ماهان شبکه ایرانیان

گزارش مشرق/

مغزشویی ایدئولوژیک ترامپ توسط مثلث ضدشیعی/ چرا عراق برای ترامپ، مهم‌تر از کرونا است؟ +تصاویر

جدای از این که از «تیم بی» ادعایی، جان بولتون از گردونه خارج شده و دیگر مشاور ترامپ نیست، در ارزیابی ظریف و تیم وزارت خارجه هیچ خبری از مثلث واقعی دشمنی با ایران(با ماهیتی به شدت ایدئولوژیک) نیست.

سرویس سیاست مشرق- اخبار و گزارش‌های میدانی که در روزهای اخیر از عراق می رسد، حکایت از ان دارد که نیروهای تروریستی ارتش آمریکا، به احتمال قوی برنامه‌هایی برای اقدامات نظامی گسترده علیه مقاومت عراق دارند. حجم تسلیحات و تجهیزات ارسالی، نیروهای جدید اعزام شده، جابه‌جایی‌های پرسنلی و انتقال سفارت به پایگاه نظامی عین الاسد و البته تحرکات مشکوکی چون فرار شمار زیادی از عناصر داعش در عراق و البته اخبار آشکار و نهانی که شخصیت‌های سیاسی و مسوولان گروه‌های بسیج مردمی انتشار می دهند، به صورت بالقوه احتمال نقشه‌های خطرناک و شوم آمریکایی‌ها را بالا برده است.

این در حالی است که بحران کرونا در ایالات متحده هر روز وارد فاز جدیدی می شود و هر روز، بخش‌های فاجعه‌باری از سوء‌مدیریت، کمبودها و عقب‌ماندگی‌ها در بخش بهداشت و درمان آمریکا و ارزیابی‌های وحشتناک از تصاعد تعداد قربانیان بیماری در این کشور عیان می گردد. تیغ تیز انتقادات از هر سو متوجه ترامپ است که تازه چند روزی است بحران کرونا را جدی گرفته و با انفعال و بی‌عملی و سوء‌مدیریت، روند شیوع بیماری و تعداد مبتلایان آمریکا را به صدر جدول برده است.

سوالی که در این میان ذهن بسیاری از ناظران را به خود مشغول کرده، این است که چرا ترامپ و دولت او، در حالی که به شدت درگیر تبعات سنگین شیوع کرونا در حوزه‌های محتلف حیات جمعی آمریکاست و کشورش به شدت از کمبودها و آشفتگی‌ها در مواجهه با بحران رنج می برد، باز تمرکز خود را بر فتنه‌آفرینی و شرارت در غرب آسیا تنظیم کرده و باز دشمنی با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت در اولویت دغدغه‌های اوست؟ مگر این همان ترامپی نیست که با شعار «اول آمریکا» و ادعاهای بیرون کشیدن پای آمریکا از مسایل غرب آسیا و اولویت دادن به مسایل اقتصادی داخلی رای گرفت و به کاخ سفید رفت؟

درباره چرایی این رویکرد ترامپ و دولت او، دلایل مختلفی ذکر می شود، اما شاید آن‌چه که جای بررسی جدی در شکل‌دهی به سیاست‌های کاخ سفید(به ویژه در حوزه سیاست خارجی) دارد، بررسی مثلث شومی است که حول ترامپ شکل گرفته و منبع اصلی نفرت‌پراکنی و دشمنی کور با «ایران» و محور مقاومت است. این مثلث که شکل‌گرفته از مایک پنس(معاون ریاست جمهوری)، مایک پمپئو(وزیر خارجه) و جرد کوشنر(داماد ترامپ و مشاور ارشد او در سیاست خارجی) است، نقش اساسی را در آمیختن سیاست‌های کاخ سفید با یک نوع نگاه ایدئولوژیک افراطی صهیونیستی دارند.

وبسایت آمریکایی واشینگتن مانثلی، در گزارشی به تاریخ 7 ژانویه 2020 با عنوان «پمپئو سیاست خارجی آمریکا را به مسیحیت صهیونیستی همراه می کند» نوشت:

" بنا بر گزارش واشینگتن پست، این وزیر خارجه پمپئو بود که با ترامپ برای ترور قاسم سلیمانی صحبت کرده بود و البته از کمک مایک پنس، معاون رییس جمهور، هم برخوردار بود. نویسندگان این مقاله گزارش دادند که پمپئو یک ماه قبل از ترور در این باره با رییس جمهور صحبت کرده بود که این مساله با ادعای دولت مبنی بر تصمیم به ترور بر اساس یک «تهدید قریب‌الوقوع» در تضاد است. "

این گزارش می افزاید:

" گرچه نویسندگان(گزارش واشینگتن پست) وسواس پمپئو با مساله ایران را از زمان عضویت در کنگره، ریاست سیا و اکنون در موضع وزیر خارجه، تاریخ‌نگاری کردند، اما نتوانستند به این سوال جواب دهند که انگیزه این وسواس در وزیر خارجه ایالات متحده چیست. "[1]

                                                                                                                                      

خود پمپئو دست‌کم در یک مصاحبه، به صراحت کلیدی برای رمزگشایی از وسواس خود نسبت به ایران در اختیار گذاشت. او در ماه مارس 2019، زمانی که در بیت‌المقدس(اورشلیم) حضور داشت، در مصاحبه با خبرنگاران «شبکه خبری مسیحی» پرده از اعتقادات متعصبانه مسیحی-صهیونیستی خود برداشت. وقتی خبرنگار از او پرسید که «آیا ممکن است که صعود ترامپ در این زمان، با این هدف باشد که مانند «ملکه استر»، به اسراییل برای نجات از دشمنی ایران کمک کند؟» و پمپئو جواب داد:

" به عنوان یک مسیحی، من قطعا چنین چیزی را ممکن می دانم. "

و این صهیونیست افراطی در ادامه مدعی شد که «دست خدا را در صعود ترامپ» در کار می بیند! [2]

ادوارد وانگ، نویسنده روزنامه نیویورک تایمز در مقاله‌ای در 30 مارس 2019 درباره پمپئو نوشت:

" در دهه‌های اخیر، هیچ وزیرخارجه‌ای در آمریکا نبوده که به مانند مایک پمپئو این اندازه آشکار و مشتاق، همزمان از سیاست خارجی و باورهای مسیحی بگوید. این مساله، به طور فزاینده‌ای به این بحث دامن زده که سیاست خارجی ایالات متحده تا چه اندازه با مسیحیت اوانجلیستی گره خورده است. "[3]

نقل قول معروفی از پمپئو در سال 2015 وجو دارد که خمیره‌ی به شدت ایدئولوژیک ذهن او را نشان می‌دهد. او در 28 ژوئن 2015، در جریان «گردهمایی خدا و کشور» در کلیسای ویچیتا در کانزاس گفت:

" ما به این نبردها ادامه خواهیم داد، این یک مبارزه بی‌پایان است...تا روز رستاخیز. "[4]

جولین برگر، نویسنده روزنامه گاردین در مقاله‌ای با عنوان «آورده برای مسیح: سلطه‌ی اوانجلیستی بر دولت ترامپ» (11 ژانویه 2019) میزان و عمق نفوذ مسیحیت صهیونیستی را در دولت ترامپ تشریح کرد. او یا یادآوری سخنرانی پمپئو در دانشگاه آمریکایی قاهره نوشت:

" پمپئو در این سخنرانی گفت که در اتاقش در وزارت خارجه «همیشه یک انجیل باز است تا به من خدا و کلام او و حقیقت را یادآوری کند».

پیام اصلی پمپئو در قاهره این بود که آمریکا دوباره حاضر است رژیم‌های محافظه‌کار منطقه را، هر چقدر هم سرکوب‌گر، در آغوش بگیرد فقط اگر بر علیه ایران، با آمریکاد هم نظر باشند...پمپئو در قاهره بیشتر یک واعظ مذهبی بود تا یک دیپلمات. "

برگر با یادآوری سخنرانی عجیب سال 2015 پمپئو در کلیسای ویچیتای کانزاس و به کار بردن واژه «رستاخیز»، این واژه را برای مستمعان مسیحی-صهیونیست او بسیار معنادار و هیجان‌آور توصیف کرد:

" برای مستمعین پمپئو، «رستاخیز» یادآور دیدگاه آخرالزمانی آنان به آینده بود، نبرد نهایی بین خیر و شر، و رجعت دوباره‌ی مسیح، هنگامی که مومنان(مسیحی) به بهشت صعود می کنند و باقی مردم به جهنم خواهند رفت.

برای بسیاری از مسیحیان اوانجلیست آمریکا، یکی از پیش‌شرط‌های اساسی آن لحظه موعود(رستاخیز)، جمع شدن یهودیان دنیا در اسراییل بزرگ، از بین‌النهرین تا رود اردن، است. این عقیده‌ای است که به عنوان «رستگاری پیشا-هزاره‌ای» یا مسیحیت صهیونیستی شناخته می شود...و این تبعات بسیار واقعی و بالقوه‌ای برای سیاست خارجی ایالات متحده دارد. "[5]

اما پمپئو تنها نماینده قدرتمند و پرنفوذ مسیحیت صهیونیستی در دولت ترامپ نیست. یار و شریک او در پیشبرد برنامه‌های به شدت ایدئولوژیک در سیاست خارجی(به ویژه در نسبت با غرب آسیا)، کسی جز «مایک پنس»، معاون ریاست جمهوری آمریکا نیست.

مایک پنس

در روزهای بعد از جنایت تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و همراهان، که با دستور مستقیم ترامپ صورت گرفت، در فضای تحلیلی در آمریکا در پی این رویداد، «سارا پازنر»، در وبسایت نشریه نیوریپابلیک در مقاله‌ای با عنوان «اوانجلیست‌هایی که برای جنگ با ایران دعا می کنند» نوشت:

" طبق گزارش‌ها، پمپئو و پنس دو مقام ارشدی بودند که ترامپ را به سوی کشتن قاسم سلیمانی سوق دادند. این هر دو، اوانجلیست‌های متعصب و از متحدان اصلی «CUFI» هستند. این تصادفی نیست. سازمان CUFI به خاطر حمایت بی قید و شرط آن از اسراییل شناخته می شود- که شامل حق اسراییل برای ساخت و ساز هر چه بیشتر در کرانه باختری و همچین تلاش مداوم برای از بین بردن احتمال شکل‌گیری دولت مستقل فلسطین می شود. این سازمان از بدو تاسیس در 2006، در تبلیغات خود ایران را یک خطر حیاتی برای اسراییل ترسیم کرده است. "[6]

گفتنی است که موسس و مدیر سازمان CUFI یا «مسیحیان متحد برای اسراییل» یک مبلغ اوانجلیست معروف تلویزیونی به نام «جان هَجی» (John Hagee) است. او محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور وقت ایران را با «هیتلر» مقایسه می کرد و خواهان حمله نظامی به ایران بود.

جالب این‌جاست که هچی در تبلیغات ضدایرانی خود، همواره به «ملکه استر» ارجاع می دهد، همسر یهودی خشایارشاه که با همدستی عمویش مُردخای، دستور قتل ده‌ها هزار ایرانی و از جمله هامان، وزیر خشایارشاه، را گرفت. صهیونیست‌ها این ماجرا را در یکی از مهم‌ترین اعیاد خود، عید «پوریم» جشن می گیرند. جان هجی هم همواره جشن پوریم را(که در واقع عید ایرانی‌کشی است) مفصل و با زرق و برق بسیار با پیروان و هواداران خود جشن می گیرد.

جان هجی، کشیش اوانجلیست ضدایرانی که نفوذ زیادی روی کاخ سفید دارد
جان هجی و مایک پنس در گردهمایی سالیانه کوفی

اما نکته بسیار مهم درباره هجی، به عنوان کسی که تاثیر فکری عمیقی روی پمپئو و پنس دارد، این است که در کتابی که در سال 2006 نوشت، سناریویی را ترسیم کرد که در آن، نیروهای نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران حمله نظامی می کنند. به نوشته‌ی او، این حمله «دوزخی» را در منطقه غرب آسیا به راه می اندازد که جهان را به سوی آرماگدون(آخرالزمان یهود) هل خواهد داد. [7]

دیدار جان هجی با ترامپ در کاخ سفید

اما پازنر در ادامه گزارش خود می نویسد:

" در گردهمایی سالیانه‌ی کوفی در سال 2008، تنها سه عضو کنگره شرکت کردند. اما یکی از این سه نفر، نماینده ایندیانا در کنگره بود: مایک پنس

او روابط نزدیک خود را با این سازمان حفظ کرد و در سال 2014، کوفی هزینه‌ی سفر پنس و همسرش به اسراییل را برای جشن کریسمس پرداخت کرد. "

با انتصاب پنس به معاونت ریاست جمهوری، ستاره اقبال جان هجی تابنده‌تر از قبل شد. او مدعی شد که در اقناع ترامپ به تصمیم انتقال پایتخت آمریکا از تل‌آویو به اورشلیم نقش داشت. هجی در وبسایت خود نوشت که در مراسم شامی که در کاخ سفید برقرار بود، به رییس‌جمهور گفت که اورشلیم جایی است که مسیح از آن‌جا باز می‌گردد و تخت سلطنت خود را بر کوه معبد قرار خواهد داد و به مدت هزار سال در آرامش کامل حکمرانی خواهد کرد. "[8]

در موضوع ایران، تقریبا همدلی و هم‌نظری کامل بین دولت ترامپ و سازمان کوفی برقرار است. در سال 2017، تنها چندماه بعد از آغاز به کار ترامپ در کاخ سفید، مایک پنس در گردهمایی سالانه‌ی سازمان کوفی در واشینگتن، به حاضران اطمینان داد:

"  رییس‌جمهور ترامپ ایران را در مرکز توجه خود گذاشته است. آمریکا دیگر تلاش‌های ایران برای بی‌ثبات کردن منطقه و به خطر انداختن امنیت اسراییل را تحمل نخواهد کرد. "

او در ادامه به مستمعین خود قول داد که "در دولت ترامپ اجازه دستیابی ایران به هیچ نوع سلاح هسته‌ای قابل استفاده داده نخواهد شد. "[9]

اما تیم صهیونیست‌های متعصب حاکم بر کاخ سفید، یک ضلع سومی هم دارد که تاثیر فکری او روی ترامپ، اگر بیشتر از پمپئو و پنس نباشد، کم‌تر هم نیست: جرد کوشنر

جرد کوشنر و بنیامین نتانیاهو

جرد کوشنر، از خاندان یهودی معروف «کوشنر» (که برنارد کوشنر، موسس سازمان «پزشکان بدون مرز» و وزیر خارجه اسبق فرانسه هم از همین خاندان است)، داماد ترامپ و فرد کلیدی کاخ سفید در سیاست‌های ایالات متحده در غرب آسیاست. جرد کوشنر که عضو یک فرقه اولترا-صهیونیست و کابالیستی به نام «خاباد» (Chabad) است، مجری اصلی انتقال پایتخت آمریکا به قدس بود و علاوه بر صمیمیتی که با بن سلمان و بن زاید دارد، نقش رابط این دو با ترامپ را نیز بازی می کند.

ایوانکا ترامپ و جرد کوشنر در سفر به بیت‌المقدس
گزارش روزنامه اسراییلی آروتز شوا از اعتقادات یهودی غلیظ جرد کوشنر و ایوانکا
گزارش وبسایت اسراییلی از حضور جرد کوشنر در کنیسه فرقه حسیدی کابالیستی خاباد در واشینگتن
کوشنر در جلسه نیایش هفتگی کنیسه خاباد در واشینگتن

ماجرای جرد کوشنر وقتی جالب‌تر می شود که بدانیم دلال اصلی رابطه‌ی او با «ایوانکا ترامپ» ، روپرت مرداک(مردوخ) ، ابر-سرمایه‌دار صهیونیست و صاحب امپراتوری رسانه‌ای مرداک بود که از طریق همسر خود وندی، رابطه بین این دو را جوش داد. در تعصب فرقه‌ای و صهیونیستی جردکوشنر و خانواده او همین بس که ایوانکا ترامپ برای این که به همسری او در بیاید، به سلک یهودی درآمد و تحت آموزش‌های فشرده تبدیل به یک یهودی سرسخت و متعصب شد. [10] طبق ادعای ثبت و ضبط شده‌ی خود کوشنر، او بود که اولین بار، ایده‌ی ریاست جمهوری ترامپ را با رابرت مرداک مطرح کرد و این پروژه را کلید زد. [11]

وندی مرداک، جرد کوشنر و ایوانکا ترامپ
جرد کوشنر و روپرت مرداک
کوشنر مقابل دیوار ندبه در بیت‌المقدس(اروشلیم)

طبیعی و بدیهی است که این اتحاد شوم یهودی-اوانجلیست، بزرگ‌ترین مانع را در برابر سلطه‌طلبی ایدئولوژیک صهیونیست‌ها، برای زمینه‌سازی حکومت هزارساله «ماشیخا» (مسیح بن داوود، شاه آخرالزمانی صهیونیست‌ها) در جهان، ایران شیعی و متحدان آن در محور مقاومت می داند. از این رو، ضدیت و نفرت آنان از ایران، ریشه‌ ای اعتقادی و ایدئولوژیک و نه صرفا سیاسی دارد و همان‌طور که گفته شد حتی مبانی این دشمنی، طبق اسطوره‌های خود این‌ها، حتی به دوران پیش از اسلام و داستان استر و مردخای و کشتار ایرانیان در پوریم هم می رسد.

در هر صورت، آن‌چه که بسیاری از تحلیل‌گران و کارشناسان سیاسی در خود ایالات متحده بر آن تاکید دارند، این است که ترامپ عملا تحت سلطه‌ی صهیونیست‌ها(در هر دو شاخه‌ی مسیحی و یهودی آن) است. او تقریبا کلیت ریاست جمهوری خود را بدهکار حمایت‌های مالی، سیاسی و تبلیغاتی صهیونیست‌های افراطی در آمریکاست و نمی تواند جز مسیرهای مورد نظر آنان، مسیر دیگری را در سیاست خارجی خود انتخاب کند. این وابستگی، حالا که افتضاح مدیریتی شخص ترامپ و دولت او در ماجرای شیوع ویروس کرونا بالا آمده و شاخص‌های اقتصادی آمریکا(نقطه قوت ترامپ برای کسب محبوبیت عمومی) در وضعیت بسیار بدی قرار دارد و دورنمای آن هم سیاه‌تر از اکنون است، تقریبا حالت مطلق پیدا کرده و ترامپ برای ابقای در قدرت، راه دیگری جز تن دادن به خواسته‌های محافل ایدئولوژیک صهیونیست در ایالات متحده ندارد.

اما در این میان، یک نکته در پیوند با موضعگیری‌های داخل ایران نسبت به دشمنی‌های نظام سلطه وجود دارد که عجیب جلوه می کند. دستگاه دیپلماسی کشور ما و در راس آن محمد جواد ظریف، مفهومی به نام «تیم بی» تعریف کرده بودند که از نظر آن‌ها مثلث اصلی دشمنی با ایران است. این مثلث شامل جان بولتون، بن سلمان، بن زاید و بنیامین نتانیاهو می شود که اول نام یا نام خانوادگی آنان با حرف «بی» شروع می شود. جدای از این که از این مثلث جان بولتون از گردونه خارج شده و دیگر مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیست، در این ارزیابی هیچ خبری از مثلث واقعی دشمنی با ایران(که ماهیت به شدت ایدئولوژیک دارد) نیست.

این‌ ضعف تحلیل در دستگاه دیپلماسی ما واقعا جای تامل و تاسف دارد، مضافا این که همین ارزیابی‌های ناقص، خروجی‌های گمراه‌کننده را هم در پی دارد. شاهکارهایی چون اجازه ورود به تیم اعزامی سازمان بدسابقه و به شدت مشکوک «پزشکان بدون مرز» ، با هماهنگی و کارگردانی وزارت امور خارجه، یکی از این خروجی‌هاست.

 

[1] https://washingtonmonthly.com/2020/01/07/pompeo-aligns-u-s-foreign-policy-with-the-christian-zionists/

[2] https://www.cnn.com/2019/03/22/politics/mike-pompeo-donald-trump-israel-golan-heights/index.html

[3] https://www.nytimes.com/2019/03/30/us/politics/pompeo-christian-policy.html

[4] https://www.snopes.com/fact-check/pompeo-fight-battles-rapture/

[5] https://www.theguardian.com/us-news/2019/jan/11/trump-administration-evangelical-influence-support

[6] https://newrepublic.com/article/156166/pence-pompeo-evanglicals-war-iran-christian-zionism

[7] http://www.informationclearinghouse.info/52857.htm

[8] https://www.jhm.org/Articles/2018-07-01-donald-j-trump-keeps-his-promise

[9] https://www.whitehouse.gov/briefings-statements/remarks-vice-president-pence-israel-independence-day-commemoration-event/

[10] https://www.mashreghnews.ir/news/806490/

[11] https://www.businessinsider.com/who-is-jared-kushner-2018-1

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان