتر از فاطمه(س) باشد، مگر پدرش (ص).

هم چنین علی بن أبی بکر هیثمی (الهیثمی، 1408، 9: 201) درباره لسان صدق عالیه فاطمه (س) روایت می کند: «عن عائشة قالت ما رأیت أفضل من فاطمة غیر أبیها قالت وکان بینهما شیء فقالت یا رسول الله سلها فإنها لا تکذب رواه الطبرانی فی الأوسط وأبو یعلی إلا أنها قالت ما رأیت أحدا قط أصدق من فاطمة ورجالهما رجال الصحیح»؛ ام المؤمنین عائشه می گوید: من شخصیتی برتر از فاطمه(س) ندیدم جز پدرش و گفت: بین عائشه و فاطمه (س) تکدر خاطر پیش آمد، عایشه گفت: یا رسول الله! از فاطمه(س) بپرس که او هرگز دروغ نمی گوید. [هیثمی می گوید: ] این واقعه را طبرانی در معجم الاوسط و ابو یعلی... روایت کرد. رجال روایت هردو [راوی= طبرانی و ابویعلی] صحیح است.

و نیز أبویعلی الموصلی التمیمی (أبی یعلی، 1404، 8: 153، ش4700) نظیر این واقعه را نقل می کند و می گوید: «حدثنا أمیة بن بسطام حدثنا یزید بن زریع حدثنا روح بن القاسم عن عمرو بن دینار قال قالت عائشة ما رأیت أحدا قط أصدق من فاطمة غیر أبیها وکان بینهما شیء فقالت یا رسول الله سلها فإنها لا تکذب»[10] این که فاطمه هرگز دروغ نمی گوید.

مانند این راوایت را مناوی (المناوی، 1423،1: 16) بیان می دارد و می گوید: «عن عائشة رضی الله عنها أنها قالت: ما رأیت أفضل من فاطمة غیر أبیها. قالت وکان بینهما شیء یا رسول الله، سلها؛ فإنها لا تکذب» فاطمه (س) هرگز دروغ نمی گوید.

بدین ترتیب در نگاهی به روایت های فوق روشن می شود: حضرت فاطمه (س) پس از رسول الله (ص) صادق ترین شخصیت است که افرادی مانند ام المؤمنین عائشه و خلیفه دوم عمر بن خطاب آن را بیان داشته اند و بسیاری از علماء نیز آن را با روایت صحیح نقل کرده اند. از این لحاظ چنین گواهی برای حضرت فاطمه(س) برترین فضیلت است که مرتبه او را بین مردم مشخص می کند. هم چنین روایت های فوق می تواند اشاره نماید به اینکه زهرا هرگز دروغ نمی گوید خواسته ای ناحقی ادعا نمی کند، پس هرگاه زهرا حقی را مطالبه کند راست گفته است و الا گواهی قرآنی و حدیثی درباره اش صدق نمی کند، در حالی که امت اجماع دارند: هر نوع رجس که یکی از آنها کذب و ادعای ناحق است به حکم آیه تطهیر و احادیث صحیح، از ساحت زهرا دور شده است، این ویژگی از کمال صدیقه بودن و اعلمیت او حکایت می کند.

دو: اعلمیت
فاطمه(س) عالم ترین مردم

فاطمه (س) در دانش دینی اعلم مردم و از همه آگاهتر است؛ او با بینش عالمانه، به رد حیرت جامعه پرداخت و مرزهای دقیق بدعت و سنت را تعیین کرد، در این باره ام المؤمنین عائشه روایات مهمی دارد که مراتب برتری فاطمه(س) را می رساند. طبرانی(طبرانی، 1415، 4: 242) و احمد (ابن حنبل، بی تا، 3: 164، ش12696) روایت می کنند: «عن عائشة أم المؤمنین قالت ما رأیت احدا من خلق الله اشبه برسول الله صلی الله علیه وسلم دینا ولا جلسة ولا مشیة من فاطمة»؛ ام المؤمنین عائشه می گوید: من کسی را ندیدم که شباهت بیشتر دینی به رسول الله (ص) داشته باشد جز فاطمه (س)، وی در حرکات و سکنات همانند رسول الله (ص) بود.

برتری علمی حضرت زهراء (س) نسبت به زنهای عالم مورد اتفاق علماء است. محب الدین الطبری (طبری، بی تا، 1: 108) می گوید: «ابن عباس عن النبی صلی الله علیه وسلم قال: أربع نسوة سیدات سادات عالمهن مریم بنت عمران وآسیة بنت مزاحم وخدیجة بنت خویلد وفاطمة بنت محمد و أفضلهن عالما فاطمة اخرجه الحافظ الثقفی الأصبهانی»؛[11] بانوان بزرگ جهان، مریم بنت عمران، آسیه بنت مزاحم، خدیجه بنت خویلد و فاطمه(س) بنت محمد هستند؛ فاطمه(س) از نظر دانش بر همه ی آنها برتری دارد.

احادیث صحیح فراوانی درباره علم فاطمه (س) است که دلالت می کند آن حضرت(س) از منظر دینی، کلامی و حدیثی مشابه رسول الله (ص) سخن می فرماید، چنان که ام المؤمنین عایشه بدان تآکید کرد که هیچ کسی در اخلاق دینی به رسول الله (ص) شباهت ندارد جز فاطمه(س) و معلوم است مشخصات دینی، کلامی و حدیثی فاطمه(س) حکایت از برتری علمی او نسبت به دیگران دارد.

فاطمه(س) بهترین فرزندان

تردیدی نیست که فاطمه (س) بهترین فرزند رسول الله (ص) است. احادیث فراوانی دلالت دارد که فاطمه (س) نسبت به فرزندان دیگر در مرتبه کمال و تفوق مقام، قرار دارند، عبد الرؤوف مناوی (المناوی، 1423، 1: 50) می گوید: «وهبه الله فاطمة من الأحوال السنیة والکمالات العلیا ما لم یطاولها فیه أحد من نساء هذه الأمة مطلقاً. علی أن البزار روی عن عائشة أنها قالت: أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال لفاطمة: هی خیر بناتی أنها أصیبت بی»؛ خداوند فاطمه(س) را به حضرت (ص) بخشید که احوال فاضله و کمالات عالیه دارد. هیچ یک از زنان امت به مرتبه اش نرسد. افزون بر آن، بزار از ام المؤمنین عایشه روایت کرد که او گفت: رسول الله (ص) به فاطمه(س) فرمود: فاطمه، بهترین دخترانم است که در مصائب من گرفتاری پیدا می کند.

بنابراین، نص مزبور تصریح می دارد: فاطمه (س) بهترین دختران رسول الله (ص) است؛ لذا بر اساس برتری محبوبیت حضرت فاطمه(س)، فضیلت مزبور نیز از فضائل مهم آن حضرت (س) به شمار می آید.

چهار: محبوبیت

از دیگر فضایل منصوص حضرت فاطمه (س)، محبوبیت آن حضرت نزد رسول الله (ص) است. در این باره برخی صحابه با رسول الله (ص) اختلاف داشتند، آنها متوقع بودند که غیر فاطمه (س) نزد حضرت (ص) باید محبوب باشند أحمد بن حنبل می گوید:

«اسْتَأْذَنَ أبو بَکرٍ علی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عالِیاً وَهی تَقُولُ والله لقد عَرَفْتُ ان عَلِیا أَحَبُّ إِلَیک من أبی وَمِنِّی مَرَّتَینِ أو ثَلاَثاً فَاسْتَأْذَنَ أبو بَکرٍ فَدَخَلَ فَأَهْوَی إِلَیهَا فقال یا بِنْتَ فُلاَنَةَ الا أَسْمَعُک تَرْفَعِینَ صوتَک علی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم.» (المناوی، 1423، 1: 51) ابوبکر از رسول الله (ص) اجازه خواست وارد خانه شود این هنگام صدای بلند عایشه را شنید که بر رسول الله (ص) داد می زند می گوید: والله! دانستم که علی نزد تو از من و پدرم محبوب تر است. دو مرتبه یا سه مرتبه چنین گفت: ابوبکر که آن را می شنید اجازه خواست داخل اتاق شد، بر ام المؤمنین عائشه یورش برد گفت: ای دختر فلانه!! چرا نسبت به رسول الله (ص) صدایت را بلند می کنی؟

در این روایت نام حضرت علی آمده است که وی محبوب پیامبر (ص) به شمار می آید، اما برخی حتی نام حضرت علی را نیاورده اند؛ ولی واقعیت چنین است که روایات تصریح می کند ام المؤمنین عائشه گفت: تو علی و فاطمه (س) را نسبت به من و پدرم بیشتر دوست می داری. هیثمی (الهیثمی، 1408، 9: 202) به این مطلب اشاره می کند که در روایاتی دیگر نام علی و فاطمه (س) ذکر شده است او می نویسد:

«قلت رواه أبو داود غیر ذکر علی و فاطمة رواه أحمد ورجاله رجال الصحیح»؛ من گفتم: ابوداود آن را نقل کرده است در حالی که نام علی و فاطمه (س) در آن بیان نشده است؛ اما احمد آن را روایت کرد که رجال روایت او صحیح است و تصریح می کند به این که در روایات چنین بود، ام المؤمنین عائشه گفت: فاطمه(س) و علی را بر من مقدم می داری.

بدین ترتیب در بحث فضیلت نقلی روشن شد که حضرت فاطمه(س) از لحاظ نسبی و حسبی بر دیگر بانوان فضیلت داشته آیات و روایات فراوانی به این امر صراحت دارد اکنون فضیلت عقلی آن حضرت (س) بیان می گردد.

2. فضیلت عقلی

همان گونه که برتری نقلی افضلیت فاطمه(س) ثابت گردید، دلایل فراوان عقلی نیز وجود دارد که دلالت می کند حضرت فاطمه(س) افضل زنان جهان است که اجماع امت و دلیل قیاس عقلی به این امر دلالت دارد.

الف) اجماع امت

درباره افضیلت فاطمه (س) بر دیگران امت اجماع دارند و عموم امت با استفاده از آیات و روایات و شواهد موجود به این حقیقت اعتراف کرده اند؛ از این رو فاطمه (س) به اعتبار این که بخش وجود رسول الله و روح آن حضرت(ص) می باشد، «معصومه»(س)[12] و برتر امت است. تمامی علمای اسلامی به حقیقت عصمت وجود رسول الله (ص) رسیده اند، حتی اگر نصی نباشد فاطمه(س) افضل است و برتری حضرت فاطمه (س) بر عالَم، امر عقلی است.

اما در تصریح افضلیت حضرت فاطمه (س) از طریق اجماع، ملاعلی القاری (القاری، 1422، 10: 403) می گوید: «وقال الحافظ ابن حجر: فاطمة أفضل من خدیجة وعائشة بالإجماع، ثم خدیجة ثم عائشة»؛ حافظ ابن حجر گفت: اجماع قائم است که فاطمه (س) بر ام المؤمنین خدیجه و ام المؤمنین عائشه برتری دارد.

ب) حکم قیاس

قاعده علمی قیاس نیز بر افضلیت حضرت فاطمه(س) حکم می کند. برخی از علمای اهل تسنن، همانند احمد بن حنبل به این قانون تصریح کرده و چنین می گوید: صحیح نیست که اهل بیت در فضایل نسبی و حسبی و کمالات انسانی و محامد اخلاقی، با دیگران مقایسه شوند. اهل بیت در جایگاه فوق طبقات و دسته بندی های اجتماعی قرار دارند؛ لذا با دیگران مقایسه نمی شوند.

ابن جوزی (ابن جوزی، 1390، 1: 453) می گوید: «حدیث أم سلمة أن النبی صلی الله علیه وسلم جلل علی الحسن والحسین وعلیا وفاطمة کساء ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بیتی وخاصتی أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا. فقالت أم سلمة: وأنا معهم؟ قال: إنک إلی خیر. وکان أحمد بن حنبل إذا سئل عن علی [وأهل بیته] قال: أهل بیت لا یقاس بهم أحد.»؛ در حدیث ام سلمه آمده است که رسول الله (ص) حسن و حسین و علی و فاطمه(س) را در پوشش کساء تکریم کرد فرمود: بار خدایا! آنها اهل بیت من و منسوب من اند، از آنها رجس و پلیدی را دور فرما آنها را به نحو خاص مطهر گردان! ام المؤمنین ام سلمه گفت: من هم با آنها هستم؟ فرمود: تو بر خیر هستی. از احمد بن حنبل درباره علی و اهل بیتش پرسیدند؛ وی گفت: اهل بیت با هیچ کسی قیاس نمی شوند.

محمد مالقی الأندلسی (مالقی الأندلسی، 1405،1: 176) در شأن صدور سخن احمد می گوید: «عن عبد الله قال: حدث أبی بحدیث سفینة فقلت: یا أبت! ما تقول فی التفضیل؟ قال فی الخلافة أبو بکر و عمر و عثمان؟ فقلت: و علی بن أبی طالب؟ قال: یا بنی! علی بن أبی طالب من أهل بیت لا یقاس بهم أحد.»؛ از عبدالله بن احمد بن حنبل روایت می کند که گفت: پدرم حدیث سفینه را خواند [حدیثی مزعومی که می گوید خلافت سی سال است] به پدرم گفتم: درباره تفضیل چه می گوئی؟ پدرم گفت: در خلافت خلیفه اول ابوبکر، عمر و عثمان؟ پس گفتم: و در خلافت علی؟ گفت: فرزندم! علی بن ابی طالب از اهل بیت است کسی با آنها قیاس نمی شوند. در این بیان، مسئله تقدم اهل بیت (ع) بر عموم امت بسی روشن است.

در همین باره صالحی شامی نیز می گوید: «قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: النجوم أمان لاهل السماء، فإذا ذهبت النجوم، ذهب أهل السماء، وأهل بیتی أمان لاهل الأرض فإذا ذهب أهل بیتی ذهب أهل الأرض الرابع فی أنهم لا یقاس بهم أحد. روی الدیلمی وعمر الملا عن أنس قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: نحن أهل البیت لا یقاس بنا أحد.»؛ (صالحی الشامی، 1414، 11: 7) رسول الله (ص) فرمود: نجوم، سپر آسمان ها یند، هرگاه ستارگان از بین روند، اهل آسمان نیز از بین خواهند رفت، اما اهل بیت من امان اهل زمین اند، هرگاه اهل بیت من ستم بینند، اهل زمین نابود خواهند شد. خصوصیت چهارم اهل بیت این است که آنها با هیچ کسی مقایسه نمی شوند. دیلمی وعمر الملا از انس روایت کرده اند که رسول الله (ص) فرمود: هیچ کسی با ما اهل بیت قیاس نخواهد شد.

پس با توجه به روایاتی که می گوید قیاس اهل بیت با دیگران جایز نیست چون هم سان یکدیگر نیستند، روشن می گردد که حضرت فاطمه (س) در برتری با دیگران قابل قیاس نیست، حتی بحث افضلیت نیز صحیح نخواهد بود؛ زیرا مقام محبت، اجابت و طهارت قرآنی فاطمه (س) اقتضا می کند که او با زنان و بانوان هاشمی یا آل انبیاء سنجیده شوند که بین آنها همسانی خانوادگی وجود دارد در فرض این مقامات بحث برتری قابل مباحثه است اما کسی که به بیت نبوت هرگز ربط نسبی ندارد و در کمال حسبی نیز به همان نسبت دور است چگونه می تواند طرف قیاس قرار گیرد این مانند این است که مردم را با جزء رسول الله (ص) مقایسه کنیم. آیا چنین مقایسه صحیح است؟ واقعیت درباره فاطمه (س) چنین است از این رو احمد بن حنبل گفت: مردم با فاطمه (س) قیاس نمی شوند و گفته او چنین معنا می دهد که فاطمه از اهل بیت مطهر قرآنی است.

نتیجه:

بدین ترتیب از مباحث پیشین روشن شد که حضرت فاطمه (س) بضعه ی رسول الله (ص) است و چون وجود رسول الله (ص) بر همه برتری دارد، با ملاک نسبی و حسبی نیز چنین نتیجه بدست آمد که حضرت فاطمه (ص) از همه زنان عالم افضل است، هیچ کسی با آن حضرت در افضلیت برابری ندارد.

و نیز روشن شد که فضائل حضرت منصوص است و آیات تطهیر و مباهله و اجر و سوره کوثر و حدیث بضعه، ام ابیها، سیادت عترت، شمولیت ثقلین، وصف اعلمیت، کمال خیریت، ویژگی صدیقه بودن، رتبه محبوبیت، مقام شفاعت و دیگر احادیت دلالت تام بر افضلیت حضرت می کند، حتی از نظر عقلی کسی با او قیاس نمی شود؛ زیرا وی بخشی از وجود پیامبر (ص) است. همچنین شمولیت اهل بیت بر فاطمه (س) به تنهائی افضلیت آن حضرت (س) را اثبات می کند.

افضلیت حضرت فاطمه علیها السلام با محوریت فضیلت نسبی

فهرست منابع:

1. القرآن الکریم.

2. الطبقات الکبری، محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری(م230)، دار صادر، بیروت.

3. الأحکام الشرعیة الکبری، أبو محمد عبد الحق الإشبیلی(م581ه)، تحقیق: أبو عبد الله حسین بن عکاشة، مکتبة الرشد، السعودیة، الریاض، 1422 ه 2001م، الأولی.

4. أحکام القرآن، أحمد بن علی الرازی الجصاص أبو بکر(م370)، تحقیق: محمد الصادق قمحاوی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1405.

5. أخبار أصبهان، أبو نعیم أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسی بن مهران الأصبهانی (م430ه)، المحقق: سید کسروی حسن، دار الکتب العلمیة، بیروت،1410 ه1990م، الأولی.

6. الأربعین فی مناقب أمهات المؤمنین رحمة الله علیهن أجمعین، أبو منصور عبد الرحمن بن محمد بن هبة الله بن عساکر(م620)، تحقیق: محمد مطیع الحافظ، غزوة بدیر، دار الفکر، دمشق 1406، الأولی.

7. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (م463)، تحقیق: علی محمد البجاوی، دار الجیل، بیروت،1412، الأولی.

8. أسد الغابة فی معرفة الصحابة، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد الجزری(م630ه)، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، دار إحیاء التراث العربی بیروت، 1417ه 1996م، الأولی.

9. أسنی المطالب فی شرح روض الطالب، زکریا الأنصاری(م926)، تحقیق: د. محمد محمد تامر، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1422- 2000، الأولی.

10. الإصابة فی تمییز الصحابة، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی(م852)، تحقیق: علی محمد البجاوی، دار الجیل، بیروت، 1412-1992، الأولی.

11. الأغانی، أبو الفرج الأصبهانی(م356ه)، تحقیق: علی مهنا وسمیر جابر، دار الفکر للطباعة والنشر، لبنان.

12. الأمالی کتاب الأمالی وهی المعروفة بالأمالی الخمیسیة، المرشد بالله یحیی بن الحسین بن إسماعیل الحسنی الشجری الجرجانی(م499ه)، تحقیق: محمد حسن اسماعیل، دار الکتب العلمیة، بیروت، لبنان، 1422ه 2001م، الأولی.

13. إمتاع الأسماع، المقریزی(م845)، تحقیق وتعلیق: محمد عبد الحمید النمیسی، 1420- 1999، منشورات محمد علی بیضون، دار الکتب العلمیة، بیروت، لبنان، الأولی.

14. الآحاد والمثانی، أحمد بن عمرو بن الضحاک أبو بکر الشیبانی(م287)، تحقیق: د. باسم فیصل أحمد الجوابرة، دار الرایة الریاض، 1411- 1991، الأولی.

15. البحر المدید، تفسیر ابن عجیبة ابن عجیبة، مصدر الکتاب: موقع التفاسیر [الکتاب مرقم آلیا غیر موافق للمطبوع] http://www.altafsir.com

16. البدایة والنهایة، ابن کثیر(م774)، تحقیق: علی شیری، 1408- 1988م، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، الأولی.

17. بدائع الفوائد، محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی أبو عبد الله(م751)، تحقیق: هشام عبد العزیز عطا- عادل عبد الحمید العدوی- أشرف أحمد الج، مکتبة نزار مصطفی الباز- مکة المکرمة، 1416 - 1996، الأولی.

18. تاریخ الطبری، لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری(م310)، دار الکتب العلمیة، بیروت.

19. تاریخ بغداد، أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی(م463)، دار الکتب العلمیة، بیروت.

20. تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی(م571)، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، دار الفکر، بیروت، 1995.

21. التبصرة، أبی الفرج عبد الرحمن بن الجوزی(م597ه)، تحقیق: د.مصطفی عبد الواحد، دار الکتاب المصری دار الکتاب اللبنانی - مصر - لبنان، 1390ه1970م، الأولی.

22. التعدیل والتجریح , لمن خرج له البخاری فی الجامع الصحیح ، سلیمان بن خلف بن سعد أبو الولید الباجی(م474)، تحقیق: د. أبو لبابة حسین دار اللواء الریاض، 1406- 1986، الأولی.

23. تفسیر ابن أبی حاتم تفسیر القرآن، عبد الرحمن بن محمد بن إدریس الرازی(م327)، تحقیق: أسعد محمد الطیب المکتبة العصریة، صیدا.

24. تفسیر أبی السعود إرشاد العقل السلیم إلی مزایا القرآن الکریم، أبی السعود محمد بن محمد العمادی(م951ه)، دار إحیاء التراث العربی، بیروت.

25. تفسیر البحر المحیط، محمد بن یوسف الشهیر بأبی حیان الأندلسی (م745 ه)، تحقیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود الشیخ علی محمد معوض، شارک فی التحقیق د.زکریا عبد المجید النوقی، د.أحمد النجولی الجمل دار الکتب العلمیة، بیروت، 1422ه2001 م، الأولی.

26. تفسیر البیضاوی، البیضاوی، دار الفکر، بیروت.

27. تفسیر الجلالین، جلال الدین محمد بن أحمد المحلی محمد بن أحمد المحلی، السیوطی، دار الحدیث، القاهرة، الأولی.

28. تفسیر السمرقندی المسمی بحر العلوم، نصر بن محمد بن أحمد أبو اللیث السمرقندی، تحقیق: د.محمود مطرجی، دار الفکر، بیروت.

29. تفسیر الصنعانی، عبد الرزاق بن همام الصنعانی، تحقیق: د. مصطفی مسلم محمد مکتبة الرشد، الریاض، 1410، الأولی،.

30. تفسیر الطبری جامع البیان عن تأویل آی القرآن، محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر(م310)، دار الفکر، بیروت، 1405.

31. تفسیر القرطبی الجامع لأحکام القرآن، أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی (م671، دار الشعب، القاهرة.

32. تفسیر النسفی، النسفی، بی جا، بی تا.

33. تفسیر الواحدی الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، علی بن أحمد الواحدی أبو الحسن، تحقیق: صفوان عدنان داوودی دار القلم، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، 1415، الأولی.

34. تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان، نظام الدین الحسن بن محمد بن حسین القمی النیسابوری(م728 ه)، تحقیق: الشیخ زکریا عمیران دار الکتب العلمیة، بیروت، 1416ه 1996 م، الأولی.

35. تنزیه الشریعة المرفوعة عن الأخبار الشنیعة الموضوعة، علی بن محمد بن علی بن عراق الکنانی أبو الحسن (م963 ه)، تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف , عبد الله محمد الصدیق الغماری دار الکتب العلمیة، بیروت، 1399ه، الأولی.

36. توضیحات، علی بن محمد بن أحمد المالکی المکی المعروف بابن الصباغ، مرکز الطباعة والنشر فی دار الحدیث، قم، شارع معلم، قرب ساحة الشهداء، الرقم 125 الهاتف: 02517740545- 02517740523 ص. ب: 4468/3718، البرید الالکترونی: hadith@hadith.net

37. تهذیب الکمال، یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی(م742)، تحقیق: د. بشار عواد معروف مؤسسة الرسالة، بیروت، 1400 - 1980، الأولی.

38. الثقات، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی(م354)، تحقیق: السید شرف الدین أحمد دار الفکر، 1395- 1975، الأولی.

39. جامع الاحادیث(الجامع الصغیر و زوائده والجامع الکبیر)، الحافظ جلال الدین عبد الرحمن السیوطی(م911ه)، ضبط نصوصه وخرج أحادیثه: فریق من الباحثین بإشراف د. علی جمعة (مفتی الدیار المصریة)، طبع علی نفقة: د حسن عباس زکی.

40. جمهرة اللغة، أبو بکر محمد بن الحسن بن درید الأزدی(م321ه)، تحقیق: رمزی منیر بعلبکی، دار العلم للملایین، بیروت، 1987م، الأولی.

41. حاشیة رد المختار علی الدر المختار شرح تنویر الأبصار فقه أبو حنیفة، ابن عابدین(م1252)، دار الفکر للطباعة والنشر، بیروت، 1421ه 2000م.

42. حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، أبو نعیم أحمد بن عبد الله الأصبهانی(م430)، دار الکتاب العربی، بیروت، 1405، الرابعة.

43. خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب، أحمد بن شعیب النسائی أبو عبد الرحمن(م303)، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، مکتبة المعلا، الکویت، 1406، الأولی.

44. الدر المختار(م1088، دار الفکر، بیروت، 1386، الثانیة.

45. الدر المنثور، عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی(م911)، دار الفکر، بیروت، 1993.

46. ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، محب الدین أحمد بن عبد الله الطبری(م694ه)، دار الکتب المصریة، مصر.

47. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، (»1270ه)، دار إحیاء التراث العربی، بیروت.

48. الروض الأنف فی تفسیر السیرة النبویة لابن هشام، عبد الرحمن بن عبد الله ابن أحمد بن أبی الحسن الخثعمی السهیلی(م581)، تحقیق: طه عبد الرؤوف سعد، 1409- 1989م، دار الفکر، بیروت.

49. زاد المسیر فی علم التفسیر، عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی، المکتب الإسلامی، بیروت، 1404، الثالثة.

50. سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، محمد بن یوسف الصالحی الشامی(م942ه)، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض دار الکتب العلمیة، بیروت، 1414ه، الأولی.

51. سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی العاصمی المکی(م1111ه)، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1419ه 1998م.

52. سنن أبی داود، سلیمان بن الأشعث أبو داود السجستانی الأزدی(م275)، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، دار الفکر.

53. السنن الکبری، أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن النسائی(م303)، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411- 1991، الأولی.

54. سیدة نساء أهل الجنة فاطمة الزهراء أو اتحاف السائل بما لفاطمة من المناقب، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین المناوی (م1031 ه)، تحقیق: علی أحمد عبد العال الطهطاوی دار الکتب العلمیة، بیروت،1423ه 2002م، الأولی.

55. سیر أعلام النبلاء، محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله (م748)، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی مؤسسة الرسالة، بیروت، 1413، التاسعة.

56. السیرة النبویة لابن کثیر، أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی الدمشقی(م774ه)، دار المعرفة، 1396 ه‍ 1971م.

57. شرح الزرقانی علی موطأ الإمام مالک، محمد بن عبد الباقی بن یوسف الزرقانی الوفاة: 1122، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411، الأولی.

58. شرح السنة، الحسین بن مسعود البغوی(م516ه)، تحقیق: شعیب الأرناؤوط- محمد زهیر الشاویش المکتب الإسلامی، دمشق بیروت، 1403ه 1983م، الثانیة.

59. شرح مشکل الآثار، أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة الطحاوی (م321 ه)، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1408ه 1987 م، الأولی.

60. الشریعة، أبی بکر محمد بن الحسین الآجری(م360ه)، تحقیق: الدکتور عبد الله بن عمر بن سلیمان الدمیجی دار الوطن، الریاض، السعودیة،1420ه 1999م، الثانیة.

61. صحیح البخاری الجامع الصحیح المختصر، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی(م256)، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا دار ابن کثیر، الیمامة، بیروت، 1407- 1987، الثالثة.

62. صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری (م261)، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی دار إحیاء التراث العربی، بیروت.

63. الصواعق المحرقة، أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی(م973ه)، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط مؤسسة الرسالة، لبنان، 1417ه 1997م، الأولی.

64. طبائع النساء وما جاء فیها من عجائب وأخبار وأسرار، أحمد بن محمد بن عبد ربه الأندلسی (م338)، مکتبة القرآن، القاهرة.

65. غایة السول فی خصائص الرسول صلی الله علیه وسلم، أبو حفص عمر بن علی الأنصاری الشهیر بابن الملقن(م804)، تحقیق: عبد الله بحر الدین عبد الله دار البشائر الإسلامیة، بیروت، 1414ه 1993م.

66. غذاء الألباب شرح منظومة الأداب، محمد بن أحمد بن سالم السفارینی الحنبلی(م1188ه)، تحقیق: محمد عبد العزیز الخالدی دار الکتب العلمیة، بیروت، 1423 ه 2002م، الثانیة.

67. فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، محمد بن علی بن محمد الشوکانی(م1250، دار الفکر، بیروت.

68. فتوح الشام، أبو عبد الله بن عمر الواقدی(م207)، دار الجیل، بیروت.

69. الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، علی بن محمد أحمد المالکی، ابن الصباغ، (م855)، تحقیق: سامی الغریری،1422، دار الحدیث للطباعة والنشر، الأولی.

70. فضائل الصحابة، أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی(م241)، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس مؤسسة الرسالة، بیروت، 1403 - 1983، الأولی.

71. فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، عبد الرؤوف المناوی (م1031ه)، المکتبة التجاریة الکبری، مصر، 1356ه، الأولی.

72. التسهیل لعلوم التنزیل، محمد بن أحمد بن محمد الغرناطی الکلبی، دار الکتاب العربی، لبنان، 1403ه 1983م، الرابعة.

73. الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، تحقیق: عبد الرزاق المهدی دار إحیاء التراث العربی، بیروت.

74. کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی(م975ه)، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی دار الکتب العلمیة، بیروت، 1419ه 1998 م، الأولی.

75. التاریخ الکبیر، محمد بن إسماعیل بن إبراهیم أبو عبدالله البخاری الجعفی(م256)، تحقیق: السید هاشم الندوی، دار الفکر.

76. مجمع الأنهر فی شرح ملتقی الأبحر،عبد الرحمن بن محمد بن سلیمان الکلیبولی المدعو بشیخی زاده (م1078 ه)، تحقیق: خرج آیاته وأحادیثه خلیل عمران المنصور دار الکتب العلمیة، بیروت، 1419ه 1998م، الأولی.

77. مجمع الزوائد، الهیثمی(م807)، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1408 - 1988 م.

78. مختصر تاریخ دمشق، محمد بن مکرم بن منظور الأفریقی المصری(م711ه)، تحقیق: روحیة النحاس، ریاض عبد الحمید مراد، محمد مطیع، دار الفکر للطباعة والتوزیع والنشر، دمشق، 1402ه 1984م، الأولی.

79. مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، علی بن سلطان محمد القاری(م1014ه)، تحقیق: جمال عیتانی دار الکتب العلمیة، بیروت،1422ه 2001م، الأولی.

80. المستدرک علی الصحیحین، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری(م405ه)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411ه 1990م، الأولی.

81. مسند أبی یعلی، أحمد بن علی بن المثنی أبو یعلی الموصلی التمیمی(م307)، تحقیق: حسین سلیم أسد دار المأمون للتراث، دمشق، 1404- 1984، الأولی.

82. مسند الإمام أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی(م241)، مؤسسة قرطبة، مصر.

83. المصنف، أبو بکر عبد الرزاق بن همام الصنعانی(م211)، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی المکتب الإسلامی، بیروت، 1403، الثانیة.

84. مصنف ابن أبی شیبة الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، أبو بکر عبد الله بن محمد بن أبی شیبة الکوفی(م235)، تحقیق: کمال یوسف الحوت مکتبة الرشد، الریاض، 1409، الأولی.

85. المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، أحمد بن علی بن حجر العسقلانی(م852)، سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری دار العاصمة، دار الغیث، السعودیة، 1419ه، الأولی.

86. المطرب من أشعار أهل المغرب، أبو الخطاب عمر بن حسن الأندلسی الشهیر بابن دحیة الکلبی (م633ه)، تحقیق: الأستاذ إبراهیم الأبیاری، الدکتور حامد عبد المجید، الدکتور أحمد أحمد بدوی، دار العلم للجمیع للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت،1374 ه 1955م.

87. معجم ابن الأعرابی، أبو سعید أحمد بن محمد بن زیاد بن بشر بن درهم البصری الصوفی (م340ه)،تحقیق وتخریج: عبد المحسن بن إبراهیم بن أحمد الحسینی، دار ابن الجوزی، المملکة العربیة السعودیة، 1418 ه 1997 م، الأولی.

88. المعجم الأوسط، أبو القاسم سلیمان بن أحمد الطبرانی(م360)، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی دار الحرمین، القاهرة، 1415.

89. معجم الشیوخ، محمد بن أحمد بن جمیع الصیداوی أبو الحسین(م402)، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری مؤسسة الرسالة، دار الإیمان، بیروت، طرابلس، 1405، الأولی.

90. معجم الصحابة، عبد الباقی بن قانع أبو الحسین(م351)، تحقیق: صلاح بن سالم المصراتی مکتبة الغرباء الأثریة، المدینة المنورة، 1418، الأولی.

91. المعجم الکبیر، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی(م360)، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی مکتبة الزهراء، الموصل، 1404- 1983، الثانیة.

92. معجم جامع الأصول فی أحادیث الرسول، المبارک بن محمد ابن الأثیر الجزری(م544)، مکتبة دارالبیان.

93. معرفة الصحابة، لأبی نعیم الأصبهانی(م430)، تحقیق: عادل بن یوسف العزاز، دار الوطن للنشر، الریاض، 1419ه 1998م، الأولی.

94. المعین فی طبقات المحدثین، محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله(م748)، تحقیق: د. همام عبد الرحیم سعید دار الفرقان، عمان، الأردن، 1404، الأولی.

95. مغازی، أبو عبد الله محمد بن عمر بن واقد الواقدی(م207ه)، تحقیق: محمد عبد القادر أحمد عطا دار الکتب العلمیة، بیروت،1424ه2004 م.

96. مقاتل الطالبیین، أبو الفرج الاصفهانی، علی بن الحسین (م356ه)، تحقیق: کاظم المظفر، منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها، النجف الأشرف،1385- 1965م، الثانیة.

97. مقتل الشهید عثمان، التمهید والبیان فی مقتل الشهید عثمان، محمد بن یحیی بن أبی بکر المالقی الأندلسی (م741)، تحقیق: د. محمود یوسف زاید دار الثقافة، الدوحة، قطر، 1405، الأولی.

98. المنتخب من ذیل المذیل، محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، أبو جعفر الطبری(م310ه)، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، لبنان.

99. منهاج السنة النبویة، أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، مؤسسة قرطبة، 1406، تحقیق: د. محمد رشاد سالم الأولی.

100. الموضوعات، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد القرشی(م597 ه)، تحقیق: توفیق حمدان دار الکتب العلمیة، بیروت، 1415 ه 1995 م، الأولی.

پی نوشت ها

[1] ابن ابی حاتم می نویسد: «حدثنا علی بن الحسین، ثنا الهیثم بن الیمان، ثنا الحکم، عن السدی واصطفاک علی نساء العالمین قال: علی نساء ذلک الزمان الذی هم فیه»، تفسیر ابن أبی حاتم، ج2، ص647، ش3491.

[2] خداوند متعال حضرت مریم را از عذر زنانگی پاک کرد. رسول الله (ص) فرمود: فاطمه (ص) نیز طاهره است. احادیث فراوانی در این باره آمده است: الف) جصاص در آیه تطهیر می گوید: «إن المراد وطهرک من سائر الأجناس من الحیض والنفاس وغیرهما؛ مراد از و یطهرکم از سایر نجاساتی چون حیض ونفاس و غیر این دو است»، أحکام القرآن، للجصاص، ج2، ص293. وی هم چنین می گوید: »یحتمل التطهیر من الذنوب ویحتمل التطهیر من الأحداث والجنابة والنجاسة.»، همان، ج4، ص33.ب) ابن عراق کنانی روایت می کند که رسول الله فرمود: «أما علمت أن ابنتی طاهرة مطهرة فلا یری لها دم فی طمث ولا ولادة أورده.»، تنزیه الشریعة، ج1، ص413. ج) ابن حجر هیتمی مکی می نویسد: »وأخرج النسائی إن ابنتی فاطمة حوراء آدمیة لم تحض ولم تطمث.»؛ الصواعق المحرقة، ج2، ص465.

[3] «قال ابن ابی حاتم رازی: حدثنا علی بن الحسین، ثنا الهیثم بن الیمان، ثنا الحکم، عن السدی واصطفاک علی نساء العالمین قال: علی نساء ذلک الزمان الذی هم فیه» تفسیر ابن أبی حاتم، ج2، ص647، ش3491.

[4]  «قال بعضهم: لا أعدل ببضعة رسول الله صلی الله علیه وسلم أحدا»، سیدة نساء أهل الجنة، ج1، ص50.

[5] همچنین، ر، ک: المعجم الکبیر، ج3، ص126، ش2882؛ معرفة الصحابة؛ ج2، ص671، ش1801؛ الأمالی، ج1، ص217؛ مجمع الزوائد، ج10، ص360، باب ما جاء فی حوض النبی صلی الله علیه وسلم؛ جامع الأحادیث، ج1، ص485، ش3380 /30 و ج5، ص346، ش15215/30 و ج10، ص74، ش418 /29443 /30 و ج19، ص57، ش13516/30؛ الدرالمنثور، ج8، ص648؛ کنز العمال، ج14، ص182، ش39159 و ص185، ش39182 و ص272، ش39765.

[6] همچنین ر.ک: ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ج1، ص41؛ سیر أعلام النبلاء، ج2، ص127؛ طبائع النساء، ج1، ص197.

[7] همچنین ر.ک: غایة السول فی خصائص الرسول، ج1، ص233.

[8] همچنین، ر.ک: شرح الزرقانی، ج1، ص349؛ مجمع الزوائد، ج9، ص121؛ سیر أعلام النبلاء، ج2، ص134؛ المعجم، الکبیر، ج22، ص200، ش525؛ الکنی، ج1، ص25، ش205.

[9] همچنین، ر.ک: السیرة النبویة، ابن کثیر، ج4، ص634؛ تاریخ مدینة دمشق، ج4، ص290.

[10] همچنین، ر.ک: حلیة الأولیاء، ج2، ص42؛ المطالب العالیة، ج16، ص177، ش3957.

[11] همچنین، ر.ک: فتح القدیر، ج1، ص340؛ روح المعانی، ج3، ص155؛ تاریخ مدینة دمشق، ج70، ص108؛ الدر المنثور، ج2، ص194.

[12] أبو سعید بن درهم البصری روایت می کند: «اخبر نا داود ، نا بکار بن أحمد، نا إسحاق یعنی ابن یزید، عن عمرو بن المقدام، عن العلاء بن صالح، عن طارق بن شهاب قال: سمعت علیا یقول: المعصوم منا أهل البیت خمسة: رسول الله صلی الله علیه وسلم، وفاطمة، وحسن وحسین علیهما السلام»، معجم ابن الأعرابی، ج4، ص133.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان