دکتر فرزاد شیدفر در گفت و گو با زندگی آنلاین : امروزه پرخوری یا بد خوری به یکی از مهمترین چالشهای زندگی مردم تبدیلشده و هنگامیکه با هر متخصص صحبت میکنیم، در وهله اول تجویز میکنند که فلان غذا مصرف نشود و فلان غذا را جایگزین آن کنیم. اما باکمال تأسف کمتر شاهد هستیم که پزشکان رشتههای دیگر بیماران خود را به متخصص تغذیه ارجاع بدهند. به عبارت بهتر، اکنون ارجاع جای خود را در بین پزشکان پیداکرده بهعنوانمثال کسی که سردرد میگیرد و به پزشک عمومی مراجعه میکند، برای بررسی بیشتر به متخصص مغز و اعصاب ارجاع داده میشود یا فردی که با درد قفسه سینه به سراغ پزشک عمومی میرود، به متخصص قلب و عروق ارجاع میشود اما کمتر شاهد هستیم فردی که به گرفتگی عروق مبتلا شده یا فرد مبتلابه دیابت یا مشکلات کلیوی، کبدی و... به متخصص تغذیه ارجاع شود. بحث دیگر معضل چاقی است که رو به افزایش است و به دنبال چارهاندیشی هم نیستیم. برای آنکه این مشکلات و چالشهای تغذیه را بررسی کنیم با دکتر فرزاد شیدفر استاد گروه تغذیه دانشگاه علوم پزشکی ایران گفتوگو کردیم. ایشان علاوه بر تدریس در دانشگاه با برخی مراکز تحقیقاتی مانند قلب و عروق، غدد و گوارش در سطح دانشگاه همکاری و ارتباط علمی دارند. آنچه در ادامه آمده نتیجه گفتوگوی زندگی آنلاین با دکتر شیدفر است.
آقای دکتر لطفاً کمی راجع به بیوگرافی خود برایمان بگویید؟
فرزاد شیدفر هستم و استاد گروه علوم تغذیه دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران. متولد شهر ساری هستم. پدرم استاد بازنشسته دانشکده افسری و مادرم خانهدار میباشند. تمامی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر تهران گذراندم و دیپلم متوسطه را از دبیرستان خوارزمی شماره 3 تهران اخذ کردم. در آن زمان که ما در کنکور سراسری شرکت کردیم رشته تغذیه در مقطع کاردانی در دانشگاهها دانشجو میپذیرفت و تا سال 1367 مقطع لیسانس (کارشناسی) وجود نداشت. مقطع کاردانی تغذیه را در دانشگاه شهید چمران اهواز گذراندم و در بین فارغالتحصیلان کلاس رتبه اول را احراز کردم. مقطع کارشناسی را در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گذراندم و در بین فارغالتحصیلان ورودی سال 67 رتبه دوم را احراز کردم.. در آزمون سراسری کارشناسی ارشد با رتبه 1 آزمون در سال 1372 در دانشگاه علوم پزشکی تبریز پذیرفته شدم و در سال 1375 در بین فارغالتحصیلان رتبه اول را احراز کردم. خاطره جالبی که از آن موقع دارم این است که در آن سال داوطلب هر رشتهای در هر دانشگاهی که بودید باید به همان شهر و دانشگاه میرفتید و آزمون میدادید ولی سؤالات آزمون در کل کشور یکسان بود و آزمون در یک روز در کل کشور برگزار میگردید و من از این هراس داشتم که شاید تهران قبول نشوم و به همین خاطر به تبریز رفتم تا در آنجا امتحان بدهم. چند ماه بعد از امتحان هنگامیکه کارنامه آزمون به دستم رسید متوجه شدم که رتبه اول آزمون را احراز کردهام و مشخص شد که تعداد زیادی از داوطلبان با همین تصور به تبریز آمده بودند و داوطلب شرکت در این دانشگاه بودند و تعداد داوطلبان تبریز بیشتر از تهران بود. مقطع دکترا را در دانشگاه علوم پزشکی تهران گذراندم و با درجه عالی فارغالتحصیل شدم. در حال حاضر عضو هیئتعلمی گروه تغذیه دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران هستم در طول سالهای خدمت در دانشگاه علوم پزشکی ایران از سال 1381 تا 1384 معاون اداری مالی دانشکده بهداشت، از سال 1384 تا 1389 معاون اداری مالی دانشکده پزشکی، از سال 1390 تا 1391 بهعنوان معاون اداری مالی دانشکده علوم تغذیه و رژیمشناسی (دانشگاه علوم پزشکی تهران)، از سال 1391 تا 1392 رئیس دانشکده بهداشت، از سال 1392 تا اواخر سال بهعنوان مدیر امور آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه و از سال 1393 تاکنون بهعنوان رئیس دانشکده پیراپزشکی مشغول انجاموظیفه هستم. از سال 1389 عضو هیئت ممتحنه (بورد) علوم تغذیه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میباشم و بهعنوان مسئول بازنگری کوریکولوم های آموزشی مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای علوم تغذیه بودهام که به لطف خداوند و تلاش و پیگیری فراوان و مساعدت و همکاری کلیه اعضا هیئتعلمی رشته تغذیه در دانشگاههای کشور، کوریکولوم ها مطابق با نیاز دانشجویان، دانشآموختگان و جامعه، بازنگری کامل و بسیار خوبی گردید و واحدهای درسی جدید مطابق با پیشرفت علم و تحقیقات لحاظ گردید.
بیشتر بخوانید:
امروزه چاقی و اضافهوزن چالش جدی بیشتر جوامع است. آیا به نظر شما در زمینه علمی، اطلاعرسانی مناسبی در این زمینه شده است؟
بهتازگی کنگره چاقی در آذرماه 98 برگزار شد که کنگره بسیار خوبی بود. مقالات بسیار خوبی در کنگره ارائه شد. بحث چاقی یکی از مهمترین بحثهای روز تغذیه و یکی از مشکلات اصلی بهداشتی و تغذیهای است که توجه جامعه ایران و البته کشورهای جهان را به خود اختصاص میدهد. اگر روند چاقی و افزایش وزن را در طول 40 سال گذشته بررسی کنیم، میبینیم که از سال 1975 تا سال 2017 وضعیت افزایش وزن در بین دختران در سنین 5 تا 17 سال از 17.2 درصد به 18.6 درصد و در پسران از 16.8 درصد به 18.5 درصد رسیده است. این اعداد به ما میگوید که یک افزایش قابلتوجهی در وضعیت افزایش وزن و چاقی برحسب نمای توده بدن (توده بدن یکی از شاخصهایی است که برای وضعیت چاقی به کار میرود) داریم. درنتیجه این مسئله که با افزایش روند چاقی و تعداد افراد چاق در سنین کودکی، نوجوانی و متعاقب آن در سنین بزرگسالی روبهرو هستیم، یک واقعیت انکارناپذیر است. هنگامیکه آمار افراد چاق را ملاحظه و بررسی میکنیم، میبینیم تعداد افراد چاق در سالهای اخیر افزایش داشته و 73 درصد این افزایش ناشی از شیوع چاقی در کودکان و نوجوانان بوده است.
دلیل این افزایش چاقی چه چیزی بوده است؟
این افزایش چاقی به دلیل مصرف غذاهای پرکالری، بازیهای اینترنتی و کامپیوتری، کاهش پیادهروی و کاهش فعالیتهای ورزشی است. این عوامل دستبهدست هم داده تا شاهد بروز بحران در وضعیت چاقی و افزایش این مسئله باشیم. البته این معضل هم در کشور ایران و هم در سایر کشورهای جهان وجود دارد. امروزه روند افزایش چاقی در تمامی جهان محسوس است بهنوعی که میزان چاقی در بسیاری از کشورهای جنوب آفریقا از 11 درصد به 19 درصد و در جنوب شرقی آسیا از 3 درصد به 7 درصد افزایش پیداکرده است. اگر بخواهیم روند شیوع چاقی را در سنین مختلف بررسی کنیم، آمارها نشان میدهد که چاقی در کودکان زیر 5 سال در سال 2000 رشدی حدود 5 درصد داشته که در سال 2013 به حدود 6.3 درصد رسیده و پیشبینی میشود رشد چاقی در سال 2025 به 11 درصد برسد. وقتی سخن از روند افزایش 6.3 درصد افزایش وزن و چاقی را مطرح میکنیم، یعنی معادل 42 میلیون کودک در سطح جهان در سال 2013 به چاقی و افزایش وزن مبتلا بودهاند که عدد بسیار نگرانکنندهای است. این رشد وحشتناک نشان میدهد که باید سیاستگذاری خاصی در کنترل افزایش وزن بهویژه در کودکان داشته باشیم.
* اگر روند چاقی و افزایش وزن را در طول 40 سال گذشته بررسی کنیم، میبینیم که از سال 1975 تا سال 2017 وضعیت افزایش وزن در بین دختران در سنین 5 تا 17 سال از 17.2 درصد به 18.6 درصد و در پسران از 16.8 درصد به 18.5 درصد رسیده است. این اعداد به ما میگوید که یک افزایش قابلتوجهی در وضعیت افزایش وزن و چاقی برحسب نمای توده بدن (توده بدن یکی از شاخصهایی است که برای وضعیت چاقی به کار میرود) داریم
این افزایش وزن کودکان به دلیل اصرار بیشازاندازه پدران و مادران در غذا دادن به کودکان است، یا برنامه غذایی و نوع غذا خوردن اشکال دارد؟
مهمترین مسئله این است که بچهها بسیار بد، غذا مصرف میکنند. یعنی بچهها عادت کردهاند غذایی که انرژی، چربی و قند بالایی دارد، بیشتر مصرف کنند و بدتر اینکه فعالیت فیزیکی بسیار کمی دارند. در این شرایط باید روند افزایش وزن و مصرف غذا کنترل شود که همخانواده میتواند مؤثر باشد و هم رسانههای جمعی مانند تلویزیون، روزنامهها و مجلات در فرهنگسازی خوب غذا خوردن و مصرف انرژی میتوانند نقش داشته باشند. مدارس هم میتوانند نقش مؤثری در آموزش تغذیه مناسب به کودکان داشته باشند. باید باور کنیم که بدین ترتیب میتوان وضعیت چاقی در کودکان را کنترل کرد. دولت نیز میتواند برنامههای ابتکاری داشته باشد و گروههای اجتماعی، مدارس و افراد سرشناسی که در جامعه شناختهشده هستند، میتوانند وضعیت تغذیه سالم را در بین کودکان ترویج کنند. باید این افراد و گروهها در مدارس، مهدکودکها و خانوادهها فرهنگسازی کنند. باید از این طریق آگاهی عمومی در خصوص مضرات چاقی و تبعات بعدازآن را بالا ببریم و استفاده نکردن از نوشیدنیهایی که مقدار زیادی قند دارد و در مقابل مصرف بیشتر غلات کامل، میوهها و سبزیها باید فرهنگسازی شود.
بیشتر بخوانید:
امروزه به بوفه مدارس و مواد غذایی که عرضه میشود، بیشترین انتقاد صورت میگیرد. در این مورد چه باید کرد؟
در مدارس میتوانیم وعدههای غذای سالم به دانش آموزان بدهیم. یعنی بهجای آنکه کیک، بیسکویت، چیپس، سیبزمینی سرخکرده و مواردی ازایندست در بوفه مدارس در اختیار بچهها قرار دهیم، غذاهایی بدهیم که بر اساس سبزی، میوه و لبنیات باشد. این رویکرد مفید به میزان بسیاری میتواند بهسلامت تغذیهای کمک کند. نکته دیگر تقویت کردن فعالیت فیزیکی در بچههاست. اکنون بچهها در منازل با بازیهای اینترنتی عجین شدهاند و فعالیت فیزیکی بسیار کمی دارند که همین کمتحرکی نقش بسیار زیادی در افزایش چاقی دارد. بهترین راهکار این است که در جامعه، مدارس و خانوادهها بچهها را به افزایش فعالیت فیزیکی تشویق کنیم. باید بهنوعی برنامهریزی کنیم که بچهها حداقل سه بار در هفته و هر بار بیش از یک ساعت فعالیت فیزیکی داشته باشند تا بتوانند وضعیت سلامتی خودشان را بهینه و افزایش وزن را کنترل کنند.
* آمارها نشان میدهد که چاقی در کودکان زیر 5 سال در سال 2000 رشدی حدود 5 درصد داشته که در سال 2013 به حدود 6.3 درصد رسیده و پیشبینی میشود رشد چاقی در سال 2025 به 11 درصد برسد. وقتی سخن از روند افزایش 6.3 درصد افزایش وزن و چاقی را مطرح میکنیم، یعنی معادل 42 میلیون کودک در سطح جهان در سال 2013 به چاقی و افزایش وزن مبتلا بودهاند که عدد بسیار نگرانکنندهای است
امروزه در جامعه شاهد افزایش چاقی در مردان و زنان هستیم. وضعیت هرکدام چگونه است؟
اگر وضعیت چاقی را در بین مردان بررسی کنیم، میبینیم در 40 سال گذشته برخی کشورها به دلیل سیاست تغذیهای بسیار خوبی که داشتند، توانستهاند وضعیت چاقی را در مردان کاهش بدهند. در مقابل برخی کشورها وضعیت چاقی در مردان افزایش هشداردهندهای داشته است. اکنون در هند، چین، هند و برزیل در 40 سال گذشته وضعیت چاقی بهمراتب دیگر کشورها افزایش پیداکرده و رشد بسیار شدیدی داشته و در مقابل کشورهایی ماند روسیه، آلمان، ایتالیا، اوکراین و لهستان توانستهاند میزان چاقی مردان را در 40 سال گذشته کاهش بدهند. این نشان میدهد که میشود با الگوی غذایی صحیح و بررسیهای جامع چاقی را کنترل کرد. در بین خانمها نیز در هند، ایران، ترکیه و مصر در 40 سال اخیر میزان چاقی بهمراتب افزایش پیداکرده، درصورتیکه خانمها در روسیه، آلمان و لهستان توانستهاند میزان چاقی را تا اندازه بسیاری کاهش بدهند.
هنگامیکه مردم در مصرف غذا بیملاحظه هستند، آیا راهکاری برای کاهش چاقی وجود دارد؟
با روشهای متفاوتی میتوانیم چاقی را کاهش بدهیم و افزایش وزن را در بین مردم کنترل کنیم. بهعنوانمثال میتوانیم قیمت غذاهایی که مفید نیستند یا تأثیرات بسیاری بر چاقی میگذارند را افزایش بدهیم. غذاهایی مانند سیبزمینی سرخکرده و پیتزا که بسیار پرانرژی هستند و تأثیر مستقیم بر اضافهوزن میگذارند، نباید بهاندازهای قیمت پایین داشته باشد که مردم بهسادگی بتوانند آن را تهیه کنند. از سوی دیگر باید بهنوعی سیاستگذاری شود تا غذاهایی که سالم هستند و باعث افزایش وزن نمیشوند، آسانتر و باقیمت مناسبتر در اختیار مردم قرار بگیرد. راهکار دیگر برچسبگذاری تغذیهای روی بستهبندیهای غذایی است که اکنون روی بسیاری از بستهبندیهای غذایی ایران و جهان وجود دارد. امروزه هر کس بسته غذایی که تهیه میکند، میتواند بامطالعه اطلاعات درجشده بر روی آن، بهسادگی متوجه شود که این بسته غذایی تا چه اندازه چربی، کربوهیدرات یا مواد غذایی دیگر دارد و میزان انرژی هرکدام چقدر است.
بیشتر بخوانید:
این اطلاعات بسیار ریز نوشته میشود، جلبتوجه نمیکند و بدتر اینکه اهمیت آن برای مردم مشخص نیست.
این درست است. اما اگر مردم نسبت به این اطلاعات حساس بشوند، بسیار میتواند راهگشا باشد. اگر هر کس که یک بسته غذایی تهیه میکند، همان چند سطر اول که میزان انرژی غذا را تعریف میکند، مطالعه کند، دیگر نیازی نیست بقیه مطالب را مطالعه کند، زیرا همواره این چند سطر ثابت و تعیینکننده است. البته نیازی به مطالعه کامل هم نیست، زیرا مواد بکار رفته در آن غذا رنگبندی شده و کافی است ببینید چه رنگی دارد. غذاهایی که رنگبندی مواد بهکاررفته در آنها قرمز است، یعنی برای سلامتی زیانآور یا چاقکننده است و اگر سبز باشد، یعنی خطری ندارد. بنابراین بهتر است غذاهایی را مصرف کنیم که گزینههای اول درجشده روی بستهبندی آنها سبز هستند یا حداقل قرمز نباشند تا از این طریق بتوانیم به وضعیت غذایی که مصرف میکنیم پی ببریم.
در مورد کدامیک از مواد بکار رفته در غذاها باید حساس باشیم و مطالعه کنیم؟
چندگزینهای که روی بستهبندیهای غذایی نوشته میشود و اهمیت بسیاری دارد در همان خطهای اول نوشته میشود که سطر اول همواره در مورد میزان انرژی است، دومین سطر میزان قند، سومین سطر میزان چربی، چهارمین سطر میزان نمک و پنجمین سطر در مورد میزان اسید چرب ترانس است. اگر نسبت به اعداد این گزینهها اطلاعات لازم نداشته باشیم و ندانیم مصرف چقدر از این مواد زیانآور است، کافی است اسامی و اعداد بهصورت سبز نوشتهشده باشد که در این صورت نشان میدهد غذای سالمتری مصرف میکنیم.
بسیاری از مردم نسبت به این اعداد و رنگها اطلاعات ندارند و حتی موقع مصرف به آنها مراجعه نمیکنند، علت چیست؟
مشکل در ضعف اطلاعرسانی است. باید رسانهها کمک کنند تا به مردم غذای سالم را معرفی کنیم. باید مردم بدانند کدام غذا برای کدام دوره سنی سالم است. باید بدانیم غذایی برای یک سن مضر است که امکان دارد برای سنین دیگر مضر نباشد یا میزان مصرف غذا در بین خانمها و آقایان متفاوت باشد. باید میزان مصرف غذا در دورههای مهدکودک، دبستان، دبیرستان و حتی دانشگاه جداگانه تعریف شود و اطلاعات علمی در مورد مصرف غذا را در اختیار افراد قرار بدهیم تا از این طریق بتوانند غذای ناسالم را بشناسند و از مصرف غذای ناسالم پیشگیری کنند.
آیا سازمانهای جهانی، برنامه غذایی بهعنوان الگو ارائه کردهاند؟
اکنون رویکردی که از سوی سازمان بهداشت جهانی (who) ارائهشده، بر بهبود برنامه غذایی در مدارس و بیرون متمرکز است. آنچه سازمان بهداشت جهانی بر این برنامه غذایی تأکید میکند، روی تهیه و تدارک گزینههای غذایی سالم در بوفههای مدارس است. بوفههای مدارس مکان بسیار مهمی است و باید توجه زیادی بر غذاهایی داشته باشیم که در بوفههای مدارس ارائه میشود. محیط زندگی باید از فعالیت بدنی حمایت کند. مدرسه، دبیرستان، دانشگاه یا محیط کاری ما باید تشویقکننده فعالیتهای بدنی سالم باشند. باید در این محیطها تیمهای ورزشی تشکیل بدهند و دانش آموزان، دانشجویان و کارمندان را به فعالیتهای ورزشی تشویق کنند و برنامههای آموزشی خوب برای هرکدام از این گروهها بگذارند. بیشک برنامهای که برای دانشآموز گذاشته میشود با برنامه ورزشی دانشجو یا کارمند متفاوت است و هرکدام باید روش خاصی داشته باشد. باید در هرکدام از مراکز تجمع اجتماعی یا فرهنگی، آموزشهایی بدهیم تا افراد حاضر در آن مجموعه را با فعالیتهای ورزشی مناسب آشنا کنیم و نسبت به خطرات بیتحرکی هشدار بدهیم. باید به جامعه تفهیم کنیم که چقدر ورزش برای ما مناسب است و چقدر باید ورزش کنیم تا بتوانیم زندگی سالم و بدن سالمی داشته باشیم.
* بهترین راهکار این است که در جامعه، مدارس و خانوادهها بچهها را به افزایش فعالیت فیزیکی تشویق کنیم. باید بهنوعی برنامهریزی کنیم که بچهها حداقل سه بار در هفته و هر بار بیش از یک ساعت فعالیت فیزیکی داشته باشند تا بتوانند وضعیت سلامتی خودشان را بهینه و افزایش وزن را کنترل کنند
متأسفانه نهتنها فعالیتهای ورزشی تشویق نمیشود بلکه دائم به دنبال ارائه راهکارهای کمتحرکی و پرخوری هستیم.
همینطور است. نمونه آن وندینگ ماشینهایی است که پول در آنها میگذاریم و آنها به ما غذا یا نوشابه میدهند. بهتر است غذاهایی که در این ماشینها ارائه میشود، غذای سالم باشد و کیک، شکلات، چیپس، پفک یا نوشابههای گازدار نباشد. میتوان در این ماشینها ساندویچ نان و پنیر یا ماهی یا مرغ همراه سبزیها عرضه کرد. میتوان بهجای نوشابه گازدار، دوغ ارائه داد. حتی میتواند میوه باشد. به عبارت بهتر غذای سالمی باشد که هیچ عوارضی اشد یا کمترین عارضه را ایجاد کند. این دستگاهها میتوانند مرکز آموزشی باشند تا به جامعه بگوییم مصرف کدام غذاها مناسب است. همین دستگاهها میتوانند برای دانش آموزان که گروههای آسیبپذیری هستند، فرهنگزی کنند. باید بدانیم که کودکان و نوجوانان امروز، بزرگسالان و سالمندان فردای کشور هستند و برای جلوگیری از رشد بیماری در سنین بالا، باید روی گروههای کم سن و سال متمرکز بشویم.
بیشتر بخوانید:
برخی معتقد هستند که چاقی ربطی به خوراک ندارد و برخی اگر غذا نخورند چاق میشوند و برخی هرچقدر هم غذا بخورند چاق نمیشوند. در بحث چاقی تا چه اندازه مبحث ژنتیک اهمیت دارد؟
ژنتیک یکی از عواملی است که روی مسئله چاقی تأثیر میگذارد و اگر پدر یا مادری چاق باشند، احتمال چاقی در فرزندان بهمراتب افزایش پیدا میکند. اینیک اصل علمی و اثباتشده است. اما این نباید دستاویزی شود که اگر فردی چاق شده است، ژنتیکی بودن را بهانه کنیم و نسبت به وضعیت چاقی این فرد بیتفاوت باشیم.
میتوانیم با اصلاح تغذیهای و فعالیت فیزیکی، مسئله چاقی ژنتیکی را کاهش بدهیم. یعنی اگر فردی چاق است و بهموقع به مشاور تغذیه مراجعه کند و فعالیت فیزیکی را از دوران کودکی برای این بچه تعریف کنیم، قطعاً چاقی او میتواند کنترل شود و فردی سالم با وزنی مناسب باشد.
بنابراین خیلی به چاقی ژنتیکی تکیه نکنیم و باور داشته باشیم که چاقی ژنتیکی خیلی نگرانکننده نیست و میتوانیم با عوامل محیطی این معضل را کنترل کنیم.
یکی از مباحث مهم موضوع پایاننامه دانشجویی است که باید در جهت رفع معضلات تغذیهای کشور باشند. دانشکده تغذیه شما، در این مورد چه اقدامی انجام داده است؟
اولویت دانشگاه بر این است که پایاننامه دانشجویی روی چالشها و مشکلات و نیازهای جامعه باشد. یعنی مواردی که در جامعه با آنها دستبهگریبان هستیم را در قالب پایاننامه تعریف میکنیم. اکنون با معضل تغذیه نامناسب بهشدت دستبهگریبان هستیم و پایاننامهها میتواند در این مورد پیامهای بهداشتی و تغذیهای مناسب به جامعه بدهند و حتی از این طریق مشکلات بهداشتی، تغذیهای و سلامت را در جامعه حل کنیم. هدف ما در پایاننامه دانشجویی، حل مشکل است و در بحث تغذیه به دنبال حل مشکلات تغذیهای در جامعه هستیم. از طریق پایاننامهها به دنبال این هستیم که راهکاری بیندیشیم تا افراد مشکلات کمتری داشته باشند، کمتر دچار بیماری شوند، کمتر در بیمارستان بستری شوند و به دنبال متعالی کردن تغذیه جامعه هستیم. هرچقدر بیماری که بخش مهمی از آن ناشی از تغذیه نادرست است، کاهش یابد یا کنترل شود، هزینههای تحمیلی به خانوادهها و اقتصاد کشور کاهش مییابد.
امروزه با معضل خریدوفروش پایاننامه روبهرو هستیم، درنتیجه پایاننامهها کاربردی نیست. آن دسته از پایاننامههایی هم که یک تحقیق علمی مناسب است، در کتابخانههای دانشگاه خاک میخورد. راهکار شما برای آنکه پایاننامهها کاربردی شود و از آنها بهعنوان یک وسیله علمی استفاده شود، چیست؟
هدف ما در گروه تغذیه دانشگاه علوم پزشکی ایران، کاربردی کردن پایاننامههاست و سعی میکنیم مشکلات تغذیهای را در قالب پایاننامه به دانشجو پیشنهاد بدهیم و اینکه موضوع پایاننامه «پیام جدید» باشد تأکید زیادی داریم. بهعنوانمثال اگر روی مکمل خاصی کار میکنیم که میتواند روی دیابت تأثیرگذار باشد، در پایاننامه پاسخ پرسش علمی را میدهیم
* چندگزینهای که روی بستهبندیهای غذایی نوشته میشود و اهمیت بسیاری دارد در همان خطهای اول نوشته میشود که سطر اول همواره در مورد میزان انرژی است، دومین سطر میزان قند، سومین سطر میزان چربی، چهارمین سطر میزان نمک و پنجمین سطر در مورد میزان اسید چرب ترانس است
و درواقع پیام پژوهش در جامعه منتقل میشود. بنابراین اگر موضوعات منطبق بر نیاز جامعه باشد «خاک نمیخورد». نکته مهم اینجاست که نیاز به ترویج این پیام در جامعه داریم. باید راهکاری پیدا کنیم که همه پیامهای علمی که دانشگاه تغذیه تولید میکند، در جامعه ترویج بدهیم و فرهنگسازی کنیم. این ترویج نیاز به همکاری بین بخشی دارد. باید از آموزشوپرورش تا دیگر مراکز، در این زمینه فعال شوند تا جامعه بتواند این پیامها را دریافت کند. وظیفه ما و هدف پیام هنگامی به نتیجه میرسد که وقتی پیام را در قالب پایاننامه در دانشگاه آماده میکنیم، از طریق کانالها به جامعه منتقل شود. باید آن کانالها را تقویت کنیم اما این فراتر از وظیفه دانشگاه است. البته ما پیگیری میکنیم، اما بدون همکاری و هماهنگی بین دستگاهی، راه بهجایی نمیبریم.
فقط انتقال پیام کافی نیست، بلکه باید به مرحله عمل برسانیم و این پیامها اجرایی شود. وزارت خانههای آموزش و پروش، علوم و بهداشت، سازمان تأمین اجتماعی یا سایر دستگاهها و مراکز دولتی باید اشتیاق داشته باشند پیامهایی که در دانشگاه تولید میشود، دریافت کنند و از تحقیقاتی که رایگان در اختیار آنها قرار میدهیم و نتیجه تلاش تحقیقاتی دانشجویان است، بهرهمند بشوند.
به نظر شما، سه مشکل اساسی تغذیه که در اولویت قرار دارند، کدام هستند؟
سه مشکل اساسی تغذیه مواردی است که با بیماریهای مزمن و غیر واگیر ارتباط دارند که چاقی در سرلوحه آنهاست. چاقی موجب بیماریهایی مانند دیابت، قلبی و عروقی و سرطان میشود که بخش عمدهای از ناتوانی در جامعه ایجاد میکند. اگر بتوانیم روی این بیماریها متمرکز شویم و از طریق برنامه غذایی مناسب، آنها را کنترل کنیم، سهم مهمی در صرفهجویی اعتباری و ریالی دارد و چابکی و بازدهی افراد را در جامعه بالا میبرد. کنترل بیماریها مدت اقامت افراد را در بیمارستان کاهش میدهد و بهرهمندی از توان افراد را در جامعه بیشتر میکند. این قبیل بیماریها محدود به کشور ما نیست، بلکه این چند بیماری انگشتشمار ازجمله بیماریهای ناتوانکننده اقتصاد در بسیاری از کشورهاست. بنابراین بخش عمدهای از کارهای تحقیقاتی بهویژه در بخش تغذیه را باید روی این بیماریها متمرکز کنیم. البته وقتی میگوییم باید چاقی در زندگی کودکان را بررسی کنیم یا وقتی سخن از بیماریهای قلبی و عروقی میآوریم، نباید منتظر باشیم تا فرد مبتلا شود و او را در سنین بالا درمان کنیم، بلکه باید از سنین کودکی به فکر جلوگیری از بیماری قلبی و عروقی باشیم. باید بدانیم که بسیاری از بیماریها مربوط به یک سن خاص نیست، بلکه میتواند از سنین کودکی شروع شود و در دبستان، دبیرستان، دانشگاه و جامعه گسترش پیدا کند.
بیشتر بخوانید:
تأثیر بیوشیمی در علم تغذیه چیست؟
بیوشیمی یکی از بازوهای علم تغذیه است و میتواند به رفع مشکلات تغذیه کمک کند. کارشناسان تغذیهای که دانش بیوشیمی بهتری دارند، بهتر میتوانند با بیماریها مواجه شوند، عوامل مؤثر بر بیماری را کنکاش کنند و به همین خاطر مداخلات تغذیهای را همگام با آن عوامل تطبیق بدهند. بنابراین بدون شک، بیوشیمی میتواند نقش مؤثری در شناخت بیماری برای کارشناسان تغذیه داشته باشد.
در بیماریهای مختلف در بیشتر روندهایی که کارشناسی تغذیه میکنیم، دانش بیوشیمی میتواند مثمر ثمر باشد. دانش بیوشیمی در مورد چاقی، سرطان، بیماری قلبی و عروقی و بسیاری موارد دیگر میتواند به کارشناس تغذیه کمک کند که مداخلات تغذیهای را همگام با مکانیسمهای بیوشیمیایی قرار بدهد و این باعث میشود ریزبینانه تر مداخلات تغذیهای را بررسی کند، بنابراین مؤثرتر است.
* چاقی موجب بیماریهایی مانند دیابت، قلبی و عروقی و سرطان میشود که بخش عمدهای از ناتوانی در جامعه ایجاد میکند. اگر بتوانیم روی این بیماریها متمرکز شویم و از طریق برنامه غذایی مناسب، آنها را کنترل کنیم، سهم مهمی در صرفهجویی اعتباری و ریالی دارد و چابکی و بازدهی افراد را در جامعه بالا میبرد. کنترل بیماریها مدت اقامت افراد را در بیمارستان کاهش میدهد و بهرهمندی از توان افراد را در جامعه بیشتر میکند
نظر شما در مورد مقالات پژوهشی چیست و تا چه اندازه مقالات پژوهشی را مطالعه میکنید؟
مقالات پژوهشی بسیار اهمیت دارد و هنگامیکه مقالات پژوهشی را مطالعه میکنم، سعی میکنم خودم را زیاد به یک مقاله محدود نکنم. امروزه آنچنان علم تغذیه پیشرفت کرده که همه متخصصان علاقه دارند، دانش تغذیهای خود را گسترش بدهند. اما به مقالات پژوهشی که روی بیماریهای خاصی متمرکز هستند، بیشتر علاقهمند هستم.
مقالاتی که در مورد چاقی، دیابت، بیماری قلبی عروقی، سرطان، پوکی استخوان، کبد چرب و التهاب روده است جذابیت بیشتری دارد، زیرا امروزه افراد بسیاری در سراسر جهان به این بیماریها مبتلا هستند و به همین دلیل باید مطالعات تغذیه در زمینه این بیماریها را بیشتر و بهتر کنیم که این نیاز به مطالعه مقالات جدید دارد. اینیک واقعیت است که اگر بتوانیم دانش تغذیه در زمینه بیماریها را افزایش بدهیم، بهتر میتوانیم مشکلات تغذیه را در این زمینه حل کنیم.
وضعیت آموزش تغذیه در دانشگاهها چگونه است و آیا رشدی داشته است؟
وضعیت آموزش تغذیه دانشگاهها متحول شده و اکنون بازنگریهای خاصی در مقاطع کارشناسی تغذیه انجام دادهایم. مفاد درسی از مهر 1398 تغییر کرده و اجرایی شده است. ما از دانشگاه علوم پزشکی نیازسنجی کردیم و نیاز فارغالتحصیلان، دانشآموختگان و دانشجویان را گرفتیم.
نظرات اساتید را نیز از تمامی دانشگاهها گرفتیم. کنکاشی هم از رشته تغذیه در دانشگاههای معتبر جهان داشتیم که بر اساس آن، یک تیم کارشناسی متشکل از 12 استاد، مفاد درسی رشته تغذیه را بهصورت علمی بروز رسانی کردند.
با این شرایط وضعیت بسیار عالی شده، مفاد رشته تغذیه بهبودیافته و علمیتر، کاربردیتر و نافذتر شده است. در کارشناسی ارشد و دکترا نیز بازنگری و بهرهگیری از مقاطع علمی جهان و نظرات دانشآموختگان و دانشجویان در مقاطع مختلف داشتیم و نظرات اساتید تسری پیدا کرد. در نظرات اساتیدی که به دنبال بازنگری بودند، به نحو احسن بهروزرسانی و مطابق با نیاز جامعه شده که گام مؤثری در متحول کردن رشته تغذیه برداشتهشده است.
بیشتر بخوانید:
برای افزایش کارایی علم تغذیه چه پیشنهادی دارید؟
یکی بحث بازنگری دروس بود که گام اساسی برداشته شد و نکته دیگر این است که باید اظهارنظرهای تغذیه را بر عهده کارشناسان تغذیه بگذاریم. یک کارشناس زیستشناسی که ادامه تحصیل در رشته تغذیه دارد، نباید در مورد تغذیه اظهارنظر کند یا کارشناس تربیتبدنی نباید به ورزشکاران تغذیه آموزش بدهد یا برنامه غذایی برای آنها تعیین کند. مسائل مرتبط با تغذیه را باید به کارشناس تغذیه واگذار کنیم، زیرا تخصص، دانش و تجربه آنها دارد. در مورد متخصصان تغذیه نیز همینطور است.
یک کارشناس تغذیه هرگز نمیتواند و نباید در مورد شیمی یا فیزیک اظهارنظر کند. شاید اطلاعاتی در این زمینه داشته باشد و چند واحد درسی گذرانده باشد، اما بهعنوان متخصص شیمی حق اظهارنظر ندارد. من حق اظهارنظر در مورد فیزیوتراپی در زمینه فیزیولوژی را ندارم، زیرا دانش لازم را مانند متخصص این رشتهها ندارم. کارشناس تغذیه نیز باید در مورد دانش تغذیه، سیاستهای تغذیهای، تغذیه جامع، تغذیه سلولی، تغذیه ورزشی یا موارد دیگر اظهارنظر کند و متخصص رشته دیگر در این زمینه ورود نکند.
به چه دلیل این دخالتها صورت میگیرد؟ آیا مردم آگاهی ندارند که از افراد غیرمتخصص علم تغذیه مشورت میگیرند یا ویزیت متخصصان تغذیه بالاست؟ چرا فرهنگ ارجاع را نداریم که یک پزشک یا کسی که متخصص تغذیه نیست بهصراحت فرد را به پزشک تغذیه ارجاع بدهد؟ چرا متخصص قلب و عروق یا گوارش یا غدد، بیمارش را به متخصص تغذیه ارجاع نمیدهد؟
اینطور نیست که بگوییم همه متخصصان رشتههای بالینی این کار را انجام نمیدهند. اکنون بسیاری از پزشکان بهصراحت به بیمارانشان اعلام میکنند که برای کنترل و تنظیم
برنامه غذایی، باید به متخصص تغذیه مراجعه کنند.
امروزه متخصصان قلب و عروق، داخلی و غدد به این باور رسیدهاند که باید متخصص تغذیه به بیماران مشاوره و برنامه غذایی بدهد، اما هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیاری داریم.
یک بخش این است که باید آگاهی افراد جامعه نسبت به این موضوع بالا برود که برای سلامت، باید به متخصص تغذیه مراجعه کنند و بحث دوم باید ارتباط و همکاری متخصص تغذیه با پزشکان قلب و عروق، داخلی، غدد، گوارش و... را بیشتر کنیم تا کانال مناسب برای معرفی بیماران مراجعهکننده به این پزشکان به متخصصان تغذیه بیشتر شود.
بخشی هم مربوط به حمایت سازمانهایی همچون نظام پزشکی، وزارت بهداشت و آموزشوپرورش است. این سازمانها باید به نقش متخصص تغذیه بها بدهند تا متخصص تغذیه زودتر با افراد جامعه ارتباط بگیرد.
باید مردم به این درک برسند که لازم نیست حتماً بیمار شوند تا به متخصص تغذیه مراجعه کنند، بلکه قبل از آنکه یک فرد بیمار شود، باید بداند چه غذایی، به چه میزان و چگونه مصرف کند.
به نظر میرسد بسیاری از مردم با علم تغذیه بیگانه هستند و نیاز به معرفی دارد. برگزاری همایشهای تخصصی تغذیه برای وزارتخانهها، ادارات و شرکتها انجام نمیشود، چرا نسبت به چنین آموزشهایی بیتفاوت هستید؟
این هم راهکار خوبی است. ما باید همایشها، نشستها و سمینارهای تغذیهای را در سازمانهای دولتی و حتی غیردولتی داشته باشیم تا کارکنان و مدیران آن سازمانها بهتر با علم تغذیه آشنا شوند و سریعتر با متخصص تغذیه ارتباط برقرار کنند. ما بهجای اینکه مردم را نسبت به تغذیه حساس کنیم، بهتر است که سراغ ادارات و مراکز بزرگ برویم تا در مورد سلامت تغذیه یا بیماریهای تغذیهای سمینار و نشستهای عمومی و تخصصی برای کارکنان آنها برگزار کنیم. ما متخصصان تغذیه باید به سراغ ادارات و دستگاهها برویم و این مهم را با آنان مطرح کنیم.
آرزوی قلبی شما در زمینه علم تغذیه چیست؟
آرزوی من این است که تمام کسانی که در این زمینه تحصیل میکنند، با دانش، تخصص و توشه علمی مناسب فارغالتحصیل و وارد جامعه شوند تا بتوانند مشکلات تغذیه مردم را بهخوبی حل کنند. هدف اساتید این است که موضوعات علمی و تخصصی را در اختیار دانشجویان قرار دهند و این خواست اساتید است که دانشجویان علمی در دوران تحصیل بهاندازهای توانمند شوند که تجربه علمی لازم را برای کار در جامعه، مطب، بیمارستان و خانههای بهداشت داشته باشند. البته گاهی دانشجویان به کارخانهها میروند و در آنجا نیز تجربیات لازم را در امور تغذیه کسب میکنند که خوب است.
اوقات فراغت خود را چگونه میگذرانید؟
من بدان صورت اوقات فراغت ندارم که در مورد نحوه گذراندن آن نظر بدهم. از صبح تا غروب در دانشگاه هستم و بعد از 7 شب به منزل میرسم که باید وقت خودم را در اختیار خانواده قرار بدهم. در روز تعطیل هم کارهای دانشجویان را رسیدگی میکنم و مطالعه کارهای علمی و مقالات را انجام میدهم. مطالعه روی مقالات علمی جدید و مطالبی که تدریس میکنم نیز در اولویت برای پرکردن اوقات فراغت من است.
نظر شما در مورد رفتن به سینما چیست؟
به سینما علاقه دارم و دیدن فیلمهای تاریخی ازجمله مربوط به دفاع مقدس و فیلمهای پلیسی را بسیار دوست دارم.
اگر تمایل به بیان مطلبی هستید بفرمایید؟
برای همه دانشجویان تغذیه آرزوی موفقیت میکنم. آرزو دارم ما متخصصان تغذیه از این طریق بتوانیم مشکلات بسیاری که ریشه آنها در تغذیه نامناسب است یا میتوان با تغذیه مناسب زندگی انسانها را بهبود بخشید را حل کنیم و کمک به حیطه درمان و حتی پیشگیری از ابتلا به بیماری کرد. ارتقای تغذیه در کودکان و نوجوانان و کمک بهسلامت مردم از اهداف ما در جامعه است. امیدواریم که بتوانیم تغذیه را در جامعه علمیتر، متعالیتر و کاربردیتر کنیم.