به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، با توسعه زمینهای خشخاش در ایران و فشارهای خارجی، در سال 1307، قانون انحصار دولتی تریاک به تصویب رسید که کشت این محصول صرفا با مجوز دولت امکان داشت. تولید تریاک یک سال پس از تصویب این قانون از 291 کیلوگرم به 448 کیلوگرم در سال 1317 رسید. کشت خشخاش در ایران از سال 1334 تا 1347 ممنوع شد و در نهایت از سال 46 تا 49 هم توزیع دولتی تریاک در دستور کار دولت وقت قرار گرفت. در ابتدای انقلاب؛ یعنی تا سال 59 خشخاش همچنان در ایران کشت میشد، اما یکباره و به طور خودخواسته این کشت را متوقف کردیم و پای مافیای مواد مخدر به بازار ایران باز شد. چه شد که ایران کشت خشخاش را کنار گذاشت و در قبل از انقلاب، کشت این محصول چگونه مدیریت میشد. محمدحسن روزیطلب، معاون سابق سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، در این رابطه توضیح میدهد.
قبل از انقلاب، وزارت کشاورزی وقت در زمینه کشت خشخاش چگونه عمل میکرد؟
طبق مطالعاتی که دارم، قبل از 1340، کشت تریاک تقریبا آزاد بود. مشکلاتی در زمینه تأمین تریاک و مواد مخدر مطرح شد و دولت در آن زمان تصمیم گرفت کشت خشخاش را به قاعده و با قانون منظم کند. بنابراین کشت فقط در اختیار شرکتهای دولتی و سهامی زراعی قرار گرفت تا این محصول در زمینهای دولتی کشت شود. هدف این بود که از محصول تولیدشده فقط برای مسائل پزشکی استفاده کنند، حتی اگر تریاکی به وجود میآمد، به صورت منظم در اختیار کسانی بود که به مواد مخدر عادت داشتند، پیرمرد بودند یا کسانی بودند که از نظر پزشکی اعتیاد داشتند، به آنها هم تریاک میدادند تا دچار قاچاق و مواد مخدر به صورت غیرقانونی نشوند. دولت این افراد را شناسایی میکرد و برایشان محصول سهمیهبندی در نظر میگرفت. مقدار زیادی از تریاک را هم برای مورفین و داروهای پزشکی استفاده میکردند.
شرکتهای سهامی زراعی همه اراضی خود را به کشت خشخاش اختصاص میدادند یا بخشی از این اراضی صرف کشت میشد؟
همه شرکتهای سهامی زراعی درگیر کشت چنین محصولی نبودند. تعدادی از آنها مجوز داشتند. بعضی مناطق زیر نظر وزارت بهداشت یا نیروهای انتظامی در حد نیاز کشت میکردند و بعد از برداشت هم با شرایط بسیار مطمئن و با نظارتهای لازم محصول نهایی را به وزارت بهداشت میدادند. آنها هم افرادی را که سهمیه داشتند مشخص میکردند. بخشی از خروجی مزارع را برای داروهای پزشکی استفاده میکردند و بخش دیگر را طبق ثبتنامی که از معتاد رسمی انجام شده بود، به آنها میدادند و میفروختند.
نظارت بر شرکتهای سهامی زراعی چگونه انجام میشد که محصول آنها از مسیرهای دیگری وارد بازار نشود؟ این شرکتها بر اساس سطح زیر کشت باید حجم مشخصی محصول تحویل میدادند؟
کنترلها با همکاری نیروی انتظامی و ارتش انجام میشد. اعلام میشد که قرار است 10 هکتار از زمین یک شرکت سهامی زراعی زیر کشت برود. از طریق خود نیروهای نظامی و کلانتریها یا ارتش (البته دقیقا نمیدانم کدام نیرو بود)، دقیقا محصول شرکتها را اندازهگیری میکردند و دقت هم میکردند که به هیچ طریقی به غیر از فروش دولت، مورد استفاده قرار نگیرد.
شرکتهای سهامی زراعی از تولید محصولی با اینهمه کنترل خسته نمیشدند؟
نه، برای آنها درآمد داشت و قیمت هم مناسبتر بود. تا جایی که یادم هست، سوءاستفاده نمیشد که بخواهد رایج شود. روندها کاملا منظم بود. شرایط سهمیهبندی را هم رعایت میکردند که هیچ مشکلی برای دولت پیش نیاید و قاچاقی انجام نشود.
برخی کشاورزان به خاطر میآورند که پدرانشان در مزرعه خشخاش کشت میکردند. اینها چگونه مشغول به کشت خشخاش بودند؟
آن را نمیدانم. تا جایی که من به خاطر میآورم، شرکتهای سهامی زراعی این کار را میکردند و شخصیتهای عادی اگر کشت میکردند، قاچاق و غیرقانونی بوده است. شرکتهای سهامی زراعی در رأس آنها یک نیروی دولتی بود و یک شخصیت حقوقی بودند و مهندسین کشاورزی داشتند. بودجهشان را دولت میداد. کشاورزان سهامدار بودند، ولی مالک اراضی نبودند. در نتیجه کاملا این مزارع مدیریت میشد و اینگونه نبود که کشاورز بیاید بدون اجازه یا بدون آگاهی از شرکتهای سهامی زراعی این کار را انجام دهد.
در آن مقطع چه میزان تریاک تولید میشد؟ چه شد که تصمیم گرفتیم خشخاش کشت نکنیم؟ سهامی زراعیها منحل شدند یا دولت تصمیم گرفت که محصول کشت نشود؟
دقیقا حجم تولید را نمیدانم. شرکتهای سهامی زراعی منحل شدند. دولت حاکمیتش را بر این شرکتها از دست داد. نظارتی هم بر کشاورزان نداشت. این باعث شد که کشت انجام نگیرد. درحالحاضر هم به نظر من اگر راهی داشت، برای مسائل پزشکی، مواد پزشکی و داروهای مورد نیاز کشور مثل مورفین و چیزهای مختلف، باید از چنین محصولی استفاده کنند.
خشخاش جزء گیاهان دارویی است که میتواند درآمد مناسبی برای کشاورز ایجاد کند؟
بله، چون در برخی مناطق بهترین کشت، خشخاش است. حتی در افغانستان آنهایی که نمیتوانند مزارعشان را مدیریت کنند و مزرعه آنها در دامنه کوهها واقع شده است، غیر از خشخاش چیز دیگری نمیتوانند بکارند. خشخاش درآمد زیادی دارد و به نفع کشاورز بود که این کار را انجام دهد. ضمن آنکه وقتی مواد مخدر به صورت قاچاق دربیاید، قیمتها بالا میرود.
کشتوکار خشخاش راحت است؟
بله خیلی راحت است. شبیه کشت برخی از دانههای روغنی مثل شاهدانه است که بهعنوان نوعی مخدر هم استفاده میشود. به نظر من بیماری و آفات خشخاش هم کمتر از دیگر گیاهان است و خشخاش به ندرت مورد حمله قرار میگیرد.
از نظر مصرف آب چگونه است؟
از نظر مصرف آب معمولی است. مثل برنج پرآبخواه نیست. ممکن است یک آب یا دو آب بدهند. به نظر من اختلاف زیادی با شاهدانه یا گیاهان دیگر ندارد. ممکن است خشخاش از گندم یکی، دو آب بیشتر بخواهد، زیرا برداشت آن به تابستان منتهی میشود و یک مقدار باید آبیاری کنند. خشخاش آب زیادی نمیخواهد. از چغندر به مراتب کمتر آب میخواهد. از یونجه کمتر است. نیاز آبی آن مثل نیشکر هم نیست که مقایسه کنیم. از نظر درآمد بهتر است. اگر بازار داشته باشد و دولت اجازه بدهد، درآمدش مناسب است، در غیر این صورت دولت مزارع را تخریب و افراد را بازداشت میکند.