ماهان شبکه ایرانیان

بررسی رفتار رأی دهندگی ایرانیان در انتخابات مجلس شورای اسلامی

کلمه انتخابات در زبان فارسی از ریشه عربی فعل «نخب» به معنای برگزیدن، جداکردن، اختیارکردن و دستچین کردن گرفته شده و معادل انگلیسی آن Election است

بررسی رفتار رأی دهندگی ایرانیان در انتخابات مجلس شورای اسلامی

مقدمه

کلمه انتخابات در زبان فارسی از ریشه عربی فعل «نخب» به معنای برگزیدن، جداکردن، اختیارکردن و دستچین کردن گرفته شده و معادل انگلیسی آن Election است. از نظر علم معناشناسی، این اصطلاح تغییر و تحولات معنایی وسیعی یافته، ولی در کاربرد رایج و عام، به معنای روش یا شیوه ای است برای برگزیدن تعداد معینی از افراد از میان شمار کثیری از کسانی که برای تصدی یک منصب یا مقام خود را نامزد کرده اند. انتخابات طی دو سده اخیر در سراسر جهان به صورت تنها شیوه مقبول و مطلوب انتخاب رهبران سیاسی و زمام داران درآمده است. آنچه در امر انتخابات اصل تعیین کننده و محوری به شمار میرود، واحد موسوم به انتخاب کنندگان یا رأیدهندگان[1] است. در هر جامعه سیاسی که در آن نظام های انتخاباتی حضور دارند، این انتخاب کنندگان و رأیدهندگان هستند که با آراء و گزینش خود کسانی را که واجد صلاحیت و شایستگی لازم برای احراز یک منصب میدانند، از میان شمار عظیمی از کسانی که خود را واجد صلاحیت دانسته و نامزد احراز آن پست کرده اند، دست چین کرده و آنان را به آن منصب میگمارند. رکن اصلی فرایند انتخابات، اقتدار و مشروعیتی است که از سوی رأیدهندگان به انتخاب شوندگان اعطا میشود. «انتخاب سلسله اقدامات و عملیات منسجم و پیوسته ای است که در محدوده جغرافیایی مشخص و در زمانی محدود و معین صورت میگیرد و منجر به برگزیده شدن فرد یا افراد و یا موضوع و افراد خاصی از سوی اکثریت مردم میشود. اجرا و انجام این سلسله اقدامات و عملیات که منجر به این نتیجه گردد، اصطلاحا برگزاری انتخابات نامیده میشود» (حقیقی، ١٣٧٧: ٣).

به طور کلی، انتخابات نوعی کنش اجتماعی است که همواره به تعریف و تعیین میزان مشارکت سیاسی در عرصه نظام اجتماعی میپردازد. رفتارشناسی انتخابات از یک سو ضمن حفظ حق انتخاب برای شهروندان به بیان خصوصیات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رأیدهندگان و نیز رأی خواهان میپردازد و به این ترتیب، یکی از اصلیترین طرق تبلور افکار عمومی است.

انتخاب تبلور حق رأی آحاد مردم در جامعه سیاسی است. از این رو، برای بررسی نحوه نگرش هر حکومت به این حق، مییابد تجلی آن را در انتخاب مسئولان و تصمیم گیری سیاسی آن حکومت مورد بررسی و دقت نظر قرار داد. از این رو، مردم سالاری به عنوان مشروع ترین و مشهورترین نوع حکم رانی در دنیا قلمداد میشود. بارزترین ویژگی این نوع حکومت، تمکین حکومت به خواسته اکثریت مردم است که یکی از ابزارهای نیل به این مقصود، برگزاری انتخابات میباشد. به عبارت دیگر، حکومت ها برای بقای خود به مؤلفه های متعددی نیاز دارند.

روش های سخت افزارانه و نرم افزارانه به تداوم، مشروعیت و کارآمدی نظام های سیاسی کمک زیادی میکند. یکی از مفاهیمی که جنبه حیاتی و نرم افزارانه برای حکومت های جهان امروز دارد، مفهوم مشارکت سیاسی در قالب برگزاری انواع انتخابات است.

در دموکراسی واقعی، رأی، بهترین وسیله شهروند است تا افکار و عقاید خود را نشان دهد و نقش آفرینی خود را در امور عمومی اعمال نماید و با گزینش دقیق فرمان روایان، احترام به آزادی هایش را تضمین نماید. افزایش مشارکت مردم در حوزه سیاست، یکی از ابعاد برابرخواهی سیاسی است. امروزه افزایش وسایل ارتباط جمعی منجر به افزایش آگاهی سیاسی شده و شهروندان خواهان فرصت برابر برای شرکت در انتخاب و اعمال نظر هستند. بنابراین، مشارکت سیاسی به منزله رفتار داوطلبانه شهروندان که از طریق آن به طور مستقیم و غیرمستقیم بر سیاست های عمومی جامعه اثر بگذارند، تلقی میشود. در این میان، رفتار انتخاباتی نازل ترین سطح مشارکت سیاسی شهروندان است. البته، در میان اشکال و انواع رفتار مشارکتی، رفتار انتخاباتی نوعی رفتار مشارکتی ارادی و خودانگیخته است که باید از ویژگی «آگاهانه بودن» نیز برخوردار باشد.

در مشارکت سیاسی، مسئله این است که چه عوامل روان شناختی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مردم را به شرکت در انتخابات برمیانگیزاند، اما در بحث رفتارشناسی رأیدهندگان، اهمیت اساسی و پرسش اصلی این است که چه عاملی باعث میشود رأیدهندگان به این تصمیم برسند که به حزب یا شخصی خاصی رأی دهند (١٩٩٧ ,Dummelt).

یکی از مشخصات انتخابات، خصلت گزینشی آن است؛ یعنی هم نامزدی در چارچوب قانون آزاد است و هم رأی دهنده میتواند از میان نامزدهای مختلف اعلام شده، آزادانه کسانی را که بیشتر با سلیقه او تطبیق دارند، برگزیند. این گونه انتخابات را تنها با این شرایط واقعی و آزاد تلقی میکنند.

در کشورهای اقتدارگرا نوع دیگری از انتخابات رواج دارد که فاقد خصلت های مذکور است و در ممالک کمونیستی یا برخی از کشورهای جهان سوم، تنها یک حزب قانونی وجود دارد و فعالیت سایر احزاب و گرایش های سیاسی ممنوع است و چون حزب موجود در عین حال برنامه امور را نیز به دست دارد، در هنگام انتخابات فهرست نامزدها را تعیین میکند و به اطلاع رأی دهندگان میرساند که آن ها باید لزوما به همین نامزدها رأی دهند؛ یعنی انتخاب بیشتر جنبه تأییدی و خصیصه «پله بیستی»[2] دارد تا گزینش از میان نامزدهای گوناگون. البته، در برخی کشورها مانند انگلیس، خصلت معاوضه و مبارزه و لزوم آن هنگام رقابت های انتخاباتی از چنان اهمیتی برخوردار است که بدون آن عملیات انتخاباتی امری بیفایده و بدون عمل منطقی تلقی شده است (قاضی، ١٣٨٤: ٦٨٤-٦٨٢).

در جامعه ایران که بر اساس مردم سالاری دینی اداره میشود، شاهد برگزاری انواع انتخابات از جمله انتخابات مجلس شورای اسلامی هستیم. بر این اساس، نوشتار حاضر درصدد است از منظر نظریه ها و دیدگاه های جامعه شناختی و همچنین بر پایه برخی داده های میدانی و نتایج پیمایش های اجتماعی، به بررسی رفتار انتخاباتی و رأیدهندگی جامعه ایرانی در انتخابات مجلس شورای اسلامی بپردازد. نتایج این بررسی نشان می دهد در انتخابات مجلس شورای اسلامی، نقش احزاب و گروه های سیاسی در مقایسه با انتخابات ریاست جمهوری (خصوصا در شهرهای کوچک و روستاها) کم رنگ بوده و جنس مطالبات تا حدودی متفاوت و حالت عینی تر داشته و نقش متغیرهای اقتصادی (مطالبه و نیاز مادی)، اجتماعی (نیازهای فرامادی) و فرهنگی (قومیت و مذهب) برحسب ارتباط نزدیک و رودررو با کاندیداها پررنگ تر خواهد بود. به عبارتی، هیچ جریان سیاسی نمیتواند بدون پشتوانه لازم تجربی و کارکردی و صرفا با طرح یکسری شعارهای انتزاعی به سبد آراء خود امیدوار باشد، بلکه باید پاسخ گوی نیازها، انتظارات و مشکلات مردم در سطح مناطق بوده و با ارائه راه حل، در جهت رفع آنان به ایفای نقش بپردازند.

الف. درآمدی بر الگوهای رفتار انتخاباتی

برای درک بهتر رفتار انتخاباتی ابتدا باید نظریات موجود در این باره را مرور نمائیم. بنابراین، در ادامه به سه الگوی جامعه شناسی سیاسی، اقتصاد سیاسی و روان شناسی سیاسی میپردازیم.

١. الگوی جامعه شناسی سیاسی

تالکوت پارسونز، بنیان گذار اصلی دیدگاه کارکردگرایی است، در این ارتباط، یکی از نظریات معروف تالکوت پارسونز نظریه «تئوری ارادی رفتار» است. عنصر مورد نظر این تئوری کنش اجتماعی است. فرد در این نظریه به مثابه کنشگر اجتماعی و ١. به عنوان عضوی از «نظام اجتماعی» و ٢. در کنش و فعالیت است (توسلی، ١٣٨٣: ٢٤٠). از دیدگاه پارسونز کنش ها به وسیله ارزش ها و هنجارهای اجتماعی تشکیل میگردد، در نظریه رفتار وی، اصطلاحات مختلفی مانند کنش، موقعیت، محیط، هنجارهای اجتماعی، تمایز اختیار فرد و جریان اجتماعیشدن وجود دارد (توسلی، ١٣٨٣: ٢٤١). همچنین، کنش دربرگیرنده رفتارهای فردی و جمعی بوده و به صورت خودآگاه و ناخودآگاه وجود دارد و علاوه بر رفتارهای بیرونی افراد، در نگرش ها، احساسات روحی و روانی آن ها نیز منعکس میشود. تحلیل کنش پارسونز در چهار زمینه صورت میگیرد:

١. زمینه زیستی که به ارگانیسم نیازها و خواسته های انسان توجه دارد.

٢. زمینه روانی که عنصر مورد نظر در آن، شخصیت فرد است.

٣. زمینه اجتماعی که به کنش بین بازیگران معطوف میشود.

٤. زمینه فرهنگی که به بررسی هنجارها، مدل ها و ارزش ها میپردازد (روشه، ١٣٧٥: ١٦٢).

البته، به طور خلاصه باید خاطرنشان کرد که کنش های اجتماعی پارسونز در چهار خرده نظام عمل میکند. این چهار خرده نظام عبارت اند از:

١. نهاد دینی: مسئولیت ثبات اخلاقی را بر عهده دارد. کارکرد آن مراقبت از ارزش های فرهنگ عمومی است.

٢. نهاد حقوقی که وظیفه تنظیم هنجارها و قوانین اجتماعی را بر عهده دارد.

٣. نهاد اقتصادی که شرایط انطباق با محیط طبیعی را فراهم مینماید و حیات اقتصادی جامعه را در بر میگیرد.

٤. نهاد سیاسی که از هدف های عمومی جامعه مراقبت میکند (توسلی، ١٣٨٣: ٢٤١).

به نظر پارسونز، جامعه نظامی است که از عناصر و بخش های به هم پیوسته و در عین حال یک سلسله نتایج قابل پیش بینی و جهت دار که توسط مواردی مانند «مشارکت» صورت میگیرد، شکل گرفته است. از این رو، هر کدام از نهادها نسبت به یکدیگر کارکردی مرتبط و به هم پیوسته داشته و برای حفظ همدیگر وظایفی را بر عهده دارند. این وظایف در سازمان اجتماعی دارای کارکردهایی به شرح ذیل است:

١. حفظ و نگهداری الگوهای فرهنگی بنیانی (آموزش و پرورش و جامعه پذیری)

٢. وحدت و انسجام بخشیدن به هویت دسته جمعی

٣. وصول به اهداف جامعه (از راه سیاست)

٤. سازگاری یا انطباق با محیط (از طریق اقتصاد انجام میپذیرد) (توسلی، ١٣٨٣: ٤٥). نظام اجتماعی از دیدگاه پارسونز نظامی از عمل است که دربردارنده چهار خرده نظام میباشد: ١. سازگاری؛ ٢. هدف یابی؛ ٣. تجانس؛ ٤. حفظ الگو. پارسونز در تحلیل خود به جای نظام اجتماعی، جامعه کل را به عنوان واحد تحلیل برمی گزیند و آن را به چهار خرده نظام تقسیم میکند. منظور پارسونز از نظام اجتماعی، شبکه کنش متقابل میان افراد است که از طریق افراد یا عامل ارتباط مییابند. بنابراین، مفهوم نظام اجتماعی نوعی ابزار تحلیلی است و میتواند برای تحلیل گروه ها، اجتماعات، نهادها، مؤسسات، جنبش ها در هر شکل و هر مقیاسی به کار گرفته شود. ایشان عوامل انسجام دهنده در جامعه را در مفاهیمی نظیر ارزش ها، هنجارها، نقش ها و تجمعات تبیین کرده است:

١. ارزش ها که تعیین کننده اهداف و راهنمای رفتار و موجد حس جمعی جامعه هستند.

٢. هنجارها که مبین قواعد رفتاری و وسایل نیل به ارزش ها هستند.

٣. نقش ها که تشکیل دهنده ساختارهای مختلف جامعه هستند؛ مانند نقش های اقتصادی و سیاسی.

٤. تجمعات که مجموعه نهادینه شده ارزش ها، هنجارها و نقش ها را تشکیل میدهند (بشیریه، ١٣٧٤: ١٥١). بدین ترتیب، پارسونز نظام اجتماعی را شبکه کنش متقابل میان افراد میداند.

بنابراین، مفهوم نظام اجتماعی نوعی ابزار تحلیلی است و برای تحلیل گروه ها، اجتماعات، نهادها، مؤسسات و جنبش ها در هر شکل و هر مقیاسی به کار گرفته شود. از این رو، در چارچوب فکری وی، رفتار انتخاباتی افراد، نوعی رفتار سیاسی، متأثر از ساختار اجتماعی (خانواده و طبقه اجتماعی) و ساختار سیاسی (فرهنگ سیاسی) جامعه است و هدف از مشارکت سیاسی در قالب رفتار انتخاباتی، حفظ و بقای نظام یا حاکمیت سیاسی است.

نظریه دیگر در چارچوب این الگو، نظریه مبادله است که بنیان گذاران آن «هومنز، بلا و امرسون» میباشند. بنا بر این نظریه، سودی که فرد انتظار دارد از روابط و در مبادله به دست آورد، انگیزه او برای مبادله است و در واقع، انسان از یک سو میخواهد منفعتی را به دست آورد و از سوی دیگر میخواهد به دست آوردن این منفعت با کمترین هزینه صورت گیرد.

الگوهای ترغیب و سابقه پاداش ها و خسارت ها در تعاملات و تبادلات رفتاری است که مردم را وامیدارد آنچه باید بکنند، انجام دهند. در نتیجه، روابط اجتماعی در این دیدگاه که به «تئوری فایده گر» نیز معروف است، به صورت مبادلاتی دیده میشود که بین عاملان برای گرفتن منافع از یکدیگر هزینه هایی را محتمل شده اند و نسبت هزینه و سود را محاسبه میکنند.

از این رو، در سال های اخیر خصوصا در انتخابات مجلس و شوراها، شاهد این رویکرد هستیم و برخی از رفتارهای انتخاباتی با توجه به این رویکردها و محاسبات صورت میگیرد.

٢. الگوی اقتصاد سیاسی

در چارچوب الگوی اقتصاد سیاسی، میتوان به نظریه انتخاب عاقلانه اشاره کرد که بنیان گذار آن آنتونی داونز[3] است. مطابق دیدگاه وی، مردم کسانی که بیشترین منافع را برای آنان ایجاد کنند، انتخاب میکنند. رأیدهندگان و شهروندان به هنگام انتخابات و برای توزیع مناسب قدرت، به جستجوی چهار نوع منبع قدرت میپردازند که عبارت اند از منافع اقتصادی- اجتماعی (قدرت خرید، اشتغال، مسکن و...)، منافع فرهنگی (دسترس آزاد به جریان اطلاعات، آزادی در تولید و مصرف محصولات فرهنگی) و منافع سیاسی (جستجوی منافع خود با استفاده از احزاب، گروه ها، تجلی خواست خود به شیوه ای دمکراتیک در ساختار قدرت). در نتیجه، برداشت های مردم از منافع خود و کاندیداها که مدعی متحقق ساختن آن منافع هستند بر ارزیابی شهروندان از عملکرد گذشته کاندیداها و عملکردهای شخصی، حزبی، قومی و قبیله ای آن ها متکی است.

بعدها دیدگاه انتخاب عاقلانه توسط «دیوید اسنو»[4] اصلاح شد و وی معتقد شد رأیدادن برای تحقق منافع شخصی و بیان خود است. بیان خود به معنای میزان تمایل فرد برای ابراز وجود در عرصه اجتماعی است. طبق این دیدگاه، اگر رأیدادن منجر به هیچ گونه احساس قدرتمندی در تأثیرگذاری بر سرنوشت فردی و اجتماعی، یا احساس اهمیت داشتن نظر شخصی برای نظام سیاسی نشود، بیان خود یا احساس قدرت، محقق نمیشود. به این ترتیب، هر گونه احساس بیقدرتی در عرصه اجتماعی و سیاسی، به عدم تمایل برای مشارکت سیاسی منجر میشود. در نتیجه، هر قدر افراد در زمینه زندگی شخصی خود به توان شناختی، اقتصادی و فرهنگی بیشتری دست یابند و هم زمان احساس تأثیرگذاری آن ها در عرصه اجتماعی و سیاسی کاهش یابد، میزان بیگانه شدن از مشارکت افزایش مییابد. «کورپی» در رهیافت خود به نام «تعادل قدرت» و در یک دیاگرام علی، احتمال بسیج مردمی را تابع حاصل ضرب ١. احتمال (ذهنی ادراکشده مردم) در رسیدن به هدف و ٢. انتظار فایده از حرکت جمعی و بسیج، دانسته است:

1.PNG

وی معتقد است هرچه نابرابری قدرت بین دو گروه بیشتر باشد، احتمال پیدایش تضاد و درگیری آشکار بین دو گروه کمتر به وجود میآید. در صورتی که تفاوت بین دو گروه کمتر شود، به علت اینکه تفاوت واقعی قدرت بین دو گروه کمتر شده، انتظار موقعیت گروه ضعیف در مقابل گروه قوی افزایش مییابد و هزینه مورد انتظار برای دستیابی به هدف کمتر و فایده مورد انتظار بیشتر ارزیابی میشود و در نتیجه، احتمال بسیج بیشتر و احتمال درگیری آشکار تشدید میشود (رفیع پور، ١٣٧٦: ٥٥-٥٦).

٣. الگوی روان شناسی سیاسی

در جارچوب الگوی روان شناسی سیاسی، میتوان به مکتب مطالعاتی شیکاگو اشاره کرد که بنیان گذاران آن «مریام، جیمز و بنتلی» هستند. این مکتب به شدت بر اندازه گیری نگرش های سیاسی تأکید دارد و برای درک نگرش ها نیز به ادراکات، تجربه گذشته و انگیزه های کلی کنشگر سیاسی توجه میکند. بر طبق این دیدگاه، مجموعه نیروهای اجتماعی و سیاسی در درون فضای سیاسی، تعیین کننده کنش رأیدهی هستند. مجموعه عناصر فضای سیاسی نیز عبارت اند از رأیدهنده، کاندیداها و ویژگیهای خاص آن ها، وابستگی حزبی، قومی و قبیله ای و نظرات کاندیداها در باب مسائل مختلف، نیازمندیهای روانی فرد و تجربه گذشته در میدان سیاسی. بر اساس مکتب شیکاگو، ویژگیهای رأیدهنده، گروهی که بدان تعلق دارد و ویژگیهایی که فرد به افراد و گروه های سیاسی حاضر در میدان سیاست منسوب میکند و همچنین، انباشته ای از تجربه گذشته و فرد در میدان سیاسی، تعیین کننده رفتاری رأیدهندگی است. در نتیجه، تجربه شرکت در انتخابات قبلی و احساسی که از نتیجه این مشارکت ها حاصل شده و به علاوه، ارزیابی نگرشیای که درباره نظام سیاسی و عملکرد نخبگان آن دارند، رفتار رأیدهندگی را تعیین میبخشد.

نظریه دیگر در چارچوب این الگو متعلق به رونالد اینگلهارت است. اینگلهارت در این ارتباط در پی بسط اندیشه «آبراهام مازلو»ست. به عقیده وی، رفتار رأیدهندگی افراد بر مبنای اینکه در کجای سلسله مراتب نیازها قرار داشته باشند، تعیین میشود. به این ترتیب، اقشار مرفه تر باید به گروه های سیاسی دارای اهداف فرهنگی و گروه های کم درآمد باید به گروه هایی با اهداف اقتصادی رأی دهند. در نتیجه، با افزایش توان اقتصادی و اجتماعی افراد، میل آن ها به مشارکت در زندگی سیاسی و اجتماعی افزایش مییابد. به این ترتیب، در صورتی که مشارکت مؤثر امکان پذیر نشود، رأیدادن رفتاری بدون حاصل تلقی شود، میزان سرخوردگی گروه های بالادستی جامعه از رأیدادن بیشتر نیز خواهد بود (دارابی، ١٣٨٧).

البته، رفتارهای ناهنجار رأیدهندگان نیز با استفاده از نظریات روان شناسی اجتماعی تبیین شده اند. به اعتقاد بسیاری از متفکران این رشته، یکی از عمده ترین عواملی که سبب رفتارهای اجتماعی نابهنجار میشود، ناکامی است. به نظر این متفکران، چنانچه ناکامیها در جامعه عمومیت و اشاعه یابد، نارضایتیهای عمومی نیز پدیدار شده و شرایط جامعه برای بروز رفتارهای خشونت آمیز مساعد میشود. در این رهیافت، اندیشه نظری دو تن از صاحب نظران معروف به نام های تد رابرت گر و جیمز دیویس، قابل توجه است.

تد رابرت گر با اتکا بر مفهوم خشونت معتقد است در صورتی که بین موقعیت ارزشی و توانایی ارزشی افراد جامعه تضاد ایجاد شود و این دو در حد متعادل پیش نروند، رفتارها و کنش های دسته جمعی شکل میگیرد و سرانجام به خشونت میانجامد. وی عامل ایجاد خشونت را پیدایش محرومیت نسبی در افراد جامعه میداند که بر اثر اختلاف بین موقعیت ارزشی و توانایی های ارزشی در جامعه شکل گرفته است (گر، ١٣٧٩: ٥٣-٥٤). ارزش های مربوط به قدرت، نظیر تمایل به مشارکت سیاسی، عضویت در گروه نخبگان سیاسی و تمایلاتی همچون حق تعیین سرنوشت و ارزش های بین الاذهانی مانند رضایت های روانی که در تعامل غیراقتدارآمیز با دیگر افراد و گروه ها درصدد کسب آن ها هستند، به طور خاص در خشونت سیاسی وجود دارند. این ارزش ها شامل موارد دیگری از جمله میل به منزلت، نیاز به مشارکت در گروه های باثبات، حمایت های چون خانواده انجمن ها انتظارات ارزشی یک جمع، میانگین موقعیت های ارزشی که اعضای خود را به گونه ای توجیه پذیر و مستحق آن میدانند، هستند (گر، ١٣٧٩: ٣٤).

بدین ترتیب، با توجه به مباحث نظری میتوان گفت مردم بر اساس مقتضیات و موقعیت ها و منافعی که برای خود تشخیص میدهند، عمل میکنند و نقش سازمان اجتماعی تنها شکل دادن به موقعیت، یعنی تأمین و تدارک مجموعه های ثابتی از نمادهاست که مردم در تعبیر و تفسیر موقعیت ها مورد استفاده قرار میدهند. بنابراین، افراد در موقعیت های ارتباطی ادراکات گزینش شده ای از یکدیگر دارند و منزلت افرادی که در تعامل با یکدیگر قرار میگیرند، هم با کیفیت و ماهیت این ادراکات گزینش شده و هم با الگوی انتظاراتشان رابطه مستقیم دارد و در هر لحظه از این فرایند تعامل، بسته به رخدادهایی که در آن لحظه از تعامل در جریان است، برداشت از منزلت و نقش خود و دیگری ممکن است تغییر کند. در نتیجه، توجه مردم نسبت به یک پدیده (همچون انتخابات) هنگامی برانگیخته میشود که برآوردی روشن و مشخص از پیامدهای آن وجود داشته باشد.

ب. گونه شناسی عوامل برانگیزاننده رفتار انتخاباتی مردم ایران

بر مبنای چارچوب نظری مقاله و همچنین، نتایج و یافته های پیمایش های مختلف، اکنون میتوان عوامل محرک و شکل دهنده رفتار رأیدهندگی جامعه ایرانی را در ده مورد مشخص و البته بدون ترتیب اهمیت، به شرح ذیل خلاصه کرد:

١. رسانه ها در انتخابات ایران نقش پررنگی ایفا میکنند. رسانه ها باعث افزایش مشارکت و حضور در انتخابات میشوند. البته، ارتباطات میان فردی و رسانه های نوین، طبقات متوسط را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهند و تلویزیون هم بر رفتار انتخاباتی اقشار پایین جامعه نقش بیشتری ایفا مینماید.

٢. عامل دیگر اثرگذار بر رفتار انتخاباتی مردم ایران، نخبگان هستند؛ نخبگانی که از مقبولیت، مشروعیت و مرجعیت لازم برخوردار باشند. البته، این نخبگان میتوانند شخصیت های برجسته سیاسی، شخصیت های هنری و ورزشی (خصوصا در شهرهای کوچک تر) و شخصیت های مذهبی باشند. نکته قابل توجه آن است که در زمان حاضر نوعی عبور از گروه های مرجع در دهک های بالای جامعه دیده میشود.

٣. انتخابات در شهرهای کوچک، تابعی از میزان هزینه کرد و وعده بهترشدن زندگی روزمره شهروندان است و نوعی عقل محاسبه گر و عمل گرا در رفتار مشارکتی مردم این مناطق دیده میشود. مثلا وعده ساختن جاده، دادن پول، غذادادن، لوله کشی آب، گاز و آسفالت خیابان تا ساختن پل و حل مشکل بیکاری. چنانکه میدانیم، وظیفه نماینده مجلس، به لحاظ قانونی، هیچ کدام از کارهای فوق نیست، ولی مردم به دنبال تأثیر مثبت این انتخاب بر زندگیشان هستند. به عبارت دیگر، بر اساس دیدگاه انتخاب عاقلانه، به دنبال تأثیرگذاری انتخابشان هستند (صفری شالی، ١٣٩٠).

بعضی از فعالان سیاسی برای به دست آوردن آراء مردم و پیروزی در انتخابات، به گروه های ضعیف روی آورده و به تطمیع آن ها از طریق دادن امکانات اقتصادی و وعده های انتخاباتی میپردازند که به خرید رأی شهرت پیدا کرده است. خرید رأی به عناوین مختلفی مثل رفتن به مراسم فوت بستگان و اهدای امکانات مالی، رفتن به خانه های مردم ضعیف و پیشنهاد پرداخت پول در ازای دادن رأی به کاندید مورد نظر و همچنین، دادن وعده های انتخاباتی انجام میشود.

٤. از دید عده ای از محققان، برخی ویژگیهای درونی و اخلاقی مردم در تعیین رفتار انتخاباتی آن ها سهیم است. یکی از این ویژگیها، تصمیم گیری در لحظات پایانی است. گویا ایرانیان در انتظار رخداد نوعی اتفاق ناگهانی هستند. به همین علت، نظرسنجیها در روزهای پایانی تبلیغات، تغییر پیدا میکنند و افراد فاقد تصمیم، تعیین تکلیف میشوند.

٥. یکی دیگر از ویژگیهای رفتارشناسی انتخاباتی جامعه ایرانی، نقد وضعیت موجود است. رفتار سیاسی مردم ایران تا حدی از نحوه برخورد دولتمردان با خواسته های مردم یا مخالفت مردم با وضع موجود نشأت میگیرد. اگر کاندیدایی بتواند خواسته ها و مشکلات واقعی مردم را در هنگام انتخابات شناسایی نماید و در تبلیغات انتخاباتی وعده رفع آن ها را بدهد، چرخش آراء مردم به سمت وی خواهد بود.

٦. تبلیغات نیز در جلب آراء مردم حائز اهمیت است. کارناول های تبلیغاتی نمایش قدرت گروه های سیاسی در زمان انتخابات است که در زمان تبلیغات انتخابات به خصوص انتخابات مجلس شورای اسلامی اتفاق میافتد. مردم ایران نوعی نگرش عاطفی و احساسی هم به مسائل دارند. گاه عاطفه و احساس مقدم و مؤثر بر عقل و تحت تأثیر تبلیغات مقطعی به سمت جناح خاصی متمایل میشود و گاهی تبلیغات بد نتیجه عکس میدهد.

٧. در شهرهای متوسط و کوچک، رفتار حزبی و رأی به فهرست ها اثر چندانی در شکل دهی رفتار انتخاباتی شهروندان ندارد. حتی کاندیداها در جریان تبلیغات انتخاباتی خود کمتر بر وابستگی حزبیشان تأکید میکنند و بیشتر به سوابق کاری، تحصیلی و توانایی خود اشاره میکنند که عمدتا تحت تأثیر شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است.

٨. نتایج انتخابات در دو دهه اخیر در شهرهای بزرگ و کلان شهرها حکایت از آن دارد که رفتار انتخاباتی شهروندان جامعه ایرانی، تابعی از حضور کاندیداهای مورد علاقه شان است. به بیان دیگر، حضور کاندیداهای مطلوب و حزبی باعث میشود شهروندان مشارکت بیشتری در انتخابات داشته و رأی به جناح مدرن تر مطلوبیت بیشتری برای آنان به همراه داشته باشد.

٩. دادن رأی سلبی نیز از دیگر ویژگیهای رفتاری انتخاباتی مردم ایران است؛ یعنی به دلیل ترس از روی کار آمدن فرد یا حزبی خاص، به فرد یا حزبی دیگر رأی میدهند. متغیر مهم در این ارتباط، نارضایتی از فرد یا گروه خاصی است. منظور از نارضایتی اختلاف بین توقعات مردم و واقعیت های جامعه مورد نظر است. ملاحظه توقعات مردم و برآورده نشدن آن ها توسط نمایندگان قبلی، نوعی نارضایتی را برای جامعه ایجاد میکند که ریشه در خلف وعده های انتخاباتی در دوره های گذشته و بیوفایی به قول های داده شده، اختلاف های قومی و سیاسی دارد.

١٠. در بخشی از جامعه ایران، یارگیری گروه های سیاسی و برنامه های انتخاباتی با تکیه بر شکاف های اجتماعی قومی- مذهبی و روابط مرکز- پیرامون صورت میگیرد. در چنین فضایی، بسیج قومی با تأکید موضوعات خاص گرایانه و گروه گرایانه، دستمایه احزاب، گروه ها و نخبگان قومی و غیرقومی است. تحریکات قومی در قالب مبارزات انتخاباتی، با تأکید بر سهم خواهی نیز صورت میگیرد. حتی بسیاری از کاندیداها در تبلیغات خود بر مطالبات قومی تأکید میکنند و در دو دهه اخیر، خصوصا در انتخابات مجلس بر این امر تأکید میشود. البته، رسانه ملی نقش زیادی در تحریک قومیت ها برای شرکت در انتخابات ندارد، ولی رسانه ها و نخبگان محلی در این زمینه نقش زیادی دارند. در ضمن، رفتار قوم گرایانه در انتخابات شوراها و مجلس شورای اسلامی بیشتر دیده میشود. دلایل آن را میتوان نبود علاقه به مشارکت های مدرن و حاکم بودن روحیه بومی و محلی، آداب و رسوم حاکم بر منطقه بر اساس شناخت های بومی، محلی و قدیمی دانست. البته، این نوع انتخابات آسیب هایی نیز دارد. اگر انتخابات برحسب قوم گرایی و طایفه سالاری و تعصبات مذهبی در جامعه شدت یابد و حالت رادیکال به خود بگیرد، باعث بروز تنش ها و اختلاف های قومی در سطح جامعه شده و شکاف های اجتماعی بیشتر خواهد شد و امنیت و انسجام جامعه به خطر خواهد افتاد. خطر دیگر در رقابت های قوم گرایانه، رنگ باختن برنامه محوری و سیاست گذاری در حوزه مطالبات بوده و بیشتر نوعی رقابت بین اقوام و طایفه ها پررنگ میشود. همچنین، بسیاری از رهبران محلی احزاب سیاسی، فعالیت سیاسی حزبی را در درون ساختارهای ملی و منطقه ای پیگیری نموده و با همرنگ شدن با قوم و قبیله خویش در چارچوب فرهنگ سیاسی ایلیاتی عمل مینمایند. به عبارتی، در این جامعه، خویشاوندگرایی و خویشاوندسالاری تداوم مییابد. البته، برای خروج از این وضعیت راه حل هایی مانند سامان مندی جناح های سیاسی و تعیین اولویت های کلان سیاسی مبتنی بر منافع ملی و پرهیز از تکیه بر الگوهای هویتی در بسیج سیاسی اقوام در انتخابات همچنین نهادهای اجتماعی یگانه ساز و اجتماعیکننده (خانواده، آموزش، دین، رسانه های گروهی و حقوقی) در زمینه تربیت اجتماعی و سیاسی با تأکید بر حقوق شهروندی مؤثر است.

ج. یافته های حاصل از مطالعه میدانی

محمد گلابچی (١٣٧٥) در پژوهشی با عنوان «تحلیلی جامعه شناختی از رفتار انتخاباتی کاندیداهای دوره چهارم مجلس شورای اسلامی در تهران» آورده است که ترجیحات رأی دهی تحت تأثیر عوامل مختلفی شکل و جهت میگیرد. در این پژوهش، نقش عامل رفتار انتخاباتی کاندیداها (در دوره مبارزات انتخابی) بر ترجیحات رأی دهی یا عملکرد رأیدهندگان مورد بررسی قرار گرفته است. از بین صورت های مختلف این عامل، مبارزات انتخاباتی متکی بر بسیج بیرونی، نقش اساسی تری دارد. یافته ها گویای آن است که متغیرهای ١. معرفی کاندیدا از سوی گروه فعال در انتخابات؛ ٢. تعداد گروه های حمایت کننده از هر کاندیدا؛ و ٣. تعداد ابزارهای تبلیغاتی کاندیدا که در دوره مبارزات انتخاباتی از آن بهره گرفته، تأثیری بارزی بر ترجیحات رأیدهندگان در انتخابات دوره چهارم مجلس شورای اسلامی در شهر تهران داشته است. به عبارت دیگر، سه شاخص اساسی بسیج بیرونی، عملکرد رأیدهندگان را در سطح بالایی از معناداری توضیح میدهد. در حالیکه دو شاخص عمده بسیج درونی؛ یعنی ١. سطح تحصیلات رأیدهندگان، ٢. کیفیت مبارزات انتخاباتی کاندیدا از حیث موضوعات و دیدگاه های سیاسی اقتصادی که اعلام کرده، نقش چندانی در ترجیحات رأی دهی نگذارده است.

نتایج پیمایش های نگارنده در خصوص معیارهای انتخاب و خصوصیات نماینده از نگاه مردم، منتج به نتایج قابل توجهی شده و نکته قابل توجه آن است که این انتظارات در کلان شهرها، در مقایسه با شهرهای کوچک و روستاها تا حدودی متفاوت است، به طوری که نوع انتظارات مردم روستا و یا شهرهای کوچک، بیشتر از جنس اقتصادی و پاسخ گویی به نیازهای روزمره آن ها و در عین حال مذهبیبودن فرد نماینده است. به عبارت دیگر، مطالبات آن ها بیشتر مادی است و اما در کلان شهرها، نوع مطالبات مردم در این مبادله بیشتر از نوع سیاسی و دارای تنوع بیشتر است. برای مثال، دامنه مطالبات از اقتصاد تا تعامل با سایر کشورها، برقراری آزادی بیان و تدوین قوانین و مقررات مرتبط با مسائل بنیادیتر و یا لایه های درونیتر جامعه است.

مطالعه صفری شالی (١٣٨٦) در شهر یاسوج در خصوص انتظار مردم این شهر از نمایندگان و اینکه آن ها به چه کسانی رأی خواهند داد، نشان می دهد نزدیک به ٢٦% از پاسخ گویان معتقدند نماینده مردم در مجلس باید ویژگی مردمی داشته و با بدنه جامعه رابطه داشته باشد و همچنین، از مسائل و مشکلات آن ها آگاه باشد و فقط با طبقه بالا یا یقه سفیدان ارتباط نداشته باشد. در گام دوم نیز به همین میزان (حدود ٢٦ %) بیان کرده اند که فرد نماینده باید کاردان، متخصص و مدیر باشد. حدود ١٠% گفته اند که مؤمن و خداترس باشد. حدود ٩% بیان نموده اند که فردی مسئولیت پذیر و متعهد باشد، اما نزدیک به ٩% معتقدند که باید فردی عادل باشد. در ضمن، پاسخ گویان به مواردی مثل شجاعت، عمل به وعده ها و شعارها و داشتن اطلاعات سیاسی و اجتماعی اشاره داشته اند که در جدول زیر درصد هر یک از موارد آورده شده است.

جدول: توزیع فراوانی پاسخ گویان بر حسب خصوصیات مطلوب نماینده

2.PNG

علاوه بر این، در همان پیمایش در خصوص نحوه مشورت گیری آن ها در جریان انتخابات، نتایج به دست آمده نشان میدهد ٣١% از پاسخ گویان معتقدند در مورد مسائلی مثل انتخابات خودشان تصمیم میگیرند، اما حدود ٢٤% بیان نموده اند که از افراد باسواد خانواده نظر میخواهند و حدود ٢٠% نیز گفته اند که از تمامی اعضای خانواده نظر میگیرند و برای نزدیک به ١٦% نیز نظر بزرگان فامیل مهم است. حدود ٧% نیز بیان نموده اند که با دوستان خود مشورت میکنند.

در پیمایشی دیگر، صفری شالی (١٣٨٦) از پاسخ گویان در چند شهر کشور، این سؤال را پرسید که نماینده مردم در مجلس باید دارای کدام یک از مشخصات و صفات باشد. نتایج این پیمایش نشان داد پاسخ گویان به ترتیب اظهار داشته اند که صفات زیر برایشان مهم اند:

١. مهارت و تخصص داشتن و واردبودن در سمت و جایگاه نمایندگی مردم.

٢. دل سوزی برای مردم حوزه انتخابیه و کل جامعه ایران.

٣. خوش برخوردبودن با مردم.

٤. تأثیرگذاربودن در سطح ادارات و سازمان های دولتی.

٥. مفیدبودن برای استان و مردم.

٦. ترجیح منافع جمعی بر منافع فردی و حزبی خود.

٧. اعتقاد نماینده به برنامه ریزی در کارها و عقلانی عمل کردن.

در همین پژوهش، نتایج نشان داد در انتخابات مجلس شورای اسلامی در کلان شهرها، تا حدودی احزاب و جریان های سیاسی در هنگام رأی دادن مورد توجه و اقبال رأی دهندگان هستند.

البته، در توضیح باید افزود که رقابت انتخاباتی اسفندماه ١٣٩٤ فراتر از رقابت اصول گرایان و اصلاح طلبان است، زیرا هم گفتمان واحد و مشخصی توسط آن ها برای اداره کشور وجود ندارد و هم اقبال به این جریان ها در فرایند زمانی و بر اساس تجارب حکومتی کم رنگ شده و گفتمان هایی همچون توسعه گرایی، تعامل با نظام بین الملل، تحول خواهی، مدرنیته و... توانسته اند مرزهای دقیق تری ایجاد کنند و شکاف های داخلی اصول گرایان و اصلاح طلبان نیز به هر یک از این گفتمان ها، مجال و فرصت بیشتری داده و مرزهای اصول گرایی و اصلاح طلبی در حال تغییر فراوان است. بر این اساس، به نظر میرسد در فقدان گفتمان سازی و جریان سازی برای انتخابات توسط هر دو جناح سیاسی کشور، مسئله رقابتی انتخابات ١٣٩٤، نه منازعه محتوایی، بلکه منازعه روشی خواهد بود. به عبارتی، در این انتخابات، دعوا بر سر پذیرش یا رد روش اعتدال در روند حکومت داری خواهد بود و از این رو، بسیاری از فعالان سیاسی میپندارند میتوانند خود را در طیف همراهان و حامیان دولت جای دهند و به کسب موفقیت آمیز آرا بیاندیشند. از این نگاه، موفقیت انتخاباتی از مسیر دولت میگذرد. از سوی دیگر، برخی همچنان در دهه چهارم انقلاب، این انتخابات را منازعه محتوایی میدانند که منطق آن را اختلاف نظر بر مفهوم توسعه و چگونگی دستیابی به آن، ماهیت و چگونگی تعامل با قدرت های بزرگ و نظام بین الملل تعیین میکند (صفدری، ١٣٩٤).

توجه به اشخاص مهم، چهره های سیاسی و معتدل و محبوب و نخبگان سفید جامعه از سوی هر دو طیف و دو جناح، از جمله مباحث قابل توجه است. به جای تأکید بر گفتمان های تکراری، انتزاعی و بعضا مردودشده در دوره های قبل مانند دو گفتمان مهم آزادی و عدالت که قربانی سیاست ورزیهای فراوان شد و باعث سلب اعتماد عمومی و تقدس زدایی از این دو مفهوم اسلامی شد، در این دوره سعی بر آن است تا با معرفی چهره ها و شخصیت ها به جای گفتمان ها، به جمع آوری آرا و جلب اعتماد عمومی جامعه بپردازند. شکل گیری محورهای دوگانه، سه گانه و چندگانه از شخصیت های مختلف از لایه های سیاسی متفاوت، چه درون جریان اصلاح طلب و چه اصول گرا، حکایت از این امر دارد.

همچنین، باید یادآور شد که در انتخابات مجلس شورای اسلامی در استان هایی مانند سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، هرمزگان، آذربایجان غربی مسائل فرهنگی (قومیت و مذهب) بیشتر از مسائل سیاسی در رفتار انتخاباتی رأی دهندگان مؤثر می باشند.

البته، نکته مهم در جریان مقایسه کلان شهرها و شهرهای کوچک و روستاها در آن است که در گروه دوم، بسیاری از مردم از وظایف نمایندگان مجلس آگاهی ندارند و انتظار دارند آن ها وظیفه مدیران اجرایی را انجام دهند. بنابراین، هنگامی که نمایندگان مجلس در محافل عمومی حضور مییابند، با انبوهی از تقاضاهای ریز و درشت مردم مواجه میشوند؛ تقاضاهایی مثل درخواست وام، تأمین جهیزیه، حل مشکل بیکاری فرزندانشان، پرداخت هزینه درمان و مانند آنها. در این زمینه برخی از آسیب ها به اختصار عبارت اند از:

- ناآگاهی کاندیداها از وظایف ذاتی نمایندگی مجلس.

- ناآگاهی مردم از وظایف و اختیارات نمایندگان.

- داشتن توقعات نابجا از سوی طرفداران کاندیداها.

- تلاش برخی از نمایندگان برای برآورده ساختن منافع گروهی.

- تلاش برخی از نمایندگان برای برآورده ساختن انتظارات برخی از دولت ها به علت زدوبندهای پشت پرده.

- نبود نگاه ملی و منافع ملی در برخی از نمایندگان.

- ناتوانی و بیکفایتی نماینده برای برآورده ساختن انتظارات واقعی و درست ملت.

نتیجه گیری

از منظر جامعه شناختی، آنچه میتواند افراد را تشویق کند در انتخابات شرکت کرده و به نامزد مورد نظر رأی دهند، شرایط اجتماعی، محیطی، اقتصادی و فرهنگی افراد رأیدهنده است؛ چراکه بین شرایط اجتماعی افراد و گرایش سیاسی آنان، رابطه ای مستقیم وجود دارد. بنابراین، اگر بخواهیم تحلیل درست و واقع بینانه از انتخابات مورد نظر داشته باشیم، باید شرایط اجتماعی، محیطی، اقتصادی و فرهنگی افراد رأیدهنده را مورد مطالعه قرار دهیم. در این دیدگاه، فرد به تنهایی معنایی ندارد و انگیزه های وی تأثیر چندانی در رفتار انتخاباتی از خود نشان نمیدهد، بلکه فرد باید در درون فرهنگ و اجتماع خاص خود مورد مطالعه قرار گیرد. در مجموع، میتوان گفت مردم بر اساس محاسبات خود و بر طبق انتخاب عقلانی و گزینش شده به پدیده انتخابات نگاه میکنند و در صورت لحاظ و برآورده شدن انتظاراتشان از نظام و جامعه، پا به عرصه انتخابات میگذارند. از این رو، مهم ترین عوامل مؤثر در رفتار رأیدهندگان در انتخابات (خصوصا انتخابات مجلس شورای اسلامی) شامل موارد زیر می شود: ١. حوزه جغرافیایی سکونت؛ ٢. عضویت در گروه های اجتماعی؛ ٣. خانواده؛ ٤. عضویت در گروه های قومی و مذهبی؛ ٥. وابستگیهای حزبی؛ ٦. ویژگیهای روانی و شخصی فرد؛ ٧. تبلیغات و نقش وسایل ارتباط جمعی.

تأکید بر آراء تأثیرگذار مردم به عنوان عامل کلیدی و مهم ادامه حیات سیاسی و راه استمرار نظام سیاسی از سوی جناح های سیاسی، نکته ای است که ضمن بلوغ سیاسی انتخابات در دهه چهارم انقلاب، میتواند با مشارکت سیاسی حداکثری مردم و افزایش اعتماد عمومی ضامن بقای توفیقات انقلاب باشد. تأسی و پیروی از فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر حق الناس بودن آرای مردم و فراهم سازی امکانات لازم برای تأثیر اراده ناشی از رأی مردم در بالارفتن و پایین آمدن از نردبان قدرت، بارها در نظر گروه های سیاسی مورد تأکید قرار گرفته است که این مهم میتواند ضمن هم افزایی مثبت، ناامیدی و سرخوردگی دشمنان مردم و نظام را سبب شود. از این رو، برای افزایش مشارکت در انتخابات باید به مواردی متعددی از جمله موارد ذیل توجه داشت:

- دعوت از نخبگان جامعه (که دارای مقبولیت عمومی هستند) در صدا و سیما و مصاحبه با آن ها در خصوص اهمیت مشارکت در انتخابات و بیان مضرات عدم مشارکت در انتخابات.

- یکی دیگر از عواملی که باعث حضور فعال و پرشور مردم در انتخابات میشود، حضور نامزدهای انتخاباتی از گروه ها و طبقات و احزاب فعال و ریشه دار در جامعه است. آشنایی مردم با تجربه، اقدامات و خدمات نامزدها در طول سال های گذشته و اهداف و انگیزه های آنان و رقابت و مباحثه صادقانه (به دور از تهمت، توهین و تحقیر و...) از طریق فضای گفتگو فراهم میشود و این فضا میتواند منجر به مشارکت پرشور و باانگیزه در انتخابات گردد.

- در جامعه، افراد و طبقات مختلف مردم و به خصوص جوانان، گرایش های سیاسی متفاوتی دارند. حضور نامزدها که انگیزه های سیاسی متفاوتی دارند، این اقشار را به سوی صندوق های رأی و انتخاب فرد مورد نظر میکشاند.

- مردم باید به طرق مختلف از جریان انتخابات، اهداف و نتایج آن در جامعه آشنایی لازم را داشته باشند. رسانه ها و مطبوعات عمومی باید این اطلاع رسانی و آگاهی را بین مردم بسط دهند و مردم را با اهداف مشارکت و پیامدهای مثبت آن در کشور آشنا سازند.

- مطبوعات و رسانه های عمومی میتوانند مردم را با اهداف و انگیزه و خدمات اجتماعی نامزدهای مختلف آشنا سازند و با ایجاد فضای رقابتی عادلانه، در انتخاب فرد اصلح و شایسته در انتخابات نقش داشته باشند.

- شفاف سازی و ایجاد فضای صادقانه برای گفتگو در کشور، حضور چهره های مطرح و خوش نام به عنوان نامزد انتخاباتی، تنوع نامزدها از نظر گرایش سیاسی، تبیین اهداف مشارکت در انتخابات، نقش مطبوعات و رسانه های عمومی در انتخابات و فضای رقابتی، عملکرد صحیح و قانونی روابط عمومی دستگاه های اجرایی از طریق اطلاع رسانی دقیق و شفاف و اصلاح قانون انتخابات (خصوصا در مورد عدم احراز صلاحیت ها).

- ایجاد اعتماد، همبستگی و تعهد سیاسی و اجتماعی (اعتمادسازی) بین اقوام، مذهب و گروه های مختلف در کشور، آگاه سازی (شرح اهمیت جایگاه مجلس شورای اسلامی در نظام، عملکرد صحیح و ایجابی احزاب و خودداری از انجام اعمال سلبی و تخریب گرایانه، وجود کاندیداها از طیف ها و سلایق گوناگون فکری، سیاسی و معتقد و ملزم به چارچوب فکری و عملی جمهوری اسلامی ایران، برخورد بیطرفانه رسانه ملی با کاندیداها و جناح ها و نداشتن جهت گیری به نفع شخص یا جناح خاص، اقناع آحاد جامعه در خصوص تأثیر این دوره از انتخابات و نیز مؤثربودن رأی آن ها و ایجاد فضای رقابتی سالم توسط مطبوعات از عوامل مؤثر در افزایش مشارکت در انتخابات می باشند.

منابع

بشیریه، حسین (١٣٧٦) جامعه شناسی سیاسی: نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، تهران : نی.

تاجیک، محمدرضا (١٣٩٣) واقعیت های سیاسی ساخته میشوند، تهران: سیتا.

توسلی، غلامعباس (١٣٨٣) نظریه های جامعه شناسی، تهران: سمت.

حقیقی، محمدصادق (١٣٧٩) انتخابات، تعاریف و اصطلاحات، تهران: روابط عمومی مجلس شورای اسلامی.

دارابی، علی (١٣٨٧) «جامعه شناسی انتخابات و رفتار انتخاباتی در جمهوری اسلامی ایران»، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، زمستان، دوره ١، شماره ٢، صص ١٠٢  ٦٧.

رفیع پور، فرامرز (١٣٧٦) سنجش نگرش روستائیان نسبت به جهاد سازندگی، تهران: جهاد.

روشه، گی (١٣٧٥) تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، تهران: نی.

صفری شالی، رضا (١٣٨٦) «بررسی نظرات مردم در مورد انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی»، گزارش چاپ نشده.

صفری شالی، رضا (١٣٨٦) «نظرسنجی در خصوص هفتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی»، دفتر اجتماعی وزارت کشور، گزارش چاپ نشده.

قاضی، ابوالفضل (١٣٨٤)حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، تهران: دانشگاه تهران.

گر، تد رابرت (١٣٨٩) چرا انسان ها شورش میکنند؟، ترجمه علی مرشدیزاد، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

گلابچی (١٣٧٥) تحلیلی جامعه شناختی از رفتار انتخاباتی کاندیداهای دوره چهارم مجلس شورای اسلامی در تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.

Dummelt, M. (1997) Principles’ of Electoral Reform, Oxford: Oxford University Press

پی نوشت ها

[1] electorate

[2] Plebiscite

[3] Anthony Downs

[4] David Snow

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان