کاربردهای نهاد وکالت در زمان امام حسن عسکری علیه السلام

بعد از رحلت پیامبر اعظم(ص)، حوادثی رخ دادند و امت مسلمان از امامت مستقیم سیاسی و حکومتی معصومین محروم شد

کاربردهای نهاد وکالت در زمان امام حسن عسکری علیه السلام

درآمد:

بعد از رحلت پیامبر اعظم(ص)، حوادثی رخ دادند و امت مسلمان از امامت مستقیم سیاسی و حکومتی معصومین محروم شد. در زمان خلفا و بنی امیه و به خصوص بنی عباس، دسترسی به امامان برای بسیاری از مردم دشوار بود. یکی از راهکارهای عملی امامان معصوم برای حل مشکلات مردم و ارائه اسلام ناب محمدی به آنان ایجاد نهاد وکالت بود. سازمان وکالت از یک مجموعه منظم، متشکل از امام(ع) و گروهی از یاران وفادار و رازدار برای تأمین اهداف امامت و ارتباط امت با امام تشکیل می شد.[1]

نهاد وکالت از آغاز تا انجام

انتخاب وکیل برای انجام برخی از کارها ریشه در صدر اسلام دارد و به وسیله نبی اکرم (ص)[2]، امیرالمومنین (ع)[3]، حضرت زهرا(س)[4] و دیگر امامان انجام می شد؛ ولی اینها موردی بودند و سازمان و تشکیلات نداشتند. تأسیس نهاد وکالت به صورت یک سازمان و تشکیلات منسجم، به دست امام صادق(ع) صورت گرفت. شیخ طوسی از افرادی مانند حمران بن اعین، مفضل بن عمر، معلی بن خنیس، ابن قاموس لخمی به عنوان وکلاء امام صادق(ع) نام می برد.[5]

در زمان امام کاظم(ع)، این شبکه گسترش یافت و متعاقب آن ده ها نفر از علوی ها و رابطین امام(ع) دستگیر و زندانی شدند تا سرانجام خود امام کاظم(ع) نیز شهید شدند. با وجود این، نهاد وکالت به راه خود ادامه و حوزه کاری خود را گسترش داد و در کوفه، بغداد، مدینه، مصر و… حضور فعّال داشت.[6]

امام رضا(ع) در شرایط نابسامانی به رهبری این نهاد رسیدند؛ زیرا شماری از وکلای سرشناس پس از شهادت امام کاظم (ع) لغزیدند، ولی امام رضا(ع) با تلاش زیاد برخی از آنها را به راه مستقیم امامت برگردانیدند و طی بیست سال تلاش (202 - 183) موفق شدند پیروان اهل بیت(ع) را یکپارچه کنند و نهاد وکالت را تا درون دستگاه حکومت گسترش دهند. به عنوان نمونه حسن بن حسین انباری از ارادتمندان امام هشتم(ع) در دستگاه عباسی جایگاه مهمی داشت. همین طور حسین بن عبدالله نیشابوری از والیان معتصم عباسی که به فریاد بینوایان شیعه می رسید.[7]

نهاد وکالت در عصر امام جواد(ع) نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار بود. وکلایی مانند عبدالرحمن بن حجاج، صفوان بن یحی، یونس بن عبدالرحمن و... در تثبیت و شناسایی امامت امام جواد(ع) نقش مهمی را ایفا کردند.[8] برابر گزارشات تاریخی، در زمان امام جواد(ع) کارگزاران ایشان در مناطق سیستان، ری، کوفه و قم فعالیت داشتند.[9]

با شهادت امام جواد (ع) (220 ق) و آغاز دوره سی و چهارسالة امامت علی النقی(ع) (254-0220 ق) نهاد وکالت نیز مرحله دیگری از رشد و بلوغ خود را طی کرد. حکومت عباسی با کوچ اجباری امام هادی (ع) از مدینه به سامرّا باعث شد تماس مردم با امام(ع) قطع شود و در نتیجه، «نهاد وکالت » تنها مرجع مطمئن مردم و خط اتصال آنها با امام(ع) بود.

پس از شهادت امام هادی (ع) و به امامت رسیدن امام حسن عسکری(ع)، نظام وکالت همچنان به فعالیت خود ادامه داد و با توجه به گسترش و پراکندگی شیعیان در شهرهای گوناگون، به خصوص مناطقی چون نیشابور، بیهق، کاشان، ری و قم ارتباط منظم و دقیقی مورد نیاز بود تا خیل عظیم شیعیان، رهبری و هدایت شوند. به گواهی اسناد و شواهد تاریخی، امام(ع) نمایندگانی را از میان چهره های درخشان و برجسته شیعیان انتخاب و در مناطق متعدد منصوب کردند. این نهاد ارزشمند در زمان امام حسن عسکری به اوج رسید. در آن زمان در مواردی خود امام به مردم سفارش می کردند به وکلا مراجعه کنند.

پس از شهادت امام عسکری(ع) (260 ق) و در آستانه غیبت صغری عثمان بن سعید عمری عهده دار مسئولیت انحصاری نظام وکالت به عنوان سفیر امام دوازدهم(ع) شد.[10] با فرارسیدن عصر غیبت کبرا و وفات علی بن محمد سمری آخرین سفیر امام عصر(عج ) (329ق.) شبکه وکالت منحل و وظایف آن به فقهای جامع الشرایط واگذار شد. چنانکه در توقیع امام زمان(عج) می خوانیم:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ* یا عَلِی بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِی أَعْظَمَ اللَّهُ أَجْرَ إِخْوَانِک فِیک فَإِنَّک مَیتٌ ما بینَک وَ بَینَ سِتَّةِ أَیامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَک وَ لَا تُوصِ إِلَی أَحدٍ فیقُومَ مقَامَک بَعْدَ وَفَاتِک فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَیبَةُ التَّامَّةُ فلَا ظهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکرُهُ...[11] به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر ای علی بن محمّد سمری! خداوند اجر برادرانت را در عزای تو عظیم گرداند. که تو ظرف شش روز آینده می میری؛ پس خود را برای مرگ مهیا کن و به احدی وصیت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود که غیبت تامّه واقع شده و تا زمانی که خداوند متعال اذن ندهد، ظهوری نخواهد بود.

کارکردهای نهاد وکالت در زمان امام حسن عسکری(ع)

نهاد وکالت در طول حدود دو قرن، کارکردهای مثبت فراوانی داشت و در کنار دیگر تلاش های امامان معصوم و یاران پاکباخته آنان توانست به تثبیت و شکوفایی نهال تشیع و تبدیل آن به درختی تنومند و ستبر نقش آفرینی کند. در ادامه به ده کارکرد مهم این نهاد در زمان امام عسکری اشاره می کنیم.

1) آماده سازی مردم برای غیبت

یکی از مهم ترین کارکردهای نهاد وکالت در زمان امام عسکری(ع)، آماده سازی مردم برای شروع غیبت بود. در این زمان در موارد زیادی خود امام مردم را سفارش به مراجعه نزد وکلاء می کردند. اقدام مؤثر دیگری که به وسیله وکلا انجام می شد، انتشار اخبار مبنی بر غیبت امام زمان(عج) بود. به عنوان نمونه:

محمدبن عثمان عمری که خود دومین نائب خاص امام زمان(عج) بود از پدرش عثمان بن سعید عمْری که اولین نائب امام زمان و از وکیلان برجسته و مهم امام عسکری بود، چنین نقل کرده است:

«نزد امام عسکری(ع) بودم که از آن حضرت درباره این حدیث پرسیدند: «زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمی ماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است. » امام عسکری فرمود: «این سخنان، حق است، همچنان که روز روشن، حقیقت دارد.» پرسیدند: «حجت و امام پس از شما کیست؟» فرمود: «فرزندم محمد. او امام و حجت پس از من است. هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگذشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان و مبطلان در آن هلاک شوند و کسانی که برای آن، وقت معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج می کند. گوئی به پرچم های سپیدی می نگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهترازند.»[12]

2) حفظ جان حضرت مهدی(عج)

یکی از مهم ترین کارکردهای نهاد وکالت در زمان امام عسکری(ع)، شناخت امام زمان(عج) از سویی و کمک به حفظ جان حضرت حجت از سوی دیگر بود. در عصر غیبت صغرا انجام این وظیفه دوگانه و به ظاهر متضاد تبدیل به یک جریان حیاتی شده بود. یعنی سفرا و وکلا از طرفی باید از وجود و حیات امام دوازدهم(ع) سخن بگویند تا در برابر فرقه های انحرافی بایستند و افکار عمومی شیعیان را به وجود حضرت قانع و آرام سازند و از طرفی برای حفاظت از آخرین هدیه الهی و ذخیره عالم هستی تدابیر شدید تقیه و پنهانکاری را به کار ببندند، به ویژه که یکی از اوصاف و وظایف امام دوازدهم(ع) «القائم» بوده و برداشت همگانی این بود که حضرت حاکمان جور را سرنگون و حکومت عدالت اسلامی را برقرار می کند. لذا دستگاه خلافت با تمام توان پیگیر سرنوشت حضرت(ع) بود.[13] در حالی که حتی نام بردن از حضرت ممنوع بود،[14] وکلای امام عسکری(ع) باید امام زمان(عج) را به افراد خاص و شیعیان مخلص و پاکباخته و رازدار معرفی می کردند. این نهاد از یک سو با یک حرکت جالب، دستگاه حکومت را دچار سردرگمی کرد و از سوی دیگر، افکار سران شیعه را متوجه قطب عالم امکان ساخت. تلاش شبانه روزی وکلا، به ویژه سفیر اول، از یک سو انتشار خبر ولادت و زنده بودن حضرت در میان اصحاب و شخصیت های برجسته اجتماع شیعه و از سوی دیگر تقیه، کتمان و سکوت در برابر نامحرمان و گماشته های خلفا بود تا آنجا که دولت عباسی گمان می کرد امام عسکری(ع) بدون اینکه فرزندی از خود به جا بگذارد از دنیا رفته است.[15]

عثمان بن سعید که از نایبان برجسته امام عسکری(ع) و در رازداری و حفظ اسرار اهل بیت (ع) نمونه بود، از بردن نام امام زمان(عج) و افشای محلّ او شدیداً اجتناب می کرد تا وجود مقدس آن حضرت مصون بماند. روزی عبدالله بن جعفر حمیری  صاحب قرب الاسناد که از شیعیان برجسته به شمار می رفت  در دیدار خود با عثمان بن سعید، از وی پرسید: «آیا جانشین امام عسکری(ع) را دیده ای؟» عثمان بن سعید پاسخ داد: «آری! آن محبوب دل ها را بسیار دیده ام. » و زیبایی های شکل و شمایل امام را توصیف کرد

عبدالله بن جعفر حمیری پرسید: «نام آن حضرت چیست؟» عمری از پاسخ به این پرسش خودداری کرد و گفت: «بر شما حرام است که در این باره پرسش کنید. حکومت عباسی بر این باور است که امام عسکری(ع) از دنیا رفته و فرزندی از خود باقی نگذاشته است. اکنون کسی جرئت ندارد با خانواده او ارتباط برقرار کند یا چیزی از آنها بپرسد و اگر اسم امام فاش شود، تحت تعقیب قرار می گیرد. زنهار که از پیگیری این موضوع بپرهیزید.»[16]

3) معرفی حضرت حجت(عج)

مهم ترین وظیفه شبکه وکالت در دوره امام عسکری(ع)، عملکرد دوسویه معرفی امام زمان(عج) از سویی و سعی در حفظ ایشان از سوی دیگر بود. وقتی حضرت مهدی(عج) متولد شدند، امام حسن عسکری (ع) عثمان بن سعید را احضار کردند و فرمودند: «اشتَرِ عشَرَةَ آلَافِ رِطْلٍ خُبْزاً وَ عَشَرَةَ آلَافِ رِطْلٍ لَحْماً وَ فَرِّقْهُ أَحْسَبُهُ؛[17] ده هزار رطل[18] نان و ده هزار رطل گوشت خریداری کن و به حساب من [میان بنی هاشم] قسمت کن.» عثمان بن سعید که بنا به وصیت امام عسکری(ع)، عهده دار مقام نیابت خاصه حضرت مهدی(عج) بود وظیفه یاد شده را انجام داد تا از سویی شیعیان بفهمند که امام زمان(عج) متولد شده و از این بابت آسوده خاطر شوند و از سوی دیگر غیبت آن حضرت مانع اقدامات حکومت عباسی شود. در موردی دیگر گروهی از سرشناسان شیعه برای شناختن امام بعد از حضرت عسکری (ع) به محضر ایشان شرفیاب شدند. در میان آنان افراد برجسته ای چون علی بن هلال، محمدبن معاویةبن حکیم و حسن بن ایوب بن نوح دیده می شدند. عثمان بن سعیدپرسید: «ای فرزند رسول خدا! می خواهم مطلبی را از شما بپرسم که خود به آن داناترید. » حضرت فرمودند: «بگویم برای چه نزد من آمده اید؟» در آن لحظه، کودکی که شباهت کاملی به امام عسکری(ع) داشت، وارد اتاق شد؛ امام فرمودند: «هَذَا إِمَامُکُمْ مِنْ بَعْدِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیکُمْ أَطِیعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِی فتَهْلِکُوا فی أَدْیانکُمْ أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَرَوْنَهُ مِنْ بَعْدِ یوْمِکُمْ هَذَا حَتَّی یتِمَّ لَهُ عُمُرٌ فَاقْبَلُوا مِنْ عُثْمَانَ ما یقولُهُ وَ انْتَهُوا إِلَی أَمْرِهِ وَ اقْبَلُوا قَوْلَهُ فَهُوَ خَلِیفَةُ إِمَامِکُمْ وَ الْأَمْرُ إِلَیهِ؛[19] بعد از من، این امام شما و جانشین من بر شماست. بعد از من از او پیروی کنید و پراکنده نشوید که در صورت تخلف در کار دینِ خود، به هلاکت می رسید. بدانید که بعد از این دیدار، دیگر او را نخواهید دید تا عمر او کامل شود. پس هر آنچه عثمان بن سعید می گوید بپذیرید و امر او را اجرا کنید و سخنش را بپذیرید؛ زیرا او نماینده امام شماست و نیابت به وی سپرده می شود.»

4) کمک به گسترش شیعه

یکی از بزرگ ترین کارکردهای نهاد وکالت در طول دوران حیات پرثمرش، پوشش علمی- فرهنگی و اقتصادی به اقصی نقاط عالم اسلام بود. اقامت بیست ساله امام هادی(ع) و شش ساله امام عسکری(ع) در سامرا در حقیقت زندانی شدن رهبری نهاد بود، دستگاه عباسی فعالیت و آمد و شد بیت امامان را زیر ذره بین گرفته بود، اما آن دو امام معصوم به کمک یاران فداکارشان به حفظ و بسط این نهاد مقدس همت گماردند، در نتیجه مناطق بیشتری زیر چتر نهاد درآمد. به عنوان نمونه حسین بن عبدربّه از جانب امام هادی(ع) به وکالت نواحی بغداد، مدائن و دیگر جاهای نزدیک به بغداد منصوب و پس از او، ابوعلی بن راشد به دستور امام(ع) جانشین او شد.[20] هنگامی که ابوعلی به دست متوکل عباسی شهید شد عروه بن دهقان عهده دار اموال امام عسکری (ع) در آن نواحی گردید.[21] ابراهیم بن عبده، وکیل امام عسکری(ع) به دعا و دستور خاص ایشان به وکالت نیشابور و بیهق منصوب شد.[22] فضل بن شاذان نیشابوری نیز وکالت امام عسکری (ع) را در آن ناحیه عهده دار بود و توسط خوارج مورد آزار و اذیت قرار می گرفت.[23] در مجموع شبکه وکالت در آن زمان جامعه شیعه را به خوبی مدیریت کرد.

5) معرفی مراجع دینی

از مهم ترین کارکردهای وکلا در طول دوران وکالت، معرفی افرادی بود که مردم بتوانند با مراجعه به آنها پاسخ مشکلات و مسائل خودشان را دریابند و او مرجع مردم باشد. این مهم در زمان امام عسکری (ع) با توجه به سیاست کلی امام مبنی بر پرهیز حداکثری از مواجهه عمومی با مردم و ارجاع مردم به وکیلان، نماد بارزتری یافت. به عنوان نمونه امام عسکری(ع) درباره عثمان بن سعید عمری فرمودند:«ابوعمرو (عثمان بن سعید) در زمان حیات و بعد از آن، امین و مورد اطمینان من است؛ چنانکه مورد تأیید پیش از من (پدرم) بوده است. آنچه بگوید و برساند از جانب من است.»[24] احمد قمی می گوید از امام هادی خواستم کسی را معرفی کنند تا گفتار و دستورات او را پیروی کنم. امام هادی(ع) عثمان عمری را معرفی کردند. بعد از شهادت امام به حضرت عسکری (ع) مراجعه کردم و ایشان نیز همین شخص را معرفی کردند.[25] ابوسهل نوبختی پیرامون جایگاه علمی وکلا می گوید: «امام عسکری(ع) پس از شهادت خود کسانی را به جای گذاشتند که مورد اعتمادند و از حلال و حرام می گویند. نامه های شیعیان را دریافت می کنند و پاسخ می گویند.»[26]

6) مبارزه با غلو

جریان غلو و غالیان، همواره یکی از چالش های فراروی امامان معصوم بود. در زمان امام عسکری(ع) این جریان نمود جدی تری یافت و اگر غالیان به وسیله شبکه وکالت به مردم معرفی نمی شدند، چه بسا بعد از شهادت امام عسکری(ع) و شروع غیبت، مشکلات جبران ناپذیری به امامیه وارد می شد. از این رو یکی از شدیدترین برخوردهای امامان از جمله امام عسکری(ع) با غالیان بود. در نامه ای که امام حسن عسکری(ع) به عبیدی نوشتند می خوانیم: «به خدا پناه می برم و بیزارم از فهری و حسن بن محمّدبن بابا قمی و تو و تمام دوستان خود را از آن دو پرهیز می دهم و هر دو را لعنت می کنم که به نام ما مردم را می دوشند. فتنه انگیز و موذی هستند. ابن بابا مدعی است که من او را به پیامبری فرستاده ام! شیطان بر او مسلط شده و گمراهش کرده. هر کسی که ادعای او را بپذیرد خدا لعنتش کند. محمّد! اگر قدرت یافتی که با سنگ سر او را خرد کن. او مرا آزرده است. خدا در دنیا و آخرت آزارش دهد.»[27]

7) مبارزه با وکلای فاسد یا مدعیان دروغین وکالت

صرف نظر از جریان غلو و غالیان، مدعیان دروغین یکی دیگر از مشکلات شبکه وکالت بودند. در طولِ عمر فعالیت نهاد وکالت، گاهی برخی از وکیلان فاسد می شدند و برخی از سودجویان نیز به دروغ ادعای نیابت می کردند. این روند از عصر امام هشتم(ع) آغاز شد و در عصر امام هادی و عسکری(ع) به خاطر محصور بودن آن دو بزرگوار، شدت گرفت؛ از این رو یکی از وظایف وکیلان واقعی امام عسکری(ع)، مبارزه با مدعیان دروغین وکالت و معرفی آنان بود.

امام عسکری (ع) که در میان طالبیون مدینه وکلایی داشتند که برخی پس از شهادت حضرت، ولادت حضرت حجت را انکار کردند و توسط ایشان عزل شدند.[28]

محمدبن علی بن بلال معروف به بلالی، وکیل بغداد، سفارت سفیر دوم امام زمان(عج) را انکار و ادعا کرد که خودش نایب امام است. سفیر دوم او را نزد حضرت حجت(عج) برد تا به او اثبات کند که نایب خاص امام زمان(عج) است. بلالی باز هم از رفتار ناشایست خود دست نکشید؛ از این رو مدتی بعد سفیر دوم در حضور یاران بلالی از او خواست بر حقانیت خود سوگند بخورد، ولی بلالی ترسید و پیروانش از گرد او پراکنده شدند.[29]

8) مدیریت خمس

یکی دیگر از کارکردهای نهاد وکالت، دریافت خمس از مردم و رساندن آن به دست ائمه(ع) بود. این کارکرد نیز در زمان امام عسکری(ع) نمود ویژه ای داشت. به عنوان نمونه امام عسکری(ع) پس از معرفی ابراهیم بن عبده به وکالت نیشابور می نویسند: «هر آن کس از شیعیان ما در آن ناحیه که از انحراف به دور و طالب حق باشد، حقوق ما را به ابراهیم بن عبده و او نیز به رازی (وکیل ری) تحویل دهد.»[30]

البته در زمان حضور ائمه(ع) کسانی که می خواستند وجوهات خود را پرداخت کنند، با دریافت نشانه های خاص مطمئن می شدند که وجوه پرداخت شده به دست امام معصوم(ع) می رسد، ولی در زمان غیبت این امر مشکل تر بود. از این رو دریافت وجوهات از سویی و پرداخت آن به امام(ع) مشکلات بیشتری داشت. محمدبن ابراهیم مهزیار که پدرش (ابراهیم بن مهزیار) وکیل کارگزار ائمه(ع) در اهواز بود نقل می کند: «پس از درگذشت امام عسکری(ع) در تردید بودم. نزد پدرم اموال زیادی جمع شده بود. روزی با هم سوار کشتی شدیم تا اموال را به مرکز ببریم. میان راه پدرم مریض شد و بعد از وصیّت در مورد حفظ اموال، درگذشت. وقتی بغداد رسیدم شخصی با نامه ای که از تمام موجودی های نزد من خبر می داد آمد و اموال را تحویل او دادم. چند روز بعد (توقیعی) صادر شد مبنی بر اینکه ای محمد شما را به جای پدرتان منصوب کردیم.»[31]

9) کمک به مستمندان

خدمت رسانی به درماندگان و بیچارگان یکی دیگر از انگیزه ها و اهداف تشکیل نهاد وکالت در طول حیات پربرکت این نهاد مقدس بود. در زمان امام عسکری(ع) نیز این هدف پیگیری شد. وقتی مسلمانان به کمک نیاز داشتند، امام(ع) از هزینه هایی که به واسطه وکلا در اختیار داشتند، برای رفع کمک مستمندان استفاده می کردند.

شخصی به نام ابوهاشم جعفری می گوید: «از تنگی زندان و فشار کند و زنجیر به امام عسکری(ع) شکایت کردم! حضرت در پاسخ نوشتند امروز آزاد می شوی و نماز ظهر را در منزل خودت خواهی خواند. هنگام ظهر آزاد شدم و چنانچه فرموده بود نماز ظهر را در خانه خود خواندم. من در فشار و تنگدستی بودم و خواستم در آن نامه که (از زندان) برایشان نوشتم کمک بخواهم، ولی خجالت کشیدم، همین که به خانه رسیدم حضرت صد دینار برایم فرستادند و نوشتند هرگاه حاجتی داشتی شرم و ملاحظه نکن و آن را بخواه که آنچه خواهی به تو خواهد رسید ان شاءاللَّه.»[32]

10) مبارزه با انشعابات شیعه و فرقه های گمراه

حصر شدیدی که امامان در آن گرفتار بودند، مشکلات فراوانی را برای شیعه به بار آورد که یکی از آنها ایجاد انشعابات متعدد در بین شیعیان بود. از مهم ترین کارکردهای نظام وکالت، کاهش و مبارزه با این پدیده بود تا این مجموعه با معرفی امام و حجت الهی جلوی انحرافات را بگیرد و انحراف پدید آمده را در انزوا قرار دهد. انصافاً نهاد وکالت در تأمین این هدف کامیاب بود. انشعاباتی چون کیسانیه (معتقدان به امامت محمد حنیفه) و زیدیه (معتقدان به امامت زید فرزند امام سجاد(ع)) که در عصر اول امامت، یعنی از دوره امام علی (ع) تا امام صادق(ع) که هنوز نهاد وکالت ساماندهی نشده بود، پدید آمدند، عمیق و پایدار بودند؛ اما انشعاباتِ عصر دوم امامت (پس از امام صادق(ع)) سطحی و زودگذر بودند و منحرفین از جمله فطحیه (معتقدان به امامت عبدالله فرزند امام صادق) و واقفیّه (معتقدین به حیات و مهدویت امام کاظم(ع)) و فرقه هایی که پس از شهادت امام عسکری پدید آمدند، با تلاش نهاد وکالت، دوباره به آغوش مکتب اهل بیت (ع) برمی گشتند.

تنها انشعابی که در عصر وجود نهاد وکالت پدید آمد و پایدار ماند، فرقه اسماعیلیه (معتقدان به امامت اسماعیل فرزند امام صادق ) بود. شاید علت پایداری آنها این بود که در نهایت پنهانکاری فعالیت می کردند و تا سال 296 به صورت پنهانی به سر می بردند.[33] ولی با تلاش امام عسکری(ع) و شبکه وکلای ایشان و امام زمان(عج)، در زمان امام عسکری(ع) فرقه پایداری پدید نیامد.

سوتیترها:

1. انتخاب وکیل برای انجام برخی از کارها ریشه در صدر اسلام دارد و به وسیله نبی اکرم(ص)، امیرالمومنین(ع)، حضرت زهرا (س) و دیگر امامان انجام می شد؛ ولی اینها موردی بودند و سازمان و تشکیلات نداشتند. تأسیس نهاد وکالت به صورت یک سازمان و تشکیلات منسجم، به دست امام صادق(ع) صورت گرفت. شیخ طوسی از افرادی مانند حمران بن اعین، مفضل بن عمر، معلی بن خنیس، ابن قاموس لخمی به عنوان وکلاء امام صادق (ع) نام می برد.

2. از مهم ترین کارکردهای وکلا در طول دوران وکالت، معرفی افرادی بود که مردم بتوانند با مراجعه به آنها پاسخ مشکلات و مسائل خودشان را دریابند و او مرجع مردم باشد. این مهم در زمان امام عسکری(ع) با توجه به سیاست کلی امام مبنی بر پرهیز حداکثری از مواجهه عمومی با مردم و ارجاع مردم به وکیلان، نماد بارزتری یافت.

3. یکی از کارکردهای نهاد وکالت، دریافت خمس از مردم و رساندن آن به دست ائمه(ع) بود. این کارکرد در زمان امام عسکری(ع) نمود ویژه ای داشت. به عنوان نمونه امام عسکری(ع) پس از معرفی ابراهیم بن عبده به وکالت نیشابور می نویسند: «هر آن کس از شیعیان ما در آن ناحیه که از انحراف به دور و طالب حق باشد، حقوق ما را به ابراهیم بن عبده و او نیز به رازی (وکیل ری) تحویل دهد.»

4. جریان غلو و غالیان، همواره یکی از چالش های فراروی امامان معصوم بود. در زمان امام عسکری(ع) این جریان نمود جدی تری یافت و اگر غالیان به وسیله شبکه وکالت به مردم معرفی نمی شدند، چه بسا بعد از شهادت امام عسکری( ع) و شروع غیبت، مشکلات جبران ناپذیری به امامیه وارد می شد. از این رو یکی از شدیدترین برخوردهای امامان از جمله امام عسکری(ع) با غالیان بود.

پی نوشت ها:

[1] طبسی، محمدجواد، حیاة الامام العسکری، ص329.

[2] نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج14، ص43.

[3] حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، ج3، ص343.

[4] کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج1، ص543.

[5] شیخ طوسی، محمدبن حسن، کتاب الغیبه، ص346.

[6] رک: جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(ع)، ص156.

[7] کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج5، ص112.

[8] مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیه، ص235-231.

[9] کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج 2، ص548.

[10] رک: لطیفی، رحیم، پرسمان نیابت و وکالت امامان معصوم(ع)، ص32.

[11] طبرسی، احمدبن علی، الإحتجاج، ج 2، ص478.

[12] شیخ صدوق، محمدبن علی ابن بابویه قمی کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص119.

[13] کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج1، ص505.

[14] شیخ طوسی، محمدبن حسن، کتاب الغیبه، ص360.

[15] همان.

[16] کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج1، ص329.

[17] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 51، ص 5.

[18] در مجموع حدود 4682 کیلو.

[19] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج 51، ص 347.

[20] رک: جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(ع)، ص78.

[21] جباری، محمدرضا، سازمان وکالت، ص 85.

[22] شیخ طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص 797-844.

[23] محمد زاده، مرضیه، دایره المعارف تشیع، ج12، ص314 تا 342.

[24] شیخ طوسی، محمدبن حسن، کتاب الغیبه، ص354.

[25] شیخ طوسی، محمدبن حسن، کتاب الغیبه، ص354.

[26] شیخ صدوق، محمدبن علی ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، ص92.

[27] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج 25، ص318.

[28] شیخ طوسی، محمدبن حسن، کتاب الغیبه، ص353.

[29] کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج1، ص518.

[30] شیخ طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفه الرجال، ص847.

[31] کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج1، ص518.

[32] شیخ مفید، محمدبن محمد، الإرشاد، ج 2، ص330.

[33] رک: پرسمان نیابت و وکالت امامان معصوم(ع)، رحیم لطیفی، ص38.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان