ماهان شبکه ایرانیان

۴ دانش آموز کرجی، مدرسه خود را به آتش کشیدند؛ داستان تلخ مافیای کنکور!

در خبرهای امروز آمده بود که یک دانش آموز کرجی که اتفاقا دانش آموز درس‌خوان و زرنگی با معدل ۱۸.۵ معرفی شده است، به همراه چند هم‌کلاسی خود، مدرسه خود را به آتش می کشد. این اقدام این دانش آموز کرجی، سبب خسارت های چند صد میلیون تومانی به این مدرسه غیر انتفاعی در کرج می شود.

4 دانش آموز کرجی، مدرسه خود را به آتش کشیدند؛ داستان تلخ مافیای کنکور!

در خبرهای امروز آمده بود که یک دانش آموز کرجی که اتفاقا دانش آموز درس‌خوان و زرنگی با معدل 18.5 معرفی شده است، به همراه چند هم‌کلاسی خود، مدرسه خود را به آتش می کشد. این اقدام این دانش آموز کرجی، سبب خسارت های چند صد میلیون تومانی به این مدرسه غیر انتفاعی در کرج می شود.

علی با همراهی سعید 17 ساله، محسن 18 ساله و حمید 19 ساله، به عنوان دانش اموز سال یازدهم رشته ریاضی فیزیک و داوطلب کنکور، با 45 لیتر بنزین، مدرسه خود را دهم مرداد 99 به آتش می کشند.

اقدام «علی» در آتش زدن مدرسه خود، در نگاه اول ما را به این فکر می اندازد که چرا یک دانش آموز به همراهی چند هم‌کلاسی خود از همان مدرسه، به فکر آتش زدن مدرسه ای باشند که در آن تحصیل کرده اند؟ پاسخ به این سوال، ما را به سوالات دیگری رهنمون می کند که از زنجیره اتفاقات تلخ در نظام آموزشی کشور خبر می دهد.

علی در اعترافات خود گفته بود که در سال تحصیلی 98-99، نتوانسته 30 میلیون ریال از شهریه مدرسه غیر انتفاعی که در آن تحصیل میکرده، بپردازد. لذا مدیر مدرسه از دادن پرونده وی به منظور ثبت نام در مدرسه دیگر، امتناع می کند. لذا او نتوانسته در مدرسه دیگری ثبت نام کند و یک سال از ادامه تحصیل بازمانده است. لذا به فکر انتقام می افتد و با هم دستی دوستان همکلاسی، در شرط بندی بازی «جرات یا حقیقت» که در فضای مجازی توسط دوستانش در حال انجام بوده، تصمیم به آتش زدن مدرسه می گیرند.

اینجا سوالات زیادی مطرح می شود. اگر پدر علی پول کافی برای ثبت نام فرزندش در یک مدرسه غیر انتفاعی نداشت، چرا او را در این مدرسه نام نویسی کرده است؟ از طرفی، اگر مدیر مدرسه، قانونا یا بر خلاف قانون، از عودت پرونده تحصیلی دانش آموز امتناع کرده است، چرا مراتب به بازرسی اداره آموزش و پرورش استان البرز اعلام نشده است؟

چرا والدین علی برای حل مشکلات مالی خود با مدرسه غیر انتفاعی، اقدامی نگردند؟ چرا علی و اولیاء او، یک سال تحصیلی را معطل پرونده تحصیلی شده اند؟ آیا واقعا چنین مساله ای واقعیت دارد؟

در پرونده به آتش کشیده شدن یک مدرسه غیرانتفاعی در شهر کرج توسط 3 دانش اموز همان مدرسه، سوالات بسیاری وجود دارد که اطلاعات رسانه ای ما، نمی تواند داده های کافی و مقتنی برای پاسخ به سوالات و پرسش های مختلف پیدا کند. به هرحال، بخشی از جامعه 13 میلیونی دانش آموزی کشور، در مدارس غیر انتفاعی 31 استان کشور مشغول به تحصیل است.

متاسفانه و شوربختانه، نظارت کافی بر شهریه های این مدارس توسط وزارت آموزش و پرورش اعمال نمی شود و مرتب در طول سال یا پیش از سال تحصیلی، خبرهایی مبنی بر اضافه دریافت برخی از مدیران مدارس دولتی یا غیر انتفاعی از اولیا جهت ثبت نام دانش آموزان به گوش می رسد. حتی در روزگار کرونایی تحصیل و اقتصاد امروز ایران، همچنان شهریه مدارس غیرانتفاعی، جولان می دهد.

مدارس غیرانتفاعی، بخشی از ناکارآمدی نظام آموزشی کشور است. بی عدالتی آموزشی را گسترش داده و این سیگنال را به جامعه می دهد که آن ها که پول بیشتر می دهند، درس بهتر می گیرند و معلم بهتر و با حوصله و مطلعی به آن ها تدریس می کند و شرایط آموزشی بهتری سراغ آن ها خواهد امد. متاسفانه درصد قابل توجهی از دارندگان رتبه های زیر 500 در 5 گروه آزمایشی آزمون های سراسری سال های اخیر، دانش آموزان مدارس غیر دولتی بوده اند.

اتفاقات در مدارس غیرانتفاعی لاکچری بالا شهر تهران و سایر استان های کشور، از واقعیت های عجیب و غریبی خبر می دهد که نشان از یک مافیای قوی دارد. مافیایی به قدرت مافیای کنکور که نه مالیات می دهد و نه قانونی می شناسد و فقط به دانش آموز و درس، به عنوان یک کاسبی نگاه میکند. کاسبی به نام کاسبی علم و کنکور با کتاب های تستی و میکروطبقه بندی شده که ماحصلش، استرس 1.5 میلیون نفری نوجوانان دختر و پسر ایران در تابستان هر سال و پشت آماتور کنکور است.

در مدارس لاکچری بالای شهر تهران که دریافت مجوز آن مثل دریافت مجوز کارگزاری بورس، صرافی، بانک و بسیاری از مجوزهای دیگر، رد پای آقازاده ها و خانم زاده ها و ژن خوب ها بسیار دیده می شود، آموزش های لوکس و سفرهای آموزشی و سیاحتی داخل و خارج از کشور و حتی تبادل خانوادگی دانش آموز با دانش اموزان اروپایی دیده می شود و درآمدهای سرشاری نصیب مدیران و سرمایه گذاران مدارس غیرانتفاعی این چنینی می شود.

اکنون شهریه تحصیلی مقطع متوسط برخی از مدارس لاکچری بالاشهر تهران، از تحصیل در مقطع ارشد یا دکتری فلان دانشگاه معتبر در آسیا بیشتر است!

مافیای کنکور

در خبرها آمده بود که مدیران برخی از مدارس لاکچری و غیرانتقاعی بالا شهر، اطلاعات والدین دانش آموزان خود را به مدیران سایر مدارس می دهند تا با آن ها تماس گرفته و آن ها را نسبت به ثبت نام فرزندشان در مدرسه، ترغیب و تشویق کند و از این راه، پورسانت های کلان می گیرند!

خوب این اوضاع بلبشو و تراژدیک نظام آموزشی کشور است که از بی عدالتی در سیستم اموزشی سنتی کشور خبر می دهد. نظام آموزشی بیمار کشور، توسط مافیایی هدایت می شود که هدفش، کنکور است تا حداکثر بهره را از وقت و زمان و عمر و انرژی فرزندان ملت بدست آورد و پولدارها را به سمت رشته های برتر در دانشگاه های خوب هدایت کند.

در این بین،  دانش آموزانی که پول کافی برای تحصیل در مدرسه با کیفیت با معلم با حوصله و با سواد ندارند، به سمت رشته های ضعیف با بازار کار نامطلوب در دانشگاه ها هدایت می شوند و در نهایت رانندگی اتوبوس و تاکسی و خرده فروشی و امثالهم ، فرجام بهتری را برای جوانان ایران زمین در دهه سوم عمرشان، به ارمغان نمی‌اورد.

اقدام «علی» و دوستانش در به آتش کشیدن مدرسه ای غیرانتفاعی در استان البرز، یک پیام مهم دارد هم به مسئولین و هم دستندرکاران نظام آموزشی و برنامه ریزی آموزشی کشور که این مسیر غلط، نباید ادامه پیدا کند.

ما باید منتظر به آتش کشیده شدن مدارس غیرانتفاعی دیگری در 31 استان کشور در سال های آینده با توجه به رکود تورمی موجود باشیم. ما باید منتظر واکنش سخت خانواده های دانش آموزان مستضعف به بی عدالتی در نظام آموزشی کشور و اعتراض به سیستم آموزشی ضعیف در مدارس دولتی باشیم.

اگر می خواهیم شاهد به آتش کشیده شدن دیگر مدارس غیرانتفاعی در سراسر کشور نباشیم، باید مسیر مدرن و مبتنی بر عدالت آموزشی را جایگزین سیستم ناقص و ناکارآمد فعلی کنیم که سال به سال بر شمار معترضانش افزوده می شود.

مافیای کنکور که صبح تا شب، با تبلیغات پر زرق و برق، پمپاژ استرس به خانواده 1.5 میلیون داوطلب آزمون سراسری در 5 گروه آزمایشی می کند، دست برتر را در بلبشوی نظام آموزشی سنتی کنونی کشور دارد. بخشی از درآمد رسانه ملی از تبلیغات موسسات کنکور است. مافیای کنکور، با تعلیق و یا تعویق کنکور مخالفت کرد تا از 29 مرداد تا 1 شهریور امسال، شاهد برگزاری کنکور در شرایط کرونایی 31 استان کشور باشیم. آن هم در شرایطی که هر 8 دقیقه یک بار، یک هموطن زیر خروارها خاک می‌رود. . . .

از آتش زدن مدرسه غیرانتفاعی توسط دانش آموزان درس خوان تا آتش سوزی در مدرسه دخترانه شین آباد پیرانشهر به دلیل بی کیفیت بودن لوازم گرمایشی و فضای آموزشی تا مافیای کنکور، از دردهایی خبر می دهد که فعلا، کسی به فکر درمانش نیست.

در ایران، 16700 مدرسه غیرانتفاعی دارد. 11 درصد کل دانش آموزان ایران در این مدارس مشغول به تحصیل هستند. بخشی از مدارس لوکس بالاشهر تهران در اختیار چهره های مطرح است. یعنی: «آموزش برای پول، پول برای آموزش»، قصه یک فرآیند ماشینی که ثروت در آن حرف اول را می‌زند. نه تربیت و آموزش انسان. غوغای طبقه ممتاز.  . . .

واقعیت هایی از مافیای کنکور

  • بیشترین شمارگان کتاب مربوط به دی‌ماه 98 بوده است. در این ماه بیش از چهار میلیون و 800 هزار کتاب کمک‌آموزشی در کشور چاپ شده است.
  • درآمد حاصل از فروش کتاب‌‌های کمک‌آموزشی در این بازه هشت ماهه چیزی بیش از 1 هزار و 255 میلیارد و 720 میلیون تومان بوده است.
  • گاج، قلمچی، رهپویان شریف، مبتکران، راه، خیلی سبز و پرش همواره و در ماه‌‌های مختلف جزء پرکارترین ناشران کمک‌آموزشی بوده است.
  • حداقل هزینه‌ای که یک دانش‌آموز به صورت حداقلی برای گذراندن کلاس‌های کنکوری به صورت عمومی پرداخت می‌کند چیزی بیش از 6 میلیون تومان برای همه دروس در دو رشته ریاضی و تجربی، چیزی بیش از 14 میلیون تومان، مشاوره تحصیلی برای کل سال تحصیلی چیزی بیش از 5 میلیون تومان است.
  • اردوی نوروزی 10 روزه چیزی حدود یک میلیون تومان، کلاس نکته و تست و همایش‌های جمع‌بندی چیزی بیش از 5 میلیون تومان و اردوی مطالعاتی پایان سال هم حدود یک میلیون تومان هزینه دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان