جشنواره فجر که پایان مییابد و جایزهها تقسیم میشوند، تازه نوبت میرسد به آنها که نادیده گرفته شدند. برای اهالی سینما و آنها که جریان سی و هشتمین جشنواره فجر را از نزدیک دنبال کردهاند، جای شکی باقی نیست که هادی حجازی فر یکی از مهمترین هنرمندانی است که در این جشنواره نادیده گرفته شد.
او که تا چند سال پیش بازیگر گمنامی بود، حالا آنقدر مهم شده است که به یکی از پدیدههای جشنواره فجر تبدیل شود و صحبتها و نظرهایش در نشستهای رسانهای در فضای مجازی دستبهدست شود. آنقدر که نامزد نشدن او برای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد و عدم راهیابی او به میان کاندیدهای بهترین فیلمنامه از شگفتیهای این جشنواره محسوب شود. آنقدر که فریدون جیرانی و مازیار میری، از اعضای هیئت داوری، در گفتگویی به اهمیت فیلمنامهاش و همچنین بازی درخشان او در «آتابای» اشاره کنند و بار دیگر از دستهای پشت پردهای بگویند که مانع از دیده شدن حجازی فر، آنگونه که شایستهاش بوده است، سخن بگویند.
حجازی فر، در سینمای ایران، مسیرش را آرامآرام و بیصدا طی کرد.
همچنین بخوانید:
نقد فیلم آتابای – جایی برای زخم خورده ها نیست
او از آن دسته بازیگرانی نبود که یکشبه ره صدساله بروند. همه تلاشهای چند سال اخیر او به نقطهای ختم شد که باعث دیدنش شد، اما انتخابهای هوشمندانهاش بود که او را در این مسیر نگه داشت و او را از بازیگر گمنام جشنواره سی و چهارم به یکی از مهمترین چهرههای جشنواره سی و هشتم تبدیل کرد.
هادی حجازی فر که به ادعای خودش هنوز هم عدهای باورش ندارند و فکر میکنند از یک پایگاه بسیج آمده است تا نقشی ایفا کند و برود، حالا اعلام میکند که سال آینده فیلم خودش را خواهد ساخت. حضور پررنگ او در «آتابای» و چیرگی نگاه و جهانبینیاش بر نیکی کریمی و آنچه بهعنوان نتیجه نهایی از «آتابای» میبینیم، مسلماً فیلم احتمالی او را بهشدت کنجکاوی برانگیز میکند و قطعاً حضور او در سینمای ایران را مهمتر و تأثیرگذارتر. به همین بهانه نگاهی میاندازیم به مسیری که حجازی فر، آرام اما پیوسته در این چند سال طی کرده است.
یک استارت ده ساله
شروع فعالیت هنری حجازی فر با «مزرعه پدری» رسول ملاقلی پور بود. «مزرعه پدری» نتوانست سکوی پرتاب مناسبی برای حجازی فر باشد و او بعدازاین فیلم به سراغ تئاتر رفت. چند نمایش بر صحنه برد و در چند نمایش دیگر همبازی کرد. اما این نمایشها هم نتوانستند موقعیتی که حجازی فر به دنبالش بود را در اختیار او قرار بدهند.
نقطه عطف کارنامه کاری حجازی فر در سال 1394 با «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان رقم خورد. مهدویان که اولین فیلم بلندش را ساخته بود به چهره جشنواره سی و چهارم تبدیل شد و حجازی فر هم بهعنوان بازیگر اصلی او شناخته شد.
بازی در نقش کاراکتری که ما به ازای بیرونی دارد و انتظارات مشخصی را برمیانگیزد، تنها چالش او در «ایستاده در غبار» نبود. شیوه منحصربهفرد روایت مستند گونه مهدویان که بهشدت به تصاویر و صداهای آرشیوی متکی بود، چالش مهمتری در برابر حجازی فر بود. او باید در حالی شمایل شهید احمد متوسلیان را زنده میکرد که تصویر واقعی او در پیش چشم مخاطب قرار داشت. حجازی فر از پس این چالش برآمد و حضور یکدست او در کنار تصاویر آرشیوی، «ایستاده در غبار» را به مختصات ویژهای که امروز میشناسیم رساند.
مکمل اما دوست داشتنی
بعد از «ایستاده در غبار»، همکاری حجازی فر و مهدویان ادامه پیدا کرد. در کارهای بعدی مهدویان، حجازی فر فرصت پیدا کرد که قالب تعریفشده شهید متوسلیان را بشکند و ویژگیهای بازی خودش را عرضه کند. حضور او در «ماجرای نیمروز» و «لاتاری» نشان داد که حجازی فر یک بازیگر مکمل به تمام معناست.
او با شمایل یک مأمور متعصب و تندرو در «ماجرای نیمروز»، درعینحال رقیقالقلب توانست در کنار شخصیتهای اصلی، کاراکترش را به نمایش بگذارد. بهعلاوه در «لاتاری»، او بااینکه در یک نقش کاملاً جدی ظاهر میشود، اما میتواند حضور خود را در جهت تلطیف بار فیلم به کار گیرد و لحظات دلچسبی رقم بزند.
حضور حجازی فر در «آستیگمات» و «دارکوب»، گرچه دستاورد چشمگیری برای او ندارد، اما میتواند جایگاهش را بهعنوان یک بازیگر مکمل جدی تثبیت کند. حجازی فر نشان میدهد، بدون اینکه در پس پرده و پشت بازیگران اصلی قرار بگیرد و بیآنکه حضورش را به مخاطب تحمیل کند، میتواند نقشش را در مسیر درام هدایت کند. این همان ویژگی است که از حجازی فر یک بازیگر مکمل خوب و پرقدرت میسازد.
از سوی دیگر، او در کنار عزتی به زوجی میرسند که نهتنها میتوانند روی پرده شیمی خوبی باهم داشته باشند که بیننده هم دوستشان دارد. حجازی فر و عزتی بیننده را وادار میکنند در انتظار لحظاتی که آنها در کنار هم یا رودرروی هم قرار میگیرند باشد و بازیشان در کنار همریتم خوبی دارد.
همین ویژگیهای جذاب است که به «ماجرای نیمروز: رد خون» هم میرسد. حجازی فر این بار نقش مهمتری به عهده دارد و فرصت مییابد توانایی بازیگریاش در لحظات درام را رخ بکشد.
طیف گستردهای از نقش ها
حجازی فر کارنامه کاری مختصری دارد، اما با همان چند فیلمی که بازی کرده، نشان داده است که جسارت زیادی در انتخاب نقشهایش به خرج میدهد. او در «کاتیوشا»، کاراکتر همیشگیاش را وارد فضای یکسره کمدی میکند و از اینکه در مقابل احمد مهران فر حضورداشته باشد، هیچ ترسی ندارد. او میتواند درست و بهاندازه این فیلم دونفره را به جلو ببرد و در کمال خونسردی و بدون آنکه به اغراق بیفتد، نقشش را ایفا کند.
اما «دوزیست» ساخته برزو نیک نژاد، جایی است که حجازی فر فرصت مییابد نشان دهد که بدون شمایل همیشگیاش هم میتواند بدرخشد. شناسایی او در نقش کمدی که در «دوزیست» دارد سخت است، نه به لحاظ گریم که به لحاظ بازی نرم و روانش. کاراکتر او در «دوزیست» روی مرز خطرناکی قرار دارد که اگر درست ایفا نمیشد به لودهگری میرسید یا از آنسوی بام میافتاد و نمیتوانست بار کمدی فیلم را بهدرستی پرورش دهد. اما حجازی فر بهخوبی از پس این چالش برمیآید و شاید به تنها نقطه قوت فیلم تبدیل میشود.
همین تنوع در نقشهاست که حجازی فر را به مجموعه نمایش خانگی «ممنوعه» میرساند. «ممنوعه» بهنوعی استقلال او از مهدویان و ویژگیهای نقش کمال است که در آثار او ایفا کرده است. «ممنوعه» بااینکه نمیتواند تأثیر مثبتی در مسیر حرفهای حجازی فر داشته باشد، او را با نیکی کریمی آشنا میکند و به «آتابای» منجر میشود.
آتابای و مسیری تازه
«آتابای» ازهرجهت، اثری مهم در کارنامه حجازی فر محسوب میشود. او که همیشه از کارگردانی بهعنوان دغدغه اصلیاش صحبت میکند با نوشتن فیلمنامه «آتابای»، یکقدم به رؤیای همیشگیاش نزدیکتر میشود. حجازی فر با «آتابای» جهان متفاوتی را کنکاش میکند، ابعاد تاریک و تنهای روح انسانی را به نمایش میگذارد و عاشقانهای لطیف و دوستداشتنی به بیننده میدهد.
او با «آتابای» نشان میدهد که دیالوگنویس ماهری است، درام و روایت را میشناسد و از تجربهای متفاوت و شخصی نمیهراسد. همه اینهاست که باعث میشود نادیده گرفته شدن فیلمنامه حجازی فر در جشنواره سی و هشتم، عجیب و غیرقابلباور باشد.
از سوی دیگر، «آتابای» فرصتی است تا حجازی فر نشان دهد که در نقش اول هم میتواند بدرخشد. او در این فیلم، تمام عصبیت و برونگرایی کاراکترهای قبلیاش را جا میگذارد و در قالب مردی تنها که با ترسهایش دستبهگریبان است را بهخوبی نمایش میدهد. حجازی فر دربازیاش کاریزمای خاصی دارد که شخصیت آتابای و موقعیت او را برای بیننده جذاب و دوستداشتنی میکند. حضور جواد عزتی در کنار او و دیالوگهای قوی میان این دو هم شخصیت آتابای را بیشازپیش دوستداشتنی و قابل هم ذات پنداری میکند.
اگر فیلم شخصی او فقط کمی به «آتابای» نزدیک باشد، باید منتظر یک پدیده دیگر از سمت اوباشیم. به نظر میرسد که حجازی فر گرچه کمی دیر وارد سینمای ایران شده است، اما قصد دارد حالا حالاها بماند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
135