امام هادی علیه السلام پس از شهادت پدر گرامیش، در سن هشت سالگی بر مسند امامت قرار گرفت و این خود از روشن ترین کرامات و معجزات است؛ چرا که حیازت چنین مقام و مسئولیت خطیری که صرفا الهی است نه تنها از کودک که حتی از مردان عاقل و بالغ نیز ساخته نیست. با توجه به این که علما و محدثان شیعه پس از شهادت و درگذشت هر یک از ائمه در مسائل گوناگون به امام بعدی مراجعه می نمودند و حتی گاهی او را آزمایش می کردند.
همچنین بزرگان از علویان و اقوام امام که در سن کمال بودند به خانه امام رفت و آمد و با آن حضرت معاشرت داشتند؛ غیرممکن است جز به خواست و تایید خدا و جز در ارتباط با عصمت و علم و قدرت الهی، کودکی بتواند این مقام و مسند را در دست بگیرد و به همه سوالات پاسخ صحیح دهد و در مشکلات رهبری کامل نماید.
امام هادی علیه السلام پس از شهادت پدر گرامیش، در سن هشت سالگی بر مسند امامت قرار گرفت و این خود از روشن ترین کرامات و معجزات است؛ چرا که حیازت چنین مقام و مسئولیت خطیری که صرفا الهی است نه تنها از کودک که حتی از مردان عاقل و بالغ نیز ساخته نیست
بدیهی است که حتی مردم عادی نیز کودک خردسال معمولی را از یک امام آگاه راهبر تمیز و تشخیص می دهند.
اجرای تقدیرات الهی
خیران اسباطی می گوید: از عراق به مدینه رفتم و خدمت امام هادی علیه السلام شرفیاب شدم. آن گرامی از من پرسید: واثق چگونه بود؟
عرض کردم: فدایت شوم در عافیت بود و من از دیگران اطلاع و آگاهی بیشتری دارم، زیرا هم اکنون از راه می رسم. فرمود: مردم می گویند: او مرده است. چون این موضوع را فرمود، دریافتم منظور از مردم خود امام می باشد. آن گاه به من فرمود: جعفر متوکل چه کرد؟ عرض کردم: به بدترین وضعی در زندان بود.
فرمود: او خلیفه خواهد شد. آنگاه فرمود: ابن زیّات چه کرد؟ عرض کردم: مردم با او بودند و امر، امر او بود.
فرمود: ریاست بر او شوم است. سپس قدری سکوت کرد و فرمود: چاره ای جز اجرای تقدیرات و احکام الهی نیست. ای خیران! بدان که واثق مرد، جعفر متوکل بر جای او نشست و ابن زیّات کشته شد.
عرض کردم: فدایت شوم چه وقت؟
فرمود: شش روز پس از بیرون آمدن تو. هنوز بیش از چند روز نگذشته بود که قاصد متوکل به مدینه رسید و جریان همان طور بود که امام هادی علیه السلام فرموده بود. (ارشاد مفید، ص 309؛ الفصول المهمة ابن صباغ مالکی، ص 279، با اندکی تفاوت؛ نورالابصار شبلنجی، ص 182- )
فرمود: ای پسر سعید! هنوز تو در معرفت ما در این پایه ای؟! آنگاه حضرتش با دست مبارکش اشاره فرمود، بستان هایی را با انواع ریاحین و باغ های معطر به اقسام میوه هایی دیدم که نهرها جاری و قصرهای مرتفع و غلامان و حوریان خوشرو که تاکنون دیده نشده است.
از مشاهده این احوال حیران و عقلم پریشان هنوز تو در معرفت ما در این پایه ای؟!
کلینی و ابن شهرآشوب اینگونه نقل کرده اند: صالح بن سعید می گوید: در سامرّا خدمت حضرت امام هادی علیه السلام شرفیاب شدم.
آن جناب را در ((خان الصعالیک )) فرود آورده بودند. آن محل، نزول فقرا و غریبان بی نام و نشان بود. با تاثر شدید عرض کردم: قربانت گردم! این ستمکاران در همه امور سعی در اطفای نور شما کردند تا آن که شما را در چنین جایی وارد نمودند. فرمود: ای پسر سعید! هنوز تو در معرفت ما در این پایه ای؟!
آنگاه حضرتش با دست مبارکش اشاره فرمود، بستان هایی را با انواع ریاحین و باغ های معطر به اقسام میوه هایی دیدم که نهرها جاری و قصرهای مرتفع و غلامان و حوریان خوشرو که تاکنون دیده نشده است. از مشاهده این احوال حیران و عقلم پریشان شد. حضرت فرمود: ای پسر سعید! این از آنِ ماست.
رفتار متفاوت
در کتاب ((مناقب )) آمده است: سلیمه کاتب گوید: یکی از خطبای متوکل ملقب به ((هریسه )) به متوکل گفت: تو با هیچ کس آنگونه که در مورد علی بن محمد رفتار می نمایی، رفتار نمی کنی. وقتی او وارد خانه تو می شود همه به او خدمت می نمایند و همواره برای ورود او پرده را کنار می زنند. متوکل به همه درباریان دستور داد که برای آن حضرت خدمتی نکرده و پرده را کنار نزنند.
کسی خبر داد که علی بن محمد علیهم السلام وارد خانه می شود، پس کسی بر آن حضرت خدمت نکرده و پرده را در برابرش کنار نزد. وقتی امام هادی علیه السلام وارد شد، بادی وزید و پرده را کنار زد و حضرت وارد شد و موقع خروج هم، چنین شد. متوکل گفت: پس از این برای او پرده ها را کنار بزنید، دیگر نمی خواهم باد برای او پرده را کنار بزند.
زیارت جامعه کبیره
زیارت جامعه کبیره، از جمله افتخارات شیعه و از معجزات علمی بزرگ امام دهم محسوب می شود؛ چرا که تمام اسرار الهی از نظر فلسفه، عرفان و قرآن و روایات در این زیارت نهفته است.
مرحوم محمدباقر مجلسی، صاحب کتاب بحارالانوار در مورد این زیارت می گوید «انه اصح زیارات سنداً» از نظر سند صحیح ترین زیارات است و «اعمها مورداً و افصحها لفظاً» فصیح ترین الفاظ در این زیارت است. «و ابلغها معناً و اعلاها شأناً» از نظر رتبه بالاترین درجه زیارات است.
وی چهارده زیارت را در بحار نقل می کند که از جمله آن زیارت جامعه است که همه ائمه (ع) را می شود با آن زیارت کرد و اختصاص به امامی ندارد. بعد می گوید افضل آن ها و معتمدترین آن ها همین زیارت جامعه کبیره است. آیت الله العظمی جوادی آملی در خصوص امام هادی (ع) اظهار داشته است: فقط قرآن کریم همسان و همتای اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است. قرآن، تفسیری دارد که مفسّران فراوانی به این نعمت نائل شدند اما ولایت، تفسیر می خواهد. آن روایت ها و جمله های کوتاه که امامت و ولایت را شرح می دهد آنها لازم بود ولی کافی نبود. این مفسر قرآن کریم افزوده است: وجود مبارک امام هادی (ع) امامت و ولایت را تفسیر کرده است این زیارت نورانی جامعه کبیر به منزله تفسیر امامت است؛ یعنی همان طوری که قرآن، احتیاج به تفسیر دارد امامت هم احتیاج به تفسیر دارد که هرکدام از ائمه (ع) یک آیه یا چند آیه قرآن را تفسیر کردند، ولی وجود مبارک امام هادی (ع) کل قرآن را تفسیر کردند، چون عترت و قرآن همتای هم هستند.
اثبات کلام شیعی توسط امام هادی (ع)
یکی از اساتید حوزه و دانشگاه با اشاره به اختناق زمان بنی العباس و اوج افول عقلانیت در زمان امام هادی (ع)، اظهار داشت: در زمان امام هادی (ع) دو جریان عقل گرا معتزله و اهل حدیث به شدت باهم درگیر بودند که امام در این زمان که اوج افول نگاه های عمیق به دین بود تلاش داشتند مردم را به سمت سرچشمه های وحی برگردانند. در این شرایط امام هادی (ع) بحث های کلامی خود را جدایی از معتزله و اهل حدیث دنبال می کردند تا اصالت کلام شیعی را اثبات کنند و در مقابله با اهل حدیثی که علمای اهل سنت بودند، تلاش داشتند غدیر را جا بیندازند و مردم را به سرچشمه های اصلی معنویت برگرداند.
یکی از جلوه های زیبای بزرگداشت غدیر را می توان در زیارت جامعه کبیره مشاهده کرد. یکی از جلوه های زیبای بزرگداشت غدیر را می توان در زیارت مخصوص امام علی (ع) در روز غدیر مشاهده کرد که کلمات آن زیارت، زمزمه زیبای امام هادی (ع) است؛ تاریخ صدور آن زمانی است که معتصم خلیفه عباسی آن حضرت را به بغداد احضار کرد و در این موقعیت، حضرت به زیارت امیرمومنان (ع) شتافت.
یکی از بزرگ ترین خدمات امام هادی (ع) به تشیع، بیان زیارت جامعه کبیره است و یک نگاه عقلانی ویژه و عمیق و نجات بخش را به شیعیان ارائه کرد. یکی از آثار ماندگار و ارزشمند امام هادی (علیه السلام) زیارت جامعه کبیره است که خود بهترین متن شناخت امامت راستین است و به همه مؤمنان یادآوری می کند که حکومت عدل الهی حق مسلم اهل بیت عصمت و طهارت است.
تأکید بر اصالت قرآن توسط امام هادی (ع)
زیارت جامعه کبیره مجموعه ای از امام شناسی و تبیین ائمه واقعی جهان اسلام است که در واقع از معجزات علمی امام هادی (ع) محسوب می شود. عده ای از شیعیان در زمان امام هادی (ع) با کج فکری و کج فهمی ائمه شیعه را در حد خدا می دانستند و معتقد بودند که در قرآن آمده که ائمه (ع) تجلی خدا هستند و می گفتند قرآنی که هم اکنون در دست ماست تحریف شده است.
امام هادی (ع) بر اصالت قرآن تأکید و تکرار می کردند که قرآن هیچ گاه تحریف نشده است
در چنین شرایط و اعتقاداتی باید جایگاه واقعی ائمه (ع) توسط امام هادی (ع) تبیین می شد؛ ایشان بر اصالت قرآن تأکید و تکرار می کردند که قرآن هیچ گاه تحریف نشده است. یکی از گروه هایی که در آن زمان فعال بودند، معتزله بود. این گروه قرآن کریم را مخلوق می دانستند. در رأس این گروه مأمون قرار داشت که اهل درس و مطالعه و مباحثه بود. برخی از علما و فقهای آن زمان می ترسیدند روزی اگر این فرد فاسد که به ظاهر عالم بود، حاکم شود برخی از افکار انحرافی خود را مطرح می کند و فتنه ای ایجاد می کند.
چنین هم شد و اسم این دوره در تاریخ، فتنه خلق قرآن یا مخلوق بودن قرآن بود. مأمون در رأس این فتنه قرار گرفت. امام هادی (ع) با تمسک به قرآن کریم به مبارزه با این گروه پرداخت و روایاتی را برای تفسیر قرآن ارائه داد.
امام هادی (ع) به یکی از این نزدیکان خود دستور دادند که اظهار نظری در این زمینه نکند. اینکه قرآن مخلوق است و یا مانند اسماً خداوند متعال قدیم است، موردتوجه ایشان قرار نگرفت. حضرت در نامه ای به یکی از پیروانشان می نویسند که بسم الله الرحمن الرحیم ما و شما را از ابتلاء در فتنه بر حذر می دارم. اگر خود را از آن نگاه داری به صلاح است وگرنه به هلاکت می افتی. به عقیده ما جدال و گفت وگو درباره قرآن بدعت است و در این گناه آثار زشتی وجود دارد.
چرا اطلاعات ما درباره امام هادی کم است؟
اما عوامل مختلفی دست به دست هم داده اند و باعث شده اند که اطلاعات ما دربارۀائمۀاطهار و به ویژه سه تن از این بزرگواران بسیار محدود باشد؛ یعنی امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام. در واقع ما نسبت به این دورۀ زمانی دچار فقدان اطلاعات کافی هستیم. مهم ترین دلایل این محدودیت اطلاعات تاریخی دربارۀ زندگانی این سه امام و به ویژه امام هادی علیه السلام از این قرار است:
نخست: عمر کم این بزرگواران. مدت عمر ایشان در قیاس با دیگر ائمه علیهم السلام کمتر بود و همین مسأله در محدود بودن اطلاعات ما از این بزرگواران مؤثر بوده است. این موضوع در مورد امام جواد و امام عسکری علیهما السلام نیز صدق می کند. امام جواد علیه السلام را در سن بیست وپنج سالگی به شهادت رساندند و امام عسکری علیه السلام را در سن بیست وهشت سالگی.
عامل دوم، محصور بودن ایشان است. این امامان ما در حصر و تحت کنترل شدید بودند و به طور طبیعی مردم نمی توانستند با ایشان ارتباط برقرار کنند. در نتیجه مطالبی هم که از ایشان مورد ثبت و ضبط قرار گرفته، اندک و محدود است. حتی وکلای امام هادی علیه السلام و کسانی که رابط آن بزرگوار با مردم بودند، در قالب چهره های ناشناس مانند دستفروش و دوره گرد و با احتیاط بسیار به خانۀحضرت می آمدند و سؤالات خود را می پرسیدند و از آن حضرت کسب تکلیف می کردند.
حتی با وجود «زراقی» که حاجب و وزیر خلیفه و از شیعیان نفوذی به دستگاه خلافت بود، باز هم ارتباط با امام هادی علیه السلام به راحتی صورت نمی گرفت. تا آن جا که نقل شده یکی از یاران امام برای این که از حال امام خبر بگیرد، نزد حاجب آمد، اما نمی دانست که حاجب شیعه است. صبر کرد تا اطراف حاجب خلوت شود. حاجب که منظور او را فهمید و به او گفت: آمده ای تا از مولایت خبر بگیری؟ او پاسخ داد که مولای من خلیفه است. حاجب گفت: ساکت باش. من هم عقیدۀتو را دارم و این امام بزرگوار امام من و تو است. آن صحابی امام گفت: من خوشحال شدم وقتی دیدم حاجب هم شیعه است. بعد صبر کردند تا فرصت مناسبی فراهم شود. سپس حاجب او را همراه پسربچه ای نزد امام فرستاد. وقتی امام علیه السلام به سؤالات او پاسخ دادند، به او گفتند که به سرعت از آن جا بیرون برو، زیرا بودنت در آن جا برایت خطر دارد.
بنابراین ارتباط با امام هادی علیه السلام حتی با وجود شیعیان نفوذی در دستگاه خلفای عباسی به سختی صورت می گرفت و با خطرات بسیاری همراه بوده است. همین مسأله باعث شده که اطلاعات تاریخی چندانی از ایشان ثبت و ضبط نشده باشد.
عامل سوم این است که تواریخ را عمدتاً افراد غیر شیعه نوشته اند و اساساً زمانه، زمانۀشیعیان نبود. حکومت عباسی با قدرت و قوت بر امور نظارت می کرد و بسیاری از مورخان تنها به شرطی می توانستند دست به قلم ببرند که چیزی بنویسند که دستگاه خلافت می خواهد. بنابراین یا باید باب میل آنها می نوشتند یا این که چیزی نمی نوشتند و مثلاً از مسأله ای صرف نظر می کردند. هر مسأله ای که دستگاه خلافت خوشش نمی آمد و از جمله هرگونه تبلیغ دشمنان دستگاه و ترویج آیین آنان نباید ثبت و ضبط می شد. بنابراین اگر هم کسی می خواسته مطالبی را از اهل بیت علیهم السلام و به خصوص در این موقع از امام هادی علیه السلام ثبت و ضبط کند، از ترس دستگاه خلافت از این کار منصرف می شد.
عامل چهارم هم آن است که بیشتر مورخان به مسائل سیاسی و عرصۀسیاست عالم اسلام توجه داشتند. مثلاً بیشترین اطلاعات ما از زندگانی پر برکت امام رضا علیه السلام مربوط به آن مقطع کوتاه ولایتعهدی ایشان است. چون ولایتعهدی یک مسألۀسیاسی بوده و به دستگاه خلافت هم مرتبط می شده، مورد توجه قرار می گرفته و راجع به آن قلم فرسایی می شده است. اما ما در مورد بقیۀعمر مبارک امام در دوران امامت ایشان اطلاعات چندانی نداریم و به ندرت مطالبی در این دوره در تاریخ وجود دارد. بنابراین با توجه به آن که امامان ما و از جمله امام هادی علیه السلام در عرصۀخلافت و حکومت حضور نداشتند، مطالب مربوط به ایشان هم از طرف مورخان به صورت مفصل مورد ثبت و ضبط قرار نگرفته است.