امام محمد باقر(ع) پنجمین ستاره درخشان امامت در سوم صفر سال 57 در خاندان علم و وحی ولادت یافت.
از القاب آن امام بزرگوار می توان به باقر العلوم (شکافنده علم) هادی، شاکر، امین و شبیه (شباهت به پیامبر) نام برد.[1]
شیخ طوسی و شیخ صدوق در امالی خود روایت کرده اند: «حضرت رسول (ص) آن امام را باقر نامید و به جابر فرمود: ای جابر زمان یکی از اولاد مرا که از فرزندان حسین(ع) است درک خواهی کرد او هم نام من است و علم را با مهارت بسط می دهد و می شکافد. وقتی دیدی سلام مرا به او برسان».[2]
جابر بن یزید جعفی درباره ایشان می فرماید: لأنّه بقر العلم، بقرای شقّه و اظهره اظهارا.[3]
امام محمد باقر(ع) در زندگی سراسر نور و روشنی خود آینه تمام قد فضیلت ها و تقوی بود. ایشان در اجرای رسالت توحیدی و مقام امامت خویش همچون ائمه معصوم(ع) دیگر، قرآن مجسم بودند و در تمام برنامه های خویش چنان پیوندی عمیق با قرآن داشتند که کمتر روایتی را می توان از ایشان به دست آورد، که در آن اشاره یا تفسیری از قرآن نباشد.
پیش از آنکه به شخصیت والای قرآنی امام محمد باقر(ع) بپردازیم تعاریفی از واژه «شخصیت»را بیان می کنیم.
1- واژه شخصیت به الگوی نسبتا پایدار و ثابت افکار و رفتار یک فرد اطلاق می شود.
2- مجموعه نفسانیات هرکس شخصیت او را تشکیل می دهد.
3- شخصیت افراد، در نتیجه ظهور و بروز صفت خاصی مشخص می شود.
ظهور شخصیت علمی، اخلاقی و اجتماعی امام محمد باقر (ع) را می توان همان پرورش در خاندان با اصالت وحی و امامت و پیوند عمیق و ناگسستنی با قرآن و همچنین نهایت بندگی و عبادت خدا دانست.
شخصیت قرآنی امام محمد باقر(ع) را می توان به سه بخش تقسیم کرد:
الف: شخصیت اخلاقی
امام محمد باقر(ع) علاوه بر مقام امامت، سرچشمه رحمت و احسان و فیض الهی بودند. در اخلاق و رفتار متواضع، در گفتار صادق، در دیدار با مردم بسیار گشارده رو بودند. «و عباد الرّحمن الّذین یمشون علی الأرض هونا و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» (الفرقان، 63 /25)؛ و بندگان خدای رحمان آنان هستند که بر روی زمین به تواضع و فروتنی روند و هرگاه مردم جاهل به آنها خطاب و عتابی کنند با سلامت نفس پاسخ می دهند. ایشان همپای همه ارزش های اخلاقی و دینی خود در اوج بندگی و عبادت خداوند قرار داشتند، تا جایی که آثار سجده در پیشانی و بینی آن حضرت دیده می شد. همواره در ذکر و یاد خدا بود و از خوف خدا می گریست. «الّذین یبلّغون رسالات اللّه و یخشونه و لا یخشون أحدا إلاّ اللّه» (الاحزاب، 39/33)؛ این سنت خداست در حق آنان که تبلیغ رسالت خدا به خلق کنند و از خدا ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی ترسند.
زندگی امام محمد باقر(ع)، یک زندگی همه بعدی و جامع بود، که هرگز پرداختن به یک برنامه او را از برنامه های دیگر بازنمی داشت، به عنوان نمونه در این جا به چند مورد اشاره می کنیم:
کار و تلاش در اوج زهد و تقوا
توجه به استغنای نفس و تلاش برای کسب معاش و تامین روزی حلال، از بهترین و ارزنده ترین ابعاد اخلاقی و اقتصادی امام محمد باقر(ع) به شمار می رود تا آنجا که در جواب محمد بن منکدر که از زهاد صوفی گرا بوده است و تصمیم دارد وی را به خاطر تلاش و کار زیاد موعظه کند، می فرماید: «به خدا سوگند اگر در چنین حالتی مرگ به سراغم آید، به حق در حالت اطاعت از خداوند به سراغم آمده است».[4]
خداوند هم در قرآن کریم می فرماید: «فإذا قضیت الصلاة فانتشروا فی الأرض و ابتغوا من فضل اللّه» (الجمعة، 10 /62)؛ پس آنگاه که نماز پایان یابد، در زمین پراکنده شوید و از فضل الهی به چنگ آورید. وجه مناسبت این آیه با روایت مذکور این است که آیه شریفه تلاش و کوشش و پرداختن به کسب و کار را پس از ادای فریضۀ جمعه روا و جایز شمرده است. بنابراین امام باقر(ع) هم به حکم این گونه آیات، پس از انجام واجبات، به کسب و کار برای بی نیازی از مردم می پردازد.
رسیدگی به حال محرومان جامعه
امام صادق(ع) می فرماید: پدرم با این که از نظر امکانات مالی، نسبت به سایر خویشاوندان، در سطح پایین تری قرار داشت، هرجمعه به نیازمندان انفاق می کرد و می فرمود: «انفاق در روز جمعه، دارای ارجی افزونتر است چنان که روز جمعه خود بر سایر روزها برتری دارد». خداوند در قرآن کریم آورده است: «إن تبدوا الصّدقات فنعمّا هی و إن تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خیر لّکم» (البقرة، 271/2)؛ اگر به مستحقان آشکارا انفاق صدقات کنید، کاری نیکوست، لیکن اگر در پنهانی به فقیران کمک رسانید نیکوتر است.
صبر و شکیبایی
یکی دیگر از ویژگی های ارزشمند اخلاقی امام محمد باقر(ع) صبر و بردباری اوست. ایشان در برابر هتک حرمت ها و بی احترامی هایی که احیانا از جانب افراد نادان و کوته بین به ایشان نسبت داده می شد، حلم و بردباری عجیبی داشتند. همان طور که این تحمل فوق العاده و اعجاب انگیز نشانه یک شخصیت اصیل و ممتاز به شمار می رود، در مقابل، روحیۀ آزار و اذیت افراد آزاردهنده و هم از یک فکر کوتاه و ناقص و همچنین شعله های برخاسته از آتش حسادت و کینه توزی به ساحت افراد پرنفوذ که از یک جایگاه و موقعیت ویژه ای برخوردار هستند، سرچشمه می گیرد.
ب: شخصیت علمی
از آن زمان که حکومت جابرانه و خودکامه مروانیان جانشین حکومت سست اندیش و نابخرد بنی امیه شد، به ترتیب ولید بن عبد الملک (96 ق)، سلیمان (99 ق)، عمر بن عبد العزیز (101 ق) و یزید بن عبد الملک (107 ق)، هشام بن عبد الملک (125 ق) حکومت را در شهر مدینة الرسول به دست گرفتند. فضای جامعه اسلامی آن روز، رنگ تاریکی به خود گرفت. دریای متلاطم از حوادث بحران های فکری، و تندروی ها و کجروی ها به وجود آمد و مردم به تجمل پرستی و ثروت اندوزی روی آوردند. غناپردازی و آوازه خوانی رواج یافت و دنیاطلبی و دنیادوستی در میان مردم به اوج خود رسیده بود.
تحت چنین شرایطی امام محمد باقر(ع) که راهبری کشتی اسلامی را بر عهده داشتند، بر اساس مقتضیات زمان و شرایط خاص آن روز، متناسب با جبهه گیری دشمنان و در نظر گرفتن اصحاب و یاران مخلص، می بایست برای ایفای مسئولیت و رسیدن به هدف نهایی خویش برنامۀ فکری فرهنگی خود را تنظیم می کردند.
زیرا که دیگر نه جای سکوت بود و نه جای کنار نشستن. نه جای صلح بود و نه زمان جنگیدن و فدا شدن. بنابراین شیوه جنبش اسلامی و سیاسی با مخالفان اسلامی و حاکمیت استبدادی آن روز که سعی در خاموش کردن اهل بیت(ع) داشت، باید شکل دیگری به خود می گرفت.
امام محمد باقر(ع) یک شخصیت برجستۀ علمی به شمار می رفت و در آن زمان آشناترین فرد به تفسیر و رموز قرآن و آگاه ترین افراد بود. وی افقه و اعلم و شایسته ترین ترجمان وحی به شمار می رفت. بنابراین در ادامه راه پدر بزرگوارش امام سجاد(ع) که به تشکیل مدارس تفسیری و تربیت مبلغان دینی پرداختند، تأسیس یک مرکز علمی اسلامی را در دوران امامت خود بنیان نهادند که در زمان فرزند بزرگوارشان امام صادق(ع) نیز ادامه یافت و به اوج خود رسید.
به این ترتیب تشکیل این جلسات دینی، با هدف گسترش فرهنگ قرآنی و ترویج آن در میان مردم یک نوع مخالفت و جبهه گیری با دستگاه حاکم وقت به شمار می رفت. چرا که جایی برای مبارزه رودررو و علنی با شرایط حاکم آن زمان نبود.
امام باقر(ع) برای معرفی خود دربارۀ شایستگی برای تفسیر قرآن می فرماید: «ما یستطیع احد ان یدعی ان عنده جمیع القرآن کلّه ظاهره و باطنه غیر الاوصیاء»[5]؛ کسی به غیر از جانشینان پیامبر نمی تواند ادعا کند که تمام قرآن، ظاهر و باطنش نزد اوست.
و در جای دیگری می فرماید: «ان من علم اوتینا تفسیر القرآن و احکامه»[6]؛ حقیقتا دانشی که به ما داده شده همان تفسیر قرآن و بیان احکام است.
مقام علمی و فقاهت امام(ع) چندان اطراف را تحت الشعاع قرار داده بود که به او لقب باقر العلوم داده بودند. به خاطر این موقعیت علمی همواره، در محضرش هواداران علم و دانش از بلاد اسلامی آن روز و شیعیان عراق حضور داشتند و آنچنان مفتون شخصیت علمی اش بودند که در برابرش با خضوع هرچه تمامتر، اجازه حضور می یافتند. به اعتراف تمام دانشمندان شیعی نخستین کسی که علم اصول را تأسیس و قواعد آن را تدوین و جمع آوری کرد، امام محمد باقر (ع) بودند. علم اصول به علم استنباط و استخراج احکام شرعی از ادلّه و براهین شرعی گفته می شود.
نمونه ای از تفسیر آیات قرآن
زرارة بن أعین و محمد بن مسلم ثقفی که از بزرگ ترین راویان احادیث اهل بیت به شمار می روند، در روایتی می گویند: از امام باقر(ع) در مورد نماز مسافر سوال کردیم. امام(ع) فرمودند: «و إذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصّلاة» (النساء، 101/4)؛ هنگامی که به سفر می روید، بر شما گناهی نیست که نماز خود را کوتاه کنید. به امام عرض کردیم، خداوند فقط فرموده بر شما گناهی نیست و نفرموده افعلوا که ظهور در وجوب داشته باشد پس چگونه از این آیه فهمیده می شود که واجب است. امام فرمود: «آیا نمی دانید که خداوند در مورد صفا و مروه فرموده است: «فمن حجّ البیت أو اعتمر فلا جناح علیه أن یطّوّف بهما» (البقرة، 158/2)؛ پس هرکس حج خانه خدا و یا عمره را به جا آورد بر او گناهی نیست که سعی صفا و مروه را انجام دهد. آیا نمی بینید که طواف آن دو-صفا و مروه -واجب شده است. چون خداوند در قرآن آورده است و پیامبر (ص) آن را انجام داده است».
مبارزه با فتنه دروغپردازی و غالیان
هشام بن حکم از امام صادق (ع) نقل کرده است: «مغیرة بن سعید از روی عمد و غرض ورزی بر پدرم دروغ می بست، تا جایی که یاران مغیرة در جمع اصحاب امام باقر(ع) می آمدند و روایات را از ایشان می گرفتند و به مغیرة می رساندند و او مطالب کفرآمیز و باطل را می افزود و به امام نسبت می داد».
امام باقر(ع) از وجود چنین افراد ناسالم، آگاهی کامل داشت و درباره پیغمبر (ص) می فرمود: «مغیرة، مانند بلعم است که خداوند در حق وی فرمود: «الّذی آتیناه آیاتنا فانسلخ منها فأتبعه الشّیطان فکان من الغاوین» (الاعراف، 175/7)؛ ما آیات خود را به او عطا کردیم، ولی او به عصیان گرایید و پیرو شیطان گشت و در زمره گمراهان جهان قرار گرفت».[7]
ارجاع امت به قرآن و افشای چهره عالم نمایان
در زمان امامت امام محمد باقر(ع) عدم آشنایی به مسائل سیاسی و عقیدتی جامعه و همچنین در دسترس نبودن مفسران آشنا باعث شده بود که با قیاس و توجیه گری و تکیه بر آرای شخصی، عقیده ای را ابراز کرده و یا فتوا دهند. بنابراین، بهترین راه برای مبارزه با این مشکل بازگرداندن مردم به قرآن و بیدار کردن آنان نسبت به احادیث بی ریشه و غیرمستند به وحی بود، امام باقر(ع) در این راستا می فرمود: «هرگاه من حدیث و سخنی برای شما گفتم، ریشه قرآنی آن را از من جویا شوید». سپس فرمود: «پیامبر از قیل وقال زیاد و هدر دادن و تباه ساختن اموال و پرس وجوی زیاد، نهی فرموده است». به آن حضرت گفته شد: این مطالب در کجای قرآن آمده است؟ امام باقر (ع) فرمود: «در قرآن آمده است: «لا خیر فی کثیر من نّجواهم إلاّ من أمر بصدقة أو معروف أو إصلاح بین النّاس» (النساء، 114/4)؛ از این آیه استفاده می شود که بیشترین سخنان نجوایی و به درازا کشیده شده فاقد ارزش است، مگر سخنی که در آن امر به انفاق یا کار نیک و یا اصلاح میان مردم باشد.
«و لا تؤتوا السّفهاء أموالکم الّتی جعل اللّه لکم قیاما» (النساء، 5/4)؛ همچنین این آیه نهی می کند از این که اموال را در معرض نابودی و تباهی قرار دهیم. «لا تسألوا عن أشیاء إن تبد لکم تسؤکم» (المائدة، 101 /5)؛ و این آیه بیان می کند که هرسوالی شایسته و مفید نیست، چرا که بعضی از پرسشها باعث ناراحتی و نگرانی انسان می شود».
هدف امام باقر(ع) از این سخنان این بود که مردم با قرآن انس و گرایش بیشتری داشته باشند تا در سایه انوار الهی آن، انحراف های فکری و سطحی نگری های عالم نمایان برای ایشان محرز گردد.
ج: شخصیت سیاسی
از آن جا که بینش سیاسی در طول بینش توحیدی و عبادی ائمه معصومین (ع) قرار داشته است لذا آنان نمی توانستند نسبت به امور سیاسی و آن چه بر جامعه اسلامی می گذرد بی تفاوت باشند. بینش سیاسی ائمه(ع) هم، همان بینش سیاسی قرآنی است. امام باقر (ع) در زمینه حفظ کیان جامعۀ اسلامی، بر موضعگیری های عملی که در قرآن نیز به آن سفارش شده است، تاکید فراوان داشتند. از جمله این مواضع به لزوم مبارزه علیه کفر و ستم، عدالت اجتماعی و استفاده از روش های قهرآمیز علیه ظلم و ستم می توان اشاره کرد.
لزوم تداوم مبارزه علیه کفر و ستم و شرک
ضرورت مبارزه علیه کفر و ستم، از جمله خطمشی های سیاسی قرآن است، که امام باقر(ع) هم بر آن اهمیت فراوانی مبذول می دارد.
مردی از شیعیان در مورد جنگ های امام علی(ع) از امام باقر(ع) سؤال هایی کرد و -چنان که از پاسخ برمی آید، آن مرد درصدد شناخت فلسفه آن جنگ ها و دلیل ضرورت و مشروعیت آن بوده است-امام باقر(ع) فرمود: «خداوند و پیامبرش حضرت محمد (ص) را همراه با پنج شمشیر مبعوث کرد. سه شمشیر که همواره کشیده است و هرگز نباید در نیام رود مگر آن که دشمن دست از ستیز با اسلام و ارزشهای اسلامی بردارد. و عبارتند از:
1- شمشیر علیه مشرکان عرب که خداوند درباره آنان فرمود: «فاقتلوا المشرکین حیث وجدتّموهم و خذوهم و احصروهم و...» (التوبة، 5/9).
2- شمشیر علیه کافران که از دین حق روی گردانند. «قاتلوا الّذین لا یؤمنون باللّه و لا بالیوم الآخر و لا یحرّمون ما حرّم اللّه و رسوله...» (التوبة، 29/9).
3- شمشیر علیه مشرکان غیرعرب
4- شمشیری که همواره مترصد است. شمشیر علیه ستمکاران، متجاوزان، فسادانگیزان و نیز اهل تأویل-تحریف-است.
5- اما شمشیر در نیام، شمشیر قصاص است که خداوند می فرماید: «النّفس بالنّفس و العین بالعین» (المائدة، 45/5)؛ حکم با ما و تقاضای قصاص با بازماندگان مقتول است».
امام(ع) با بیان این سخنان می خواست به آن مرد بفهماند، هرزمان که لازم باشد، شیعیان نباید ساکت بنشینند و علیه ستمگران و تجاوزگران جبهه بگیرند و آنان را سر جای خود بنشانند.
عدالت اجتماعی
امام باقر(ع) در راستای اهداف متعالی و الهی خود، همواره عدالت اجتماعی را سر لوحه برنامه خود قرار می دادند، چرا که ریشۀ بسیاری از آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی و همچنین به وجود آمدن طبقات تهی دست و نیازمند را نبودن عدالت و مساوات می دانستند. ایشان از مصادیق عینی آیه«یا أیّها الّذین آمنوا کونوا قوّامین بالقسط شهداء للّه» (النساء، 135/4)؛ بودند که می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، همواره به عدالت برخیزید، برای رضای خدا گواهی دهید». آری، برای اصلاح جامعه اسلامی از خطر انحطاط و سقوط و حرکت به سوی اعتلا و عزت جامعه برقراری عدالت اجتماعی، در راس همه برنامه ها قرار دارد تا آن جا که خداوند در قرآن می فرماید: «و إذا حکمتم بین النّاس أن تحکموا بالعدل... فإن تنازعتم فی شیء فردّوه إلی اللّه و الرّسول... ذلک خیر و أحسن تأویلا» (النساء، 58/4 و 59)؛ «و چون میان مردم داوری کنید به عدالت داوری کنید. و در دنباله آیه خطاب به اهل ایمان می فرماید: «چون در چیزی کارتان به گفتگو و نزاع کشد به حکم خدا و رسول بازگردید که رجوع به حکم خدا و رسول از هرچه تصور کنید بهتر و خوش عاقبت تر خواهد بود».
استفاده از روش های قهرآمیز با ظالمان و ستمکاران
امام باقر(ع) در حرکت فرهنگی و تحول فکری و بینش سیاسی خود معتقد بودند که هر زمان که رهنمودها و هشدارها در مفسدان و ستمکاران موثر نیفتاد، باید شیوۀ مبارزه را تغییر داد. امام(ع) در ترسیم این بینش می فرماید: «در برابر عمل ناشایست مفسدان و ظالمان با قلب و افکار به مبارزه بپردازید. و بر پیشانی ستمکاران بکوبید و در مسیر خدا از ملامت ملامتگران نهراسید».[8]
خداوند هم در قرآن می فرماید: «و أنزلنا الحدید فیه بأس شدید...» (الحدید، 25/57)؛ و آهن را که در آن سختی کارزار است، برای حفظت عدالت آفریدیم. در این آیه آهن به منزله اهرم قدرت و فشار است که خداوند بعد از کتاب و میزان برای یاری صاحبان رسالت علیه ظلم و ستم قرار داده است.
و تا زمانی که منطق و برهان، ستمکاران و ظالمان را سر جای خود ننشاند، از قدرت به عنوان سلاح دیگری باید در مسیر اصلاح جامعه استفاده شود.
نتیجه گیری
شخصیت امام باقر(ع) ضمن اینکه از یک پایگاه قوی، به نام خاندان با اصالت و مکتب پربار وحی برخوردار بود، برگرفته از علم و دانش الهی و نیز پیوند لطیف و عمیق با قرآن بود. اگر چه در دوران امامت ایشان تندروی ها، استبداد و رفاه طلبی حاکمان نالایق بیداد می کرد ولی حضرت شیوه های بسیار عالمانه ای را به کار گرفت که دستاوردهای باارزشی را هم برای جامعه اسلامی آن روز داشت. که در این جا به چند نمونه از این دستاوردها اشاره می کنیم:
1- قدرت بخشیدن به اعتقادات و باورهای دینی جامعه از طریق فرهنگ قرآنی
2- ترویج اندیشه های سیاسی برای مبارزه با ظلم و ستم
3- ترویج علم و اجتهاد از طریق تربیت شاگردان و مبلغان دینی
4- ارائه الگوهای عملی در میدان عبادت، زهد، کار و تلاش و انفاق و...
و...
پی نوشت ها
[1] کشف الغمه،2 / 318.
[3] علل الشرایع شیخ صدوق،1 / 233.
[7] بحار الأنوار،46 / 322.
[8] وسائل الشیعه،11 / 103.