حکم قصاص مردی که دو سال قبل در زندان برای دفاع از فردی دیگر دست به قتل زده بود در دیوان عالی کشور به تأیید رسید. سال 97 بود که مأموران مراقب در زندان بزرگ تهران متوجه شدند درگیری شدیدی در بخش حمام زندان اتفاق افتاده است.
وقتی مأموران برای پایاندادن به این درگیری حاضر شدند، پی بردند یکی از زندانیان بهشدت زخمی شده است و خون زیادی از او میرود. بلافاصله او را به بهداری زندان بردند و بعد از انجام اقدامات اولیه به بیمارستان منتقل کردند؛ اما متهم به نام حامد به دلیل شدت جراحات جان خود را از دست داد.
با توجه به فوت مرد مجروح، پرونده با اتهام قتل عمدی به جریان افتاد و مأموران مردی به نام محمود را که با واردآوردن ضربه چاقو باعث مرگ حامد شده بود برای بازجویی به اداره آگاهی منتقل کردند. محمود در بازجوییها اتهام قتل را قبول کرد، اما مدعی شد در دفاع از خودش مرتکب این جرم شده و از قبل برای این قتل تصمیمی نداشت.
در جلسه رسیدگی به پرونده در مرحله دادسرا اولیایدم درخواست قصاص کردند. متهم نیز در دفاع از خود گفت: من و حامد مدتها بود که در زندان تهران بزرگ در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودیم. من به اتهام سرقت در آنجا بودم. مدتی قبل متوجه شدم حامد به پسر جوانی که تازه به زندان آمده نظر بد دارد.
حامد اخلاق بدی داشت و هر زندانی تازهواردی را اذیت میکرد، اما من فکر نمیکردم نسبت به پسر جوان نظر بد داشته باشد. او پسر خوشهیکل و خوشسیمایی بود و حامد او را خیلی اذیت میکرد. این پسر هم از حامد میترسید و چیزی نمیگفت.
یک روز متوجه گریههای این پسر شدم. او افسرده شده بود و بعد از آن روز دیگر با کسی حرف نمیزد. فهمیدم حامد او را اذیت کرده است و این پسر هم سکوت میکرد. بههمیندلیل بود که تصمیم گرفتم به حامد بفهمانم اینطور نیست که هر کاری دلش خواست بکند و زندانیان دیگر را عصبانی کند.
متهم ادامه داد: روز حادثه در ساعات هواخوری، من چاقوی دستسازی را که خودم درست کرده بودم برداشتم و با خودم به هواخوری بردم تا با حامد درگیر شوم. وقتی در هواخوری به هم رسیدیم، من به او حمله کردم و تهدیدش کردم که اگر یک بار دیگر پسر جوان را اذیت کند، با من طرف است و باید دست از کارهایش بردارد.
درگیری بین ما بالا گرفت، اما با دخالت مأموران تمام شد. من حسابی حامد را کتک زدم. بعد از ساعت هواخوری من به سلول خودم رفتم و داشتم کارهایم را انجام میدادم که حامد آمد. به من حمله کرد و میخواست من را بزند که زندانیان دیگر جلوی او را گرفتند.
دعوا دوباره تمام شد تا اینکه من به حمام رفتم، در آنجا متوجه شدم حامد هم در حمام است. او فحاشی کرد، ولی من چیزی نگفتم تا درگیری ایجاد نشود؛ اما او دستبردار نبود و به سمت من حمله کرد تا من را بزند. من هم با دمپایی او را زدم که برود.
باز هم دستبردار نبود، دوباره حمله کرد و من هم اینبار با تیزیای که داشتم او را زدم که خونآلود روی زمین افتاد. متهم گفت: من قصدی برای قتل نداشتم، اما حامد به من حمله کرد و مجبور شدم از خودم دفاع کنم. بعد از گفتههای متهم، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
خرداد سال جاری جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد و از آنجایی که متهم به دلیل کرونا حاضر نشده بود در دادگاه شرکت کند، پرونده بدون حضور متهم رسیدگی شد. ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و سپس اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
آنها گفتند: به پسر ما تهمتهایی زده شده است، هرچند او مرتکب جرم شده بود، اما داشت دوران محکومیتش را سپری میکرد. او نباید به خاطر جرم نکرده و تهمتی که به او زده شده کشته میشد. قرار بود بهزودی آزاد شود و توبه کرده بود، اما متهم جان او را گرفت و تهمتهای ناروایی به او زد، بههمیندلیل هم حاضر به گذشت نیستیم.
وقتی نوبت به متهم رسید، با توجه به اینکه او در دادگاه حضور نداشت، وکیلمدافع او در جایگاه قرار گرفت. او گفت: موکل مدعی است در دفاع از خودش مجبور به قتل شده است. آنطورکه مدارک موجود در پرونده نشان میدهد، در دور دوم درگیری مقتول به سمت موکل من حمله کرده و موکل هم مجبور به دفاع از خودش شده است؛ بنابراین بهعنوان وکیلمدافع او درخواست صدور حکم برائت دارم. ب
عد از گفتههای طرفین پرونده، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به اینکه متهم با چاقو به مقتول که چیزی در دست نداشته حمله کرده و او را زده بود، ادعای دفاع مشروع را قبول نکردند و حکم بر قصاص صادر کردند.
رأی صادرشده مورد اعتراض متهم و وکیلمدافعش قرار گرفت و دیوان عالی کشور آن را بررسی کرد، اما اعتراض تأیید نشد و رأی قصاص متهم تأیید شد. به این ترتیب متهم یک گام دیگر به قصاص نزدیک شد.